پرش به محتوا

شیعه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۰۹۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۰
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
[[شیعه]] با بهره‌گیری از آموزه‌های پیشوایان معصوم{{عم}} با نفی [[جبر و تفویض]] به چیزی میان آن دو [[معتقد]] است.<ref> آموزش عقاید، ج۱، ص۱۴۰ - ۱۴۱؛ معارف قرآن، خداشناسی، ص۱۰۴ - ۱۰۵.</ref> براساس دیدگاه شیعه ([[امر بین الامرین]]) از یک سو انسان در پرتو [[قدرت]] [[خدادادی]] نسبت به کارهای خود فاعلی مختار و [[مسئول]] است و از سوی دیگر در مرتبه بالاتر، تأثیر عالی و استقلالی در کارهای وی از آنِ خداست.<ref> آموزش کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۵.</ref>
[[شیعه]] با بهره‌گیری از آموزه‌های پیشوایان معصوم{{عم}} با نفی [[جبر و تفویض]] به چیزی میان آن دو [[معتقد]] است.<ref> آموزش عقاید، ج۱، ص۱۴۰ - ۱۴۱؛ معارف قرآن، خداشناسی، ص۱۰۴ - ۱۰۵.</ref> براساس دیدگاه شیعه ([[امر بین الامرین]]) از یک سو انسان در پرتو [[قدرت]] [[خدادادی]] نسبت به کارهای خود فاعلی مختار و [[مسئول]] است و از سوی دیگر در مرتبه بالاتر، تأثیر عالی و استقلالی در کارهای وی از آنِ خداست.<ref> آموزش کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۵.</ref>


'''[[ربوبیت تشریعی]]''' به موجودات ذی [[شعور]]، مختار و مکلّف ([[جن]] و [[انس]]) اختصاص دارد و مسائلی مانند [[فرستادن پیامبران]]، نازل کردن [[کتاب‌های آسمانی]]، تعیینِ [[تکالیف دینی]] و وضع [[احکام]] و [[قوانین]] را در برمی‌گیرد. [[توحید در تشریع]] یا قانونگذاری، یعنی اینکه [[حق]] قانونگذاری برای تعریف و تنظیم رابطه انسان با خود، [[خدا]]، دیگران و [[محیط زیست]] و نیز حق اِعمال و [[اجرای قوانین]] ([[حاکمیت]]) تنها از آنِ خداست {{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری  جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref> و اوست که باید بگوید انسان چه باید بکند و چه نباید بکند و چه کسانی و با چه شرایطی باید بر [[جامعه]] [[حاکم]] شوند و چه کسانی [[حق حاکمیت]] ندارند و هیچ کس و هیچ نهادی حق ندارد بی‌اذن خدا و در عرض [[تشریع الهی]] و برخلاف آن قانونگذاری یا [[اعمال]] [[قانون]] و حاکمیت کند. هر چند واژه [[تشریع]] به معنای قانونگذاری در [[قرآن]] به کار نرفته، مفهوم "[[حکم]]" یا "[[ولایت]]" و مشتقات آنها از جمله به معنای "قانونگذاری"، "[[داوری]] و [[قضاوت]]" و "[[سرپرستی]] [[امور جامعه]]" به کار رفته است و بخشی از [[آیات]] دربردارنده این مفاهیم، بر [[توحید]] در قانونگذاری و [[حاکمیت]] دلالت می‌کنند. (برای نمونه: [[مائده]] / ۵، ۴۴؛ [[یوسف]] / ۱۲، ۴۰؛ [[قصص]] / ۲۸، ۸۸؛ [[شوری]] / ۴۲، ۹۰)<ref>آموزش کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۹.</ref> برخلاف [[پندار]] [[وهابیان]]، [[اعتقاد]] به [[حق]] قانونگذاری [[پیامبران]] و [[امامان]] ([[ولایت تشریعی]]) و [[لزوم اطاعت]] از آنها با [[توحید در ربوبیت]] [[تشریعی]] منافاتی ندارد، بلکه از [[شئون]] توحید است، زیرا [[خدا]] چنین حقی را به آنان داده و [[اطاعت]] از آنان همان اطاعت خداست: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ». ([[نساء]] / ۴، ۵۹) براساس [[روایات]] [[نقل]] شده از [[پیامبر خدا]]{{صل}} و امامان [[اهل‌بیت]]{{عم}}، مراد از «اولی الامرِ» یادشده در این [[آیه]] [[دوازده امام]] [[معصوم]]{{عم}} است.<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۱ - ۲۵۴؛ التبیان، ج۳، ص۲۳۶؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۳ - ۱۱۴.</ref> [[حدیث ثقلین]] نیز به نوعی بر این معنا دلالت دارد. البته این اعتقاد که کسی بی‌اذن [[خداوند]] حق قانونگذاری دارد یا می‌تواند برخلاف آموزه‌های [[الهی]] قانونگذاری کند با توحید در ربوبیت تشریعی سازگار نیست.
'''[[ربوبیت تشریعی]]''' به موجودات ذی [[شعور]]، مختار و مکلّف ([[جن]] و [[انس]]) اختصاص دارد و مسائلی مانند [[فرستادن پیامبران]]، نازل کردن [[کتاب‌های آسمانی]]، تعیینِ [[تکالیف دینی]] و وضع [[احکام]] و [[قوانین]] را در برمی‌گیرد. [[توحید در تشریع]] یا قانونگذاری، یعنی اینکه [[حق]] قانونگذاری برای تعریف و تنظیم رابطه انسان با خود، [[خدا]]، دیگران و [[محیط زیست]] و نیز حق اِعمال و [[اجرای قوانین]] ([[حاکمیت]]) تنها از آنِ خداست {{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری  جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref> و اوست که باید بگوید انسان چه باید بکند و چه نباید بکند و چه کسانی و با چه شرایطی باید بر [[جامعه]] [[حاکم]] شوند و چه کسانی [[حق حاکمیت]] ندارند و هیچ کس و هیچ نهادی حق ندارد بی‌اذن خدا و در عرض [[تشریع الهی]] و برخلاف آن قانونگذاری یا [[اعمال]] [[قانون]] و حاکمیت کند. هر چند واژه [[تشریع]] به معنای قانونگذاری در [[قرآن]] به کار نرفته، مفهوم "[[حکم]]" یا "[[ولایت]]" و مشتقات آنها از جمله به معنای "قانونگذاری"، "[[داوری]] و [[قضاوت]]" و "[[سرپرستی]] [[امور جامعه]]" به کار رفته است و بخشی از [[آیات]] دربردارنده این مفاهیم، بر [[توحید]] در قانونگذاری و [[حاکمیت]] دلالت می‌کنند. برای نمونه: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسی» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>،  {{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری  جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>،  {{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref>، {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«آیا به جای او سرورانی (را به پرستش) گرفتند؟ اما خداوند است که سرور (راستین) است و او مردگان را زنده می‌گرداند و او بر هر کاری تواناست» سوره شوری، آیه ۹.</ref>.<ref>آموزش کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۹.</ref>


همچنین برخلاف [[اندیشه]] فرقه‌هایی مانند [[خوارج]]، [[توحید در حاکمیت]] منافاتی با آن ندارد که خداوند [[بندگان]] [[برگزیده]] خود را به عنوان «[[حاکم]]» و «[[ولیّ]]» [[مردم]] [[نصب]] کند و [[منصب]] [[حکومت]] را به آنان دهد؛ برای نمونه، [[قرآن]] از [[تفویض]] این [[مقام]] به [[داود]]{{ع}} خبر می‌دهد (ص / ۳۸، ۲۶)، چون [[تدبیر]] [[امور جامعه]] و [[اجرای قوانین]] [[نیازمند]] برقراری [[ارتباط]] مادی و طبیعی با مردم است و چنین ارتباطی از سوی خدا امکان ندارد و باید همواره گروهی از مردم براساس چارچوب و [[موازین شرعی]] به [[تأسیس حکومت]] و [[تعیین حاکم]] [[اقدام]] کنند.
برخلاف [[پندار]] [[وهابیان]]، [[اعتقاد]] به [[حق]] قانونگذاری [[پیامبران]] و [[امامان]] ([[ولایت تشریعی]]) و [[لزوم اطاعت]] از آنها با [[توحید در ربوبیت]] [[تشریعی]] منافاتی ندارد، بلکه از [[شئون]] توحید است، زیرا [[خدا]] چنین حقی را به آنان داده و [[اطاعت]] از آنان همان اطاعت خداست: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> براساس [[روایات]] [[نقل]] شده از [[پیامبر خدا]]{{صل}} و امامان [[اهل‌بیت]]{{عم}}، مراد از {{متن قرآن|أُولِي الْأَمْرِ}} یاد شده در این [[آیه]] [[دوازده امام]] [[معصوم]]{{عم}} است.<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۱ - ۲۵۴؛ التبیان، ج۳، ص۲۳۶؛ مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۳ - ۱۱۴.</ref> [[حدیث ثقلین]] نیز به نوعی بر این معنا دلالت دارد. البته این اعتقاد که کسی بی‌اذن [[خداوند]] حق قانونگذاری دارد یا می‌تواند برخلاف آموزه‌های [[الهی]] قانونگذاری کند با توحید در ربوبیت تشریعی سازگار نیست.
 
همچنین برخلاف [[اندیشه]] فرقه‌هایی مانند [[خوارج]]، [[توحید در حاکمیت]] منافاتی با آن ندارد که خداوند [[بندگان]] [[برگزیده]] خود را به عنوان "[[حاکم]]" و "[[ولیّ]]" [[مردم]] [[نصب]] کند و [[منصب]] [[حکومت]] را به آنان دهد؛ برای نمونه، [[قرآن]] از [[تفویض]] این [[مقام]] به [[داود]]{{ع}} خبر می‌دهد {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>، چون [[تدبیر]] [[امور جامعه]] و [[اجرای قوانین]] [[نیازمند]] برقراری [[ارتباط]] مادی و طبیعی با مردم است و چنین ارتباطی از سوی خدا امکان ندارد و باید همواره گروهی از مردم براساس چارچوب و [[موازین شرعی]] به [[تأسیس حکومت]] و [[تعیین حاکم]] [[اقدام]] کنند.
 
نتیجه [[توحید ذاتی]] و افعالی، توحید در [[الوهیت]] است؛ یعنی با توجه به [[یگانگی]] [[اللّه]] در ذات، صفات و [[افعال]]، کسی جز او [[شایسته]] [[پرستش]] و [[معبود]] شدن نیست. توحید در الوهیت حد نصاب توحید است و کسی که آن یا یکی از مراتب پیش از آن را قبول نداشته باشد در دایره [[مشرکان]] قرار می‌گیرد و [[اهل]] [[توحید]] و [[رستگاری]] نخواهد بود،<ref>معارف قرآن، ج۳۱، ص۵۴ - ۵۵.</ref> برای همین، توحید در [[الوهیت]] [[شعار]] اساسی [[اسلام]] است: {{متن قرآن|فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ}}<ref>«پس بدان که هیچ خدایی جز خداوند نیست و از گناه خویش و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه و خداوند از گردشتان (در روز)  و آرامیدنتان (در شب) آگاه است» سوره محمد، آیه ۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«آنان چنان بودند که چون به آنها می‌گفتند: هیچ خدایی جز خداوند نیست، سرکشی می‌ورزیدند» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[شیعه (مقاله)|مقاله «شیعه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>


نتیجه [[توحید ذاتی]] و افعالی، توحید در [[الوهیت]] است؛ یعنی با توجه به [[یگانگی]] [[اللّه]] در ذات، صفات و [[افعال]]، کسی جز او [[شایسته]] [[پرستش]] و [[معبود]] شدن نیست. توحید در الوهیت حد نصاب توحید است و کسی که آن یا یکی از مراتب پیش از آن را قبول نداشته باشد در دایره [[مشرکان]] قرار می‌گیرد و [[اهل]] [[توحید]] و [[رستگاری]] نخواهد بود،<ref>معارف قرآن، ج۳۱، ص۵۴ - ۵۵.</ref>برای همین، توحید در [[الوهیت]] [[شعار]] اساسی [[اسلام]] است: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ». ([[محمّد]] / ۴۷، ۱۹؛ صافّات / ۳۷، ۳۵)




۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش