پرش به محتوا

الله: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴٬۲۵۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''الله''' نام [[آفریدگار]] [[جهان]] و [[انسان]] و همه موجودات است. در [[عربی]] "الله" گفته می‌شود. ذات مقدّسی که به همه [[عالم هستی]] بخشیده و پدیدآورنده همه چیز است و کسی او را به وجود نیاورده است. [[اعتقاد]] به خدای یگانه، [[ایمان]] و [[توحید]] نام دارد. [[خداوند]]، توانا و [[دانا]] و زنده جاودان است، جسم و مادّه نیست، از هر [[عیب]] و نقصی [[پاک]] است و شریک و همتا ندارد. [[عقیده]] به دو [[خدا]]، سه [[خدا]]، و خداهای متعدّد و بت‌پرستی، همه انحراف‌های [[فکری]] [[بشر]] است‌. هم [[فکر]] و [[منطق]] و [[استدلال عقلی]] به وجود [[خدا]] [[گواهی]] می‌دهد، هم [[فطرت انسان‌ها]] به پدیدآورنده [[جهان]] اعتراف می‌کند. گرچه [[خداوند]]، محسوس و ملموس و دیدنی نیست، امّا همه هستی نشانِ اوست و [[نظم]] [[جهان]] و شگفتی‌های [[خلقت]]، وجود آفریدگاری [[حکیم]] و [[دانا]] و قدرتمند را اثبات می‌کند. [[دعوت به خدا]]، سرلوحه [[دعوت]] همه انبیاست و [[انکار]] او "[[کفر]]" است. در [[روایات اسلامی]] به "[[شناخت]] [[خدا]]" تأکید بسیار شده و در [[قرآن]] نیز، برای اثبات [[خدا]]، بر آفریده‌های او در [[زمین]] و [[آسمان]] و نشانه‌های [[خدا]] در وجود [[انسان]] [[استدلال]] شده است. [[خدا]] از اوّل بوده و تا همیشه هم خواهد بود. [[ازلی]] و ابدی است، در [[قرآن]]، نام‌های متعددی برای [[خدا]] ذکر شده است، از جمله: الله، اله، رحمان، [[رحیم]]، اَحد، [[صمد]]، [[علی]]، [[حقّ]]، [[حی]]، قیّوم، صانع، [[خالق]]، مُهیمن، ربّ، قدیم، قدّوس، مَلِک، [[جبّار]]، [[غفور]]<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۹۵-۹۶.</ref>.
==مفهوم‌شناسی "الله"==
الله نام [[آفریدگار]] [[جهان]] و [[انسان]] و همه موجودات است. الله اسم عَلَم (خاص) برای خداوند است. شاید بتوان برابر این واژه را در [[فارسی]] کلمه "[[خدا]]" دانست<ref> البته در [[فارسی]] لغتی مترادف کلمه الله وجود ندارد و هیچ‌کدام رساننده تمام معنی الله نیستند؛ زیرا اگر به جای الله [[خدا]] بگذاریم رسا نخواهد بود، چون خدا مخفف خودآی است و رساننده تعبیری است که [[فیلسوفان]] می‌کنند، یعنی [[واجب]] الوجود و یا شاید به کلمه [[غنی]] که در [[قرآن]] آمده است نزدیک‌تر باشد تا به الله. و اگر [[خداوند]] استعمال شود باز رسا نخواهد بود زیرا خداوند یعنی صاحب، و اگر چه الله خداوند هم هست ولی مرادف با خداوند نیست؛ خداوند یک [[شأن]] از [[شئون]] الله است. [[مرتضی مطهری]]، آشنایی با قرآن، جلد اول و دوم، ص۸۰؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۲۴.</ref>. معادل این واژه در برخی زبان‌های دیگر چنین است: هندی: "خِداعبری: "إلوهیم" (به صیغه جمع از باب [[تعظیم]]) یا "یهوه" (Y.H.W.H)، [[سریانی]]: "إلوهو"، کلدانی: "إلاها"، یونانی: "ثاؤس"، لاتین: "داؤس"، فرانسه و ایتالیا: "دیُو" (Dieu)، انگلیسی: "گاد" (God)<ref>دائرة المعارف بستانی، ج ۴، ص ۲۸۶.</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
الله در اصل واژه‌ای [[عربی]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۶۳.</ref>. برخی آنرا شبیه کلمات عبرانی و برگرفته از "إیل" یا [[سریانی]] و کلدانی و برگرفته از "إلاها" دانسته‌اند<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۶۳؛ الفرقان، ج ۱، ص ۸۲- ۸۳.</ref> که البته صرف شباهت [[دلیل]] بر [[عربی]] نبودن و برگرفته بودن آن از زبان دیگر نیست<ref>اسماء و صفات الهی، ج ۱، ص ۳۱؛ مفاهیم القرآن، ج ۶، ص ۱۱۰.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۱۷۸- ۱۸۸؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۲۴؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۹۵-۹۶.</ref>
*الله اسم عَلَم (خاص) برای ذات [[واجب]] الوجود جامع همه اوصاف کمال است<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۶؛ الاسماء و الصفات، ج ۱، ص ۴۷.</ref>. شاید بتوان برابر این واژه را در [[فارسی]] کلمه "[[خدا]]" دانست. معادل این واژه در برخی زبان‌های دیگر چنین است: هندی: "خِدا"، عبری: "إلوهیم" (به صیغه جمع از باب [[تعظیم]]) یا "یهوه" (Y.H.W.H)، [[سریانی]]: "إلوهو"، کلدانی: "إلاها"، یونانی: "ثاؤس"، لاتین: "داؤس"، فرانسه و ایتالیا: "دیُو" (Dieu)، انگلیسی: "گاد" (God)<ref>دائرة المعارف بستانی، ج ۴، ص ۲۸۶.</ref>.
 
*الله در اصل واژه‌ای [[عربی]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۶۳.</ref>. برخی آن را شبیه کلمات عبرانی و برگرفته از "إیل" یا [[سریانی]] و کلدانی و برگرفته از "إلاها" دانسته‌اند<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۶۳؛ الفرقان، ج ۱، ص ۸۲- ۸۳.</ref> که البته صرف شباهت [[دلیل]] بر [[عربی]] نبودن و برگرفته بودن آن از زبان دیگر نیست<ref>اسماء و صفات الهی، ج ۱، ص ۳۱؛ مفاهیم القرآن، ج ۶، ص ۱۱۰.</ref>. در اشتقاق و جمود این اسم بین [[صاحب نظران]] [[اختلاف]] است؛ برخی قائل به جمود آن‌ند؛ ولی قول مشهور در این باره اشتقاق است. کسانی که آن را مشتق می‌دانند در ریشه آن [[اختلاف]] کرده‌اند و به گفته برخی در این باره بالغ بر ۲۰ یا ۳۰ نظر وجود دارد<ref>القاموس المحیط، ج ۲، ص ۱۶۳۱، "اله".</ref>. شاید صحیح‌ترین آنها این باشد که الله در اصل الإله و از ماده آله یأله اُلوهة به معنای عَبَد است<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۶؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۰؛ التحقیق، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref>؛ ولی همزه آن برای تخفیف حذف شده<ref>اقرب الموارد، ج ۱، ص ۶۶؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۱۸۸ - ۱۹۰.</ref> و به معنای معبودی است که [[شایسته]] همه ستایش‌ها و سزاوار [[عبادت]] است. در مورد ریشه و معنای إله و الله نظرات دیگری نیز ارائه شده است<ref>روض الجنان، ج ۱، ص ۵۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۵۹؛ دائرة المعارف بستانی، ج ۴، ص ۲۸۶.</ref>.
==خصوصیات اسم "الله"==
*اسم جلاله از جهت برخی [[احکام]] و آثار همسان سایر اسمای [[الهی]] است؛ نظیر اینکه به [[اجماع]] [[فقیهان]]، رساندن [[بدن]] به آنها بدون [[طهارت]] [[حرام]] است<ref>جواهر الکلام، ج ۳، ص ۴۶.</ref>؛ لیکن این اسم از دیگر اسمای حسنای [[الهی]] با ۱۰ شاخصه ممتاز می‌گردد:
اسم جلاله از جهت برخی [[احکام]] و آثار مانند سایر اسمای [[الهی]] است؛ نظیر اینکه به [[اجماع]] [[فقیهان]]، رساندن [[بدن]] به آنها بدون [[طهارت]] [[حرام]] است<ref>جواهر الکلام، ج ۳، ص ۴۶.</ref>؛ اما این اسم از دیگر اسامی خداوند با ۱۰ شاخصه ممتاز شده است:
#مشهورترین اسمای [[الهی]] است.
#مشهورترین اسمای [[الهی]] است.
#از نظر [[قرآن]] بالاترین [[جایگاه]] را دارد.
#از نظر [[قرآن]] بالاترین [[جایگاه]] را دارد.
خط ۲۰: خط ۲۱:
#کلمه [[توحید]] و [[اخلاص]] به آن اختصاص یافته است.
#کلمه [[توحید]] و [[اخلاص]] به آن اختصاص یافته است.
#[[شهادت]] با آن اسم واقع می‌شود.
#[[شهادت]] با آن اسم واقع می‌شود.
#عَلَم و اسم خاص برای [[ذات مقدس]] [[خداوند متعال]] و مختص به معبود بر [[حق]] است و بر غیر [[خداوند]] نه حقیقتاً و نه مجازاً اطلاق نمی‌شود.
#عَلَم و اسم خاص برای [[خداوند متعال]] است و بر غیر [[خداوند]] نه حقیقتاً و نه مجازاً اطلاق نمی‌شود.
#این اسم دلالت می‌کند بر ذات مقدسه‌ای که دارای همه [[کمالات]] جمالی و جلالی است.
#این اسم دلالت می‌کند بر ذات مقدسی که دارای همه [[کمالات]] جمالی و جلالی است.
#صفت واقع نمی‌شود.
#صفت واقع نمی‌شود.
#همه اسمای [[الهی]] با این اسم خوانده می‌شود و عکس آن صحیح نیست<ref>المقام الاسنی، ص ۲۵ - ۲۶.</ref>.
#همه اسمای [[الهی]] با این اسم خوانده می‌شود و عکس آن صحیح نیست<ref>المقام الاسنی، ص ۲۵ - ۲۶.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۱۷۸- ۱۸۸.</ref>
*لازم به ذکر است که چنانچه واژه الله منادا واقع شود گاهی حرف ندا حذف و به جای آن میم مشدد در پایان افزوده می‌شود و به صورت "اللهم" ادا می‌گردد، چنان که این نظر از بصریان [[نقل]] شده است<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۱۹۱؛ روض الجنان، ج ۴، ص ۲۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۳۵.</ref>؛ ولی [[کوفیان]]<ref>روض الجنان، ج ۴، ص ۲۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۳۵.</ref> معتقدند که اصل للهم، "یا الله اُمَّ" و تقدیر آن "یا الله اُمَّنا بخیر = اقصدنا بخیر" (به معنای خدایا برای ما قصد و آهنگ خیر کن) بوده است<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۲۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۳؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۱۹۰.</ref>.
 
