|
|
خط ۱۳: |
خط ۱۳: |
| برخی از مهمترین اصول مذکور، در پنج محور زیر [[تبیین]] میشود: | | برخی از مهمترین اصول مذکور، در پنج محور زیر [[تبیین]] میشود: |
|
| |
|
| ==کرامت انسانی== | | ==نخست: [[کرامت انسانی]]== |
| [[اسلام]]، [[انسان]] را [[برترین]] [[آفریده]] و [[اشرف مخلوقات]] میداند؛ چنانچه [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>.
| |
| قرآن کریم نمود [[عینی]] این [[برتری]]، یعنی [[تسلط]] بر سایر موجودات را در [[آیه]] دیگری به این شکل بیان فرموده است: {{متن قرآن|وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>«و آنچه را در آسمانها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد» سوره جاثیه، آیه ۱۳.</ref>.
| |
| وقتی [[انسان]] صاحب [[کرامت]] است، [[شایستگی]] [[پیوند با خدا]] و [[افتخار]] [[بندگی]] او را دارد و آنگاه که کرامت و [[عزت]] خویش را نادیده گرفت، در [[اسارت]] و بندگی غیر [[خدا]] گرفتار میشود؛ چنانچه [[فرعون]] در ابتدا [[قوم]] خود را [[تحقیر]] کرده، عزت و [[کرامت انسانی]] آنها را زیر پا نهاد. پس از آن، ایشان را در بند [[طاعت]] و بندگی خود درآورد؛ چنانچه در [[قرآن]] میخوانیم: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>.
| |
| | |
| یکی از نمودهای کرامت انسانی، [[آزادی]] اوست که [[معارف دینی]] نیز توجه فراوانی به این معنا دارد، [[پیامبر]] آمده است تا [[انسانها]] را [[آزاد]] کند، از اسارت و بندگی غیر خدا برهاند و از [[فیض]] [[هدایت]] و [[سرپرستی]] [[ربوبی]] بهرهمند سازد؛ چنانچه قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>؛ و [[امام علی]]{{ع}} در [[وصیت]] به فرزند بزرگوارش میفرماید: {{متن حدیث|وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً}}<ref>فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۹۲۰.</ref>؛ و [[بنده]] دیگری مباش؛ در حالی که [[خداوند]] تو را آزاد [[آفریده]] است.
| |
| از همین رو [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]]، کرامت انسانی را در اصل دوم مورد تأکید قرار داده و کرامت و [[ارزش والای انسان]] و آزادی توأم با [[مسؤولیت]] او را تنها برای خدا میداند و در اصل سوم، تأمین آزادیهای [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] در حدود [[قانون]] را از [[وظایف دولت اسلامی]] میداند.
| |
| [[صبغه]] مردمی و [[تکیه]] بر آرای عمومی در تصمیمگیریهای [[نظام]] نیز [[الهام]] گرفته از [[ارزشمندی]] انسان در [[نظام سیاسی]] اجتماعی [[اسلام]] است که اصول متعددی از [[قانون اساسی]]؛ مانند: اصل ششم (تکیه بر آرای عمومی)، اصل هفتم (شوراها)، اصل سیزدهم ([[حقوق]] [[اقلیت]] ها)، به آن اشاره میکنند.
| |
| | |
| از جمله مسائلی که در مسیر [[بزرگداشت]] [[اسلام]] و [[نظام اسلامی]]، نسبت به [[حقوق انسان]] قابل ذکر است، [[مقام]] و منزلتی است که این [[مکتب]] برای [[زن]] قایل است.
| |
| اصولاً مسألهای به نام زن که حکایت از ستمی [[تاریخی]] بر وی در طول اعصار و قرون متمادی، دارد یکی از معضلات اساسی [[بشر]] به شمار میرود. در میان مکتبها، [[ادیان]] و فرهنگهای مختلف، عالیترین و [[جامعترین]] نسخه التیامبخش این درد تاریخی را، اسلام به [[بشریت]] داده است، مکاتبی بوده و هستند که داعیه [[حمایت]] از [[حقوق تضییع شده]] زن را دارند. اما به علت بشری بودن اهداف آنها و [[آلوده]] شدن به اغراض، [[منافع]] و [[هواهای نفسانی]]، تعدیهای دیگر و بلکه نارواتری علیه زن صورت گرفته است. نمونه آن [[تمدن]] غربی است که به نام [[آزادی]]، زن را وسیله [[لذتجویی]] مردان قرار داده و به نام [[تساوی]] [[حقوق زن]] و مرد، رشته [[خانواده]] را از هم گسسته، زن را از داخل [[خانه]] به کارخانهها کشانده و از او به عنوان کارگری رام و ارزان، بهرهکشی [[اقتصادی]] میکند.
| |
| | |
| اسلام، در زمانی که با آن به عنوان [[انسان]] [[درجه]] دوم و در ردیف حیوانات برخورد میشد، [[نجات]] و احیای حقوق او از برنامههای اساسی خود دانست و مرد و زن را در [[سیر]] [[عبودیت]] و کمال، یکسان مورد [[عنایت]] و خطاب قرار داد؛ چنانچه [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>. در این میان [[مظلومیت]] زن، او را بیشتر در [[معرض]] برخورداری از حمایتهای اسلام قرار داده است. به فرموده [[امام راحل]]: “اسلام میخواهد که زن و مرد [[رشد]] داشته باشند. اسلام [[زنها]] را نجات داده است از آن چیزهایی که در [[جاهلیت]] بود. آن قدری که [[اسلام]] به [[زن]] [[خدمت]] کرده است، [[خدا]] میداند به [[مرد]] خدمت نکرده است”<ref>صحیفه نور، ج۳، ص۸۲.</ref>.
| |
| در [[روایات]] منسوب به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} نیز، نگرش تکریمی اسلام به زن آشکارا [[سند]] [[عزت]] و [[ارزشمندی]] زن است؛ چنانچه [[رسول خدا]] فرمود: “بهترین فرزندانتان [[دختران]] شما هستند”<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۱۳.</ref>.
| |
| و [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ رَجُلٍ غَيْرِ صَالِحٍ}}؛ زن [[درستکار]] و صالحه [[برتر]] از هزار مرد [[ناصالح]] است<ref>الغدیر، ج۲، ص۳۱۲.</ref>.
| |
| | |
| و در جایی دیگر سخنی دارد که جا دارد، [[زنان]] به خود [[افتخار]] نموده و با زمینههایی که [[خداوند]] در اختیارشان نهاده است، بیشترین بهره را ببرند آن [[حضرت]] میفرمایند: {{متن حدیث|أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي النِّسَاءِ}}<ref>وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱.</ref>: بیشترین خوبی در زنان است.
| |
| هر چند که [[تبلیغات]] [[دشمنان اسلام]] و شبهاتی که مغرضین و منحرفین کم اطلاع از اسلام، در مسأله زنان رواج میدهند بسیار زیاد است؛ اما “زن، بزرگی ویژهای در [[جامعه]] دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست”<ref>صحیفه نور، ج۴، ص۲۰۱.</ref>. اسلام بدون توجه به جنسیت، مرد و زن را به عنوان نوع [[بشر]] [[هدف]] [[دعوت انبیا]] قرار داده و [[رشد]] و تعالی آنها را دنبال میکند. “اسلام طرفدار [[تکامل]] بشر است، برای اسلام جنس مرد و زن مطرح نیست، یک جا سخن از مرد گفته میشود و یک جا از زن، یک جا از مرد [[تجلیل]] میشود و یک جا از زن؛ زیرا اینها دو بخش یک پیکره بشر هستند”<ref>رهبر معظم انقلاب، آیتالله سید علی حسینی خامنهای، کیهان، ۳۰ / ۷ / ۷۶.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۷.</ref>
| |
|
| |
|
| ==[[قانونمداری]]== | | ==[[قانونمداری]]== |