پرش به محتوا

رسالت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
بنابراین کاربردهای واژۀ [[رسول]] در [[قرآن]] با معنای لغوی آن تناسب دارد و در همان معنا به کار رفته است<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه ورهنماشناسی، ص ۴۴ ـ ۴۹.</ref> و در اصطلاح [[دینی]]، [[مأمور]] [[تبلیغ]] [[احکام]]<ref>التعریفات، ص ۱۴۸ (ذیل واژۀ رسول).</ref>و [[معارف الهی]] است<ref>شرح مصطلحات کلامیه، ص ۱۵۹.</ref>.  
بنابراین کاربردهای واژۀ [[رسول]] در [[قرآن]] با معنای لغوی آن تناسب دارد و در همان معنا به کار رفته است<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه ورهنماشناسی، ص ۴۴ ـ ۴۹.</ref> و در اصطلاح [[دینی]]، [[مأمور]] [[تبلیغ]] [[احکام]]<ref>التعریفات، ص ۱۴۸ (ذیل واژۀ رسول).</ref>و [[معارف الهی]] است<ref>شرح مصطلحات کلامیه، ص ۱۵۹.</ref>.  
فرستاده، در [[متون دینی]]، گاهی [[رسول]] نامیده شده است و زمانی مرسَل. به دیدۀ برخی، اگر تنها شخص حامل پیغام لحاظ شود از او به [[رسول]] و چنانچه [[رسول]] با قیدِ "از جانب [[خدا]]" لحاظ شود، به مُرسَل تعبیر می‌شود<ref>التحقیق، ج ۴، ص ۱۳۱ـ۱۳۲.</ref> و او جز خواستۀ [[خدا]] و اجرای [[رسالت]] و رساندن [[فرمان الهی]] به [[بندگان]]، هدفی ندارد<ref>التحقیق، ج ۴، ص ۱۱۷ـ ۱۱۹ (ذیل واژۀ رسل).</ref>.<ref>ر.ک: رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۵۹۸ ـ ۶۰۹.</ref>  
فرستاده، در [[متون دینی]]، گاهی [[رسول]] نامیده شده است و زمانی مرسَل. به دیدۀ برخی، اگر تنها شخص حامل پیغام لحاظ شود از او به [[رسول]] و چنانچه [[رسول]] با قیدِ "از جانب [[خدا]]" لحاظ شود، به مُرسَل تعبیر می‌شود<ref>التحقیق، ج ۴، ص ۱۳۱ـ۱۳۲.</ref> و او جز خواستۀ [[خدا]] و اجرای [[رسالت]] و رساندن [[فرمان الهی]] به [[بندگان]]، هدفی ندارد<ref>التحقیق، ج ۴، ص ۱۱۷ـ ۱۱۹ (ذیل واژۀ رسل).</ref>.<ref>ر.ک: رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۵۹۸ ـ ۶۰۹.</ref>  
==فرق [[نبوت]] و [[رسالت]]==
==فرق [[نبوت]] و [[رسالت]] در قرآن==
[[قرآن کریم]] برای اشاره به [[پیامبران الهی]] از دو واژۀ «[[رسول]]» و «[[نبی]]» استفاده می‌کند و حتی برخی از ایشان را با هر دو [[وصف]] می‌خواند، اینکه این دو واژه مترادف‌اند یا معنایی متفاوت دارند؟ نظریات مختلفی دربارۀ آن بیان شده است. به طور کلی می‌توان این نظریات را تحت دو عنوان تغایر و [[تساوی]] تقسیم‌بندی نمود<ref>ر.ک: اورنگی، طیبه، مهریزی، مهدی، حجتی، سید محمد باقر، «رسول و نبی در اندیشه مفسران و متکلمان؛ سیر تطور و نقد دیدگاهها»، مجله مطالعات قرآن و حدیث»؛ ص ۱۶۵ ـ ۱۹۹.</ref>:  
[[قرآن کریم]] برای اشاره به [[پیامبران الهی]] از دو واژۀ «[[رسول]]» و «[[نبی]]» استفاده می‌کند و حتی برخی از ایشان را با هر دو [[وصف]] می‌خواند، اینکه این دو واژه مترادف‌اند یا معنایی متفاوت دارند؟ نظریات مختلفی دربارۀ آن بیان شده است. به طور کلی می‌توان این نظریات را تحت دو عنوان تغایر و [[تساوی]] تقسیم‌بندی نمود<ref>ر.ک: اورنگی، طیبه، مهریزی، مهدی، حجتی، سید محمد باقر، «رسول و نبی در اندیشه مفسران و متکلمان؛ سیر تطور و نقد دیدگاهها»، مجله مطالعات قرآن و حدیث»؛ ص ۱۶۵ ـ ۱۹۹.</ref>:  
===[[تساوی]]===  
===[[تساوی]]===  
خط ۴۵: خط ۴۵:
##بنابر [[قرآن کریم]] برخی [[انبیای الهی]] نیز که [[رسول]] و صاحب [[شریعت]] نبوده‌اند، معجزاتی داشته‌اند برای مثال: [[حضرت صالح]] برای [[قوم ثمود]] شتری از [[دل]] کوه بیرون آورد و به آنان فرمود: {{متن قرآن|نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا}}<ref>«پیامبر خداوند به آنان گفت: شتر خداوند را با آبشخور آن وانهید» سوره شمس، آیه ۱۳.</ref>.<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه وراهنما‌شناسی، ص ۵۲ ـ ۵۵.</ref>
##بنابر [[قرآن کریم]] برخی [[انبیای الهی]] نیز که [[رسول]] و صاحب [[شریعت]] نبوده‌اند، معجزاتی داشته‌اند برای مثال: [[حضرت صالح]] برای [[قوم ثمود]] شتری از [[دل]] کوه بیرون آورد و به آنان فرمود: {{متن قرآن|نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا}}<ref>«پیامبر خداوند به آنان گفت: شتر خداوند را با آبشخور آن وانهید» سوره شمس، آیه ۱۳.</ref>.<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه وراهنما‌شناسی، ص ۵۲ ـ ۵۵.</ref>
# [[رؤیت]] [[فرشته]]: برخی گفته اند: [[رسول]] یک اطلاق عام دارد یعنی کسی که با [[خدا]] از طریق [[وحی تشریعی]]<ref>انسان‌های عادی از طریق حس و تجربه و یا تفکر و استدلال به نتایجی می‌‌رسند ولی هرگاه انسانی از ابزار شناختی بهره گرفت که مربوط به این دو نوع معرفت نیست، بلکه یک نوع آگاهی سوم باشد که از عالم بالا بر نفس او فرود آید و هدف آن، هدایت اجتماع بشری به سوی کمال باشد در این صورت به چنین آگاهی «وحی تشریعی» گفته می‌‌شود در حقیقت، وحی تشریعی از نظر ماهیت وحقیقت با برخی از اقسام پیشین، تفاوت ومباینت ندارد، چیزی که هست در وحی تشریعی مسئله هدایت انسان‌ها به سوی مبدأ و معاد، به عنوان قید لازم اخذ گردیده است؛ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۳، ص ۱۱۵ـ ۱۱۶.</ref> [[ارتباط]] دارد و [[مأمور]] به [[تبلیغ]] است و [[حجت]] بر [[بشر]] به‌واسطۀ آنها تمام شده و این نوع اطلاق همۀ فرستادگان از جانب [[خداوند]] را برای [[هدایت]] [[بشر]] شامل است و از این جهت فرقی بین [[نبی]] و [[رسول]] نیست اما در اطلاق خاص که به گروهی از [[پیامبران]] اختصاص دارد بین [[نبی]] و [[رسول]] تفاوت هست. به این معنی که طبق [[روایات]]<ref>عن زرارة قال: سألت أبا جعفر عن قول االله عز وجل: (وکان رسولا نبیا) ما الرسول وما النبی؟ قال: النبی الذی یری فی منامه ویسمع الصوت ولایعاین الملک والرسول الذی یسمع الصوت ویری فی المنام ویعاین الملک»...؛ اصول کافی، ج۱، باب الفرق بین الرسول و النبی و المحدث، ص۱۷۶، ح۱.</ref> گروهی از [[پیامبران]] اینگونه بوده‌اند که [[فرشتۀ وحی]] را علاوه بر اینکه در عالم رویا [[مشاهده]] می‌‌کردند و صدا و سخن او را می‌‌شنیدند در عالم [[بیداری]] هم او را [[مشاهده]] می‌‌کردند و بااو صحبت می‌‌کردند. این عده از [[انبیاء]] با این خصوصیت [[رسول]] نامیده شدند در نتیجه تفاوت [[رسول]] با [[نبی]] در [[اختلاف]] طبقات و ویژگی آنهاست<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، استاد علی،  درسگفتار«وحی پژوهی و حقیقت نبوت»، جلسۀ ۳۰.</ref>.
# [[رؤیت]] [[فرشته]]: برخی گفته اند: [[رسول]] یک اطلاق عام دارد یعنی کسی که با [[خدا]] از طریق [[وحی تشریعی]]<ref>انسان‌های عادی از طریق حس و تجربه و یا تفکر و استدلال به نتایجی می‌‌رسند ولی هرگاه انسانی از ابزار شناختی بهره گرفت که مربوط به این دو نوع معرفت نیست، بلکه یک نوع آگاهی سوم باشد که از عالم بالا بر نفس او فرود آید و هدف آن، هدایت اجتماع بشری به سوی کمال باشد در این صورت به چنین آگاهی «وحی تشریعی» گفته می‌‌شود در حقیقت، وحی تشریعی از نظر ماهیت وحقیقت با برخی از اقسام پیشین، تفاوت ومباینت ندارد، چیزی که هست در وحی تشریعی مسئله هدایت انسان‌ها به سوی مبدأ و معاد، به عنوان قید لازم اخذ گردیده است؛ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۳، ص ۱۱۵ـ ۱۱۶.</ref> [[ارتباط]] دارد و [[مأمور]] به [[تبلیغ]] است و [[حجت]] بر [[بشر]] به‌واسطۀ آنها تمام شده و این نوع اطلاق همۀ فرستادگان از جانب [[خداوند]] را برای [[هدایت]] [[بشر]] شامل است و از این جهت فرقی بین [[نبی]] و [[رسول]] نیست اما در اطلاق خاص که به گروهی از [[پیامبران]] اختصاص دارد بین [[نبی]] و [[رسول]] تفاوت هست. به این معنی که طبق [[روایات]]<ref>عن زرارة قال: سألت أبا جعفر عن قول االله عز وجل: (وکان رسولا نبیا) ما الرسول وما النبی؟ قال: النبی الذی یری فی منامه ویسمع الصوت ولایعاین الملک والرسول الذی یسمع الصوت ویری فی المنام ویعاین الملک»...؛ اصول کافی، ج۱، باب الفرق بین الرسول و النبی و المحدث، ص۱۷۶، ح۱.</ref> گروهی از [[پیامبران]] اینگونه بوده‌اند که [[فرشتۀ وحی]] را علاوه بر اینکه در عالم رویا [[مشاهده]] می‌‌کردند و صدا و سخن او را می‌‌شنیدند در عالم [[بیداری]] هم او را [[مشاهده]] می‌‌کردند و بااو صحبت می‌‌کردند. این عده از [[انبیاء]] با این خصوصیت [[رسول]] نامیده شدند در نتیجه تفاوت [[رسول]] با [[نبی]] در [[اختلاف]] طبقات و ویژگی آنهاست<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، استاد علی،  درسگفتار«وحی پژوهی و حقیقت نبوت»، جلسۀ ۳۰.</ref>.
<nowiki>اینجا متن قالب‌بندی‌نشده وارد شود</nowiki>
==علائم [[اثبات]] [[رسالت]]==
==علائم [[اثبات]] [[رسالت]]==
[[حکمت خداوند]] اقتضا می‌کند پیامبرانی را از میان [[انسان‌ها]] برگزیند تا [[احکام]] و [[معارف الهی]] را از [[طریق وحی]] دریافت کنند و به [[مردم]] برسانند. حال با توجه به نامحسوس بودن [[وحی]] برای [[مردم]] عادی و گواه‌طلبی [[انسان]]، [[پیغمبران]] و رسولانی که [[خداوند]] برای بندگانش فرستاده است باید با [[دلایل]] و [[براهین]] آشکاری همراه باشند که [[درستی]] ادعای آنان را [[تأیید]] کند تا بر این تاکید شود که آنها از [[رسولان]] و فرستادگان [[خداوند]] هستند تا [[حجت]] بر [[مردم]] تمام شود و آنان هیچ عذری در نپذیرفتن و [[اطاعت]] نکردن از آنها نداشته باشند؛ زیرا به [[گواهی]] [[تاریخ]]، برخی افراد به‌دروغ مدعی [[نبوت]] و [[سفارت]] از طرف [[خداوند]] شده‌اند تا از این طریق، به [[جاه و مقام]] و [[یاری]] [[خداوند]] و [[تأیید]] او برسند. این [[پیامبران دروغین]] توانسته‌اند گروهی از ساده‌دلان را فریفته، آنان را پیرو خود کنند گرچه گاهی می‌توان با استفاده از برخی قراین به [[کذب]] [[مدعیان دروغین]] [[نبوت]] پی ‌برد<ref>مانند: الف) وجود تناقض قطعی در آنچه او به‌عنوان وحی آورده است؛ ب) مخالفت قطعی مدعیاتش با عقل، مانند جسم شمردن خدا و نیکو دانستن ظلم؛ ج) انجام کاری برخلاف تمام شرایع الهی، مانند دزدی و بی‌عفتی؛ د) تکذیب پیامبر دیگر یا تردید درباره آن؛ ه‍) درخواست مزد مادی برای رسالت خود؛ مصباح یزدی، محمدتقی، اصول عقاید (۲)؛ راهنماشناسی، ص۱۹۱ـ۱۹۲.</ref>، ممکن است کسانی هم باشند که به‌دروغ [[ادعای نبوت]] کنند، ولی نتوان با قراین به [[دروغ]] آنان پی برد. بنابراین به ‌مقتضای [[حکمت الهی]] باید یک یا چند [[راه]] عمومی برای [[شناخت]] [[پیامبران]] [[راستین]] وجود داشته باشد تا در [[بعثت انبیا]] [[نقض غرض]] رخ ندهد<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه وراهنما‌شناسی، ص۱۴۵ـ۱۴۶.</ref>، برخی از این [[دلایل]] عبارت‌اند از:
[[حکمت خداوند]] اقتضا می‌کند پیامبرانی را از میان [[انسان‌ها]] برگزیند تا [[احکام]] و [[معارف الهی]] را از [[طریق وحی]] دریافت کنند و به [[مردم]] برسانند. حال با توجه به نامحسوس بودن [[وحی]] برای [[مردم]] عادی و گواه‌طلبی [[انسان]]، [[پیغمبران]] و رسولانی که [[خداوند]] برای بندگانش فرستاده است باید با [[دلایل]] و [[براهین]] آشکاری همراه باشند که [[درستی]] ادعای آنان را [[تأیید]] کند تا بر این تاکید شود که آنها از [[رسولان]] و فرستادگان [[خداوند]] هستند تا [[حجت]] بر [[مردم]] تمام شود و آنان هیچ عذری در نپذیرفتن و [[اطاعت]] نکردن از آنها نداشته باشند؛ زیرا به [[گواهی]] [[تاریخ]]، برخی افراد به‌دروغ مدعی [[نبوت]] و [[سفارت]] از طرف [[خداوند]] شده‌اند تا از این طریق، به [[جاه و مقام]] و [[یاری]] [[خداوند]] و [[تأیید]] او برسند. این [[پیامبران دروغین]] توانسته‌اند گروهی از ساده‌دلان را فریفته، آنان را پیرو خود کنند گرچه گاهی می‌توان با استفاده از برخی قراین به [[کذب]] [[مدعیان دروغین]] [[نبوت]] پی ‌برد<ref>مانند: الف) وجود تناقض قطعی در آنچه او به‌عنوان وحی آورده است؛ ب) مخالفت قطعی مدعیاتش با عقل، مانند جسم شمردن خدا و نیکو دانستن ظلم؛ ج) انجام کاری برخلاف تمام شرایع الهی، مانند دزدی و بی‌عفتی؛ د) تکذیب پیامبر دیگر یا تردید درباره آن؛ ه‍) درخواست مزد مادی برای رسالت خود؛ مصباح یزدی، محمدتقی، اصول عقاید (۲)؛ راهنماشناسی، ص۱۹۱ـ۱۹۲.</ref>، ممکن است کسانی هم باشند که به‌دروغ [[ادعای نبوت]] کنند، ولی نتوان با قراین به [[دروغ]] آنان پی برد. بنابراین به ‌مقتضای [[حکمت الهی]] باید یک یا چند [[راه]] عمومی برای [[شناخت]] [[پیامبران]] [[راستین]] وجود داشته باشد تا در [[بعثت انبیا]] [[نقض غرض]] رخ ندهد<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه وراهنما‌شناسی، ص۱۴۵ـ۱۴۶.</ref>، برخی از این [[دلایل]] عبارت‌اند از:
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش