پرش به محتوا

انقلاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۱۹۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
==مفهوم‌شناسی==
*انقلاب: بازگشت از جهتی به جهت دیگر<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۱۷.</ref>، دگرگونی چیزی از صورت آن<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۱۷۱.</ref> و تحول<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۳۰۳.</ref>. انقلاب در [[قرآن کریم]] یعنی بازگشتن از راه و [[عقیده]]<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۲۱.</ref> یا [[ارتجاع]] (بازگشت به گذشته)
انقلاب در لغت به‌معنای بازگشت از جهتی به جهت دیگر<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۱۷.</ref>، دگرگونی چیزی از صورت آن<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۱۷۱.</ref> و تحول<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۳۰۳.</ref> است و در اصطلاح [[قرآنی]] یعنی بازگشتن از راه و [[عقیده]]<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۲۱.</ref> یا [[ارتجاع]] (بازگشت به گذشته) <ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۲۹.</ref>.
*{{متن قرآن|أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref>.
*مراد از "انقلاب [[علی]] اعقاب" در [[آیه شریفه]] [[رجوع]] به قهقرا و [[کفر]] بعد از [[اسلام]] است <ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۷.</ref>.
*انقلاب در [[قرآن کریم]] عمدتاً به تحول درونی اطلاق شده است و به اقتضای موارد و موضوعات مختلف، بار ارزشی می‌گیرد. انقلاب منفی همان [[ارتجاع]] به گذشته و [[کفر]] است و انقلاب مثبت مانند {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ}}<ref>«گفتند: (باکی نیست) ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم» سوره اعراف، آیه ۱۲۵.</ref>.
*تقلّب به مفهوم "دگرگون‌ شدن"<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۲۱.</ref> و تحول بیرونی آمده است. در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ}}<ref>«جنب و جوش کافران در شهرها تو را نفریبد» سوره آل عمران، آیه ۱۹۶.</ref>.
*تقلّب به معنای [[توسعه اقتصادی]] و تغییرات بازرگانی و تجاری مثبت آمده است. [[شأن نزول]] [[آیه شریفه]] [[مشرکان]] [[مکه]] بودند که در آسانی و [[آسایش]] [[زندگی]] می‌کردند و به [[تجارت]] و بازرگانی سودآور مشغول و از [[نعمت]] و [[ثروت]] بهره‌مند بودند<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۴، ص۲۱۳.</ref>. برخی [[مؤمنان]] از این وضعیت در سرگشتگی و [[حسرت]] بودند<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۲۹.</ref>.


==انقلاب در فرهنگ مطهر==
در اصطلاح جامعه‌شناسانه انقلاب در موردی به کار می‌رود که عمل ارادی در آن دخیل باشد، همچنین جزء دیگری هم در مفهوم این کلمه وجود دارد و آن تقدس و تعالی است. به هر دگرگونی انقلاب گفته نمی‌شود. ممکن است جامعه‌ای عوض بشود به این معنی که از کمال به سمت [[نقص]] برود، یعنی [[سقوط]] کند. در این مورد لغت انقلاب به کار نمی‌رود. در انقلاب مفهوم کمال‌یابی و [[تکامل]] مندرج است. مفهوم [[اجتماعی]] انقلاب عبارت است از وضعی که با [[اراده]] از نقصان به کمال طی می‌شود برای رسیدن به وضعی بهتر. واژگون کردن وضع [[حاکم]] برای برقراری نظمی متعالی‌تر<ref>[[مرتضی مطهری]]، پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۱۰.</ref>. به عبارت دیگر انقلاب نوعی عصیان و [[طغیان]] است علیه نظم موجود و وضع حاکم به منظور برقراری نظم و وضعی مطلوب، لذا انقلاب مبتنی است بر نارضایتی و [[خشم]] از وضعی و [[آرزو]] و [[طلب]] برای وضعی بهتر. البته صرف نارضایتی و آرزوی وضعی دیگر کافی نیست. بلکه انکار و نفی وضع حاضر ضروری است یعنی تلاش و [[جهاد]] برای وضعی دیگر [[ضرورت]] دارد<ref>[[مرتضی مطهری]]، جمهوری اسلامی، ص۱۴۹.</ref>.
انقلاب در اصطلاح لغوی و حتی در اصطلاح [[فلسفی]] و [[فقهی]] امری است از نوع فعل لازم. انقلاب از باب [[انفعال]] و به معنای نوعی شدن است. اما بسیار اتفاق می‌افتد که لغاتی از [[عربی]] که به [[فارسی]] وارد می‌شوند مفهوم دیگری پیدا می‌کنند. از جمله همین کلمه انقلاب که در فارسی مفهوم متعدی پیدا کرده است. ما در فارسی می‌گوییم انقلاب کرد، یعنی آن را به صورت یک فعل متعدی به کار می‌بریم. به این ترتیب در اصطلاح جامعه‌شناسانه انقلاب در موردی به کار می‌رود که یک عمل ارادی در آن دخیل باشد. به علاوه جزء دیگری هم در مفهوم این کلمه هست و آن تقدس و تعالی است. ما همر دگرشدنی را انقلاب نمی‌گوییم. ممکن است جامعه‌ای عوض بشود به این معنی که از کمال به سمت [[نقص]] برود، یعنی [[سقوط]] کند. در این مورد کسی لغت انقلاب را به کار نمی‌برد. در انقلاب مفهوم کمال‌یابی و [[تکامل]] مندرج است. مفهوم [[اجتماعی]] انقلاب عبارت خواهد بود از وضعی را با [[اراده]] خود خراب کردن برای رسیدن به وضعی بهتر. واژگون کردن وضع [[حاکم]] برای برقراری نظمی متعالی‌تر<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۱۰.</ref>.


انقلاب در عصر ما یک مفهوم اجتماعی پیدا کرده است که با اصطلاحات [[فلسفی]] نزدیک است (نه به اصطلاح لغوی یا [[فقهی]]) و آن عبارت است از [[تغییر]] بنیادی در [[جامعه]]، یعنی دگر شدن جامعه از بن و از بیخ و از اساس. به عبارت دیگر [[درهم]] ریختن [[نظم]] [[حاکم]] هرگاه با شدت و سرعت و مقرون به نوعی [[عصیان]] و [[تمرد]] و [[انکار]] و [[نفی]] و طرد باشد، یعنی گروهی علیه گروهی دیگر که نظم حاکم [[قائم]] به آنهاست و آنها آن نظم را [[حفظ]] کرده‌اند و آن نظم آنها را و وضع آنها را، [[[قیام]] می‌کنند.] قیام انقلابی با [[زور]] و عنف آن نظم را برای جایگزین کردن نظم دیگری بر هم می‌زند. پس انقلاب نوعی عصیان و [[طغیان]] است علیه نظم موجود و وضع حاکم به منظور برقراری نظمی و وضعی مطلوب. پس انقلاب مبتنی است بر نارضائی و [[خشم]] از وضعی و [[آرزو]] و [[طلب]] وضعی دیگر، ولی صرف نارضائی از وضعی و آرزوی وضعی دیگر کافی نیست. بلکه انکار و نفی وضع حاضر ضروری است همچنانکه طلب و جستجو و تلاش و [[جهاد]] برای وضعی دیگر [[ضرورت]] دارد. علی‌هذا ممکن است نارضائی و حتی خشم باشد اما مقرون به [[سکون]] و [[سکوت]] و [[حدیث]] نفس و [[رؤیا]]<ref>جمهوری اسلامی، ص۱۴۹.</ref>.
انقلاب در [[فقه]] از مطهرّات محسوب شده است. در باب انقلاب می‌گویند: {{عربی|کالخمر ینقلب خلا سواء کان بنفسه او بعلاج}}<ref>عروة الوثقی، باب مطهرات.</ref>. [[سید]] در مسأله ۵ مطهرات [[عروه]] می‌گوید: {{عربی|الانقلاب غیر استحاله، اذا لا تتبدل فیه الحقیقه النوعیه بخلافها و لهذا لا تطهر المتنجسات به و تطهر بها}}<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۸.</ref>.  
انقلاب به حسب مفهوم لغوی پشت و رو شدن و یا دگر شدن است. تعبیر {{عربی|انقلب علی وجهه}} یعنی پشت و رو شد و برگشت و تغییر جهت داد. {{متن قرآن|انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ}}<ref>«به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref>، {{متن قرآن|فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ}}<ref>«پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ}}<ref>«گفتند: (باکی نیست) ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم» سوره اعراف، آیه ۱۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ}}<ref>«و کارها را برای تو دگرگون ساختند» سوره توبه، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ}}<ref>«و میوه‌اش بر باد رفت و از (حسرت) مالی که در آن هزینه کرده بود دست بر دست می‌کوفت» سوره کهف، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا}}<ref>«گرداندن رؤیت را به آسمان، می‌بینیم پس رؤیت را به قبله‌ای که می‌پسندی خواهیم گرداند» سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ}}<ref>«و گردش تو را در میان سجده‌گزاران (می‌بیند)» سوره شعراء، آیه ۲۱۹.</ref>.


مجموعاً در [[قرآن]] کلمه انقلاب مفهوم برگشتن داخلی یک شیئی را یعنی عوض شدن جهت رو و پشت یا زیر و زبر را می‌فهماند و با [[رجوع]] فرق دارد. برگشتن سنگ از هوا رجوع هست، ولی انقلاب نیست. انقلاب در [[فقه]] و [[فلسفه]] اصطلاح خاص دارد. غیر از اصطلاح لغت که قرآن هم بر همان اصطلاح جاری است. در فقه در کتاب [[طهارت]]، انقلاب و استحاله را از مطهرّات می‌شمارند. در باب استحاله می‌گویند: {{عربی|کالغدوه تصیر ترایا و الخشبه المتنجسه اذا صارت رماداً أو الماء المتنجس بخاراً و الکلب ملحاً و هکذا کالنّطفه تصیر حیواناً و الطعام النجس جزء من الحیوان}}. و در باب انقلاب می‌گویند: {{عربی|کالخمر ینقلب خلا سواء کان بنفسه او بعلاج}}<ref>عروة الوثقی، باب مطهرات.</ref>. [[سید]] در مسأله ۵ مطهرات [[عروه]] می‌گوید: {{عربی|الانقلاب غیر استحاله، اذا لا تتبدل فیه الحقیقه النوعیه بخلافها و لهذا لا تطهر المتنجسات به و تطهر بها}}. ولی آقای حکیم در مستمسک می‌گوید با انقلاب هیچ چیز [[پاک]] نمی‌شود حتی نجاسات، و طهارت [[خمر]] منقلب به خلّ استثنا است. و در تحریرالوسیله استحاله و انقلاب خمر به خلّ را در یک مقوله قرار داده و گویی نظر بر این است که انقلاب الخمر الی الخلّ نیز نوعی تبدل [[حقیقت]] است پس استثنا نیست. [[فلاسفه]] اصطلاحاً [[تغییر]] کیفی را استحاله می‌نامند و انقلاب را تغییر ماهوی (برعکس اصطلاح امثال [[سید]] در عروة‌الوثقی) و بنابر اصالت ماهیت، انقلاب ذات را محال می‌دانند و لهذا تغییر ماهوی و کیمیاوی عناصر به یکدیگر را طرفداران اصالت ماهیت محال می‌دانستند برخلاف اصالت وجودی‌ها بلکه طبق نظر اصالت وجودی‌ها هر حرکت اشتدادی مستلزم انقلاب آناً فآناً ماهوی است. {{عربی|کون المراتب فی الاشتداد انواعاً استنار للمراد}}<ref>منظومه سبزواری.</ref>.
==انقلاب در [[قرآن]]==
انقلاب در [[قرآن کریم]] عمدتاً به تحول درونی اطلاق شده است و به اقتضای موارد و موضوعات مختلف، بار ارزشی می‌گیرد. انقلاب منفی همان [[ارتجاع]] به گذشته و [[کفر]] است و انقلاب مثبت مانند: {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ}}<ref>«گفتند: (باکی نیست) ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم» سوره اعراف، آیه ۱۲۵.</ref> است<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۲۹.</ref>.


[[سید صدرالدین دشتکی]] در وجود [[ذهنی]] به نوعی انقلاب ذاتی و ماهوی قائل است: {{عربی|و قبل بالانفس و هی انقلبت}}<ref>منظومه سبزواری.</ref> ولی انقلاب در عصر ما یک مفهوم [[اجتماعی]] پیداکرده است که با اصطلاحات [[فلسفی]] نزدیک است - نه به اصطلاح لغوی یا [[فقهی]] - و آن عبارت است از تغییر بنیادی در [[جامعه]]، یعنی دگر شدن جامعه از بن و از بیخ و از اساس، به عبارت دیگر در هم ریختن [[نظم]] [[حاکم]] هرگاه با شدت و سرعت و مقرون به نوعی [[عصیان]] و [[تمرد]] و [[انکار]] و [[نفی]] و طرد باشد. یعنی گروهی علیه گروهی دیگر که نظم حاکم [[قائم]] به آنهاست و آنها آن نظم را [[حفظ]] کرده‌اند و آن نظم آنها را و وضع آنها را، [[[قیام]] می‌کنند]. قیام انقلابی با [[زور]] و عنف آن نظم را برای جایگزین کردن نظم دیگری برهم می‌زند.
آیات {{متن قرآن|انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ}}<ref>«به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref>، {{متن قرآن|فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ}}<ref>«پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ}}<ref>«گفتند: (باکی نیست) ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم» سوره اعراف، آیه ۱۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ}}<ref>«و کارها را برای تو دگرگون ساختند» سوره توبه، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ}}<ref>«و میوه‌اش بر باد رفت و از (حسرت) مالی که در آن هزینه کرده بود دست بر دست می‌کوفت» سوره کهف، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا}}<ref>«گرداندن رؤیت را به آسمان، می‌بینیم پس رؤیت را به قبله‌ای که می‌پسندی خواهیم گرداند» سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ}}<ref>«و گردش تو را در میان سجده‌گزاران (می‌بیند)» سوره شعراء، آیه ۲۱۹.</ref> در معنای لغوی به‌کار رفته است<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۸.</ref>.
انقلاب نوعی عصیان و [[طغیان]] است علیه نظم موجود و وضع حاکم به منظور [[برقراری نظم]] و وضعی مطلوب. پس انقلاب مبتنی است بر [[نارضایتی]] و [[خشم]] از وضعی و [[آرزو]] و [[طلب]] وضعی دیگر. ولی صرف نارضایی از وضعی و آرزوی وضع دیگر کافی نیست. بلکه انکار و نفی وضع حاضر ضروری است. همچنان‌که طلب و جستجو و تلاش و [[جهاد]] برای وضعی دیگر [[ضرورت]] دارد. علی‌هذا ممکن است نارضایی و حتی خشم باشد، اما مقرون به [[سکون]] و [[سکوت]] و [[حدیث]] نفس و رویا<ref>جمهوری اسلامی، ص۱۳۹.</ref>.


انقلاب به حسب اصل لغت به معنی زیر و رو شدن با پشت و رو شدن، و نظیر این معانی است. [[قرآن مجید]] هم این کلمه را هر جا به کار [[برده]] به همین مفهوم به کار برده است نه به مفهوم اصطلاحی رایج آن در امروز. ماده انقلاب، تقلیب، [[تقلب]]، صیغه منقلب و امثال اینها در [[قرآن]] آمده است. از جمله: {{متن قرآن|وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا}}<ref>«و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref><ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۰۵.</ref>.
در [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref>. مراد از "انقلاب [[علی]] اعقاب" در [[آیه شریفه]] [[رجوع]] به قهقرا و [[کفر]] بعد از [[اسلام]] است <ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۷.</ref>. و در [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ}}<ref>«جنب و جوش کافران در شهرها تو را نفریبد» سوره آل عمران، آیه ۱۹۶.</ref> تقلّب به معنای [[توسعه اقتصادی]] و تغییرات بازرگانی و تجاری مثبت آمده است. [[شأن نزول]] [[آیه شریفه]] [[مشرکان]] [[مکه]] بودند که در آسانی و [[آسایش]] [[زندگی]] می‌کردند و به [[تجارت]] و بازرگانی سودآور مشغول و از [[نعمت]] و [[ثروت]] بهره‌مند بودند<ref>وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۴، ص۲۱۳.</ref>. برخی از [[مؤمنان]] به همین دلیل احساس سرگشتگی و [[حسرت]] می‌کردند<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۱۲۹.</ref>.
 
خلاصه اینکه در [[قرآن کریم]] کلمه انقلاب مفهوم برگشتن و زیر و رو شدن را می‌فهماند و با [[رجوع]] فرق دارد. برگشتن سنگ از هوا رجوع هست، ولی انقلاب نیست<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۸.</ref>.


انقلاب عبارت است از [[طغیان]] و [[عصیان]] [[مردم]] یک [[ناحیه]] و یا یک [[سرزمین]]، علیه [[نظم]] [[حاکم]] موجود برای ایجاد نظمی مطلوب. به بیان دیگر انقلاب از مقوله عصیان و طغیان است علیه وضع حاکم، به منظور استقرار وضعی دیگر<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۲۹ و ۱۲۶.</ref>.
انقلاب یک نوع عصیان و [[تمرد]] است علیه وضع حاکم و مسلط موجود. بنابراین [[شورش]] [[فکری]] علیه [[افکار]] و [[عقاید]] موجود و انقلاب وجدانی علیه [[رسوم]] جائرانه موجود نیز انقلاب است<ref>جمهوری اسلامی، ص۱۴۸.</ref>.
انقلاب به معنی انفجار است<ref>حماسه حسینی جلد دوم، ص۲۶۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۶۸.</ref>


==منابع==
==منابع==
۱۱۴٬۴۵۳

ویرایش