عقل در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
*در تعابیر [[دینی]] و [[روایات]] از [[عقل]] به [[رسول باطنی]] یا [[حجت باطنی]] (در کنار [[رسول ظاهری]]) یاد شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در تعریفی که از [[عقل]] ارائه میدهد از [[حقیقت]] آن پرده برمیدارد. [[عقل]] همان [[نور]] و نیروی درونی است که [[خداپرستان]]، [[خدا]] را بهواسطه آن میپرستند و میشناسند. طبق این تعریف، [[عقل]] نوری است از درون [[انسان]] که مبنای [[شناخت]] و [[پرستش]] [[خداوند]] است، یعنی شناختی بر پایه [[فطرت]] [[آدمی]]. بر این اساس، [[عقل]]، [[حجت]] میان [[خدا]] و [[بندگان]] است. از اینرو [[رجوع]] به [[عقل]] در مسائل گوناگون و بهکارگیری و استنتاج از آن امری اساسی و بنیادین است و [[مکتب اسلام]] [[آدمی]] را از ترک [[عقل]] و گوش ندادن به ندای درونی آن بهشدت برحذر میدارد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 567.</ref>. | *در تعابیر [[دینی]] و [[روایات]] از [[عقل]] به [[رسول باطنی]] یا [[حجت باطنی]] (در کنار [[رسول ظاهری]]) یاد شده است. [[امام صادق]]{{ع}} در تعریفی که از [[عقل]] ارائه میدهد از [[حقیقت]] آن پرده برمیدارد. [[عقل]] همان [[نور]] و نیروی درونی است که [[خداپرستان]]، [[خدا]] را بهواسطه آن میپرستند و میشناسند. طبق این تعریف، [[عقل]] نوری است از درون [[انسان]] که مبنای [[شناخت]] و [[پرستش]] [[خداوند]] است، یعنی شناختی بر پایه [[فطرت]] [[آدمی]]. بر این اساس، [[عقل]]، [[حجت]] میان [[خدا]] و [[بندگان]] است. از اینرو [[رجوع]] به [[عقل]] در مسائل گوناگون و بهکارگیری و استنتاج از آن امری اساسی و بنیادین است و [[مکتب اسلام]] [[آدمی]] را از ترک [[عقل]] و گوش ندادن به ندای درونی آن بهشدت برحذر میدارد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 567.</ref>. | ||
==[[همبستگی]] [[رسول باطنی]] و [[رسول ظاهری]]== | ==[[همبستگی]] [[رسول باطنی]] و [[رسول ظاهری]]== | ||
*از تعریفی که از [[عقل]] گفته شد و لغزشها و غفلتهایی که در طول [[زندگی]] فراروی [[انسان]] قرار میگیرند و از دلالت [[عقل]] میکاهند، فعالسازی [[عقل]] نیازمند [[رسول ظاهری]] ([[الهی]]) است. [[خداوند]] اولیای خاص خود را در مسیر [[زندگی]] [[انسانها]] قرار داده است تا [[آدمی]] بر اساس آموزههای آنها با [[تعقل]] فطری خویش آشنا شود و مسیر [[اندیشه]] خود را مطابق با [[حقیقت]] هستی برگزیند. از اینرو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر این نکته اشاره داشته است: "اگر نمیدانید از [[اهل ذکر]] بپرسید"<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}؛سوره نحل، آیه ۴۳؛ نیز نک: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}؛ سوره نساء، آیه ۵۹</ref>. در [[روایات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} نیز با اشاره به [[آیه شریفه]]، از [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان [[اهل ذکر]] که باید همواره از آنان پاسخ [[علوم]] و حقایق عالم را پرسید، یاد شده است. [[امام علی]]{{ع}} نیز نقش [[پیامبران]] را زدودن [[غفلت]] از [[عقل]] [[آدمیان]] برمیشمرد: پس [[پیامبران]] را به میانشان بفرستاد. [[پیامبران]] از پی یکدیگر بیآمدند تا از [[مردم]] بخواهند آن [[عهد]] را که خلقتشان بر آن سرشته شده، به جای آرند و [[نعمت]] او را که از یاد بردهاند، فرا یاد آورند و از آنان [[حجت]] گیرند که [[رسالت]] [[حق]] به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده [[غفلت]] مستور گشته، برانگیزند<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱</ref>. تعبیر [[امام]] از فعالسازی خردی که در پرده [[غفلت]] | *از تعریفی که از [[عقل]] گفته شد و لغزشها و غفلتهایی که در طول [[زندگی]] فراروی [[انسان]] قرار میگیرند و از دلالت [[عقل]] میکاهند، فعالسازی [[عقل]] نیازمند [[رسول ظاهری]] ([[الهی]]) است. [[خداوند]] اولیای خاص خود را در مسیر [[زندگی]] [[انسانها]] قرار داده است تا [[آدمی]] بر اساس آموزههای آنها با [[تعقل]] فطری خویش آشنا شود و مسیر [[اندیشه]] خود را مطابق با [[حقیقت]] هستی برگزیند. از اینرو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر این نکته اشاره داشته است: "اگر نمیدانید از [[اهل ذکر]] بپرسید"<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}؛سوره نحل، آیه ۴۳؛ نیز نک: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}؛ سوره نساء، آیه ۵۹</ref>. در [[روایات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} نیز با اشاره به [[آیه شریفه]]، از [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان [[اهل ذکر]] که باید همواره از آنان پاسخ [[علوم]] و حقایق عالم را پرسید، یاد شده است. [[امام علی]]{{ع}} نیز نقش [[پیامبران]] را زدودن [[غفلت]] از [[عقل]] [[آدمیان]] برمیشمرد: پس [[پیامبران]] را به میانشان بفرستاد. [[پیامبران]] از پی یکدیگر بیآمدند تا از [[مردم]] بخواهند آن [[عهد]] را که خلقتشان بر آن سرشته شده، به جای آرند و [[نعمت]] او را که از یاد بردهاند، فرا یاد آورند و از آنان [[حجت]] گیرند که [[رسالت]] [[حق]] به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده [[غفلت]] مستور گشته، برانگیزند<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱</ref>. تعبیر [[امام]] از فعالسازی خردی که در پرده [[غفلت]] پنهان شده، استخراج گنجینههای پنهان است. از چنین [[عقلی]] تعبیر به "[[عقل]] دفائنی" میشود<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 567- 568.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |