امام حسن مجتبی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
خط ۴۰۱: | خط ۴۰۱: | ||
*[[زمخشری]] در کتاب خویش در [[الکشاف]] ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ}}<ref>«و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید و گناهکارانه رو مگردانید» سوره هود، آیه ۵۲.</ref> آورده است که روزی [[حسن بن علی]]{{عم}} نزد [[معاویه]] بود. به هنگام [[خروج]] ایشان، یکی از اطرافیان به آن [[حضرت]] گفت: "من [[فرد]] [[ثروتمندی]] هستم ولی [[فرزندی]] ندارم؛ دعایی به من یاد دهید تا شاید [[خداوند]] به من [[فرزندی]] عطا کند؟" آن [[حضرت]] در پاسخ فرمود: "بر تو باد به [[استغفار]]". | *[[زمخشری]] در کتاب خویش در [[الکشاف]] ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ}}<ref>«و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید و گناهکارانه رو مگردانید» سوره هود، آیه ۵۲.</ref> آورده است که روزی [[حسن بن علی]]{{عم}} نزد [[معاویه]] بود. به هنگام [[خروج]] ایشان، یکی از اطرافیان به آن [[حضرت]] گفت: "من [[فرد]] [[ثروتمندی]] هستم ولی [[فرزندی]] ندارم؛ دعایی به من یاد دهید تا شاید [[خداوند]] به من [[فرزندی]] عطا کند؟" آن [[حضرت]] در پاسخ فرمود: "بر تو باد به [[استغفار]]". | ||
*وی پیوسته به [[استغفار]] مشغول بود و چه بسا روزی هفتصد بار آن را تکرار میکرد تا اینکه [[خداوند]] به او ده پسر عطا کرد؛ وقتی این خبر به [[معاویه]] رسید، با تعجب گفت: "آیا از او نپرسیدید چگونه چنین چیزی ممکن است؟" آن مرد این موضوع را از [[امام حسن]]{{ع}} پرسید؛ ایشان فرمود: "آیا گفتار [[هود]] [[نبی]]{{ع}} را نشنیدهای که فرمود: {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ}}<ref>«و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید» سوره هود، آیه ۵۲.</ref> و نیز فرمایش [[نوح]] [[پیامبر]]{{ع}} را نشنیدهای که فرمود: {{متن قرآن|فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا * وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا}}<ref>«و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است * تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد * و شما را با داراییها و پسران، یاوری کند و برایتان بوستانها پدید آورد و جویبارها پدیدار گرداند» سوره نوح، آیه ۱۰-۱۲.</ref>"<ref>فضائل الخمسة من الصحاح السته، فیروز آبادی، ج۳، ص۲۵۴.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۱۲۹-۱۳۷.</ref>. | *وی پیوسته به [[استغفار]] مشغول بود و چه بسا روزی هفتصد بار آن را تکرار میکرد تا اینکه [[خداوند]] به او ده پسر عطا کرد؛ وقتی این خبر به [[معاویه]] رسید، با تعجب گفت: "آیا از او نپرسیدید چگونه چنین چیزی ممکن است؟" آن مرد این موضوع را از [[امام حسن]]{{ع}} پرسید؛ ایشان فرمود: "آیا گفتار [[هود]] [[نبی]]{{ع}} را نشنیدهای که فرمود: {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ}}<ref>«و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید» سوره هود، آیه ۵۲.</ref> و نیز فرمایش [[نوح]] [[پیامبر]]{{ع}} را نشنیدهای که فرمود: {{متن قرآن|فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا * وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا}}<ref>«و گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است * تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد * و شما را با داراییها و پسران، یاوری کند و برایتان بوستانها پدید آورد و جویبارها پدیدار گرداند» سوره نوح، آیه ۱۰-۱۲.</ref>"<ref>فضائل الخمسة من الصحاح السته، فیروز آبادی، ج۳، ص۲۵۴.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۱۲۹-۱۳۷.</ref>. | ||
==افسانه [[همسران امام مجتبی]]{{ع}}== | |||
از موضوعات ساختگی که برخی مورخان در شرح حال [[امام حسن]]{{ع}} مطرح کردهاند؛ مسئله [[همسران]] آن [[حضرت]] است که افسانهای بیش نیست. | |||
البته بسیار تأسفانگیز است که عدهای بدون بررسی [[درستی]] و یا [[نادرستی]] اینگونه قضایا، آنها را در کتابهای خود آوردهاند. این کوتاهیها موجب شد که [[دشمنان اسلام]] و [[اهل بیت]]{{عم}} برای [[انتقام]] گرفتن از [[دین اسلام]]، بر اینگونه موضوعات ساختگی، سخت پافشاری کرده، به [[پیشوایان دین]] و دستورهای [[نورانی]] [[اسلام]] [[جسارت]] کنند؛ در ادامه به برخی از این مسائل اشاره میشود. | |||
[[امام حسن]]{{ع}} و [[تهمت]] [[طلاق]] پیدرپی [[همسران]] خود | |||
برخی از مورخان نوشتهاند: [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} پیدرپی [[ازدواج]] میکرد و [[همسران]] خود را [[طلاق]] میداد! و این کار آنقدر تکرار شد که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} به [[مردم کوفه]] فرمود: ای [[اهل کوفه]]! دخترانتان را به [[عقد]] [[حسن]] درنیاورید؛ چرا که او فردی [[طلاق]] دهنده است؛ مردی از [[طایفه]] [[همدان]] گفت: ما به او دختر میدهیم؛ اگر خواست، نگه دارد و اگر مایل نبود، [[طلاق]] دهد<ref>فروع کافی، کلینی، ج۶، ص۵۶.</ref>. | |||
برخی گفتهاند، [[تعداد همسران]] ایشان شصت تا هفتاد نفر بوده<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۲۲، ص۱۶.</ref> و برخی دیگر مدعی شدهاند که آن [[حضرت]] با نود [[زن]]<ref>نورالابصار، شبلنجی، ص۱۱۱.</ref> و بعضی ادعا کردهاند که ایشان با ۲۵۰ و یا سیصد [[زن]] [[ازدواج]] کرد<ref>قوت القلوب، ابوطالب مکی، ج۲، ص۲۴۶.</ref> و پدرش از این کار او [[رنج]] میبرد و البته عدهای نیز با [[حفظ]] بیطرفی و با برخوردی عادلانه درباره این مسئله میگویند: چند همسری میان [[مسلمانان]] [[امر]] رایجی بود و [[امام]] بیش از دیگران [[همسر]] [[اختیار]] نکرد. اینگونه سخنان، چنان که از اسنادشان برمیآید، منبعی جز مدائنی و امثال ایشان ندارند. | |||
پایهگذار [[شبهه]] | |||
مدائنی و واقدی و برخی دیگر از مورخان، [[تاریخ]] را در سایه حکومتهایی نوشتهاند که از اساس با [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}} [[دشمن]] بوده، از راههای گوناگون میکوشیدند [[شخصیت]] و [[جایگاه]] آن [[ستارگان]] فروزان را در [[جامعه]] [[ضعیف]] سازند و [[حکام]] [[عباسی]] در [[پلیدی]] و [[دشمنی]]، از پیشینان خود یعنی [[امویان]] و [[مروانیان]] کمتر نبودند. آنها در [[جعل]] [[احادیث]] علیه [[علویان]] و به ویژه حسنیها با پیشینیان خود همدست بوده، به سبب [[کینه]] خاصی که در [[دل]] داشتند به چنین کارهای [[زشتی]] دست میزدند؛ چرا که بیشتر نهضتها و انقلابهای صورت گرفته علیه ایشان به [[رهبری]] [[نوادگان]] [[امام حسن]]{{ع}} بوده است. | |||
وقتی [[منصور عباسی]]، [[عبدالله بن حسن]] - یکی از [[نوادگان]] [[امام حسن]]{{ع}} را که علیه [[ظلم و جور]] [[حاکم]] بر [[جامعه]] [[قیام]] کرده بود - دستگیر کرد، خود در مقابل مردمی که جمع شده بودند، به [[سخنرانی]] پرداخت و به [[امام علی]]{{ع}} و [[امام]] [[حس]]{{ع}} و همه [[فرزندان ابوطالب]] [[ناسزا]] گفت و سپس چنین ادامه داد: "به [[خدا]] قسم، جز این نیست که [[فرزندان ابوطالب]] را در [[خلافت]] تنها گذاردیم؛ در آغاز، [[علی بن ابیطالب]] به آن پرداخت ولی موفق نشد و به [[داوری]] حکمین [[رضایت]] داد و [[امت]] به [[اختلاف]] افتادند و سرانجام او را به [[شهادت]] رساندند. پس از وی، [[حسن بن علی]]{{عم}} برخاست اما وقتی [[اموال]] و [[ثروت]] به او عرضه شد، آنها را پذیرفت و [[معاویه]] با [[نیرنگ]] او را کنار گذاشت و او پس از این ماجرا به زنها روی آورد؛ روزی با یکی [[ازدواج]] میکرد و روز دیگر او را [[طلاق]] میداد"<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۲۲۳.</ref>. | |||
[[نقل]] شده است، [[منصور]] در نامهای به [[محمد بن عبدالله]] - از [[نوادگان]] [[امام حسن]]{{ع}} معروف به [[نفس زکیه]] - نوشت: "کار شما به جدتان [[حسن]] پایان یافت؛ چرا که او با [[پول]] و [[وعده]] ولیعهدی، [[خلافت]] را به [[معاویه]] فروخت و به [[حجاز]] رفت و شما اگر حقی داشتید آن را با [[پول]] فروختید"<ref>صبح الاعشی، قلقشندی، ج۱، ص۲۳۳.</ref>. | |||
گفته شد که این [[تهمت]] و افتراها از مدائنی شروع شده است؛ او [[حدیث]] هفتاد [[همسر]] را [[جعل]] کرد و [[شبلنجی]] [[حدیث]] داشتن نود [[همسر]] را در نورالابصار آورد و [[ابوطالب]] [[محمد بن علی]] بن عطیه [[مکی]](م: ۳۸۶ق) [[روایت]] داشتن ۲۵۰ [[همسر]] و بیش از آن را در [[قوت]] القلوب [[جعل]] کرد و پس از این سه نفر دیگران از ایشان [[نقل]] کردهاند. به نظر میرسد، مهمترین افرادی که درباره [[ازدواج]] و [[طلاق]] بسیار [[امام حسن]]{{ع}} مطلب [[نقل]] کردهاند، این سه نفر هستند که [[مشایخ]] [[روایی]] هر یک از این سه مورخ، یا از هواداران [[بنیامیه]] بودهاند و یا [[ضعیف]] و مجهول هستند و از نظر [[روایی]] و [[حدیثی]] اعتباری ندارند. | |||
در توضیح [[شخصیت]] این افراد باید گفت: [[علی]] بن [[محمد بن عبدالله]] [[بصری]]، معروف به مدائنی (م: ۲۲۵ق) در [[بصره]] که [[مردم]] آنجا به [[عثمانی]] بودن [[گرایش]] داشتند، [[رشد]] کرده، معاصر [[عباسیان]] بود. وی از کسانی است که به [[دروغگویی]] و [[جعل حدیث]] مشهور است. | |||
[[ذهبی]] میگوید: مسلم در کتاب صحیح خود از آوردن [[روایات]] مدائنی خودداری میکرد<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۳، ص۱۳۸.</ref>؛ [[ابن عدی]] او را [[ضعیف]] دانسته<ref>الکامل، ابن اثیر، ج۵، ص۲۱۳؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۲۲۵.</ref> و اصمعی به او گفته است: به [[خدا]] که چیزی از [[اسلام]] در تو نمانده است<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۳، ص۱۳۹.</ref>. | |||
مدائنی از [[دوستان]] ویژه و نزدیک [[ابواسحاق]] موصلی بود و برای ثروتش، از وی [[پیروی]] میکرد؛ [[ابواسحاق]] آوازهخوان عصر [[عباسی]] بوده<ref>ابوالفرج اصفهانی نام وی را در شمار ترانهخوانان عباسی آورده است. (الاغانی، ج۵، ص۲۷۸).</ref> و عوانة بن الحکم (م: ۱۸۵ق) که در [[دوستی]] با عثمانیان و [[امویان]] و [[حدیث سازی]]، معروف بود، از وی [[حدیث]] [[نقل]] کرده است. [[ابن حجر]] تصریح کرده است که عوانه احادیثی را برای [[بنیامیه]] [[جعل]] میکرد<ref>معجم الادبا، یاقوت حموی، ج۱۶، ص۱۳۷؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۳۸۶.</ref>. و نیز گفته است: او از [[غلامان]] عبدالرحمان بن سمرة بن [[حبیب]] [[اموی]] است که به [[دشمنی]] با [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}} معروف بوده است<ref>الکامل فی الضعفاء، علی بن ابی الکرام (ابن اثیر)، ج۵، ص۲۱۳.</ref>. | |||
برخی از [[مشایخ]] دیگر مدائنی همانند [[جعفر]] بن هلال<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۱، ص۴۳۰.</ref>، عاصم بن [[سلیمان]] احول<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۵۰.</ref> و ابن [[عثمان]]<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۶، ص۱۹۸.</ref>، [[ضعیف]] یا مجهول هستند. بر اساس گفته [[یحیی]] بن معین، شیوخ [[حدیثی]] که واقدی از مدنیها [[نقل]] کرده است، مجهول هستند<ref>تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۱، ص۳۴۸.</ref>. به علاوه، بیشتر [[روایات]] او از نوع مراسیل است. | |||
اینها [[گواه]] این نکته است که [[روایت]] داشتن هفتاد [[همسر]] را که فقط مدائنی آورده، از ساختههای اوست که به نفع قدرتمندان و [[هیئت]] حاکمه که از [[دشمنان]] [[علویان]] بودند، [[نقل]] کرده است؛ گرچه او تنها از ده [[زن]] نام برده و از هفتاد [[زن]] دیگر هیچ نامی به میان نیامده که جای تعجب است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۱.</ref>. | |||
این [[احمد بن یحیی بلاذری]] (م: ۲۷ق) [[زنان]] [[امام]] را نود نفر گفته است<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۲۷۷.</ref>؛ وی این [[روایت]] را از [[عباس]] بن هشام بن [[محمد]] کلبی [[نقل]] کرده، که او نیز از پدرش؛ او از جدش و او از [[ابوصالح]] کلبی [[نقل]] کرده است. هشام و [[محمد]] کلبی از نظر [[اهل سنت]]، [[ضعیف]] دانسته شدهاند<ref>الضعفاء الصغیر، بخاری، ص۱۰۵؛ کتاب الضعفاء و المتروکین، نسائی، ص۲۳۱؛ الضعفاء الکبیر، عقیلی، ج۴، ص۷۹-۷۶.</ref>. علاوه بر آن، عدهای بر این باورند که [[ابوصالح]]، که نام اصلی او باذام است، به دروغپردازی مشهور بوده است<ref>العلل، احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۰۲؛ ج۳، ص۱۰۰؛ التاریخ الکبیر، احمد بن حنبل، ج۲، ص۱۴۴؛ الضعفاء الصغیر، بخاری، ص۱۲۷؛ المجروحین، ابن حبان، ج۱، ص۷۱؛ کتاب الضعفاء و المتروکین، نسائی، ص۱۵۸؛ الضعفاء الکبیر، عقیلی، ج۱، ص۱۶۵.</ref>. این [[روایت]] را [[شبلنجی]] نیز در کتاب نورالابصار آورده و البته به هیچ کس نسبت نداده است و هر پژوهشگر که به ### [[313]]### [[شبلنجی]] مراجعه کند، متوجه میشود، بسیاری از روایاتی که در این کتاب [[نقل]] شده است، هرگز متن [[استواری]] ندارد و از ساختههای [[کینهتوزان]] نسبت به [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}} است. | |||
اما [[روایت]] داشتن ۲۵۰ [[همسر]] را که [[ابوطالب]] مکی [[نقل]] کرده، بیشتر به افسانه شبیه است؛ علاوه بر اینکه هیچ [[روایتگر]] دیگری آن را [[روایت]] نکرده است. و [[عالمان]] و [[پژوهشگران]] فراوانی بر [[انحراف]] [[عقیده]] [[ابوطالب]] و [[ضعیف]] و صحیح نبودن [[روایات]] [[نقل]] شده از وی تأکید، و شواهد بسیاری را برای آن بیان کردهاند. معاصرانش او را دارای [[بیماری]] هیستری میدانستند که [[فرد]] [[مبتلا]] به آن، به اوهام و اختلال حواس گرفتار است و علمای [[بغداد]] پس از ورود او به [[بغداد]] وقتی از حالات و [[بیماری]] او [[آگاه]] شدند، از او [[کنارهگیری]] کردند<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۳، ص۸۹.</ref>. | |||
علاوه بر مطالب یاد شده، نکتهای که در اینباره باید به آن توجه کرد، این است که به طور متعارف، کسی که [[همسران]] فراوانی داشته باشد باید [[فرزندان]] بسیاری هم داشته باشد و حال آنکه درباره [[امام حسن]]{{ع}} چنین نیست<ref>ر.ک: حیاة الامام الحسن بن علی، باقر شریف قرشی، ج۲، ص۴۴۷-۴۶۹؛ زندگی دوازده امام، هاشم معروف الحسینی (ترجمه: محمد رخشنده)، ج۱، ص۶۰۲-۶۰۹.</ref>. | |||
[[روایات]] [[نقل]] شده درباره ازدواجهای [[زیاد]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} به سه دسته تقسیم میشوند: | |||
دسته اول: که در آنها به [[نهی]] [[زنان]] از [[ازدواج]] با [[امام]]{{ع}} و علت آن اشاره شده است. [[احمد بن محمد بن خالد برقی]] در [[کتاب]] [[محاسن]] از [[حضرت صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده است که مردی [[خدمت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} آمد و گفت: "آمدهام با تو درباره دخترم [[مشورت]] کنم؛ چرا که فرزندانت، [[حسن]] و [[حسین]]، و [[عبدالله بن جعفر]] به خواستگاری او آمدهاند". [[امام]] فرمود: "بدان که [[حسن]]{{ع}} [[همسران]] خویش را [[طلاق]] میدهد؛ دخترت را به [[ازدواج]] [[حسین]] درآور که برای دخترت بهتر است"<ref>محاسن برقی، برقی، ج۲، ص۶۰۱ (کتاب المنافع، باب الاستشاره).</ref>. | |||
[[کلینی]] به [[سند]] خود از [[عبدالله بن سنان]] [[نقل]] کرده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "روزی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بر فراز [[منبر]]، [[مردم کوفه]] را مخاطب قرار داده، فرمود: "به فرزندم، [[حسن]]{{ع}} [[زن]] ندهید که او مردی [[طلاق]] دهنده است!". پس مردی از [[طایفه]] [[همدان]] گفت: "آری! به [[خدا]] [[سوگند]]، دخترانمان را به همسری او درمیآوریم؛ چرا که او [[فرزند]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} است؛ پس اگر خواست، نگه دارد و اگر نخواست، آنها را [[طلاق]] دهد""<ref>فروع کافی، کلینی، ج۶، ص۵۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۷۲.</ref>. | |||
دسته دوم: روایتهایی که در آنها [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از ازدواجها و طلاقهای [[زیاد]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} اظهار ناخوشنودی کرده است. [[بلاذری]] از ابیصالح [[نقل]] کرده که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: "آنقدر [[حسن]]{{ع}} [[زن]] گرفت و [[طلاق]] داد که ترسیدم [[دشمنی]] دیگران را در پی داشته باشد"<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۲۵.</ref>. | |||
[[سیوطی]] از [[علی]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که فرمود: "[[حسن]]{{ع}} [[ازدواج]] میکرد و [[طلاق]] میداد، به طوری که [[بیم]] داشتم [[قبایل]] و طوایف [[دشمن]] ما شوند"<ref>تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص۱۹.</ref>. | |||
[[علامه مجلسی]] از قول [[ابوطالب]] مکی مینویسد: [[علی]]{{ع}} از ازدواجهای [[امام حسن]]{{ع}} دلتنگ میشد و در [[سخنرانی]] خود میفرمود: "فرزندم، [[حسن]]{{ع}} [[زنان]] خویش را [[طلاق]] میدهد؛ به او [[زن]] ندهید!"<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ عَلِيٌّ{{ع}} يَضْجَرُ مِنْ ذَلِكَ فَكَانَ يَقُولُ فِي خُطْبَتِهِ: إِنَّ الْحَسَنَ مِطْلَاقٌ فَلَا تُنْكِحُوهُ}} (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۶۹).</ref> | |||
همچنین او از [[محمد]] بن عطیه [[نقل]] میکند که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} اینکه [[امام حسن]]{{ع}} [[زنان]] خویش را [[طلاق]] میداد، دلتنگ میشد و از خانوادههای آنها [[حیا]] میکرد و میفرمود: "[[حسن]]{{ع}} بسیار طلاقدهنده است؛ به او [[زن]] ندهید!"<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۶۹.</ref>. | |||
دسته سوم: روایاتی که در آنها به تعداد [[همسران امام حسن]]{{ع}} اشاره شده است و افرادی چون [[ابن حجر]]، [[ابوطالب]] مکی، [[ابوالحسن]] مدائنی، [[کلینی]]، کفعمی، بلخی و ابن شهرآشوب به [[نقل]] آن پرداختهاند؛ تعداد [[همسران امام حسن]]{{ع}} را کفعمی، ۶۴<ref>زندگانی چهارده معصوم (زندگانی امام حسن{{ع}})، عطاردی، ص۵۵۳.</ref>؛ [[ابوالحسن]] مدائنی، هفتاد<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۷۳.</ref>؛ [[ابن حجر]]، نود<ref>الصواعق المحرقه، ابن حجر، ص۱۳۹.</ref>؛ [[کلینی]]، پنجاه<ref>فروع کافی، کلینی، ج۶، ص۵۶.</ref>؛ بلخی، دویست<ref>البدء و التاریخ، بسوی، ج۵، ص۵۶.</ref>؛ و [[ابوطالب]] مکی، ۲۵۰ یا سیصد تن [[نقل]] کردهاند!<ref>قوت القلوب، ابوطالب مکی، ج۲، ص۲۴۶.</ref>. برخی نیز [[نقل]] کردهاند که [[امام]]{{ع}} سیصد [[زن]] داشته است<ref>مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۰.</ref>. همچنین [[نقل]] شده است که [[تعداد همسران]] [[امام]] به چهارصد تن نیز رسیده است!<ref>چهارده معصوم، عطاردی، ص۵۵۳ (به نقل از قوت القلوب).</ref> | |||
در بررسی این [[اخبار]] باید به نکاتی توجه کرد: اینگونه مطالب [[نقل]] شده در برخی از کتابها با [[شخصیت]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} سازگار نیست، بلکه [[مخالف]] [[شخصیت]] [[الهی]] و [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] است؛ زیرا چهرهای که [[قرآن]] و [[رسول خدا]] و سایر [[معصومین]]{{عم}} از [[امام حسن]]{{ع}} معرفی کردهاند، روایاتی را که [[نقل]] شده، [[تأیید]] نمیکند؛ [[خداوند]] در [[منزلت امام]] [[حسن]]{{ع}} و سایر [[اهل بیت]]{{عم}} [[آیه]] "[[تطهیر]]"<ref>احزاب (۳۳)، ص۳۳؛ ر.ک: الصواعق المحرقه، ص۱۴۳؛ سنن الکبری، بیهقی، ج۲، ص۱۴۹.</ref> و [[آیه]] "[[مودت]]"<ref>شوری (۴۲)، ص۲۳.</ref> را نازل فرموده است<ref>الدر المنثور، سیوطی، ج۷، ص۷.</ref>. همچنین [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: "[[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} [[سرور جوانان اهل بهشت]] هستند"<ref>{{متن حدیث|الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ}}؛ ر.ک: المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷؛ مسند احمد، احمد حنبل، ج۳، ص۲.</ref>. همچنین میفرماید: "هر کس این دو را [[دوست]] داشته باشد، من او را دوست دارم و کسی را که من دوست دارم، [[خدا]] نیز او را [[دوست]] خواهد داشت و کسی که [[خدا]] او را [[دوست]] داشته باشد، در بهشتهای پرنعمت وارد خواهد کرد"<ref>{{متن حدیث|من أحبّهما أحببته، و من أحببته أحبّه اللّه، و من أحبّه اللّه أدخله جنّات النّعم}}؛ ر.ک: اخبار اصبهان، حافظ اصفهانی، ج۱، ص۵۶.</ref>. | |||
[[ابن کثیر دمشقی]] مینویسد: [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[فرزند]] خود، [[امام حسن]]{{ع}} را بسیار [[احترام]] میکرد<ref>. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۳۷.</ref> و [[امام حسین]]{{ع}} به خاطر [[احترام]] به برادرش، [[امام حسن]]{{ع}}، هرگز، در حضورش سخن نمیگفت<ref>مناقب آل ابیطالب، ابن شهرآشوب، ج۳، ص۴۰۱.</ref>. همچنین او در [[تاریخ]] خود [[نقل]] میکند: زمان [[طواف]] [[مردم]] برای اظهار ارادت به [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} آنچنان به یکدیگر فشار میآوردند که گاه ممکن بود زیر دست و پا بروند<ref>البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۳۷.</ref>. | |||
چنین شخصی که چنین جایگاهی دارد و [[امام]] معصومی که برای حضور در برابر [[خالق]] [[یکتا]]، آنچنان لرزه بر اندامش میافتد، چگونه حاضر میشود [[خدا]] را با چهارصد مرتبه [[طلاق]] دادن [[زنان]] خویش - که مبغوضترین عمل [[حلال]] در نزد [[خداوند]] شمرده شده است - از خود برنجاند؟<ref>روایات یاد شده، به فرض صحت، زمانی بیان شده است که امیرمؤمنان{{ع}} در کوفه بودهاند؛ اگر تعداد روزهای حضور آن حضرت در کوفه با حذف روزهای جنگهای جمل، صفین و نهروان و پیامدهای آن محاسبه شود، به یقین، دروغ بودن این اتهام آشکار خواهد شد. همچنین به فرض صحت این روایات، نهی امام علی{{ع}} نهی از منکر بود یا نهی از حلال؟ هر دو فرض، نادرست است؛ زیرا به گواهی آیه تطهیر و احادیث صحیح نبوی علاوه، و احادیث و رفتار امام علی{{ع}}، هرگز فعل قبیح و منکر از معصوم صادر نمیشود تا از آن نهی شود. علاوه بر اینکه توبیخ امام علی{{ع}} اگر بدون مقدمه و یادآوری قبلی بوده باشد، با مقام والای امیرمؤمنان{{ع}} سازگار نیست که آن حضرت بدون یادآوری قبلی، آبروی فرزند خود را بریزد! و اگر پس از یادآوری بوده و امام حسن{{ع}} اعتنا نمیکرده است، این مسأله با شخصیت والای امام حسن مجتبی{{ع}} سازگار نیست. آیا میتوان باور کرد که امام حسن مجتبی{{ع}} با آن شأن و منزلت، اسباب شرمندگی پدر خویش را فراهم آورد تا جایی که حضرت، دلتنگ و از خانوادهها خجلتزده شود، و یا از بیم دشمنی طوایف و قبایل کوفه نسبت به آنها رنج ببرد؟!</ref> | |||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |