کاربر:Jokar/صفحه تمرین 2: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==معنا شناسی ایمان== | ==معنا شناسی ایمان== | ||
در روایاتی از رسول مکرم اسلام (ص) و | در روایاتی از رسول مکرم اسلام (ص) و دیگر معصومین (ع) مطالبی دربارۀ [[حقیقت]] [[ایمان]] و چیستی آن ذکر شده است که ایمان را چنین معرفی میکنند که ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح میباشد،<ref>{{متن حدیث|الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ}الخصال، ج 2، ص 178 / الأمالی، طوسی، ص۴۴۸، ۴۵۱؛ الأمالی، صدوق، ص۲۶۸؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۶/نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷</ref> ولی اینکه این [[روایت]] و نظائر آن از دیگر [[ائمه]]{{عم}} بیانگر [[حقیقت]] [[ایمان]] است و یا کلیت ساختار [[ایمان دینی]] که برخی از آنها از مقومات ایمان و برخی دیگر از ملزومات ایمان است، در میان [[عالمان]] [[شیعی]] از دیرباز محل بحث بوده است. علمایی که بیشتر مشرب [[نقلی]] داشتهاند [[احادیث]] مذکور را دال بر این دانستهاند که [[ایمان]] سه جزء مقوم دارد که عبارت است از [[تصدیق قلبی]]، [[اقرار زبانی]] و عمل به جوارح. شاخصترین قائل این نظریه در میان علمای [[امامیه]] [[شیخ صدوق]] (ره) است. وی در آثاری چون الامالی و نیز الهدایة فی الأصول و الفروع از این قول جانبداری میکند<ref>الهدایة فی الأصول و الفروع، ص۵۴؛ الأمالی، صدوق، ص۶۴۰.</ref>. | ||
البته معانی دیگری نیز برای [[ایمان]] وجود دارد که در احادیث دیگری نقل شده است: | البته معانی دیگری نیز برای [[ایمان]] وجود دارد که در احادیث دیگری نقل شده است: | ||
*{{متن حدیث|الإیمان إقرار و عمل و الإسلام إقرار [[بلا]] عمل}}<ref>اصول کافی، ج ۲ ص ۲۴</ref>، با توجه به این حدیث [[ایمان]] در مقابل [[اسلام]] به کار رفته است و [[اسلام]] را مرحلۀ [[اقرار]] به [[معتقدات]] و [[ایمان]] را مرحلۀ عمل همراه با [[عقیده]] میدانند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۱۴</ref>. | *{{متن حدیث|الإیمان إقرار و عمل و الإسلام إقرار [[بلا]] عمل}}<ref>اصول کافی، ج ۲ ص ۲۴</ref>، با توجه به این حدیث [[ایمان]] در مقابل [[اسلام]] به کار رفته است و [[اسلام]] را مرحلۀ [[اقرار]] به [[معتقدات]] و [[ایمان]] را مرحلۀ عمل همراه با [[عقیده]] میدانند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۱۴</ref>. | ||
*درحدیث دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که ایشان در مورد آیۀ {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref> [[روایت]] میکنند که [[پیامبر]]{{صل}} به [[حضرت امیر]]{{ع}} فرمودند: «آیا میدانی این [[آیه]] دربارۀ چه کسانی نازل شده است؟ دربارۀ هرکس که به من [[ایمان]] آورد و [[تصدیق]] کند و تو را [[دوست]] بدارد و [[خاندان]] تو را پس از تو [[دوست]] بدارد و در برابر تو و [[امامان]] پس از تو [[تسلیم]] امر باشد»<ref>{{متن حدیث|فِی قَوْلِهِ تَعَالَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ{{ع}}تَدْرِی فِیمَنْ نَزَلَتْ قَالَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ فِیمَنْ صَدَّقَ بِی وَ آمَنَ بِی وَ أَحَبَّکَ وَ عِتْرَتَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ سَلَّمَ لَکَ الْأَمْرَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِک}}؛ بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۶۷ ح ۳۶ | *درحدیث دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که ایشان در مورد آیۀ {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref> [[روایت]] میکنند که [[پیامبر]]{{صل}} به [[حضرت امیر]]{{ع}} فرمودند: «آیا میدانی این [[آیه]] دربارۀ چه کسانی نازل شده است؟ دربارۀ هرکس که به من [[ایمان]] آورد و [[تصدیق]] کند و تو را [[دوست]] بدارد و [[خاندان]] تو را پس از تو [[دوست]] بدارد و در برابر تو و [[امامان]] پس از تو [[تسلیم]] امر باشد»<ref>{{متن حدیث|فِی قَوْلِهِ تَعَالَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ{{ع}}تَدْرِی فِیمَنْ نَزَلَتْ قَالَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ فِیمَنْ صَدَّقَ بِی وَ آمَنَ بِی وَ أَحَبَّکَ وَ عِتْرَتَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ سَلَّمَ لَکَ الْأَمْرَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِک}}؛ بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۶۷ ح ۳۶</ref> <ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۱۴</ref> | ||
==مراتب ایمان در روایات== | ==مراتب ایمان در روایات== | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==ارکان ایمان از منظر روایات== | ==ارکان ایمان از منظر روایات== | ||
با بررسی برخی [[روایات]] میتوان گفت که [[ایمان]]، [[تصدیق قلبی]]، [[اقرار زبانی]] و عمل به [[طاعات]] | با بررسی برخی [[روایات]] میتوان گفت که [[ایمان]]، [[تصدیق قلبی]]، [[اقرار زبانی]] و عمل به [[طاعات]] است، چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان}}<ref>الکافی، ج۲، ص ۷۷</ref>، اما باید توجه داشت اینکه چرا قاطبۀ [[علمای شیعه]] با [[علم]] به روایتهای مذکور از [[ائمه معصوم]] {{عم}}<ref>الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان، الکافی، ج۲، ص ۷۷</ref> که ایمان را اقرار به لسان، تصدیق قلبی و عمل دانسته اند، بر این مطلب تأکید میکنند که [[حقیقت]] [[ایمان]]، [[تصدیق قلبی]] است، بخاطر این مسأله است که، ترتب آثار [[ایمانی]] در ظاهر، متوقف است بر [[اقرار زبانی]] یا آنچه در [[حکم]] آن است، چنانکه ترتب [[آثار ایمان]] در ظرف واقع متوقف بر عمل به مقتضای آن است. از اینرو هر چند در [[احادیث]] مذکور سه جزء آمده، اما جزء قوامبخش، جزء نخستین است که همان [[تصدیق قلبی]] است و دو جزء دیگر بر آن مترتب میشود. | ||
عده ای دیگر با توجه به برخی روایات همچون {{متن حدیث| أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه اوّل</ref>، بر این باورند که [[ایمان]]، [[معرفت]] و [[شناخت]] است.<ref>اسفار،صدرالدین شیرازی: 1386، 6: 7- 8/فیض کاشانی: 1358، 1: 6 و 8/شهید ثانی: 1409، 78/نراقی: 1367، 359- 362</ref>؛ در رد این دیدگاه به [[آیات قرآن]] [[استدلال]] شده است: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ}}<ref>«همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند» سوره بقره، آیه ۸۹.</ref>، خداوند میفرماید | عده ای دیگر با توجه به برخی روایات همچون {{متن حدیث| أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه اوّل</ref>، بر این باورند که [[ایمان]]، [[معرفت]] و [[شناخت]] است.<ref>اسفار،صدرالدین شیرازی: 1386، 6: 7- 8/فیض کاشانی: 1358، 1: 6 و 8/شهید ثانی: 1409، 78/نراقی: 1367، 359- 362</ref>؛ در رد این دیدگاه به [[آیات قرآن]] [[استدلال]] شده است: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ}}<ref>«همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند» سوره بقره، آیه ۸۹.</ref>، خداوند میفرماید: عدهای با اینکه [[معرفت یقینی]] داشتند، باز کافراند و این نیست مگر به این جهت که صرف [[معرفت]]، [[ایمان]] نیست.<ref>ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸</ref> | ||
برخی دیگر با توجه به [[سخن پیامبر]]{{صل}} که فرموده است: {{متن حدیث|أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّی یَقُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص ۵۳.</ref>، قائلند که [[ایمان]]، [[اقرار زبانی]] است، یعنی اگر [[انسان]] فقط به زبان [[اقرار]] به [[شهادتین]] کند بدون این که [[تصدیق قلبی]] و یا سایر [[اعمال]] را انجام دهد، [[مؤمن]] واقعی است، و طبق این تعریف [[منافق]] هم در [[دنیا]] [[مؤمن]] واقعی است.برخی از نقدهای این نظریه عبارتاند از: | برخی دیگر با توجه به [[سخن پیامبر]]{{صل}} که فرموده است: {{متن حدیث|أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّی یَقُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص ۵۳.</ref>، قائلند که [[ایمان]]، [[اقرار زبانی]] است، یعنی اگر [[انسان]] فقط به زبان [[اقرار]] به [[شهادتین]] کند بدون این که [[تصدیق قلبی]] و یا سایر [[اعمال]] را انجام دهد، [[مؤمن]] واقعی است، و طبق این تعریف [[منافق]] هم در [[دنیا]] [[مؤمن]] واقعی است.برخی از نقدهای این نظریه عبارتاند از: | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
==اقسام ایمان== | ==اقسام ایمان== | ||
با توجه به کلام | با توجه به کلام امیرمؤمنان علی (ع)، [[ایمان]] از حیث دوام و بقا، به ثابت و عاریتی تقسیم میشود: نوعی از [[ایمان]]، [[ایمانی]] است مستقرّ که در عمق [[دلها]] ثابت و برقرار است و نوع دیگر [[ایمانی]] که به صورت عاریه تا زمان معیّنی میان [[دلها]] و سینهها در نوسان است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref>. [[ایمان]] ثابت، [[ایمانی]] است که به حد ملکات [[نفسانی]] رسیده و در اعماق [[جان]] ریشه دوانده، اما [[ایمان]] عاریتی به این [[درجه]] از ثبوت نرسیده است و هرلحظه ممکن است از دل برون رود.<ref>دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 158</ref> | ||
==متعلقات ایمان در روایات== | ==متعلقات ایمان در روایات== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==اسلام و ایمان از منظر روایات== | ==اسلام و ایمان از منظر روایات== | ||
با توجه به حدیثی از[[امام صادق]](ع): {{متن حدیث|الاسلام یحقن به الدم وتؤدی به الامانه، وتستحل به الفروج والثواب علی الایمان}}<ref>اسلام، خون انسان را محفوظ و ادای امانت او را لازم و ازدواج با او را حلال می کند ولی ثواب بر ایمان است، محمد، کلینی، اصول کافی، ج4،ص80</ref>، مشخص میشود که اسلام با ایمان متفاوت است و اسلام آوردن ممکن است انگیزه های مختلفی در بر داشته باشد، حتی انگیزه های مادی و منافع شخصی و دنیوی، ولی ایمان اینچنین نیست و حتماً از انگیزه های معنوی سرچشمه می گیرد برای همین است که امام معصوم (ع) میفرماید بر ایمان ثواب مترتب است بخلاف | با توجه به حدیثی از[[امام صادق]](ع): {{متن حدیث|الاسلام یحقن به الدم وتؤدی به الامانه، وتستحل به الفروج والثواب علی الایمان}}<ref>اسلام، خون انسان را محفوظ و ادای امانت او را لازم و ازدواج با او را حلال می کند ولی ثواب بر ایمان است، محمد، کلینی، اصول کافی، ج4،ص80</ref>، مشخص میشود که اسلام با ایمان متفاوت است و اسلام آوردن ممکن است انگیزه های مختلفی در بر داشته باشد، حتی انگیزه های مادی و منافع شخصی و دنیوی، ولی ایمان اینچنین نیست و حتماً از انگیزه های معنوی سرچشمه می گیرد برای همین است که امام معصوم (ع) میفرماید: بر ایمان ثواب مترتب است و شرط قبولی اعمال است بخلاف اسلام<ref>ابن جوزي، ابوالفرج؛ الموضوعات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ق 1424 / کلینی، 2/24؛ حسین بن سعید، 29</ref>، همچنین با نگاه به چهاردهمین آیه از سوره حجرات: {{متن قرآن| قَالتِ الأعرابُ ءَامَنَّا قُل لم تُؤمِنُوا وَلَکِن قُولُواأسلَمنَا و لَمّا یَدخُلِ الإیمنُ فی قُلُوبِکُم وَ إن تُطیعُوا الله وَرَسُولَهُ لا یَلِتکُم مِن أعمَلِکُم شیئًاإنَّ اللهَ غَفورٌ رَحیمٌ}}<ref>آیه 14 سوره حجرات: عربهای بادیهنشین گفتند: «ایمان آوردهایم» بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمیکند، خداوند، آمرزنده مهربان است</ref>؛ تفاوت اسلام وایمان مشخص میشود به این معنی که اسلام ، شکل ظاهری دارد ولی ایمان یک امر واقعی وباطنی است وجایگاه آن قلب آدمی است نه زبان وظاهر او.<ref>مقاله، سید محمد جواد حیدریه | ||
منبع:اختصاصی راسخون</ref>{{منبع}} | منبع:اختصاصی راسخون</ref>{{منبع}} | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==فضیلت ایمان در روایات== | ==فضیلت ایمان در روایات== | ||
با نگاه به برخی از احادیث همچون | با نگاه به برخی از احادیث همچون کلام امیر مؤمنان علی (ع): {{متن حدیث|الایمان اعلی غایه}}، مشخص میشود که [[ایمان]] والاترین مقصد برای انسانهاست و چرا اینچنین نباشد در حالی که امیرالمؤمنین (ع) در تبیین این مقصد والا اینطور میفرمایند که: بهترین چیزی که انسانها می توانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به او و پیامبر (ص) او و جهاد در راه اوست، همانا که جهاد قلّه بلند اسلام و یکتا دانستن خدا براساس فطرت انسانی است.<ref>{{متن حدیث|إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلی الله سبحانه وتعالی، الایمان به وبرسوله والجهاد فی سبیله، فإنّه ذروه الاسلام وکلمه الاخلاص فإنها الفطره}}</ref> <ref>مقاله، سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون</ref>{{منبع}} | ||
==اصناف مومنین== | ==اصناف مومنین== |