سریه عبدالله بن جحش: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص'
جز (جایگزینی متن - 'خودداری' به 'خودداری') |
جز (جایگزینی متن - 'ج۱، ص:' به 'ج۱، ص') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==[[نسب]] [[عبدالله بن جحش]]== | ==[[نسب]] [[عبدالله بن جحش]]== | ||
*"[[عبدالله بن جحش بن رئاب بن یعمر]]" از [[طایفه]] [[بنی خزیمه]]<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۲۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۶۵.</ref>، کنیهاش [[ابومحمد]]<ref>ابن سعد الطبقات الکبری، ج۳، ص۶۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۹.</ref> "و مادرش امیمه دختر [[عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف]]<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۸۷۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۶۵.</ref>، عمه [[رسول خدا]]{{صل}} بود؛ خواهرش [[زینب]]، [[همسر پیامبر]]{{صل}}، از جمله کسانی است که در [[صدر اسلام]] [[مسلمان]] شد، سپس به [[حبشه]] رفت و بعد همراه [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>ابن سعد الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۵-۶۶؛ ابن البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۸۷۸.</ref><ref>[[رحمان فتاح زاده|فتاح زاده، رحمان]]، [[سریه عبدالله بن جحش (مقاله)|سریه عبدالله بن جحش]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *"[[عبدالله بن جحش بن رئاب بن یعمر]]" از [[طایفه]] [[بنی خزیمه]]<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۲۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۶۵.</ref>، کنیهاش [[ابومحمد]]<ref>ابن سعد الطبقات الکبری، ج۳، ص۶۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۹.</ref> "و مادرش امیمه دختر [[عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف]]<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۸۷۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۶۵.</ref>، عمه [[رسول خدا]]{{صل}} بود؛ خواهرش [[زینب]]، [[همسر پیامبر]]{{صل}}، از جمله کسانی است که در [[صدر اسلام]] [[مسلمان]] شد، سپس به [[حبشه]] رفت و بعد همراه [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>ابن سعد الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۵-۶۶؛ ابن البر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۸۷۸.</ref><ref>[[رحمان فتاح زاده|فتاح زاده، رحمان]]، [[سریه عبدالله بن جحش (مقاله)|سریه عبدالله بن جحش]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۶۲.</ref>. | ||
==[[مأموریت]] برای رفتن به نخله== | ==[[مأموریت]] برای رفتن به نخله== | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
*او هم پس از دو روز پیادهروی، [[نامه]] را گشود. [[دستور]] چنین بود: "هنگامی که [[نامه]] مرا خواندی راه خود را پیش گیر و در سرزمین نخله، بین [[مکه]] و [[طائف]] فرود آی و با کمین کردن در مسیر کاروان [[قریش]] ما را از وضع آنها [[آگاه]] ساز"<ref>احمد بن ابی یقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۶۹-۷۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۱؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۰۲؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۳-۱۴.</ref>. | *او هم پس از دو روز پیادهروی، [[نامه]] را گشود. [[دستور]] چنین بود: "هنگامی که [[نامه]] مرا خواندی راه خود را پیش گیر و در سرزمین نخله، بین [[مکه]] و [[طائف]] فرود آی و با کمین کردن در مسیر کاروان [[قریش]] ما را از وضع آنها [[آگاه]] ساز"<ref>احمد بن ابی یقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۶۹-۷۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۱؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۰۲؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۳-۱۴.</ref>. | ||
*[[عبدالله بن جحش]] با [[خواندن]] [[دستور پیامبر]] به همراهان اعلام کرد که هر کس برای [[شهادت]] [[آمادگی]] دارد بیاید وگرنه [[آزاد]] است که برگردد. همه گفتند: ما در این سفر همراه تو هستیم<ref>محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۰۲؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴.</ref> و به این ترتیب، تمامی آنها راه را به سوی نخله کج کردند و به "بحران" که رسیدند، [[سعد بن ابی وقاص]] و [[عتبة بن غزوان]] شتر خود را گم کردند و برای پیدا کردن آن از رفقای خود جدا شدند و راه بیابان در پیش گرفتند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۰۲.</ref>. | *[[عبدالله بن جحش]] با [[خواندن]] [[دستور پیامبر]] به همراهان اعلام کرد که هر کس برای [[شهادت]] [[آمادگی]] دارد بیاید وگرنه [[آزاد]] است که برگردد. همه گفتند: ما در این سفر همراه تو هستیم<ref>محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۱۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۰۲؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴.</ref> و به این ترتیب، تمامی آنها راه را به سوی نخله کج کردند و به "بحران" که رسیدند، [[سعد بن ابی وقاص]] و [[عتبة بن غزوان]] شتر خود را گم کردند و برای پیدا کردن آن از رفقای خود جدا شدند و راه بیابان در پیش گرفتند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۰۲.</ref>. | ||