=="الله" در [[قرآن کریم]]==
[[قرآن کریم]] درباره [[خداوند]] فراوان سخن گفته و به موضوعات گوناگونی پرداخته است؛ مانند داشتن اسماء و [[صفات نیکو]]: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى}}<ref>"و خداوند را نام‌های نیکوتر است" سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref>، احدیت و بساطت: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>"بگو او  خداوند یگانه است" سوره اخلاص، آیه ۱.</ref>، [[توحید]] در ذات و صفات و افعال: {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}}<ref>"خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>"هیچ خدایی جز خداوند نیست" سوره صافات، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى}}<ref>"پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند" سوره انفال، آیه ۱۷.</ref>، صمدیت: {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>"خداوند صمد  است" سوره اخلاص، آیه ۲.</ref>، نفی [[فرزند]] و [[پدر]]: {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ}}<ref>"نه زاده است و نه او را زاده‌اند" سوره اخلاص، آیه ۳.</ref>، بی‌همتایی: {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>"و نه هیچ کس او را همانند است" سوره اخلاص، آیه ۴.</ref>، نداشتن مثل: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}<ref>"چیزی مانند او نیست" سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، دیده نشدن با چشم ظاهری: {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ}}<ref>"چشم‌ها او را در نمی‌یابند" سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref>، مغلوب [[خواب]] سبک و سنگین نشدن: {{متن قرآن|لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ}}<ref>"او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، جمع بین [[تشبیه]] و تنزیه: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>"چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست" سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، [[خالقیت]] و مبدئیت: {{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>"خداوند آفریننده همه چیز است" سوره زمر، آیه ۶۲.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>"خداوند آفریدن را می‌آغازد" سوره روم، آیه ۱۱.</ref>، مالکیت حقیقی: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>"و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن خداوند است" سوره آل عمران، آیه ۱۰۹.</ref>، [[ربوبیت]]: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ}}<ref>"بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست" سوره آل عمران، آیه ۵۱.</ref>، شدت نزدیک بودن به موجودات و معیت قیّومیه با آنها: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>"و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی  می‌شود" سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>، منشأ همه خیرات و [[خوبی‌ها]] بودن: {{متن قرآن|بِيَدِكَ الْخَيْرُ}}<ref>"نیکی در کف توست" سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>، [[غایت]] و منتها بودن: {{متن قرآن|وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ}}<ref>"و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود" سوره بقره، آیه ۲۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>"و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست" سوره نجم، آیه ۴۲.</ref>، [[فراگیری]] کرسی وی نسبت به آسمان‌ها و [[زمین]]: {{متن قرآن|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ}}<ref>"اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، داشتن مَثَل [[برتر]]: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى}}<ref>"و مثل برتر از آن خداوند است" سوره نحل، آیه ۶۰.</ref>، [[برگزیدن]] رسولانی از میان [[مردم]] برای [[هدایت]] آنان: " {{متن قرآن|اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ}}<ref>"خداوند از فرشتگان و از مردم فرستادگانی برمی‌گزیند" سوره حج، آیه ۷۵.</ref>، [[جعل امامت]]: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>"فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم" سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>، [[وجوب]] [[پرستش]] و اختصاص آن به [[خداوند]]: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا}}<ref>"خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید" سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ}}<ref>"که: جز خداوند را نپرستید!" سوره هود، آیه ۲۶.</ref>، [[لزوم]] پروا کردن از وی: {{متن قرآن|فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ}}<ref>"بنابراین از خداوند پروا کنند" سوره نساء، آیه ۹.</ref> و ... .
 
طبق شمارش برخی منابع کلمه الله بدون [[محاسبه]] مواردی که با ضمیر و مانند آن به این کلمه اشاره دارد ۲۶۹۹ بار<ref>المعجم الاحصائی، ج ۲، ص ۲۴۴، ۲۵۲، ۲۶۲.</ref> در [[قرآن]] به کار رفته است و چنان‌چه موارد پنج‌گانه کاربرد واژه "اللهم" نیز به آن افزوده شود شمار آن به ۲۷۰۴ می‌رسد. برخی تعداد آنرا با احتساب مشتقات و بسم الله ۲۸۰۷ بار ذکر کرده‌اند<ref>تفسیر سوره فاتحة الکتاب، ص ۶۳.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۱۷۸- ۱۸۸.</ref>
 
== "الله" در [[ادیان]]==
همه [[ادیان الهی]]، [[پیروان]] خود را به [[شناخت]] صحیح [[خدا]] و [[توحید]] فرا خوانده‌اند، چنان‌که [[شیخ]] الانبیا [[نوح]] {{ع}} از قومش خواست تا جز [[خدا]] را [[عبادت]] نکنند: {{متن قرآن|أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ}}<ref>"جز خداوند را نپرستید!" سوره هود، آیه ۲۶.</ref> و [[پیامبران]] دیگری چون هود، [[صالح]] و [[شعیب]] {{عم}} به [[قوم]] خود گفتند: [[خدا]] را بپرستید. برای شما خدایی جز او نیست: {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ}}<ref>"گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید" سوره هود، آیه ۵۰، ۶۱، ۸۴.</ref>؛ همچنین [[ابراهیم]] {{ع}} منادی [[توحید]] بود و خود را از زمره [[مشرکان]] خارج می‌دانست<ref>سوره انعام، آیه ۷۹-۸۱.</ref>.
 
[[ادیان]] پس از وی نیز که به "[[ادیان]] ابراهیمی" موسوم است مانند [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] که [[پیروان]] هر یک [[ابراهیم]] {{ع}} را از خود می‌دانند<ref>سوره آل عمران، ۶۵-۶۷.</ref>؛ در ابتدا (پیش از [[تحریف]]) منادی [[توحید]] بودند، چنانکه [[موسی]] {{ع}} با [[شرک]] [[مخالفت]] کرد و بر [[توحید]] [[اصرار]] ورزید<ref>سوره اعراف، ۱۳۸-۱۴۰.</ref> و [[عیسی]] {{ع}} در [[قیامت]] [[دعوت]] به [[شرک]] را از خود نفی کرده، بیان می‌دارد به [[فرمان الهی]] آنان را به [[توحید]] فرا خوانده است<ref>سوره مائده، ۱۱۶-۱۱۷.</ref>؛ همچنین [[خداوند]] [[توحید]] را مورد قبول [[اهل کتاب]] دانسته است: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>"بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد..." سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>، گرچه [[ادیان]] یاد شده پس از گذشت زمانی دچار [[تحریف]] شده و پیروانشان درباره [[خدا]] [[عقاید]] [[باطل]]، شرک‌آلود و کفرآمیزی پیدا کردند، چنان‌که [[یهودیان]]، عزیر {{ع}} و [[نصارا]]، [[مسیح]] {{ع}} را [[پسر خدا]] دانستند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ}}<ref>"یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است" سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> و [[احبار]] و [[راهبان]] را ارباب خود برگزیدند: {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>"آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند" سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و برخی از [[نصارا]] گفتند: [[خدا]] همان [[مسیح]] [[پسر مریم]] است<ref>المیزان، ج ۶، ص ۶۹.</ref>: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ}}<ref>"به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند" سوره مائده، آیه ۱۷.</ref> و برخی از آنان به [[تثلیث]] قائل شده و گفتند: [[خدا]] سومین شخص از سه شخص یا سه اقنوم (اب و ابن و [[روح]]) است<ref>المیزان، ج ۶، ص ۶۹.</ref>: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ}}<ref>"به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند" سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> و قائل به [[الوهیت]] [[مسیح]] شدند، در حالی که [[قرآن]] این [[عقاید]] را شبیه سخنان پیشینیان از [[کافران]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ}}<ref>"این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند" سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> و [[شرک]]: {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ... لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>"آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند... خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند" سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و [[کفر]]<ref>سوره مائده، ۷۲-۷۳.</ref> دانسته و رد کرده و [[اهل کتاب]] را به [[اعتقادات]] اصیل خود در باب [[توحید]] فراخوانده است<ref>سوره آل عمران، ۶۴.</ref>؛ همچنین [[یهودیان]]، دستان [[خدا]] را بسته دانستند که [[قرآن]] ضمن [[انکار]] آن بیان داشت هر دو دست [[خدا]] باز است و هرگونه که بخواهد [[انفاق]] می‌کند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ... بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}}<ref>"و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است... بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد" سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>.
 
باید توجه داشت گرچه همه [[ادیان الهی]] [[پیروان]] خود را به [[شناخت]] صحیح [[خداوند]] و [[توحید]] فراخوانده‌اند؛ ولی درجه [[خداشناسی]] در [[ادیان]] دیگر در حد [[خداشناسی]] در [[اسلام]] نبوده است، زیرا در [[اسلام]] [[برترین]] حد [[خداشناسی]] و [[توحید]] که رسیدن به آن در توان [[بشر]] است ارائه شده، به گونه‌ای که شناختی [[برتر]] از آن ممکن نیست. البته گرچه در [[اسلام]] قله نهایی [[خداشناسی]] و [[توحید]] بیان شده؛ ولی دسترسی به آن برای همگان میسور نیست، بلکه هر کس به اندازه استعداد خود می‌تواند [[خدا]] را بشناسد، از همین رو در روایتی آمده است: سوره [[توحید]] و [[آیات]] آغازین سوره حدید، برای ژرف‌اندیشان در [[آخر الزمان]] فرود آمده است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۹۱؛ الفصول المهمه، ج ۱، ص ۱۷.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۱۷۸- ۱۸۸.</ref>


==[[خدا]] در [[قرآن کریم]]==
*[[قرآن کریم]] درباره [[خدا]] فراوان سخن گفته و به موضوعات گوناگونی پرداخته است؛ مانند داشتن اسماء و [[صفات نیکو]]: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى}}<ref>"و خداوند را نام‌های نیکوتر است" سوره اعراف، آیه ۱۸۰.</ref>، احدیت و بساطت: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ}}<ref>"بگو او  خداوند یگانه است" سوره اخلاص، آیه ۱.</ref>، [[توحید]] در ذات و صفات و افعال: {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}}<ref>"خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>"هیچ خدایی جز خداوند نیست" سوره صافات، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى}}<ref>"پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند" سوره انفال، آیه ۱۷.</ref>، صمدیت: {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَدُ}}<ref>"خداوند صمد  است" سوره اخلاص، آیه ۲.</ref>، نفی [[فرزند]] و [[پدر]]: {{متن قرآن|لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ}}<ref>"نه زاده است و نه او را زاده‌اند" سوره اخلاص، آیه ۳.</ref>، بی‌همتایی: {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ}}<ref>"و نه هیچ کس او را همانند است" سوره اخلاص، آیه ۴.</ref>، نداشتن مثل: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}<ref>"چیزی مانند او نیست" سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، دیده نشدن با چشم ظاهری: {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ}}<ref>"چشم‌ها او را در نمی‌یابند" سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref>، مغلوب [[خواب]] سبک و سنگین نشدن: {{متن قرآن|لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ}}<ref>"او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، جمع بین [[تشبیه]] و تنزیه: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>"چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست" سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، [[خالقیت]] و مبدئیت: {{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>"خداوند آفریننده همه چیز است" سوره زمر، آیه ۶۲.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>"خداوند آفریدن را می‌آغازد" سوره روم، آیه ۱۱.</ref>، مالکیت حقیقی: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>"و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن خداوند است" سوره آل عمران، آیه ۱۰۹.</ref>، [[ربوبیت]]: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ}}<ref>"بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست" سوره آل عمران، آیه ۵۱.</ref>، شدت نزدیک بودن به موجودات و معیت قیومیه با آنها: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ}}<ref>"و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی  می‌شود" سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>، منشأ همه خیرات و [[خوبی‌ها]] بودن: {{متن قرآن|بِيَدِكَ الْخَيْرُ}}<ref>"نیکی در کف توست" سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>، [[غایت]] و منتها بودن: {{متن قرآن|وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ}}<ref>"و کارها به سوی خداوند باز گردانده می‌شود" سوره بقره، آیه ۲۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى}}<ref>"و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست" سوره نجم، آیه ۴۲.</ref>، [[فراگیری]] کرسی وی نسبت به آسمان‌ها و [[زمین]]: {{متن قرآن|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ}}<ref>"اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است" سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>، داشتن مَثَل [[برتر]]: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى}}<ref>"و مثل برتر از آن خداوند است" سوره نحل، آیه ۶۰.</ref>، [[برگزیدن]] رسولانی از میان [[مردم]] برای [[هدایت]] آنان: " {{متن قرآن|اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ}}<ref>"خداوند از فرشتگان و از مردم فرستادگانی برمی‌گزیند" سوره حج، آیه ۷۵.</ref>، [[جعل امامت]]: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>"فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم" سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>، [[وجوب]] [[پرستش]] و اختصاص آن به [[خداوند]]: {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا}}<ref>"خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید" سوره نساء، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ}}<ref>"که: جز خداوند را نپرستید!" سوره هود، آیه ۲۶.</ref>، [[لزوم]] پروا کردن از وی: {{متن قرآن|فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ}}<ref>"بنابراین از خداوند پروا کنند" سوره نساء، آیه ۹.</ref> و ... .
*شایان ذکر است که هر یک از موضوعات یاد شده را باید در مدخل مربوط به خود جست‌وجو کرد و در این مقاله تنها به بیان چند محور کلی درباره موضوع مورد نظر بسنده خواهد شد.
*طبق شمارش برخی منابع کلمه الله بدون [[محاسبه]] مواردی که با ضمیر و مانند آن به این کلمه اشاره دارد ۲۶۹۹ بار<ref>المعجم الاحصائی، ج ۲، ص ۲۴۴، ۲۵۲، ۲۶۲.</ref> در [[قرآن]] به کار رفته است و چنان‌چه موارد پنج‌گانه کاربرد واژه "اللهم" نیز به آن افزوده شود شمار آن به ۲۷۰۴ می‌رسد. برخی تعداد آن را با احتساب مشتقات و بسم الله ۲۸۰۷ بار ذکر کرده‌اند<ref>تفسیر سوره فاتحة الکتاب، ص ۶۳.</ref>.
== [[خدا]] در [[ادیان]]==
*همه [[ادیان الهی]]، [[پیروان]] خود را به [[شناخت]] صحیح [[خدا]] و [[توحید]] فرا خوانده‌اند، چنان‌که [[شیخ]] الانبیا [[نوح]] {{ع}} از قومش خواست تا جز [[خدا]] را [[عبادت]] نکنند: {{متن قرآن|أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ}}<ref>"جز خداوند را نپرستید!" سوره هود، آیه ۲۶.</ref> و [[پیامبران]] دیگری چون هود، [[صالح]] و [[شعیب]] {{عم}} به [[قوم]] خود گفتند: [[خدا]] را بپرستید. برای شما خدایی جز او نیست: {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ}}<ref>"گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید" سوره هود، آیه ۵۰، ۶۱، ۸۴.</ref>؛ همچنین [[ابراهیم]] {{ع}} منادی [[توحید]] بود و خویشتن را از زمره [[مشرکان]] خارج می‌دانست<ref>سوره انعام، آیه ۷۹-۸۱.</ref>. [[ادیان]] پس از وی نیز که به "[[ادیان]] ابراهیمی" موسوم است مانند [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] که [[پیروان]] هر یک [[ابراهیم]] {{ع}} را از خود می‌دانند<ref>سوره آل عمران، ۶۵-۶۷.</ref>؛ در ابتدا (پیش از [[تحریف]]) منادی [[توحید]] بودند، چنان که [[موسی]] {{ع}} با [[شرک]] [[مخالفت]] کرد و بر [[توحید]] [[اصرار]] ورزید<ref>سوره اعراف، ۱۳۸-۱۴۰.</ref> و [[عیسی]] {{ع}} در [[قیامت]] [[دعوت]] به [[شرک]] را از خود نفی کرده، بیان می‌دارد که به [[فرمان الهی]] آنان را به [[توحید]] فرا خوانده است<ref>سوره مائده، ۱۱۶-۱۱۷.</ref>؛ همچنین [[خداوند]] [[توحید]] را مورد قبول [[اهل کتاب]] دانسته است: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>"بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد..." سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>، گرچه [[ادیان]] یاد شده پس از گذشت زمانی دچار [[تحریف]] شده و پیروانشان درباره [[خدا]] [[عقاید]] [[باطل]]، شرک‌آلود و کفرآمیزی پیدا کردند، چنان‌که [[یهودیان]]، عزیر {{ع}} و [[نصارا]]، [[مسیح]] {{ع}} را [[پسر خدا]] دانستند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ}}<ref>"یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است" سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> و [[احبار]] و [[راهبان]] را ارباب خود برگزیدند: {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>"آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند" سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و برخی از [[نصارا]] گفتند: [[خدا]] همان [[مسیح]] [[پسر مریم]] است<ref>المیزان، ج ۶، ص ۶۹.</ref>: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ}}<ref>"به راستی آنان که گفتند خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند" سوره مائده، آیه ۱۷.</ref> و برخی از آنان به [[تثلیث]] قائل شده و گفتند: [[خدا]] سومین شخص از سه شخص یا سه اقنوم (اب و ابن و [[روح]]) است<ref>المیزان، ج ۶، ص ۶۹.</ref>: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ}}<ref>"به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند" سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> و به هر حال قائل به [[الوهیت]] [[مسیح]] شدند، در حالی که [[قرآن]] این [[عقاید]] را شبیه سخنان پیشینیان از [[کافران]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ}}<ref>"این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند" سوره توبه، آیه ۳۰.</ref> و [[شرک]]: {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ... لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>"آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند... خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند" سوره توبه، آیه ۳۱.</ref> و [[کفر]]<ref>سوره مائده، ۷۲-۷۳.</ref> دانسته و رد کرده و [[اهل کتاب]] را به [[اعتقادات]] اصیل خود در باب [[توحید]] فراخوانده است<ref>سوره آل عمران، ۶۴.</ref>؛ نیز [[یهودیان]]، دستان [[خدا]] را بسته دانستند که [[قرآن]] ضمن [[انکار]] آن بیان داشت که هر دو دست [[خدا]] باز است و هرگونه که بخواهد [[انفاق]] می‌کند: {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ... بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ}}<ref>"و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است... بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد" سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>.
*باید توجه داشت که گرچه همه [[ادیان الهی]] [[پیروان]] خود را به [[شناخت]] صحیح [[خداوند]] و [[توحید]] فراخوانده‌اند؛ ولی درجه [[خداشناسی]] در [[ادیان]] دیگر در حد [[خداشناسی]] در [[اسلام]] نبوده است، زیرا در [[اسلام]] [[برترین]] حد [[خداشناسی]] و [[توحید]] که رسیدن به آن در توان [[بشر]] است ارائه شده، به گونه‌ای که شناختی [[برتر]] از آن ممکن نیست. توضیح آنکه براساس [[تعالیم قرآن]] کریم [[توحید]] عددی از [[خداوند]] نفی شده<ref>المیزان، ج ۶، ص ۸۷.</ref> و [[خداوند]] دارای اطلاق وجودی و سعه ذاتی دانسته شده است، به گونه‌ای که در [[عین]] احاطه بر همه چیز و تهی نبودن چیزی از او، با تعین هیچ متعینی قید نمی‌پذیرد، بر خلاف اطلاق مفهومی که مفهوم مطلق در هر مصداقی با آن فرد متحد شده و با تعین آن متعین می‌گردد: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}<ref>"چیزی مانند او نیست" سوره شوری، آیه ۱۱.</ref><ref>شرح حکمت متعالیه، ب ۲ از ج ۶، ص ۲۷۸.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ}}<ref>"و اوست که در آسمان خداست و در زمین خداست" سوره زخرف، آیه ۸۴.</ref> و [[وحدت]] [[خداوند]] [[وحدت]] قاهره است که [[خدای سبحان]] در [[قیامت]] به آن [[ظهور]] می‌کند و آن وحدتی است که فرض هرگونه مثلی را برای او نفی کرده<ref>المیزان، ج ۶، ص ۹۱.</ref> و بر اثر گستردگی و سعه، جا برای غیر نمی‌گذارد، چنان‌که در آن [[مقام]] او خود می‌پرسد: {{متن قرآن|لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ}}<ref>"فرمانفرمایی در این روز از آن کیست؟" سوره غافر، آیه ۱۶.</ref> و خود [[پاسخ]] می‌دهد: {{متن قرآن|لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref>"از آن خداوند یگانه دادفرما" سوره غافر، آیه ۱۶.</ref><ref>تحریر تمهید القواعد، ص ۲۰۵.</ref> و با این [[توحید]] است که [[تثلیث]] [[نصارا]]<ref>سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> دفع می‌شود، زیرا آنان به [[گمان]] خویش گرچه در [[عین]] [[تثلیث]]، به [[توحید]] قائل‌ند؛ ولی آنچه درباره [[خدا]] به آن [[اعتقاد]] دارند [[وحدت]] عددی است که کثرت از جهتی دیگر را نفی نمی‌کند<ref>المیزان، ج ۶، ص ۹۰.</ref> و از این‌رو [[قرآن]] آنان را [[کافر]] دانسته است<ref>سوره مائده، آیه ۷۳.</ref> و چون [[وحدت]] [[خداوند]] اطلاقی است نه عددی، او رابع ثلاثه است؛ نه ثالث ثلاثه<ref>اسفار، ج ۶، ص ۱۴۲.</ref>: {{متن قرآن|مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ}}<ref>"هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمی‌دهد مگر که او چهارمین آنهاست" سوره مجادله، آیه ۷.</ref>، زیرا او بر همه عددها و معدودها احاطه دارد و چیزی در عرض او نیست<ref>شرح حکمت متعالیه، ب ۲ از ج۶، ص ۴۳۷-۴۳۸.</ref>؛ و نیز محصول اطلاق ذاتی وجود، معیت قیومیه [[حق]] نسبت به همه اشیاست: {{متن قرآن|وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ}}<ref>"و هر جا باشید او با شماست" سوره حدید، آیه ۴.</ref><ref> المیزان، ج ۳، ص ۲۸۷ - ۲۸۹.</ref> که نتیجه آن [[مظهر]] بودن همه اشیا برای [[خداوند]] است<ref>اسفار، ج ۱، ص ۳۰۴.</ref>، از این‌رو وجود آسمان‌ها و [[زمین]] جز وجود [[حق]] و [[ظهور]] [[فیض]] او نیست و همه فی نفسه هالک‌اند<ref>سوره نور، آیه ۳۵؛ سوره قصص، آیه ۸۸.</ref><ref>تجلی و ظهور در عرفان نظری، ص ۳۲۶.</ref>؛ به عبارت دیگر ماهیت جز حکایت چیزی نیست و وجود جز ربط چیزی نیست و ربط همان وجه، [[شأن]]، آینه، اسم و علامت [[حق]] است: {{متن قرآن|كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ * وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ...}}<ref>"هر که روی آن (زمین) است از میان رفتنی است * و (تنها) ذات بشکوه و کرامند پروردگارت ماندگار است" سوره الرحمن، آیه ۲۶-۲۷.</ref><ref>تحریر تمهید القواعد، ص ۷۷۸.</ref> و چون [[خداوند]] پدید آورنده همه چیز است پس آسمان‌ها و [[زمین]] و آنچه در آنهاست، وجودش به او قوام دارد و در نتیجه [[حکم]] و مُلک و [[سلطنت]] تنها از آن اوست: {{متن قرآن|لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>"فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن اوست" سوره حدید، آیه ۲.</ref><ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۴۴.</ref>، {{متن قرآن|لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>"آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن خداوند است" سوره بقره، آیه ۲۸۴؛ سوره نساء، آیه ۱۳۲.</ref>.
*[[قرآن کریم]] همچنین، [[خداوند]] را [[نور]] می‌داند و چون [[نور]] به خود ظاهر و موجب [[ظهور]] دیگران است ما پیش از مشاهده هر چیز ناچار به رؤیت [[خدا]] هستیم: {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>"خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است" سوره نور، آیه ۳۵.</ref><ref>تحریر تمهید القواعد، ص ۷۵۸.</ref> و او بر فراز هر چیزی مشهود است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>"آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟" سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref><ref>شرح حکمت متعالیه، ب ۲ از ج ۶، ص ۴۳۹.</ref> و [[خداوند]] پیش از هر چیز و پس از آن و ظاهرتر از هر چیز و باطن‌تر از آن است: {{متن قرآن|هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ}}<ref>"او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است و به هر چیزی داناست" سوره حدید، آیه ۳.</ref><ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۴۵.</ref> شایان ذکر است که گرچه در [[اسلام]] قله نهایی [[خداشناسی]] و [[توحید]] بیان شده؛ ولی دسترسی به آن برای همگان میسور نیست، بلکه هر کس به اندازه استعداد خود می‌تواند [[خدا]] را بشناسد، از همین رو در روایتی آمده است: سوره [[توحید]] و [[آیات]] آغازین سوره حدید، برای ژرف‌اندیشان در [[آخر الزمان]] فرود آمده است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۹۱؛ الفصول المهمه، ج ۱، ص ۱۷.</ref>.
==نام مخصوص [[خدا]]==
*نام الله چنان‌که گذشت عَلَم (اسم خاص) برای ذات خداست و هیچ موجودی نه به نحو [[حقیقت]] و نه مجاز به این اسم خوانده نمی‌شود، چنان‌که [[قرآن]] می‌فرماید: آیا برای او ([[پروردگار]]) همنامی می‌شناسی: {{متن قرآن|هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا}}<ref>"آیا برای او همنامی می‌شناسی؟" سوره مریم، آیه ۶۵.</ref> البته برخی الله را در آیاتی نظیر " {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ}}<ref>"و او در آسمان‌ها و زمین خداوند است" سوره انعام، آیه ۳.</ref> و {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}}<ref>"اوست خداوندی که خدایی جز او نیست" سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> صفت دانسته و [[علم]] بودن آن را نفی کرده‌اند، زیرا اگر اسم [[علم]] باشد مانند این است که بگوییم: {{عربی|هو زید فی البلد}}؛ او [[زید]] است در [[شهر]]، در حالی‌که چنین سخن گفتنی صحیح نیست<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۵۷.</ref>. برخی دیگر در [[پاسخ]] این [[استدلال]]، [[آیات]] یاد شده را همانند {{عربی|هذا زید الذی لا نظیر له فی العلم والزهد}}، این [[زیدی]] است که در [[علم]] و [[زهد]] نظیری ندارد، دانسته و [[علم]] بودن الله را مورد تأکید قرار داده‌اند<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۸۵.</ref>.
==[[وجوب]] [[شناخت]] [[خدا]]==
==[[وجوب]] [[شناخت]] [[خدا]]==
*وجود [[خدا]] به تصریح برخی [[آیات]] تردیدناپذیر است: {{متن قرآن|أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>"پآیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟" سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref> و [[خداشناسی]] امری فطری و با وجود [[آدمی]] عجین گشته است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ...}}<ref>"بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد" سوره روم، آیه ۳۰.</ref>.
وجود [[خدا]] به تصریح برخی [[آیات]] تردیدناپذیر است: {{متن قرآن|أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>"پآیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟" سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref> و [[خداشناسی]] امری فطری و با وجود [[آدمی]] عجین گشته است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ...}}<ref>"بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد" سوره روم، آیه ۳۰.</ref>.  
*بر این اساس گرچه [[شناخت]] [[خدا]] برای همگان در اصل فطرتشان حاصل است؛ ولی باید توجه داشت که [[شناخت]] مذکور به نحو [[علم]] بسیط است که عبارت از [[شناخت]] چیزی با [[غفلت]] از آن [[شناخت]] است، از این‌رو در بسیاری از مواقع [[انسان‌ها]] [[خدا]] را از یاد می‌برند و تنها هنگام بروز شداید و مشکلات<ref>منشور جاوید، ج ۲، ص ۴۲–۴۳.</ref> ضمن اذعان به وجود وی رو به سوی او آورده و با یادش [[آرامش]] می‌یابند<ref>سوره یونس، آیه ۲۲-۲۳؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۵؛ سوره لقمان، آیه ۳۲.</ref>. [[شناخت]] [[خدا]] به صورت [[علم]] مرکب که عبارت از [[شناخت]] توأم با توجه به آن [[شناخت]] است در مواقع عادی تنها برای برخی از [[انسان‌ها]] تحقق می‌یابد و خود بر دو گونه است: یا مبتنی بر [[کشف]] و [[شهود]] است، چنان‌که این نحوه از [[شناخت]] برای [[اولیا]] و عرفا حاصل میشود یا مبتنی بر [[علم]] استدلالی است، چنان‌که برای متفکران در صفات و آثار [[حق]] پدید می‌آید. شناختی که مناط [[تکلیف]] ([[وجوب]]) و [[رسالت]] قرار می‌گیرد [[شناخت]] ترکیبی است که احتمال عروض [[خطا]] و صواب در آن راه می‌یابد و ملاک [[کفر]] و [[ایمان]] و [[فضیلت]] و عدم آن در بین [[مردم]] است<ref>اسفار، ج ۱، ص ۱۱۶-۱۱۸.</ref>.
 
*در [[آیات]] بسیاری مطابق با قاعده [[عقلی]] [[وجوب]] [[شکر منعم]] - که ترک آن استحقاق [[مذمت]] نزد عقلا می‌آورد- به [[شکرگزاری]] در برابر [[خدا]]: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>"و خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را می‌پرستید" سوره بقره، آیه ۱۵۲؛ ۱۷۲.</ref> یا نعمت‌های او: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ}}<ref>"و نعمت خداوند را سپاس بگزارید" سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref> [[فرمان]] داده شده است؛ در [[آیه]] ۷۸ سوره نحل به این مطلب اشاره شده که [[خدا]] شما را از شکم مادرانتان خارج کرد، درحالی که چیزی نمی دانستید، پس او برای شما گوش و چشم و [[عقل]] قرارداد تا [[شکرگزار]] این [[نعمت‌ها]] باشید. برخی گفته‌اند: [[وجوب]] [[شکر منعم]] پیش از آنکه حکمی [[عقلی]] باشد حکمی [[عاطفی]] است<ref>آموزش کلام اسلامی، ج ۱، ص ۳۵.</ref>، زیرا اگر کسی به دیگری خدمتی کند یا نعمتی به او ببخشد عواطف او را متوجه خود می‌سازد و بی‌تردید به هر [[میزان]] [[نعمت]] بزرگ‌تر باشد عواطف به سوی [[منعم]] بیشتر تحریک می‌شود. در هر صورت [[شکر منعم]] بر [[شناخت]] وی متوقف است، زیرا [[شکر]] باید با حال مشکور مناسب باشد و گرنه [[شکر]] نخواهد بود<ref>شرح باب حادی عشر، ص ۱۹.</ref>. در برخی [[آیات]] به [[شناخت]] [[وحدانیت خدا]] [[امر]] شده است و [[امر]]، بر [[وجوب]] دلالت دارد<ref> شرح باب حادی عشر، ص ۲۱.</ref>: {{متن قرآن|فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>"پس بدان که هیچ خدایی جز خداوند نیست" سوره محمد، آیه ۱۹.</ref>.
بر این اساس گرچه [[شناخت]] [[خدا]] برای همگان در اصل فطرتشان حاصل است؛ ولی باید توجه داشت [[شناخت]] مذکور به نحو [[علم]] بسیط است یعنی [[شناخت]] چیزی با [[غفلت]] از آن [[شناخت]]، از این‌رو در بسیاری از مواقع [[انسان‌ها]] [[خدا]] را از یاد می‌برند و تنها هنگام بروز شداید و مشکلات<ref>منشور جاوید، ج ۲، ص ۴۲–۴۳.</ref> ضمن اذعان به وجود وی رو به سوی او آورده و با یادش [[آرامش]] می‌یابند<ref>سوره یونس، آیه ۲۲-۲۳؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۵؛ سوره لقمان، آیه ۳۲.</ref>. [[شناخت]] [[خدا]] به صورت [[علم]] مرکب یعنی [[شناخت]] همراه با توجه به آن [[شناخت]] در مواقع عادی تنها برای برخی از [[انسان‌ها]] تحقق می‌یابد که این شناخت بر دو قسم است: یا مبتنی بر [[کشف]] و [[شهود]] است، چنان‌که این نحوه از [[شناخت]] برای [[اولیا]] و عرفا حاصل می‌شود، یا مبتنی بر [[علم]] استدلالی است، چنان‌که برای متفکران در صفات و آثار [[حق]] پدید می‌آید. شناختی که معیار [[تکلیف]] ([[وجوب]]) و [[رسالت]] قرار می‌گیرد [[شناخت]] ترکیبی است که احتمال عروض [[خطا]] و صواب در آن راه می‌یابد و ملاک [[کفر]] و [[ایمان]] و [[فضیلت]] و عدم آن در بین [[مردم]] است<ref>اسفار، ج ۱، ص ۱۱۶-۱۱۸.</ref>.
*بر اساس روایتی از [[پیامبر]] {{صل}} هرکس [[آیات]] ۱۹۰-۱۹۴ سوره [[آل عمران]] را بخواند و در آن [[تدبر]] نکند [[شایسته]] [[مذمت]] است<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۹۰۸؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۳۵۰.</ref>.
 
در [[آیات]] بسیاری به [[شکرگزاری]] در برابر [[خدا]]: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>"و خداوند را سپاس بگزارید اگر تنها او را می‌پرستید" سوره بقره، آیه ۱۵۲؛ ۱۷۲.</ref> یا نعمت‌های او: {{متن قرآن|وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ}}<ref>"و نعمت خداوند را سپاس بگزارید" سوره نحل، آیه ۱۱۴.</ref> [[فرمان]] داده شده است؛ در [[آیه]] ۷۸ سوره نحل به این مطلب اشاره شده که [[خدا]] شما را از شکم مادرانتان خارج کرد، درحالی که چیزی نمی دانستید، پس او برای شما گوش و چشم و [[عقل]] قرارداد تا [[شکرگزار]] این [[نعمت‌ها]] باشید. برخی گفته‌اند: [[وجوب]] [[شکر منعم]] پیش از آنکه حکمی [[عقلی]] باشد حکمی [[عاطفی]] است<ref>آموزش کلام اسلامی، ج ۱، ص ۳۵.</ref>، زیرا اگر کسی به دیگری خدمتی کند یا نعمتی به او ببخشد عواطف او را متوجه خود می‌سازد و بی‌تردید به هر [[میزان]] [[نعمت]] بزرگ‌تر باشد عواطف به سوی [[منعم]] بیشتر تحریک می‌شود. در هر صورت [[شکر منعم]] بر [[شناخت]] وی متوقف است<ref>شرح باب حادی عشر، ص ۱۹.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۱۷۸- ۱۸۸.</ref>


==راه‌های [[اثبات وجود خدا]]==
==راه‌های [[اثبات وجود خدا]]==
*گرچه پیرو بحث پیشین، وجود [[خدا]] نیازی به اثبات ندارد؛ ولی در [[عین]] حال [[قرآن کریم]] برای متنبه ساختن اذهان راه‌هایی را برای [[اثبات وجود خدا]] ارائه کرده است:
هرچند وجود [[خدا]] نیازی به اثبات ندارد؛ ولی در [[عین]] حال [[قرآن کریم]] برای متنبه ساختن اذهان راه‌هایی را برای [[اثبات وجود خدا]] ارائه کرده است:
===نظر به [[نشانه‌ها]] و [[آیات]] [[خداوند]]===
===نظر به [[نشانه‌ها]] و [[آیات]] [[خداوند]]===
*از نکته‌های برجسته در [[قرآن کریم]] پی بردن به وجود [[خدا]] از راه نظرکردن به [[آیات]] و نشانه‌های اوست. [[آیات]] و نشانه‌های [[خداوند]] بر دو گونه است:
از نکته‌های برجسته در [[قرآن کریم]] پی بردن به وجود [[خدا]] از راه نظرکردن به [[آیات]] و نشانه‌های اوست. [[آیات]] و نشانه‌های [[خداوند]] بر دو گونه است:
#'''[[آیات]] آفاقی:''' [[آدمی]] با مشاهده موجودات عالم و دقت و تأمل در آنها به [[حکم عقل]] در می‌یابد که [[جهان مشهود]] با این [[نظم]] و نسق خاص نیاز به سازنده‌ای دارد. موارد ذیل را می‌توان از جمله نشانه‌های مزبور شمرد: آسمان‌ها و [[زمین]]: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ... لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>"بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین... نشانه‌هایی برای خردمندان است" سوره آل عمران، آیه ۱۹۰. و نیز سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ سوره یونس، آیه ۳؛ سوره ابراهیم، آیه ۱۰؛ سوره رعد، آیه ۲؛ سوره انبیاء، آیه ۳۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۴، ۶۷؛ سوره روم، آیه ۲۲؛ سوره غافر، آیه ۵۷؛ سوره جاثیه، آیه ۳؛ سوره ذاریات، آیه ۴۷-۴۸؛ سوره شوری، آیه ۲۹.</ref>؛ شب و روز<ref>سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ سوره آل عمران، ۱۹۰؛ سوره یونس، آیه ۶؛ سوره فرقان، آیه ۴۷؛ سوره روم، آیه ۲۳؛ سوره نبأ، آیه ۱۰-۱۱.</ref>؛ [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا... مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>"اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید... خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان می‌کند" سوره یونس، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ}}<ref>"و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکی‌های خشکی و دریا بدان‌ها راه جویید" سوره انعام، آیه ۹۷. و نیز سوره ابراهیم، آیه ۲۳؛ سوره انبیاء، آیه ۳۳؛ سوره فاطر، آیه ۱۳؛ سوره یس، آیه ۳۸-۴۰؛ سوره معارج، آیه ۴۰؛ سوره فصلت، آیه ۳۷؛ سوره نوح، آیه ۱۵-۱۶؛ سوره مدثر، آیه ۳۲-۳۵.</ref>؛ [[آفرینش]] کوه‌ها: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا}}<ref>"و اوست که زمین را گسترد و در آن کوه‌ها و رودهایی نهاد" سوره رعد، آیه ۳. و نیز سوره نحل، آیه ۱۵، ۶۱، ۸۱؛ سوره انبیاء، آیه ۳۱؛ سوره فاطر، آیه ۲۷؛ سوره فصلت، آیه ۱۰؛ سوره مرسلات، آیه ۲۷؛ سوره غاشیه، آیه ۱۷-۱۹؛ سوره نبأ، ۶-۷.</ref>؛ پیدایش ابر، باد و [[باران]]: {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ... وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>"و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد... و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست" سوره بقره، آیه ۱۶۴. و نیز سوره اعراف، آیه ۵۷؛ سوره روم، آیه ۴۶، ۴۸؛ سوره فاطر، آیه ۹؛ سوره نحل، آیه ۶۵؛ سوره فرقان، آیه ۴۸؛ سوره حجر، آیه ۲۲؛ سوره سجده، آیه ۲۷؛ سوره زمر، آیه ۲۱؛ سوره واقعه، آیه ۶۸-۷۰؛ سوره نبأ، آیه ۱۴-۱۶.</ref>؛ پیدایش رعد و برق: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ... * وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ...}}<ref>"اوست که برق  را که هم بیم‌آور و هم امیدبخش است به شما می‌نمایاند... * و تندر به سپاس او، او را پاک می‌خواند..." سوره رعد، آیه ۱۲-۱۳. و نیز سوره روم، آیه ۲۴.</ref>، [[آفرینش]] دریاها: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ}}<ref>"و اوست که دریا را رام (شما) کرد" سوره نحل، آیه ۱۴. و نیز سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ سوره فاطر، آیه ۱۲؛ سوره جاثیه، آیه ۱۳؛ سوره شوری، آیه ۳۲-۳۳؛ سوره لقمان، آیه ۳۱؛ سوره اسراء، آیه ۶۶.</ref>؛ [[آفرینش]] سایه‌ها: {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلَالًا}}<ref>"و خداوند از آنچه آفریده است سایه‌بان‌هایی برای شما قرار داد" سوره نحل، آیه ۸۱. و نیز سوره رعد، آیه ۱۵؛ سوره فرقان، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛ عالم گیاهان و میوه‌ها: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ}}<ref>"و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید" سوره انعام، آیه ۱۴۱. و نیز سوره انعام، آیه ۹۵؛ سوره نحل، آیه ۶۷؛ سوره حجر، آیه ۱۹-۲۰؛ سوره شعراء، آیه ۷-۸.</ref>؛ [[آفرینش]] ارزاق عمومی: {{متن قرآن|هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ}}<ref>"آیا آفریننده‌ای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟" سوره فاطر، آیه ۳. و نیز سوره روم، آیه ۳۷، ۴۰، ۴۶؛ سوره هود، آیه ۶؛ سوره ذاریات، آیه ۵۸؛ سوره ملک، آیه ۲۱؛ سوره سبأ، آیه ۲۴؛ سوره ق، آیه ۹-۱۱؛ سوره عبس، آیه ۲۴-۳۲.</ref>؛ [[آفرینش]] پرندگان: {{متن قرآن|أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ}}<ref>"آیا به پرندگان رام شده در فضای آسمان ننگریسته‌اند" سوره نحل، آیه ۷۹. و نیز سوره انعام، آیه ۳۸؛ سوره ملک، آیه ۱۹؛ سوره نور، آیه ۴۱.</ref>؛ [[زندگی]] برخی حیوانات؛ مانند [[زنبور عسل]]: {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ * ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ...}}<ref>"و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!سپس از (گل) همه میوه‌ها  بخور..." سوره نحل، آیه ۶۸-۶۹.</ref>؛ جنبندگان روی [[زمین]]: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ...}}<ref>"و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین است و آنچه در آنها از جنبندگان پراکنده است" سوره شوری، آیه ۲۹. و نیز سوره نحل، آیه ۶۶؛ سوره مؤمنون، آیه ۲۱-۲۲؛ سوره فاطر، آیه ۷۹-۸۱؛ سوره یس، آیه ۷۱-۷۳؛ سوره زخرف، آیه ۱۲-۱۳؛ سوره جاثیه، آیه ۳-۴؛ سوره غاشیه، آیه ۱۷.</ref>؛ و شکافتن دانه‌ها و هسته‌ها: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى...}}<ref>"خداوند شکافنده هسته و دانه است" سوره انعام، آیه ۹۵.</ref>.
#'''[[آیات]] آفاقی:''' [[انسان]] با مشاهده موجودات عالم و دقت و تأمل در آنها به [[حکم عقل]] متوجه می‌شود [[جهان مشهود]] با این [[نظم]] خاص نیاز به سازنده‌ای دارد. موارد زیر را می‌توان از جمله نشانه‌های مزبور شمرد: آسمان‌ها و [[زمین]]: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ... لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>"بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین... نشانه‌هایی برای خردمندان است" سوره آل عمران، آیه ۱۹۰. و نیز سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ سوره یونس، آیه ۳؛ سوره ابراهیم، آیه ۱۰؛ سوره رعد، آیه ۲؛ سوره انبیاء، آیه ۳۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۴۴، ۶۷؛ سوره روم، آیه ۲۲؛ سوره غافر، آیه ۵۷؛ سوره جاثیه، آیه ۳؛ سوره ذاریات، آیه ۴۷-۴۸؛ سوره شوری، آیه ۲۹.</ref>؛ شب و روز<ref>سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ سوره آل عمران، ۱۹۰؛ سوره یونس، آیه ۶؛ سوره فرقان، آیه ۴۷؛ سوره روم، آیه ۲۳؛ سوره نبأ، آیه ۱۰-۱۱.</ref>؛ [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا... مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>"اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید... خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان می‌کند" سوره یونس، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ}}<ref>"و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکی‌های خشکی و دریا بدان‌ها راه جویید" سوره انعام، آیه ۹۷. و نیز سوره ابراهیم، آیه ۲۳؛ سوره انبیاء، آیه ۳۳؛ سوره فاطر، آیه ۱۳؛ سوره یس، آیه ۳۸-۴۰؛ سوره معارج، آیه ۴۰؛ سوره فصلت، آیه ۳۷؛ سوره نوح، آیه ۱۵-۱۶؛ سوره مدثر، آیه ۳۲-۳۵.</ref>؛ [[آفرینش]] کوه‌ها: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا}}<ref>"و اوست که زمین را گسترد و در آن کوه‌ها و رودهایی نهاد" سوره رعد، آیه ۳. و نیز سوره نحل، آیه ۱۵، ۶۱، ۸۱؛ سوره انبیاء، آیه ۳۱؛ سوره فاطر، آیه ۲۷؛ سوره فصلت، آیه ۱۰؛ سوره مرسلات، آیه ۲۷؛ سوره غاشیه، آیه ۱۷-۱۹؛ سوره نبأ، ۶-۷.</ref>؛ پیدایش ابر، باد و [[باران]]: {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ... وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>"و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد... و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست" سوره بقره، آیه ۱۶۴. و نیز سوره اعراف، آیه ۵۷؛ سوره روم، آیه ۴۶، ۴۸؛ سوره فاطر، آیه ۹؛ سوره نحل، آیه ۶۵؛ سوره فرقان، آیه ۴۸؛ سوره حجر، آیه ۲۲؛ سوره سجده، آیه ۲۷؛ سوره زمر، آیه ۲۱؛ سوره واقعه، آیه ۶۸-۷۰؛ سوره نبأ، آیه ۱۴-۱۶.</ref>؛ پیدایش رعد و برق: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ... * وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ...}}<ref>"اوست که برق  را که هم بیم‌آور و هم امیدبخش است به شما می‌نمایاند... * و تندر به سپاس او، او را پاک می‌خواند..." سوره رعد، آیه ۱۲-۱۳. و نیز سوره روم، آیه ۲۴.</ref>، [[آفرینش]] دریاها: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ}}<ref>"و اوست که دریا را رام (شما) کرد" سوره نحل، آیه ۱۴. و نیز سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ سوره فاطر، آیه ۱۲؛ سوره جاثیه، آیه ۱۳؛ سوره شوری، آیه ۳۲-۳۳؛ سوره لقمان، آیه ۳۱؛ سوره اسراء، آیه ۶۶.</ref>؛ [[آفرینش]] سایه‌ها: {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلَالًا}}<ref>"و خداوند از آنچه آفریده است سایه‌بان‌هایی برای شما قرار داد" سوره نحل، آیه ۸۱. و نیز سوره رعد، آیه ۱۵؛ سوره فرقان، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛ عالم گیاهان و میوه‌ها: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ}}<ref>"و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید" سوره انعام، آیه ۱۴۱. و نیز سوره انعام، آیه ۹۵؛ سوره نحل، آیه ۶۷؛ سوره حجر، آیه ۱۹-۲۰؛ سوره شعراء، آیه ۷-۸.</ref>؛ [[آفرینش]] ارزاق عمومی: {{متن قرآن|هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ}}<ref>"آیا آفریننده‌ای جز خداوند هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟" سوره فاطر، آیه ۳. و نیز سوره روم، آیه ۳۷، ۴۰، ۴۶؛ سوره هود، آیه ۶؛ سوره ذاریات، آیه ۵۸؛ سوره ملک، آیه ۲۱؛ سوره سبأ، آیه ۲۴؛ سوره ق، آیه ۹-۱۱؛ سوره عبس، آیه ۲۴-۳۲.</ref>؛ [[آفرینش]] پرندگان: {{متن قرآن|أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ}}<ref>"آیا به پرندگان رام شده در فضای آسمان ننگریسته‌اند" سوره نحل، آیه ۷۹. و نیز سوره انعام، آیه ۳۸؛ سوره ملک، آیه ۱۹؛ سوره نور، آیه ۴۱.</ref>؛ [[زندگی]] برخی حیوانات؛ مانند [[زنبور عسل]]: {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ * ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ...}}<ref>"و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!سپس از (گل) همه میوه‌ها  بخور..." سوره نحل، آیه ۶۸-۶۹.</ref>؛ جنبندگان روی [[زمین]]: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ...}}<ref>"و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین است و آنچه در آنها از جنبندگان پراکنده است" سوره شوری، آیه ۲۹. و نیز سوره نحل، آیه ۶۶؛ سوره مؤمنون، آیه ۲۱-۲۲؛ سوره فاطر، آیه ۷۹-۸۱؛ سوره یس، آیه ۷۱-۷۳؛ سوره زخرف، آیه ۱۲-۱۳؛ سوره جاثیه، آیه ۳-۴؛ سوره غاشیه، آیه ۱۷.</ref>؛ و شکافتن دانه‌ها و هسته‌ها: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى...}}<ref>"خداوند شکافنده هسته و دانه است" سوره انعام، آیه ۹۵.</ref>.
#'''[[آیات]] انفسی:''' [[قرآن کریم]] [[انسان]] را به تنهایی در برابر همه [[آیات]] دیگر [[خدا]] قرار داده است: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}<ref>"به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است" سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> و [[انسان]] را به نظر کردن در این [[آیه]] یگانه [[خدا]] ترغیب کرده است: {{متن قرآن|وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ}}<ref>"و (نیز) در خودتان، آیا نمی‌نگرید؟" سوره ذاریات، آیه ۲۱.</ref> [[راز]] این مطلب را در [[جامعیت]] [[انسان]] نسبت به سایر موجودات عالم می‌توان جست‌وجو کرد.
#'''[[آیات]] انفسی:''' [[قرآن کریم]] [[انسان]] را به تنهایی در برابر همه [[آیات]] دیگر [[خدا]] قرار داده است: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}<ref>"به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است" سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> و [[انسان]] را به نظر کردن در این [[آیه]] یگانه [[خدا]] ترغیب کرده است: {{متن قرآن|وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ}}<ref>"و (نیز) در خودتان، آیا نمی‌نگرید؟" سوره ذاریات، آیه ۲۱.</ref> [[راز]] این مطلب را در [[جامعیت]] [[انسان]] نسبت به سایر موجودات عالم می‌توان جست‌وجو کرد.
*براساس [[آیات قرآن]] برخی از نشانه‌های انفس [[خداوند]] عبارت است از:
#'''[[آفرینش آدم]] از [[خاک]]:''' {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ...}}<ref>"و از نشانه‌های او این است که شما را از خاک آفرید" سوره روم، آیه ۲۰. و نیز سوره مؤمنون، آیه ۱۲.</ref> و [[آفرینش]] [[نسل]] او از نطفه آمیخته: {{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ...}}<ref>"ما انسان را از نطفه‌ای برآمیخته آفریدیم" سوره انسان، آیه ۲. و نیز سوره مؤمنون، آیه ۱۳.</ref> که ماده‌ای مرده و بی‌جان و کم‌ارزش است<ref>سوره سجده، آیه ۸.</ref>، سپس تبدیل نطفه به عَلَقه ([[خون]] بسته) و علقه به مُضغه (پاره گوشت) و مضغه به عظام (استخوان) و پوشاندن آن با گوشت: {{متن قرآن|ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا...}}<ref>"سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم" سوره مؤمنون، آیه ۱۴. و نیز سوره قیامت، آیه ۳۷-۳۹.</ref>، [[نعمت]] [[شنوایی]] و [[بینایی]] [[انسان]]: {{متن قرآن|فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا...}}<ref>"پس شنوا و بینایش گردانیده‌ایم" سوره انسان، آیه ۲.</ref> و برخورداری وی از اعضایی مانند چشم، گوش و [[قلب]]: {{متن قرآن|وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ...}}<ref>"و برای شما گوش و چشم و دل  نهاد..." سوره نحل، آیه ۷۸. و نیز سوره نحل، آیه ۷۸؛ سوره ملک، آیه ۲۳؛ سوره مؤمنون، آیه ۷۸؛ سوره احقاف، آیه ۲۶.</ref>، [[زندگی]] [[خانوادگی]] او: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً}}<ref>"و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار  و مهر  پدید آورد" سوره روم، آیه ۲۱.</ref>، [[مرگ]] و حیات [[انسان]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ}}<ref>"و اوست که شما را زنده گردانید سپس می‌میراند دگر باره زنده‌تان می‌گرداند" سوره حج، آیه ۶۶. و نیز سوره جاثیه، آیه ۲۶؛ سوره شعرا، آیه ۸۱؛ سوره بقره، آیه ۲۵۸؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۶.</ref> و [[خواب]] و [[بیداری]] وی: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ}}<ref>"و از نشانه‌های او، خوابتان در شب و روز..." سوره روم، آیه ۲۳. و نیز سوره فرقان، آیه ۴۷.</ref> و [[اختلاف]] [[انسان‌ها]] در زبان و رنگ: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ... وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ...}}<ref>"و از نشانه‌های او... گوناگونی زبان‌ها و رنگ‌های شماست" سوره روم، آیه ۲۲.</ref>.
===نظر به خود ذات===
*[[قرآن کریم]] پس از مطرح کردن [[آیات]] آفاقی و انفسی در ادامه [[آیه]] ۵۳ سوره فصلت می‌فرماید: آیا کافی نیست که پروردگارت خود [[شاهد]] هر چیزی است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}. مفاد این بیان آن است که [[آیات]] گرچه خود راهی از راه‌های [[اثبات وجود]] خداست؛ ولی خداوندی که خود بر همه چیز [[شاهد]] و در همه جا مشهود است چه نیازی است که از راه [[آیات]] به وجود او پی برده شود، از این‌رو [[معصومان]] {{عم}} بر [[شناخت]] ذات به ذات و [[شناخت]] دیگر موجودات به وسیله ذات تأکید کرده‌اند، چنان‌که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} در دعای صباح به [[خدا]] عرض می‌کند: {{متن حدیث|يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ}}<ref>التوحید، ص ۲۸۶؛ بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۳۳۹.</ref> و در بخش الحاقی دعای [[عرفه]] منسوب به [[امام حسین]] {{ع}} آمده است: {{متن حدیث|أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ}}<ref>بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۱۴۲.</ref> و [[حضرت]] [[امام سجاد]] {{ع}} در دعای [[ابوحمزه ثمالی]] به [[خدا]] عرض می‌کند: {{متن حدیث|بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْك}}<ref>اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۱۵۷؛ بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۷۰.</ref>؛ همچنین آمده است {{متن حدیث|اعْرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ}}<ref>بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۷۰.</ref>.
*گفتنی است که می‌توان بین راه‌های یاد شده این‌گونه فرق گذاشت که در [[اثبات وجود خدا]] از راه نظر به [[آیات]] آفاقی راه و رونده و مقصد از هم جداست، زیرا رونده شخص ناظر است و راه، [[آیات]] آفاقی و مقصد، [[اثبات وجود خدا]] و از همین راه است که [[براهین]] امکان و حدوث و حرکت و [[نظم]] سامان می‌گیرد<ref>اسفار، ج ۶، ص ۱۴.</ref>؛ ولی در راه نظر به [[آیات]] انفسی، راه با رونده یکی است<ref> اسفار، ج ۶، ص ۴۴.</ref> و مقصد از آن دو جداست، و در راه نظر به خود ذات، مقصد و راه یکی است و رونده از آن دو جداست<ref> اسفار، ج ۶، ص ۴۴.</ref> که [[برهان]] [[صدیقین]] این‌گونه است.


==مراتب [[خداشناسی]]==
براساس [[آیات قرآن]] برخی از نشانه‌های انفسی [[خداوند]] عبارت است از: [[آفرینش آدم]] از [[خاک]]:{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ...}}<ref>"و از نشانه‌های او این است که شما را از خاک آفرید" سوره روم، آیه ۲۰. و نیز سوره مؤمنون، آیه ۱۲.</ref> و [[آفرینش]] [[نسل]] او از نطفه آمیخته: {{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ...}}<ref>"ما انسان را از نطفه‌ای برآمیخته آفریدیم" سوره انسان، آیه ۲. و نیز سوره مؤمنون، آیه ۱۳.</ref> که ماده‌ای مرده و بی‌جان و کم‌ارزش است<ref>سوره سجده، آیه ۸.</ref>، سپس تبدیل نطفه به عَلَقه ([[خون]] بسته) و علقه به مُضغه (پاره گوشت) و مضغه به عظام (استخوان) و پوشاندن آن با گوشت: {{متن قرآن|ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا...}}<ref>"سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپاره‌ای و گوشتپاره را استخوان‌هایی آفریدیم پس از آن بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم" سوره مؤمنون، آیه ۱۴. و نیز سوره قیامت، آیه ۳۷-۳۹.</ref>، [[نعمت]] [[شنوایی]] و [[بینایی]] [[انسان]]: {{متن قرآن|فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا...}}<ref>"پس شنوا و بینایش گردانیده‌ایم" سوره انسان، آیه ۲.</ref> و برخورداری وی از اعضایی مانند چشم، گوش و [[قلب]]: {{متن قرآن|وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ...}}<ref>"و برای شما گوش و چشم و دل  نهاد..." سوره نحل، آیه ۷۸. و نیز سوره نحل، آیه ۷۸؛ سوره ملک، آیه ۲۳؛ سوره مؤمنون، آیه ۷۸؛ سوره احقاف، آیه ۲۶.</ref>، [[زندگی]] [[خانوادگی]] او: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً}}<ref>"و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار  و مهر  پدید آورد" سوره روم، آیه ۲۱.</ref>، [[مرگ]] و حیات [[انسان]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ}}<ref>"و اوست که شما را زنده گردانید سپس می‌میراند دگر باره زنده‌تان می‌گرداند" سوره حج، آیه ۶۶. و نیز سوره جاثیه، آیه ۲۶؛ سوره شعرا، آیه ۸۱؛ سوره بقره، آیه ۲۵۸؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۶.</ref> و [[خواب]] و [[بیداری]] وی: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ}}<ref>"و از نشانه‌های او، خوابتان در شب و روز..." سوره روم، آیه ۲۳. و نیز سوره فرقان، آیه ۴۷.</ref> و [[اختلاف]] [[انسان‌ها]] در زبان و رنگ: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ... وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ...}}<ref>"و از نشانه‌های او... گوناگونی زبان‌ها و رنگ‌های شماست" سوره روم، آیه ۲۲.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۱۷۸- ۱۸۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۹۵-۹۶.</ref>
*اهل [[معرفت]] برای [[شناخت]] [[خدا]] مراتبی ذکر کرده‌اند:
*'''نخست مرتبه‌ای''' است که از آن به [[هویت]] غیبیه و [[مقام]] {{عربی|لا إسم له و لا رسم}} تعبیر می‌کنند. کسی را در این مرتبه یارای هیچ‌گونه سخن و وصفی نیست: {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ...}}<ref>"و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند..." سوره انعام، آیه ۹۱؛ سوره حج، آیه ۷۴؛ سوره زمر، آیه ۶۷.</ref>، جز آنکه به اصل تحقق آن اعتراف کند؛ ولی نسبت به اینکه کُنه ذاتش چیست و چه اوصافی دارد ابزار [[شهود]] و [[ادراک]] کارآیی ندارد: {{متن قرآن|وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا}}<ref>"و آنان بر او در دانش احاطه ندارند" سوره طه، آیه ۱۱۰.</ref>، چنان‌که [[خداوند]] از روی رأفت و عطوفت [[بندگان]] خود را از نزدیک شدن به این مرتبه بر حذر داشته است تا اینکه آنان [[عمر]] خود را در چیزی که تحصیل آن ممکن نیست تباه نکنند<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۱۷.</ref>: {{متن قرآن|وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَاد}}<ref>"و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است" سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref>.
*'''مرتبه بعد''' که از آن به [[مقام]] "اَحَدیت" تعبیر می‌شود آن است که عارف [[خداوند]] را به عنوان حقیقتی یکپارچه و عاری از هرگونه کثرت می‌بیند؛ ولی در [[عین]] حال هنوز نمی‌تواند برای آن هیچ اسم و وصفی تصور کند؛ جز آنکه بگوید او خدای [[احد]] است: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد}}<ref>"بگو او  خداوند یگانه است" سوره اخلاص، آیه ۱.</ref> [[احد]] در این [[آیه]] به [[حضرت]] احدیت که از آن به مرتبه جمع الجمع، حقیقة الحقایق، [[برزخ]] البرازخ، [[مقام]] أو أدنی و ... نیز تعبیر می‌شود اشاره دارد، همان‌گونه که الله در عبارت مذکور الله ذاتی<ref>شرح فصوص الحكم، ص ۷۰۴ ـ ۷۰۵؛ توحيد ربانى، ص ۲۸.</ref> است و بر [[ظهور]] ذات برای ذات دلالت می‌کند.
*'''مرتبه سوم''' که از آن به مرتبه واحدیت یاد می‌شود آن است که عارف [[خدا]] را به اوصاف کمال چون [[علم]]، حیات، [[قدرت]]، [[اراده]]، خلق، [[رزق]] و... [[وصف]] می‌کند، از این‌رو این مرتبه را [[حضرت]] اسما و صفات می‌نامند، از این‌رو [[خداوند]] در سوره [[توحید]] بعد از آنکه فرمود: {{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد}} دوباره کلمه "الله" را به معنای دیگری که الله وصفی باشد<ref> توحيد ربانى، ص ۲۸.</ref> ذکر کرده و فرموده است: {{متن قرآن|اللَّهُ الصَّمَد}}. الله وصفی به [[ظهور]] ذات به صور اسما و صفات اشاره دارد<ref>شرح فصوص الحكم، ص ۲۲.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۱۷۸- ۱۸۸.</ref>.


==الله در فرهنگ مطهر==
===نظر به خود ذات===
ترجمه الله: می‌توان گفت که در [[فارسی]] لغتی مترادف کلمه الله که بشود جای آن گذارد نداریم، و هیچ‌کدام رساننده تمام معنی الله نیستند؛ زیرا اگر به جای الله [[خدا]] بگذاریم رسا نخواهد بود، چون خدا مخفف خودآی است و رساننده تعبیری است که [[فیلسوفان]] می‌کنند، یعنی [[واجب]] الوجود و یا شاید به کلمه [[غنی]] که در [[قرآن]] آمده است نزدیک‌تر باشد تا به الله. و اگر [[خداوند]] استعمال شود باز رسا نخواهد بود زیرا خداوند یعنی صاحب، و اگر چه الله خداوند هم هست ولی مرادف با خداوند نیست؛ خداوند یک [[شأن]] از [[شئون]] الله است<ref>آشنایی با قرآن، جلد اول و دوم، ص۸۰.</ref>.
[[قرآن کریم]] پس از مطرح کردن [[آیات]] آفاقی و انفسی در ادامه [[آیه]] ۵۳ سوره فصلت می‌فرماید: آیا کافی نیست که پروردگارت خود [[شاهد]] هر چیزی است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}. مفاد این بیان آن است که [[آیات]] گرچه خود راهی از راه‌های [[اثبات وجود]] خداست؛ ولی خداوندی که خود بر همه چیز [[شاهد]] و در همه جا مشهود است چه نیازی است که از راه [[آیات]] به وجود او پی برده شود، از این‌رو [[معصومان]] {{عم}} بر [[شناخت]] ذات به ذات و [[شناخت]] دیگر موجودات به وسیله ذات تأکید کرده‌اند، چنان‌که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} در دعای صباح به [[خدا]] عرض می‌کند: {{متن حدیث|يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ}}<ref>التوحید، ص ۲۸۶؛ بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۳۳۹.</ref> و در بخش الحاقی دعای [[عرفه]] منسوب به [[امام حسین]] {{ع}} آمده است: {{متن حدیث|أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ}}<ref>بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۱۴۲.</ref> و [[حضرت]] [[امام سجاد]] {{ع}} در دعای [[ابوحمزه ثمالی]] به [[خدا]] عرض می‌کند: {{متن حدیث|بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْك}}<ref>اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۱۵۷؛ بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۷۰.</ref>؛ همچنین آمده است {{متن حدیث|اعْرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ}}<ref>بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۷۰.</ref>.<ref>[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۱۷۸- ۱۸۸.</ref>
کلمه (الله) را به کلمه خدا ترجمه کردند که مخفف خودآی است یعنی ناآفریده شده، [[ایرانیان]] [[مسلمان]] کلمه الله را هرگز اهورا مزدا ترجمه نکردند. بدین جهت که کلمه اهورا مزدا در میان [[زرتشتیان]] آن [[قدر]] مفهوم تجسم پیدا کرده بود که آن [[فرزانگان]] [[شایسته]] ندیدند آن را ترجمه کلمه الله قرار دهند<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۲۱۶.</ref>.
 
الله - ذاتی که شایسته [[پرستش]] و [[ستایش]] است<ref>آشنایی با قرآن، جلد اول و دوم، ص۹۰.</ref>.
الله، یعنی آن کسی که آفریننده این [[نظامات]] و [[مخلوقات]] است<ref>بیست گفتار، ص۱۴۹.</ref>.
الله یکی از نام‌های خداست. نام‌گذاری‌هائی که برای افراد و یا اشیاء می‌کنند گاهی از نوع علامت است و گاهی از نوع [[وصف]]. در قسم اول گرچه [[اسماء]] خودشان دارای معانی هستند ولی معنای آنها منظور نظر نگردیده است؛ بلکه تنها برای تشخیص و بازشناسی این اسم گذاشته شده است و لذا [[حکم]] یک علامت را بیشتر ندارد. چه بسا در این‌گونه موارد معنای نام علاوه بر اینکه حکایت‌گر اوصاف صاحب نام نیست، ممکن است ضد آن هم باشد. مثل آنکه نام [[غلامان]] سیاه را [[کافور]] می‌نهادند! (برعکس نهند نام زنگی کافور).
 
در قسم دوم نام، حکایت‌گر شأنی از [[شئون]] صاحب نام است و صفتی از صفات او را بیان می‌کند. [[پروردگار متعال]] نامی که صرفاً جنبه علامت داشته باشد، ندارد و تمام نام‌های او، نمایانگر حقیقتی از حقایق [[ذات مقدس]] او است. در [[قرآن کریم]] در حدود صد اسم برای [[خداوند]] آمده است که در واقع صد صفت است که نمونه آنها را در همین [[سوره]] ملاحظه می‌نمائید: [[الله]]، [[رحمن]]، [[رحیم]]، [[مالک]] یوم‌الدین. ولی هیچ‌کدام جامعیتی را که این نام دارد، ندارند؛ چون آنها هرکدام یکی از [[کمالات]] او را نشان می‌دهند ولی این نام، نمایانگر ذات مستجمع جمع [[صفات کمالیه]] است. کلمه الله در اصل الاله بوده است و همزه به خاطر [[کثرت]] استعمال حذف گردیده است. درباره ریشه لغت الله چند نظر وجود دارد. بعضی گفته‌اند این کلمه از اَلَه مشتق است و بعضی دیگر گفته‌اند که از وَلَه گرفته شده است و [[اله]] فعال به معنای مفعول است، مانند کتاب به معنای مکتوب. اگر از اله مشتق شده باشد یعنی [[عبد]]، پس الله یعنی ذات [[شایسته]] [[پرستش]] که کامل از جمیع جهات است. چون موجودی که خودش مخلوق دیگری است و یا دارای [[نقص]] است؛ شایسته پرستش نخواهد بود، پس همین که گفته می‌شود الاله یعنی آن ذاتی که به گونه‌ای است که او را باید پرستش کرد و قهراً این معانی در این کلمه نهفته است، ذات مستجمع جمیع صفات کمالیه و مبرا از هرگونه [[سلب]] و نقص. و اگر از وله مشتق شده باشد، وله یعنی [[تحیر]]، واله یعنی حیران و یا به معنی [[عاشق]] و شیدا است و از این جهت [[خداوند]] را [[الله]] گفته‌اند که [[عقل‌ها]] در مقابل ذات مقدسش حیران و یا متوجه و [[عاشق]] او و [[پناهنده]] به اویند.
سیبویه، از [[ائمه]] علمای صرف و نحو [[ادبیات عرب]] است و در اواخر [[قرن دوم]] و اوائل [[قرن سوم هجری]] [[زندگی]] می‌کرده است. وی که در فن خودش نبوغ داشته و کتابش را که به الکتاب معروف است در این فن نظیر [[منطق]] ارسطو در منطق و مجسطی بطلمیوس در [[علم]] [[هیئت]]، شمرده‌اند و سخنش در [[ادب]] [[عربی]] [[سند]] محسوب می‌گردد و از طرفداران این نظر است که ریشه کلمه الله وَلَه به معنای [[حیرت]] در مقابل [[عظمت]] و یا وله و [[عشق]] است.
 
تنها [[انسان‌ها]] نیستند که در وقت نیاز به سوی او روی می‌آورند؛ ماهی‌های دریا در میان امواج و پرندگان در اوج [[آسمان‌ها]]؛ بلکه همان موج‌های بی‌جان دریا هم نالان در پیش‌الله هستند!!.
و احتمال [[قوی]] دارد که [[اله]] و وله دو لهجه از یک لغت باشد، یعنی اول وله بوده و بعد آن را به صورت اله استعمال کرده‌اند؛ و وقتی آن را به صورت اله تلفظ نمودند معنی [[پرسش]] هم پیدا کرده است؛ بنابراین معنی الله چنین می‌شود: آن ذاتی که همه موجودات، ناآگاهانه واله او هستند و او تنها حقیقتی است که [[شایستگی]] [[پرستش]] دارد.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۲۴.</ref>


==منابع==
==منابع==
خط ۸۳: خط ۶۶:


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}


[[رده:اسماء و صفات الهی]]
[[رده:اسماء و صفات الهی]]
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش