پرش به محتوا

عباس بن عبدالمطلب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بزرگی' به 'بزرگی'
جز (جایگزینی متن - 'کف' به 'کف')
جز (جایگزینی متن - 'بزرگی' به 'بزرگی')
خط ۱۵: خط ۱۵:


==عباس و دوران جاهلیت==
==عباس و دوران جاهلیت==
عباس در [[دوران جاهلیت]] و [[اسلام]] یکی از [[رجال]] برجسته [[قریش]] بود. او قبل از اسلام در [[مکه]] دارای [[مناصب]] [[بزرگی]] بود که از آن جمله سقایت و عمارت [[مسجدالحرام]] بوده است<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۸۱۲. منصب سقایت یعنی اینکه اختیار چاه زمزم (آب منحصر به فرد شهر مکه) در اختیار وی قرار داشت و خود شخصاً در کنار چاه می‌ایستاد و حاجیان را از آب و شربت‌های گوناگون سیراب می‌کرد و گاهی هم عوض شربت و آب، شیر و عسل به مردم می‌خورانید و منصب عمارت مسجد یعنی اینکه جمعی با هم قرار بسته و سوگند یاد کرده بودند نگذارند کسی در مسجد کلام لغو و بیهوده یا ناسزا بگوید و هر که چنین می‌کرد او را از مسجدالحرام بیرون می‌کردند؛ رئیس این جمعیت، عباس بن عبدالمطلب بوده است. (الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۸۱۲).</ref>. پس از آنکه [[عبدالمطلب]] از [[دنیا]] رفت، کار [[سرپرستی]] [[چاه زمزم]] و [[منصب]] سقایت [[حجاج]] به دست عباس بن عبدالمطلب که در آن [[روز]] کوچک‌ترین [[فرزندان عبدالمطلب]] بود افتاد و همچنان تا [[ظهور اسلام]] در دست او بود، و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز او را در این منصب باقی گذاشت و این منصب تا به امروز نیز در دست [[فرزندان]] عباس است<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۷۸.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عباس بن عبدالمطلب - عسکری (مقاله)|مقاله «عباس بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۳۱-۳۳۲؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۳۹-۵۴۰.</ref>
عباس در [[دوران جاهلیت]] و [[اسلام]] یکی از [[رجال]] برجسته [[قریش]] بود. او قبل از اسلام در [[مکه]] دارای [[مناصب]] بزرگی بود که از آن جمله سقایت و عمارت [[مسجدالحرام]] بوده است<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۸۱۲. منصب سقایت یعنی اینکه اختیار چاه زمزم (آب منحصر به فرد شهر مکه) در اختیار وی قرار داشت و خود شخصاً در کنار چاه می‌ایستاد و حاجیان را از آب و شربت‌های گوناگون سیراب می‌کرد و گاهی هم عوض شربت و آب، شیر و عسل به مردم می‌خورانید و منصب عمارت مسجد یعنی اینکه جمعی با هم قرار بسته و سوگند یاد کرده بودند نگذارند کسی در مسجد کلام لغو و بیهوده یا ناسزا بگوید و هر که چنین می‌کرد او را از مسجدالحرام بیرون می‌کردند؛ رئیس این جمعیت، عباس بن عبدالمطلب بوده است. (الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۲، ص۸۱۲).</ref>. پس از آنکه [[عبدالمطلب]] از [[دنیا]] رفت، کار [[سرپرستی]] [[چاه زمزم]] و [[منصب]] سقایت [[حجاج]] به دست عباس بن عبدالمطلب که در آن [[روز]] کوچک‌ترین [[فرزندان عبدالمطلب]] بود افتاد و همچنان تا [[ظهور اسلام]] در دست او بود، و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز او را در این منصب باقی گذاشت و این منصب تا به امروز نیز در دست [[فرزندان]] عباس است<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۷۸.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عباس بن عبدالمطلب - عسکری (مقاله)|مقاله «عباس بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۳۱-۳۳۲؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۳۹-۵۴۰.</ref>


==خصوصیات عباس==
==خصوصیات عباس==
خط ۳۸: خط ۳۸:


==[[شهادت]] عباس بر [[سبقت]] [[ایمان امام علی]]{{ع}}==
==[[شهادت]] عباس بر [[سبقت]] [[ایمان امام علی]]{{ع}}==
[[یحیی بن عفیف بن قیس]] به [[نقل]] از پدرش می‌گوید: روزی پیش از آنکه [[نبوت]] [[پیامبر]]{{صل}} آشکار شود، من با [[عباس بن عبدالمطلب]] در [[مکه]] نشسته بودیم که [[جوانی]] به کنار [[کعبه]] آمد و نگاهی به [[آسمان]] کرد، آنگاه که [[آفتاب]] درون آسمان بود (هنگام ظهر) پس رو به کعبه ایستاد و [[نماز]] خواند. پس پسری آمد و در طرف راستش ایستاد و سپس زنی آمد و پشت سر آن دو ایستاد و مشغول نماز شدند. پس آن [[جوان]] [[رکوع]] کرد و آن دو هم به رکوع رفتند؛ آن جوان سر از رکوع برداشت، آن دو نیز سر برداشتند؛ آن جوان به [[سجده]] رفت، آن دو نیز به سجده رفتند. من به عباس بن عبدالمطلب گفتم: ای عباس! کار [[بزرگی]] است! عباس گفت: "آری، کار بزرگی است؟ آیا می‌دانی این جوان کیست؟ این جوان [[محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب]] پسر [[برادر]] من است؛ آیا می‌دانی این پسر کیست؟ او [[علی بن ابی طالب]] پسر برادر من است؛ آیا می‌دانی این [[زن]] کیست؟ او [[خدیجه دختر خویلد]] ([[همسر]] محمد) است. بدان که این پسر برادرم محمد{{صل}} به من گفته است که پروردگارش که [[پروردگار]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است، او را بر این [[دین]] و روشنی که دیدی و او بر آن است، [[امر]] فرموده، و به [[خدا]] کسی در روی [[زمین]] جز این سه نفر که دیدی بر این [[دین]] نیست"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۳۰ - ۲۹، اسماعیل بن ایاس بن عفیف نیز عین همین داستان را از جدش روایت می‌کند، فقط عفیف در آنجا می‌گوید: کاش من آن روز به او ایمان آورده بودم و از وی پیروی می‌کردم. (اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۳۸)</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عباس بن عبدالمطلب - عسکری (مقاله)|مقاله «عباس بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۳۵-۳۳۶.</ref>
[[یحیی بن عفیف بن قیس]] به [[نقل]] از پدرش می‌گوید: روزی پیش از آنکه [[نبوت]] [[پیامبر]]{{صل}} آشکار شود، من با [[عباس بن عبدالمطلب]] در [[مکه]] نشسته بودیم که [[جوانی]] به کنار [[کعبه]] آمد و نگاهی به [[آسمان]] کرد، آنگاه که [[آفتاب]] درون آسمان بود (هنگام ظهر) پس رو به کعبه ایستاد و [[نماز]] خواند. پس پسری آمد و در طرف راستش ایستاد و سپس زنی آمد و پشت سر آن دو ایستاد و مشغول نماز شدند. پس آن [[جوان]] [[رکوع]] کرد و آن دو هم به رکوع رفتند؛ آن جوان سر از رکوع برداشت، آن دو نیز سر برداشتند؛ آن جوان به [[سجده]] رفت، آن دو نیز به سجده رفتند. من به عباس بن عبدالمطلب گفتم: ای عباس! کار بزرگی است! عباس گفت: "آری، کار بزرگی است؟ آیا می‌دانی این جوان کیست؟ این جوان [[محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب]] پسر [[برادر]] من است؛ آیا می‌دانی این پسر کیست؟ او [[علی بن ابی طالب]] پسر برادر من است؛ آیا می‌دانی این [[زن]] کیست؟ او [[خدیجه دختر خویلد]] ([[همسر]] محمد) است. بدان که این پسر برادرم محمد{{صل}} به من گفته است که پروردگارش که [[پروردگار]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است، او را بر این [[دین]] و روشنی که دیدی و او بر آن است، [[امر]] فرموده، و به [[خدا]] کسی در روی [[زمین]] جز این سه نفر که دیدی بر این [[دین]] نیست"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۳۰ - ۲۹، اسماعیل بن ایاس بن عفیف نیز عین همین داستان را از جدش روایت می‌کند، فقط عفیف در آنجا می‌گوید: کاش من آن روز به او ایمان آورده بودم و از وی پیروی می‌کردم. (اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۳۸)</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عباس بن عبدالمطلب - عسکری (مقاله)|مقاله «عباس بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۳۵-۳۳۶.</ref>


==[[اسلام آوردن]] عباس==
==[[اسلام آوردن]] عباس==
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:
هرگاه روزگاری منقرض می‌شد و جای خود را به دیگران تحویل می‌داد، تو از صلبی به رحمی منتقل می‌شدی.
هرگاه روزگاری منقرض می‌شد و جای خود را به دیگران تحویل می‌داد، تو از صلبی به رحمی منتقل می‌شدی.


تا آنکه خانه‌ات در میان [[قبیله]] خندف، جای [[بزرگی]] را اشغال کرد.
تا آنکه خانه‌ات در میان [[قبیله]] خندف، جای بزرگی را اشغال کرد.


چون شما متولد شدی، زمین و افق با نورت روشن شد.
چون شما متولد شدی، زمین و افق با نورت روشن شد.
۲۱۸٬۱۹۶

ویرایش