*[[عبدالله بن جحش]] با شش نفر دیگر به راه خود ادامه دادند و در روز آخر [[رجب]] با وارد شدن به نخله، کمین کردند. کاروانی از [[قریش]] هم به سرکردگی "[[عمرو بن حضرمی]]" از [[تجارت]] [[طائف]] به [[مکه]] برمیگشت <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۱؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴.</ref> که کالاهای تجاری مانند: کشمش، پوست و غیره همراه داشت<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۱.</ref>. [[عبدالله بن جحش]] و همراهان میخواستند به کاروان حمله کنند؛ اما چون روز آخر [[ماه رجب]]، از [[ماههای حرام]] بود به یکدیگر گفتند: "اگر اینان داخل [[حرم]] شوند [[جنگ]] با آنها به [[احترام]] [[حرم]]، جایز نیست و اگر اینجا با آنها [[جنگ]] کنیم [[حرمت]] [[ماه حرام]] را شکسته ایم". سرانجام به کاروان حمله کردند که [[واقد بن عبدالله تمیمی]] از [[مسلمانان]] با پرتاب تیری به سمت [[عمرو بن حضرمی]] او را کشت و دو نفر از آنها را نیز [[اسیر]] کردند. با گریختن [[نوفل بن عبدالله]] به سوی [[مکه]]، [[عبدالله بن جحش]] و همراهانش با [[اسیران]] و [[غنایم]] کاروان [[قریش]] به [[مدینه]] بازگشتند<ref>احمد بن یحیی بلاذی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۲؛ محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۲؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۰۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۷.</ref><ref>[[رحمان فتاح زاده|فتاح زاده، رحمان]]، [[سریه عبدالله بن جحش (مقاله)|سریه عبدالله بن جحش]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *[[عبدالله بن جحش]] با شش نفر دیگر به راه خود ادامه دادند و در روز آخر [[رجب]] با وارد شدن به نخله، کمین کردند. کاروانی از [[قریش]] هم به سرکردگی "[[عمرو بن حضرمی]]" از [[تجارت]] [[طائف]] به [[مکه]] برمیگشت <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۱؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴.</ref> که کالاهای تجاری مانند: کشمش، پوست و غیره همراه داشت<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۱.</ref>. [[عبدالله بن جحش]] و همراهان میخواستند به کاروان حمله کنند؛ اما چون روز آخر [[ماه رجب]]، از [[ماههای حرام]] بود به یکدیگر گفتند: "اگر اینان داخل [[حرم]] شوند [[جنگ]] با آنها به [[احترام]] [[حرم]]، جایز نیست و اگر اینجا با آنها [[جنگ]] کنیم [[حرمت]] [[ماه حرام]] را شکسته ایم". سرانجام به کاروان حمله کردند که [[واقد بن عبدالله تمیمی]] از [[مسلمانان]] با پرتاب تیری به سمت [[عمرو بن حضرمی]] او را کشت و دو نفر از آنها را نیز [[اسیر]] کردند. با گریختن [[نوفل بن عبدالله]] به سوی [[مکه]]، [[عبدالله بن جحش]] و همراهانش با [[اسیران]] و [[غنایم]] کاروان [[قریش]] به [[مدینه]] بازگشتند<ref>احمد بن یحیی بلاذی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۲؛ محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۲؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۰۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۷.</ref><ref>[[رحمان فتاح زاده|فتاح زاده، رحمان]]، [[سریه عبدالله بن جحش (مقاله)|سریه عبدالله بن جحش]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۶۳-۴۶۴.</ref>. | ||
==بازتاب این [[سریه]]== | ==بازتاب این [[سریه]]== | ||
*[[پیامبر]]{{صل}} از [[اقدام]] خودسرانه [[عبدالله بن جحش]] و همراهان ناراحت شد و از تحویل گرفتن [[اسیران]] و [[غنایم]] کاروان [[قریش]] خودداری کرد<ref>محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۲.</ref> و به آنان فرمود: "من نگفته بودم در [[ماه حرام]] [[جنگ]] نکنید؟"<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۰۳.</ref>. | *[[پیامبر]]{{صل}} از [[اقدام]] خودسرانه [[عبدالله بن جحش]] و همراهان ناراحت شد و از تحویل گرفتن [[اسیران]] و [[غنایم]] کاروان [[قریش]] خودداری کرد<ref>محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۲.</ref> و به آنان فرمود: "من نگفته بودم در [[ماه حرام]] [[جنگ]] نکنید؟"<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۰۳.</ref>. | ||
*از طرفی با وجود بازتاب وسیع این جریان در بین [[مسلمانان]] [[عبدالله بن جحش]] و همراهانش، مورد [[سرزنش]] قرار گرفتند، از سوی دیگر [[قریش]] با بهرهبرداری [[تبلیغاتی]] از این جریان میگفتند: [[محمد]]{{صل}} با حرمتشکنی این [[ماه حرام]] و [[خونریزی]] در آن، [[اموال]] [[مردم]] را گرفته است". [[یهود]] [[مدینه]] هم با سمپاشی این حرکت را به فال بد میزدند و میگفتند: "این کار به [[ضرر]] [[مسلمانان]] تمام خواهد شد"<ref>محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۰۲؛ ابن هشام، السیرة النبوة، ج۱، ص۶۰۴.</ref>. | *از طرفی با وجود بازتاب وسیع این جریان در بین [[مسلمانان]] [[عبدالله بن جحش]] و همراهانش، مورد [[سرزنش]] قرار گرفتند، از سوی دیگر [[قریش]] با بهرهبرداری [[تبلیغاتی]] از این جریان میگفتند: [[محمد]]{{صل}} با حرمتشکنی این [[ماه حرام]] و [[خونریزی]] در آن، [[اموال]] [[مردم]] را گرفته است". [[یهود]] [[مدینه]] هم با سمپاشی این حرکت را به فال بد میزدند و میگفتند: "این کار به [[ضرر]] [[مسلمانان]] تمام خواهد شد"<ref>محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۰۲؛ ابن هشام، السیرة النبوة، ج۱، ص۶۰۴.</ref>. | ||
*در این هنگام [[فرشته وحی]] فرود آمد و [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref> از تو درباره جنگ در ماه حرام میپرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگتر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگتر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ میکنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند، سوره بقره، آیه:۲۱۷.</ref>. با [[نزول]] این [[آیات]] که تبرئه [[عبدالله بن جحش]] و یارانش را به همراه داشت، [[قریش]]، عامل [[فتنه]] معرفی شدند و [[گناه]] [[قریش]] به عنوان عامل [[فتنه]] بزرگتر از [[قتل]] در [[ماه حرام]] معرفی شد و جوّ مسمومی که بر ضدّ [[مسلمانان]] به وجود آمده بود [[شکست]]. [[رسول خدا]]{{صل}} [[اسیران]] و [[غنایم]] را پذیرفت. از طرف [[قریش]]، شخصی نزد [[حضرت]] آمد تا با دادن فدیه، آن دو را [[آزاد]] کند؛ اما [[حضرت]]، آن را مشروط به آمدن [[سعد بن ابی وقاص]] و [[عتبة بن غزوان]] کرد و فرمود: "تا آن دو نیایند ما برای [[اسیران]] شما فدیه قبول نمیکنیم. اگر آن دو به دست شما کشته شوند ما نیز این دو را میکشیم"<ref>محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبوة، ج۱، ص۶۰۴؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۷.</ref>. پس از آمدن این دو، [[پیامبر]]{{صل}} به درخواست [[نمایندگان]] [[قریش]]، [[اسیران]] را [[آزاد]] کرد که یکی از آن دو [[اسیر]] به نام "[[حکم]] بن کیسان" [[مسلمان]] شد و در [[مدینه]] ماند و دیگری به [[مکه]] برگشت<ref>محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبوة، ج۱، ص۶۰۴-۶۰۵.</ref>. اولین غنایمی که [[مسلمانان]] به دست آوردند، اولین کسی را که کشتند و اولین اسیرانی که گرفتند در این سریه بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۰۵.</ref><ref>[[رحمان فتاح زاده|فتاح زاده، رحمان]]، [[سریه عبدالله بن جحش (مقاله)|سریه عبدالله بن جحش]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، | *در این هنگام [[فرشته وحی]] فرود آمد و [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref> از تو درباره جنگ در ماه حرام میپرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگتر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگتر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ میکنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند، سوره بقره، آیه:۲۱۷.</ref>. با [[نزول]] این [[آیات]] که تبرئه [[عبدالله بن جحش]] و یارانش را به همراه داشت، [[قریش]]، عامل [[فتنه]] معرفی شدند و [[گناه]] [[قریش]] به عنوان عامل [[فتنه]] بزرگتر از [[قتل]] در [[ماه حرام]] معرفی شد و جوّ مسمومی که بر ضدّ [[مسلمانان]] به وجود آمده بود [[شکست]]. [[رسول خدا]]{{صل}} [[اسیران]] و [[غنایم]] را پذیرفت. از طرف [[قریش]]، شخصی نزد [[حضرت]] آمد تا با دادن فدیه، آن دو را [[آزاد]] کند؛ اما [[حضرت]]، آن را مشروط به آمدن [[سعد بن ابی وقاص]] و [[عتبة بن غزوان]] کرد و فرمود: "تا آن دو نیایند ما برای [[اسیران]] شما فدیه قبول نمیکنیم. اگر آن دو به دست شما کشته شوند ما نیز این دو را میکشیم"<ref>محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبوة، ج۱، ص۶۰۴؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۷.</ref>. پس از آمدن این دو، [[پیامبر]]{{صل}} به درخواست [[نمایندگان]] [[قریش]]، [[اسیران]] را [[آزاد]] کرد که یکی از آن دو [[اسیر]] به نام "[[حکم]] بن کیسان" [[مسلمان]] شد و در [[مدینه]] ماند و دیگری به [[مکه]] برگشت<ref>محمد بن جری طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبوة، ج۱، ص۶۰۴-۶۰۵.</ref>. اولین غنایمی که [[مسلمانان]] به دست آوردند، اولین کسی را که کشتند و اولین اسیرانی که گرفتند در این سریه بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۰۵.</ref><ref>[[رحمان فتاح زاده|فتاح زاده، رحمان]]، [[سریه عبدالله بن جحش (مقاله)|سریه عبدالله بن جحش]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۶۴-۴۶۵.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |