نظام سیاسی امامت الهی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
←عصر حضور
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
همچنین، سایر [[ائمه معصومین]]{{ع}} نیز در عصر حضور خویش، اصول کلی هدایت را بیان فرموده و با اتخاذ مواضع متقن و شفاف، راه [[سعادت]] افراد و گروهها را مشخص نمودهاند. | همچنین، سایر [[ائمه معصومین]]{{ع}} نیز در عصر حضور خویش، اصول کلی هدایت را بیان فرموده و با اتخاذ مواضع متقن و شفاف، راه [[سعادت]] افراد و گروهها را مشخص نمودهاند. | ||
در این مسیر با نگاهی گذرا به زندگانی ائمه معصومین{{عم}}، میتوان از برخی [[تعالیم]] [[سیاسی]] آنها [[آگاه]] شد.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۸.</ref> | در این مسیر با نگاهی گذرا به زندگانی ائمه معصومین{{عم}}، میتوان از برخی [[تعالیم]] [[سیاسی]] آنها [[آگاه]] شد.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۸.</ref> | ||
===[[حکومت امام علی]]{{ع}}=== | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} علاوه بر آنکه در موقعیتها و مناسبتهای مختلف بر [[وصایت]] و [[خلافت]] داماد و پسر عمویش [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} تصریح کردهاند و [[آیه ولایت]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>، [[احادیث منزلت]]<ref>{{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}. </ref> و [[یومالدار]]<ref>در سال سوم بعثت که طبق فرمان الهی {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}} فرزندان و نوادگان عبدالمطلب را در منزلش گرد آورد. در این جلسه خطاب به علی{{ع}} که حدوداً ۱۳ سال سن بیش نداشت فرمود {{متن حدیث|اجلس فانت اخی و وصی و وزیری و وارثی و خلیفتی من بعدی}}.</ref> بر این امر دلالت دارند، به صورتی کاملاً مشخص و عمومی در [[روز]] [[هجدهم ذی حجه]] [[سال دهم هجری]] طی آئینی رسمی در [[محل]] [[غدیر خم]]، علی بن ابیطالب{{ع}} را به [[جانشینی]] خود معرفی نموده و [[مسؤولیت]] [[هدایت]] و [[سرپرستی]] [[مسلمانان]] را پس از خود بر عهده ایشان گذاشتند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۵۰۸.</ref>؛ اما پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]]، مسایل و حوادثی به وقوع پیوست که مانع از انتقال [[حکومت]] و [[رهبری سیاسی]] [[جامعه]] به [[امام]]{{ع}} شد و در نتیجه آن امام بزرگوار، در عین حال که [[مقام امامت]] و [[ولایت]] [[مسلمین]] را برعهده داشتند، [[خانهنشین]] شدند. | |||
در سال سیوپنج [[هجری]]، در شرایطی که [[جامعه اسلامی]] به مدت بیست و پنج سال از [[راه مستقیم]] [[امامت]] فاصله گرفته و از بُعد رهبری سیاسی به آسیبهای [[سختی]] دچار شده بود، مسلمانان به سوی [[امام علی]]{{ع}} [[هجوم]] آورده و با [[اصرار]] از ایشان خواستند که زمام [[حکومت اسلامی]] را در دست گیرد. | |||
امام{{ع}} ابتدا از [[پذیرش خلافت]]، خودداری کردند؛ اما پس از آنکه [[اصرار]] فراوان [[مردم]] را [[مشاهده]] نمودند، [[مسؤولیت]] [[رهبری]] [[مسلمانان]] را پذیرفته و زمام امور [[مسلمین]] را به دست گرفتند<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۹.</ref>. | |||
[[انگیزه]] اصلی [[امام]]{{ع}} از پذیرش این مسؤولیت، [[اصلاح]] وضعیت نابهسامان [[جامعه]]، [[مبارزه با ظلم]] و [[تبعیض]] و برپایی [[عدالت]] بود. آن [[حضرت]]، خود در این رابطه میفرماید: “اگر این حضور عمومی نبود و [[یاران]]، [[حجت]] را بر من تمام نمیکردند و [[خدا]] از [[علما]] [[تعهد]] نگرفته بود که [[ستمکار]] شکمباره را برنتابند و به [[یاری]] گرسنگان ستمدیده برخیزند، رشته این کاررا وا مینهادم و پایان آن را چون آغازش میانگاشتم و میدیدید که دنیای شما [و [[حکومت]] و [[مقامات]] آن] در نزد من ناچیزتر از آب بینی بُز است”<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۳.</ref>. | |||
با شروع [[حکومت امام علی]]{{ع}}، [[اداره امور]] [[جامعه اسلامی]]، دستخوش [[تغییر]] و [[تحول]] شد، بسیاری از [[کارگزاران]] و [[استانداران]] که از [[شایستگی]] لازم برخوردار نبودند از سمت خود [[عزل]] شدند. ضوابط و ملاکهای [[مدیریتی]] تغییر کرد و از همه مهمتر امتیازات نابهجای اشراف [[لغو]] گردید. [[اموال]] [[بیتالمال]] که متعلق به عموم مسلمین بود، به گونهای توزیع شد که همه مردم، اعم از قدرتمندان و [[ضعیفان]] سهم یکسان دریافت کردند. | |||
امام{{ع}} تمامی این تغییر و تحولات را که به منزله یک [[انقلاب]] اساسی در کلیه ساختارهای [[اجتماعی]] بود، با اتخاذ سیاستهایی شفاف و واضح دنبال کردند و قبل از انجام آن، اصول و برنامههای خویش را در [[خطبهها]] بیان فرمودند؛ زیرا آن حضرت [[معتقد]] بودند که مردم [[حق]] دارند از برنامههای [[حاکم]] با خبر باشند و برای [[همراهی]] و یا عدم همراهی با وی، آگاهانه [[تصمیم]] بگیرند. | |||
انقلابی که [[امام علی]]{{ع}} در [[نظام اجتماعی]] مسلمانان پدید آوردند، هر چند که با استقبال گسترده عموم مردم، از جمله [[محرومان]] و [[ستمدیدگان]] روبهرو شد، امّا مخالفتهایی را در میان برخی از [[خواص]]؛ به ویژه گروههایی از اشراف و [[ثروتمندان]] که سالیان متمادی به بهرهبرداری اختصاصی از [[بیتالمال]] مشغول بودند، در پی داشت. واکنش این گروهها در مقابل رفتارهای [[عدالت]] جویانه [[امام علی]]{{ع}} متفاوت بود؛ مثلاً: برخی که از دست یافتن به آرزوهای [[دنیوی]] خود در [[حکومت امام علی]]{{ع}} کلاً [[ناامید]] شده بودند، به سوی [[شام]] حرکت کرده و به اردوگاه [[معاویه]] پیوستند. برخی دیگر از این افراد نیز خود را [[خانهنشین]] کرده و به اصطلاح از [[امام]]{{ع}} [[قهر]] کردند. و برخی دیگر هم به [[کارشکنی]]، [[مخالفت]] و [[قیام]] علیه [[حکومت]] آن [[حضرت]] پرداختند. [[مخالفت با امام علی]]{{ع}} در واقع سرآغاز یک [[انحراف]] بزرگ در [[جامعه اسلامی]] بود؛ زیرا [[سنت]] [[ناپسند]] مقابله با [[حکومت حق]] و [[عدل]]، در این [[جامعه]] شکل گرفت و در نهایت نیز با خارج کردن [[رهبری]] و [[خلافت]] از [[خاندان پیامبر]]، حکومتهای فاقد [[مشروعیت]] را بر [[مسلمین]] مسلط نمود و نیز [[زمینهساز]] بروز فجایع بسیاری شد؛ البته [[دشمنان]] آن حضرت برای مخالفت با آن حضرت هیچ [[دلیل]] قابل قبولی نداشتند؛ زیرا حکومت امام علی{{ع}} از یکسو مستند به سفارشات [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بود و از سویی دیگر، با خواست و [[اراده]] عموم شکل گرفته بود؛ بنابراین با هر دیدگاهی، در مشروعیت و منطقی بودن آن، هیچ تردیدی وجود نداشت. | |||
امام در مقابل این مخالفتها و پیمانشکنیها، [[استوار]] و [[ثابت قدم]] ایستاد و اهداف و سیاستهای عدالتجویانه خود را با جدیّت و [[قاطعیت]] دنبال نمود و هزینههای سنگین آن را با [[جان]] و [[دل]] پذیرا گردید. برخورد آن حضرت، با گروههای مختلفی که به مخالفت با ایشان پرداختند، نشان میدهد که در [[مکتب امامت]] هیچ چیز به اندازه [[پاسداری]] از [[حقوق]] محرومین و تحقق [[عدالت فراگیر]] [[اجتماعی]] و [[هدایت]] جامعه با معیارهای خداپسندانه، اهمیت نداشته و دغلبازیهایی که برخی از [[سیاستمداران]] به [[دروغ]]، تحت عنوان [[مصلحت]] و [[ضرورت]] انجام میدهند، در [[نظام]] [[علوی]] جایگاهی ندارد. برای مثال: آن حضرت هرگز حاضر نشد به پیشنهاد برخی از [[اصحاب]]، مبنی بر [[مصالحه]] با معاویه و ابقای وی بر [[حکومت]] [[شام]] تا هنگام تثبیت پایههای حکومت خویش، تن دهد؛ بلکه از همان ابتدا [[فرمان]] [[عزل]] [[طاغوت]] شام را صادر نموده و دفع [[ظلم]] و [[بیعدالتی]] را بر هر اصل دیگری مقدم داشتند. | |||
از میان درسهایی که [[تاریخ]]، از حکومت پنج ساله [[امام علی]]{{ع}} آموخته است [[عدالتخواهی]] و [[ظلمستیزی]] آن [[حضرت]]، [[شهرت]] و جذابیت بیشتری دارد تا آنجا که حتی برخی افراد غیر [[مسلمان]] نیز در این زمینه خود را [[شاگرد]] [[مکتب]] امیرالمؤمنین علی{{ع}} میدانند و بر [[پیروی]] از [[سیره]] دادگسترانه آن پیشوای بزرگ، [[افتخار]] میکنند. با این وجود، همه [[تعالیم]] و دستاوردهای [[نظام]] [[علوی]] در [[عدالتگستری]] آن ختم نمیشود و آموزههای [[ارزشمند]] دیگری؛ چون: [[ضرورت]] [[سادهزیستی]] مسئوولین عالیرتبه [[حکومتی]]، رعایت [[حقوق]] و آزادیهای [[مشروع]] و تعریف شده همه اقشار، از جمله [[منحرفان]] و کجاندیشان، میدان دادن به منتقدان [[خیرخواه]] حکومت، ضرورت تلاش برای ارتقای سطح [[علمی]] و [[فرهنگی]] [[مردم]]، و [[قاطعیت]] در [[اجرای احکام]] [[دین]] و برخورد با [[مفسدین]] نیز برگرفته از الگوی [[حکومت علوی]] است. | |||
همچنین [[روابط دوستانه]] و [[عاطفی]] و خیرخواهانه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با گروههای مختلف مردم و [[حمایت]] همه جانبه ایشان از محرومین، [[مستمندان]]، [[ستمدیدگان]] و پابرهنگان، از جمله ویژگیهای دیگر [[حکومت امام علی]]{{ع}} است که باید مورد توجه [[پیروان]] آن حضرت قرار گیرد.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۱۰.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |