ویژگی امام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'تمام' به 'تمام'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{خرد}} +)) |
جز (جایگزینی متن - 'تمام' به 'تمام') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
*[[هشام بن حکم]] همسو با دیگر [[متکلمان امامیه]]، [[امامت]] را در [[خاندان]] [[بنیهاشم]] منحصر و [[حق علی]]{{ع}} و فرزندانش میداند<ref>سید مرتضی در الشافی تصریح میکند که ما همچون بسیاری از اهل سنت معتقدیم امام باید از قریش باشد؛ هرچند در مصداق با آنان اختلاف داریم (نک: الشافی، ج۳، ص۱۸۳). همچنین از دیدگاه شیعه و براساس روایات رسیده، بنی هاشم از دیگر خاندانهای قریش افضلاند (نک: طبری مکی، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص۱۳-۱۵).</ref>. وی در [[مناظره]] با [[ضرار بن ضبی]]<ref>شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج۲، ص۳۶۶؛ شیخ صدوق، عللالشرایع، ص۲۰۳؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۴۲- ۱۴۳؛ محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۴۲.</ref>، بر چهار ویژگی نَسَبی پیشگفته [[استدلال]] کرده است که به اختصار به آنها میپردازیم: | *[[هشام بن حکم]] همسو با دیگر [[متکلمان امامیه]]، [[امامت]] را در [[خاندان]] [[بنیهاشم]] منحصر و [[حق علی]]{{ع}} و فرزندانش میداند<ref>سید مرتضی در الشافی تصریح میکند که ما همچون بسیاری از اهل سنت معتقدیم امام باید از قریش باشد؛ هرچند در مصداق با آنان اختلاف داریم (نک: الشافی، ج۳، ص۱۸۳). همچنین از دیدگاه شیعه و براساس روایات رسیده، بنی هاشم از دیگر خاندانهای قریش افضلاند (نک: طبری مکی، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص۱۳-۱۵).</ref>. وی در [[مناظره]] با [[ضرار بن ضبی]]<ref>شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج۲، ص۳۶۶؛ شیخ صدوق، عللالشرایع، ص۲۰۳؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۴۲- ۱۴۳؛ محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۴۲.</ref>، بر چهار ویژگی نَسَبی پیشگفته [[استدلال]] کرده است که به اختصار به آنها میپردازیم: | ||
*'''۱، ۲ و ۳. [[شهرت]] نژاد، [[قبیله]] و [[خاندان]]:''' [[هشام بن حکم]] [[شهرت]] و معروف بودن نژاد، [[قبیله]] و [[خاندان]] را سه شرط از شرایط نسبی [[امام]] میداند و در [[تبیین]] مدعای خویش میگوید: در عالم، نژادی مشهورتر از نژاد [[عرب]] نیست. صاحب [[دین]] و [[شریعت]] از [[عرب]] است. او که شهرتش به حدی است که هر شبانه روز پنج بار در همه مکانها از منارهها منادی نام او را فریاد میزند و دعوتش به هر [[نیکوکار]] و [[فاجر]]، و عالم و [[جاهل]] در [[شرق]] و [[غرب]] عالم میرسد. اگر جایز باشد که [[حجت الهی]] بر [[مردم]] در غیر این نژاد باشد، بر طالب جوینده زمانی فرا میرسد که او را نیابد و چهبسا او را در [[عجم]] و غیر آن بجوید. از این رو، از همان جهتی که [[خداوند]] [[اراده]] [[صلاح]] کرده است، [[فساد]] واقع میشود. ولی نظر به [[حکمت]] و [[عدل الهی]]، ممکن نیست [[خداوند]] فریضهای را بر [[مردم]] [[واجب]] کند که تحقق نیابد. بدین [[دلیل]]، [[امامت]] نمیتواند در غیر این نژاد باشد، زیرا این نژاد با صاحب [[دین]] و [[دعوت]] پیوند دارد. پس باید [[امامت]] در نژاد [[عرب]] باشد. در این صورت نیز حتماً باید از [[قبیله قریش]] باشد، زیرا این [[قبیله]] از نظر [[قرابت]] نسبی به صاحب [[دین]] نزدیکترند. حال که چنین است، به همین [[دلیل]] باید در [[خاندان پیامبر]] یعنی [[بنیهاشم]] باشد. | *'''۱، ۲ و ۳. [[شهرت]] نژاد، [[قبیله]] و [[خاندان]]:''' [[هشام بن حکم]] [[شهرت]] و معروف بودن نژاد، [[قبیله]] و [[خاندان]] را سه شرط از شرایط نسبی [[امام]] میداند و در [[تبیین]] مدعای خویش میگوید: در عالم، نژادی مشهورتر از نژاد [[عرب]] نیست. صاحب [[دین]] و [[شریعت]] از [[عرب]] است. او که شهرتش به حدی است که هر شبانه روز پنج بار در همه مکانها از منارهها منادی نام او را فریاد میزند و دعوتش به هر [[نیکوکار]] و [[فاجر]]، و عالم و [[جاهل]] در [[شرق]] و [[غرب]] عالم میرسد. اگر جایز باشد که [[حجت الهی]] بر [[مردم]] در غیر این نژاد باشد، بر طالب جوینده زمانی فرا میرسد که او را نیابد و چهبسا او را در [[عجم]] و غیر آن بجوید. از این رو، از همان جهتی که [[خداوند]] [[اراده]] [[صلاح]] کرده است، [[فساد]] واقع میشود. ولی نظر به [[حکمت]] و [[عدل الهی]]، ممکن نیست [[خداوند]] فریضهای را بر [[مردم]] [[واجب]] کند که تحقق نیابد. بدین [[دلیل]]، [[امامت]] نمیتواند در غیر این نژاد باشد، زیرا این نژاد با صاحب [[دین]] و [[دعوت]] پیوند دارد. پس باید [[امامت]] در نژاد [[عرب]] باشد. در این صورت نیز حتماً باید از [[قبیله قریش]] باشد، زیرا این [[قبیله]] از نظر [[قرابت]] نسبی به صاحب [[دین]] نزدیکترند. حال که چنین است، به همین [[دلیل]] باید در [[خاندان پیامبر]] یعنی [[بنیهاشم]] باشد. | ||
*گزارشی دیگر نیز در [[دست]] است که [[هشام بن حکم]] بر [[ضرورت]] این مطلب که [[امام]] باید از [[خاندان پیامبر]] باشد [[استدلال]] کرده است. وی از [[متکلمان]] [[اهل سنت]] پرسید: آیا [[خداوند]] وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را [[مبعوث]] کرد، با [[نعمت]] تام و | *گزارشی دیگر نیز در [[دست]] است که [[هشام بن حکم]] بر [[ضرورت]] این مطلب که [[امام]] باید از [[خاندان پیامبر]] باشد [[استدلال]] کرده است. وی از [[متکلمان]] [[اهل سنت]] پرسید: آیا [[خداوند]] وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را [[مبعوث]] کرد، با [[نعمت]] تام و تمام [[مبعوث]] کرد یا با [[نعمت]] ناقص. پاسخ شنید: با [[نعمت]] تام. پرسید: در این صورت کدامیک از دو گزینه بهتر و کاملتر است: اینکه [[نبوت]] و [[خلافت]] هر دو در یک [[خاندان]] باشد یا آنکه [[نبوت]] در یک [[خاندان]] و [[امامت]] در خاندانی دیگر. پاسخ دادند اگر هر دو در یک [[خاندان]] باشد. آنگاه پرسید: چرا [[خلافت]] را در غیر [[خاندان]] [[نبوت]] قرار دادید و وقتی در [[بنیهاشم]] قرار گرفت با آنها [[نبرد]] کردید<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۳۷.</ref>؟ | ||
*'''۴. [[منصوص بودن]]:''' کسانی که [[نصب]] و [[تعیین امام]] را [[واجب]] دانستهاند، در چگونگی و [[راه تعیین]] و [[نصب]] با هم [[اختلاف]] دارند. [[شیعه]] تنها [[راه تعیین]] و [[نصب]] را [[نص]] و تصریح از سوی [[خداوند]] یا [[پیامبر]] یا امامی میداند که امامتش با [[نص]] [[اثبات]] شده است<ref>علامه حلی در کشف المراد، اقوال چهارگانه در این مسئله و از جمله قول امامیه و اهل سنت را طبق تقریر فوق بیان کرده است، اما او خود در کتاب نهج الحق وکشف الصدق در بیان دیدگاه امامیه علاوه بر نص، ظهور معجزه (کرامت) به دست امام را نیز راه تعیین امام میداند (نک: نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸).</ref>. | *'''۴. [[منصوص بودن]]:''' کسانی که [[نصب]] و [[تعیین امام]] را [[واجب]] دانستهاند، در چگونگی و [[راه تعیین]] و [[نصب]] با هم [[اختلاف]] دارند. [[شیعه]] تنها [[راه تعیین]] و [[نصب]] را [[نص]] و تصریح از سوی [[خداوند]] یا [[پیامبر]] یا امامی میداند که امامتش با [[نص]] [[اثبات]] شده است<ref>علامه حلی در کشف المراد، اقوال چهارگانه در این مسئله و از جمله قول امامیه و اهل سنت را طبق تقریر فوق بیان کرده است، اما او خود در کتاب نهج الحق وکشف الصدق در بیان دیدگاه امامیه علاوه بر نص، ظهور معجزه (کرامت) به دست امام را نیز راه تعیین امام میداند (نک: نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۸).</ref>. | ||
*از دیدگاه [[هشام بن حکم]] نیز، [[نص]] از جمله [[شرایط امام]] است. حتی برخی ادعا کردهاند که وی، نخستین کسی بوده که [[نظریه نص]] را مطرح کرده است و [[ابن راوندی]]، [[ابوعیسی وراق]] و امثال آنها او را [[یاری]] کردهاند<ref>قاضی عبدالجبار معتزلی، المغنی فی الامامة، ج۲۰، ص۱۱۸؛ همو، تثبیت دلائل النبوة، ج۱، ص۲۲۵؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۶۱-۲۶۲. خیاط نیز اعتقاد به نص به اسم و نسب را از جمله عقاید همه شیعیان و از جمله هشام دانسته است. (نک: الانتصار، ص۳۸).</ref>. اما [[متکلمان امامیه]] این ادعای [[مخالفان]] را برنتابیدهاند و آن را بیاساس و بیدلیل میدانند و معتقدند این [[پندار]] [[مخالفان]]، ناشی از آن است که آنها قبل از این سه، بحث مفصلی در مورد [[نظریه نص]] نیافتهاند و از آنجاکه این سه، نخستین کسانی بودند که به تفصیل آن را مطرح کردهاند این نظریه را ساخته و پرداخته آنها پنداشتهاند<ref>سید مرتضی، الشافی، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۰؛ النباطی البیاضی، الصراط المستقیم، ص۱۰۴-۱۰۵.</ref>. | *از دیدگاه [[هشام بن حکم]] نیز، [[نص]] از جمله [[شرایط امام]] است. حتی برخی ادعا کردهاند که وی، نخستین کسی بوده که [[نظریه نص]] را مطرح کرده است و [[ابن راوندی]]، [[ابوعیسی وراق]] و امثال آنها او را [[یاری]] کردهاند<ref>قاضی عبدالجبار معتزلی، المغنی فی الامامة، ج۲۰، ص۱۱۸؛ همو، تثبیت دلائل النبوة، ج۱، ص۲۲۵؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۶۱-۲۶۲. خیاط نیز اعتقاد به نص به اسم و نسب را از جمله عقاید همه شیعیان و از جمله هشام دانسته است. (نک: الانتصار، ص۳۸).</ref>. اما [[متکلمان امامیه]] این ادعای [[مخالفان]] را برنتابیدهاند و آن را بیاساس و بیدلیل میدانند و معتقدند این [[پندار]] [[مخالفان]]، ناشی از آن است که آنها قبل از این سه، بحث مفصلی در مورد [[نظریه نص]] نیافتهاند و از آنجاکه این سه، نخستین کسانی بودند که به تفصیل آن را مطرح کردهاند این نظریه را ساخته و پرداخته آنها پنداشتهاند<ref>سید مرتضی، الشافی، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۰؛ النباطی البیاضی، الصراط المستقیم، ص۱۰۴-۱۰۵.</ref>. |