پرش به محتوا

عام الوفود: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:


==مقدمه==
==مقدمه==
*کلمه وفود جمع وفد<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۴۶۵.</ref>، به معنای هیئت‌های نمایندگی است. وفود به [[قبایل]] و گروه‌هایی اطلاق می‌شود که به [[خدمت]] [[پیامبر]] رسیده و [[اسلام]] آورده‌اند. عمده این گروه‌ها در [[سال نهم هجری]]، "عام الوفود"<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۵۹؛ ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۵ ص۴۰.</ref> (سال ورود هیئتها) [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسیدند<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله «وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۰.</ref>.
*کلمه وفود جمع وفد<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۴۶۵.</ref>، به معنای هیئت‌های نمایندگی است. وفود به [[قبایل]] و گروه‌هایی اطلاق می‌شود که به [[خدمت]] [[پیامبر]] رسیده و [[اسلام]] آورده‌اند. عمده این گروه‌ها در [[سال نهم هجری]]، "عام الوفود"<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۵۹؛ ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۵ ص۴۰.</ref> (سال ورود هیئتها) [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسیدند<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله«وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۰.</ref>.


==زمان و علت ورود وفود به [[مدینه]]==
==زمان و علت ورود وفود به [[مدینه]]==
خط ۳۴: خط ۳۴:
*[[ابن‌سعد]] تعداد این هیئت‌ها را بیش از ۷۰ گروه دانسته و به حضور آنها در [[مدینه]] و گفتگوهای آنها با [[پیامبر]]{{صل}} اشاره کرده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۲-۲۶۹.</ref>. صالحی شامی، به بیش از ۹۰ گروه از این گروهها اشاره کرده است<ref>محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱، ص۱۸-۲۲.</ref>.
*[[ابن‌سعد]] تعداد این هیئت‌ها را بیش از ۷۰ گروه دانسته و به حضور آنها در [[مدینه]] و گفتگوهای آنها با [[پیامبر]]{{صل}} اشاره کرده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۲-۲۶۹.</ref>. صالحی شامی، به بیش از ۹۰ گروه از این گروهها اشاره کرده است<ref>محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱، ص۱۸-۲۲.</ref>.
*قبل از اینکه به تعدادی از این گروه‌ها اشاره کنیم بد نیست این نکته را هم متذکر شویم که [[رسول خدا]]{{صل}} معمولاً به همهی افرادی که از گروه‌های مختلف نزد ایشان می‌آمدند، هدایایی می‌دادند؛ برای نمونه، وقتی آن [[حضرت]] به [[نمایندگان]] "تجیب" هدایایی عطا کرد، از آنها پرسید: "آیا کسی از شما باقی مانده که جایزه (هدیه) نگرفته باشد؟" گفتند: "بله، [[نوجوانی]] که در کنار بارهای خود گذاشته‌ایم". [[پیامبر]]{{صل}} به اصحابش فرمود: "هدیه او را هم به اندازه دیگران پرداخت کنید"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۴.</ref>.
*قبل از اینکه به تعدادی از این گروه‌ها اشاره کنیم بد نیست این نکته را هم متذکر شویم که [[رسول خدا]]{{صل}} معمولاً به همهی افرادی که از گروه‌های مختلف نزد ایشان می‌آمدند، هدایایی می‌دادند؛ برای نمونه، وقتی آن [[حضرت]] به [[نمایندگان]] "تجیب" هدایایی عطا کرد، از آنها پرسید: "آیا کسی از شما باقی مانده که جایزه (هدیه) نگرفته باشد؟" گفتند: "بله، [[نوجوانی]] که در کنار بارهای خود گذاشته‌ایم". [[پیامبر]]{{صل}} به اصحابش فرمود: "هدیه او را هم به اندازه دیگران پرداخت کنید"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۴.</ref>.
*این وفدها جدای از گرفتن هدایا و... امانی از [[رسول خدا]]{{صل}} میگرفتند. این [[امان]] به آن معنا بود که [[قبیله]] مذکور، [[مسلمان]] شده و از [[حقوق]] [[مسلمانی]] برخوردار است؛ از این رو [[جامعه]] [[مسلمانان]] نباید به آنان حمله کند؛ بلکه باید در برابر [[تجاوز]] دیگران از آنها [[دفاع]] کند<ref>رسول جعفریان، سیره رسول خدا، ص۶۵۶.</ref>. با توجه به آنکه این [[قبایل]] نسبتاً زیادند، تنها به برخی از آنها اشاره می‌کنیم<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله «وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۰-۳۸۲.</ref>:
*این وفدها جدای از گرفتن هدایا و... امانی از [[رسول خدا]]{{صل}} میگرفتند. این [[امان]] به آن معنا بود که [[قبیله]] مذکور، [[مسلمان]] شده و از [[حقوق]] [[مسلمانی]] برخوردار است؛ از این رو [[جامعه]] [[مسلمانان]] نباید به آنان حمله کند؛ بلکه باید در برابر [[تجاوز]] دیگران از آنها [[دفاع]] کند<ref>رسول جعفریان، سیره رسول خدا، ص۶۵۶.</ref>. با توجه به آنکه این [[قبایل]] نسبتاً زیادند، تنها به برخی از آنها اشاره می‌کنیم<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله«وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۰-۳۸۲.</ref>:
===وفد [[ثقیف]]===
===وفد [[ثقیف]]===
*از اولین قبایلی که به صورت رسمی، افرادی را به [[مدینه]] اعزام کردند، [[قبیله]] "[[ثقیف]]" بود. این [[قبیله]] مهم ساکن [[طائف]] بودند<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۰؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۰.</ref>. آنها ابتدا در برابر حمله [[رسول خدا]]{{صل}} به شهرشان [[مقاومت]] کردند؛ اما پس از چند [[ماه]]، چاره‌ای جز [[تسلیم]] نداشتند.
*از اولین قبایلی که به صورت رسمی، افرادی را به [[مدینه]] اعزام کردند، [[قبیله]] "[[ثقیف]]" بود. این [[قبیله]] مهم ساکن [[طائف]] بودند<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۰؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۰.</ref>. آنها ابتدا در برابر حمله [[رسول خدا]]{{صل}} به شهرشان [[مقاومت]] کردند؛ اما پس از چند [[ماه]]، چاره‌ای جز [[تسلیم]] نداشتند.
*در منابع آمده است: قبل از آمدن هیئتی از این [[قبیله]] به [[مدینه]]، ابتدا یک نفر از این [[قبیله]] به نام "[[عروه بن مسعود]]" نزد [[رسول اکرم]]{{صل}} آمد و [[مسلمان]] شد. او پیش [[قوم]] خویش رفت و آنها را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد؛ اما آنها همان‌گونه که [[پیامبر]]{{صل}} خبر داده بود، او را به [[شهادت]] رساندند <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷.</ref>.
*در منابع آمده است: قبل از آمدن هیئتی از این [[قبیله]] به [[مدینه]]، ابتدا یک نفر از این [[قبیله]] به نام "[[عروه بن مسعود]]" نزد [[رسول اکرم]]{{صل}} آمد و [[مسلمان]] شد. او پیش [[قوم]] خویش رفت و آنها را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد؛ اما آنها همان‌گونه که [[پیامبر]]{{صل}} خبر داده بود، او را به [[شهادت]] رساندند <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷.</ref>.
*[[خاتم انبیا]]{{صل}} درباره [[عروه بن مسعود]] فرمود: "او مثل [[صاحب]] [[یس]] است که [[قوم]] خویش را به [[خدا]] [[دعوت]] می‌کرد؛ ولی او را کشتند"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷.</ref>.
*[[خاتم انبیا]]{{صل}} درباره [[عروه بن مسعود]] فرمود: "او مثل [[صاحب]] [[یس]] است که [[قوم]] خویش را به [[خدا]] [[دعوت]] می‌کرد؛ ولی او را کشتند"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۷.</ref>.
*مدتی بعد هیئت نمایندگی این [[قبیله]]، [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} رسیدند و [[مسلمان]] شدند. آنها قبل از اینکه [[مسلمان]] شوند، از [[پیامبر]]{{صل}} درخواسته‌ایی داشتند و می‌خواستند که به آنها اجازه دهد [[بت]] آنها ویران نشود و [[نماز]] نخوانند که [[رسول اکرم]]{{صل}} موافقت نکرد. سپس از [[پیامبر]]{{صل}} خواستند آن [[حضرت]] با دست خویش بت‌های [[قبیله]] را نشکند. [[حضرت رسول]]{{صل}} با خواسته ایشان موافقت کرد و فرمود: "من خود فردی را می‌فرستم تا آن [[بت‌ها]] را بشکند"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۹۹.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله «وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۲.</ref>.
*مدتی بعد هیئت نمایندگی این [[قبیله]]، [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} رسیدند و [[مسلمان]] شدند. آنها قبل از اینکه [[مسلمان]] شوند، از [[پیامبر]]{{صل}} درخواسته‌ایی داشتند و می‌خواستند که به آنها اجازه دهد [[بت]] آنها ویران نشود و [[نماز]] نخوانند که [[رسول اکرم]]{{صل}} موافقت نکرد. سپس از [[پیامبر]]{{صل}} خواستند آن [[حضرت]] با دست خویش بت‌های [[قبیله]] را نشکند. [[حضرت رسول]]{{صل}} با خواسته ایشان موافقت کرد و فرمود: "من خود فردی را می‌فرستم تا آن [[بت‌ها]] را بشکند"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۹۹.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله«وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۲.</ref>.
===وفد [[بنی تمیم]]===
===وفد [[بنی تمیم]]===
*در باب علت ورود این هیئت به [[مدینه]] آمده است: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فردی را برای جمع‌آوری [[زکات]] نزد بنی‌کعب فرستاده بود. [[بنی‌تمیم]] [[مانع]] شدند که آنها [[زکات]] دام‌های خویش را بپردازند. فرستاده [[حضرت]]، مجبور شد برگردد. سپس [[پیامبر]] "[[عیینة بن بدر فزاری]]" را همراه ۵۰۰ سوار به سوی [[بنی‌تمیم]] روانه کرد. [[عیینة بن بدر فزاری]]، افرادی از این [[قبیله]] را [[اسیر]] گرفت و به [[مدینه]] آورد<ref>ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۵۲.</ref>.
*در باب علت ورود این هیئت به [[مدینه]] آمده است: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فردی را برای جمع‌آوری [[زکات]] نزد بنی‌کعب فرستاده بود. [[بنی‌تمیم]] [[مانع]] شدند که آنها [[زکات]] دام‌های خویش را بپردازند. فرستاده [[حضرت]]، مجبور شد برگردد. سپس [[پیامبر]] "[[عیینة بن بدر فزاری]]" را همراه ۵۰۰ سوار به سوی [[بنی‌تمیم]] روانه کرد. [[عیینة بن بدر فزاری]]، افرادی از این [[قبیله]] را [[اسیر]] گرفت و به [[مدینه]] آورد<ref>ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۵۲.</ref>.
*عده‌ای از بزرگان [[بنی‌تمیم]] مانند "[[عطارد بن حاجب]]"، "[[زبرقان بن بدر]]" و "[[قیس بن عاصم]]" برای رهایی [[اسیران]] خویش به [[مدینه]] آمدند<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۳۶۰.</ref>. تعداد آنها ۸۰ یا ۹۰ نفر ذکر شده است. [[بنی تمیم]] ابتدا برای [[اثبات]] [[برتری]] [[قبیله]] خویش به [[پیامبر]]{{صل}} گفتند: "ای [[محمد]] ما (با شاعر و خطیبمان) نزد تو آمدهایم تا با تو مفاخره کنیم"<ref>{{عربی|يا محمد جئناك نفاخرك}}؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پذیرفتند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۳، ص۱۶-۱۷.</ref>.
*عده‌ای از بزرگان [[بنی‌تمیم]] مانند "[[عطارد بن حاجب]]"، "[[زبرقان بن بدر]]" و "[[قیس بن عاصم]]" برای رهایی [[اسیران]] خویش به [[مدینه]] آمدند<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۳۶۰.</ref>. تعداد آنها ۸۰ یا ۹۰ نفر ذکر شده است. [[بنی تمیم]] ابتدا برای [[اثبات]] [[برتری]] [[قبیله]] خویش به [[پیامبر]]{{صل}} گفتند: "ای [[محمد]] ما (با شاعر و خطیبمان) نزد تو آمدهایم تا با تو مفاخره کنیم"<ref>{{عربی|يا محمد جئناك نفاخرك}}؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۵۶۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پذیرفتند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۳، ص۱۶-۱۷.</ref>.
*آنها از [[خطیب]] و سپس شاعر خویش خواستند که [[سخنرانی]] کنند و [[شعر]] بگویند. [[حضرت]] در جواب [[خطیب]] آنها از یکی از [[صحابه]] خواست که [[سخنرانی]] کند. [[حسان بن ثابت]] هم با [[شعر]]، جواب شاعر آنان را داد. سرانجام [[بنی تمیم]] اعتراف کردند که شاعر و [[خطیب]] [[رسول خدا]]{{صل}} از شاعر و [[خطیب]] خودشان برترند. سپس آنها [[اسلام]] آوردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۶۱-۵۶۷.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} به [[بنی‌تمیم]] هدایایی بخشید<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۶۷.</ref> و اسیرانشان را [[آزاد]] کرد<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۵.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله «وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۳.</ref>.
*آنها از [[خطیب]] و سپس شاعر خویش خواستند که [[سخنرانی]] کنند و [[شعر]] بگویند. [[حضرت]] در جواب [[خطیب]] آنها از یکی از [[صحابه]] خواست که [[سخنرانی]] کند. [[حسان بن ثابت]] هم با [[شعر]]، جواب شاعر آنان را داد. سرانجام [[بنی تمیم]] اعتراف کردند که شاعر و [[خطیب]] [[رسول خدا]]{{صل}} از شاعر و [[خطیب]] خودشان برترند. سپس آنها [[اسلام]] آوردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۶۱-۵۶۷.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} به [[بنی‌تمیم]] هدایایی بخشید<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۶۷.</ref> و اسیرانشان را [[آزاد]] کرد<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۵.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله«وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۳.</ref>.
===وفد [[عامر بن صعصعه]]===
===وفد [[عامر بن صعصعه]]===
*از این [[قبیله]]، ابتدا دو نفر [[خدمت]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} آمدند. "[[عامر بن طفیل]]"<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶.</ref> و به [[نقلی]] "[[بجیرة بن فراس]]"<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۳۹.</ref> به [[پیامبر]]{{صل}} عرض کرد: "اگر من [[مسلمان]] شوم چه امتیازی برای من خواهد بود". [[حضرت]] فرمود: "آنچه برای همه [[مسلمانان]] است برای تو هم خواهد بود و هر وظیفه‌ای که ایشان دارند تو هم خواهی داشت". سپس او از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال کرد: "آیا پس از خود، [[فرماندهی]] (امر [[حکومت]]) را برای من قرار می‌دهی؟" [[پیامبر]] با این خواسته او موافقت نکرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. [[حضرت]]، طبق [[نقلی]] فرمود: "این امر به دست خداست و برای هر کسی که خواسته باشد آن را قرار می‌دهد"<ref>{{متن حدیث|الأمر الى اللّه يضعه حيث يشاء }}؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۴۰.</ref>. او سپس [[فرماندهی]] بر [[بادیه‌نشینان]] را خواستار شد. باز هم [[پیامبر]]{{صل}} موافقت نکرد. سپس عامر، [[حضرت]] را [[تهدید]] کرد. آن بزرگوار از [[خدا]] خواست که [[شر]] او را [[کفایت]] کند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. پس از او افراد دیگری از قبیله‌اش نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و [[مسلمان]] شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله «وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۴.</ref>.
*از این [[قبیله]]، ابتدا دو نفر [[خدمت]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} آمدند. "[[عامر بن طفیل]]"<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۵-۲۳۶.</ref> و به [[نقلی]] "[[بجیرة بن فراس]]"<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۳۹.</ref> به [[پیامبر]]{{صل}} عرض کرد: "اگر من [[مسلمان]] شوم چه امتیازی برای من خواهد بود". [[حضرت]] فرمود: "آنچه برای همه [[مسلمانان]] است برای تو هم خواهد بود و هر وظیفه‌ای که ایشان دارند تو هم خواهی داشت". سپس او از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال کرد: "آیا پس از خود، [[فرماندهی]] (امر [[حکومت]]) را برای من قرار می‌دهی؟" [[پیامبر]] با این خواسته او موافقت نکرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. [[حضرت]]، طبق [[نقلی]] فرمود: "این امر به دست خداست و برای هر کسی که خواسته باشد آن را قرار می‌دهد"<ref>{{متن حدیث|الأمر الى اللّه يضعه حيث يشاء }}؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۴۰.</ref>. او سپس [[فرماندهی]] بر [[بادیه‌نشینان]] را خواستار شد. باز هم [[پیامبر]]{{صل}} موافقت نکرد. سپس عامر، [[حضرت]] را [[تهدید]] کرد. آن بزرگوار از [[خدا]] خواست که [[شر]] او را [[کفایت]] کند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. پس از او افراد دیگری از قبیله‌اش نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و [[مسلمان]] شدند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله«وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۴.</ref>.
===وفد [[قبیله]] [[طی]]===
===وفد [[قبیله]] [[طی]]===
*پانزده نفر از این [[قبیله]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رسیدند. سالار این گروه، "[[زید الخیل]]" بود. [[خاتم انبیا]]{{صل}}، [[اسلام]] را بر آنها عرضه کرد و ایشان همگی [[مسلمان]] شدند. سپس هدایایی به آنها داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۳؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۲۹۴.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[زید الخیل]] فرمود: "هر مردی از [[اعراب]] را که برای من توصیف کردند، کمتر از آنچه گفته بودند دیدم، به جز [[زید الخیل]]". [[پیامبر]]{{صل}} اندکی بعد، نام او را "[[زید الخیر]]" گذاشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۷۷.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله «وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۴.</ref>.
*پانزده نفر از این [[قبیله]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رسیدند. سالار این گروه، "[[زید الخیل]]" بود. [[خاتم انبیا]]{{صل}}، [[اسلام]] را بر آنها عرضه کرد و ایشان همگی [[مسلمان]] شدند. سپس هدایایی به آنها داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۳؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۲۹۴.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[زید الخیل]] فرمود: "هر مردی از [[اعراب]] را که برای من توصیف کردند، کمتر از آنچه گفته بودند دیدم، به جز [[زید الخیل]]". [[پیامبر]]{{صل}} اندکی بعد، نام او را "[[زید الخیر]]" گذاشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۷۷.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله«وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۴.</ref>.
===وفد [[ربیعه]] ([[عبدالقیس]])===
===وفد [[ربیعه]] ([[عبدالقیس]])===
*بیست مرد از این [[قبیله]] به [[سرپرستی]] "[[عبدالله بن عوف اشج]]" در سال  [[فتح مکه]] به [[مدینه]] آمدند... وقتی به [[رسول خدا]]{{صل}} گفته شد که [[نمایندگان]] [[عبد القیس]] آمدند، فرمود: "خوش آمدند. آفرین بر ایشان! [[مردم]] [[عبد القیس]] [[مردم]] بسیار خوبی هستند"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۸.</ref>. [[نمایندگان]] وفد [[ربیعه]]، ده روز ماندند. [[پیامبر]] به ایشان، هدایایی داد و آنها بازگشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۸.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله «وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۵.</ref>.
*بیست مرد از این [[قبیله]] به [[سرپرستی]] "[[عبدالله بن عوف اشج]]" در سال  [[فتح مکه]] به [[مدینه]] آمدند... وقتی به [[رسول خدا]]{{صل}} گفته شد که [[نمایندگان]] [[عبد القیس]] آمدند، فرمود: "خوش آمدند. آفرین بر ایشان! [[مردم]] [[عبد القیس]] [[مردم]] بسیار خوبی هستند"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۸.</ref>. [[نمایندگان]] وفد [[ربیعه]]، ده روز ماندند. [[پیامبر]] به ایشان، هدایایی داد و آنها بازگشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۸.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله«وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۵.</ref>.
===وفد [[بنی‌اسد]]===
===وفد [[بنی‌اسد]]===
*در آغاز [[سال نهم هجری]]، ده گروه از این [[قبیله]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آمدند. "[[حضرمی بن عامر]]" یکی از افراد این [[قبیله]] به [[حضرت]] عرض کرد: "ما در [[خشکسالی]] در حالی که شب‌های تاریک را تا صبح راه پیموده‌ایم به حضور شما آمده‌ایم؛ در حالی که شما کسی را سراغ ما نفرستادی"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۳؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۳.</ref>.
*در آغاز [[سال نهم هجری]]، ده گروه از این [[قبیله]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آمدند. "[[حضرمی بن عامر]]" یکی از افراد این [[قبیله]] به [[حضرت]] عرض کرد: "ما در [[خشکسالی]] در حالی که شب‌های تاریک را تا صبح راه پیموده‌ایم به حضور شما آمده‌ایم؛ در حالی که شما کسی را سراغ ما نفرستادی"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۳؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۳.</ref>.
*در این باره [[آیه]] ۱۷ [[سوره حجرات]] نازل شد: {{متن قرآن|يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بر تو منّت می‌نهند که اسلام آورده‌اند؛ بگو: برای اسلامتان بر من منّت ننهید، بلکه این خداوند است که بر شما منّت می‌نهد که شما را به ایمان رهنمون شده است، اگر راست می‌گویید» سوره حجرات، آیه ۱۷. واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص۴۱۲؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۳.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله «وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۵.</ref>.
*در این باره [[آیه]] ۱۷ [[سوره حجرات]] نازل شد: {{متن قرآن|يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بر تو منّت می‌نهند که اسلام آورده‌اند؛ بگو: برای اسلامتان بر من منّت ننهید، بلکه این خداوند است که بر شما منّت می‌نهد که شما را به ایمان رهنمون شده است، اگر راست می‌گویید» سوره حجرات، آیه ۱۷. واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ص۴۱۲؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۳.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله«وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۵.</ref>.
===وفد [[فزاره]]===
===وفد [[فزاره]]===
*ده نفر از این [[قبیله]] پس از [[جنگ تبوک]] [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسیدند<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۱؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۱.</ref> و همگی [[مسلمان]] شدند. [[رسول خدا]]{{صل}} وقتی از [[خشکسالی]] منطقه آنان [[آگاه]] شد، برای ایشان[[دعا]] کردند. به [[برکت]] [[دعای پیامبر]]{{صل}} [[باران]] فراوانی در آن منطقه بارید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۲.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله «وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۵-۳۸۶.</ref>.
*ده نفر از این [[قبیله]] پس از [[جنگ تبوک]] [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسیدند<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۵۱؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۱.</ref> و همگی [[مسلمان]] شدند. [[رسول خدا]]{{صل}} وقتی از [[خشکسالی]] منطقه آنان [[آگاه]] شد، برای ایشان[[دعا]] کردند. به [[برکت]] [[دعای پیامبر]]{{صل}} [[باران]] فراوانی در آن منطقه بارید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۱۲.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله«وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۵-۳۸۶.</ref>.
===وفد [[کلاب]]===
===وفد [[کلاب]]===
*این هیئت در [[سال ۹ هجری]] [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسیدند. آنها ۱۳ نفر بودند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۸.</ref>. به نظر می‌رسد این گروه، قبل از اینکه [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} برسند، [[اسلام]] آورده بودند؛ زیرا وقتی به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رسیدند به طریق [[اسلام]]، [[سلام]] دادند و گفتند: "[[ضحاک بن سفیان]] میان ما طبق [[احکام]] [[قرآنی]] و سنت‌هایی که شما دادهای [[رفتار]] می‌کند.... ما برای [[خدا]] و رسولش به او پاسخ مثبت دادیم. او [[زکات]] را از دولت‌مندان می‌گیرد و میان [[مستمندان]] ما تقسیم می‌کند"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۸.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله «وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۶.</ref>.
*این هیئت در [[سال ۹ هجری]] [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسیدند. آنها ۱۳ نفر بودند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۸.</ref>. به نظر می‌رسد این گروه، قبل از اینکه [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} برسند، [[اسلام]] آورده بودند؛ زیرا وقتی به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} رسیدند به طریق [[اسلام]]، [[سلام]] دادند و گفتند: "[[ضحاک بن سفیان]] میان ما طبق [[احکام]] [[قرآنی]] و سنت‌هایی که شما دادهای [[رفتار]] می‌کند.... ما برای [[خدا]] و رسولش به او پاسخ مثبت دادیم. او [[زکات]] را از دولت‌مندان می‌گیرد و میان [[مستمندان]] ما تقسیم می‌کند"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۸.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله«وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۸۶.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله «وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
* [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[وفود (مقاله)|مقاله«وفود»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]


==پانویس==
==پانویس==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش