پرش به محتوا

حضرت سلیمان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۳: خط ۸۳:


==ابتلای [[حضرت سلیمان]]==
==ابتلای [[حضرت سلیمان]]==
[[قرآن کریم]] از [[آزمون الهی]] [[سلیمان]]{{ع}} با افکندن جسدی بر روی تخت وی و [[توبه]] و [[استغفار]] آن [[حضرت]] خبر داده است: "و لَقَد فَتَنّا سُلَیمنَ و اَلقَینا عَلی کُرسیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ اَناب * قالَ رَبِّ اغفِر لی."... (ص / ۳۸، ۳۴ - ۳۵) مفسران به سبب کلی‌گویی و مبهم بودن گزارش [[قرآن]]، درباره این ماجرا به اختلاف‌گراییده‌اند: گروهی با پیوند ابتلای وی به [[مرگ]] فرزندش دیدگاه‌های مختلفی عرضه کرده‌اند:
[[قرآن کریم]] از [[آزمون الهی]] [[سلیمان]]{{ع}} با افکندن جسدی بر روی تخت وی و [[توبه]] و [[استغفار]] آن [[حضرت]] خبر داده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ}}<ref>«و به راستی ما سلیمان را آزمودیم و کالبدی را بر اورنگ (پادشاهی) او افکندیم سپس (به سوی ما) بازگشت» سوره ص، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ}}<ref>«گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و مرا آن پادشاهی ده که پس از من هیچ کس را نسزد؛ بی‌گمان این تویی که بسیار بخشنده‌ای» سوره ص، آیه ۳۵.</ref> مفسران به سبب کلی‌گویی و مبهم بودن گزارش [[قرآن]]، درباره این ماجرا به اختلاف‌گراییده‌اند: گروهی با پیوند ابتلای وی به [[مرگ]] فرزندش دیدگاه‌های مختلفی عرضه کرده‌اند:
۱. به گفته برخی، سلیمان{{ع}} با این [[گمان]] که می‌توان از [[تقدیر الهی]] گریخت، برای [[نجات]] فرزندش از دست [[شیاطین]] یا [[فرشته مرگ]]، او را میان ابرها قرار داد؛ ولی [[عزرائیل]] [[جان]] او را ستاند و کالبد بی‌جان او را بر [[تخت سلیمان]]{{ع}} افکند. آن حضرت متوجه خطای خود شد و [[آمرزش]] خواست.<ref>نک: تفسیر قمی، ج۲، ص۲۳۵-۲۳۶؛ مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۱-۷۴۲.</ref>
# به گفته برخی، سلیمان{{ع}} با این [[گمان]] که می‌توان از [[تقدیر الهی]] گریخت، برای [[نجات]] فرزندش از دست [[شیاطین]] یا [[فرشته مرگ]]، او را میان ابرها قرار داد؛ ولی [[عزرائیل]] [[جان]] او را ستاند و کالبد بی‌جان او را بر [[تخت سلیمان]]{{ع}} افکند. آن حضرت متوجه خطای خود شد و [[آمرزش]] خواست.<ref>نک: تفسیر قمی، ج۲، ص۲۳۵-۲۳۶؛ مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۱-۷۴۲.</ref>
۲. بنا به بعضی گزارش‌ها، [[سلیمان]]{{ع}} که [[همسران]] فراوانی داشت، روزی در جمع اطرافیان گفت که با ۱۰۰ تن از همسران خود نزدیکی خواهد کرد تا هر یک پسری به [[دنیا]] آورد و آنها در [[راه خدا]] [[جهاد]] کنند. البته این سخن را در حدّ [[آرزو]] بر زبان جاری ساخت؛ اما فقط یکی از همسرانش باردار شد و با به دنیا آوردن [[فرزندی]] مرده، آن را روی [[تخت سلیمان]]{{ع}} گذاشت. این هشداری بود به [[سلیمان]]{{ع}} که دیگر به چنین کاری دست نزند. در پی این رخداد، سلیمان{{ع}} به سبب نوعی [[غفلت]] از [[خدا]]، به [[نماز]] و [[دعا]] پرداخت و آمرزش‌طلبید.<ref> التبیان، ج۸، ص۵۶۲.</ref> برخی سبب [[استغفار]] او را نگفتن "إِن‌شاءالله" هنگام گفتن آن سخن دانسته؛ ولی برخی دیگر [[ساحت]] [[نبوی]] او را از آن منزّه خوانده‌اند.<ref>نک: التبیان، ج۸، ص۵۶۲؛ مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۱.</ref>
#بنا به بعضی گزارش‌ها، [[سلیمان]]{{ع}} که [[همسران]] فراوانی داشت، روزی در جمع اطرافیان گفت که با ۱۰۰ تن از همسران خود نزدیکی خواهد کرد تا هر یک پسری به [[دنیا]] آورد و آنها در [[راه خدا]] [[جهاد]] کنند. البته این سخن را در حدّ [[آرزو]] بر زبان جاری ساخت؛ اما فقط یکی از همسرانش باردار شد و با به دنیا آوردن [[فرزندی]] مرده، آن را روی [[تخت سلیمان]]{{ع}} گذاشت. این هشداری بود به [[سلیمان]]{{ع}} که دیگر به چنین کاری دست نزند. در پی این رخداد، سلیمان{{ع}} به سبب نوعی [[غفلت]] از [[خدا]]، به [[نماز]] و [[دعا]] پرداخت و آمرزش‌طلبید.<ref> التبیان، ج۸، ص۵۶۲.</ref> برخی سبب [[استغفار]] او را نگفتن {{متن حدیث|إِن ‌شاء الله}} هنگام گفتن آن سخن دانسته؛ ولی برخی دیگر [[ساحت]] [[نبوی]] او را از آن منزّه خوانده‌اند.<ref>نک: التبیان، ج۸، ص۵۶۲؛ مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۱.</ref>
۳. با [[تولد]] پسری برای سلیمان{{ع}} [[خداوند]] خواست به وسیله [[صبر]] در [[مرگ]] فرزند، وی را بیازماید.
#با [[تولد]] پسری برای سلیمان{{ع}} [[خداوند]] خواست به وسیله [[صبر]] در [[مرگ]] فرزند، وی را بیازماید.
 
#خود سلیمان{{ع}} از شدت [[بیماری]] مانند [[جسد]] روی تخت افتاد و با بیماری آزموده شد<ref>نک: التبیان، ج۸، ص۵۶۲-۵۶۳؛ [[مجمع‌البیان]]، ج۸، ص۷۴۱-۷۴۲.</ref>. گروهی دیگر ابتلای سلیمان{{ع}} را در [[ارتباط]] با ماجرای موسوم به داستان [[انگشتری سلیمان]]{{ع}} و از دست رفتن [[سلطنت]] وی [[تفسیر]] کرده‌اند. براساس این گزارش‌ها همه [[قدرت]] [[فرمانروایی]] سلیمان{{ع}} در انگشتری وی بود. [[شیطان]] که {{متن قرآن|جَسَدًا}} اشاره به اوست، انگشتری را ربود و با در آمدن به صورت سلیمان{{ع}} به مدت ۴۰ [[روز]] بر تخت وی نشست و فرمانروایی کرد. او که به سبب [[بی‌اعتنایی]] به [[امور دینی]] [[تردید]] اطرافیان را برانگیخته بود، از [[ترس]] رسوا شدن، انگشتری را در دریا افکند و گریخت. در این مدت سلیمان{{ع}} آواره کوچه‌ها بود و سختی‌های فراوانی را [[تحمل]] کرد تا اینکه در پی [[توبه]] و [[انابه]]، دوباره انگشتری و [[پادشاهی]] خود را بازیافت.<ref> تفسیر قمی، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸؛ تفسیر عبدالرزاق، ج۳، ص۱۶۴-۱۶۵؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۳۵۲-۳۵۴.</ref> سبب این ابتلای ۴۰ [[روزه]]، چگونگی دستیابی [[شیطان]] به [[انگشتر]] و حوادث پیش ‌آمده در این مدت به صورت مفصل و متفاوت گزارش شده‌اند. [[ازدواج]] [[سلیمان]]{{ع}} با زنی از غیر [[بنی‌اسرائیل]] به رغم [[نهی الهی]]، [[بت‌پرستی]] یکی از [[همسران]] وی به مدت ۴۰ [[روز]] در [[خانه]] وی، نزدیکی با [[همسر]] در [[زمان]] [[حیض]] و رسیدگی نکردن به کار [[مردم]] به مدت سه روز، از جمله [[ادله]] گفته شده برای این ابتلایند.<ref> نک: تفسیر مجاهد، ج۲، ص۵۴۹-۵۵۱؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۰، ص۳۲۴۲-۳۲۴۳؛ تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۲۰۲-۲۰۸.</ref> در مورد شکل و خصوصیات انگشتر نیز داستان‌سرایی شده است؛ از جمله گفته‌اند که آن را فرشته‌ای [[مقرب]] میان حِبرون و [[اورشلیم]] به [[سلیمان]]{{ع}} داده بود. دارای ۴ نگین بود. دو نگین آن را در حلقه برنجین و دو نگین دیگر را در حلقه آهنین نشانده بودند و با حلقه برنجین بر [[پریان]]، و با حلقه آهنین بر [[دیوان]] و [[شیاطین]] [[فرمانروایی]] می‌کرده است. <ref> اعلام القرآن، ص۳۹۰-۳۹۱.</ref> داستان انگشتر سحرآمیز با چالش‌های جدی روبه‌روست؛<ref>نک: التبیان، ج۸، ص۵۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۰۸-۲۰۹؛ تفسیر جلالین، ج۱، ص۴۵۸.</ref> از جمله به گفته منتقدان، ظاهر [[آیه]] هیچ دلالتی بر آن ندارد. [[نبوت]] و [[قدرت الهی]] [[پیامبر]] هرگز در انگشتری قرار نمی‌گیرد <ref> التبیان، ج۸، ص۵۶۲.</ref> و سلب‌شدنی نیست. [[شیطان]] هرگز نمی‌تواند به صورت پیامبر در آمده و به جای وی بر [[بندگان خدا]] [[حکمرانی]] کند. در این صورت نبوت همه [[انبیا]] با تردید جدی روبه‌رو می‌شود.<ref> التبیان، ج۸، ص۵۶۲؛ مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۳؛ البحرالمحیط، ج۷، ص۳۸۱.</ref> نسبت‌های متنافی با [[مقام]] [[عصمت انبیاء]] و جزئیات متناقض در روایت‌های مختلف این ماجرا از چالش‌های دیگر آن است. این داستان را ساخته و پرداخته [[یهودیان]] دانسته‌اند و بیشتر به [[ابن عباس]]، [[وهب بن منبه]] و [[کعب الاحبار]] باز می‌گردد و از منابع [[اهل کتاب]] گرفته شده است.<ref> البحرالمحیط، ج۷، ص۳۸۱؛ المیزان، ج۱۷، ص۲۰۷؛ نمونه، ج۱۹، ص۲۷۹-۲۸۲.</ref> با این حال افسانه [[انگشتر]] اسرارآمیز با راهیابی به منابع مختلف [[تاریخی]]، [[تفسیری]]، [[روایی]] و داستانی [[مسلمانان]]، در آنها بازتاب گسترده یافته است..<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله "سلیمان"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
۴. خود سلیمان{{ع}} از شدت [[بیماری]] مانند [[جسد]] روی تخت افتاد و با بیماری آزموده شد ref> نک: التبیان، ج۸، ص۵۶۲-۵۶۳؛ [[مجمع‌البیان]]، ج۸، ص۷۴۱-۷۴۲.</ref>. گروهی دیگر ابتلای سلیمان{{ع}} را در [[ارتباط]] با ماجرای موسوم به داستان [[انگشتری سلیمان]]{{ع}} و از دست رفتن [[سلطنت]] وی [[تفسیر]] کرده‌اند. براساس این گزارش‌ها همه [[قدرت]] [[فرمانروایی]] سلیمان{{ع}} در انگشتری وی بود. [[شیطان]] * که "جسداً" اشاره به اوست، انگشتری را ربود و با در آمدن به صورت سلیمان{{ع}} به مدت ۴۰ [[روز]] بر تخت وی نشست و فرمانروایی کرد. او که به سبب [[بی‌اعتنایی]] به [[امور دینی]] [[تردید]] اطرافیان را برانگیخته بود، از [[ترس]] رسوا شدن، انگشتری را در دریا افکند و گریخت. در این مدت سلیمان{{ع}} آواره کوچه‌ها بود و سختی‌های فراوانی را [[تحمل]] کرد تا اینکه در پی [[توبه]] و [[انابه]]، دوباره انگشتری و [[پادشاهی]] خود را بازیافت.<ref> تفسیر قمی، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸؛ تفسیر عبدالرزاق، ج۳، ص۱۶۴-۱۶۵؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۳۵۲-۳۵۴.</ref> سبب این ابتلای ۴۰ [[روزه]]، چگونگی دستیابی [[شیطان]] به [[انگشتر]] و حوادث پیش‌آمده در این مدت به صورت مفصل و متفاوت گزارش شده‌اند. [[ازدواج]] [[سلیمان]]{{ع}} با زنی از غیر [[بنی‌اسرائیل]] به رغم [[نهی الهی]]، [[بت‌پرستی]] یکی از [[همسران]] وی به مدت ۴۰ [[روز]] در [[خانه]] وی، نزدیکی با [[همسر]] در [[زمان]] [[حیض]] و رسیدگی نکردن به کار [[مردم]] به مدت سه روز، از جمله [[ادله]] گفته شده برای این ابتلایند.<ref> نک: تفسیر مجاهد، ج۲، ص۵۴۹-۵۵۱؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۰، ص۳۲۴۲-۳۲۴۳؛ تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۲۰۲-۲۰۸.</ref> در مورد شکل و خصوصیات انگشتر نیز داستان‌سرایی شده است؛ از جمله گفته‌اند که آن را فرشته‌ای [[مقرب]] میان حِبرون و [[اورشلیم]] به [[سلیمان]]{{ع}} داده بود. دارای ۴ نگین بود. دو نگین آن را در حلقه برنجین و دو نگین دیگر را در حلقه آهنین نشانده بودند و با حلقه برنجین بر [[پریان]]، و با حلقه آهنین بر [[دیوان]] و [[شیاطین]] [[فرمانروایی]] می‌کرده است. <ref> اعلام القرآن، ص۳۹۰-۳۹۱.</ref> داستان انگشتر سحرآمیز با چالش‌های جدی روبه‌روست؛<ref>نک: التبیان، ج۸، ص۵۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۰۸-۲۰۹؛ تفسیر جلالین، ج۱، ص۴۵۸.</ref> از جمله به گفته منتقدان، ظاهر [[آیه]] هیچ دلالتی بر آن ندارد. [[نبوت]] و [[قدرت الهی]] [[پیامبر]] هرگز در انگشتری قرار نمی‌گیرد <ref> التبیان، ج۸، ص۵۶۲.</ref> و سلب‌شدنی نیست. [[شیطان]] هرگز نمی‌تواند به صورت پیامبر در آمده و به جای وی بر [[بندگان خدا]] [[حکمرانی]] کند. در این صورت نبوت همه [[انبیا]] با تردید جدی روبه‌رو می‌شود.<ref> التبیان، ج۸، ص۵۶۲؛ مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۳؛ البحرالمحیط، ج۷، ص۳۸۱.</ref> نسبت‌های متنافی با [[مقام]] [[عصمت انبیاء]] و جزئیات متناقض در روایت‌های مختلف این ماجرا از چالش‌های دیگر آن است. این داستان را ساخته و پرداخته [[یهودیان]] دانسته‌اند و بیشتر به [[ابن عباس]]، [[وهب بن منبه]] و [[کعب الاحبار]] باز می‌گردد و از منابع [[اهل کتاب]] گرفته شده است.<ref> البحرالمحیط، ج۷، ص۳۸۱؛ المیزان، ج۱۷، ص۲۰۷؛ نمونه، ج۱۹، ص۲۷۹-۲۸۲.</ref> با این حال افسانه [[انگشتر]] اسرارآمیز با راهیابی به منابع مختلف [[تاریخی]]، [[تفسیری]]، [[روایی]] و داستانی [[مسلمانان]]، در آنها بازتاب گسترده یافته است..<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله "سلیمان"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


==[[سلیمان]] و [[ملکه سبا]]==
==[[سلیمان]] و [[ملکه سبا]]==
۱۱۵٬۱۸۴

ویرایش