پرش به محتوا

رابطه انتظار با آینده جهان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = رابطه [[انتظار]] با [[آینده جهان]] چیست؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]  
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[رابطه انتظار با آینده جهان]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]  
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   = [[رابطه انتظار با آینده جهان]]
| تعداد پاسخ = ۱
| مدخل وابسته   =  
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = ۱ پاسخ
}}
}}
'''رابطه [[انتظار]] با [[آینده جهان]] چیست؟ ''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''رابطه [[انتظار]] با [[آینده جهان]] چیست؟ ''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== [[پاسخ]] نخست ==
[[پرونده:11466.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی]]]]
آیت‌الله '''[[لطف‌الله صافی گلپایگانی]]''' در کتاب ''«[[انتظار عامل مقاومت (کتاب)|انتظار عامل مقاومت]]»'' در مجموعه ''«[[سلسله مباحث امامت و مهدویت (کتاب)|سلسله مباحث امامت و مهدویت]]»'' در این‌باره گفته‌است:


== [[پاسخ]] نخست==
«این گونه [[اعتقاد]] به [[سنت الهی]] - اگر چه از آن، گاهی بطور صحیح بهره‌برداری نمی‌شود و انقلابی‌نماها هم آن را وسیله قرار می‌دهند - اصل است و [[حقیقت]]؛ و در [[زبان قرآن]] کریم و [[احادیث]] شریفه به تعبیرات وافی و صحیح‌تر و الفاظ کافی‌تر شرح و بیان شده است؛ که از جمله این [[آیات]]، واقعی‌ترین تعبیرات و شرح و [[تفسیر]] این مسأله است: {{متن قرآن|قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ}}<ref>«موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید...» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>. {{متن قرآن|وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ...}}<ref>«و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده می‌شدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.</ref>. {{متن قرآن|بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ}}<ref>«بلکه، راستی را بر ناراستی می‌افکنیم که آن را درهم می‌شکند؛ و خود ناگهان از میان می‌رود» سوره انبیاء، آیه ۱۸.</ref>. {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref>«بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کامل‌کننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند» سوره صف، آیه ۸.</ref>.
[[پرونده:11466.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی]]]]
::::::آیت‌الله '''[[لطف‌الله صافی گلپایگانی]]'''  در کتاب ''«[[انتظار عامل مقاومت (کتاب)|انتظار عامل مقاومت]]»'' در مجموعه ''«[[سلسله مباحث امامت و مهدویت (کتاب)|سلسله مباحث امامت و مهدویت]]»'' در این‌باره گفته‌است:
::::::«این گونه [[اعتقاد]] به [[سنت الهی]] - اگر چه از آن، گاهی بطور صحیح بهره‌برداری نمی‌شود و انقلابی‌نماها هم آن را وسیله قرار می‌دهند - اصل است و [[حقیقت]]؛ و در [[زبان قرآن]] کریم و [[احادیث]] شریفه به تعبیرات وافی و صحیح‌تر و الفاظ کافی‌تر شرح و بیان شده است؛ که از جمله این [[آیات]]، واقعی‌ترین تعبیرات و شرح و [[تفسیر]] این مسأله است: {{متن قرآن|قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ}}<ref>«موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید...» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.</ref>. {{متن قرآن|وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ...}}<ref>«و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده می‌شدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.</ref>. {{متن قرآن|بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ}}<ref>«بلکه، راستی را بر ناراستی می‌افکنیم که آن را درهم می‌شکند؛ و خود ناگهان از میان می‌رود» سوره انبیاء، آیه ۱۸.</ref>. {{متن قرآن|يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ}}<ref>«بر آنند که نور خداوند را با دهانهاشان خاموش کنند و خداوند کامل‌کننده نور خویش است هر چند کافران نپسندند» سوره صف، آیه ۸.</ref>.
::::::موضوع [[انتظار]] [[حضرت صاحب الامر]] {{ع}} و [[ایمان]] به [[ظهور]] [[مهدی موعود]] مبنای این [[وعده الهی]] است و با [[سنت الهی]] و آنچه در [[کتب آسمانی]] ثبت شده، کاملاً مطابق است. در [[قرآن مجید]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور  پس از تورات  نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. [[شیعه]] و تمام [[مسلمانان]] بر اساس این [[عقیده]] سازنده و تحول‌آور، [[ایمان]] دارند که [[تاریخ]] در مسیر [[عدالت]] و به سوی [[عدالت]] جلو می‌رود و توقف نمی‌کند و [[زمین]] را [[بندگان]] [[صالح]] و [[شایسته]] [[خدا]] به [[ارث]] می‌برند. و سرانجام [[حق]] در همه جا [[حاکم]] و پیروز می‌شود؛ و این [[سنت]] [[خدا]] و [[قانون]] [[خدا]] و خواست او است که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ...}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند  منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>. [[خدا]] چنین [[اراده]] کرده است که [[قدرت]] خود را به دست طبقه ضعیف [[آشکار]] سازد و طبقه استثمارگر قوی و غالب و [[ظالم]] را به دست آنان که [[استضعاف]] شده‌اند بکوبد و مغلوب نماید.
::::::این [[ایمان]]، جزء [[عقاید شیعه]] و بلکه هر [[مسلمان]] است که به هر نحو و هر طور که اوضاع به نفع [[ستمگران]] و فرعونیان استبعاد پیشه قرار بگیرد، [[عاقبت]] با [[انقلاب]] [[مستضعفان]] [[شایسته]] و [[پرهیزکاران]] [[مجاهد]]، [[نظم]] و [[عدالت]]، [[حاکم]] و برقرار می‌شود. این [[عقیده]] از نظر [[اجتماعی]]، بسیار مهم و انقلابی و مترقی است و [[مردم]] را به کار و [[تلاش]] و [[نهضت]] و [[قیام]] و فعالیت، [[تشویق]] می‌کند و از [[سستی]] و ترک [[وظایف]]، و [[تسلیم]] زبونی و ذلیل شدن، باز می‌دارد. [[حضرت امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: {{عربی|"لَتَعْطِفَنَّ اَلدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ اَلضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلاَ عَقِيبَ ذَلِكَ- وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى اَلَّذِينَ اُسْتُضْعِفُوا فِي اَلْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ اَلْوٰارِثِينَ "}}<ref>نهج البلاغه فیض الاسلام، کلمات قصار ۲۰۰.</ref>.
::::::مضمون این سخنان امیدبخش و مژده‌دهنده این است: این [[دنیایی]] که مانند مرکبی چموش و [[سرکش]]، از سواری دادن به [[صاحب]] خودش خودداری می‌کند و با ما [[خاندان پیامبر]] ناسازگاری پیشه کرده و بر ما سخت و تنگ گرفته است؛ و حزب [[خدا]] و [[اهل بیت]] و [[خاندان رسالت]] و شیعیانشان را در فشار [[ظلم]] و [[استبداد]] غاصبان و مرتجعان گذارده، و آنان را از حقوقشان [[محروم]]، و گرفتار [[شکنجه]] و زندان، و قطع دست و پا و گوش و بینی، و کشته شدن ساخته است؛ بعد از این همه ناسازگاری‌ها و [[ظلم و جور]] و [[غصب]] [[حقوق]]، البته و حتماً - مانند شتر بدخو و گزنده‌ای که به بچه اش [[مهربان]] و مایل می‌شود، به ما مایل گردیده و رام [[اهل حق]] و شایستگان و [[مستضعفان]] خواهد شد. چون [[خدا]] در [[قرآن]] خبر داده است، خواستش این است که بر آن کسان که در [[زمین]] مورد [[استضعاف]] قرار گرفته‌اند منت گذارد، و آنان را [[امامان]] و [[پیشوایان]] و [[وارثان زمین]] فرماید.
::::::معلوم است در هنگامی که ابرهای مأیوس‌کننده فتنه‌های بزرگ، و تسلط غاصبان [[زمامداری]] و [[مقام]] [[رهبری]] [[جامعه اسلامی]] بر سر [[مردم]] و [[اهل حق]]، [[باران]] بلا و [[ناامیدی]] می‌باریده است، با این کلمات امیدوار کننده و [[انتظار]] بخش، [[علی]] {{ع}} دلهای [[مردم]] را محکم کرده و به این [[حقیقت]] بزرگ و [[وعده]] تخلف ناپذیر [[الهی]] مژده داده و آنان را به [[فتح]] و ظفری که حزب [[خدا]] و حامیان [[حق]] در جلو دارند نوید داده و به [[استقامت]] و [[پایداری]] [[تشویق]] فرموده است. این [[کلام]] در عین حال که خبری از آینده و [[غیب]]، و [[پیشگویی]] [[قاطع]] است، همین مسأله [[سنت]] [[خدا]] (یا به زبان دیگر، [[وعده الهی]]) را که [[علی]] {{ع}} از آن [[آگاهی]] کامل داشته است، اعلام می‌کند. آری، [[ولی خدا]] و کسی که مصداق {{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> است، به [[سنن الهی]] عالم و واقف است و از خواست [[خدا]] و نظامات و قواعدی که در [[جهان]] ماده و مجردات قرار داده، به [[اذن]] [[خدا]] و به [[تعلیم]] او با اطلاع است.
::::::علاوه بر این [[آیه کریمه]]، در سوره قصص در ضمن داستان استعلا و گردنکشی [[فرعون]]، این خواست و [[سنت]] [[خدا]] را صریحاً بیان فرموده است؛ چون معلوم است که این [[سنت الهی]] فقط در مورد [[موسی]] و [[فرعون]] نیست بلکه [[سنت]] عام الیه است و در مورد هر گروه [[مستضعف]] و [[مؤمن]]، و شخص یا دسته استضعاف‌گر در هر عصر و زمانی [[صادق]] است؛ اگر چه مصادیق آن، همه در یک ردیف نباشند و [[صدق]] این [[آیه]] و تطبیق آن و [[ظهور]] این [[سنت]] و قاعده، بر موردی ظاهرتر و آشکارتر از موارد دیگر می‌باشد. و لذا [[علی]] {{ع}} بعد از اینکه خبر از یک تحول بزرگ و [[انقلاب جهانی]] به نفع حزب [[حق]] و [[پیروان]] [[مکتب]] [[ولایت]] می‌دهد، این [[آیه]] را نیز [[تلاوت]] می‌فرماید؛ چون چنان‌که گفته شد، مفهوم [[آیه]]، اختصاص به عصر [[موسی]] و [[فرعون]] ندارد و عام و کلی است<ref>از عالی‌ترین بیانات راجع به این [[سنت]] و [[وعده الهی]] و [[فلسفه]] [[تاریخ]]، بیانات [[حضرت]] [[زینب]] {{س}} است که در [[خطبه]] تاریخی و بی‌نظیر که در مجلس [[یزید]] انشا فرمود، تذکر داد.در این مجلس که با برنامه و تشریفات بسیار جبارانه و مستکبرانه ترتیب یافته و [[وحشت]] و [[رعب]] آن، [[دل]] افراد عادی را می‌لرزاند و توانائی سخن گفتن را از آنها می‌گرفت، ابراز [[مخالفت]] و توبیخ و سرزنش و [[تحقیر]] [[یزید]] و اعلان رسمی محکومیت و انقراض [[حکومت]] او که خطر اعدام فوری داشت، از جانب یک نفر خانم [[اسیر]] و داغ دیده و [[مصیبت]] دیده، از [[معجزات]] بود. چنان‌که آن [[بلاغت]] و از [[قرآن مجید]] [[الهام]] گرفتن، سنجیده و به سامان گفتن، [[یزید]] و چاپلوسان درباری و مزدوران خود فروخته دستگاه را تحت تأثیر قرار دادن، [[کرامت]] و [[حقانیت]] [[اسلام]] و [[اهل بیت]] را اثبات نمودن، [[ستمگران]] و مستبدان را حقیر و [[پست]] شمردن، آن [[پیشگویی‌ها]] و خبر از آینده دادن و متلاشی شدن [[نظام]] یزیدی گفتن که هر جامعه‌شناس و روانشناس را مات و متحیر می‌سازد، از [[معجزات]] است. اگر کسی در این [[اعجاز]] [[تردید]] دارد، به او پیشنهاد می‌کنیم و از تمام بلغا و سخنوران ماهر می‌خواهیم که از این [[خطبه]] تاریخی و سخنان عقیله [[قریش]]، خطبه‌ای کوبنده‌تر، قاطع‌تر، محکوم‌کننده‌تر و مناسب‌تر با آن مجلس و موقف انشا نمایند. الحق این [[خطبه]] از نشانه‌های درخشان جلالت، [[حقیقت]]، [[فضیلت]] و [[عظمت]] [[اهل بیت]] [[رسالت]] است، و از [[خدا]] می‌خواهم که شرحی بر این [[خطبه]] بنگارم و به افتخار خدمتی به آن [[حضرت]] سرافراز گردم. در این [[خطبه]] [[قانون]] و [[سنت]] و [[وعده]] تخلف‌ناپذیر [[الهی]] (و به اصطلاح بعضی، [[فلسفه]] [[تاریخ]]) را [[زینب]] مطرح ساخته و در موقعی که به حسب ظاهر همه چیز تمام شده و بسیاری مأیوس و [[ناامید]] و [[تسلیم]] وضع [[حاکم]] می‌شوند و [[یزید]] بر اوضاع مسلط گردیده، در نهایت [[استبداد]] و استبعاد [[سلطنت]] می‌نماید، طرفداران [[حق]] و حزب [[حق]] و [[شیعیان]] [[اهل بیت]] را از [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و [[اهل بیت]] و [[هدف‌ها]] و مقاصدشان را فاتح و پیروز، و [[بنی امیه]] و حزب استبعادگر را مغلوب و [[شکست]] خورده معرفی می‌فرماید و اعلام می‌کند که از [[کرامت]] [[اهل حق]] چیزی کم نشد و بر [[اهل باطل]] چیزی افزوده نگشت و هر چه [[یزید]] کوشش و [[تلاش]] کند و [[اهل حق]] را بکشد و از میان بردارد و بر کید و [[کینه]] و [[ستمگری]] بیفزاید، نمی‌تواند ارتجاع و [[ارتداد]] [[جاهلیت]] را تجدید کند و از [[پیشرفت]] [[انقلاب]] [[اسلام]] جلوگیری نماید و [[نور]] [[خدا]] را خاموش سازد. آری، [[زینب]] به آینده درخشان [[اسلام]] و [[اهل بیت]] و آثار [[نجات]] بخش [[انقلاب]] برادرش [[حسین]] {{ع}} صد در صد [[اطمینان]] داشت و می‌دانست راهی را که برادرش رفته است [[راه خدا]]، راه [[حق]] و راه [[تاریخ]] است.در [[کربلا]] روز یازدهم [[محرم]]، در آن هنگامی که او را به [[اسارت]] عازم [[کوفه]] کرده بودند و ابدان [[پاک]] شهدای راه [[حق]] روی [[زمین]] افتاده بود، همین خبر را می‌داد و آینده را می‌دید.در مجلس [[یزید]] نیز با همین منطق محکم، مجلس را قبضه کرد و [[یزید]] را چنان کوبید و در آن دادگاه [[تاریخ]]، چنان محکوم کرد که [[یزید]] نتوانست یک کلمه از خود [[دفاع]] نماید، یا آنکه غیظ و [[خشم]] خود را با تصمیم جنایت دیگر فرو بنشاند.اینک این قسمتی از [[خطبه]] را که خطاب به [[یزید]] است بخوانید و در معنی [[انتظار]]، تأمل فرمایید:{{عربی|"ثُمَّ كِدْ كَيْدَكَ وَ اِجْهَدْ جُهْدَكَ فَوَ اَللَّهِ اَلَّذِي شَرَّفَنَا بِالْوَحْيِ وَ اَلْكِتَابِ وَ اَلنُّبُوَّةِ وَ اَلاِنْتِخَابِ لاَ تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لاَ تَبْلُغُ غَايَتَنَا وَ لاَ تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لاَ يُرْحَضُ عَنْكَ عَارُنَا"}}؛ پس تمام مکر و حیله ات را بکار گیر و تمام کوششت را انجام ده، که قسم به خدایی که ما را مشرف به [[وحی]] و کتاب و [[نبوت]] و [[انتخاب]] نمود هرگز نمی‌توانی عمق و نهایت ما را [[درک]] کنی و ذکر و یاد ما را محو نمایی، و آن عاری که بر ما وارد نمودی از تو زدوده نخواهد شد. ([[احتجاج]] [[طبرسی]]، چاپ بیروت، ص۳۰۹). و به این قاعده [[الهی]] و [[قانون]] [[تاریخ]]، شخص [[امام]] {{ع}} نیز در ضمن جریان [[نهضت]] [[کربلا]] مکرر تصریح فرمود، که شرح و تفصیل آن از حدود این مقاله مختصر خارج است</ref>.
::::::و ظاهرترین مصداق این [[آیه]] در [[تاریخ]] همان انقلابی است که به [[رهبری]] [[حضرت مهدی]]، [[قائم آل محمد]] {{ع}} بر پا می‌شود. انقلابی که حتماً واقع خواهد شد و خواست [[خدا]] و [[سنت الهی]] است. {{متن قرآن|وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۲.</ref>.
::::::بنابر آنچه بیان شد، معلوم می‌شود که [[انتظار]] و [[عقیده]] به [[ظهور مهدی]] [[فکر]] و [[اندیشه]] را چگونه آینده‌گرا می‌سازد و [[مسلمان]] را برای [[مقاومت]]، [[استقامت]]، [[پایداری]]، [[مبارزه]] با [[باطل]] و [[جهل]] و [[فساد]]، آماده و مصمم می‌کند و او را با این [[فلسفه]] مهم [[تاریخ]] در ضمن اصطلاحات [[دینی]] و [[قرآنی]] که کامل‌تر و صحیح‌تر از هر منطق دیگر بازگو کرده است، آشنا می‌نماید»<ref>[[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی، لطف‌الله]]، [[سلسله مباحث امامت و مهدویت (کتاب)|سلسله مباحث امامت و مهدویت]]،ج۲، ص۳۴-۴۰.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
موضوع [[انتظار]] [[حضرت صاحب الامر]] {{ع}} و [[ایمان]] به [[ظهور]] [[مهدی موعود]] مبنای این [[وعده الهی]] است و با [[سنت الهی]] و آنچه در [[کتب آسمانی]] ثبت شده، کاملاً مطابق است. در [[قرآن مجید]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>. [[شیعه]] و تمام [[مسلمانان]] بر اساس این [[عقیده]] سازنده و تحول‌آور، [[ایمان]] دارند که [[تاریخ]] در مسیر [[عدالت]] و به سوی [[عدالت]] جلو می‌رود و توقف نمی‌کند و [[زمین]] را [[بندگان]] [[صالح]] و [[شایسته]] [[خدا]] به [[ارث]] می‌برند. و سرانجام [[حق]] در همه جا [[حاکم]] و پیروز می‌شود؛ و این [[سنت]] [[خدا]] و [[قانون خدا]] و خواست او است که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ...}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>. [[خدا]] چنین [[اراده]] کرده است که [[قدرت]] خود را به دست طبقه ضعیف آشکار سازد و طبقه استثمارگر قوی و غالب و [[ظالم]] را به دست آنان که [[استضعاف]] شده‌اند بکوبد و مغلوب نماید.
{{جمع شدن|۱. آیت‌الله مطهری؛}}
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[مرتضی مطهری]]]]
::::::[[آیت‌الله]] [[مرتضی مطهری]] در کتاب ''«[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]»'' در اين باره گفته است:
::::::«درباره [[آینده]] [[بشریت]] نظرها مختلف است؛ بعضی معتقدند که [[شر]] و [[فساد]] و [[بدبختی]] لازمه لا ینفک حیات بشری است و بنابراین [[زندگی]] بی‌ارزش است و عاقلانه‌ترین [[کارها]] خاتمه دادن به حیات و [[زندگی]] است‌<ref>رجوع شود به کتاب جدال با مدعی، اسماعیل خویی.</ref>.
::::::بعضی دیگر اساساً حیات [[بشر]] را ابتر می‌دانند؛ معتقدند که [[بشر]] در اثر [[پیشرفت]] حیرت‌آور تکنیک و [[ذخیره]] کردن انبارهای وحشتناک وسایل تخریبی، رسیده به مرحله‌ای که به اصطلاح با گوری که با دست خود کنده یک گام بیشتر فاصله ندارد.
::::::[[راسل]] در امیدهای نو می‌گوید:" ... اشخاصی هستند- و از آن جمله اینشتین- که به زعم آنها بسیار محتمل است که [[انسان]] دوره حیات خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین معدودی موفق شود با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خویشتن را نابود سازد"
::::::بنا بر این نظریه، [[بشر]] در نیمه راه [[عمر]] خود بلکه در آغاز رسیدن به [[بلوغ]] [[فرهنگی]]، به احتمال زیاد نابود خواهد شد. البته اگر تنها به قرائن و شواهد ظاهری [[قناعت]] کنیم، این احتمال را نمی‌توان نفی کرد.
::::::نظریه سوم این است که [[شر]] و [[فساد]]، لازم لا ینفک [[طبیعت]] [[بشر]] نیست. [[شر]] و [[فساد]] و [[تباهی]] معلول مالکیت فردی است. تا این ام الفساد هست، [[شر]] و [[فساد]] هم هست. مالکیت فردی معلول درجه‌ای از [[تکامل]] ابزار تولید است و با خواسته [[انسان‌ها]] این ام الفساد از بین نمی‌رود، ولی [[تکامل]] ابزار تولید و [[جبر]] ماشین روزی ریشه این ام الفساد را جبراً خواهد کند. پس آنچه مایه و پایه [[خوشبختی]] است [[تکامل]] ماشین است.
::::::نظریه چهارم این است که ریشه [[فسادها]] و تباهیها [[نقص]] روحی و [[معنوی]] [[انسان]] است. [[انسان]] هنوز [[دوره جوانی]] و ناپختگی را طی می‌کند و [[خشم]] و [[شهوت]] بر او و [[عقل]] او [[حاکم]] است. [[انسان]] بالفطره در راه [[تکامل]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] و [[معنوی]] پیش می‌رود. نه [[شر]] و [[فساد]] لازم لا ینفک [[طبیعت]] [[بشر]] است و نه [[جبر]] [[تمدن]] فاجعه خودکشی دسته‌جمعی را پیش خواهد آورد. آینده‌ای بس روشن و [[سعادت]] بخش و انسانی که در آن [[شر]] و [[فساد]] از بیخ و بن برکنده خواهد شد در [[انتظار]] [[بشریت]] است.
::::::این نظریه الهامی است که [[دین]] می‌کند. نوید [[مقدس]] [[قیام]] و [[انقلاب]] [[مهدی موعود]] در [[اسلام]] در زمینه این [[الهام]] است:
:::::#خوشبینی به [[آینده]] [[بشریت]]
:::::#[[پیروزی]] نهایی [[صلاح]] و [[تقوا]] و [[صلح]] و [[عدالت]] و [[آزادی]] و [[صداقت]] بر [[زور]] و [[استکبار]] و استبعاد و [[ظلم]] و اختناق و دجل (دجّالگری و [[فریب]]).
:::::#[[حکومت جهانی]] واحد.
:::::#[[عمران]] تمام [[زمین]] در حدی که نقطه خراب و آباد ناشده باقی نماند.
:::::#[[بلوغ]] [[بشریت]] به [[خردمندی]] کامل و [[پیروی]] از [[فکر]] و [[ایدئولوژی]] و [[آزادی]] از [[اسارت]] شرایط طبیعی و [[اجتماعی]] و [[غرایز]] حیوانی.
:::::#حد اکثر بهره‌گیری از مواهب [[زمین]].
:::::#برقراری [[مساوات]] کامل میان [[انسان‌ها]] در امر [[ثروت]].
:::::#منتفی شدن کامل [[مفاسد اخلاقی]] از قبیل [[زنا]]، [[ربا]]، شرب خمر، [[خیانت]]، دزدی، آدمکشی و غیره، و خالی شدن روان‌ها از عقده‌ها و [[کینه‌ها]].
:::::#منتفی شدن [[جنگ]] و [[برقراری صلح]] و [[صفا]] و [[محبت]] و [[تعاون]].
:::::#[[سازگاری]] [[انسان]] و [[طبیعت]]»<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص ۵۱-۵۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


این [[ایمان]]، جزء [[عقاید شیعه]] و بلکه هر [[مسلمان]] است که به هر نحو و هر طور که اوضاع به نفع [[ستمگران]] و فرعونیان استبعاد پیشه قرار بگیرد، [[عاقبت]] با [[انقلاب]] [[مستضعفان]] [[شایسته]] و [[پرهیزکاران]] [[مجاهد]]، [[نظم]] و [[عدالت]]، [[حاکم]] و برقرار می‌شود. این [[عقیده]] از نظر [[اجتماعی]]، بسیار مهم و انقلابی و مترقی است و [[مردم]] را به کار و [[تلاش]] و [[نهضت]] و [[قیام]] و فعالیت، [[تشویق]] می‌کند و از [[سستی]] و ترک [[وظایف]]، و [[تسلیم]] زبونی و ذلیل شدن، باز می‌دارد. [[حضرت امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: {{عربی|"لَتَعْطِفَنَّ اَلدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا عَطْفَ اَلضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا وَ تَلاَ عَقِيبَ ذَلِكَ- وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى اَلَّذِينَ اُسْتُضْعِفُوا فِي اَلْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ اَلْوٰارِثِينَ "}}<ref>نهج البلاغه فیض الاسلام، کلمات قصار ۲۰۰.</ref>.
مضمون این سخنان امیدبخش و مژده‌دهنده این است: این [[دنیایی]] که مانند مرکبی چموش و [[سرکش]]، از سواری دادن به [[صاحب]] خودش خودداری می‌کند و با ما [[خاندان پیامبر]] ناسازگاری پیشه کرده و بر ما سخت و تنگ گرفته است؛ و حزب [[خدا]] و [[اهل بیت]] و [[خاندان رسالت]] و شیعیانشان را در فشار [[ظلم]] و [[استبداد]] غاصبان و مرتجعان گذارده، و آنان را از حقوقشان [[محروم]]، و گرفتار [[شکنجه]] و زندان، و قطع دست و پا و گوش و بینی، و کشته شدن ساخته است؛ بعد از این همه ناسازگاری‌ها و [[ظلم و جور]] و [[غصب]] [[حقوق]]، البته و حتماً - مانند شتر بدخو و گزنده‌ای که به بچه اش [[مهربان]] و مایل می‌شود، به ما مایل گردیده و رام [[اهل حق]] و شایستگان و [[مستضعفان]] خواهد شد. چون [[خدا]] در [[قرآن]] خبر داده است، خواستش این است که بر آن کسان که در [[زمین]] مورد [[استضعاف]] قرار گرفته‌اند منت گذارد، و آنان را [[امامان]] و [[پیشوایان]] و [[وارثان زمین]] فرماید.
معلوم است در هنگامی که ابرهای مأیوس‌کننده فتنه‌های بزرگ، و تسلط غاصبان [[زمامداری]] و [[مقام]] [[رهبری جامعه اسلامی]] بر سر [[مردم]] و [[اهل حق]]، [[باران]] بلا و [[ناامیدی]] می‌باریده است، با این کلمات امیدوار کننده و [[انتظار]] بخش، [[علی]] {{ع}} دلهای [[مردم]] را محکم کرده و به این [[حقیقت]] بزرگ و [[وعده]] تخلف ناپذیر [[الهی]] مژده داده و آنان را به [[فتح]] و ظفری که حزب [[خدا]] و حامیان [[حق]] در جلو دارند نوید داده و به [[استقامت]] و [[پایداری]] [[تشویق]] فرموده است. این [[کلام]] در عین حال که خبری از آینده و [[غیب]]، و [[پیشگویی]] [[قاطع]] است، همین مسأله [[سنت]] [[خدا]] (یا به زبان دیگر، [[وعده الهی]]) را که [[علی]] {{ع}} از آن [[آگاهی]] کامل داشته است، اعلام می‌کند. آری، [[ولی خدا]] و کسی که مصداق {{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> است، به [[سنن الهی]] عالم و واقف است و از خواست [[خدا]] و نظامات و قواعدی که در [[جهان]] ماده و مجردات قرار داده، به [[اذن]] [[خدا]] و به [[تعلیم]] او با اطلاع است.
علاوه بر این [[آیه کریمه]]، در سوره قصص در ضمن داستان استعلا و گردنکشی [[فرعون]]، این خواست و [[سنت]] [[خدا]] را صریحاً بیان فرموده است؛ چون معلوم است که این [[سنت الهی]] فقط در مورد [[موسی]] و [[فرعون]] نیست بلکه [[سنت]] عام الیه است و در مورد هر گروه [[مستضعف]] و [[مؤمن]]، و شخص یا دسته استضعاف‌گر در هر عصر و زمانی [[صادق]] است؛ اگر چه مصادیق آن، همه در یک ردیف نباشند و [[صدق]] این [[آیه]] و تطبیق آن و [[ظهور]] این [[سنت]] و قاعده، بر موردی ظاهرتر و آشکارتر از موارد دیگر می‌باشد. و لذا [[علی]] {{ع}} بعد از اینکه خبر از یک تحول بزرگ و [[انقلاب جهانی]] به نفع حزب [[حق]] و [[پیروان]] [[مکتب]] [[ولایت]] می‌دهد، این [[آیه]] را نیز [[تلاوت]] می‌فرماید؛ چون چنان‌که گفته شد، مفهوم [[آیه]]، اختصاص به عصر [[موسی]] و [[فرعون]] ندارد و عام و کلی است<ref>از عالی‌ترین بیانات راجع به این [[سنت]] و [[وعده الهی]] و [[فلسفه]] [[تاریخ]]، بیانات [[حضرت]] [[زینب]] {{س}} است که در [[خطبه]] تاریخی و بی‌نظیر که در مجلس [[یزید]] انشا فرمود، تذکر داد.در این مجلس که با برنامه و تشریفات بسیار جبارانه و مستکبرانه ترتیب یافته و [[وحشت]] و [[رعب]] آن، [[دل]] افراد عادی را می‌لرزاند و توانائی سخن گفتن را از آنها می‌گرفت، ابراز [[مخالفت]] و توبیخ و سرزنش و [[تحقیر]] [[یزید]] و اعلان رسمی محکومیت و انقراض [[حکومت]] او که خطر اعدام فوری داشت، از جانب یک نفر خانم [[اسیر]] و داغ دیده و [[مصیبت]] دیده، از [[معجزات]] بود. چنان‌که آن [[بلاغت]] و از [[قرآن مجید]] [[الهام]] گرفتن، سنجیده و به سامان گفتن، [[یزید]] و چاپلوسان درباری و مزدوران خود فروخته دستگاه را تحت تأثیر قرار دادن، [[کرامت]] و [[حقانیت]] [[اسلام]] و [[اهل بیت]] را اثبات نمودن، [[ستمگران]] و مستبدان را حقیر و [[پست]] شمردن، آن [[پیشگویی‌ها]] و خبر از آینده دادن و متلاشی شدن [[نظام]] یزیدی گفتن که هر جامعه‌شناس و روانشناس را مات و متحیر می‌سازد، از [[معجزات]] است. اگر کسی در این [[اعجاز]] [[تردید]] دارد، به او پیشنهاد می‌کنیم و از تمام بلغا و سخنوران ماهر می‌خواهیم که از این [[خطبه]] تاریخی و سخنان عقیله [[قریش]]، خطبه‌ای کوبنده‌تر، قاطع‌تر، محکوم‌کننده‌تر و مناسب‌تر با آن مجلس و موقف انشا نمایند. الحق این [[خطبه]] از نشانه‌های درخشان جلالت، [[حقیقت]]، [[فضیلت]] و [[عظمت]] [[اهل بیت]] [[رسالت]] است، و از [[خدا]] می‌خواهم که شرحی بر این [[خطبه]] بنگارم و به افتخار خدمتی به آن [[حضرت]] سرافراز گردم. در این [[خطبه]] [[قانون]] و [[سنت]] و [[وعده]] تخلف‌ناپذیر [[الهی]] (و به اصطلاح بعضی، [[فلسفه]] [[تاریخ]]) را [[زینب]] مطرح ساخته و در موقعی که به حسب ظاهر همه چیز تمام شده و بسیاری مأیوس و [[ناامید]] و [[تسلیم]] وضع [[حاکم]] می‌شوند و [[یزید]] بر اوضاع مسلط گردیده، در نهایت [[استبداد]] و استبعاد [[سلطنت]] می‌نماید، طرفداران [[حق]] و حزب [[حق]] و [[شیعیان]] [[اهل بیت]] را از [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[نجات]] می‌دهد و [[اهل بیت]] و [[هدف‌ها]] و مقاصدشان را فاتح و پیروز، و [[بنی امیه]] و حزب استبعادگر را مغلوب و [[شکست]] خورده معرفی می‌فرماید و اعلام می‌کند که از [[کرامت]] [[اهل حق]] چیزی کم نشد و بر [[اهل باطل]] چیزی افزوده نگشت و هر چه [[یزید]] کوشش و [[تلاش]] کند و [[اهل حق]] را بکشد و از میان بردارد و بر کید و [[کینه]] و [[ستمگری]] بیفزاید، نمی‌تواند ارتجاع و [[ارتداد]] [[جاهلیت]] را تجدید کند و از [[پیشرفت]] [[انقلاب]] [[اسلام]] جلوگیری نماید و [[نور]] [[خدا]] را خاموش سازد. آری، [[زینب]] به آینده درخشان [[اسلام]] و [[اهل بیت]] و آثار [[نجات]] بخش [[انقلاب]] برادرش [[حسین]] {{ع}} صد در صد [[اطمینان]] داشت و می‌دانست راهی را که برادرش رفته است [[راه خدا]]، راه [[حق]] و راه [[تاریخ]] است.در [[کربلا]] روز یازدهم [[محرم]]، در آن هنگامی که او را به [[اسارت]] عازم [[کوفه]] کرده بودند و ابدان [[پاک]] شهدای راه [[حق]] روی [[زمین]] افتاده بود، همین خبر را می‌داد و آینده را می‌دید.در مجلس [[یزید]] نیز با همین منطق محکم، مجلس را قبضه کرد و [[یزید]] را چنان کوبید و در آن دادگاه [[تاریخ]]، چنان محکوم کرد که [[یزید]] نتوانست یک کلمه از خود [[دفاع]] نماید، یا آنکه غیظ و [[خشم]] خود را با تصمیم جنایت دیگر فرو بنشاند.اینک این قسمتی از [[خطبه]] را که خطاب به [[یزید]] است بخوانید و در معنی [[انتظار]]، تأمل فرمایید:{{عربی|"ثُمَّ كِدْ كَيْدَكَ وَ اِجْهَدْ جُهْدَكَ فَوَ اَللَّهِ اَلَّذِي شَرَّفَنَا بِالْوَحْيِ وَ اَلْكِتَابِ وَ اَلنُّبُوَّةِ وَ اَلاِنْتِخَابِ لاَ تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لاَ تَبْلُغُ غَايَتَنَا وَ لاَ تَمْحُو ذِكْرَنَا وَ لاَ يُرْحَضُ عَنْكَ عَارُنَا"}}؛ پس تمام مکر و حیله ات را بکار گیر و تمام کوششت را انجام ده، که قسم به خدایی که ما را مشرف به [[وحی]] و کتاب و [[نبوت]] و [[انتخاب]] نمود هرگز نمی‌توانی عمق و نهایت ما را [[درک]] کنی و ذکر و یاد ما را محو نمایی، و آن عاری که بر ما وارد نمودی از تو زدوده نخواهد شد. ([[الاحتجاج]] [[طبرسی]]، چاپ بیروت، ص۳۰۹). و به این قاعده [[الهی]] و [[قانون]] [[تاریخ]]، شخص [[امام]] {{ع}} نیز در ضمن جریان [[نهضت]] [[کربلا]] مکرر تصریح فرمود، که شرح و تفصیل آن از حدود این مقاله مختصر خارج است</ref>.
و ظاهرترین مصداق این [[آیه]] در [[تاریخ]] همان انقلابی است که به [[رهبری]] [[حضرت مهدی]]، [[قائم آل محمد]] {{ع}} بر پا می‌شود. انقلابی که حتماً واقع خواهد شد و خواست [[خدا]] و [[سنت الهی]] است. {{متن قرآن|وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا}}<ref>«و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۲.</ref>.
بنابر آنچه بیان شد، معلوم می‌شود که [[انتظار]] و [[عقیده]] به [[ظهور مهدی]] [[فکر]] و [[اندیشه]] را چگونه آینده‌گرا می‌سازد و [[مسلمان]] را برای [[مقاومت]]، [[استقامت]]، [[پایداری]]، [[مبارزه]] با [[باطل]] و [[جهل]] و [[فساد]]، آماده و مصمم می‌کند و او را با این [[فلسفه]] مهم [[تاریخ]] در ضمن اصطلاحات [[دینی]] و [[قرآنی]] که کامل‌تر و صحیح‌تر از هر منطق دیگر بازگو کرده است، آشنا می‌نماید»<ref>[[لطف‌الله صافی گلپایگانی|صافی گلپایگانی، لطف‌الله]]، [[سلسله مباحث امامت و مهدویت (کتاب)|سلسله مباحث امامت و مهدویت]]،ج۲، ص۳۴-۴۰.</ref>.
== پاسخ‌های دیگر ==
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت‌الله مطهری؛
| تصویر = 600.jpg
| پاسخ‌دهنده = مرتضی مطهری
| پاسخ = [[آیت‌الله]] [[مرتضی مطهری]] در کتاب ''«[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]»'' در اين باره گفته است:
«درباره [[آینده]] [[بشریت]] نظرها مختلف است؛ بعضی معتقدند که [[شر]] و [[فساد]] و [[بدبختی]] لازمه لا ینفک حیات بشری است و بنابراین [[زندگی]] بی‌ارزش است و عاقلانه‌ترین [[کارها]] خاتمه دادن به حیات و [[زندگی]] است‌<ref>رجوع شود به کتاب جدال با مدعی، اسماعیل خویی.</ref>.
بعضی دیگر اساساً حیات [[بشر]] را ابتر می‌دانند؛ معتقدند که [[بشر]] در اثر [[پیشرفت]] حیرت‌آور تکنیک و [[ذخیره]] کردن انبارهای وحشتناک وسایل تخریبی، رسیده به مرحله‌ای که به اصطلاح با گوری که با دست خود کنده یک گام بیشتر فاصله ندارد.
[[راسل]] در امیدهای نو می‌گوید:" ... اشخاصی هستند- و از آن جمله اینشتین- که به زعم آنها بسیار محتمل است که [[انسان]] دوره حیات خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین معدودی موفق شود با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خویشتن را نابود سازد"
بنا بر این نظریه، [[بشر]] در نیمه راه [[عمر]] خود بلکه در آغاز رسیدن به [[بلوغ]] [[فرهنگی]]، به احتمال زیاد نابود خواهد شد. البته اگر تنها به قرائن و شواهد ظاهری [[قناعت]] کنیم، این احتمال را نمی‌توان نفی کرد.
نظریه سوم این است که [[شر]] و [[فساد]]، لازم لا ینفک [[طبیعت]] [[بشر]] نیست. [[شر]] و [[فساد]] و [[تباهی]] معلول مالکیت فردی است. تا این ام الفساد هست، [[شر]] و [[فساد]] هم هست. مالکیت فردی معلول درجه‌ای از [[تکامل]] ابزار تولید است و با خواسته [[انسان‌ها]] این ام الفساد از بین نمی‌رود، ولی [[تکامل]] ابزار تولید و [[جبر]] ماشین روزی ریشه این ام الفساد را جبراً خواهد کند. پس آنچه مایه و پایه [[خوشبختی]] است [[تکامل]] ماشین است.
نظریه چهارم این است که ریشه [[فسادها]] و تباهیها [[نقص]] روحی و [[معنوی]] [[انسان]] است. [[انسان]] هنوز [[دوره جوانی]] و ناپختگی را طی می‌کند و [[خشم]] و [[شهوت]] بر او و [[عقل]] او [[حاکم]] است. [[انسان]] بالفطره در راه [[تکامل]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] و [[معنوی]] پیش می‌رود. نه [[شر]] و [[فساد]] لازم لا ینفک [[طبیعت]] [[بشر]] است و نه [[جبر]] [[تمدن]] فاجعه خودکشی دسته‌جمعی را پیش خواهد آورد. آینده‌ای بس روشن و [[سعادت]] بخش و انسانی که در آن [[شر]] و [[فساد]] از بیخ و بن برکنده خواهد شد در [[انتظار]] [[بشریت]] است.
این نظریه الهامی است که [[دین]] می‌کند. نوید [[مقدس]] [[قیام]] و [[انقلاب]] [[مهدی موعود]] در [[اسلام]] در زمینه این [[الهام]] است:
# خوشبینی به [[آینده]] [[بشریت]]
# [[پیروزی]] نهایی [[صلاح]] و [[تقوا]] و [[صلح]] و [[عدالت]] و [[آزادی]] و [[صداقت]] بر [[زور]] و [[استکبار]] و استبعاد و [[ظلم]] و اختناق و دجل (دجّالگری و [[فریب]]).
# [[حکومت جهانی]] واحد.
# [[عمران]] تمام [[زمین]] در حدی که نقطه خراب و آباد ناشده باقی نماند.
# [[بلوغ]] [[بشریت]] به [[خردمندی]] کامل و [[پیروی]] از [[فکر]] و [[ایدئولوژی]] و [[آزادی]] از [[اسارت]] شرایط طبیعی و [[اجتماعی]] و [[غرایز]] حیوانی.
# حد اکثر بهره‌گیری از مواهب [[زمین]].
# برقراری [[مساوات]] کامل میان [[انسان‌ها]] در امر [[ثروت]].
# منتفی شدن کامل [[مفاسد اخلاقی]] از قبیل [[زنا]]، [[ربا]]، شرب خمر، [[خیانت]]، دزدی، آدمکشی و غیره، و خالی شدن روان‌ها از عقده‌ها و [[کینه‌ها]].
# منتفی شدن [[جنگ]] و [[برقراری صلح]] و [[صفا]] و [[محبت]] و [[تعاون]].
# [[سازگاری]] [[انسان]] و [[طبیعت]]»<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص ۵۱-۵۳.</ref>.
}}
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان انتظار فرج}}
{{پرسمان انتظار فرج}}


==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
== پانویس ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پانویس}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان}}


==پانویس==
[[رده:پرسش]]
{{یادآوری پانویس}}
[[رده:پرسمان مهدویت]]
{{پانویس2}}
{{انتظار افقی}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های مهدویت با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های مهدویت با ۱ پاسخ]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به انتظار فرج]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به انتظار فرج]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش