پرش به محتوا

حصر حاکمیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۴۰۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' حقّ حاکمیت' به ' حقّ حاکمیت')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[حاکمیت]]''' است. "'''[[حصر حاکمیت]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حصر حاکمیت در حدیث]] | [[حصر حاکمیت در فقه سیاسی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حصر حاکمیت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
==مقدمه==
*حصر حاکمیت در ذات حق تعالی از حقایق روشنی است که ادلّۀ [[عقلی]] و نیز [[نقلی]] فراوانی بر آن وجود دارد.
*حصر حاکمیت در ذات حق تعالی از حقایق روشنی است که ادلّۀ [[عقلی]] و نیز [[نقلی]] فراوانی بر آن وجود دارد.
*[[حاکمیت]] به معنای [[امر و نهی]] و [[دستور]] و [[فرمان]] جهت [[برقراری نظم]] است. نظامی که این [[حاکمیت]] را در [[جامعۀ بشری]] بر عهده می‌گیرد، [[نظام سیاسی]] است.
*[[حاکمیت]] به معنای [[امر و نهی]] و [[دستور]] و [[فرمان]] جهت [[برقراری نظم]] است. نظامی که این [[حاکمیت]] را در [[جامعۀ بشری]] بر عهده می‌گیرد، [[نظام سیاسی]] است.
*حصر حاکمیت در [[خدای متعال]]، اساسی‌ترین اصل [[نظام سیاسی اسلام]] و زیر بنای آن است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۴۲-۱۶۹.</ref>.
*حصر حاکمیت در [[خدای متعال]]، اساسی‌ترین اصل [[نظام سیاسی اسلام]] و زیر بنای آن است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۴۲-۱۶۹.</ref>.
==ادلّۀ [[عقل نظری]] بر حصر حاکمیت در [[ذات خدای متعال]]==
==ادلّۀ [[عقل نظری]] بر حصر حاکمیت در [[ذات خدای متعال]]==
*در حوزۀ [[عقل نظری]]، [[براهین]] متعدّدی بر حصر حاکمیت در ذات باری‌تعالی وجود دارد که در ذیل به تعدادی از این [[براهین]] اشاره می‌کنیم.
*در حوزۀ [[عقل نظری]]، [[براهین]] متعدّدی بر حصر حاکمیت در ذات باری‌تعالی وجود دارد که در ذیل به تعدادی از این [[براهین]] اشاره می‌کنیم.
خط ۵۴: خط ۶۵:
*نتیجۀ این مقدمات سه گانه این است که [[حاکم]] باید مشروعیتش بالذات باشد و این [[مشروعیت]] نمی‌تواند از محکوم برخیزد و با توجه به اینکه هر موجودی را که فرض کنیم، یا [[حاکم]] است یا محکوم و [[اتحاد]] [[حاکم]] و محکوم نیز با توجه به نسبت تضایف و تقابلی که بین آنهاست، ممتنع است و با توجه به [[امتناع]] فرض استناد [[مشروعیت]] [[حاکم]] به محکوم، تنها فرض معقول و ممکن، [[مشروعیت]] بالذات [[حاکم]] است. [[ضرورت عقلی]] [[مشروعیت]] بالذات [[حاکم]] بالأصل با توجه به [[ضرورت]] عدم [[مشروعیت]] بالذات حاکمیتِ هیچ حاکمی بجز [[خداوند متعال]]، انحصار [[حاکمیت]] را در ذات [[اقدس]] حقتعالی نتیجه می‌دهد.
*نتیجۀ این مقدمات سه گانه این است که [[حاکم]] باید مشروعیتش بالذات باشد و این [[مشروعیت]] نمی‌تواند از محکوم برخیزد و با توجه به اینکه هر موجودی را که فرض کنیم، یا [[حاکم]] است یا محکوم و [[اتحاد]] [[حاکم]] و محکوم نیز با توجه به نسبت تضایف و تقابلی که بین آنهاست، ممتنع است و با توجه به [[امتناع]] فرض استناد [[مشروعیت]] [[حاکم]] به محکوم، تنها فرض معقول و ممکن، [[مشروعیت]] بالذات [[حاکم]] است. [[ضرورت عقلی]] [[مشروعیت]] بالذات [[حاکم]] بالأصل با توجه به [[ضرورت]] عدم [[مشروعیت]] بالذات حاکمیتِ هیچ حاکمی بجز [[خداوند متعال]]، انحصار [[حاکمیت]] را در ذات [[اقدس]] حقتعالی نتیجه می‌دهد.
*آنچه گفتیم، بخشی از [[براهین عقلی]] - مربوط به حوزۀ [[عقل نظری]] - دالّ بر انحصار [[حاکمیت]] بالأصل در ذات [[اقدس]] حقتعالی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۶۹-۱۷۸.</ref>.
*آنچه گفتیم، بخشی از [[براهین عقلی]] - مربوط به حوزۀ [[عقل نظری]] - دالّ بر انحصار [[حاکمیت]] بالأصل در ذات [[اقدس]] حقتعالی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۶۹-۱۷۸.</ref>.
==ادلّۀ [[عقل عملی]] بر حصر حاکمیت در ذات [[اقدس]] حق تعالی==
==ادلّۀ [[عقل عملی]] بر حصر حاکمیت در ذات [[اقدس]] حق تعالی==
===[[برهان]] اول===
===[[برهان]] اول===
خط ۱۲۱: خط ۱۳۳:
*و لهذا - بنابر مقدّمۀ دوم - هیچ موجودی به جز [[خدای متعال]] - بالذات - [[حقّ]] [[اطاعت]] ندارد و تنها [[خدای بزرگ]] و [[متعال]] است که به [[دلیل]] آنکه آفرینندۀ سایر موجودات است، مالک آنهاست و لهذا از نظر [[عقل]]، [[حقّ]] [[اطاعت]] دارد و بر سایر موجودات است که [[دستور]] او را [[اطاعت]] کنند و از او [[فرمان]] برند و بر [[فرمان]] و دستورش گردن نهند.
*و لهذا - بنابر مقدّمۀ دوم - هیچ موجودی به جز [[خدای متعال]] - بالذات - [[حقّ]] [[اطاعت]] ندارد و تنها [[خدای بزرگ]] و [[متعال]] است که به [[دلیل]] آنکه آفرینندۀ سایر موجودات است، مالک آنهاست و لهذا از نظر [[عقل]]، [[حقّ]] [[اطاعت]] دارد و بر سایر موجودات است که [[دستور]] او را [[اطاعت]] کنند و از او [[فرمان]] برند و بر [[فرمان]] و دستورش گردن نهند.
*'''نتیجه اینکه:''' تنها [[خداوند]] - [[آفریدگار]] [[جهان]] و [[انسان]] - است که [[حقّ حاکمیت]] بالذات دارد؛ زیرا [[حقّ حاکمیت]] بالذات، [[حقّ]] [[اطاعت]] را می‌طلبد و [[حقّ]] [[اطاعت]]، بر [[مالکیت]] [[مطاع]] نسبت به [[مطیع]] توقف دارد و تنها مالک [[جهان]] و [[انسان]] وجود [[اقدس]] حق تعالی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۷۸-۱۸۷.</ref>.
*'''نتیجه اینکه:''' تنها [[خداوند]] - [[آفریدگار]] [[جهان]] و [[انسان]] - است که [[حقّ حاکمیت]] بالذات دارد؛ زیرا [[حقّ حاکمیت]] بالذات، [[حقّ]] [[اطاعت]] را می‌طلبد و [[حقّ]] [[اطاعت]]، بر [[مالکیت]] [[مطاع]] نسبت به [[مطیع]] توقف دارد و تنها مالک [[جهان]] و [[انسان]] وجود [[اقدس]] حق تعالی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۷۸-۱۸۷.</ref>.
==[[ادلۀ نقلی]] [[حصر حاکمیت بالذات]] در [[خدای متعال]]==
==[[ادلۀ نقلی]] [[حصر حاکمیت بالذات]] در [[خدای متعال]]==
*در [[متون دینی]] [[اسلامی]] - [[قرآن]] و [[حدیث]] - به فراوانی و به طور مکرّر و با واژگان و الفاظ گوناگون بر حصر حاکمیت در [[خدای متعال]] تأکید شده است.
*در [[متون دینی]] [[اسلامی]] - [[قرآن]] و [[حدیث]] - به فراوانی و به طور مکرّر و با واژگان و الفاظ گوناگون بر حصر حاکمیت در [[خدای متعال]] تأکید شده است.
خط ۲۵۷: خط ۲۷۰:
*مشکل عمدۀ همه [[ادیان]] و به ویژه [[اسلام]]، این دسته از مردمی بوده است که با زبان و در ظاهر خود را [[موحّد]] و [[مؤمن]] معرفی می‌کرده‌اند، لکن در [[باطن]] و در مرحلۀ عمل، [[مشرک]] بوده‌اند و [[حاکم]] و [[فرمانروایی]] به جز [[خدا]] پذیرفته و از [[فرمان]] او [[تبعیت]] می‌کرده‌اند، و لذا در [[آیات قرآنی]] بر [[توحید عملی]] یا [[توحید]] در [[طاعت]] [[الهی]] تأکید فراوانی شده است و در [[قرآن کریم]] [[دروغ]] همین دسته [[دروغ بزرگ]] به شمار آمده و از آنان به [[منافق]] تعبیر شده است. لهذا در آیۀ اخیر از این افراد با [[وصف]] [[دروغگویی]] یاد شده است: {{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}؛ یعنی در ادعایی که می‌کنند، آنگاه که خود را [[مطیع]] و پیرو [[خدا]] و [[رسول خدا]] می‌شمارند، [[دروغ]] می‌گویند. در [[سورۀ منافقون]] نیز به همین مطلب اشاره شده است: {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«هنگامى که منافقان نزد تو آیند مى‌گویند: "ما شهادت مى‌دهیم که به یقین تو پیامبر خدا هستى!" خداوند مى‌داند که تو پیامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مى‌دهد که منافقان دروغگو هستند (زیرا آنچه را به زبان می‌گویند در دل انکار می‌کنند)» سوره منافقون، آیه ۱.</ref>.
*مشکل عمدۀ همه [[ادیان]] و به ویژه [[اسلام]]، این دسته از مردمی بوده است که با زبان و در ظاهر خود را [[موحّد]] و [[مؤمن]] معرفی می‌کرده‌اند، لکن در [[باطن]] و در مرحلۀ عمل، [[مشرک]] بوده‌اند و [[حاکم]] و [[فرمانروایی]] به جز [[خدا]] پذیرفته و از [[فرمان]] او [[تبعیت]] می‌کرده‌اند، و لذا در [[آیات قرآنی]] بر [[توحید عملی]] یا [[توحید]] در [[طاعت]] [[الهی]] تأکید فراوانی شده است و در [[قرآن کریم]] [[دروغ]] همین دسته [[دروغ بزرگ]] به شمار آمده و از آنان به [[منافق]] تعبیر شده است. لهذا در آیۀ اخیر از این افراد با [[وصف]] [[دروغگویی]] یاد شده است: {{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}؛ یعنی در ادعایی که می‌کنند، آنگاه که خود را [[مطیع]] و پیرو [[خدا]] و [[رسول خدا]] می‌شمارند، [[دروغ]] می‌گویند. در [[سورۀ منافقون]] نیز به همین مطلب اشاره شده است: {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«هنگامى که منافقان نزد تو آیند مى‌گویند: "ما شهادت مى‌دهیم که به یقین تو پیامبر خدا هستى!" خداوند مى‌داند که تو پیامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مى‌دهد که منافقان دروغگو هستند (زیرا آنچه را به زبان می‌گویند در دل انکار می‌کنند)» سوره منافقون، آیه ۱.</ref>.
*در همین راستا در [[آیات]] یاد شدۀ فوق تأکید بر [[توحید]] [[اطاعت]] به عمل آمده، و در آیۀ اخیر از دسته [[آیات]] مذکور در بالا، با جملۀ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ}} با تأکید فراوان، هرگونه شریک در [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] برای [[خدا]] [[نفی]] گردیده است، و به أدّله [[عقلی]] - إنّی - متعدّد کاشف از [[وحدت]] [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] [[الهی]]، اشاره شده است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۲۱۰-۲۱۷.</ref>.
*در همین راستا در [[آیات]] یاد شدۀ فوق تأکید بر [[توحید]] [[اطاعت]] به عمل آمده، و در آیۀ اخیر از دسته [[آیات]] مذکور در بالا، با جملۀ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ}} با تأکید فراوان، هرگونه شریک در [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] برای [[خدا]] [[نفی]] گردیده است، و به أدّله [[عقلی]] - إنّی - متعدّد کاشف از [[وحدت]] [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] [[الهی]]، اشاره شده است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۲۱۰-۲۱۷.</ref>.
==منابع==
* [[پرونده:11123.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|'''فقه نظام سیاسی اسلام ج۱''']]
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:حاکمیت]]
[[رده:حصر حاکمیت]]
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش