پرش به محتوا

احکام دین: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'تحقیق' به 'تحقیق'
جز (جایگزینی متن - 'تبیین' به 'تبیین')
جز (جایگزینی متن - 'تحقیق' به 'تحقیق')
خط ۳۰: خط ۳۰:
*جای تردید نیست که در [[قرآن]] و [[دین اسلام]]، [[عقل]] و [[تفکّر]] [[جایگاه]] والایی دارد؛ تا به آنجا که فارق میان [[انسان]] و حیوان، [[عقل]] است و در کمتر کتابی دیده می‌شود که به اندازه [[قرآن]]، توصیه به [[تدبّر]] و تعقّل شده باشد؛ همچنین به [[دلیل]] اهتمام [[اهل بیت]]{{عم}} به ارائه ادلّه [[عقلی]] در [[معارف]]، [[علم کلام]] در میان [[اصحاب]] [[رشد]] زیادی کرد و بزرگانی از قبیل [[هشام بن حکم]] در [[مکتب]] [[امام صادق]]{{ع}}[[تربیت]] شدند؛ همچنین [[علوم عقلی]] (مانند [[فلسفه]]) در میان [[مسلمین]] [[بالندگی]] فراوان یافت؛ تا به آنجا که اغلب متکلّمین و [[فلاسفه]] [[شیعه]]، خود را [[شاگرد]] [[مکتب اهل بیت]]{{عم}}، خصوصاً [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌دانند. در [[فقه]] [[شیعه]] نیز، [[عقل]] [[حجّت الهی]] و یکی از منابع [[استنباط]] [[احکام]] شمرده شده. اما با وجود همه آنچه گفته شد، دامنه استنباط‌های [[عقل]] در [[احکام عملی]] و [[معارف]] [[اعتقادی]] محدود است و [[انسان]] [[نیازمند]] به [[هدایت]] مقامی است که عالم به [[علوم]] [[الهی]] و [[معصوم]] از [[خطا]] باشد؛ توضیح آنکه:
*جای تردید نیست که در [[قرآن]] و [[دین اسلام]]، [[عقل]] و [[تفکّر]] [[جایگاه]] والایی دارد؛ تا به آنجا که فارق میان [[انسان]] و حیوان، [[عقل]] است و در کمتر کتابی دیده می‌شود که به اندازه [[قرآن]]، توصیه به [[تدبّر]] و تعقّل شده باشد؛ همچنین به [[دلیل]] اهتمام [[اهل بیت]]{{عم}} به ارائه ادلّه [[عقلی]] در [[معارف]]، [[علم کلام]] در میان [[اصحاب]] [[رشد]] زیادی کرد و بزرگانی از قبیل [[هشام بن حکم]] در [[مکتب]] [[امام صادق]]{{ع}}[[تربیت]] شدند؛ همچنین [[علوم عقلی]] (مانند [[فلسفه]]) در میان [[مسلمین]] [[بالندگی]] فراوان یافت؛ تا به آنجا که اغلب متکلّمین و [[فلاسفه]] [[شیعه]]، خود را [[شاگرد]] [[مکتب اهل بیت]]{{عم}}، خصوصاً [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌دانند. در [[فقه]] [[شیعه]] نیز، [[عقل]] [[حجّت الهی]] و یکی از منابع [[استنباط]] [[احکام]] شمرده شده. اما با وجود همه آنچه گفته شد، دامنه استنباط‌های [[عقل]] در [[احکام عملی]] و [[معارف]] [[اعتقادی]] محدود است و [[انسان]] [[نیازمند]] به [[هدایت]] مقامی است که عالم به [[علوم]] [[الهی]] و [[معصوم]] از [[خطا]] باشد؛ توضیح آنکه:
#[[عقل]] در مبادی [[قیاس]]، خواه صورت و یا ماده قیاسات برهانی، امکان [[خطا]] دارد و چنان‌که در [[برهان]] هشام<ref>رک: برهان ششم از همین مجموعه.</ref> اشاره شد، [[نیازمند]] پشتوانه‌ای است که بتواند خطاهای خود را با ارائه به او [[اصلاح]] نماید. لذا در هر صورت، [[عقل]] بشری مستغنی از [[عقلی]] که متّصل به [[عقل]] [[الهی]] است و [[مصون از خطا]] است، نمی‌باشد.
#[[عقل]] در مبادی [[قیاس]]، خواه صورت و یا ماده قیاسات برهانی، امکان [[خطا]] دارد و چنان‌که در [[برهان]] هشام<ref>رک: برهان ششم از همین مجموعه.</ref> اشاره شد، [[نیازمند]] پشتوانه‌ای است که بتواند خطاهای خود را با ارائه به او [[اصلاح]] نماید. لذا در هر صورت، [[عقل]] بشری مستغنی از [[عقلی]] که متّصل به [[عقل]] [[الهی]] است و [[مصون از خطا]] است، نمی‌باشد.
#دامنه استدلال‌های [[عقلانی]] در محدوده کلیّات است و در [[برهان]]، همیشه نتیجه تابع اخسّ مقدّمتین است. لذا در [[اصول اعتقادی]]، [[عقل]] می‌تواند اظهارنظر قطعی کند؛ مانند مسائلی چون [[اثبات]] [[مبدأ و معاد]] و یا فروعات آن، مثل [[اثبات]] صفات [[واجب]] و چگونگی [[ارتباط]] آن با ذات باری و یا در مسئله [[نبوت]] و یا [[امامت عامّه]] و اموری از این قبیل. در حالی که در جزئیّات [[مسائل اعتقادی]]، [[عقل]] توان پاسخ‌گویی ندارد؛ مانند [[نبوّت]] و [[امامت]] خاصّه و یا جزئیات مسائل مربوط به [[عالم برزخ]] و [[معاد]] و احوال متّقین و مجرمین و [[میزان]] و [[صراط]] و تطایر کتب و بسیاری مسائل دیگر که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده و دانستن آنها بخشی از [[تعالیم دینی]] است. [[دلیل]] این امر آن است که مقدّمات این قبیل مطالب، امور جزئی هستند که از طریق [[استدلال]] و [[تحقیق]] و تجربه به دست نمی‌آیند و تنها با اِخبار [[الهی]] دریافت می‌گردند؛ چنان‌که [[خداوند]] خطاب به [[رسول]] خود{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref>«و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>.
#دامنه استدلال‌های [[عقلانی]] در محدوده کلیّات است و در [[برهان]]، همیشه نتیجه تابع اخسّ مقدّمتین است. لذا در [[اصول اعتقادی]]، [[عقل]] می‌تواند اظهارنظر قطعی کند؛ مانند مسائلی چون [[اثبات]] [[مبدأ و معاد]] و یا فروعات آن، مثل [[اثبات]] صفات [[واجب]] و چگونگی [[ارتباط]] آن با ذات باری و یا در مسئله [[نبوت]] و یا [[امامت عامّه]] و اموری از این قبیل. در حالی که در جزئیّات [[مسائل اعتقادی]]، [[عقل]] توان پاسخ‌گویی ندارد؛ مانند [[نبوّت]] و [[امامت]] خاصّه و یا جزئیات مسائل مربوط به [[عالم برزخ]] و [[معاد]] و احوال متّقین و مجرمین و [[میزان]] و [[صراط]] و تطایر کتب و بسیاری مسائل دیگر که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده و دانستن آنها بخشی از [[تعالیم دینی]] است. [[دلیل]] این امر آن است که مقدّمات این قبیل مطالب، امور جزئی هستند که از طریق [[استدلال]] و تحقیق و تجربه به دست نمی‌آیند و تنها با اِخبار [[الهی]] دریافت می‌گردند؛ چنان‌که [[خداوند]] خطاب به [[رسول]] خود{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref>«و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>.
#در جزئیات [[احکام عملی]] که حیطه [[فقه]] و [[اخلاق]] است، [[عقل]] به مناطات [[احکام]] راهی ندارد؛ مگر آنکه [[شارع]] خود مناط آن را بیان کرده باشد. در نتیجه، [[عقل]] باید مقدّمات برهانی خود را از [[قرآن]] با [[مقام عصمت]] بگیرد، تا بتواند [[حکم]] جزمی بدهد؛ چنان‌که در مباحث مستقلات عقلیّه در اصول، مانند بحث [[اجتماع]] [[امر و نهی]] یا [[حکم]] مقدّمه [[واجب]] و..، صغرای [[برهان]] از [[شرع]] و کبرای آن از [[عقل]] اخذ می‌شود.
#در جزئیات [[احکام عملی]] که حیطه [[فقه]] و [[اخلاق]] است، [[عقل]] به مناطات [[احکام]] راهی ندارد؛ مگر آنکه [[شارع]] خود مناط آن را بیان کرده باشد. در نتیجه، [[عقل]] باید مقدّمات برهانی خود را از [[قرآن]] با [[مقام عصمت]] بگیرد، تا بتواند [[حکم]] جزمی بدهد؛ چنان‌که در مباحث مستقلات عقلیّه در اصول، مانند بحث [[اجتماع]] [[امر و نهی]] یا [[حکم]] مقدّمه [[واجب]] و..، صغرای [[برهان]] از [[شرع]] و کبرای آن از [[عقل]] اخذ می‌شود.
#بعد از [[رسول خدا]]{{صل}}، دسترسی [[امّت]] به [[کلام]] آن [[حضرت]] از طریق [[اخبار]] است، که اغلب آنها [[خبر واحد]] می‌باشد و این مطلب در محلّ خود ثابت شده. می‌دانیم که [[حجیّت]] [[خبر واحد]] - به فرض صحّت - امری ظنّی است. این در حالی است که اصل اوّلی و [[عقلانی]] درباره [[حجّت الهی]] آن است که قطعی باشد و [[خداوند]] عمل به [[گمان]] را تقبیح نموده است: {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref>.
#بعد از [[رسول خدا]]{{صل}}، دسترسی [[امّت]] به [[کلام]] آن [[حضرت]] از طریق [[اخبار]] است، که اغلب آنها [[خبر واحد]] می‌باشد و این مطلب در محلّ خود ثابت شده. می‌دانیم که [[حجیّت]] [[خبر واحد]] - به فرض صحّت - امری ظنّی است. این در حالی است که اصل اوّلی و [[عقلانی]] درباره [[حجّت الهی]] آن است که قطعی باشد و [[خداوند]] عمل به [[گمان]] را تقبیح نموده است: {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref>.
۲۱۸٬۱۹۶

ویرایش