سیره فاطمه زهرا: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'خودداری' به 'خودداری') |
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
*[[حضرت فاطمه]]{{س}} در [[زندگی پیامبر]]{{صل}} [[جایگاه]] خاصی داشت و از محبوبترین افراد نزد ایشان به شمار میآمد<ref>سید مرعشی، شرح احقاق الحق، ج۳۳، ص۲۸۴.</ref> و همین بس که [[پیغمبر]]{{صل}} ایشان را "امأبیها" خواندند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶ ص۲۲۰؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۵۷.</ref> و در مواردی نیز از عبارت "فداها ابوها" استفاده میکردند<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۱۴۱.</ref>. همچنین [[پیامبر]]{{صل}} ایشان را بسیار میبوسید و میفرمود که از ایشان، بوی [[بهشت]] استشمام میشود<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۵۲؛ فرات بن ابراهیم الکوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۱۱۹.</ref> و نیز به [[احترام]] ایشان از جای برمیخواستند<ref>سید مرعشی، شرح احقاق الحق، ج۳۳، ص۲۵۸.</ref>. | *[[حضرت فاطمه]]{{س}} در [[زندگی پیامبر]]{{صل}} [[جایگاه]] خاصی داشت و از محبوبترین افراد نزد ایشان به شمار میآمد<ref>سید مرعشی، شرح احقاق الحق، ج۳۳، ص۲۸۴.</ref> و همین بس که [[پیغمبر]]{{صل}} ایشان را "امأبیها" خواندند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶ ص۲۲۰؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۵۷.</ref> و در مواردی نیز از عبارت "فداها ابوها" استفاده میکردند<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۱۴۱.</ref>. همچنین [[پیامبر]]{{صل}} ایشان را بسیار میبوسید و میفرمود که از ایشان، بوی [[بهشت]] استشمام میشود<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۳؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۵۲؛ فرات بن ابراهیم الکوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۱۱۹.</ref> و نیز به [[احترام]] ایشان از جای برمیخواستند<ref>سید مرعشی، شرح احقاق الحق، ج۳۳، ص۲۵۸.</ref>. | ||
از معروفترین [[احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[حضرت فاطمه]]{{س}} این جمله است: "[[فاطمه]] پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا [[آزار]] داده، و هر که مرا [[آزار]] دهد [[خدا]] را [[آزار]] داده است؛ و هر کس او را خوشحال کند مرا [[خشنود]] ساخته، و هر کس مرا [[خشنود]] سازد [[خدا]] را [[خشنود]] ساخته است"<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار، ج۴۳، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة ص۱۴۶.</ref>. | از معروفترین [[احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[حضرت فاطمه]]{{س}} این جمله است: "[[فاطمه]] پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا [[آزار]] داده، و هر که مرا [[آزار]] دهد [[خدا]] را [[آزار]] داده است؛ و هر کس او را خوشحال کند مرا [[خشنود]] ساخته، و هر کس مرا [[خشنود]] سازد [[خدا]] را [[خشنود]] ساخته است"<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار، ج۴۳، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة ص۱۴۶.</ref>. | ||
*گرامی داشتن [[حضرت فاطمه]]{{س}} از جانب [[پیامبر]]{{صل}} نقش مهمی در زدودن [[فرهنگ جاهلی]] آن زمان داشت که داشتن دختر را مایه ننگ میدانستند و "چون یکی از آنها را به [[فرزند]] دختری مژده آید از شدت [[غم]] و [[حسرت]]، رخسارش سیاه، و سخت دلتنگ میشود و از این عار روی از [[قوم]] خود | *گرامی داشتن [[حضرت فاطمه]]{{س}} از جانب [[پیامبر]]{{صل}} نقش مهمی در زدودن [[فرهنگ جاهلی]] آن زمان داشت که داشتن دختر را مایه ننگ میدانستند و "چون یکی از آنها را به [[فرزند]] دختری مژده آید از شدت [[غم]] و [[حسرت]]، رخسارش سیاه، و سخت دلتنگ میشود و از این عار روی از [[قوم]] خود پنهان میدارد و به [[فکر]] میافتد که آیا آن دختر را با [[ذلت]] و [[خواری]] نگه دارد یا زنده به [[خاک]] [[گور]] کند"{{متن قرآن|وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref> «و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهرهاش (از خشم) سیاه میشود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو میخورد از بدی خبری که به او دادهاند از قوم خود پنهان میگردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند؛ هان! بد داوری میکنند» سوره نحل، آیه ۵۸-۵۹.</ref>. | ||
*[[فرزندان حضرت]] [[فاطمه]]{{س}} [[مادر]] خویش را در [[کودکی]] از دست دادند؛ ولی در همین زمان اندک نیز ایشان، اهتمام ویژهای به [[تربیت]] [[فرزندان]] خویش داشتند. در [[تاریخ]] آمده است: زمانی که [[حسنین]]{{عم}} به بازی با یکدیگر مشغول بودند ایشان و [[پیامبر]]{{صل}} آنان را در هر چه بهتر انجام دادن بازی [[تشویق]] میکردند؛ چون نقش عمدهای در [[تربیت]] دارد<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الأطهار، ج۴۳، ص۲۸۶.</ref>. | *[[فرزندان حضرت]] [[فاطمه]]{{س}} [[مادر]] خویش را در [[کودکی]] از دست دادند؛ ولی در همین زمان اندک نیز ایشان، اهتمام ویژهای به [[تربیت]] [[فرزندان]] خویش داشتند. در [[تاریخ]] آمده است: زمانی که [[حسنین]]{{عم}} به بازی با یکدیگر مشغول بودند ایشان و [[پیامبر]]{{صل}} آنان را در هر چه بهتر انجام دادن بازی [[تشویق]] میکردند؛ چون نقش عمدهای در [[تربیت]] دارد<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الأطهار، ج۴۳، ص۲۸۶.</ref>. | ||
*شیوه [[همسرداری]] ایشان علاوه بر نمود آن در مظاهر [[زندگی]]، از سخنان پایانی این دو [[شخصیت]] بزرگوار در لحظات پایانی [[زندگانی حضرت فاطمه]]{{س}} [[آشکار]] میشود که [[حضرت علی]]{{ع}} خطاب به [[حضرت فاطمه]]{{س}} [[رضایت]] خویش را از ایشان اعلام کرد و فرمود که هیچگاه در [[زندگی]]، [[رفتاری]] از ایشان ندیدهاند که خاطر ایشان را به عنوان [[همسر]] آزرده باشد<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۱۵۱.</ref>. در [[حدیثی]] از ایشان آمده است: "[[بهترین]] شما کسانی هستند که در [[برخورد با مردم]] نرمتر و مهربانترند و با همسرانشان [[مهربان]] و بخشندهاند"<ref>محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷.</ref><ref>[[منیره شریعتجو|شریعتجو، منیره]]، [[حضرت فاطمه و سیره ایشان (مقاله)|حضرت فاطمه و سیره ایشان]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۳۲۲-۳۲۴.</ref>. | *شیوه [[همسرداری]] ایشان علاوه بر نمود آن در مظاهر [[زندگی]]، از سخنان پایانی این دو [[شخصیت]] بزرگوار در لحظات پایانی [[زندگانی حضرت فاطمه]]{{س}} [[آشکار]] میشود که [[حضرت علی]]{{ع}} خطاب به [[حضرت فاطمه]]{{س}} [[رضایت]] خویش را از ایشان اعلام کرد و فرمود که هیچگاه در [[زندگی]]، [[رفتاری]] از ایشان ندیدهاند که خاطر ایشان را به عنوان [[همسر]] آزرده باشد<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۱۵۱.</ref>. در [[حدیثی]] از ایشان آمده است: "[[بهترین]] شما کسانی هستند که در [[برخورد با مردم]] نرمتر و مهربانترند و با همسرانشان [[مهربان]] و بخشندهاند"<ref>محمد بن جریر طبری، دلائل الإمامة، ص۷.</ref><ref>[[منیره شریعتجو|شریعتجو، منیره]]، [[حضرت فاطمه و سیره ایشان (مقاله)|حضرت فاطمه و سیره ایشان]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۳۲۲-۳۲۴.</ref>. |