پرش به محتوا

انس بن نضر بن ضمضم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸: خط ۸:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[انس بن نضر بن ضمضم بن زید]] [[انصاری]] [[خزرجی]] از [[بنی‌نجار]]، عموی [[انس بن مالک]] [[خادم]] [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>انساب‌الاشراف، ج۱، ص۴۰۶؛ السیره‌النبویه، ج ۳، ص ۱۲۵؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۹۸.</ref> است. وی از [[یاران]] [[وفادار]] [[پیامبر]]{{صل}} به شمار می‌رفت و از اینکه در [[جنگ بدر]] موفق به حضور در کنار آن [[حضرت]] نشد [[تأسف]] می‌خورد و با [[خدا]] [[پیمان]] بست که اگر [[جنگ]] دیگری رخ دهد در کنار پیامبر{{صل}} جانانه [[مبارزه]] کند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۴۷؛ مجمع‌البیان، ج۸، ص۵۴۹؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۴۸۴.</ref>  
[[انس بن نضر بن ضمضم بن زید انصاری خزرجی]] از [[بنی‌نجار]]، عموی [[انس بن مالک]] [[خادم]] [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>انساب‌الاشراف، ج۱، ص۴۰۶؛ السیره‌النبویه، ج ۳، ص ۱۲۵؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۹۸.</ref> است. وی از [[یاران]] [[وفادار]] [[پیامبر]]{{صل}} به شمار می‌رفت و از اینکه در [[جنگ بدر]] موفق به حضور در کنار آن [[حضرت]] نشد [[تأسف]] می‌خورد و با [[خدا]] [[پیمان]] بست که اگر [[جنگ]] دیگری رخ دهد در کنار پیامبر{{صل}} جانانه [[مبارزه]] کند.<ref>مسند احمد، ج۴، ص۴۷؛ مجمع‌البیان، ج۸، ص۵۴۹؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۴۸۴.</ref>  


انس در [[جنگ احد]] حضور یافت و پس از شایعه کشته شدن رسول خدا{{صل}} ـ که برخی از [[مسلمانان]] [[روحیه]] خود را باختند ـ وی از معدود کسانی بود که دیگران را به [[مقاومت]] و مبارزه فرا می‌خواند. انس به [[عمر]] و [[طلحه]] و گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] که حیرت‌زده دست از جنگ کشیده بودند خطاب کرد: چرا نشسته‌اید؟ گفتند: [[رسول‌خدا]]{{صل}} کشته شد. گفت: پس از او [[زندگی]] چه ارزشی دارد؟ برخیزید و در همان راهی که رسول‌خدا{{صل}} از [[دنیا]] رفت کشته شوید.<ref>السیرة النبویه، ج ۳، ص ۸۳؛ جامع‌البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۱۵۰.</ref> سپس گفت: پروردگارا! من از گفته‌هایشان از پیشگاه تو عذر می‌خواهم و از [[اعمال]] آنان [[برائت]] می‌جویم. آنگاه به [[دشمن]] [[هجوم]] برد و به‌دست سفیان‌بن‌عویف به [[شهادت]] رسید. [[مشرکان]] بدنش را مثله کردند. گفته‌اند که وی در این [[نبرد]] بیش از ۸۰ زخم برداشت و تنها در صورت‌او ۷۰ جراحت دیده‌ می‌شد.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۸۰، ۳۰۷؛ جامع‌البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۱۴۹؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۹۸.</ref> ممکن است این عدد کنایه از جراحت‌های فراوان باشد، به‌گونه‌ای که خواهرش، از روی انگشت<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۴۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۸۴.</ref> یا دندان‌های ثنایا <ref>المغازی، ج ۱، ص ۲۸۰.</ref> یا لباسش وی را [[شناخت]].<ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۹۸.</ref>
انس در [[جنگ احد]] حضور یافت و پس از شایعه کشته شدن رسول خدا{{صل}} ـ که برخی از [[مسلمانان]] [[روحیه]] خود را باختند ـ وی از معدود کسانی بود که دیگران را به [[مقاومت]] و مبارزه فرا می‌خواند. انس به [[عمر]] و [[طلحه]] و گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] که حیرت‌زده دست از جنگ کشیده بودند خطاب کرد: چرا نشسته‌اید؟ گفتند: [[رسول‌خدا]]{{صل}} کشته شد. گفت: پس از او [[زندگی]] چه ارزشی دارد؟ برخیزید و در همان راهی که رسول‌خدا{{صل}} از [[دنیا]] رفت کشته شوید.<ref>السیرة النبویه، ج ۳، ص ۸۳؛ جامع‌البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۱۵۰.</ref> سپس گفت: پروردگارا! من از گفته‌هایشان از پیشگاه تو عذر می‌خواهم و از [[اعمال]] آنان [[برائت]] می‌جویم. آنگاه به [[دشمن]] [[هجوم]] برد و به‌دست سفیان‌بن‌عویف به [[شهادت]] رسید. [[مشرکان]] بدنش را مثله کردند. گفته‌اند که وی در این [[نبرد]] بیش از ۸۰ زخم برداشت و تنها در صورت‌او ۷۰ جراحت دیده‌ می‌شد.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۸۰، ۳۰۷؛ جامع‌البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۱۴۹؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۹۸.</ref> ممکن است این عدد کنایه از جراحت‌های فراوان باشد، به‌گونه‌ای که خواهرش، از روی انگشت<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۴۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۸۴.</ref> یا دندان‌های ثنایا <ref>المغازی، ج ۱، ص ۲۸۰.</ref> یا لباسش وی را [[شناخت]].<ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۱۹۸.</ref>
۱۱۵٬۱۸۴

ویرایش