پرش به محتوا

آسمان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۰٬۴۹۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ آوریل ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
در [[روایت]] [[حسین بن خالد]] از [[امام رضا]]{{ع}} مقوله نامرئی بودن ستون [[آسمان]] به خوبی تشریح شده است. این توصیف‌ها در بسیاری از روایت‌های [[دینی]] هم تکرار شده است که متأثر از تعبیرات [[قرآنی]] است. به نظر می‌رسد توصیف [[قرآن]] از آسمان به گونه‌ای است که برای [[مردم]] آن [[روز]] قابل [[فهم]] بود؛ مردمی که با توجه به [[قدرت]] [[بینایی]] چشمشان آسمان را می‌دیدند و می‌توانستند تصویری از آن در [[ذهن]] خود داشته باشند. این توصیف در درون خود معنا و مفهومی نیز دارد که می‌تواند برای مردم امروز که با چشم مسلح و ابزار [[علمی]] بسیار دقیق درباره آسمان مطالعه می‌کنند سخنی متقن داشته باشد. [[بدیهی]] است که برای آیندگان نیز که از ابزارهای قوی‌تری برخوردار خواهند بود مفهومی جدید و متناسب با آن روز خواهد داشت. با این [[تفسیر]]، مفاهیم تعابیری چون آسمان، [[عرش]]، [[هفت آسمان]]، "ماء"، "یوم" و امثال اینها همان چیزی است که از این الفاظ می‌فهمیم. اما زمانی که به مصداق خارجی آنها می‌رسیم تفاوت پیدا می‌کند و تشابه حاصل می‌شود. از این‌رو، مثلاً برای آسمان مصادیق گوناگونی وجود دارد و حتی می‌تواند مصادیق جدیدی پیدا شود. اینکه به طور دقیق گفته شود قرآن و روایت‌های دینی کدام مصداق از مصادیق متعدد آسمان را در نظر دارد مبهم است و داخل در [[متشابهات]] می‌گردد.<ref> منابع: قرآن کریم: أطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبد الحسین بن محمدتقی طیب (۱۴۱۲ق)، تهران، انتشارات اسلام، دوم، ۱۳۷۸ش؛ التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۲۶۰ق)، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۴۲ق؛ تفسیر القرآن الکریم، محمد بن ابراهیم شیرازی معروف به ملاصدرا (۱۰۵۰ق)، تحقیق و تصحیح: محسن بیدار فر - محمد خواجوی، قم، بیدار، دوم، ۱۳۶۶ش؛ تفسیر المراغی، احمد بن مصطفی مراغی (۱۳۷۱ق)، مصر، مصطفی بابی حلبی، اول، ۱۳۶۵ق؛ تفسیر جوامع الجامع، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تهران، دانشگاه تهران، اول، ۱۳۷۷ش؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی (معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۴ش؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، محمود بن عبدالله معروف به آلوسی (۱۳۷۰ق)، تصحیح: محمد حسین عرب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین عائلا، سید علی خان بن احمد حسینی شیرازی (۱۱۲۰ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق، شرح نهج البلاغة، میثم بن علی بحرانی (۶۷۹ق)، تهران، دفتر نشر الکتاب، دوم، ۱۴۰۴ق؛ عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۰۴ق، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، محمد بن رضا صادقی تهرانی (۱۴۳۲ق)، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، دوم، ۱۳۶۵ش؛ قاموس قرآن، سید علی اکبر بن محمد قرشی معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ششم، ۱۴۱۲ق؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار، احمد بن ابی سعید میبدی (قرن ۶ق)، به کوشش: علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، پنجم، ۱۳۷۱ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۵ق؛ مسند الإمام الرضا، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق، المعجم الإحصائی لألفاظ القرآن الکریم، محمود روحانی (۱۳۱۵ش)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ش؛ مفردات ألفاظ القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دمشق - بیروت، دار القلم - الدار الشامیة، اول، ۱۴۱۲ق، المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۹۹۷م</ref>..<ref>[[محمد علی سلطانی|سلطانی، محمد علی]]، [[آسمان - سلطانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۱، ص ۱۱۸.</ref>
در [[روایت]] [[حسین بن خالد]] از [[امام رضا]]{{ع}} مقوله نامرئی بودن ستون [[آسمان]] به خوبی تشریح شده است. این توصیف‌ها در بسیاری از روایت‌های [[دینی]] هم تکرار شده است که متأثر از تعبیرات [[قرآنی]] است. به نظر می‌رسد توصیف [[قرآن]] از آسمان به گونه‌ای است که برای [[مردم]] آن [[روز]] قابل [[فهم]] بود؛ مردمی که با توجه به [[قدرت]] [[بینایی]] چشمشان آسمان را می‌دیدند و می‌توانستند تصویری از آن در [[ذهن]] خود داشته باشند. این توصیف در درون خود معنا و مفهومی نیز دارد که می‌تواند برای مردم امروز که با چشم مسلح و ابزار [[علمی]] بسیار دقیق درباره آسمان مطالعه می‌کنند سخنی متقن داشته باشد. [[بدیهی]] است که برای آیندگان نیز که از ابزارهای قوی‌تری برخوردار خواهند بود مفهومی جدید و متناسب با آن روز خواهد داشت. با این [[تفسیر]]، مفاهیم تعابیری چون آسمان، [[عرش]]، [[هفت آسمان]]، "ماء"، "یوم" و امثال اینها همان چیزی است که از این الفاظ می‌فهمیم. اما زمانی که به مصداق خارجی آنها می‌رسیم تفاوت پیدا می‌کند و تشابه حاصل می‌شود. از این‌رو، مثلاً برای آسمان مصادیق گوناگونی وجود دارد و حتی می‌تواند مصادیق جدیدی پیدا شود. اینکه به طور دقیق گفته شود قرآن و روایت‌های دینی کدام مصداق از مصادیق متعدد آسمان را در نظر دارد مبهم است و داخل در [[متشابهات]] می‌گردد.<ref> منابع: قرآن کریم: أطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبد الحسین بن محمدتقی طیب (۱۴۱۲ق)، تهران، انتشارات اسلام، دوم، ۱۳۷۸ش؛ التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۲۶۰ق)، تحقیق: احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۴۲ق؛ تفسیر القرآن الکریم، محمد بن ابراهیم شیرازی معروف به ملاصدرا (۱۰۵۰ق)، تحقیق و تصحیح: محسن بیدار فر - محمد خواجوی، قم، بیدار، دوم، ۱۳۶۶ش؛ تفسیر المراغی، احمد بن مصطفی مراغی (۱۳۷۱ق)، مصر، مصطفی بابی حلبی، اول، ۱۳۶۵ق؛ تفسیر جوامع الجامع، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تهران، دانشگاه تهران، اول، ۱۳۷۷ش؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی (معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۴ش؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، محمود بن عبدالله معروف به آلوسی (۱۳۷۰ق)، تصحیح: محمد حسین عرب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین عائلا، سید علی خان بن احمد حسینی شیرازی (۱۱۲۰ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق، شرح نهج البلاغة، میثم بن علی بحرانی (۶۷۹ق)، تهران، دفتر نشر الکتاب، دوم، ۱۴۰۴ق؛ عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۰۴ق، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، محمد بن رضا صادقی تهرانی (۱۴۳۲ق)، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، دوم، ۱۳۶۵ش؛ قاموس قرآن، سید علی اکبر بن محمد قرشی معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ششم، ۱۴۱۲ق؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار، احمد بن ابی سعید میبدی (قرن ۶ق)، به کوشش: علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، پنجم، ۱۳۷۱ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۵ق؛ مسند الإمام الرضا، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق، المعجم الإحصائی لألفاظ القرآن الکریم، محمود روحانی (۱۳۱۵ش)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ش؛ مفردات ألفاظ القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دمشق - بیروت، دار القلم - الدار الشامیة، اول، ۱۴۱۲ق، المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۹۹۷م</ref>..<ref>[[محمد علی سلطانی|سلطانی، محمد علی]]، [[آسمان - سلطانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۱، ص ۱۱۸.</ref>


==آسمان در دایره المعارف قرآن کریم==
==مقدمه==
برابر [[عربی]] [[آسمان]]، "سماء" است. ریشه سماء را سُمُوّ، سُمْی و سَمْو به معنای [[علوّ]] گفته‌اند.<ref> الصحاح، ج ۶، ص ۲۳۸۱، "سما"؛ مقاییس، ج ۳، ص ۹۸، "سمو".</ref> مصطفوی، سماء را معرّب شِمَیا در آرامی، [[سریانی]] و [[عبری]] می‌داند.<ref>التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو".</ref> به گفته [[ابن اثیر]] <ref>النهایه، ج ۲، ص ۴۰۶، "سماء".</ref> و راغب،<ref>مفردات، ص ۴۲۷، "سماء".</ref> سماء مؤنث است و گاهی مذکّر به کار می‌رود؛ امّا جوهری <ref> الصحاح، ج ۶، ص ۲۳۸۱، "سما".</ref> آن را هم مؤنث و هم مذکّر می‌داند. در [[قرآن]]، [[افعال]] و ضمایرِ سماء، جز در [[آیه]] {{متن قرآن|السَّمَاءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ }}<ref>«آسمان از (سختی) آن می‌شکافد» سوره مزمل، آیه ۱۸.</ref> مؤنث آمده.
ابن‌منظور، سماء در مقابل [[ارض]] را مؤنث، و سماء به معنای سقف را مذکّر دانسته است. جمع سماء را اَسمیه، سماوات، سُمِیّ و سماء گفته‌اند.<ref>لسان‌العرب، ج ۶، ص ۳۷۸، "سما".</ref> به نظر راغب <ref>مفردات، ص ۴۲۷، "سماء".</ref> و مصطفوی،<ref>التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۱، "سمو".</ref> سماء برای جمع و مفرد هر دو به کار می‌رود؛ چنان‌که در آیه {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد  و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref> برای آن، [[ضمیر]] جمع {{متن قرآن|هُنَّ}} به کار رفته است؛ البتّه برخی آن را مفرد دانسته و گفته‌اند: ضمیر هُنّ در این آیه به مناسبت {{متن قرآن|سَبْعَ سَمَاوَاتٍ}} جمع آمده <ref> قاموس قرآن، ج ۳، ص ۳۳۲، "سماء".</ref> و جهت آن‌که سماء، به صورت مذکّر و مؤنث، جمع و مفرد به کار می‌رود، اسم جنس بودن آن است.<ref>مفردات، ص ۴۲۷، "سما".</ref> سماء به معنای چیزی بالای چیز دیگر و محیط بر آن است <ref>التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو".</ref> و این معنا، در همه مواردِ به کار رفته، جاری است؛ از این رو به [[باران]]،<ref>مقاییس، ج ۳، ص ۹۸، "سمو".</ref> گیاه (زیرا از باران که سماء است می‌روید یا چون از [[زمین]] بلندتر است)،<ref>مفردات، ص ۴۲۷، "سما".</ref> سقف [[خانه]] و پشت اسب نیز سماء می‌گویند.<ref>مقاییس، ج ۳، ص ۹۸، "سمو".</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==مقصود از سماء==
کلمه سماء در [[قرآن]]، ۱۲۰ بار مفرد، ۱۹۰ بار جمع <ref>المعجم الاحصائی، ج ۲، ص ۸۶۳ ـ ۸۶۷. </ref> و ۱۰۰ مرتبه تنها آمده و غیر از آن، با [[ارض]] به کار رفته که ۱۷۳ بار بر ارض مقدّم و ۷ مرتبه مؤخّر و بر موارد ذیل اطلاق شده است:
#'''اجرام و فضای بالا:''' {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا }}<ref>«خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت » سوره رعد، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا}}<ref>«در آسمان برج‌هایی پدید آورد » سوره فرقان، آیه ۶۱.</ref> این مورد، بیش‌ترین کاربرد را دارد.
#'''قشر متراکم اطراف [[زمین]] (جوّ):''' {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ}}<ref>«و آسمان را چون بامی نگهداشته آفریدیم و آنان از نشانه‌های آن رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۳۲.</ref>.<ref>نمونه، ج ۱۳، ص ۳۹۸.</ref>
#'''سقف و آسمانه [[خانه]]:''' {{متن قرآن|فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ }}<ref>« ریسمانی از سقف بیاویزد » سوره حج، آیه ۱۵.</ref>.<ref> وجوه قرآن، ص ۱۳۴، "سما".</ref>
#'''[[عالم ملکوت]] و [[مقام قرب الهی]]:''' {{متن قرآن|أَأَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِيَ تَمُورُ}}<ref>«آیا از آنکه در آسمان است ایمنی یافته‌اید که شما را در زمین فرو برد در آن حال که ناگهان زمین بجنبد» سوره ملک، آیه ۱۶.</ref>.
#'''گنبد کبود که [[انسان]] بالای سر خود [[مشاهده]] می‌کند:''' {{متن قرآن|وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ }}<ref>« ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>.<ref> نثر طوبی، ج ۱، ص ۳۵۲.</ref>
برخی معتقدند: سماء به معنای [[باران]] {{متن قرآن|ِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا}}<ref>«تا (باران) آسمان را بر شما ریزان ، بفرستد.» سوره نوح، آیه ۱۱.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۴۳؛ وجوه قرآن، ص ۱۳۴، "سماء".</ref> و [[ابر]] {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ}}<ref>«و از آسمان، آبی خجسته فرو فرستادیم آنگاه با آن بوستان‌ها و دانه درویدنی رویاندیم» سوره ق، آیه ۹.</ref>.<ref> قرطبی، ج ۱۷، ص ۶. </ref> نیز به کار رفته است. روشن است که همه این موارد، در معنای [[علوّ]] (مکانی یا رتبی) مشترکند.<ref> التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو"؛ نمونه، ج ۱۱، ص ۴۷.</ref>[[آسمان]]، گاهی [[مادّی]] و گاهی [[معنوی]] ([[ملکوت]]) است؛ امّا به [[دلیل قطعی]] نبودن یکی از آن دو در هر [[آیه]]، ما نیز چون بیش‌تر [[مفسّران]] در [[مقام]] [[انتخاب]] نیستیم؛ بلکه به مباحث مطلق [[آسمان]] می‌پردازیم.
در [[قرآن‌کریم]] گویا هرگاه [[آسمان‌ها]] و زمین و موجودات میان آن دو مقصود بوده، چنین آمده: {{متن قرآن|رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ}}<ref>«پروردگار پیروزمند آمرزگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست» سوره ص، آیه ۶۶.</ref> و اگر مجموع آسمان‌ها و زمین از حیث خودشان، نه موجودات در آنها منظور بوده، این‌گونه آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰.</ref> و اگر ذوی‌العقول در آن دو منظور بوده، با اسم موصول "مَن" همراه شده: {{متن قرآن|أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا جز دین خداوند را باز می‌جویند با آنکه آنان که در آسمان‌ها و زمینند خواه‌ناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده می‌شوند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.</ref> و هرگاه مطلق [[آسمان]] در برابر [[زمین]] [[اراده]] شده، هردو به صورت مفرد آمده‌اند: {{متن قرآن|فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ}}<ref>«پس، سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این (سخن) به همان گونه که سخن می‌گویید راستین است» سوره ذاریات، آیه ۲۳.</ref>.<ref>التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو".</ref> افزون بر "سماء" واژه‌های {{متن قرآن|سَبْعًا شِدَادًا}}<ref>«هفت آسمان پابرجا بنا کردیم» سوره نبأ، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|سَبْعَ طَرَائِقَ }}<ref>« هفت راه (آسمانی) » سوره مؤمنون، آیه ۱۷.</ref> که مقصود از آن، آسمان‌های هفت‌گانه است <ref> قرطبی، ج ۱۲، ص ۷۵، ج ۱۹، ص ۱۱۲.</ref> و {{متن قرآن|وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ}}<ref>«و به بام برافراشته (آسمان)،» سوره طور، آیه ۵.</ref> به معنای آسمانند.
در [[قرآن]]، [[روایات]] و [[فرهنگ اسلامی]]، [[آسمان]] دارای جای‌گاه بلند و پراهمّیّتی است و در روایات و اشعار، اشیا و امور ارزش‌مند به آن [[تشبیه]] شده است. نظام‌شگفت‌انگیزآسمان که هر جزء آن آیتی از [[آیات]] الهی‌است، با گذشت میلیون‌هاسال‌بدون کم‌ترین [[انحراف]] ودگرگونی‌ادامه داردوبا [[پیشرفت علم]]، هر [[روز]] پرده از این [[نظام]] شگفت‌آور کنار رفته، اسرار آن آشکار می‌شود و خداوند در آیاتی چند به آسمان [[سوگند]] یاد می‌کند {{متن قرآن|وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ}}<ref>«سوگند به آسمان آراسته به راه‌های ستارگان» سوره ذاریات، آیه ۷.</ref> که این سوگند به سبب [[شرف]] و [[نورانیّت]] آن است.<ref>تفسیر ملاصدرا، ج ۷، ص ۱۰۰.</ref> آسمان [[معنوی]] جای‌گاه و [[معبد]] [[فرشتگان]]، [[محل]] صدور [[احکام]] و [[اوامر الهی]] و [[الواح]] و مقدّرات است و نامه‌های [[اعمال]] به آنجا می‌رود.<ref> المیزان، ج ۱۲، ص ۱۳۶.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==[[آفرینش]] [[آسمان]]==
براساس آیاتِ ‌قرآن، چهار مرحله بر [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] گذشته است:
#مرحله‌ای که در فضای خالی [[جهان]] <ref> نهج‌البلاغه، خطبه ۱، ص ۱۵.</ref> هیچ چیز وجود نداشت، جز مایعی که قرآن از آن به "ماء" تعبیر کرده، و [[عرش]] آفرینش [[خدا]] بر آن بوده است: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ }}<ref>«و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت » سوره هود، آیه ۷.</ref> از [[آیه]] پیش گفته، به [[اجمال]] (به کمک [[دانش]] کیهان‌شناسی) می‌توان فهمید که [[آسمان]] و [[زمین]]، پیش از مرحله دخان که در [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد  که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref> آمده، "ماء" و به صورت گازهای بسیار فشرده بوده که شکل موادّ مذاب را داشته است.<ref>الفرقان، ج۱۶ و ۱۷، ص ۲۸۵؛ نمونه، ج ۹، ص۲۶.</ref>. [[دانشمندان]] نیز مادّه نخستین [[آفرینش جهان]] [[مادّی]] را که [[قرآن]] از آن به ماء تعبیر کرده، موادّ مذاب دارای حرارت بسیار و فوق العاده می‌دانند، نه آب معمولی که ترکیب "O۲H" دارد؛ زیرا آب، در حرارت بیش از صد [[درجه]]، به طور کلّی به بخار تبدیل می‌شود. افزون بر آن، آب در حالت غلیان، [[آتش]] و زبانه تولید نمی‌کند؛ چه رسد به اینکه [[دود]] (دخان) ایجاد کند.<ref> زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن، ص ۱۸.</ref> برخی برآنند که پیدایش و [[تکامل]] [[جهان]]، از فضایی مملو از مادّه‌ای بسیار گرم آغاز شده و تحت تأثیر فشار شگرف آن، گسترش یافته و در این مدّت، انبساط جهان و درجه حرارت مادّه به کندی در حال تنزّل است، و در مرحله معیّنی از این گسترش، گازِ پیوسته، بریدگی یافته و به پاره ابرهای [[منظم]] گِردی که همان [[ستارگان]] است، مبدل گشته است.<ref>پیدایش و مرگ خورشید، ص ۲۰۳.</ref> این [[حقیقت]] را می‌توان از [[روایات]] [[امامان]]{{عم}} نیز استفاده کرد. [[امام باقر]]{{ع}} درباره [[آغاز آفرینش]] می‌گوید: همه چیز آب بود و [[عرش الهی]] بر آن قرار داشت؛ سپس [[خداوند]]، اشتعال و انفجاری در آب پدید آورد و پس از آن، شعله و زبانه‌اش را خاموش کرد و در پی آن، گازی پدید آمد که مادّه [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] شد.<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۰. </ref> [[حضرت]]، در روایتی دیگر، مادّه نخستین آفرینش را "ماء" و ویژگی آن را سابقه و نَسَب نداشتن دانسته است<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۰. </ref> و از آن به دست می‌آید که "ماء" آب معمولیِ دارای سابقه و ترکیب نبوده است.<ref>زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن، ص ۲۱.</ref> برخی نیز معتقدند "ماء" در این [[روایت]]، استعاره از [[عقل]] یا [[نور]] است که نخستین [[آفریده]] [[خدا]] به شمار می‌رود؛ بنابراین منظور از آن آب [[جسمانی]] نیست.<ref> توحید صدوق، ص ۶۴؛ شرح توحید صدوق، ج ۱، ص۵۱۸. </ref>
#'''مرحله دخانی:''' این دوره، پس از دوره موادِّ مذابِ یک‌نواخت است. [[قرآن]]، پس از بیان [[آفرینش]] [[زمین]]، به دوره دخانِ [[آسمان]] تصریح می‌کند: {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد  که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref> لغویان، دخان را به [[دود]] معنا کرده‌اند. راغب، دخان را چیزی می‌داند که به همراه زبانه [[آتش]] متصاعد می‌شود.<ref>مفردات، ص ۳۱۰، "دخن".</ref> چگونگی پیدایش دخان، در روایت پیشین از [[امام باقر]]{{ع}} آمده است. به نظر بیش‌تر کیهان‌شناسان نیز فرضیه انفجار بزرگ (Bigbang) در مادّه نخستین آفرینش، به [[حقیقت]] پیوسته.<ref>من علم الفلک القرآنی، ص ۳۰.</ref> درباره شکل و ترکیب دخان باید گفت: همان‌گونه که مقصود از ماء، آب معمولی نیست، دخان نیز نباید دود ساده و معمولی باشد. "ژرژگاموف" می‌نویسد: ادلّه نجومی، ما را به این حقیقت رهنمون می‌سازد که این [[ستارگان]] بی‌شمار آسمان، آغازی دارند و تمام آنها از گازهای بسیار داغ پدید آمده‌اند.<ref>پیدایش و مرگ خورشید، ص ۲۰۳.</ref> "بوکای" در ذیل [[آیه]] پیشین، واژه دخان را چنین ترجمه کرده است: بنیانی گازیِ ساخته شده که در آن، بخشچه‌های ریزی به حالت کمابیش [[پایدار]] معلّقند و ممکن است دارای حالت جامد یا مایع و [[درجه]] گرمای بالا باشد.<ref>مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص ۱۹۶.</ref> در [[روایات]] [[امامان]]{{عم}} از این مرحله، گاهی به بخار {{متن حدیث|خَلَقْتُ اَلسَّمَوَاتِ ... مِنْ بُخَارِ اَلْمَاءِ}}<ref> بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۷۳ و ج ۵۵، ص ۸۸. </ref> و گاهی به دخان: {{متن حدیث| ثُمَّ أَمَرَ اَلنَّارَ فَخَمَدَتْ فَارْتَفَعَ مِنْ خُمُودِهَا دُخَانٌ فَخَلَقَ اَللَّهُ اَلسَّمَاوَاتِ مِنْ ذَلِكَ اَلدُّخَانِ }}<ref> نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۱. </ref> تعبیر شده است.
#'''مرحله شکل گرفتن هفت‌ آسمان که پس از دخان بودن پدید آمده:''' {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد  که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.</ref> چنان‌که در [[روایت]] [[امام باقر]]{{ع}} به این دوره نیز اشاره شده است.<ref> نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۴۱. </ref>
#'''مرحله رتق و فتق [[آسمان‌ها]]:''' [[قرآن]]، به رتق آسمان‌ها و [[زمین]] در ابتدای [[آفرینش]]، سپس فتق آنها تصریح کرده است؛ {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا کافران درنیافته‌اند که آسمان‌ها و زمین فرو بسته بود ما آنها را برگشودیم و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم، آیا ایمان نمی‌آورند؟» سوره انبیاء، آیه ۳۰.</ref> در این که رتق و فتق آسمان‌ها و زمین چیست، آرای گوناگونی بر اساس شواهدی از [[آیات]] و [[روایات]] یا داده‌های [[علمی]]، گفته شده است:
##رتق، به هم [[پیوستگی]] آسمان‌ها با زمین در [[آغاز آفرینش]] است. به نظر [[دانشمندان]]، [[جهان]] ابتدا به صورت [[توده]] بزرگی از بخار سوزان بود که ‌بر اثر انفجارهای درونی و حرکت، آرام آرام تجزیه شد و کواکب و ستاره‌ها، از جمله منظومه شمسی و کره زمین پدید آمد.<ref>الفرقان، ج ۱۶ و ۱۷، ص ۲۸۵؛ نمونه، ج ۱۳، ص ۳۹۴.</ref>
##آسمان‌ها طبقه‌های به هم پیوسته بودند و [[خداوند]] آنها را فتق (جدا) کرد و به شکل [[هفت آسمان]] پدید آورد، [[زمین]] نیز چنین است.<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۷۲.</ref> [[امام علی]]{{ع}} در داستان آغاز آفرینش، به این موضوع تصریح می‌کند: خداوند، [[آسمان]] را به طبقه‌ها تبدیل کرد و طبقه‌ها را از هم گشود و آن را هفت آسمان ساخت؛ پس از آن‌که به یک‌دیگر بسته و به [[فرمان]] او، چنگ در یک‌دیگر نهاده بودند.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۲۱۱، ص ۴۴۴.</ref>
##آسمان‌ها رتق بودند؛ یعنی محکم بودند و خلل و فُرَجی در آنها نبود و خداوند، آنها را با [[باران]] گشود و این معنایِ {{متن قرآن|وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ}}<ref>«و سوگند به آسمان باران‌زا،» سوره طارق، آیه ۱۱.</ref> است. زمین نیز رتق و محکم بود و [[آمادگی]] [[رویش گیاهان]] را نداشت و خداوند آن را فتق کرد و برای روییدن گیاهان آماده ساخت: {{متن قرآن|وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ}}<ref>«و به زمین برشکافته (از گیاه)» سوره طارق، آیه ۱۲.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج۱۰، ص ۷۱۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۶۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در [[تفسیر]] رتق و فتق در [[آیه]] {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا کافران درنیافته‌اند که آسمان‌ها و زمین فرو بسته بود ما آنها را برگشودیم و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم، آیا ایمان نمی‌آورند؟» سوره انبیاء، آیه ۳۰.</ref> می‌گوید: [[آسمان]] به رنگ آب سبز، و [[زمین]] خشک و به رنگ آب زلال، و هر دو "مرتوق" بودند و در نداشتند. [[زمین]]، دارای در (منفذی) که [[محل]] [[رویش گیاهان]] است، نبود و [[آسمان]] بر زمین نمی‌بارید تا از آن گیاه بروید؛ پس [[خداوند]]، آسمان را با [[باران]] و زمین را با رویش گیاهان گشود.<ref>نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۲۵.</ref>
##[[آسمان‌ها]] و زمین، رتق یعنی تاریک بودند و موجودات آنها دیده نمی‌شدند. خداوند آنها را با اجرام [[نورانی]]، فتق (روشن) کرد.<ref> کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۲۳۰.</ref>
##آسمان‌ها و زمین "رتق" بودند؛ یعنی موجود نبودند و با فتق، وجود یافتند.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۶۲ و ۱۶۳.</ref> فخررازی تفسیر اوّل، دوم و سوم را به ترتیب راجح دانسته و سوم را به بیش‌تر [[مفسّران]] نسبت داده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۶۲ و ۱۶۳.</ref> الفرقان، میان آرای پیشین چنین جمع کرده: "رتقاً" که به صورت مصدر و مفرد آمده، دلیل بر آن است که آن دو، در آغاز یکی بودند و زمین و آسمانی وجود نداشت؛ بلکه هر دو، مادّه واحد نخستین بودند که از آن به "ماء" تعبیر می‌شود و در این مادّه، به هم پیوسته بودند؛ سپس ماء، فتق، و به دخانِ سماء و زَبَدِ [[ارض]] تقسیم شد. در آیه {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}<ref>«سپس به آسمان رو آورد  که (چون) دودی بود و به آن و به زمین فرمود: خواه یا ناخواه بیایید! گفتند: فرمانبردارانه آمدیم» سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.</ref> رتق و فتق دوم بیان شده. پس دخانِ آسمان، اصلِ دوم آسمان‌ها است که از "ماء"، فتق (جدا) سپس به [[هفت آسمان]] فتق شد؛ چنان‌که زَبَد ارض، برای ارضین سبع، اصل بود و فتق شد؛ سپس فتق سوم صورت گرفت و زمین با [[رویش گیاهان]] و [[آسمان]] با [[نزول]] [[باران]] فتق شد: {{متن قرآن|وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ وَالأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ }}<ref>«و سوگند به آسمان باران‌زا، و به زمین برشکافته (از گیاه)» سوره طارق، آیه ۱۱-۱۲.</ref>.<ref>الفرقان، ج ۱۶ و ۱۷، ص ۲۸۵.</ref> [[علامه طباطبایی]]، جدا شدن ترکیبات زمینی و هوایی را از یک‌دیگر، از جمله گیاهان از زمین، حیوان از حیوان و [[انسان]] از انسان، و پدید آمدن ترکیبات و ویژگی‌های تازه را رتق و فتق در [[جهان مادّی]] می‌داند که در [[آسمان‌ها]] و زمین و کواکب نیز جاری است و تکرار آن در این [[جهان]]، دلیل بر آن است که روزی همه آنها، رتق (به هم پیوسته) بودند. وی یافته‌های [[علمی]] را نیز [[مؤیّد]] این نظر دانسته؛ زیرا اجرامی که در دید ما هستند، از عناصر مشترک معیّنی تشکیل شده‌اند و هر کدام عمری محدود دارند.<ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۷۸.</ref>
##مقصود از "رتق"، [[وحدت]] [[حقیقت]] وجود واحد بسیط، و مقصود از "فتق"، تفصیل آن به صورت آسمان، [[زمین]]، [[عقل]]، نفس و... است.<ref>الحکمه‌المتعالیه، ج ۶، ص ۱۱۷.</ref> طبق این قول، رتق و فتق طولی خواهند بود و بر این اساس تحقّق مرحله فتق مستلزم از بین رفتن مرحله رتق نیست؛ چنان‌که خود این قول نیز در طول اقوال پیشین بوده و با هر یک از آنها قابل جمع است.
[[تورات]] نیز درباره [[آغاز آفرینش]] آسمان‌ها عباراتی دارد که رتق و فتق آسمان‌ها به [[اجمال]] از آن برداشت می‌شود: و [[خداوند]] گفت: فلکی باشد در میان آب‌ها و آب‌ها را از آب‌ها جدا کند و [[خدا]] [[فلک]] را بساخت و آب‌های زیر فلک را از آب‌های بالای فلک جدا کرد و چنین شد.<ref> کتاب مقدّس، پیدایش ۱: ۶. </ref> نویسنده التمهید بر آن است که در [[سفر]] پیدایش تورات این عبارت بوده: خداوند، جوهری را آفرید؛ آن‌گاه با دیده [[هیبت]] به آن نگریست و ماء شد و آسمان‌ها و زمین را از آن آفرید و میانشان جدایی افکند؛ ولی این عبارت از [[تورات]] حذف شده است<ref> التمهید، ج ۶، ص ۱۳۳.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==ترتیب [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]==
از ظاهر برخی [[آیات]] استفاده می‌شود که [[آفرینش آسمان]] پس از زمین بوده است: "هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم ما فِی الأرض جَمیعاً ثُمَّ استَوی إلی السَّماءِ فَسَوّهنَّ سَبعَ سموتٍ". (بقره / ۲، ۲۹) و نیز فصلت / ۴۱، ۹ تا ۱۲، طبق ظاهر این آیات، [[خداوند]] پس از آفرینش[[زمین]] و موجودات آن، قصد آفرینش آسمان‌ها را نموده و آنها را آفرید؛ زیرا قصد آفرینش آسمان‌ها با "ثمّ" که بیان‌گر ترتیب است، بر آفرینش موجودات زمین عطف شده.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۵.</ref> در دو [[آیه]]، آفرینش آسمان پیش اززمین‌دانسته‌شده‌است: "ءَأَنتُم أشَدُّ خَلقاً أمِ‌السَّماءُ بَنـها" (نازعات / ۷۹، ۲۷)، "وَالأرضَ بَعدَ ذلِکَ دَحـلـهَا". (نازعات / ۷۹، ۳۰) بیان [[مفسّران]] درباره ترتیب آفرینش آسمان و زمین به سبب [[اختلاف]] در ظاهر این دو دسته آیات ـ در صورتی که گسترانیدن زمین (دحوالأرض) با آفرینش آن یکی بوده باشد ـ چهار گونه است که در برخی از آنها صرفا به اظهار نظر بسنده شده و در برخی دیگر، جمع بین آیات نیز ذکر شده است:
الف. بیش‌تر مفسّران برآنند که [[آسمان]]، پیش از زمین [[آفریده]] شده؛ زیرا در آیه ۳۰ نازعات / ۷۹ پس از بیان آفرینش آسمان، گسترانیدن زمین را بیان می‌کند: "وَالأرضَ بَعدَ ذلک دَحلهَا" و در آیه "ثُمَّ استَوی إلی السَّماءِ" (فصّلت / ۴۱، ۱۱) از ظاهر کلمه "ثُمّ" به دست می‌آید که خداوند، آسمان‌ها را پس از زمین آفریده؛ ولی این ترتیب و تأخّر در بیان است، نه در آفرینش و واقع.<ref>المنیر، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref> علاّمه طباطبایی گسترش زمین (دَحوُالأرض) را که در آیات ۳۰ ۳۳ [[سوره نازعات]] / ۷۹ پس از آسمان آمده، از آفرینش آن به همان شکل کروی جدا نمی‌داند و بر آن است که [[خلقت]] و گسترش زمین یکی بوده و پس از [[آفرینش آسمان]] اتّفاق افتاده است. افزون بر این، در این [[آیات]]، پس از بیان گستردن [[زمین]]، به [[اخراج]] آب و چراگاه و ریشه‌دار کردن کوه‌ها اشاره شده و این همان چیزی است که در آیات ۹ و ۱۰ فصّلت / ۴۱ آمده است: "قُل أئِنَّکم لَتکفرونَ بِالَّذی خَلَقَ الأرضَ فِی یَومَینِ... * و جَعَل فیها رَوسِیَ مِن فَوقِها و بـرَکَ فِیها و قَدَّر فِیها أقوتَها."... در این آیات، قراردادن کوه‌ها در زمین و [[برکت]] دادن به آن و تقدیر [[ارزاق]] که این امور یک مرحله دیگر است، با [[آفرینش]] [[زمین]] یک‌جا آمده و آفرینش آسمان را با "ثُمَّ" بدان عطف کرده‌است؛ بنابراین، "ثُمَّ" به معنای‌بَعدیت زمانی نیست؛ بلکه بَعدیّت در ذکر و خبراست وظهور "بعد ذ لک" درتأخّرزمانی‌درآیات [[سوره نازعات]] که [[خلقت]] زمین را پس از [[آسمان‌ها]] می‌داند، از [[ظهور]] "ثمّ" روشن‌تر و قوی‌تراست که آفرینش آسمان را پس از زمین می‌داند.<ref> المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۵.</ref>
ب. دسته‌ای دیگر از جمله [[مجاهد]]، [[حسن بصری]] و ابن‌عبّاس با [[استدلال]] به [[آیه]] ۲۹ بقره / ۲ و ۹ و ۱۱ فصّلت / ۴۱ آفرینش آسمان را پس از زمین می‌دانند.<ref> التحریروالتنویر، ج ۱، ص ۳۸۴.</ref>
ج. برخی، [[تعارض]] میان آیه [[سوره فصلت]] و آیات سوره نازعات را این گونه برطرف می‌کنند: آسمان‌ها پس از مرحله "دخان" دو بنا داشته‌اند: بنای اوّل، همان است که در این آیات آمده: "رفع سَمکَها فَسَوّـها * وأغطَش لَیلَها و أخرجَ ضُحلـهَا" (نازعات / ۷۹، ۲۸ و ۲۹) و بنای دوم، هفت‌گانه کردن آن بوده؛ پس آیات سوره نازعات، بنای اوّل را بیان می‌کند؛ زیرا هفت‌گانه کردن در آنها نیامده و آیات سوره فصلت، هر دو بنا را بیان می‌کند: "ثُمَّ استوی إلی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلأرضِ ائتِیا... * فَقَضـلـهُنَّ سَبعَ سَمَوتٍ فی یَومَین.".. و گسترش زمین (دَحوالأرض) و اخراج آب و چراگاه و ارساء کوه‌ها در زمین، در فاصله دو بنای [[آسمان]] صورت گرفته است.<ref>الفرقان، ج ۲۴ و ۲۵، ص ۲۶.</ref>
د. گروهی از [[مفسّران]] از جمله [[طبرسی]]، میان دو دسته [[آیات]] مزبور چنین جمع کرده‌اند: [[خداوند]] جِرم [[زمین]] را پیش از آسمان [[خلق]] کرد؛ ولی آن را گسترش نداد؛ سپس آسمان را آفرید و پس از آن زمین را گسترانید: "وَالأَرضَ بَعدَ ذلکَدَحلهَا".(نازعات / ۷۹، ۳۰)<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۵۹. </ref> بوکای، با بررسی آیات به این نتیجه می‌رسد که [[قرآن]]، ترتیبی را در [[آفرینش آسمان]] و زمین بیان نکرده و کاربرد واژه‌های "واو" "ثمّ" و "بعد" هنگام بیان آفرینش آسمان و زمین، فقط برای [[ارتباط]] [[کلام]] و جمله‌ها است.<ref>مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص ۱۹۵.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==مدت آفرینش آسمان ها==
در هفت [[آیه]]، مدّت [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و زمین و آن‌چه در آنها قرار دارد ([[جهان]] آفرینش [[مادّی]]) شش [[روز]] بیان شده است: "وَ لَقَد خَلَقنا السَّمـوتِ وَ الأرضَ وَ ما بَینَهما فِی سِتَّةِ أیّامٍ.".. (ق / ۵۰، ۳۸) و در یک آیه، مدّت آفرینش آسمان‌ها، دو روز بیان شده: "ثُمَّ استَوی إلی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ... * فَقضهُنَّ سَبعَ سَموتٍ فِی یَومَین". (فصّلت / ۴۱، ۱۱ و ۱۲) بیش‌تر مفسّران برآنند که مقصود از [[یوم]] در آیه، روز معمولی نیست؛ زیرا روز معمولی با حرکت وضعی زمین به دور خود و تابش [[نور]] [[خورشید]] بر آن پدید می‌آید؛ حال آن‌که پیش از آفرینش[[زمین]] و خورشید، روز و شبی نبود؛<ref> الکشّاف، ج۳، ص۲۸۸؛ المیزان، ج۱۷، ص ۳۶۲؛ قرطبی، ج۷، ص۱۴۰.</ref> بنابراین، روز به معنای مرحله‌ای از وجود آفرینش است؛ یعنی خداوند، آسمان‌ها و زمین (مجموعه آفرینش) را در شش دوره، و آسمان‌ها را در دو دوره آن آفرید. اطلاق "یوم" بر مرحله‌ای که در آن حادثه‌ای رخ داده، بسیار به کار رفته؛ از جمله در آیه ۱۴۰ آل‌عمران / ۳: "و تِلکَ الأیّامُ نُداوِلُها بَینَ‌الناسِ.".. و ۱۰۲ [[یونس]] / ۱۰: "فَهَل یَنتَظِرونَ إلاّ مِثلَ أیّامِ الَّذِینَ خَلَوا مِن قَبلِهم."...<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۲ ـ ۳۶۵.</ref> رشیدرضا "[[یوم]]" را به معنای مرحله دانسته، می‌گوید: یعنی در شش [[زمان]] (مرحله) که در هر مرحله یک شکل [[آفرینش]] کامل شده؛ گرچه ممکن است مدّت آن هزاران سال از روزهای [[زمین]] باشد.<ref>المنار، ج ۱۱، ص ۲۹۵.</ref> [[کیهان]] شناسان به مراحل شش‌گانه اشاره‌ای نمی‌کنند؛ امّا به این موضوع که هر مرحله از پیدایش آفرینش، دوره‌ای طولانی بوده، [[اذعان]] دارند؛<ref>مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص ۱۹۲.</ref> از این رو احتمال این که مقصود، همین شش [[روز]] هفته باشد که از یک‌شنبه آغاز و به [[جمعه]] ختم شده، از دلیل [[استواری]] برخوردار نیست؛ هم‌چنین نظر [[مجاهد]] که جمعه را به این نام خوانده است؛ زیرا همه موجودات در آفرینش، در آن روز برای [[خدا]] جمع شدند<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۵۹. </ref>. [[صدرالمتألهین]]، یوم را روزهای [[ربوبی]] می‌داند که هر روز آن هزار سالِ [[دنیا]] است<ref> تفسیر ملاصدرا، ج ۶، ص ۲۸ ـ ۳۰.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==[[عظمت]] [[آفرینش آسمان]] ها==
درچند [[آیه]]، برعظمت‌و [[شگفتی]] آفرینش [[آسمان‌ها]] تصریح شده، و آن را از [[آفرینش انسان]] (باتمام پیچیدگی آن) دشوارتر و مهم‌تر دانسته است: "لَخَلقُ السَّمـوتِ والأرضِ أَکبرُ مِن خَلقِ النّاسِ" ([[غافر]] / ۴۰، ۵۷)، "ءَ أنتُم أشدُّ خَلقا أمِ السَّماءُ بَنـلـها * رفعَ سَمکَها فَسَوّها". (نازعات / ۷۹، ۲۷ و ۲۸) چنان که در روایتی، [[زمین]] و موجودات آن در برابر [[آسمان]] اوّل به حلقه‌ای در بیابان [[تشبیه]] شده است. <ref>بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۸۳. </ref>[[بشر]] تا کنون درباره بزرگی، گستردگی و پیچیدگی آسمان‌ها و کرات، بسیار تحقیق و تفحّص کرده و کتاب‌های فراوانی نوشته؛ ولی یافته‌ها و دانسته‌های او در مقایسه با نادانسته‌هایش اندک است. در این‌باره می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: [[آفرینش]] آغازین آسمان‌ها، وسعت و گسترش آنها که آسمان دنیا (همه ثوابت و سیّارات که ما می‌بینیم) یکی از آنها است و شمار [[ستارگان]] که با چشم عادی، هفت‌هزار و با تلسکوپ [[قوی]]، دوهزار میلیون و پس از [[کشف]] کهکشان‌ها ده‌هزارمیلیارد گفته شده است،<ref>دانش عصر فضا، ص ۷۱.</ref> فاصله آنان با یک‌دیگر که سال نوری مقیاس اندازه‌گیری آن است، وزن و حجم هر یک و وجود نیروی [[جاذبه]] که هر کدام را در مدار معیّنی نگه داشته و [[نظم]] دقیق در حرکت آنها.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==تداوم ثبوت [[آسمان‌ها]] به [[امر خداوند]]==
[[قیام]] آسمان‌هابه امر خداوند از [[آیات الهی]] است: "وَ مِن ءایـتِهِ أَن‌تَقومَ‌السَّماءُ والأَرضُ بِأمرِه" ([[روم]] / ۳۰، ۲۵) مقصود از قیام [[آسمان]] و [[زمین]] به امر خداوند، ثبوت آن دو بر حالاتی چون حرکت و [[سکون]] و [[تغییر]] و [[ثبات]] است. <ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۱۶۸.</ref> تعبیر به امر در این [[آیه]]، به نهایت [[قدرت پروردگار]] اشاره دارد که برای ادامه [[حیات]] و نظم این [[جهان]] پهناور، فقط یک [[فرمان]] او کافی است. <ref>نمونه، ج ۱۶، ص ۴۰۲.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==[[حقانیت]] [[آفرینش آسمان]] ها==
در [[آیات]] فراوانی از حقانیّتِ [[خلقت]] آسمان‌ها یاد شده: "وَ هُوَ الَّذِی خَلَق السَّمـوتِ والأرضَ بِالحَقِّ". (انعام / ۶، ۷۳) راغب برای واژه "[[حق]]" کاربردهای گوناگونی از جمله هدف‌داری و حکیمانه بودن را گفته است. <ref>مفردات، ص ۲۴۶، "حق".</ref> در برخی آیات به بازیچه نبودن [[آفرینش]] آسمان‌ها: "و ما خَلَقنا السَّماءَ وَ الأرضَ وَ ما بَینَهُما لـعِبینَ" ([[انبیاء]] / ۲۱، ۱۶) و [[باطل]] * نبودن آن تصریح شده است: "و ما خَلَقنا السَّماءَ والأرضَ و ما بَینهما بطِلاً". (ص / ۳۸، ۲۷) منظور از باطل نبودن آن است که از روی [[مصلحت]] و غایتِ درست، پدید آمده‌اند. <ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۹۱۰ و ج ۸، ص ۷۳۷.</ref>  [[غایت]] آسمان‌ها مانند همه موجودات دیگر، بازگشت آنها به سوی [[خدا]] است. <ref> المیزان، ج ۷، ص ۱۴۶.</ref>
==آسمان‌ها مخلوق، [[ملک]] و [[میراث]] [[خداوند]]==
[[قرآن]] با تعبیرهای گوناگون خداوند را [[آفریدگار]] [[آسمان]] دانسته؛ چون:
۱. "بَدیعُ السَّمـوتِ و الأرضِ". (بقره / ۲، ۱۱۷) کلمه ([[بدیع]] *) به معنای "مبدع"، و مبدع از إبداع، به معنای ساختن و ایجاد چیزی است بدون آنکه نمونه قبلی داشته باشد<ref>مقاییس، ج ۱، ص ۲۰۹؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۱۵۰، ۱۵۱.</ref> و در اصطلاح، [[آفرینش]] بدون وساطت مادّه، ابزار و [[زمان]] و مرتبه‌ای بالاتر از [[تکوین]] ([[آفرینش]] با وساطت مادّه) و [[احداث]] (آفرینش با وساطت زمان) است.<ref>الاشارات، ج ۳، نمط پنجم، ص ۱۲۰.</ref>
۲. "وَ خَلَقَ اللّهُ السَّمـوتِ و الأرضَ بِالحقِّ". (جاثیه / ۴۵، ۲۲) کلمه "[[خلق]]" به معنای تقدیر و اندازه‌گیری است<ref> لسان‌العرب، ج ۴، ص ۱۹۳، "خلق".</ref> و از آن جهت که آفرینش [[آسمان‌ها]] توأم با تقدیر و اندازه‌گیری بوده، کلمه "خلق" به کار رفته است.
۳. "فاطِرِ السَّمـوتِ والأرضِ". ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۱۰) کلمه "[[فطرت]]" به معنای [[آفریدن]]، برای [[طبیعت]] و شکلی که آماده کاری باشد، به کار می‌رود.<ref>مفردات، ص ۶۴۰، "فطر".</ref>
۴. "فَقَضهُنَّ سَبعَ سَمـوتٍ". (فصّلت / ۴۱، ۱۲) کلمه "قضی" به معنای پایان و به نهایت [[کمال رساندن]] است<ref> التحقیق، ج ۹، ص ۲۸۴، "قضی".</ref>.
۵. "و السَّماءَ بَنینـها". (ذاریات / ۵۱، ۴۷) به گفته [[قتاده]]، مقصود [[آیه]] این است که ما [[آسمان]] را آفریدیم و با [[بهترین]] [[نظام]] برافراشتیم.<ref> مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۴۲.</ref> این تعبیرهای گوناگون، گرچه در اصلِ معنای ایجاد مشترکند، هریک افزون بر معنای اصلی، دارای بار [[معرفتی]] خاصّی نیز هست. از آن جهت که [[خداوند]] [[آفریدگار]] آسمان‌ها، به شمار می‌رود [[مالکیّت]] تام بر آسمان‌ها نیز فقط از آن او است<ref> مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۳۳.</ref> و در [[آیات]] فراوانی چون: "و لِلّهِ مُلکُ السَّمـوتِ" (آل‌عمران / ۳، ۱۸۹) و "لَه مُلکُ السَّمـوتِ و الأرضِ" ([[توبه]] / ۹، ۱۱۶) به این مطلب تصریح شده است که مالکیّت آسمان‌ها به خداوند اختصاص دارد. خداوند افزون بر آن‌که [[خالق]] و [[مالک]] آسمان‌ها است، [[وارث]] آنها نیز شمرده می‌شود: "و لِلّهِ مِیرثُ السَّمـوتِ و الأرضِ". (آل‌عمران / ۳، ۱۸۰) اضافه "[[میراث]]" به "السموت و الارض" در این آیه، [[بیانیّه]] است؛ یعنی آسمان‌ها و [[زمین]] با آن‌چه در آنها قرار دارد، میراث خداوند است. گویا مقصود از [[میراث]] بودن [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] این است: تمام انسان‌هایی که در [[دنیا]] بر اموالی [[مالکیّت]] اعتباری دارند، سرانجام فانی شده، آن [[اموال]] را از دست می‌دهند و فقط [[خداوند]] که [[مالک]] [[حقیقی]] آن اموال بوده و آنها را به [[انسان‌ها]] [[عطا]] کرده است، مالک آنها باقی خواهد ماند؛ چنان‌که ظاهر [[آیات]] [[قیامت]] مانند [[آیه]] ۲۶ [[رحمن]] / ۵۵ بر آن دلالت دارند.<ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۱۵۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==شمار [[آسمان]] ها==
در آیات بسیاری با تعبیر سماوات، بر تعدّد آسمان‌ها و با واژه‌های سبع سماوات، سبع طرائق و سبعا شدادا به هفت‌گانه بودن آنها تصریح شده است. برخی، عدد هفت در این آیات را کنایه از تعدادِ نامعیّن و تعداد آسمان‌ها را به شمار [[ستارگان]] می‌دانند.<ref>مراغی، مج ۱۰، ج ۲۸، ص ۱۵۱.<ref/> طنطاوی، با ذکر اجمالی از [[سیر]] تطوّر آرا درباره [[هفت آسمان]]، و افلاک سبعه و ورود این نظریّات به حوزه [[اندیشه]] [[اسلامی]] می‌گوید: [[دانشمندان]] [[مسلمان]] برآنند که واژه "سبع" [[حصر]] را نمی‌رساند؛ زیرا عدد، مفهوم [[مخالف]] ندارد و [[نفی]] ما عدا نمی‌کند. وی، مقصود از هفت آسمان را منظومه شمسی می‌داند که برای [[بشر]] [[کشف]] شده و شاید سیّارات دیگری وجود داشته باشند که به دور [[خورشید]] می‌چرخند و تاکنون کشف نشده‌اند؛<ref> الجواهر، مج ۱، ج ۱، ص ۴۷.<ref/> ولی بیش‌تر [[مفسّران]] برآنند که عدد هفت، حقیقی است نه کنایی؛ زیرا اگر کنایی بود، نُه بار در آیات گوناگون تکرار نمی‌شد؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۵۳.<ref/> البته بشر تا کنون نتوانسته نظر نهایی و دقیقی را درباره هفت آسمان و طبقات آن ارائه دهد. ملاّصدرا، شمار آسمان‌ها را براساس [[قرآن]]، بیش از هفت عدد نمی‌داند و بر آن است که روش رصد و حسّ در [[فهم]] امور آسمانی ناقص است و هیچ‌کس جز پدید آورنده‌اش بر آن احاطه ندارد؛ چنان‌که خداوند می‌فرماید: "ما أَشهَدتُّهم خَلقَ السَّمـوتِ والأرضِ و لا خَلقَ أَنفُسِهم" (کهف / ۱۸، ۵۱) بنابراین باید به [[ظاهر قرآن]] بسنده کرد که فقط بر وجود [[هفت آسمان]] و دو [[جسم]] [[عظیم]] به نام [[عرش]] و [[کرسی]] دلالت دارد.<ref>تفسیر [[ملاصدرا]]، ج ۲، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۳.<ref/> منجّمان قدیم، [[گمان]] می‌کردند که [[زمین]] مرکز عالم است و حالت [[سکون]] دارد و پدیده‌ها و افلاک دیگر، در حال گردش به دور آن هستند. به نظر [[شیخ بهایی]]، و پیش از او [[بوعلی سینا]] که در این زمینه از [[فلسفه]] یونان، یعنی هیأت بطلمیوس (بطلیموس) متأثّر بودند،<ref> زمین و [[آسمان]] و [[ستارگان]] از نظر [[قرآن]]، ص ۲۲۳.<ref/> [[جهان]] * از سیزده کره به هم پیوسته تشکیل شده؛ نُه [[فلک]] عِلوی و چهار عنصر سِفلی که [[پایین‌تر]] از همه، [[زمین]] است و در وسط عالم قرار دارد؛ سپس کره آب که بر زمین احاطه تام ندارد. سوم کره هوا، چهارم کره ناری، سپس افلاک نُه گانه، به ترتیب فلک [[قمر]]، عطارد، [[زهره]]، [[شمس]]، مریخ، مشتری، [[زحل]]، فلک ثوابت و فلک اطلس یا فلک الافلاک که چرخش روزانه همه افلاک به چرخش فلک‌الافلاک بسته است. همو، با بیان اینکه مقصود از "سبع سماوات" در قرآن، افلاک منظومه شمسی است، دو فلک ثوابت و اطلس را همان کرسی و عرش در اصطلاح [[شرع]] می‌داند؛<ref>تشریح الافلاک، ص ۵ و ۶.<ref/> ولی محی‌الدین، افزون به سیزده فلک، عرش و کرسی را نیز دو فلک * دیگر دانسته.<ref> شرح فصوص قیصری، ص ۵۴۳. <ref/> هبه‌الدین [[شهرستانی]]، با ردّ نظریّه قدما که اساس آن، هیأت بطلمیوس است، می‌گوید: منظور از ارضین سبع (زمین‌های هفت‌گانه) ـ چنان‌که در [[دعاها]] آمده ـ هفت کره اطراف [[خورشید]]، یعنی زمین، زهره، عطارد، مریخ، مشتری، زحل و اورانوس هستند، و آسمان‌های هفت‌گانه، هوا یا بخارهایی‌اند که هر یک از این کرات را احاطه کرده‌اند؛ پس هفت آسمان بر هفت زمین محیط است.<ref> الهیئة و الاسلام، ص ۱۷۸ و ۱۷۹.<ref/> برخی، [[آسمان‌ها]] را از نظر عنصرهای تشکیل دهنده آن، به هفت قسمت تقسیم کرده <ref> [[روح‌المعانی]]، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۱۵۳.<ref/> و برخی اسم خاصّی را برای هر کدام از آسمان‌های هفتگانه ذکر کرده‌اند.<ref>کشف‌الاسرار، ج ۲، ص ۳۸۵.<ref/> آنان برای نظر خود دلیلی بیان نکرده‌اند. برخی نیز با تقسیم عناصر موجود در [[جهان آفرینش]] و تعبیر [[عوالم]] از آنها، آسمان‌های هفت‌گانه را به این عوالم [[تفسیر]] و ترتیب آنها را چنین ذکر کرده‌اند: عالم جماد، نبات، حیوان، [[انسان]]، آسمان‌های محسوس [[مادّی]]، موجودات برزخی، [[ملکوت]] و عالم [[عقل]] و [[جبروت]].<ref> التحقیق، ج ۵، ص ۲۲۰، "سمو".<ref/> در هر حال، مهم، ملاحظه تعابیر [[قرآن]] است که نُه بار به آسمان‌های هفت‌گانه تصریح کرده و در [[دعاها]] نیز "[[هفت آسمان]]" فراوان آمده است و نمی‌توان به [[سادگی]] از کنار آنها گذشت؛ بنابراین باید گفت: [[آسمان‌ها]]، فضای گسترده‌ای هستند که یکی پشت دیگری، در فضای بی‌پایان قرار دارد و همه [[ستارگان]] و مجموعه‌های شمسی و کهکشان‌های مشهود، در متن نخستین و نزدیک‌ترین [[آسمان]] (سماء [[دنیا]]) جای گرفته‌اند؛ چنان‌که در [[آیه]] ۱۲ فصّلت / ۴۱ آمده است: "وَ زَیّنّا السَّماءَ الدُّنیا بِمَصـبِیحَ".ref> بیّنات، س ۱، ش ۳، ص ۵۷ ـ ۶۲. <ref/> با توجّه به این آیه و آیه ۶ صافّات / ۳۷ (إنّا زَیَّنّا السّماءَ الدُّنیا بِزینةٍ الکَواکِبِ) آشکار می‌شود که اجرام آسمانیِ قابل [[مشاهده]]، در آسمان اوّل جای دارند؛ پس باید شش آسمان دیگر وجود داشته باشد که در دسترس [[بشر]] نیست.<ref>نمونه، ج ۲۰، ص ۲۲۹.<ref/> در قرآن از این شش آسمان، وصفی به میان نیامده، جز آنکه به صورت طبقاتی پشت سر هم قرار دارند.<ref> [[المیزان]]، ج ۱۷، ص ۳۶۹ و ۳۷۰.<ref/> آیه ۱۵ [[نوح]] / ۷۱ نیز قرار گرفتن هفت آسمان روی هم را [[تأیید]] می‌کند: "ألَم‌تَرَوا کَیف خَلَقَ اللّهُ سَبعَ سَمـوتٍ طِباقاً = آیا نمی‌دانید [[خداوند]] چگونه هفت آسمان را یکی بالای دیگری آفرید؟" برخی، [[رؤیت]] در آیه را به معنای [[علم]] دانسته و برآنند که ذکر هفت آسمان در [[کلام]] نوح به صورت نشانه [[توحید]]، دلیل آن است که [[مردم]] آن [[زمان]] از [[هفت آسمان]] [[آگاه]] بودند و [[انبیای گذشته]] نیز از آن یاد کرده‌اند.<ref> [[المیزان]]، ج ۲۰، ص ۳۲.<ref/> علاّمه طباطبایی بر آن است که از مجموع [[آیات]] مربوط به [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] در [[قرآن]]، چهار مطلب درباره آسمان‌های هفت‌گانه به دست می‌آید:
۱. از ظاهر (نَه صریح) آیات فهمیده می‌شود که [[آسمان]] [[دنیا]] از این هفت آسمان، [[جهان]] ثوابت و سیّارات است که بالای سر ما قرار دارند.
۲. همه‌آسمان‌های‌هفت‌گانه، [[مخلوقات]] [[جسمانی]]، و هفت طبقه بر روی هم هستند و نزدیک‌ترین آنها به ما، جهان ثوابت و سیارات (آسمان دنیا) است.
۳. مقصود ازسماوات سبع، اجرام آسمانی یا خصوص بعضی از آنها، مانند [[خورشید و ماه]] نیست.
۴. مواردی از آیات و [[روایات]] که به جای‌گاه [[ملائکه]] بودن آسمان‌ها یا اینکه آسمان درهایی دارد که به روی [[کافران]] باز نمی‌شود و اینکه اشیا و [[روزی‌ها]] از آنجا نازل می‌شوند و مانند این امور اشاره دارد، کاشف از آن است که این اموربه‌آسمان‌های هفت‌گانه، نوعی‌تعلّق دارند که مانند تعلّق اجسام به جای‌گاه جسمانیشان نیست؛ زیرا امور یاد شده همگی غیر جسمانی هستند؛ پس روشن می‌شود برای [[فرشتگان]]، [[عوالم]] هفت‌گانه ملکوتیه‌ای وجود دارد که آنها جسمانی نیستند. این عوالم در آیات و روایات، آسمان‌های هفت‌گانه نامیده شده و [[خواص]] و آثار آنها به‌ظاهر آسمان‌های جسمانی نسبت داده شده است تا [[فهم]] مخاطبان معمول به آن برسد.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۹ و ۳۷۰.<ref/><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==گسترش آسمان ها==
در صورتی که عبارت "و إنّا لموسعون" در [[آیه]] ۴۷ ذاریات / ۵۱ (وَالسَّماءَ بَنَینها بأییْدٍ وَ إنّا لَمُوسِعُونَ) جمله مستأنفه باشد، به گسترش آسمان‌ها اشاره دارد. در اینکه مقصود از توسعه آسمان‌ها چیست، آرای گوناگونی بیان شده است. از ابن‌عبّاس نقل شده که یعنی ما [[توانایی]] آفرینش پدیده‌ای بزرگ‌تر از آسمان‌ها یا توسعه در آفرینش را داریم.<ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۴۲.</ref> به نظر برخی، [[خداوند]] در این آیه، [[عظمت]] [[آفرینش]] آنها را گوشزد کرده؛ یعنی [[آسمان]] به قدری بزرگ است که [[زمین]] و فضای اطراف آن در برابرش، چون حلقه‌ای در کویر است؛<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۲۷.</ref> امّا این [[تفسیرها]] با صریح [[آیه]] ناسازگار است؛ زیرا کلمه "لموسعون" بر فعلیّت و ادامه توسعه دلالت دارد و نه صِرف مقدور بودنش برای [[خداوند]]؛<ref>التمهید، ج ۶، ص ۱۱۱.</ref> ازاین‌رو برخی مفسّرانِ متأخّر، آیه را با توجّه به کشفیّات کیهان‌شناسی [[تفسیر]] کرده و گفته‌اند: به نظر [[دانشمندان]]، همه [[جهان]] در آغاز، یک قطعه بوده است؛ سپس انفجاری رخ داده و کرات و کهکشان‌ها پدید آمده‌اند و همواره در حال دورشدن از مرکز اصلی خود هستند و این [[تغییر]]، تحوّل و [[تکامل]]، میلیون‌ها سال طول کشیده است و هم اکنون نیز ادامه دارد.<ref>الفرقان، ج ۲۶ و ۲۷، ص ۳۳۵؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۳۷۵.</ref> برخی نیز این نظر را یکی از احتمال‌ها، در [[تفسیر آیه]] مذکور دانسته‌اند.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۸۱.</ref> آنیشتاین، سلیفر و هوبل از جمله کسانی‌اند که بر گسترش دائم آفرینش و کهکشان‌ها تأکید دارند.<ref> من علم الفلک القرآنی، ص ۳۳.</ref> هوبل می‌گوید: تمام سحابی‌ها جز پنج یا شش‌تای آنها که به ما نزدیک‌ترند، از ما دور می‌شوند و سرعت آنها متناسب با فاصله زمین است؛ یعنی ستاره‌ای که یک میلیون سال نوری فاصله دارد، در هر ثانیه ۲۵ کیلومتر از زمین دور می‌شود و آنکه دو میلیون سال نوری فاصله دارد، سرعتش دو برابر اوّلی است؛<ref>هیئت در مکتب اسلام، ص ۱۹۹.</ref> بنابراین، آیه در صدد بیان ادامه گسترش آسمان‌هااست؛ چنان‌که‌آیات۲۷ و ۲۸ نازعات / ۷۹ به برافراشتن سقف آسمان (وسعت آفرینش) تصریح دارد: "ءَأنتم أشدُّ خَلقا أمِ‌السَّماءُ بَنلـها * رَفَعَ سَمکَها فَسَوّها" و به سبب توسعه [[آسمان‌ها]]، با وجود [[ستارگان]] نورافشان؛ [[شب]]، تاریک و سیاه است.<ref> من علم الفلک القرآنی، ص ۳۳ و ۳۴.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==ویژگی‌های آسمان==
در [[قرآن]]، برای آسمان ویژگی‌های گوناگونی ذکر شده که برخی از آنها به [[آسمان]] [[مادّی]] و برخی به آسمان [[معنوی]] مربوط می‌شود و بعضی نیز بین آسمان مادّی و معنوی مشترک است.
==ویژگی‌های آسمان مادی==
===سقف مرفوع===
[[قرآن]]، درباره شکل و چگونگی بنای [[آسمان‌ها]] تعبیرهای گوناگونی دارد. در یک‌جا آن‌را سقف برافراشته دانسته: "وَالسَّقفِ المَرفُوعِ" (طور / ۵۲، ۵) و در یک [[آیه]]، تعبیر رفع (برافراشتن آسمان‌ها) آمده: "اللّهُ الَّذِی رَفعَ السَّموتِ.".. (رعد / ۱۳، ۲) و یک جا، رفع را در مورد سقف آسمان به کار برده است: "رَفعَ سَمکَها فَسَوّها = سقف آن را برافراشت و آن را [[منظم]] ساخت". (نازعات / ۷۹، ۲۸) مقصود از برافراشتن آسمان، جدا ساختن آن از [[زمین]] است؛ به‌گونه‌ای‌که بانورافشانی، رعدوبرق و [[ریزش باران]] بر زمین تسلّط دارد.<ref> المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۷.</ref> برخی، تعبیر "فَسَوّلـها" را به کروی بودن آسمان که گرداگرد زمین را احاطه کرده، اشاره دانسته‌اند؛ زیرا "تسویه" به فاصله مساوی اجزای این سقف با زمین اشاره دارد و این، فقط با کروی بودن آسمان سازگار است.<ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۹۹.</ref> علاّمه طباطبایی "سوّاها" را به معنای چینش منظّم و مرتب اجزای آسمان می‌داند؛ به گونه‌ای که هر جزئی براساس مقتضای [[حکمت]] در جای خود قرار گرفته است.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۹۰.</ref> به گفته [[فخر رازی]]، درباره شکل آسمان دو نظر وجود داشته: گروهی آسمان را هم‌چون صفحه‌ای صاف و گسترده و جمعی آن را کروی و مدوّر می‌دانند. تعبیر "کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسبَحُون = هریک در فلکی] = مداری [شناورند" ([[انبیاء]] / ۲۱، ۳۳) نظر دوم را [[تأیید]] می‌کند؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۱۴۳.</ref> زیرا اگر کروی باشد، دارای [[فلک]] است. نیز گفته‌اند: [[خداوند]] [[آسمان]] را به شکل بنا، سقف و گنبدی [[استوار]] و بر افراشته برفراز زمین قرار داد و آن را با نیروی [[جاذبه]]، از [[سقوط]] [[حفظ]] کرد.<ref>روح‌المعانی، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۵۹؛ المنار، ج ۱، ص ۱۸۷.</ref> تعبیر "سقف" از آن رو است که [[ستارگان]] و کرات، چنان سراسر آسمان را پوشانده‌اند که به سقفی می‌مانند؛ هم‌چنین ممکن است به جوّ اطراف [[زمین]] اشاره باشد که مانند سقفی محکم آن را فرا گرفته، از آسیب شهاب‌سنگ‌ها [[حفظ]] می‌کند.<ref>نمونه، ج ۲۲، ص ۴۱۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
===ذات حبک===
"وَالسَّماءِ ذاتِ الحُبُکِ". (ذاریات / ۵۱، ۷) حُبُک جمع حِباک است و به چین و شکن‌هایی گفته می‌شود که باد بر روی رمل‌ها و آب پدید می‌آورد. معنای دیگرش، موهای مجعّد است.<ref> معانی القرآن، ج ۳، ص ۸۲. </ref> درباره [[آسمان]]، به راه‌هایی گفته می‌شود که در آن وجود دارد.<ref> مفردات، ص ۲۱۷، "حبک".</ref> این راه‌ها ممکن است بر اثر شکل‌های گوناگون توده‌های [[ستارگان]] و افلاک موجود بر صفحه آسمان یا بر اثر نقش‌ها و موج‌های ابرها پدید آمده باشد.<ref>التبیان، ج۹، ص۳۸۰؛ الکشّاف، ج۴، ص۳۹۶؛ روح‌المعانی، مج ۱۵، ج۲۷، ص ۴.</ref> از [[حسن بصری]] نقل شده: حبُک یعنی ستارگان فروزان آسمان.<ref>روح‌المعانی، مج ۱۵، ج ۲۷، ص ۴.</ref> ابن‌عبّاس، [[قتاده]]، [[عکرمه]] و [[مجاهد]] گفته‌اند: حبک یعنی [[استواری]]، محکمی و [[زیبایی]] [[آسمان]]<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۳۹۶؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۲۳۰.</ref>. سعیدبن [[جبیر]] آن را به [[زینت]] و زیبایی [[تفسیر]] کرده است.<ref>روض‌الجنان، ج ۱۸، ص ۹۲.</ref> به نظر علاّمه طباطبایی "حُبُک" درباره آسمان اگربه معنای زینت * و زیبایی باشد، با [[آیه]] "إنّا زَیَّنّا السَّماءَ الدُنیا بِزینَةٍ الکَواکِب" (صافّات / ۳۷، ۶) [[تأیید]] می‌شود و اگر به معنای [[آفرینش]] [[استوار]] باشد، باآیه "والسَّماءَبَنینها بأییْدٍ = وماآسمان راباقدرت بنا کردیم" (ذاریات / ۵۱، ۴۷) تقویت می‌شود و اگر به معنای راه‌های گوناگون آسمان باشد، در آیه "وَ لقد خَلَقنا فَوقَکم‌سَبعَ طَرائِقَ" (مؤمنون / ۲۳، ۱۷) بیان شده‌است واین معنا با جمله [[قسم]]"وَالسَّماءِ ذاتِ الحُبُک" (ذاریات / ۵۱، ۷) و جواب آن "إنّکم لَفی‌قَولٍ‌مُختَلِفٍ" (ذاریات / ۵۱، ۸) که در آن گوناگونی [[آرای مردم]] را باز می‌گوید، مناسب‌تر است.<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۶۶.</ref> از امام‌رضا{{ع}} روایتی نقل شده که از آن استفاده می‌شود، حُبُک نیروی [[جاذبه]] میان آسمان و زمین است <ref>قمی، ج ۲، ص ۳۳۶.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
=== ذات رجع===
"وَالسَّماءِ ذاتِ الرَّجعِ = [[قسم]]* به [[آسمان]] پر [[باران]]". ([[طارق]] / ۸۶، ۱۱) بیش‌تر [[مفسّران]]، "رجع" را به باران [[تفسیر]] کرده‌اند؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۱۶.</ref> زیرا به شکل بخار از دریا به آسمان می‌رود و دوباره از آنجا به [[زمین]] بازمی‌گردد. <ref>روح‌المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۱۷۸.</ref> [[مؤیّد]] این نظر، [[سیاق آیه]] بعدی است: "وَالأرضِ ذاتِ‌الصَّدع = قسم به زمین پر شکاف" (طارق / ۸۶، ۱۲) که با قسم به آسمان پر باران مناسب است. <ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۳۷۲.</ref> برخی "رجع" را به حرکت، رفت و برگشت و جابه‌جایی [[ستارگان]]، [[خورشید و ماه]] تفسیر کرده‌اند <ref>روح‌المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۱۷۸؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۶۰.</ref> و [[قرطبی]] آن را به معنای نفع، نقل کرده است. [[فرشتگان]] را نیز رجع آسمان دانسته‌اند؛ چون به زمین می‌آیند و با [[اعمال]] [[بندگان]] به آسمان بازمی‌گردند. <ref>قرطبی، ج ۲۰، ص ۸. </ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
=== ذات بروج===
[[خداوند]]، در سه [[آیه]] تصریح کرده که در آسمان برج‌هایی را قرار داده است: "وَالسَّماءِ ذاتِ البُروج = قسم به آسمان که دارای برج‌های] بسیار [است" (بروج / ۸۵، ۱) و نیز [[حجر]] / ۱۵، ۱۶ و [[فرقان]]/ ۲۵، ۶۱. گفته‌اند: بروجِ * [[آسمان‌ها]]، ستارگانند که مانند قصر در آسمان برافراشته‌اند.<ref> کشف‌الاسرار، ج ۷، ص ۶۰. </ref> جمعی، بروج را ستارگان مخصوص دانسته‌اند، نه همه ستارگان،<ref> پرتوی از قرآن، ج ۳، ص ۳۰۳.</ref> و گروهی، آن را بروج [[دوازده‌گانه]] شمرده‌اند که عبارتند از: حَمَل، ثور، جوزاء، سرطان، [[اسد]]، سُنبله، [[میزان]]، عقرب، قوس، جدی، دلو و [[حوت]]،<ref> الکشّاف، ج ۴، ص ۷۲۹؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۲۷۹.</ref> و برخی آن را به منظومه شمسی تفسیر کرده‌اند؛<ref> قرطبی، ج ۱۰، ص ۸. </ref> ولی علاّمه طباطبایی، بروج را جای‌گاه ستارگان[[آسمان]] می‌داند و [[معتقد]] است که تفسیر آن به بروج دوازده‌گانه [[علم]] هیأت درست نیست.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۴۹.</ref> گویا مقصود وی از جای‌گاه [[ستارگان]]، کهکشان‌ها باشد؛ چنان‌که بروج [[آسمان]] را به کهکشان‌ها نیز [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>من علم الفلک القرآنی، ص ۴۳ و ۴۵.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
=== برافراشته با ستون نامریی===
[[خداوند]] در [[آیه]] ۲ رعد / ۱۳ به برافراشتن [[آسمان‌ها]] بدون ستون یا بدون ستون دیده شدنی اشاره می‌کند: "اللّهُ الَّذِی رَفعَ السَّموتِ بِغَیر عَمَدٍ تَرونَها". این موضوع در آیه ۱۰ [[لقمان]] / ۳۱ نیز آمده است. در تفسیر این دو آیه گفته‌اند: اگر "ترونَها" را جمله معترضه بدانیم، به این معنا است که آسمان‌ها[[ستون]] ندارند و به [[فرمان خداوند]] نگه‌داری می‌شوند.<ref>التبیان، ج ۸، ص ۲۷۲؛ مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۴۲۱.</ref> این نظر با هیأت بطلمیوس (بطلیموس) که آسمان‌ها را چون پوست پیاز تودرتو می‌داند، موافق است؛ زیرا براساس آن، هریک از آسمان‌ها به دیگری تکیه دارد و معلّق نیست تا به ستون نیاز داشته باشد.<ref>نمونه، ج ۱۰، ص ۱۱۱.</ref> [[شیخ طوسی]] نیز بر آن است که "بِغَیر عَمَدٍ تَرَونَها" یعنی ستون ندارند؛ زیرا اگر چنین می‌بود، دیده می‌شدند و به سبب بزرگی‌شان نیاز به ستون‌های دیگری داشتند و همین‌طور ادامه می‌یافت و [[تسلسل]] لازم می‌آمد.<ref>التبیان، ج ۸، ص ۲۷۳.</ref> اگر "تَرَوْنَها" را صفت "عَمَد" بدانیم باید گفت: براساس [[قانون]] عمومی "علّیت"، آسمان‌ها نیز دارای ستونند و ممکن است ستون آنها قوّه [[جاذبه]] یا اسباب دیگری باشد؛ ولی دیدنی نیستند و این از [[قدرت خداوند]] دور نیست؛ چه اینکه او خود، آسمان‌ها را با جاذبه برافراشته است.<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۷.</ref> در هیأت جدید نیز [[ثابت]] شده که تمام اجرام آسمانی (ثوابت و سیّارات) درفضایی بی‌پایان، مشمول قانون جاذبه عمومی، و همه جاذب و مجذوب یک‌دیگرند و آسمان‌ها را همین قانون، نگه داشته است.<ref>هیئت در مکتب اسلام، ص ۵۹. </ref> برخی "[[میزان]]" در آیه ۷ الرحمن / ۵۵ (وَالسَّماءَ رَفَعَها و وَضَعَ المیزانَ) را به معنای [[تعادل]] میان قوای جاذبه آسمان‌ها دانسته‌اند که از [[سقوط]] و جدایی آنها جلوگیری می‌کند.<ref>التفسیر العلمی للآیات الکونیّه، ص ۲۴۷.</ref> از [[امام رضا]]{{ع}} روایتی نقل شده که از آن برداشت می‌شود، مقصود از حُبک در [[آیه]] ۷ ذاریات / ۵۱ نیروی [[جاذبه]] است.<ref>قمی، ج ۲، ص ۳۳۶.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
=== بی شکاف و [[شکست]]===
[[خداوند]] [[آسمان‌ها]] را پر از [[ستارگان]] [[زیبا]] آفرید؛ با این حال، هیچ رخنه و شکافی در آن دیده نمی‌شود: "أَفلَم یَنظرُوا إلی السَّماءِ فَوقَهم کَیف بَنَینـها و زَیَّنـّهَا وَ مالَها مِن فُروجٍ". (ق / ۵۰، ۶) "مالَها مِن فُروجٍ" یا معنای نبود شکاف در [[آسمان]] اطراف [[زمین]] (جوّ) را دارد که تعبیر دیگر آن، "سقف محفوظ" ([[انبیاء]] / ۲۱، ۳۲) است یا به معنای نبود [[نقص]] و ناموزونی در آسمان‌ها است و یا به این نظریّه اشاره دارد که فضای تمام عالم [[مادّی]] و فواصل ستارگان، از مادّه‌ای بی‌رنگ و بی‌وزن به نام اِتِر (اثیر) پر است که امواج [[نور]] را حمل می‌کند. طبق این نظریّه، هیچ شکافی در آسمان‌ها نیست؛ بلکه همه سیّارات و ثوابت در آن مادّه غوطه‌ورند؛ البتّه این سه [[تفسیر]] با یک‌دیگر منافاتی ندارند <ref>نمونه، ج ۲۲، ص ۲۳۴.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==مبدا [[نزول]] [[باران]]===
براساس [[آیات]] بسیاری، [[آسمان]] مبدأ نزول باران شمرده شده: "وَاللّهُ أنزَلَ مِن السَّماءِ ماءً فَأحیابِهِ الأرضَ بَعدَ مَوتِها". (نحل / ۱۶، ۶۵)<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
=== محکم و [[استوار]]===
"وَ بَنَینا فَوقَکم سَبعاً شِداداً = و بر فراز شما، هفت] آسمان [محکم بنا کردیم". ([[نبأ]] / ۷۸، ۱۲) خداوند، [[آسمانها]] را به "[[شداد]]" [[وصف]] کرده؛ زیرا با [[صلابت]] و فسادناپذیر است. آن را بدون ستون دیده شدنی برافراشته و از [[سقوط]] [[حفظ]] کرده<ref>کشف‌الاسرار، ج ۱۰، ص ۳۵۱.</ref> و شکستگی و سوراخ در آن نیست و "بَنینا" (آن را بنا کردیم) به این اشاره دارد که آسمان سقف است؛ ولی در محکمی، به بُنیان می‌مانَد که در برابر آفت‌ها و خرابی‌ها از سقف مقاوم‌تر است. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
===مزین به ستارگان===
در آیه ۱۶ [[حجر]] / ۱۵ "[[تزیین]]" برای مطلقِ آسمان و در آیات ۶ صافات / ۳۷ و ۱۲ فصّلت / ۴۱ و ۵ [[ملک]] / ۶۷ برای [[آسمان]] [[دنیا]] (اوّل / نزدیک) دانسته شده و در [[آیه]] ۶ ق / ۵۰ به [[تزیین]] آسمانی که بالای سر [[انسان‌ها]] قرار دارد، اشاره شده: "اَفلَم‌یَنظروا إلی السَّماءِ فَوقَهم کیف بَنینـها وَ زَیَّنّـها". همین امر، سبب [[اختلاف]] [[مفسّران]] شده که آیا [[ستارگان]]، مخصوص آسمان دنیا و [[زینت]] آن هستند یا در همه [[آسمان‌ها]] پراکنده شده، از آنجا بر آسمان اوّل می‌تابند و موجب زینت آن شده‌اند. برخی برآنند که ستارگان، نه تنها برای ساکنان [[زمین]]، بلکه برای همه تماشاگران، در همه [[جهان]]، زینت آسمانند؛ بنابراین، همه ستارگان در همه آسمان‌ها، سبب زینت آسمان هستند. <ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۴۴.</ref> علاّمه طباطبایی [[معتقد]] است: معنای تزیین آسمان به ستارگان، این است که آنها در آسمان اوّل (یا ابتدای آن) مانند قندیل‌هایی آویزانند و اگر در همه آسمان‌ها پراکنده بودند، نه تنها زینت آسمان اوّل، بلکه زینت دیگر آسمان‌ها نیز شمرده می‌شدند؛ در حالی که [[قرآن]] می‌گوید: آنها زینت آسمان دنیا هستند. افزون بر این، از ظاهر [[آیات]] به دست می‌آید که آسمان اوّل، همین عالمِ [[نجوم]] و کواکب بالای سر ما است؛ پس این نظر که در همه آسمان‌ها[[ستاره]] وجود دارد و چون بر آسمان اوّل می‌تابند، زینت آن شمرده شده‌اند، بی‌دلیل است. <ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۹ و ۳۷۰.</ref> [[خداوند]] در یک جا زینت آسمان دنیا را ستارگان معرّفی می‌کند: "إنّا زَیَّنّا السَّماءَ الدُّنیا بِزینَةٍ الکَواکِبِ" (صافات / ۳۷، ۶) و در آیات ۱۲ فصّلت / ۴۱ و ۵ ملک / ۶۷ از ستارگان زینت‌دهنده آسمان، به مصابیح تعبیر کرده است: "وَ زَیَّنّا السَّماءَ الدُّنیا بِمَصـبِیحَ" "وَ لَقَد زَیَّنّا السَّماءَ الدُّنیا بِمَصـبِیحَ" و در جای دیگر، بنابر احتمالی "بروج" را زینت آسمان می‌داند: "وَلَقَد جَعَلنا فِی السَّماء بُروجاً و زیَّـنّـها لِلنّـظرینَ". ([[حجر]] / ۱۵، ۱۶) مفسّران، مصابیح را همان ستارگان و بروج را ستارگان یا منازل [[سیر]] آنان می‌دانند. (ذات بروج، همین مقاله) [[زینت]] بودن [[ستارگان]] برای [[آسمان]]، به سبب [[نور]] آنها است؛ زیرا هنگامی که به آسمان می‌نگریم، ستارگان را می‌بینیم که هم چون گوهرهای درخشان‌برروی آن، زیباترین صحنه‌ها را پدید آورده‌اند یا با شکل‌های متناسب و گوناگون، مانند جوزاء، بنات نعش، ثریّا یا با طلوع و غروبشان زینتند. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۱۲۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
=== دارای [[ملکوت]]===
آسمان و [[زمین]] دارای [[مُلک]] و ملکوتند. به گفته ابن‌منظور، مُلک و ملکوت به معنای [[قدرت]] و [[عظمت]] است<ref>لسان‌العرب، ج ۱۳، ص ۱۸۲، "ملک".</ref> و [[خداوند]] [[مردم]] را به [[اندیشه]] در ملکوت [[آسمان‌ها]] و زمین سفارش می‌کند: "أوَلم‌یَنظُروا فِی مَلَکوتِ السَّمـوتِ والأرضِ". ([[اعراف]] / ۷، ۱۸۵) ملکوت، از [[ملک]] به معنای [[حکومت]] و [[مالکیّت]]، و رساتر از مُلک * در مالکیّت است؛ زیرا "واو" و "تاء" بر [[مبالغه]] دلالت می‌کنند.<ref>التبیان، ج ۴، ص ۱۷۶.</ref> هر موجودی به جز وجه ظاهری که رو به خود او است (مُلک) وجهی [[باطنی]] نیز دارد که رو به [[خدا]] است و در عرف [[قرآن]] به آن ملکوت گفته می‌شود: "إنّما أمرُهُ إذا أرادَشَیئاً أَن یَقولَ لَه کُن فَیکونَ * فسُبحنَ الَّذی بِیدِه مَلکوتُ کُلِّ شَی‌ءٍ" ([[یس]] / ۳۶، ۸۲ و ۸۳) و این که قرآن می‌فرماید: ملکوت هر چیز به [[دست خدا]] است، برای این است که دلالت کند خداوند بر [[باطن]] هر چیز تسلّط دارد و غیر او کسی از این تسلّط بهره‌مند نیست. [[مشاهده]] ملکوت ملازم با [[یقین]] است؛ از این رو خداوند می‌فرماید: "وَ کَذلِکَ نُرِی إبرهیمَ مَلکوتَ السَّموتِ وَالأرضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ المُوقِنینَ = و این‌گونه، ملکوت * آسمان‌ها و زمین را به [[ابراهیم]] نمایاندیم تا از جمله یقین‌کنندگان باشد". (انعام / ۶، ۷۵)<ref> المیزان، ج ۸، ص ۳۴۸، ج ۱۷، ص ۱۱۶.</ref> آرای [[مفسّران]] درباره ارائه ملکوت آسمان‌ها و زمین به ابراهیم گوناگون است:
۱. مقصود [[رؤیت]] [[خورشید]]، ماه و ستارگان هنگام طلوع آنها است؛<ref>التبیان، ج ۴، ص ۱۷۷.</ref>
۲. مقصود از [[رؤیت]]، دیدن ظاهری نبوده؛ بلکه دیدن آثار [[قدرت الهی]] بر [[آفرینش]] [[خورشید]]، ماه، [[ستارگان]] و موجودات در [[زمین]] است تا در برابر [[بت‌پرستان]] بر [[توحید]] [[استدلال]] کند؛<ref> مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۴۹۸.</ref>
۳. مراد، [[آیات]] [[خداوند]] است؛<ref>التبیان، ج ۴، ص ۱۷۷.</ref>
۴. منظور، حوادثی است که بر [[مالکیّت]] خداوند دلالت می‌کند و جز او کسی [[مالک]] آنها نیست؛<ref>التبیان، ج ۴، ص ۱۷۷.</ref>
۵. منظور، [[عبادت]] [[فرشتگان]] و شگفتی‌های آفرینش است.<ref> قرطبی، ج ۷، ص ۱۷.</ref> ابوالفتوح می‌گوید: خداوند[[حجاب]] را از مقابل چشمان [[ابراهیم]] برداشت. درهای [[آسمان]] به رویش گشوده شد و [[عرش]] را به او نشان داد تا عجایب آسمان و زمین را ببیند؛<ref>روض‌الجنان، ج ۷، ص ۳۴۲.</ref>
۶. [[ملک عظیم]] و [[سلطه]] [[قاهر]] خداوند است.<ref>روح‌المعانی، مج ۵، ج ۷، ص ۲۸۷.</ref> از امام‌صادق{{ع}} نقل شده که خداوند برای ابراهیم از آسمان و زمین و هر آن‌چه در آنها وجود دارد و از فرشته‌ای که آسمان را حمل می‌کند و از عرش و کسی که بر آن قرار دارد، پرده برداشت و همین معنا برای [[رسول‌خدا]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز وجود داشت.<ref>قمی، ج ۱، ص ۲۳۴.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
===مورد [[عرضه امانت]]===
خداوند می‌فرماید: ما [[امانت]] * را به [[آسمان‌ها]] و زمین عرضه کردیم؛ ولی آنها از پذیرش آن سرباز زدند و از آن ترسیدند: "إنّا عَرضنا الأمانَةَ [[علی]] السَّموتِ و الأرضِ و الجِبالِ فَأبَینَ أن یَحمِلنَها وَ أَشفَقنَ". ([[احزاب]] / ۳۳، ۷۲) نظر [[مفسّران]] درباره امانتی که به آسمان‌ها عرضه شد، گوناگون است:
۱. تکالیفی که خداوند بر [[بندگان]] [[واجب]] کرده است؛<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۶۶؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۵۸۴. </ref>
۲. امانت‌های [[مردم]] و وفای به عهدشان است؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۵۸۴. </ref>
۳. [[عقلی]] است که ملاک [[تکلیف]] و مناط [[ثواب و عقاب]] به شمار می‌رود.<ref> روح‌المعانی، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۴۳.</ref>
۴. قول "لا [[إله]] إلاّ [[اللّه]]" است؛<ref> روح‌المعانی، مج ۱۲،  ج ۲۴، ص ۱۴۰.</ref>
۵. ولایت‌الهی و کمال [[عبودیت]] است؛<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۵۰.</ref>
۶. منظور صفت [[اختیار]] و [[آزادی]] [[اراده]] است که [[انسان]] را از دیگر موجودات ممتاز می‌کند.<ref>نمونه، ج ۱۷، ص ۴۵۲.</ref> به گفته [[ابن عبّاس]]، عدم پذیرش [[امانت الهی]] از سوی [[آسمان]] از باب [[معصیت]] نبوده؛ بلکه می‌ترسیده که نتواند به [[تکلیف]] عمل کند.<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۶۷. </ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==ویژگی‌های آسمان [[معنوی]]==
===جای گاه [[فرشتگان]]===
از [[آیات]] به دست می‌آید که جای‌گاه فرشتگان[[آسمان]] است: "قُل لَو کانَ فِی‌الأرضِ مَلـئِکةٌ یَمشُونَ مُطمَئِنّینَ لَنزَّلنا عَلیهِم مِن‌السَّماء مَلَکاً رَسُولاً" ([[اسراء]] / ۱۷، ۹۵)، "وَ کَم مِن مَلَکٍ فِی‌السَّموتِ". ([[نجم]] / ۵۳، ۲۶) [[حضرت علی]]{{ع}} دروصف فرشتگان‌واعمالشان می‌گوید: سپس خداوندِ سبحان، آسمان‌های برافراشته را از هم گشود و میان آنها را از اقسام فرشتگان پر کرد. <ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱، ص ۱۶.</ref> آیا مقصود از آسمان‌هایی که [[محل]] فرشتگان است، کرات و افلاک محسوس و [[مادّی]] است یا کنایه از عالمی دیگر است؟ به نظر علاّمه طباطبایی، مقصود، آسمانی که می‌بینیم، نیست؛ بلکه [[عالم ملکوت]] است که افقی عالی‌تر از عالم [[ملک]] و محسوس دارد؛<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۲۵.</ref> چنان‌که [[ملائکه]] نیز خود مجرّدند نه مادّی.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
===دارای کلید===
در [[آیه]] ۶۳ زمر / ۳۹ از کلیدهای آسمان یاد شده: "له مَقالیدُ السَّمـوتِ والأرضِ."... نظر [[مفسّران]] درباره کلیدهای آسمان گوناگون است:
۱. کلیدهای خزینه‌های آسمان مقصود است؛<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۳۰.</ref>
۲. کلید [[ارزاق]] آسمان و [[زمین]] و اسباب [[رزق]] چون [[باران]] است؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۷.</ref>
۳. [[طاعت]] آنها مقصود است و معنای آیه چنین می‌شود: اِطاعت هر آن‌که در [[آسمان‌ها]] و [[زمین‌ها]] وجود دارد برای [[خدا]] است؛<ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۷۹.</ref>
۴. مراد از کلیدهای آسمان‌ها و زمین، کلیدهای [[خزائن]] و [[غیب]] آنها است که تمام اشیاء و [[نظام]] جاری در آنها از آنجا [[ظهور]] کرده، به [[عالم شهادت]] می‌آیند و [[مالکیّت]] کلیدها کنایه از [[مالکیت]] این خزائن است که از جمله آنها وجود اشیا و [[روزی‌ها]] و عمرهای آنان و هر آن چه از ابتدای وجود تا هنگام [[رجوع]] به [[پروردگار]] با آن مواجه هستند، به شمار می‌رود. [[پیامبراکرم]]{{صل}} در [[تفسیر]] "مقالید" فرمود: یعنی، هر [[صبح و شام]] ده بار این جمله را تکرار کنی: لا [[إله]] إلاّ [[اللّه]] و اللّه اکبر و سبحان اللّه و الحمد للّه و أستغفر اللّه و لا قوّة إلاّ باللّه الأوّل و الأخر و الظاهر و الباطن له الملک و له الحمد بیده [[الخیر]] و هو [[علی]] کلّ شی‌ء قدیر. <ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۷۹.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==دارای در===
براساس پاره‌ای از [[آیات]] و راویات، [[آسمان]] درهایی دارد که به روی برخی باز می‌شود و به روی برخی دیگر بسته است: "إنّالَّذینَ کَذَّبوا بـ ٔ یـتِنا و استَکبَروُا عَنها لاتُفَتَّحُ لَهُم أبوبُ السَّماءِ و لایَدخُلونَ الجَنَّةَ = در [[حقیقت]] کسانی که آیات ما را [[دروغ]] شمردند واز] [[پذیرفتن]] [آنهاتکبّر ورزیدند، درهای [[آسمان]] بر ایشان گشوده نمی‌شود و به [[بهشت]] درنمی‌آیند". ([[اعراف]] / ۷، ۴۰) امام‌باقر{{ع}} می‌فرماید: [[اعمال]] و [[ارواح مؤمنان]] را به‌سوی آسمان می‌برند و درهای آسمان به رویشان گشوده می‌شود؛ امّا [[روح]] و عمل [[کافر]] را به‌سوی [[سجّین]] ([[دوزخ]]) پایین می‌برند. <ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۴۶. </ref> از [[آیات قرآن]] می‌توان استفاده کرد که گاهی آسمان مقصد بوده ودارای درهایی است که با گذر از آنها می‌توان به آسمان رسید و گاهی نیز مرتبه‌ای بالاتر از آسمان مقصد است که در این صورت، خود آسمان "در" برای آن مرتبه بوده، با گذر از آسمان می‌توان به آن مقصد رسید: "و فُتِحتِ السَّماء فکانت أبوباً" ([[نبأ]] / ۷۸، ۱۹) البتّه برخی [[مفسّران]] در ذیل این [[آیه]] گفته‌اند: درهای آسمان برای [[نزول فرشتگان]] گشوده می‌شود. <ref>قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۱۵.</ref> درباره [[حقیقی]] یا مجازی بودن درهای آسمان دو [[رأی]] است:
۱. آسمان، به حقیقت درهایی دارد که به روی بعضی گشوده و به روی برخی بسته می‌شود که این قول، دور از [[ذهن]] نیست.
۲. وجودِ در برای [[آسمان]] و گشوده نشدن آن کنایه و [[تمثیل]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۶.</ref> و این‌گونه نیست که آسمان دارای سقفی جرمانی با دو لنگه در باشد که به روی بعضی باز و به روی برخی بسته باشد. <ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۳۶.</ref> گشوده شدن درهای آسمان‌که همان‌جوّ بالای سر ما است، به وسیله آب: فَفَتحنا أبوبَ السَّماءِ بماءٍ مُّنهمِرٍ" ([[قمر]] / ۵۴، ۱۱) نیز کنایه‌ای تمثیلی از شدّت ریختن آب و جریان پپاپی [[باران]] است که گویی باران در پشت آسمان [[انبار]] شده و همین که درهای آسمان بازمی‌شود، به شدّت فرومی‌ریزد. <ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۶۸. </ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
===مجرای [[نزول وحی]]===
از [[آیه]] ۱۴۴ بقره / ۲ استفاده می‌شود، [[پیامبر]] که در [[انتظار]] [[تغییر قبله]] بود، برای نزول وحی * به آسمان می‌نگریست: "قَد نَری تَقَلُّبَ وَجهِک فِی‌السَّماءِ = ما گردش روی تو را در آسمان] به انتظار [[وحی]] [می‌بینیم". [[طبرسی]] در [[شأن نزول]] این آیه می‌گوید: پیامبر به [[جبرئیل]] گفت: دوست دارم [[خداوند]] مرا از [[قبله]] [[یهود]] به غیرِ آن بگرداند. [[جبرئیل]] گفت: من هم بنده‌ای چون تو هستم. تو نزد پروردگارت با کرامتی. از او درخواست کن. چون جبرئیل به آسمان رفت، [[حضرت]]، پیوسته به آسمان نظر می‌کرد تا این آیه نازل شد<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۴۱۹.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
=== جای گاه ومبدا [[تدبیر امور]]===
از [[آیات قرآن]] به دست می‌آید که جای گاه تدبیر امور، [[آسمان]] است: "إنّ ربَّکمُ اللّهُ الّذی خَلَقَ‌السَّمـوتِ والأرضَ فِی سِتَّةِ أیّامٍ‌ثُمَ‌استَوی عَلَی‌العَرشِیُدَبّرُالأمرَ = هماناپروردگار شماخدایی یکتااست که‌آسمان‌هاو [[زمین]] را در شش [[روز]] آفرید؛ پس بر [[عرش]] [[استیلا]] یافت] و [کار] [[جهان]] [را [[تدبیر]] می‌کند". ([[یونس]] / ۱۰، ۳) تدبیر، عبارت از چینش اشیای گوناگون در جای خاصّ خود با نظمی [[زیبا]] است؛ به طوری که هر چیز به [[هدف]] و مقصود خود برسد.<ref> المیزان، ج ۱۱، ص ۲۸۹.</ref> خداوند که بر هر چیز احاطه دارد، تدبیر امور[[زمین]] را از [[آسمان]] نازل می‌کند؛ بنابراین، موطن [[تدبیر امر]] زمینی، [[آسمان]] است: "یُدَبِّرُالأمَر مِنَ السَّماءِ إلیَ الأرضِ". ([[سجده]] / ۳۲، ۵)<ref> المیزان، ج ۱۶، ص ۲۴۷ و ۲۴۸.</ref> به گفته ابن‌عبّاس، مقصود از [[تدبیر]]، [[نزول]] [[قضا]] * و [[قدر]] از آسمان است.<ref> قرطبی، ج ۱۴، ص ۵۸. </ref> به گفته علاّمه طباطبایی، از مجموعه [[آیات]] مربوط به امر در [[آسمان‌ها]] معنای دقیقی فهمیده می‌شود. از [[آیه]] "یُدبِّرُ الأمرَ مِن السَّماءِ إِلَی الأرضِ" (سجده / ۳۲، ۵) استفاده می‌شود که آسمان، مبدأ امری است که از ناحیه [[خداوند]] به [[زمین]] نازل می‌شود و آیه "اللّهُ الَّذی خَلَق سَبعَ سَموتٍ وَ مِن الأرضِ مِثلَهنَّ یَتَنزَّلُ الأَمرُ بَینَهنّ" ([[طلاق]] / ۶۵، ۱۲) دلالت دارد که امر، از آسمانی به آسمان دیگر نازل می‌شود تا به زمین می‌رسد و از آیه "وَ لَقَد خَلَقنا فَوقَکم سَبعَ طرائقَ" (مؤمنون / ۲۳، ۱۷) استفاده می‌شود که آسمان‌ها راه‌هایی برای [[سلوک]] [[امر]] از سوی خداوند هستند؛ بنابراین در آیه "... و أوحی فی کلّ سماءٍ أمرها" (فصلت، ۴۱، ۱۲) مقصود از [[وحی]] کردن امر هر آسمانی به آن، این است که خداوند به [[اهل]] هر آسمانی یعنی [[فرشتگان]] ساکن آن، امر مربوط به آنها را که عبارت از [[خلق]] اشیا و ایجاد حوادث باشد، وحی کرده است؛<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۷ و ۳۶۸.</ref> البتّه در [[تفسیر آیه]] ۱۲ فصلت / ۴۱، آرای دیگری نیز گفته شده است؛ مانند: خداوند آن‌چه که هر آسمانی [[استعداد]] آن را داشت یا [[حکمت الهی]] مقتضی وجود آن در آسمان‌ها بود، مانند فرشتگان، [[ستارگان]] و... را آفرید.<ref>روح المعانی، مج ۱۳، ج ۲۴، ص ۱۵۹.</ref> به فرشتگان هر آسمان، [[فرمان]] [[عبادت]] را وحی کرد.<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۴، ص ۱۲۵؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص۹.</ref> برای هر آسمان [[تکالیف]] ویژه‌ای قرار داد و به آن وحی فرستاد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۰۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
=== جای گاه [[بهشت]]===
از ظاهر بعضی آیات استفاده می‌شودکه بهشت * در [[آسمان]] است: "إنَّ الَّذِین کَذَّبوا بِـ ٔ یـتِنا واستَکبَرُوا عَنها لاتُفَتَّحُ لَهُم أبوبُ السَّماءِ وَلا یَدخُلُونَ الجَنَّة = در [[حقیقت]] کسانی که [[آیات]] ما را [[دروغ]] شمردند و از] [[پذیرفتن]] [آنها [[تکبّر]] ورزیدند، درهای آسمان بر ایشان گشوده نمی‌شود و به [[بهشت]] درنمی‌آیند" ([[اعراف]] / ۷، ۴۰)، "وَ فِی‌السَّماءِ رِزقُکُم وَ ما تُوعَدُون = و روزی و آن چه [[وعده]] داده شده‌اید، در آسمان است". (ذاریات / ۵۱، ۲۲) به نظر برخی [[مفسران]] مقصود از "ما توعدون" بهشت است که با توجّه به [[آیه]] "عِندَ سِدرَهِ‌المُنتَهی * عِندَها جَنَّةُ الَمأوی = نزدیک سدره‌المنتهی *، همان‌جا که بهشت جای [[آرامش]] است" ([[نجم]] / ۵۳، ۱۴ و ۱۵) فهمیده می‌شود؛<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵.</ref> زیرا سدره‌المنتهی نیز در [[آسمان‌ها]] قرار دارد. [[زمخشری]]، جای‌گاه بهشت را در آسمان هفتم، تحت [[عرش]] می‌داند. <ref>الکشّاف، ج ۴، ص ۴۰۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==ویژگی‌های مشترک بین آسمان مادی و [[معنوی]]==
===[[تسبیح]] کننده===
آسمان‌ها همانند دیگر موجودات عالم، [[حمد]] و تسبیح * [[خدا]] را می‌گویند: "تُسَبِّـحُ لَهُ‌السَّمـوتُ السَّبعُ والأرضُ وَ مَن فِیهِنَّ و إن مِن شَی‌ءٍ إلاّ یُسبِّـحُ بِحَمدِه وَ لکِن لاّ تَفقَهُونَ تَسبیحَهُم..".. ([[اسراء]] / ۱۷، ۴۴) شاید از پایان آیه که دلالت دارد [[انسان‌ها]]، [[تسبیح]] اشیا از جمله آسمان‌ها را نمی‌فهمند، بتوان استفاده کرد که مقصود از این تسبیح، تسبیح [[تکوینی]] نیست؛ زیرا وجود هر موجودی تسبیح تکوینی او را نشان می‌دهد و این مطلب برای انسان‌ها قابل [[فهم]] است.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
===[[مطیع]] [[خداوند]]===
[[قرآن]]، با [[صراحت]]، [[فرمان‌برداری]] [[آسمان]] و [[زمین]] در مقابل [[اوامر الهی]] را بیان می‌کند: "فَقالَ لَها و لِلأرضِ ائتِیا طَوعاً أو کَرهاً قَالَتا أتَینا طائِعِین". (فصّلت / ۴۱، ۱۱) به گفته ابن‌عبّاس، خداوند پس از [[آفرینش آسمان]] و زمین به آنها فرمود: همراه با آن‌چه در شما [[خلق]] کردم بیایید. آسمان به همراه [[خورشید و ماه]] و [[ستارگان]] آمد. خداوند به آسمان فرمود: خورشید و ماه و ستارگان تو طلوع کنند و آن‌چه امر می‌کنم، انجام ده. <ref>کشف‌الاسرار، ج ۸، ص ۵۱۱؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۸. </ref>[[اطاعت]] [[آسمان]] و [[زمین]] چون [[امر خداوند]] به آنها، [[تکوینی]] و ایجادی بوده است. ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۳۶۶.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
===جای گاه [[رزق]] و [[برکت]]===
[[آیات]] فراوانی گویای این است که رزق * و روزی شما در [[آسمان]] است: "وَ فِی‌السَّماءِ رِزقُکُم وَ ما تُوعَدُون". (ذاریات / ۵۱، ۲۲) درآیه دیگر می‌فرماید: چه‌کسی شما را از آسمان‌و زمین روزی می‌دهد؟ "... وَ مَن یَرزقُکُم مِن‌السَّماءِ والأرضِ".(نمل / ۲۷، ۶۴) در جای دیگر می‌فرماید: آیا جز [[خداوند]] کسی هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟ "هَل مِن خـلقٍ غَیرُ اللّهِ یَرزُقُکم مِن السَّماء والأرضِ."... (فاطر / ۳۵، ۳) به گفته بسیاری از [[مفسّران]]، مقصود از رزق در این‌گونه آیات، اسباب رزق، و منظور از اسباب رزق، [[نزول]] [[باران]] <ref>التبیان، ج ۹، ص ۳۸۵؛ الکشّاف، ج ۴، ص ۴۰۰.</ref> یا اعمّ از [[خورشید]]، ماه، [[ستارگان]] و [[اختلاف]] [[شب]] و [[روز]] و پیدایش چهار فصل است. در [[آیه]] دیگر می‌فرماید: "وَلَو أنَّ أهلَ‌القُری ءامَنوا وَاتَّقوا لَفَتحنا عَلیهِم بَرَکـتٍ مِن‌السَّماءِ وَالأرضِ = و اگر [[مردم]] [[شهرها]] [[ایمان]] آورده، به تقوا‌گراییده بودند، به طور [[قطع]] برکاتی از آسمان و زمین برایشان می‌گشودیم".
([[اعراف]] / ۷، ۹۶) به گفته برخی، مقصود از "وَ فِی السَّماءِ رِزقُکُم.".. در آیه ۲۲ ذاریات / ۵۱ این است که [[رزق و روزی]] شما در آسمان اندازه‌گیری می‌شود یا اینکه رزق و روزی شما در لوحِ محفوظِ موجود در آسمان نوشته شده است. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۲۰۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵.</ref>این احتمال نیز وجود دارد که منظور از آسمان، [[عالم غیب]] باشد و مقصود از رزق، هر آن چه [[انسان]] از آن بهره می‌برد، اعمّ از خوردنی، نوشیدنی، [[لباس]]، [[مسکن]]، فرزند، [[علم]]، نیرو، و مانند آنکه تمام این موارد از عالم غیب و از نزد خداوند نازل می‌شوند. <ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
===سقف محفوظ===
آسمان، سقفی برافراشته و در همان حال، محفوظ است: "وَ جَعَلنا السَّماءَ سَقفًا مَحفُوظًا". ([[انبیا]] / ۲۱، ۳۲) درباره محفوظ بودن [[آسمان]]، تفسیرهای گوناگونی بیان شده است:
الف. [[آسمان]]، از پوسیدگی، نابودی، [[تغییر]] و دست‌یابی کسی به آن [[حفظ]] شده است<ref>التبیان، ج۷، ص ۲۴۵؛ قرطبی، ج۱۱، ص ۱۸۹.</ref>.
ب. از [[نفوذ]] و استراق * [[سمع]] شیطان‌ها حفظ شده؛ چنان‌که در جای دیگر آمده است: "و حَفِظنـها مِن کُلِّ شَیطـنٍ رَجِیمٍ = و آن] آسمان [را از هر [[شیطان]] * رانده شده‌ای حفظ کردیم". ([[حجر]] / ۱۵، ۱۷) <ref> کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۲۸۰.</ref>
پ. [[خداوند]]، آن را از [[سقوط]] بر [[زمین]] حفظ کرده. در آیه‌ای دیگر آمده است: "وَ یُمسِکُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلی‌الأرضِ إلاّ بإذنهِ = و آسمان را نگه می‌دارد تا جزبه [[فرمان]] او برزمین فرو نیفتد". ([[حج]] / ۲۲، ۶۵) <ref>کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۲۳۱؛ قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۸۹.</ref>
ت. از [[شرک]] و [[گناهان]] محفوظ است؛<ref>قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۸۹.</ref> یعنی در آن شرک و گناهی واقع نمی‌شود.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==[[حیات]] در آسمان ها==
در وجود موجودات جان‌دار و [[عاقل]] دیگر، جز [[فرشتگان]] در [[آسمان‌ها]] [[اختلاف]] است. گروهی با ادلّه [[عقلی]]، [[روایی]] و [[قرآنی]]، [[اصرار]] بر [[اثبات وجود]] [[حیات]] در آسمان‌ها دارند. از دو [[آیه]] می‌توان وجود "دابّه" در آسمان‌ها را استفاده کرد: "وَلِلّهِ یَسجُد ما فِی السَّمـوتِ وَ ما فی‌الأرضِ مِن دابّةٍ و الملـئکةُ = تمام آن‌چه در آسمان‌ها و زمین از جنبندگان وجود دارد و هم‌چنین فرشتگان، برای [[خدا]] [[سجده]] می‌کنند" (نحل / ۱۶، ۴۹)، "وَ مِن ءایـتهِ خَلقُ السَّمـوتِ و الأرضِ وَ ما بَثَّ فِیهِما مِن دابّةٍ = و از [[آیات]] او است، [[آفرینش]] آسمان‌ها و زمین و آن‌چه از جنبندگان در آنها منتشر کرده" ([[شوری]] / ۴۲، ۲۹) برخی برآنند که در آیه نخستین، چون فرشتگان از دابّه جدا شده‌اند، نمی‌توان دابّه را به [[فرشته]] [[تفسیر]] کرد؛ افزون بر این که اطلاق دابّه بر فرشته مصطلح نیست. <ref>روح‌المعانی، مج ۱۴، ج ۲۵، ص ۶۱؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۵۸. </ref> از سوی دیگر بعید است که از این کرات و اجرام آسمانی و کهکشان‌های [[عظیم]]، فقط [[زمین]] [[محل زندگی]] باشد. <ref>الفرقان، ج ۲۴ و ۲۵، ص ۱۹۷.</ref> گروهی دیگر، به وجود موجودات زنده، جز [[فرشتگان]] در [[آسمان‌ها]] [[عقیده]] ندارند و در [[تفسیر آیات]] مذکور گفته‌اند: در [[آیه]] ۴۹ نحل / ۱۶ "دابّه" مربوط به زمین، و [[فرشته]] مربوط به [[آسمان]] است و در آیه ۲۹ [[شوری]] / ۴۲ دابّه به آسمان و زمین نسبت داده شده؛ ولی ویژه زمین است؛ چنان‌که خروج لؤلؤ ومرجان از آب [[شور]] است؛ امّا در آیه "یَخرُجُ مِنهُما اللُّؤلُؤُ وَ المَرجانُ" (الرحمن / ۵۵، ۲۲) به آب شور و شیرین هر دو نسبت داده شده است. <ref> قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۰۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==عدم [[نفوذ]] در آسمان و گذر از آن==
براساس هیأت قدیم، افلاکی وجود دارند که دارای صفات اجسام عنصری از جمله خرق و التیام نیستند؛<ref>شرح منظومه، ص ۲۶۸.</ref> ازاین‌رو نفوذ به آسمان‌ها غیرممکن است. کیهان‌شناسان کنونی به طور کلّی نظریّه افلاک را [[باطل]] می‌دانند.<ref>روح‌المعانی، مج ۵، ج ۸، ص ۱۷۶.</ref> در آیه ۳۳ الرحمن / ۵۵ به خروج از آسمان‌ها اشاره شده است: "یَـمَعشَر الجِنِّ وَالإِنسِ إن استَطَعتُم أن تَنفُذُوا مِن أقطارِ السَّموتِ وَالأرضِ فانفُذُوا لاتَنْفُذُونَ إلاّ بِسُلطـنٍ = ای گروه [[جن]] و [[انس]]! اگر می‌توانید از مرزهای آسمان‌ها و زمین بگذرید، بگذرید؛ ولی هرگز نمی‌توانید، مگر با نیرویی] فوق‌العاده]". (الرحمن / ۵۵، ۳۳) از [[سیاق آیات]] به دست می‌آید که این خطاب، به [[روز قیامت]] مربوط بوده، خطابی تعجیزی است؛ یعنی [[انسان‌ها]] نمی‌توانند با نفوذ از نواحی آسمان‌ها و زمین، از [[ملک]] [[الهی]] خارج شده، از [[مؤاخذه]] بگریزند؛ زیرا این نفوذ، به نوعی [[سلطه]] و [[قدرت]] نیاز دارد که انسان‌ها فاقد آن هستند.<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۰۶ و ۱۰۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۱۱۳.</ref> در [[تفسیر]] این آیه نظریّات دیگری نیز ارائه شده است؛ مانند اینکه [[آیه]]، هم ناظر به [[رستاخیز]] و هم ناظر به [[دنیا]] است و یا اینکه آیه به مسافرت‌های فضایی [[بشر]] اشاره دارد که شرط آن داشتن [[سلطه]] [[علمی]] و صنعتی است یا اینکه منظور از [[نفوذ]]، نفوذ [[فکری]] و علمی در اقطار [[آسمان‌ها]] است که با [[قدرت]] [[استدلال]] امکان دارد.<ref> نمونه، ج ۲۳، ص ۱۴۹.</ref> برخی نیز مقصود از خروج از آسمان‌ها و [[زمین]] را فرار از [[مرگ]] دانسته‌اند که برای [[آدمیان]] و جنّیان امکان‌پذیر نیست.<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۱۰.</ref> [[خداوند]] در جایی دیگر، مشرکان‌رابه تحدّی (مبارزه‌طلبی) فرا می‌خواند که اگر می‌توانند، با اسباب به آسمان‌ها بروند و در امور آنجا تصرّف و دخالت کنند و نگذارند بر [[پیامبر]]، [[وحی]] نازل شود: "أم لَهُم مُلکُ السَّموتِ وَالأرضِ و ما بَینَهُما فَلیَرتَقُوا فِی‌الأسبـبِ". (ص / ۳۸، ۱۰) "اسباب" در اینجا به چیزهای نفوذناپذیر، مانند راه‌های [[آسمان]] <ref> روح‌المعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۲۴۸.</ref> یا درهای آن، [[تفسیر]] شده است.<ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۰۱.</ref> در جای دیگر، از این مطلب که [[شیاطین]] می‌خواهند به آسمان‌ها نفوذ کرده، سخنان [[ملکوت]] اعلا را بشنوند، ولی شهاب‌ها آنان را تعقیب می‌کنند و از [[استراق سمع]] بازشان می‌دارند، [[سخن]] به میان آمده است: "إلاّ مَن خَطِفَ الخَطْفةَ فَأتبَعَه شِهابٌ ثاقِبٌ".(صافات / ۳۷، ۱۰) بیش‌تر [[مفسّران]] از جمله [[طبری]]،<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۵۰. </ref> [[آلوسی]] <ref>روح‌المعانی، مج ۱۳، ج ۲۳، ص ۱۰۶.</ref> و [[سیدقطب]]،<ref> فی ظلال، ج ۵، ص ۲۹۸۴.</ref> [[آیات]] پیشین را بر ظاهرشان تفسیر کرده‌اند؛ ولی برخی احتمال داده‌اند که آسمان، شهاب و [[رجم]] جنّیان تمثیل‌هایی باشد که خداوند برای [[تشبیه]] معقول به محسوس آورده و مقصود از آسمان، ملکوت اعلا و مقصود از شهاب، [[نور]] ملکوت باشد که شیاطین را تعقیب می‌کند و آنان را از آنجا می‌راند.<ref> المیزان، ج ۱۷، ص ۱۲۵.</ref> در اینجا آیات مربوط به [[معراج]] * پیامبر{{صل}} و [[عروج عیسی]]{{ع}} به [[آسمان‌ها]] نیز قابل توجّه است.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==[[گریه]] [[آسمان]]==
در [[آیه]] ۲۹ دخان / ۴۴ از گریه آسمان یادشده است: "فَمابَکَت عَلیهِمُ السَّماءُ وَالأرضُ... = و آسمان و [[زمین]] بر آنان [[زاری]] نکردند". ابن‌عبّاس می‌گوید: [[آسمان]] و زمین بر [[مرگ]] [[مؤمن]] می‌گریند؛ زیرا با مرگ او دری که روزی‌اش از آن نازل می‌شود و عمل نیکش از آن بالا می‌رود، بسته می‌شود. <ref>جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۵، ص ۱۶۱.</ref> به نظر [[حسن بصری]]، منظور، گریه * [[اهل آسمان]] است،<ref>الکشّاف، ج ۴، ص ۲۷۷.</ref> و به نظر بعضی از [[مفسّران]]، گریه آسمان، غیر [[حقیقی]] و کنایه از [[عظمت]] [[مصیبت]] و شدّت تأثر برای از دست رفتن چیزی است. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۲۴۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص ۱۴۱.</ref> مردی از [[دشمنان خدا]] و [[پیامبر]] بر [[امام علی]]{{ع}} گذشت و [[حضرت]]، این آیه را [[تلاوت]] کرد: "فَما بَکَت عَلیهِمُ السَّماءُ و الأرضُ."..؛ سپس [[حسین]]{{ع}} بر حضرت گذشت. فرمود: آسمان و زمین بر حسین می‌گرید و فرمود آسمان و زمین فقط بر یحیی‌بن‌زکرّیا و حسین‌بن [[علی]] گریست<ref>قمی، ج ۲، ص ۲۹۶.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==فرجام آسمان==
[[خداوند]]، برای [[عالم هستی]] [[اجل]] معیّنی قرار داده که از آن فراتر نمی‌رود: "ما خَلَقنَا السَّموتِ وَالأرضَ وَ ما بَینَهُما إلاّ بِالحَقِّ وَ أجَلٍ مُسمّیً". (احقاف / ۴۶، ۳) با فرا رسیدن اجل معیّن آسمان‌ها که [[روز قیامت]] است،<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۱۸۶.</ref> آسمان، چون طومار، [[درهم]] پیچیده می‌شود: "یَومَ نـَطوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلکُتُبِ..".. ([[انبیاء]] / ۲۱، ۱۰۴) اجل معیّنِ آسمان‌ها، در [[لوح محفوظ]] نوشته شده است و [[فرشتگان]] از آن آگاهند. <ref>التبیان، ج ۹، ص ۲۶۷.</ref> براساس پاره‌ای از [[آیات]]، پایان [[عمر]] آسمان را حوادثی تشکیل می‌دهد که با انقراض عالم و از بین رفتن [[نظام]] موجود ملازم است؛ نظیر شکافته شدن و از هم گسستن‌آسمان: "وَانشَقَّتِ السَّماءُ فَهِی یَومَئِذٍ واهِیَةٌ" (حاقه / ۶۹، ۱۶) و به حرکت درآمدن آن: "یَومَ تَمُوُر السَّماءُ مَورًا" (طور / ۵۲، ۹) و برآمدن دودی نمایان از آن: "فَارتَقِب یَومَ تَأتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ". (دخان / ۴۴، ۱۰) به فرموده [[پیامبر]]{{صل}} "دخان" دودی است که در [[آستانه قیامت]]، [[جهان]] را فرامی‌گیرد <ref>الدرّالمنثور، ج۷، ص ۴۰۸.</ref> و تبدیل [[آسمان‌ها]] به آسمان‌های دیگر: "یَومَ تُبَدَّلُ الأرضُ غَیرَ الأرضِ وَالسَّموتُ."... ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۴۸) [[مفسّران]] درباره تبدیل و دگرگونی آسمان‌ها آرای گوناگونی دارند؛ مانند اینکه صورت آسمان‌ها[[تغییر]] می‌یابد؛ به‌گونه‌ای که [[خورشید و ماه]] و ستاره‌های آن از میان می‌روند. <ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۴۹۸.</ref> آسمان‌ها به [[بهشت]]، و [[زمین]] به [[آتش]] تبدیل می‌شود <ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۸۸.</ref> و.... به گفته فخررازی، تبدیل و دگرگونی آسمان‌ها به دو گونه است:
۱. تبدیل ذات؛
۲. تبدیل صفات. <ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۴۶ و ۱۴۷.</ref> منشأاختلاف در تفسیرِ تبدیل، [[اختلاف]] روایاتی است که در [[تفسیر]] این [[آیه]] آمده و [[آیات]] مربوط به تبدیل زمین و [[آسمان]]، گویای این معنا است که تبدیل، بزرگ‌تر از حدّ [[تصوّر]] است، و آن‌چه در [[روایات]] آمده، [[تمثیل]] و برای نزدیک کردن به [[ذهن]] است. <ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۸۸.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی]] و [[لطف‌الله خراسانی|خراسانی]]، [[آسمان - اورعی و خراسانی (مقاله)|مقاله «آسمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش