پرش به محتوا

فدک: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۵۵۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
*بعد از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[معاویه]]، فدک را به [[مروان بن حکم]] داد؛ اما بعدها آن را پس گرفت. با روی کار آمدن [[مروان بن حکم]]، فدک دوباره به [[تصرف]] او درآمد و آن را به پسرش عبدالعزیز بخشید و از او به پسرش [[عمر بن عبدالعزیز]] رسید که با توجه به اوضاع [[سیاسی]] دوران خود، فدک را به [[اولاد فاطمه]]{{س}} برگرداند؛ اما پس از وی [[پادشاهان]] [[اموی]]، فدک را پس گرفتند. [[سفاح]] [[خلیفه عباسی]]، فدک را به [[فرزندان فاطمه]]{{س}} داد؛ اما [[منصور]]، آن را پس گرفت. در روزگار [[مأمون]]، گروهی از [[سادات]] به وی [[شکایت]] بردند که فدک را [[پیامبر]]{{صل}} به [[فاطمه]]{{س}} بخشید، [[مأمون]] با توجه به نظر [[فقها]]، فدک را به [[اولاد فاطمه]]{{س}}  داد؛ اما [[حاکمان]] بعد از او، فدک را به [[تصرف]] خود در آوردند<ref>ر.ک: [[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[فدک (مقاله)|فدک]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۱۷؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۵۷.</ref>.
*بعد از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[معاویه]]، فدک را به [[مروان بن حکم]] داد؛ اما بعدها آن را پس گرفت. با روی کار آمدن [[مروان بن حکم]]، فدک دوباره به [[تصرف]] او درآمد و آن را به پسرش عبدالعزیز بخشید و از او به پسرش [[عمر بن عبدالعزیز]] رسید که با توجه به اوضاع [[سیاسی]] دوران خود، فدک را به [[اولاد فاطمه]]{{س}} برگرداند؛ اما پس از وی [[پادشاهان]] [[اموی]]، فدک را پس گرفتند. [[سفاح]] [[خلیفه عباسی]]، فدک را به [[فرزندان فاطمه]]{{س}} داد؛ اما [[منصور]]، آن را پس گرفت. در روزگار [[مأمون]]، گروهی از [[سادات]] به وی [[شکایت]] بردند که فدک را [[پیامبر]]{{صل}} به [[فاطمه]]{{س}} بخشید، [[مأمون]] با توجه به نظر [[فقها]]، فدک را به [[اولاد فاطمه]]{{س}}  داد؛ اما [[حاکمان]] بعد از او، فدک را به [[تصرف]] خود در آوردند<ref>ر.ک: [[حسین قاضی خانی|قاضی خانی، حسین]]، [[فدک (مقاله)|فدک]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۱۷؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۵۷.</ref>.
* فدک در حال حاضر به نام "الحائط" در مرز شرقی [[خیبر]] قرار دارد و شامل تعدادی روستا و بیش از ۱۱ هزار سکنه و سرزمینی پوشیده از نخلستان و برخوردار از امکانات [[کشاورزی]] است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۵.</ref>.
* فدک در حال حاضر به نام "الحائط" در مرز شرقی [[خیبر]] قرار دارد و شامل تعدادی روستا و بیش از ۱۱ هزار سکنه و سرزمینی پوشیده از نخلستان و برخوردار از امکانات [[کشاورزی]] است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۵.</ref>.
==[[سخنرانی]] برای [[انصار]] بعد از [[غصب فدک]]==
*آنگاه که [[فدک]] نیز [[غصب]] شد، [[فاطمه]]{{س}} به سراغ [[انصار]] رفت و برای آنان [[سخنرانی]] کرد و از [[ولایت الهی]] [[همسر]] معصومش گفت، اما آنان در جواب گفتند: ای دختر [[محمد]]! اگر این سخنان را قبل از [[بیعت]] با [[ابو بکر]] از تو شنیده بودیم با کسی جز [[علی]] [[بیعت]] نمی‌کردیم. و [[فاطمه]]{{س}} پاسخ داد: "مگر پدرم [[روز غدیر خم]]، عذری برای کسی باقی گذاشت؟"<ref>الخصال، شیخ صدوق، ص۱۷۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۰، ص۱۲۴.</ref>.
*[[فاطمه]]{{س}} در روزهای آخر [[عمر]] خویش نیز در جمع [[مهاجران]] و [[انصار]] خطبه‌ای خواند که اگرچه به [[خطبه فدکیه]] معروف شده است<ref>فاطمه{{س}} چادرش را به سر کشید و به سمت مجلس [[انصار]] و [[مهاجر]] که [[ابوبکر]] تازه بر [[مسند]] نشسته نیز در میانشان بود، به [[راه]] افتاد و به آن وارد شد. حاضران با دیدن [[فاطمه]]{{س}} که همچون [[رسول خدا]]{{صل}} [[راه]] [[راه]] می‌رفت، گریستند. [[فاطمه]]{{س}} با آرام شدن گریه‌ها سخن آغاز کرد و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] و [[درود]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} دوباره گریه‌ها شدت یافت و با آرام شدن گریه‌ها [[فاطمه]]{{س}} چنین ادامه داد: "رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج‌های شما بر او سخت بود و بر [[هدایت]] شما [[اصرار]] داشت و نسبت به [[مؤمنان]]، [[رئوف]] و [[مهربان]] بود! اگر او را میشناسید، در مییابید که [[پدر]] من است و نه [[پدر]] شما و نیز [[برادر]] پسر عمویم ([[امیرمؤمنان]]) است و نه [[برادر]] مردان‌تان... [[خداوند]] شما را به کمک رسولش [[نجات]] بخشید... هرگاه [[دشمنان]] [[آتش]] [[جنگی]] نو بر میافکندند، [[خداوند]] آن را خاموش میکرد و هر زمانی که شاخی برای [[گمراهی]] ظاهر می‌شد و هرگاه دهان مشرکی باز می‌شد، [[رسول خدا]]{{صل}}، برادرش را در حلقوم آنان میفرستاد و او را از آن [[مأموریت]] باز نمی‌گشت مگر آنکه گوش آنان را زیر پا له کرده بود و شعله [[آتش]] را با [[شمشیر]] خاموش کرده بود. [[علی]]{{ع}} در [[راه خدا]] با [[سختی‌ها]] [[دست]] و پنجه نرم میکرد و در راه انجام دستورهای [[خداوند]] سخت‌کوش بود، او همیشه آماده و [[خیرخواه]] بود و با جدیّت فعالیت میکرد و حال آنکه شما بی‌حرکت و [[خمود]] و به خوش‌گذرانی مشغول بودید و [[غذا]] و آب گوارا میخوردید و در [[انتظار]] شنیدن خبرهای جدید به سر میبردید و در هنگامه خطر فرار را بر قرار ترجیح میدادید. هنگامی که [[خداوند]] برای [[رسول خدا]]{{صل}}، [[خانه]] پیامبرانش ([[بهشت]]) را برگزید و آن [[حضرت]] [[رحلت]] کرد، به ناگاه خار و خاشاک‌های [[نفاق]] از شما بروز کرد و [[لباس]] [[دین]]، کهنه شد و پیمان‌های آن پاره گردید. [[گمراهان]] خاموش، به سخن درآمدند و آنان که جایگاهی [[پست]] داشتند، [[منزلت]] یافتند، و آفت [[طلب]] حزب [[باطل]] لب به سخن گشود و به خانه‌های شما وارد شد. [[شیطان]] نیز سرش را از مخفیگاه خود بیرون آورد و فریاد برآورد و شما را خواند و شما را پاسخ‌گوی خویش یافت..." سپس [[فاطمه]] این [[آیه]] را [[تلاوت]] کرد: "بدانید که در [[فتنه]] درافتادید و [[جهنم]] بر کتمان‌کنندگان [[حقیقت]] احاطه دارد" ([[توبه]]، ۴۹). وای بر شما! شما را چه شده و به کدام سو میروید؟! این کتاب خداست که در برابر شما قرار دارد که نهی‌های آن، روشن و شواهد آن، درخشان و فرمان‌هایش، واضح است. در آن [[تدبر]] یا آنکه بر خلافش [[حکم]] میکنید؟ چه جایگزین [[بدی]] است برای [[ستمکاران]]! و هر که خواستار غیر [[اسلام]] باشد، از او پذیرفته نخواهد شد و در [[آخرت]] از زمره زیانکاران خواهد بود... میپندارید که ما از [[ارث]] محرومیم! آیا [[حکم]] [[جاهلیت]] را خواستارید؟ برای [[اهل یقین]]، چه حکمی، نیکوتر از [[حکم خداوند]] است؟..." سپس [[فاطمه]]{{س}} رو به [[مهاجرین]] فرمود: "ای [[مهاجران]]! آیا از [[ارث]] [[محروم]] میشوم، ای [[پسر ابوقحافه]]! آیا در [[کتاب خدا]] هست که تو از پدرت [[ارث]] ببری؛ و من از پدرم [[ارث]] نبرم؟ همانا سخنی [[دروغ]] به [[خدا]] و رسولش نسبت داده‌ای (بلاغات النساء، ابن طیفور، ج۱، ص۶).
سپس روی به [[انصار]] کرد و فرمود: "ای گروه جوانمردان! و ای بازوان [[امت]]! ای حافظان [[اسلام]]! این [[ضعف]] و [[غفلت]] درباره [[حق]] من چیست؟ چرا از [[دادخواهی]] من [[سهل‌انگاری]] می‌کنید؟ آیا پدرم [[رسول خدا]]{{صل}} نفرمود: [[حرمت]] هر کسی را درباره با فرزندانش [[حفظ]] کنید؟ چه سریع این [[اعمال]] را انجام دادید، و چه عجولانه آب بینی بزغاله فرو ریخت. ای پسران قَیلَه! به من درباره [[میراث]] پدرم [[ستم]] می‌شود در حالی که شما میبینید و سخن مرا می‌شنوید؟ (منال الطالب فی شرح طوال الغرائب، [[ابن اثیر]]، ص۵۳۴) و در روز [[محشر]] [[بهترین]] حکم‌کننده، [[خداوند]] و [[بهترین]] [[سرپرست]]، [[محمد]]{{صل}} و در وعده‌گاه [[قیامت]] در هنگامه [[ساعت]]، باطل‌گرایان زیان دیده خواهند بود و هر خیری (که [[خداوند]] به شما داده)، سرانجام قرارگاهی دارد (و در موعد خود انجام میگیرد) و به زودی خواهید دانست!" آنگاه [[فاطمه]]{{س}} رو به [[قبر]] [[رسول خدا]]{{صل}} کرد و با آن [[حضرت]] در ضمن دو [[بیت]] [[شعر]] این چنین درددل کرد: پس از شما حوادثی رخ داد که اگر شاهدش بودید، حوادث به اینجا نمی‌رسید. من شما را از [[دست]] دادم همچون کسی که تمام دارایی‌اش را از [[کف]] داده است. [[قوم]] تو [[آشوب]] کردند، خود شاهدشان باش (بلاغات النساء، ابن طیفور، ج۱، ص۶).</ref>، معارفی بلند به همراه دارد و ایشان در آن به [[تبیین]] [[جایگاه]] [[امامت اهل بیت]]{{عم}} پرداخته است. آن [[حضرت]] در این [[خطبه]] می‌فرماید: "[[خداوند]] [[اطاعت]] ما را مایه [[نظم]] [[امت]]، و [[امامت]] ما را مایه دوری از [[تفرقه]] قرار داد"<ref>الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۳۴.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۸۶-۲۸۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش