پرش به محتوا

ابی بن خلف: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
پس از [[نزول]] [[آیات]] اوّل [[سوره روم]] که از [[پیروزی]] [[روم]] بر [[ایران]] خبر می‌داد، اُبی از سرستیز با [[ابوبکر]]، بر عدم تحقّق [[وعده الهی]] شرط بست؛ امّا با تحقّق آن، ابوبکر، صد شتر ماده به چنگ آورد.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۴; المیزان، ج۱۶، ص۱۶۳.</ref> [[دشمنی]] اُبی با [[رسول‌خدا]]{{صل}} بدان پایه بود که او را سرسخت‌ترین و [[آزار]] دهنده‌ترین [[دشمنان]] [[رسول خدا]] دانسته‌اند؛<ref>انساب الاشراف، ج‌۱۰، ص‌۲۵۱; البدء والتاریخ، ج‌۳، ص‌۱۵۵.</ref> چنان‌که هرگاه در [[مکّه]] به [[پیامبر]] می‌رسید، می‌گفت: اسبم را [[نیک]] پرورش می‌دهم تا سوار بر آن تو را بکشم.<ref>المنمق، ص‌۴۰۸.</ref> وی در [[توطئه]] [[دارالندوه]] شرکت داشت<ref>مناقب، ج‌۱، ص‌۲۳۳.</ref> و در پی آن در "[[لیلة المبیت]]" کمر به [[قتل پیامبر]] بست <ref>الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۷۶.</ref> چون پیامبر مورد [[پذیرش]] [[مردم مدینه]] قرار گرفت، او و [[ابوسفیان]] ضمن نامه‌ای از آنان خواستند تا از [[حمایت]] پیامبر{{صل}} [[دست]] بردارند.<ref>المحبر، ص‌۲۷۱.</ref>اُبی، [[جان]] و مالش را بر سر دشمنی با رسول خدا نهاد و از‌ جمله اطعام‌کنندگان [[سپاه]] [[شرک]] در [[غزوه بدر]] بود.<ref> مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۳۲; المنمق، ص‌۳۸۹.</ref> او که بر [[کشتن پیامبر]]{{صل}} [[سوگند]] یاد ‌کرده بود،<ref>دلائل النبوه، ج۱، ص۴۸۳; المعارف، ص‌۴۷۲.</ref> وقتی در [[جنگ اُحد]]، [[یاران]] رسول‌خدا را پراکنده دید، فریاد برآورد: ای [[محمد]]! زنده نمانم اگر تو زنده بمانی؛ سپس خشمگینانه به‌سوی پیامبر تاخت و چون برخی [[اصحاب]]، خواستار رویارویی با [[حمله]] او شدند، پیامبر [[فرمان]] داد همه کناری بایستند؛ امّا [[مصعب]] خود را به پیش انداخت و به ضربه ابی، به [[شهادت]] رسید. در این هنگام، [[پیامبر خدا]] عصای نوک تیز [[حارث بن ‌صمه]] را برداشت و بر گردن اُبی فرود آورد. این ضربت [[اعجازگونه]] پیامبر بانگی سخت از او برآورد. یاران اُبی گفتند: اثر این خراش نه جای آن همه فریاد است. اُبی گفت: اگر این ضربت به همه [[اهل]] بازار "ذی‌المجاز" وارد آید، [[تحمل]] نتوانند کرد؛ زیرا سخن او [[حق]] است که گفت: من به خواست [[خدا]]، اُبی را خواهم کشت. وی پس از آن در [[راه]] [[مکّه]] بر اثر همان ضربت به [[هلاکت]] رسید،<ref> المغازی، ج۱، ص‌۲۵۱‌ـ‌۲۵۲; السیرة النبویه، ج‌۳، ص‌۸۴.</ref> و بدین طریق به [[نفرین]] [[پیامبر]]، گرفتار سخت‌ترین [[عذاب الهی]] شد.<ref>مسند احمد، ج‌۱، ص‌۶۸۸.</ref> از [[رسول‌خدا]]{{صل}} [[نقل]] است که سخت‌ترین عذاب‌ها در [[قیامت]]، از آنِ کسی‌است که [[پیامبری]] را کشته باشد یا پیامبری او را بکشد<ref>الحیوان، ج‌۴، ص‌۱۶۱.</ref><ref>[[تقی صادقی|صادقی، تقی]]، [[ابی بن خلف (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.
پس از [[نزول]] [[آیات]] اوّل [[سوره روم]] که از [[پیروزی]] [[روم]] بر [[ایران]] خبر می‌داد، اُبی از سرستیز با [[ابوبکر]]، بر عدم تحقّق [[وعده الهی]] شرط بست؛ امّا با تحقّق آن، ابوبکر، صد شتر ماده به چنگ آورد.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۴; المیزان، ج۱۶، ص۱۶۳.</ref> [[دشمنی]] اُبی با [[رسول‌خدا]]{{صل}} بدان پایه بود که او را سرسخت‌ترین و [[آزار]] دهنده‌ترین [[دشمنان]] [[رسول خدا]] دانسته‌اند؛<ref>انساب الاشراف، ج‌۱۰، ص‌۲۵۱; البدء والتاریخ، ج‌۳، ص‌۱۵۵.</ref> چنان‌که هرگاه در [[مکّه]] به [[پیامبر]] می‌رسید، می‌گفت: اسبم را [[نیک]] پرورش می‌دهم تا سوار بر آن تو را بکشم.<ref>المنمق، ص‌۴۰۸.</ref> وی در [[توطئه]] [[دارالندوه]] شرکت داشت<ref>مناقب، ج‌۱، ص‌۲۳۳.</ref> و در پی آن در "[[لیلة المبیت]]" کمر به [[قتل پیامبر]] بست <ref>الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۷۶.</ref> چون پیامبر مورد [[پذیرش]] [[مردم مدینه]] قرار گرفت، او و [[ابوسفیان]] ضمن نامه‌ای از آنان خواستند تا از [[حمایت]] پیامبر{{صل}} [[دست]] بردارند.<ref>المحبر، ص‌۲۷۱.</ref>اُبی، [[جان]] و مالش را بر سر دشمنی با رسول خدا نهاد و از‌ جمله اطعام‌کنندگان [[سپاه]] [[شرک]] در [[غزوه بدر]] بود.<ref> مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۳۲; المنمق، ص‌۳۸۹.</ref> او که بر [[کشتن پیامبر]]{{صل}} [[سوگند]] یاد ‌کرده بود،<ref>دلائل النبوه، ج۱، ص۴۸۳; المعارف، ص‌۴۷۲.</ref> وقتی در [[جنگ اُحد]]، [[یاران]] رسول‌خدا را پراکنده دید، فریاد برآورد: ای [[محمد]]! زنده نمانم اگر تو زنده بمانی؛ سپس خشمگینانه به‌سوی پیامبر تاخت و چون برخی [[اصحاب]]، خواستار رویارویی با [[حمله]] او شدند، پیامبر [[فرمان]] داد همه کناری بایستند؛ امّا [[مصعب]] خود را به پیش انداخت و به ضربه ابی، به [[شهادت]] رسید. در این هنگام، [[پیامبر خدا]] عصای نوک تیز [[حارث بن ‌صمه]] را برداشت و بر گردن اُبی فرود آورد. این ضربت [[اعجازگونه]] پیامبر بانگی سخت از او برآورد. یاران اُبی گفتند: اثر این خراش نه جای آن همه فریاد است. اُبی گفت: اگر این ضربت به همه [[اهل]] بازار "ذی‌المجاز" وارد آید، [[تحمل]] نتوانند کرد؛ زیرا سخن او [[حق]] است که گفت: من به خواست [[خدا]]، اُبی را خواهم کشت. وی پس از آن در [[راه]] [[مکّه]] بر اثر همان ضربت به [[هلاکت]] رسید،<ref> المغازی، ج۱، ص‌۲۵۱‌ـ‌۲۵۲; السیرة النبویه، ج‌۳، ص‌۸۴.</ref> و بدین طریق به [[نفرین]] [[پیامبر]]، گرفتار سخت‌ترین [[عذاب الهی]] شد.<ref>مسند احمد، ج‌۱، ص‌۶۸۸.</ref> از [[رسول‌خدا]]{{صل}} [[نقل]] است که سخت‌ترین عذاب‌ها در [[قیامت]]، از آنِ کسی‌است که [[پیامبری]] را کشته باشد یا پیامبری او را بکشد<ref>الحیوان، ج‌۴، ص‌۱۶۱.</ref><ref>[[تقی صادقی|صادقی، تقی]]، [[ابی بن خلف (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.


==[[ابی بن خلف]] در [[شان نزول]]==
==ابی بن خلف در [[شان نزول]]==
شمار آیاتی که [[مفسران]]، در ذیل آنها از اُبی یاد ‌کرده‌اند، بسیار است. در این [[آیات]]، اُبَی گاه سبب انحصاری [[نزول آیه]] و گاه یکی از افراد آن است. گاهی نیز از باب [[تطبیق]] و ذکر مصداق، از او سخنی به‌میان آمده است. این آیات عبارت‌اند از:
شمار آیاتی که [[مفسران]]، در ذیل آنها از اُبی یاد ‌کرده‌اند، بسیار است. در این [[آیات]]، اُبَی گاه سبب انحصاری [[نزول آیه]] و گاه یکی از افراد آن است. گاهی نیز از باب [[تطبیق]] و ذکر مصداق، از او سخنی به‌میان آمده است. این آیات عبارت‌اند از:
#{{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ}}<ref>«و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم و ناگاه ستیزه‌جویی آشکار است؟» سوره یس، آیه ۷۷.</ref> بسیاری از مفسران گفته‌اند: روزی اُبَی و جمعی از [[مشرکان]]، نزد رسول‌خدا{{صل}} آمده، با او [[محاجه]] کردند. در این میان اُبی در‌ حالی ‌که استخوانی پوسیده را با فشار دست خُرد می‌کرد و بر باد می‌داد، به [[تندی]] گفت: آیا [[خداوند]] این استخوان پوسیده را زنده خواهد کرد؟ پیامبر پاسخ گفت: آری، خداوند این استخوان را زنده خواهد کرد؛ چنان‌که تو را هم می‌میراند و زنده می‌کند و به [[آتش جهنم]] در می‌آورد.<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۳۸.</ref> پس از این، آیه ‌پیشین نازل شد. درباره آیات {{متن قرآن|خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ}}<ref>«انسان را از نطفه‌ای (ناچیز) آفرید ناگاه همو ستیزه‌جویی است آشکار» سوره نحل، آیه ۴.</ref><ref> تفسیر قرطبی ج‌۱۰، ص‌۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا}}<ref>«و آدمی می‌گوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم می‌آورند؟» سوره مریم، آیه ۶۶.</ref><ref> مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۸۰۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازه‌ای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند» سوره سجده، آیه ۱۰.</ref><ref> غررالتبیان، ص‌۴۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا}}<ref>«و گفتند: آیا هنگامی که استخوان‌هایی شویم و خاکستری با آفرینشی تازه برانگیخته می‌شویم؟» سوره اسراء، آیه۴۹.</ref><ref> تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۲۹۶.</ref> نیز همین [[روایت]] را آورده‌اند.
#{{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ}}<ref>«و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم و ناگاه ستیزه‌جویی آشکار است؟» سوره یس، آیه ۷۷.</ref> بسیاری از مفسران گفته‌اند: روزی اُبَی و جمعی از [[مشرکان]]، نزد رسول‌خدا{{صل}} آمده، با او [[محاجه]] کردند. در این میان اُبی در‌ حالی ‌که استخوانی پوسیده را با فشار دست خُرد می‌کرد و بر باد می‌داد، به [[تندی]] گفت: آیا [[خداوند]] این استخوان پوسیده را زنده خواهد کرد؟ پیامبر پاسخ گفت: آری، خداوند این استخوان را زنده خواهد کرد؛ چنان‌که تو را هم می‌میراند و زنده می‌کند و به [[آتش جهنم]] در می‌آورد.<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۳۸.</ref> پس از این، آیه ‌پیشین نازل شد. درباره آیات {{متن قرآن|خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ}}<ref>«انسان را از نطفه‌ای (ناچیز) آفرید ناگاه همو ستیزه‌جویی است آشکار» سوره نحل، آیه ۴.</ref><ref> تفسیر قرطبی ج‌۱۰، ص‌۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا}}<ref>«و آدمی می‌گوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم می‌آورند؟» سوره مریم، آیه ۶۶.</ref><ref> مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۸۰۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازه‌ای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند» سوره سجده، آیه ۱۰.</ref><ref> غررالتبیان، ص‌۴۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا}}<ref>«و گفتند: آیا هنگامی که استخوان‌هایی شویم و خاکستری با آفرینشی تازه برانگیخته می‌شویم؟» سوره اسراء، آیه۴۹.</ref><ref> تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۲۹۶.</ref> نیز همین [[روایت]] را آورده‌اند.
خط ۳۲: خط ۳۲:
۱۶. [[خداوند]] در [[آیه]] ۷۶ نحل / ۱۶، [[مَثَل]] برده‌ای گنگ، [[ناتوان]] و [[کم‌خرد]] را آورده که نه سخن کسی را می‌فهمد و نه می‌توان سخنش را فهمید <ref>مفردات، ص‌۱۴۰‌ـ‌۱۴۱، «بکم»; مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۷۸.</ref> و سربار دیگران است. از «عطاءبن‌ابی‌رباح» [[نقل]] است که مراد از این [[برده]] گنگ، اُبی‌بن‌خلف است.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۷۸.</ref>
۱۶. [[خداوند]] در [[آیه]] ۷۶ نحل / ۱۶، [[مَثَل]] برده‌ای گنگ، [[ناتوان]] و [[کم‌خرد]] را آورده که نه سخن کسی را می‌فهمد و نه می‌توان سخنش را فهمید <ref>مفردات، ص‌۱۴۰‌ـ‌۱۴۱، «بکم»; مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۷۸.</ref> و سربار دیگران است. از «عطاءبن‌ابی‌رباح» [[نقل]] است که مراد از این [[برده]] گنگ، اُبی‌بن‌خلف است.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۷۸.</ref>
۱۷. براساس روایتی که [[قرطبی]] و بلنسی نقل کرده‌اند، اُبی، روزی همراه تنی چند از [[مشرکان]]، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمده، با استناد به [[آفرینش]] تدریجی [[انسان‌ها]]، بر [[سخن پیامبر]] که می‌فرمود خداوند انسان‌ها را یک‌باره برمی‌انگیزد، خُرده گرفت که در پاسخ آنان، آیه‌۲۸ [[لقمان]] / ۳۱ فرود آمد: «ما خَلقُکُم و لا‌بَعثُکُم اِلاّ کَنَفس وحِدَة اِنَّ اللّهَ سَمیعٌ بَصیرٌ =آفرینش و [[برانگیختن]]] و [[زندگی]] دوباره [همه شما] در [[قیامت]] [همانند یک فرد بیش نیست. خداوند شنوا و [[بینا]] است». <ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص‌۵۲; مبهمات‌القرآن، ج۲، ص۳۳۱.</ref>
۱۷. براساس روایتی که [[قرطبی]] و بلنسی نقل کرده‌اند، اُبی، روزی همراه تنی چند از [[مشرکان]]، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمده، با استناد به [[آفرینش]] تدریجی [[انسان‌ها]]، بر [[سخن پیامبر]] که می‌فرمود خداوند انسان‌ها را یک‌باره برمی‌انگیزد، خُرده گرفت که در پاسخ آنان، آیه‌۲۸ [[لقمان]] / ۳۱ فرود آمد: «ما خَلقُکُم و لا‌بَعثُکُم اِلاّ کَنَفس وحِدَة اِنَّ اللّهَ سَمیعٌ بَصیرٌ =آفرینش و [[برانگیختن]]] و [[زندگی]] دوباره [همه شما] در [[قیامت]] [همانند یک فرد بیش نیست. خداوند شنوا و [[بینا]] است». <ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص‌۵۲; مبهمات‌القرآن، ج۲، ص۳۳۱.</ref>
۱۸. «یـاَیُّهَا النَّبیُّ اتَّقِ اللّهَ و لاتُطِعِ الکـفُرینَ و المُنـفِقینَ اِنَّ اللّهَ کانَ عَلیمـًا حَکیما = ای [[پیامبر]]! [[تقوای الهی]] پیشه کن و از [[کافران]] و [[منافقان]] [[فرمان]] مبر که خداوند، عالم و [[حکیم]] است». ([[احزاب]] / ۳۳، ۱) بلنسی به نقل از [[ابن‌جریج]]، مراد از کافران را در آیه، اُبی دانسته است؛<ref> مبهمات القرآن، ج‌۲، ص‌۳۳۷.</ref> امّا [[طبرسی]]، آیه را مربوط به زمانی پس از واقعه [[اُحد]] می‌داند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۵۲۶.</ref> که گویا این سخن صحیح‌تر است.
۱۸. «یـاَیُّهَا النَّبیُّ اتَّقِ اللّهَ و لاتُطِعِ الکـفُرینَ و المُنـفِقینَ اِنَّ اللّهَ کانَ عَلیمـًا حَکیما = ای [[پیامبر]]! [[تقوای الهی]] پیشه کن و از [[کافران]] و [[منافقان]] [[فرمان]] مبر که خداوند، عالم و [[حکیم]] است». ([[احزاب]] / ۳۳، ۱) بلنسی به نقل از [[ابن‌جریج]]، مراد از کافران را در آیه، اُبی دانسته است؛<ref> مبهمات القرآن، ج‌۲، ص‌۳۳۷.</ref> امّا [[طبرسی]]، آیه را مربوط به زمانی پس از واقعه [[اُحد]] می‌داند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۵۲۶.</ref> که گویا این سخن صحیح‌تر است<ref>[[تقی صادقی|صادقی، تقی]]، [[ابی بن خلف (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.
 
 
<ref>[[تقی صادقی|صادقی، تقی]]، [[ابی بن خلف (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش