پرش به محتوا

فتح مکه: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۸۰۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۳ مارس ۲۰۲۱
خط ۱۶: خط ۱۶:


همچنین آن [[حضرت]] پس از پایان فتح مکه، برای زدودن آثار و نمادهای [[شرک]] در [[جزیرة العرب]]، افراد و نیروهایی را گسیل داشت تا بتهای زی، واع، مناة و ذوالکفین را منهدم سازند<ref>اقدی، ج۲، ص۷۰.</ref>. با انهدام این مراکز، افزون بر اینکه مظاهر شرک و [[فرهنگ]] [[بت پرستی]] از میان میرفت، [[سرمایه]] و [[ثروت]] موجود در این بتکدهها در [[اختیار]] [[دولت اسلامی]] قرار میگرفت و [[مشرکان]] نمیتوانستند از این سرمایهها برای [[مبارزه]] با اسلام سود برند. ضمن آنکه این مکانها میتوانست به عنوان مأمن و [[پناهگاه]] مشرکان فراری قرار گیرد که با [[تخریب]] آنها، دیگر امیدی برای مشرکان باقی نمیماند<ref>ر.ک: منتظر القائم، ص۱۷۸.</ref>.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۶۵-۶۶.</ref>
همچنین آن [[حضرت]] پس از پایان فتح مکه، برای زدودن آثار و نمادهای [[شرک]] در [[جزیرة العرب]]، افراد و نیروهایی را گسیل داشت تا بتهای زی، واع، مناة و ذوالکفین را منهدم سازند<ref>اقدی، ج۲، ص۷۰.</ref>. با انهدام این مراکز، افزون بر اینکه مظاهر شرک و [[فرهنگ]] [[بت پرستی]] از میان میرفت، [[سرمایه]] و [[ثروت]] موجود در این بتکدهها در [[اختیار]] [[دولت اسلامی]] قرار میگرفت و [[مشرکان]] نمیتوانستند از این سرمایهها برای [[مبارزه]] با اسلام سود برند. ضمن آنکه این مکانها میتوانست به عنوان مأمن و [[پناهگاه]] مشرکان فراری قرار گیرد که با [[تخریب]] آنها، دیگر امیدی برای مشرکان باقی نمیماند<ref>ر.ک: منتظر القائم، ص۱۷۸.</ref>.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۶۵-۶۶.</ref>
==[[جنگ حنین و طائف]]==
پس از [[شکست]] و [[تسلیم]] [[قریش]]، به نظر میرسد [[قبایل]] اطراف مکه که تحت [[سلطه]] [[فکری]] و [[سیاسی]] قریش و مکیان بودند، نباید تحرکاتی بر ضد مسلمانان انجام میدادند؛ با این حال، تحرکاتی از سوی [[قبیله]] [[هوازن]] و ثقیف شکل گرفت. به [[روایت]] [[طبری]]<ref>طبری، ج۳، ص۷۰.</ref> [[قبایل]] [[هوازن]] و ثقیف هنگامی که شنیدند [[پیامبر]] از [[مدینه]] حرکت کرده، [[گمان]] کردند به [[جنگ]] آنان میآید. از اینرو، نیروهای خود را جمع کردند و [[فرماندهی]] نیروها را که چهار هزار نفر بود، به [[مالک بن عوف]] سپردند. فتح [[مکه]]، موجب به وجود آمدن [[بیم]] و [[ترس]] بیشتر در بنی هوازن شد که منطقه مسکونی آنها در جنوب [[مکه]] قرار داشت. این [[وحشت]] و ترس در [[بنی ثقیف]] که [[مردم]] [[طائف]] و اطراف آن بودند نیز به وجود آمد و [[تصمیم]] به [[مقاومت]] مشترک در برابر پیامبر گرفتند.
[[رسول خدا]]{{صل}} چون تحرکات هوازن را شنید، با [[دوازده]] هزار نیرو که دو هزار نفر آنان از [[مشرکان]] تازه [[مسلمان]] بودند، به سوی [[حنین]] حرکت کرد. برخی از [[مسلمانان]] از فزونی [[سپاه]] دچار [[شگفتی]] و [[غرور]] شدند و [[شکست]] سپاه مسلمان را ناممکن دانستند که [[آیه]] ۲۵ [[سوره توبه]] به آن اشاره دارد: {{متن قرآن|لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ وَیَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئًا وَضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ}}<ref>«بیگمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۵.</ref>.
[[سپاه اسلام]] با [[حمله]] غافلگیرانه [[دشمن]] مواجه شد و نتوانست [[تعادل]] و [[ثبات]] خود را [[حفظ]] کند و پا به فرار گذاشت. تنها عده کمی از [[بنی هاشم]] مقاومت کردند و مقاومت ایشان توانست سپاه مسلمان را دوباره بازگرداند<ref>مفید، ج۱، ص۱۴۰.</ref>. با [[پایداری]] این عده، اوضاع به نفع مسلمانان[[تغییر]] کرد و مشرکان[[شکست]] خوردند و [[غنایم]] بسیاری نصیب مسلمانان شد.
پیامبر پس از [[پیروزی]] بر هوازن، به سوی طائف رفت و آن [[شهر]] را محاصره کرد و [[اعلان]] نمود که [[غلامان]] آنان در صورت [[پناه]] آوردن، [[آزاد]] خواهند شد که چند نفر به آن [[حضرت]] [[پناهنده]] شدند. اما با وجود تلاش [[رسول خدا]]{{صل}} و استفاده از تمامی شیوههای [[جنگی]] برای گشودن [[دژ]] [[طائف]]، موفق به [[فتح]] آن نشد و منطقه را ترک کرد.
رسول خدا{{صل}} در [[راه]] بازگشت از طائف، در جعرانه در شمال شرقی [[مکه]]، توقف کرد و [[غنایم]] [[حنین]] را تقسیم نمود. در این مکان، نمایندگانی از [[هوازن]] به حضور رسول خدا{{صل}} رسیده و [[پذیرش اسلام]] [[قبیله]] خود را [[اعلان]] کردند. [[پیامبر]] نیز [[اسلام]] آنان را پذیرفت و [[اسیران]] [[هوازن]] را به تقاضای بزرگان ایشان و با نظر مساعد [[مسلمانان]] آزاد کرد و در تقسیم [[اموال]] و غنایم، به افرادی همچون [[ابو سفیان]] و [[حکیم بن حزام]] با گشاده دستی [[رفتار]] کرد تا [[دل]] آنان را بیشتر به سوی اسلام جلب نماید که این [[رفتار پیامبر]]، [[اعتراض]] برخی از مسلمانان، مانند [[سعد بن ابی وقاص]] را برانگیخت<ref>واقدی، ج۳، ص۹۴۸.</ref>. [[انصار]] نیز از بابت بخششهایی که به سران [[قبایل عرب]] شد، ناراحت و نگران شدند و به آن حضرت [[گلایه]] کردند. رسول خدا{{صل}} با توضیحاتی، ایشان را [[راضی]] کرد و [[انصار]] پذیرفتند که به جای دریافت اموال، رسول خدا{{صل}} در سهم آنان و همراه ایشان باشد. در حوادث مربوط به تقسیم غنایم هوازن، [[مردم]] [[هجوم]] گستردهای به سوی رسول خدا{{صل}} بردند از ایشان درخواست اکید و صریح کردند که هر چه زودتر غنایم را میان ایشان تقسیم کند. این رفتار بدان دلیل بود که مسلمانان [[بیم]] داشتند مبادا پیامبر اموال هوازن را نیز مانند اسیرانشان به آنان بازگرداند و ایشان دست خالی از این [[نبرد]] بازگردند<ref>میر شریفی، ص۲۱۳.</ref>.
پس از بازگشت رسول خدا{{صل}} از طائف، مردم طائف نیز چون گسترش [[دولت رسول خدا]]{{صل}} و در تنگنا قرار گرفتن خود را دیدند، به [[مقاومت]] بینتیجه خود در برابر اسلام پی بردند و ناگزیر پس از بازگشت رسول خدا{{صل}} به [[مدینه]]، نمایندگانی را به سوی ایشان رهسپار کردند که [[اسلام]] [[مردم]] [[طائف]] و [[پیوستن]] آنها به [[دولت اسلامی]] را به اطلاع ایشان برسانند.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۶۵-۶۶.</ref>


==مقدمه==
==مقدمه==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش