پرش به محتوا

بحث:مقام ولایت الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸٬۲۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==نویسنده: آقای ظرافتی==
از جمله [[مقامات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} مقام [[ولایت الهی]] است.
==مقدمه==
* [[پیامبران]] با [[تهذیب نفس]] خودشان به [[مقام قرب الهی]] نائل‌آمده و [[مظهر]] و [[تجلی صفات الهی]] هستند. از دیدگاه اکثریت [[امامیه]]، [[امامان]] از این منظر در درجه بالای [[کمال]] قرار داشته و بر همه [[پیامبران]] - جز [[پیامبر اسلام]] - برتری دارند.
* [[امامان]] با برخوردار بودن از [[ولایت عامه]] برجهان هستی و [[قلوب]] [[انسان‌ها]] اشراف دارند. 
* اکثریت [[امامیه]] هر سه [[شأن]] فوق را برای [[ائمه]] قائل و معتقدند [[امامت]] نیز با این سه [[وصف]] تحقق پیدا می‌‌کند، به دیگر سخن وقتی سخن، از [[امام]] و [[امامت]] بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}}‌ به میان می‌‌آید نباید اذهان با لفور به یک شأن مثلاً [[حکومت]] متمرکز و منعطف شود و گفته شود که [[امام]] یعنی [[حاکم]]؛ بلکه باید گفت [[امام]] یعنی: [[مرجع علمی‌]] و [[مرجع دینی|دینی]] و [[شارح اسلام]] و [[حجت خدا]]. در این صورت، باید سراغ کاندیداهایی رفت که واجد همه [[صفات]] فوق باشند. لذا [[شیعه]] تأکید دارد که سه [[شأن]] فوق بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}}‌ تنها در [[حضرت علی]] {{ع}} خلاصه می‌‌شود<ref>ر.ک. [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۲-۴۳.</ref>.
==نیل به [[مقام امامت]]  بدون طی کردن [[مقام نبوت]] ==
*ویژگی‌ای که موجب می‌شود [[پیامبران]] شایستگی مواجهه با امر قدسی و [[فرشته وحی]] داشته باشد، تعالی [[روح]] خودشان است، آنان به گونه‌ای پیش از [[نبوت]] به تعالی و تهذیب [[روح]] خود می‌پردازند که لیاقت [[دریافت وحی]] و [[برگزیدن]] به [[مقام]] [[رسالت]] را پیدا می‌کنند، البته در این راه نیز [[عنایت الهی]] شامل حالشان می‌شود.
*در اصطلاح عرفانی به تعالی [[روح]] و نزدیکی صاحب [[روح]] به قرب الهی "[[مقام ولایت]]" اطلاق می‌شود که دارنده آن از قرب و [[منزلت]] خاص الهی برخوردار و لطف و [[عنایت الهی]] از جمله [[ارتباط با غیب]] و عالم فرشتگاه شامل حالش می‌شود که در این صورت صاحب چنین روحی گوهر و شرط لازم برای [[نبوت]] و [[دریافت وحی]] را کسب کرده است، اما ممکن است چنین [[انسان|انسانی]] [[وحی]] به معنای [[شریعت]] و پیغمبری را دریافت و ممکن است هم دریافت نکند. مانند [[حضرت لقمان]] که در [[قرآن]] مواعظ نیکوی وی بسیار آمده است. اما بنا به نقل مشهور وی [[حکیم الهی]] و نه [[پیامبر]] بوده است. با این وجود [[مقام]] و [[منزلت]] وی از بعضی [[پیامبران]] بیشتر بوده است.
*به تقریر دیگر دارنده [[مقام ولایت]] بالضروره به [[مقام قرب الهی]] و [[ارتباط با عالم غیب]] و دریافت اسرار و معارف الهی از نوع معارف عقلی و دینی و معرفتی نائل می‌آید و از این حیث می‌توان وی را "[[نبی]]" به معنای خبردهنده از [[غیب الهی]] نامید. در [[عرفان]] از این [[مقام]] به "نبوت تعریفی" نام برده می‌شود <ref>فصوص الحکم، فص داودیه، ص ۱۶۲؛ الفتوحات، ج۱، ص ۱۴۳ و ج۲، ص ۴۲۹؛ مقدمه قیصری بر فصوص، ج۱، ص ۱۲۷، فصل ۱۲.</ref>،  لذا [[عارفان]] در رابطه با [[خاتمیت]] قائل‌اند که "[[نبوت تشریعی]]" به [[خاتمیت]] رسیده است، اما [[نبوت]] تعیفی به معنای رسیدن [[انسان]]‌های کامل به قرب الهی و دریافت حقایق عقلی و دینی - نه [[شریعت]] - به استمرار خود ادامه خواهد داد.
*[[محی‌الدین عربی]] می‌گوید:{{عربی|" و اما نبوة التشریع و الرسالة فمنطقعة... الا ان الله لطیف بعباده فأبقی لهم النبوة العامة التی لا تشریع فیهما"}}<ref>فصوص الحکم، آخر فص عزیزی، ص۱۳۴ و فص شیئی، ص۷۲.</ref>
*پس اصل [[برتری]] دارنده [[مقام ولایت]] بر [[مقام امامت]] با [[قرآن]] و مبانی عرفانی سازگار است، اما این‌که آیا [[امامان]] [[شیعه]] نیز دارنده چنین [[روح]] و [[مقام|مقامی]] هستند؛ ما آن را با [[روایات نبوی]] ثابت می‌کنیم. [[روایات]] متعددی وجود دارد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به [[روح قدسی]] آنان و [[برتری]] آنان بر ارواح [[پیامبران]] تأکید و تصریح داشته است <ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>.
==[[صفات]] [[مقام ولایت]] در [[تکوین]]==
*در [[نظام]] مراتب اسماء [[الهی]] در [[نظام تکوین]]، با توجّه به آنکه [[مقام ولایت]] و [[خلافت الهی]] اشرف اسماء در میان خلایق است، در [[درجه]] اوّل می‌باید در [[علم]] و [[قدرت]]، [[مظهر]] و مخزن [[علم]] و [[قدرت الهی]] باشد و بر [[غیب و شهادت]] [[احاطه علمی]] داشته باشد. در [[درجه]] دوم، او باید [[مظهر]] [[ربوبیّت]] و [[تربیت]] مخلوقات در سیر کمالشان باشد؛ زیرا همه موجودات، با زبان [[تکوین]]، کمال خود را از [[خداوند]] خواستارند و با [[تسبیح]] و تقدیسی که به درگاه او می‌نمایند، دائماً سیر [[قربی]] خود به سوی [[پروردگار]] را درخواست می‌کنند. در این مسیر، [[فیض]] [[هدایت تکوینی]] [[خداوند]] از مجرای [[مقام ولایت]] برآنها جاری می‌گردد. در [[درجه]] سوم، [[ولی الله]] باید [[مظهر]] "[[سلام]] [[الهی]]" باشد؛ یعنی هیچ اعوجاج و [[انحراف]] و ناهماهنگی میان ظاهر و [[باطن]] او وجود نداشته باشد. این [[مقام]] در عالم [[دنیا]] "[[عصمت الهی]]" و در [[عوالم]] [[ملکوت]] "[[سلام]] [[الهی]]" نام دارد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۹۹-۵۰۰.</ref>.
==[[صفات]] [[مقام ولایت]] در [[تشریع]]==
*[[صفات امام]] در [[نظام]] [[تشریع]]، هماهنگ با [[تکوین]]، بیشتر بر [[علم]] و [[قدرت]] و [[تدبیر]] و [[حاکمیّت]] و [[عصمت]] تأکید می‌نماید؛ به این ترتیب که:
*۱. [[ولی الله]] باید "[[مظهر]] [[علم الهی]]" باشد و همان‌طور که [[خداوند]] [[احاطه علمی]] به موجودات دارد، او نیز به [[اذن الهی]]، باید [[آگاه]] به [[غیب و شهادت]] و [[اسرار]] عالم باشد. بر این اساس، اگر [[قرآن]] [[کتاب]] [[تکوین]] است و [[اسرار]] [[خلقت]] در آن نهفته است، ولیّ‌الله بر آن [[آگاه]] است و او مصداق "[[راسخین در علم]]" و [[قرآن]] است.
*۲. [[خداوند]] [[سلام]] است و [[ولی الله]] "[[مظهر]] [[سلام]] [[الهی]]" است. جلوه [[تشریعی]] این [[مقام]]، [[عصمت]] از همه پلیدی‌ها است؛ یعنی [[امام]] در [[طهارت]] باید در مقامی باشد که هیچ [[فراموشی]] و هیچ خطایی از او سر نزند و [[معصوم]] باشد؛ زیرا اگر [[ولی الله]] مجرای [[احکام الهی]] و [[تشریع دین]] در میان [[مردم]] است، باید عیناً آنچه را که [[خداوند]] فرموده بیان نماید؛ و الا ناقض [[ولایت الهی]] خواهد بود{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}<ref> «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد تا معلوم دارد که رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند؛ و (خداوند) آنچه را نزد آنهاست، از همه سو فرا می‌گیرد و شمار هر چیز را دارد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۸.</ref>.
*۳. همان‌گونه که در [[نظام تکوین]]، [[تدبیر امور]] خلایق و [[اراده الهی]] از مجرای [[مقام ولایت]] بر خلایق جریان می‌یابد، [[تدبیر امور]] [[مردم]] در [[تشریع]]، خواه در امور فردی و یا [[اجتماعی]]، بر عهده [[مقام ولایت]] است؛ زیرا [[هدایت الهی]] در تشریعیّات، از مجرای [[ولی الله]] بر خلایق جاری می‌شود. چنان‌که [[خداوند]] طیّ [[آیات]] ۵۰ به بعد [[سوره کهف]]، به این اصل عقلایی در [[تشریع]]، به صورت برهانی اشاره می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرا» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref>.
*[[خداوند]] در این [[آیه]] به دو نکته اشاره می‌نماید:
#[[امتناع]] [[ابلیس]] از [[سجده]] بر [[آدم]] و [[عصیان]] از [[امر الهی]]، که ناشی از [[دشمنی]] [[شیطان]] با [[انسان]] است.
#[[خداوند]] در خطابی تأکیدی، به [[انسان]] [[یادآوری]] می‌کند که مبادا چنین موجود [[فاسق]] و [[کینه‌توزی]] را به [[ولایت]] بر خود [[انتخاب]] کند. چنین [[ولایتی]] در [[آیه]]، همان [[ولایت]] در [[تدبیر امور]] [[زندگی]] و تصرّف در [[اموال]] و [[اولاد]] است که [[شیطان]] از آن طریق، [[تدبیر امور]] [[انسان]] را به دست می‌گیرد و بر او مسلّط می‌شود.
*در [[آیه]] بعد، [[خداوند]] در تشریح ملاک تشخیص صاحب [[مقام ولایت]]، با طرح یک [[برهان عقلی]] می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا}}<ref>«آنان را نه در آفرینش آسمان‌ها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیم که گمراه‌کنندگان را یاور گیرم» سوره کهف، آیه ۵۱.</ref>.
*یعنی تنها کسی می‌تواند مجرای [[ولایت الهی]] در [[نظام]] [[تشریع]] باشد که [[احاطه علمی]] بر عالم [[غیب و شهادت]] و ظاهر و [[باطن]] عالم و [[قلوب]] و [[نفوس]] [[انسان‌ها]] و کینونت و چگونگی [[خلقت]] و [[راز]] و رمز [[هدایت]] آنها داشته باشد؛ او نه تنها بر [[باطن]] [[انسان‌ها]]، بلکه باید بر [[باطن]] و [[ملکوت]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] نیز اشراف داشته باشد؛ تا بتواند با [[علم‌الیقین]]، به [[تدبیر امور]] [[مردم]] بپردازد. واضح است که [[شیاطین]] و [[اتباع]] آنان هرگز نمی‌توانند حائز چنین مقامی باشند؛ زیرا [[علوم]] آنها ظنّی و مخلوط با [[هوای نفس]] و آکنده از [[خطا]] و [[نسیان]] است.
*[[برهان]] دومی که در بخش دوم [[آیه]] اقامه می‌شود، درباره [[ضرورت]] [[طهارت]] و [[عصمت]] [[ولی الله]] است؛ زیرا همه موجودات طالب کمال‌اند و [[خداوند]] نیز بنا بر [[حکمت]] و [[رحمت]] واسعه خود، [[هدایت]] آنها را بر عهده گرفته است؛ چنان‌که در [[سوره اعلی]] می‌فرماید: {{متن قرآن|سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى}}<ref>«نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای! آنکه آفرید و باندام ساخت و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۱-۳.</ref>.
*چنین فردی باید از همه [[زشتی‌ها]] و کاستی‌های [[ظلم]] و [[گناه]] به دور باشد، تا بتواند مجرای [[هدایت]] و [[تدبیر الهی]] باشد و در امور خلایق [[اذن]] تصرّف داشته باشد و [[خداوند]] هرگز چنین مقامی را به [[شیطان]] و [[پیروان]] او واگذار نمی‌کند. {{متن قرآن|وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا}}<ref>«و من آن نیم که گمراه‌کنندگان را یاور گیرم» سوره کهف، آیه ۵۱.</ref>.
*۴. [[وظیفه]] اصلی [[ولی الله]] در [[جامعه]]، [[ریاست]] [[حکومت]] و رفع خصومت‌ها و تنازعات میان [[مردم]] است. لازمه انجام این [[وظیفه]]، [[اشراف]] کامل او بر [[احکام شریعت]] و محدوده اِعمال ولایت‌ها در [[فرامین الهی]] است و این مهم تنها از عهده [[رسول خدا]]{{صل}} و یا [[امامان معصوم]]{{عم}} برمی‌آید؛ چراکه [[قضاوت]] آنان، از جنس [[قضاوت]] [[الهی]] است و [[خداوند]] [[مردم]] را در [[حل منازعات]] به آنان ارجاع داده است {{متن قرآن|وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ}}<ref>«و در هر چیزی اختلاف پیدا کنید داوری آن با خداوند است» سوره شوری، آیه ۱۰.</ref>.
*[[حکم]] [[رسول خدا]]{{صل}} و اولی‌الامری که در [[عصمت]] و [[طهارت]] مثل ایشان هستند، در یک رتبه می‌باشد.{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref><ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۵۰۰-۵۰۲.</ref>.
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
==احکام مختص مقام ولایت==
==احکام مختص مقام ولایت==
* [[اجرای تعزیرات]]
* [[اجرای تعزیرات]]
۱۱۳٬۲۵۵

ویرایش