پرش به محتوا

پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۹۶: خط ۳۹۶:


==[[تبوک]]==
==[[تبوک]]==
در [[سال نهم هجری]]، [[رسول خدا]]{{صل}} خبر یافت که هرقل امپراتور [[روم]] [[سپاه]] عظیمی گرد آورده و آماده [[جنگ]] با [[مسلمانان]] شده است<ref>واقدی، ج۳، ص۹۹۰.</ref>؛ هر چند برخی همچون [[یعقوبی]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۶۷.</ref>، نوشتهاند علت [[جنگ تبوک]]، [[خونخواهی]] [[جعفر بن ابی طالب]] بود که به دست سپاه روم در [[سرزمین]] [[موته]] [[شهید]] شد.
جنگ تبوک در فصل تابستان و در فصل برداشت محصول بود. با اینکه [[پیامبر]] در بیشتر [[جنگ‌ها]] برای غافلگیری [[دشمن]]، مقصد و مقصود خود را برای [[سپاهیان]] نمیگفت و از [[راه]] غیر معمولی حرکت میکرد، ولی در جنگ تبوک به لحاظ [[قدرت]] و [[عظمت]] سپاه روم و دوری مسافت، از همان ابتدا مقصد و [[هدف]] خود را بیان داشت<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۵۹.</ref>. پیامبر با فراخوانی تمامی نیروها، سرانجام سپاهی متشکل از سی هزار نفر آماده کرد و [[علی]]{{ع}} را [[جانشین]] خویش در [[مدینه]] کرد تا او بتواند [[امنیت]] [[شهر]] را در غیاب [[حضرت]] [[حفظ]] کند. در این موضوع چون طعنهها به [[امام علی]]{{ع}} زیاد شد و [[منافقان]] [[شایعه]] کردند رسول خدا{{صل}}، از علی{{ع}} رنجیده خاطر است، حضرت [[حدیث مشهور]] «[[منزلت]]» را بیان کرد و منزلت علی{{ع}} را نزد خود، همچون منزلت [[هارون]] نزد [[موسی]]{{ع}} دانست<ref>ابن حبان بستی، ج۱، ص۳۶۷.</ref>.
سپاه [[مسلمان]] پس از رسیدن به تبوک، [[آگاه]] شدند خبری که در مورد اعزام نیرو از طرف امپراتور روم به مناطق مرزی داده شده بود، درست نبوده است. دوری راه، کمبود تدارکات و خستگی مسلمانان، از جمله اموری بود که سبب شد رسول خدا{{صل}} پیشروی ادامه ندهد. آن حضرت بیست [[روز]] در تبوک توقف کرد در این مدت با [[فرمانروایان]] مرزی که تحت [[سلطه]] [[پادشاه روم]] بودند، [[معاهدات]] و قراردادهایی بست و سریههایی به اطراف اعزام کرد. [[صلح]] با [[یوحنا]] بن [[روبه]] [[حاکم]] ایله (بندر [[عقبه]] کنونی) و همچنین صلح با اکید بن [[عبدالملک]]، [[پادشاه]] [[دومة الجندل]]، از جمله اقدامات [[رسول خدا]]{{صل}} در این [[سفر]] بود<ref>ابن کثیر، ج۵، ص۱۷.</ref>. 
در [[قرآن]] [[آیات]] قابل توجهی درباره [[جنگ تبوک]] آمده است. [[خداوند]] در [[سوره توبه]]، از [[آیه]] ۳۸ تا اواخر این [[سوره]]، سرگذشت جنگ تبوک و [[سستی]] [[مسلمانان]] به علت دوری [[راه]] و فصل [[گرما]] و [[کارشکنی]] [[منافقان]] را بیان کرده و به مسائل [[روانی]] و [[روحیات]] مسلمانان در این برهه پرداخته است.
از جمله نتایج این [[لشکرکشی]] گسترده، [[قدرت]] نمایی بزرگ نظامی بود که [[عظمت]] و [[اقتدار]] مسلمانان را به [[امپراتوری]] [[روم]] نشان داد و [[صلابت]] [[دولت اسلامی]] برای هرقل و [[فرمانروایان]] مرزی روم شرقی [[ثابت]] شد. همچنین [[اعراب]] [[جزیرة العرب]] که به طور عموم [[روحیه]] عصیانگری و [[طغیان]] داشتند، متوجه شدند دیگر با [[سپاه اسلام]] و [[حکومت]] مرکزی [[مدینه]] نمیتوان به [[مخالفت]] و [[ستیزه]] برخاست. ضمن آنکه [[حضرت]] در این سفر توانست با [[قبایل عرب]] [[مسیحی]] نواحی جنوب [[شامات]] [[ارتباط]] برقرار سازد و معاهداتی را از موضع [[برتر]] با آنان منعقد نماید<ref>جعفریان، سیره رسول خدا، ص۶۱۷.</ref>. رسول خدا{{صل}} در بازگشت از [[تبوک]]، مسجدی را که منافقان در محله [[قبا]] ساخته بودند و زیر [[پوشش]] آن به [[توطئه]] بر ضد مسلمانان میپرداختند، خراب کرد. از این [[مسجد]] در [[فرهنگ قرآنی]] به «[[مسجد ضرار]]» تعبیر شده است<ref>توبه، ۱۰۷.</ref>.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۰-۳۱.</ref>


==[[اعلام برائت]]==
==[[اعلام برائت]]==
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش