نبوت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'تمام' به 'تمام'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{خرد}} +)) |
جز (جایگزینی متن - 'تمام' به 'تمام') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
===دلایل عقلی=== | ===دلایل عقلی=== | ||
برخی از دلایل عقلی برای اثبات نبوت عبارتاند از: | برخی از دلایل عقلی برای اثبات نبوت عبارتاند از: | ||
#'''رسیدن [[تکالیف الهی]] به [[انسانها]]:''' [[عقل]] [[حکم]] میکند، خداوند انسان را [[بیهوده]] [[خلق]] نکرده و او را از میان جمیع موجودات [[برگزیده]] و تکالیفی را بر او [[واجب]] کرده ولی نمیداند چه تکالیفی بر او واجب است بنابراین بر خداوند لازم است آن [[تکالیف]] را به مکلّفین اعلام کند و از طرفی محال است خداوند آن تکالیف را بیواسطه به هر یک از افراد مکلّفین اعلام کند، زیرا شکی نیست که [[مکلفین]] قابلیت [[دریافت وحی]] از [[خداوند متعال]] و [[ابلاغ]] [[اوامر و نواهی]] را ندارند، لذا لازم است خداوند متعال شخصی را که ممتاز بوده و این قابلیت را داراست بر | #'''رسیدن [[تکالیف الهی]] به [[انسانها]]:''' [[عقل]] [[حکم]] میکند، خداوند انسان را [[بیهوده]] [[خلق]] نکرده و او را از میان جمیع موجودات [[برگزیده]] و تکالیفی را بر او [[واجب]] کرده ولی نمیداند چه تکالیفی بر او واجب است بنابراین بر خداوند لازم است آن [[تکالیف]] را به مکلّفین اعلام کند و از طرفی محال است خداوند آن تکالیف را بیواسطه به هر یک از افراد مکلّفین اعلام کند، زیرا شکی نیست که [[مکلفین]] قابلیت [[دریافت وحی]] از [[خداوند متعال]] و [[ابلاغ]] [[اوامر و نواهی]] را ندارند، لذا لازم است خداوند متعال شخصی را که ممتاز بوده و این قابلیت را داراست بر تمام مکلّفین [[مبعوث]] کند تا تکالیف را به ایشان برساند، در غیر این صورت در [[حق]] [[بندگان]] کوتاهی میشود و این محال است. | ||
#'''[[قاعدۀ لطف]]:''' بر خداوند واجب است به عنوان [[لطف]] و [[رحمت]] بر بندگانش پیامبرانی را مبعوث کند تا [[آیات الهی]] را بر آنان بخوانند و آنها را [[تزکیه]] نمایند و به آنان کتاب و [[حکمت]] بیاموزند و آنان را از چیزی که در آن [[فساد]] است بترسانند و به چیزی که در آن [[صلاح]] و [[سعادت]] است نوید دهند<ref>{{عربی|فوجب أن یبعث الله تعالی فی الناس رحمة لهم ولطفاً بهم {{متن قرآن|ْرَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ}} و ینذرهم عمّا فیه فسادهم و یبشّرهم بما فیه صلاحهم وسعادتهم}}؛ خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۱، ص ۲۲۸.</ref>. | #'''[[قاعدۀ لطف]]:''' بر خداوند واجب است به عنوان [[لطف]] و [[رحمت]] بر بندگانش پیامبرانی را مبعوث کند تا [[آیات الهی]] را بر آنان بخوانند و آنها را [[تزکیه]] نمایند و به آنان کتاب و [[حکمت]] بیاموزند و آنان را از چیزی که در آن [[فساد]] است بترسانند و به چیزی که در آن [[صلاح]] و [[سعادت]] است نوید دهند<ref>{{عربی|فوجب أن یبعث الله تعالی فی الناس رحمة لهم ولطفاً بهم {{متن قرآن|ْرَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ}} و ینذرهم عمّا فیه فسادهم و یبشّرهم بما فیه صلاحهم وسعادتهم}}؛ خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیة، ج۱، ص ۲۲۸.</ref>. | ||
#'''نیاز به [[قانون]] و عجز [[بشر]] از [[قانون گذاری]]:''' تقریر این [[برهان]] با تبیین چند مطلب روشن میشود: | #'''نیاز به [[قانون]] و عجز [[بشر]] از [[قانون گذاری]]:''' تقریر این [[برهان]] با تبیین چند مطلب روشن میشود: | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
===[[دلیل نقلی]]=== | ===[[دلیل نقلی]]=== | ||
[[امام صادق]]{{ع}} در ضمن [[حدیثی]] درباره [[اثبات نبوت]] به زندیقی که پرسید: [[پیغمبران]] و [[رسولان]] را از چه [[راه]] [[ثابت]] میکنی؟ فرمود: «چون ثابت کردیم ما آفریننده و صانعی داریم که از ما و | [[امام صادق]]{{ع}} در ضمن [[حدیثی]] درباره [[اثبات نبوت]] به زندیقی که پرسید: [[پیغمبران]] و [[رسولان]] را از چه [[راه]] [[ثابت]] میکنی؟ فرمود: «چون ثابت کردیم ما آفریننده و صانعی داریم که از ما و تمام مخلوق [[برتر]] و با [[حکمت]] و [[رفعت]] است و روا نباشد که خلقش او را بینند و لمس کنند و بیواسطه با یکدیگر برخورد و [[مباحثه]] کنند، [[ثابت]] شد برای او سفیرانی در میان خلقش هست که خواست او را برای مخلوق و بندگانش بیان کنند و ایشان را به [[مصالح]] و منافعشان و موجبات تباه و فنایشان [[رهبری]] نمایند، پس وجود امر و نهیکنندگان و تقریر [[نمایندگان]] از طرف [[خدای حکیم]] [[دانا]] در میان خلقش ثابت گشت و ایشان همان [[پیغمبران]] و برگزیدههای [[خلق]] او باشند، حکیمانی هستند که به [[حکمت]] [[تربیت]] شده و به حکمت [[مبعوث]] گشتهاند، با آنکه در [[خلقت]] و اندام با [[مردم]] شریکند در احوال و [[اخلاق]] [[شریک]] ایشان نباشند. از جانب خدای حکیم دانا به حکمت مؤید باشند، سپس آمدن پیغمبران در هر [[عصر]] و زمانی به سبب دلائل و براهینی که آوردند ثابت شود، تا [[زمین]] [[خدا]] از حجتی که بر [[صدق]] [[گفتار]] و جواز عدالتش نشانهای داشته باشد، خالی نماند»<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ اَلْکُلَیْنِیُّ مُصَنِّفُ هَذَا اَلْکِتَابِ رَحِمَهُ اَللَّهُ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عُمَرَ اَلْفُقَیْمِیِّ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَّهُ قَالَ لِلزِّنْدِیقِ اَلَّذِی سَأَلَهُ مِنْ أَیْنَ أَثْبَتَّ اَلْأَنْبِیَاءَ وَ اَلرُّسُلَ قَالَ إِنَّا لَمَّا أَثْبَتْنَا أَنَّ لَنَا خَالِقاً صَانِعاً مُتَعَالِیاً عَنَّا وَ عَنْ جَمِیعِ مَا خَلَقَ وَ کَانَ ذَلِکَ اَلصَّانِعُ حَکِیماً مُتَعَالِیاً لَمْ یَجُزْ أَنْ یُشَاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لاَ یُلاَمِسُوهُ فَیُبَاشِرَهُمْ وَ یُبَاشِرُوهُ وَ یُحَاجَّهُمْ وَ یُحَاجُّوهُ ثَبَتَ أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِی خَلْقِهِ یُعَبِّرُونَ عَنْهُ إِلَی خَلْقِهِ وَ عِبَادِهِ وَ یَدُلُّونَهُمْ عَلَی مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِی تَرْکِهِ فَنَاؤُهُمْ فَثَبَتَ اَلْآمِرُونَ وَ اَلنَّاهُونَ عَنِ اَلْحَکِیمِ اَلْعَلِیمِ فِی خَلْقِهِ وَ اَلْمُعَبِّرُونَ عَنْهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ هُمُ اَلْأَنْبِیَاءُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ حُکَمَاءَ مُؤَدَّبِینَ بِالْحِکْمَةِ مَبْعُوثِینَ بِهَا غَیْرَ مُشَارِکِینَ لِلنَّاسِ عَلَی مُشَارَکَتِهِمْ لَهُمْ فِی اَلْخَلْقِ وَ اَلتَّرْکِیبِ فِی شَیْءٍ مِنْ أَحْوَالِهِمْ مُؤَیَّدِینَ مِنْ عِنْدِ اَلْحَکِیمِ اَلْعَلِیمِ بِالْحِکْمَةِ ثُمَّ ثَبَتَ ذَلِکَ فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ مِمَّا أَتَتْ بِهِ اَلرُّسُلُ وَ اَلْأَنْبِیَاءُ مِنَ اَلدَّلاَئِلِ وَ اَلْبَرَاهِینِ لِکَیْلاَ تَخْلُوَ أَرْضُ اَللَّهِ مِنْ حُجَّةٍ یَکُونُ مَعَهُ عِلْمٌ یَدُلُّ عَلَی صِدْقِ مَقَالَتِهِ وَ جَوَازِ عَدَالَتِهِ}}؛ کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، کتاب الحجّة، ج ۱، ص ۲۳۶. </ref>.<ref>نراقی، مهدی، انیس الموحدین، ص ۹۲.</ref> | ||
==راهای اثبات نبوت== | ==راهای اثبات نبوت== | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
# '''[[تعلیم و تربیت]]:''' [[قرآن کریم]] تعلیم و تربیت را از [[اهداف]] [[فرستادن پیامبران]] دانسته است: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه 164.</ref>؛ {{متن قرآن|كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}}<ref>«چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیههای ما را بر شما میخواند و (جان) شما را پاکیزه میگرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد» سوره بقره، آیه 151.</ref>؛ جملۀ {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}} از [[معارف]] و حقایقی [[خبر]] میدهد که [[فکر]] و اندیشۀ [[انسان]]، با همۀ [[پیشرفت]] او در [[علم]] و [[صنعت]] از دسترسی به آنها [[ناتوان]] است و تنها از طریق [[نبوت]] و دستاوردهای [[وحی]]، میتوان بر آنها [[آگاه]] شد. اگر [[پیامبران الهی]] نباشند [[عقل]] انسانهای اولین و آخرین از [[درک]] دریای ژرف [[توحید]] و [[معاد]] بیبهرهاند<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۴.</ref>. | # '''[[تعلیم و تربیت]]:''' [[قرآن کریم]] تعلیم و تربیت را از [[اهداف]] [[فرستادن پیامبران]] دانسته است: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه 164.</ref>؛ {{متن قرآن|كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}}<ref>«چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیههای ما را بر شما میخواند و (جان) شما را پاکیزه میگرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد» سوره بقره، آیه 151.</ref>؛ جملۀ {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}} از [[معارف]] و حقایقی [[خبر]] میدهد که [[فکر]] و اندیشۀ [[انسان]]، با همۀ [[پیشرفت]] او در [[علم]] و [[صنعت]] از دسترسی به آنها [[ناتوان]] است و تنها از طریق [[نبوت]] و دستاوردهای [[وحی]]، میتوان بر آنها [[آگاه]] شد. اگر [[پیامبران الهی]] نباشند [[عقل]] انسانهای اولین و آخرین از [[درک]] دریای ژرف [[توحید]] و [[معاد]] بیبهرهاند<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۴.</ref>. | ||
# '''[[دعوت]] به [[عبادت خدا]] و اجتناب از [[طاغوت]]:''' اساسیترین [[هدف]] پیامبران الهی [[دعوت به توحید]] و [[بندگی]] خداست. همۀ [[پیامبران]]، بدون استثنا، دعوت به توحید و دوری از [[شرک]] و [[بتپرستی]] را، سرلوحۀ برنامۀ خود قرار داده بودند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}}<ref>«و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید.» سوره نحل، آیه 36.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در این باره میفرماید: «[[خدا]] [[پیامبر]] را برانگیخت تا [[بندگان]] او آنچه از [[خداشناسی]] نمیدانند فراگیرند و به پروردگاری او، پس از [[انکار]] و [[عناد]]، [[ایمان]] بیاورند»<ref>{{متن حدیث|لیعقل العباد من ربهم ما جهلوه، فیعرفوه بربوبیته بعد ما انکروا و یوحده بالالوهیه بعد ما عندوا}}؛ بحارالانوار، ج۴ ص ۲۸۷.</ref>.<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، ص ۱۷۵ ـ ۱۷۶.</ref> | # '''[[دعوت]] به [[عبادت خدا]] و اجتناب از [[طاغوت]]:''' اساسیترین [[هدف]] پیامبران الهی [[دعوت به توحید]] و [[بندگی]] خداست. همۀ [[پیامبران]]، بدون استثنا، دعوت به توحید و دوری از [[شرک]] و [[بتپرستی]] را، سرلوحۀ برنامۀ خود قرار داده بودند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}}<ref>«و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید.» سوره نحل، آیه 36.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در این باره میفرماید: «[[خدا]] [[پیامبر]] را برانگیخت تا [[بندگان]] او آنچه از [[خداشناسی]] نمیدانند فراگیرند و به پروردگاری او، پس از [[انکار]] و [[عناد]]، [[ایمان]] بیاورند»<ref>{{متن حدیث|لیعقل العباد من ربهم ما جهلوه، فیعرفوه بربوبیته بعد ما انکروا و یوحده بالالوهیه بعد ما عندوا}}؛ بحارالانوار، ج۴ ص ۲۸۷.</ref>.<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، ص ۱۷۵ ـ ۱۷۶.</ref> | ||
# '''[[آزادی]] [[انسانها]] از قید و بندهای ناروا:''' یکی از اهدافی که [[قرآن]] برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میشمارد، [[آزاد]] کردن انسانها از | # '''[[آزادی]] [[انسانها]] از قید و بندهای ناروا:''' یکی از اهدافی که [[قرآن]] برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میشمارد، [[آزاد]] کردن انسانها از تمام قید و بندهای ناروای [[فکری]] و [[اعتقادی]] درونی و بیرونی است: {{متن قرآن|وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد» سوره اعراف، آیه 157.</ref>؛ «اِصْر» بهمعنای بستن چیزی و [[حبس]] کردن کسی با [[قهر]] و [[غلبه]] است و مراد از آن در آیۀ مورد نظر اموری است که [[انسان]] را از رسیدن به [[نیکیها]] بازمیدارد<ref>راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، معجم مفردات الفاظ القرآن، مادۀ اصر، ص۱۴.</ref>. «اَغْلال» جمع «غُل» بهمعنای طوق آهنی است که بر گردن [[مجرمان]] بسته میشود<ref>مقری فیّومی، احمدبنمحمدبنعلی، مصباح المنیر، ج۲، ص۱۴.</ref> و اینجا معنای کنایی آنْ مراد است. با [[عنایت]] به [[وضع فرهنگی]] [[مردم]] در [[صدر اسلام]] میتوان استفاده کرد مراد از «[[اصر]]» و «غل»، قید و بندهای [[فرهنگی]] است. [[آیه]] علاوه بر [[اثبات]] [[حقانیت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، گویای آن است که آن [[حضرت]] [[پاکیها]] را برای آنها [[حلال]] و [[پلیدیها]] را [[حرام]] کرده و مردم را به [[خوبیها]] [[امر]] و از [[بدیها]] [[نهی]] فرموده است<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۹۴ـ ۲۹۵.</ref>. ایشان از طریق [[تبلیغ]] و [[تعلیم]] و عوض کردن [[بینش]] مردم و بیان [[احکام واقعی]] [[الهی]] برای آنان و [[فرمان]] دادن به خوبیها و نهی از بدیها، زمینۀ [[رهایی]] آنها را از قید و بندهای ناروا فراهم ساخته است. میتوان گفت [[پیامبران]] دیگر نیز همانند [[حضرت محمد]]{{صل}}، زنجیرهای [[اخلاقی]] و فرهنگی را با [[آموزش]] و [[تزکیه]] برمیداشتند و برای آزادی انسانها از چنگال [[طاغوتیان]] به [[مبارزه]] با آنها میپرداختند<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۰؛ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۳۷ ـ ۱۳۸.</ref>. | ||
# '''[[اتمام حجت]]:''' {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه 165.</ref>؛ انسانها با بهرهگیری از ابزار منابع [[معرفتی]] و [[خدادادی]]، مانند: [[حس]] و تجربه و [[عقل]] و [[وجدان]] نمیتوانند [[راه]] [[سعادت]] خود را بهطور کامل تشخیص دهند و در این صورت به [[هدایت]] [[دست]] نمییابند و این [[بشر]] هدایت نیافته میتواند با [[استدلال عقلی]] در برابر [[حق تعالی]] [[احتجاج]] و [[استدلال]] کند که چرا با وجود این [[نقص]] [[معرفتی]]، منبع معرفتی دیگری را در اختیارم قرار ندادی تا [[راه]] [[سعادت]] و هدایت را پیدا کنم. [[خدای سبحان]] به خاطر اینکه این احتجاج صورت نگیرد، پیامبرانی را برای [[انسانها]] فرستاد تا با [[تبشیر]] و [[انذار]] به هدایت آنها بپردازند<ref>ر.ک: خسرو پناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۵۴.</ref>. | # '''[[اتمام حجت]]:''' {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه 165.</ref>؛ انسانها با بهرهگیری از ابزار منابع [[معرفتی]] و [[خدادادی]]، مانند: [[حس]] و تجربه و [[عقل]] و [[وجدان]] نمیتوانند [[راه]] [[سعادت]] خود را بهطور کامل تشخیص دهند و در این صورت به [[هدایت]] [[دست]] نمییابند و این [[بشر]] هدایت نیافته میتواند با [[استدلال عقلی]] در برابر [[حق تعالی]] [[احتجاج]] و [[استدلال]] کند که چرا با وجود این [[نقص]] [[معرفتی]]، منبع معرفتی دیگری را در اختیارم قرار ندادی تا [[راه]] [[سعادت]] و هدایت را پیدا کنم. [[خدای سبحان]] به خاطر اینکه این احتجاج صورت نگیرد، پیامبرانی را برای [[انسانها]] فرستاد تا با [[تبشیر]] و [[انذار]] به هدایت آنها بپردازند<ref>ر.ک: خسرو پناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۵۴.</ref>. | ||
# '''[[تکامل عقول]]:''' مهم ترین [[هدف]] از [[آموزش و پرورش]] [[مردم]] به دست [[پیامبران]]، [[تکامل]] [[عقلانی]] آنهاست: [[پیامبر]]{{صل}} نیز در این باره فرمودند: «[[خدا]] به بندگانش چیزی بهتر از [[عقل]] نبخشیده است، زیرا خوابیدن [[عاقل]] از شب [[بیداری]] [[جاهل]] بهتر است و در [[منزل]] بودن عاقل از [[مسافرت]] جاهل (بهسوی [[حج]] و [[جهاد]]) بهتر است و خدا [[پیغمبر]] و [[رسول]] را جز برای تکمیل عقل [[مبعوث]] نسازد و عقل او [[برتر]] از [[عقول]] | # '''[[تکامل عقول]]:''' مهم ترین [[هدف]] از [[آموزش و پرورش]] [[مردم]] به دست [[پیامبران]]، [[تکامل]] [[عقلانی]] آنهاست: [[پیامبر]]{{صل}} نیز در این باره فرمودند: «[[خدا]] به بندگانش چیزی بهتر از [[عقل]] نبخشیده است، زیرا خوابیدن [[عاقل]] از شب [[بیداری]] [[جاهل]] بهتر است و در [[منزل]] بودن عاقل از [[مسافرت]] جاهل (بهسوی [[حج]] و [[جهاد]]) بهتر است و خدا [[پیغمبر]] و [[رسول]] را جز برای تکمیل عقل [[مبعوث]] نسازد و عقل او [[برتر]] از [[عقول]] تمام امتش باشد و آنچه پیغمبر در خاطر دارد، از [[اجتهاد]] مجتهدین بالاتر است و تا بندهای [[واجبات]] را با عقل خود نفهمد آنها را انجام نداده است. همه [[عابدان]] در [[فضیلت]] عبادتشان بپای عاقل نرسند. عقلا همان صاحبان خردند که در بارۀ ایشان فرموده: «تنها صاحبان [[خرد]] [[اندرز]] میگیرند»<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَا قَسَمَ اَللَّهُ لِلْعِبَادِ شَیْئاً أَفْضَلَ مِنَ اَلْعَقْلِ فَنَوْمُ اَلْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ اَلْجَاهِلِ وَ إِقَامَةُ اَلْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ اَلْجَاهِلِ وَ لاَ بَعَثَ اَللَّهُ نَبِیّاً وَ لاَ رَسُولاً حَتَّی یَسْتَکْمِلَ اَلْعَقْلَ وَ یَکُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِیعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ وَ مَا یُضْمِرُ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی نَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنِ اِجْتِهَادِ اَلْمُجْتَهِدِینَ وَ مَا أَدَّی اَلْعَبْدُ فَرَائِضَ اَللَّهِ حَتَّی عَقَلَ عَنْهُ وَ لاَ بَلَغَ جَمِیعُ اَلْعَابِدِینَ فِی فَضْلِ عِبَادَتِهِمْ مَا بَلَغَ اَلْعَاقِلِ وَ اَلْعُقَلاَءُ هُمْ أُولُو اَلْأَلْبَابِ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی: وَ مَا یَتَذَکَّرُ «إِلاّٰ أُولُوا اَلْأَلْبٰابِ}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۱۲.</ref>.<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۴.</ref> | ||
# '''[[حکومت]] و [[داوری]] به [[حق]] میان [[مردم]] و [[مخالفت]] با [[هواهای نفسانی]]:''' {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن» سوره ص، آیه 26.</ref>؛ اگر گفته شود [[انسان]] بدون نیاز به [[شریعت]] و براساس [[حسن و قبح عقلی]] میتواند حق را از [[باطل]] تشخیص دهد و [[حکم]] حق را دریابد؛ [[پاسخ]] داده میشود اولأ: بسیاری از [[قوانین]] هستند که [[عقل]] [[بشر]]، [[توان]] [[درک]] آنها را ندارد و با ذوق و سلیقه و عرفهای مختلف به دست نمیآیند؛ ثانیأ: چه بسا احکامی که اگر انسان بخواهد از طریق عقل یا تجربه به [[حسن و قبح]] و بایستی و نبایستی آنها پی ببرد، گرفتار ضرر جبران ناپذیر میگردد؛ حقایقی که به یک معنا تجربه پذیر و جبران ناپذیرند و با تجربۀ آنها گوهر [[آدمی]] متلاشی میشود؛ مثل [[روابط جنسی]] که در [[اسلام]] به [[محدودیت]] آن حکم شده است، اگر حکمش به دست تجربۀ بشری نهاده شود، ذات و گوهر [[انسانی]] تنزل مییابد و پس از [[کشف]] ضررهای [[آزادی]] جنسی، توان جبرانش از بشر گرفته میشود. پس باید به شریعت رو آورد تا قوانین مطابق با [[تکامل انسان]]، رایگان و بدون تجربۀ جبران ناپذیر به دست میآید. | # '''[[حکومت]] و [[داوری]] به [[حق]] میان [[مردم]] و [[مخالفت]] با [[هواهای نفسانی]]:''' {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن» سوره ص، آیه 26.</ref>؛ اگر گفته شود [[انسان]] بدون نیاز به [[شریعت]] و براساس [[حسن و قبح عقلی]] میتواند حق را از [[باطل]] تشخیص دهد و [[حکم]] حق را دریابد؛ [[پاسخ]] داده میشود اولأ: بسیاری از [[قوانین]] هستند که [[عقل]] [[بشر]]، [[توان]] [[درک]] آنها را ندارد و با ذوق و سلیقه و عرفهای مختلف به دست نمیآیند؛ ثانیأ: چه بسا احکامی که اگر انسان بخواهد از طریق عقل یا تجربه به [[حسن و قبح]] و بایستی و نبایستی آنها پی ببرد، گرفتار ضرر جبران ناپذیر میگردد؛ حقایقی که به یک معنا تجربه پذیر و جبران ناپذیرند و با تجربۀ آنها گوهر [[آدمی]] متلاشی میشود؛ مثل [[روابط جنسی]] که در [[اسلام]] به [[محدودیت]] آن حکم شده است، اگر حکمش به دست تجربۀ بشری نهاده شود، ذات و گوهر [[انسانی]] تنزل مییابد و پس از [[کشف]] ضررهای [[آزادی]] جنسی، توان جبرانش از بشر گرفته میشود. پس باید به شریعت رو آورد تا قوانین مطابق با [[تکامل انسان]]، رایگان و بدون تجربۀ جبران ناپذیر به دست میآید. | ||
#'''ایجاد [[عدالت اجتماعی]] توسط مردم:''' {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه 25.</ref>؛ [[حقیقت]] شریعت و [[معارف]] و [[قوانین الهی]] توسط [[پیامبران]] به مردم [[ابلاغ]] شود تا به دست تودۀ مردم، [[عدالت]] تحقق یابد. | #'''ایجاد [[عدالت اجتماعی]] توسط مردم:''' {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه 25.</ref>؛ [[حقیقت]] شریعت و [[معارف]] و [[قوانین الهی]] توسط [[پیامبران]] به مردم [[ابلاغ]] شود تا به دست تودۀ مردم، [[عدالت]] تحقق یابد. | ||
# '''[[نجات]] از تاریکیها و [[هدایت مردم]]:''' یکی دیگر از آثاری که [[قرآن کریم]] برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و برخی پیامبران برمیشمارد، نجات مردم از تاریکیهاست که به گونهای | # '''[[نجات]] از تاریکیها و [[هدایت مردم]]:''' یکی دیگر از آثاری که [[قرآن کریم]] برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و برخی پیامبران برمیشمارد، نجات مردم از تاریکیهاست که به گونهای تمام اهداف آنان را دربرمیگیرد. [[خداوند]] به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«(این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه 1.</ref>. مراد از [[ظلمات]] در این [[آیه]]، [[گمراهیها]] و مراد از [[نور]]، [[هدایت]] است که مصادیق مختلفی دارد. آیه گویای آن است که مصداق خارج کردن از ظلمات به نور، هدایت به [[راه]] خداست. در [[آیات]] دیگری نیز به این [[هدف]] اشاره شده است. {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}<ref>«و به راستی موسی را با نشانههای خویش فرستادیم (و گفتیم) که قومت را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون بر» سوره ابراهیم، آیه 5.</ref>؛ {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه 15 ـ 16</ref>؛ از مجموع آیات استفاده میشود با هدایت [[پیامبران]]، [[انسانها]] از هر نوع [[تاریکی]] خارج میشوند و به وادی نور و [[روشنایی]] گام مینهند<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن، ص ۱۷۵؛ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص۱۳۵،۱۳۸.</ref>. | ||
# '''[[بشارت]] و [[انذار]]:''' {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت» سوره بقره، آیه 213.</ref>؛ از [[آیات قرآن]] استفاده میشود گاهی [[انسان]] با وجود [[آگاهی]] از چیزی و حتی توجه به آن، انگیزۀ عمل بر اساس آن را ندارد. در چنین حالتی باید انگیزهای در انسان پدید آید تا او را به حرکت درآورد. [[انبیا]] در جایگاه «مُنذِر و مبشّر»، این [[وظیفه]] را به عهده دارند؛ آنان در [[مردم]] انگیزۀ عمل به وجود میآورند و گرایشهای خفتۀ آنان را بیدار میکنند. گرچه هر [[انسانی]] از [[عذاب]] میترسد و حتی احتمال [[ضعیف]] آن هم باید در وی مؤثر باشد، در عمل چنین تأثیری در مردم دیده نمیشود. پیامبران [[عذابهای اخروی]] و [[نعمتهای بهشتی]] را برای انسانها توصیف میکنند و با انذار و [[تبشیر]]، [[گرایشها]] را به کنش و [[علمها]] را به آگاهی تبدیل میکنند. [[بیم]] دادن بارزترین صفت پیامبران است و ضرورتش هم کاملاً [[احساس]] میشود؛ زیرا کسی باید در [[جامعه]] باشد تا مردم را از خطرات پیش رو [[آگاه]] کند. [[قرآن کریم]]، در چند آیۀ مختلف [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را نیز با واژگان «[[بشیر]]» و «[[نذیر]]» توصیف میفرماید؛ از جمله: {{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«ما تو را به درستی مژدهآور و بیمدهنده فرستادیم» سوره بقره، آیه ۱۱۹.</ref>.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۳۳ـ۱۳۴.</ref> | # '''[[بشارت]] و [[انذار]]:''' {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت» سوره بقره، آیه 213.</ref>؛ از [[آیات قرآن]] استفاده میشود گاهی [[انسان]] با وجود [[آگاهی]] از چیزی و حتی توجه به آن، انگیزۀ عمل بر اساس آن را ندارد. در چنین حالتی باید انگیزهای در انسان پدید آید تا او را به حرکت درآورد. [[انبیا]] در جایگاه «مُنذِر و مبشّر»، این [[وظیفه]] را به عهده دارند؛ آنان در [[مردم]] انگیزۀ عمل به وجود میآورند و گرایشهای خفتۀ آنان را بیدار میکنند. گرچه هر [[انسانی]] از [[عذاب]] میترسد و حتی احتمال [[ضعیف]] آن هم باید در وی مؤثر باشد، در عمل چنین تأثیری در مردم دیده نمیشود. پیامبران [[عذابهای اخروی]] و [[نعمتهای بهشتی]] را برای انسانها توصیف میکنند و با انذار و [[تبشیر]]، [[گرایشها]] را به کنش و [[علمها]] را به آگاهی تبدیل میکنند. [[بیم]] دادن بارزترین صفت پیامبران است و ضرورتش هم کاملاً [[احساس]] میشود؛ زیرا کسی باید در [[جامعه]] باشد تا مردم را از خطرات پیش رو [[آگاه]] کند. [[قرآن کریم]]، در چند آیۀ مختلف [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را نیز با واژگان «[[بشیر]]» و «[[نذیر]]» توصیف میفرماید؛ از جمله: {{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«ما تو را به درستی مژدهآور و بیمدهنده فرستادیم» سوره بقره، آیه ۱۱۹.</ref>.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۳۳ـ۱۳۴.</ref> | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
از مسلمات [[شریعت اسلام]] ختم سلسلۀ نبوت و [[رسالت]] توسط [[رسول اکرم]]{{صل}} است. [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] به [[صراحت]] این [[حقیقت]] را اعلام نموده و در [[آیات]] متعدد با مضامین گوناگون مورد تاکید قرار داده است، از جمله: {{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه 40.</ref>. در این [[آیه]] ختم نبوت توسط رسول اکرم{{صل}} به صراحت اعلام گردیده است و در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه 33.</ref> و بدین وسیله به این حقیقت که [[دین اسلام]]، [[خاتم ادیان]] و [[دینی]] است که از سوی [[خدا]] [[چیرگی]] و غلبۀ آن بر همۀ [[ادیان]] مقرر شده مورد تأکید قرار گرفته است<ref>اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۵۲ ـ ۵۶.</ref>. | از مسلمات [[شریعت اسلام]] ختم سلسلۀ نبوت و [[رسالت]] توسط [[رسول اکرم]]{{صل}} است. [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] به [[صراحت]] این [[حقیقت]] را اعلام نموده و در [[آیات]] متعدد با مضامین گوناگون مورد تاکید قرار داده است، از جمله: {{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه 40.</ref>. در این [[آیه]] ختم نبوت توسط رسول اکرم{{صل}} به صراحت اعلام گردیده است و در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه 33.</ref> و بدین وسیله به این حقیقت که [[دین اسلام]]، [[خاتم ادیان]] و [[دینی]] است که از سوی [[خدا]] [[چیرگی]] و غلبۀ آن بر همۀ [[ادیان]] مقرر شده مورد تأکید قرار گرفته است<ref>اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۵۲ ـ ۵۶.</ref>. | ||
از [[آیات قرآن کریم]] ویژگیهایی برای [[اسلام]] یافت که تا حدودی روشنگر علل خاتمیتاند<ref>ر.ک: محمد اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ترجمة احمد آرام، ص۱۴۵ـ۱۴۷؛ نقد نظرات اقبال: ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۳۸۱ـ۳۸۳؛ مرتضی مطهری، مجموعهآثار، ج۲، وحی و نبوت، ص۱۸۶ـ۱۹۴.</ref>. گرچه این ویژگیها حاکی از | از [[آیات قرآن کریم]] ویژگیهایی برای [[اسلام]] یافت که تا حدودی روشنگر علل خاتمیتاند<ref>ر.ک: محمد اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ترجمة احمد آرام، ص۱۴۵ـ۱۴۷؛ نقد نظرات اقبال: ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۳۸۱ـ۳۸۳؛ مرتضی مطهری، مجموعهآثار، ج۲، وحی و نبوت، ص۱۸۶ـ۱۹۴.</ref>. گرچه این ویژگیها حاکی از تمام حکمتها و عوامل ختم ادیان به اسلام نیست؛ اما این نکته از آنها استفاده میشود که بعد از اسلام عوامل [[تجدید نبوت]] وجود ندارد و لذا نیازی [[پیامبر جدید]] نیست. برخی از این ویژگیها عبارتاند از: | ||
# '''[[سلامت]] [[قرآن]] از [[تحریف]] و بقای آن:''' [[پیامبران الهی]] واسطۀ بین [[خدا]] و [[مردمان]] بودهاند تا آنان را بهسوی [[سعادت ابدی]] راهبری کنند؛ اما [[دعوت]] [[پیامبران]] پس از چندی تحریف میشد و یا اساساً از میان [[جامعه]] رخت برمیبست. ازاینرو [[حکمت الهی]] اقتضا میکرد [[پیامبر]] دیگری برانگیخته شود تا دوباره [[مردم]] را به [[حق]] دعوت کند و تحریفهای صورتپذیرفته را بزداید و [[رسالت الهی]] را به مسیر اصلی خود بازگرداند: {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ}}<ref>«و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۶۴.</ref>. پس از همۀ آن [[ادیان]] و [[کتب آسمانی]]، سرانجام [[دین اسلام]] [[ظهور]] کرد که نه تحریف در آن [[راه]] دارد و نه [[بیم]] فنای آن میرود؛ چراکه خدا خود نگاهبانی و [[حفاظت]] از قرآن را ضمانت کرده است: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref>.<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، قرآنشناسی، ج۱، ص۲۱۳ـ ۲۴۹، فصل چهارم. </ref>. | # '''[[سلامت]] [[قرآن]] از [[تحریف]] و بقای آن:''' [[پیامبران الهی]] واسطۀ بین [[خدا]] و [[مردمان]] بودهاند تا آنان را بهسوی [[سعادت ابدی]] راهبری کنند؛ اما [[دعوت]] [[پیامبران]] پس از چندی تحریف میشد و یا اساساً از میان [[جامعه]] رخت برمیبست. ازاینرو [[حکمت الهی]] اقتضا میکرد [[پیامبر]] دیگری برانگیخته شود تا دوباره [[مردم]] را به [[حق]] دعوت کند و تحریفهای صورتپذیرفته را بزداید و [[رسالت الهی]] را به مسیر اصلی خود بازگرداند: {{متن قرآن|وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ}}<ref>«و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۶۴.</ref>. پس از همۀ آن [[ادیان]] و [[کتب آسمانی]]، سرانجام [[دین اسلام]] [[ظهور]] کرد که نه تحریف در آن [[راه]] دارد و نه [[بیم]] فنای آن میرود؛ چراکه خدا خود نگاهبانی و [[حفاظت]] از قرآن را ضمانت کرده است: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref>.<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، قرآنشناسی، ج۱، ص۲۱۳ـ ۲۴۹، فصل چهارم. </ref>. | ||
#'''[[کمال اسلام]]:''' در امتهای گذشته [[روابط اجتماعی]] بسیار سادهای [[حاکم]] بود و مردمان آن از لحاظ سطح [[اندیشه]] و جایگاه [[تفکر]] در سطح پایینی بودند، بهطور طبیعی در چنین جامعهای، امکان طرح [[احکام اجتماعی]] به شکل گسترده، یا ارائۀ [[معارف]] بلند و عمیق [[دینی]] نبوده است؛ اما با [[گذشت]] [[زمان]]، ساختار [[اجتماعی]] آن جامعه پیچیدهتر میشده و مردم به لحاظ اندیشه و [[فرهنگ]] [[رشد]] میکردهاند. در این [[مقطع]]، مردم به پیامبر جدیدی [[نیازمند]] بودند تا متناسب با شرایط نوین، [[شریعت]] کاملتری برایشان بیاورد. [[قرآن کریم]] [[اسلام]] را از این مشکل نیز مبرا میداند؛ چراکه این [[دین کامل]] است و | #'''[[کمال اسلام]]:''' در امتهای گذشته [[روابط اجتماعی]] بسیار سادهای [[حاکم]] بود و مردمان آن از لحاظ سطح [[اندیشه]] و جایگاه [[تفکر]] در سطح پایینی بودند، بهطور طبیعی در چنین جامعهای، امکان طرح [[احکام اجتماعی]] به شکل گسترده، یا ارائۀ [[معارف]] بلند و عمیق [[دینی]] نبوده است؛ اما با [[گذشت]] [[زمان]]، ساختار [[اجتماعی]] آن جامعه پیچیدهتر میشده و مردم به لحاظ اندیشه و [[فرهنگ]] [[رشد]] میکردهاند. در این [[مقطع]]، مردم به پیامبر جدیدی [[نیازمند]] بودند تا متناسب با شرایط نوین، [[شریعت]] کاملتری برایشان بیاورد. [[قرآن کریم]] [[اسلام]] را از این مشکل نیز مبرا میداند؛ چراکه این [[دین کامل]] است و تمام آنچه را آیندگان بدان نیازمندند، در خود جای داده است: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}<ref>«امروز دینتان را کامل کردم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. [[شرایع]] دیگر در زمان خودشان [[کافی]] بودند، ولی برای آیندگان مناسب نبودند؛ اما [[خداوند]]، طبق [[علم]] و [[حکمت]] خود، آنچه را آیندگان نیز نیاز دارند در اسلام قرار داده است؛ چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است: «ای مردم، از خدا [[پروا]] داشته باشید، که من شما را به هرآنچه به [[بهشت]] نزدیک و از [[دوزخ]] دورتان میسازد، [[امر]] کردم، و از هرآنچه به دوزخ نزدیک و از بهشت دورتان میکند، شما را بازداشتم»<ref>{{متن حدیث|یا أیّها الناسُ اتّقوا الله ما مِنْ شیءٍ یقَرِّبکمْ اِلَی الجَنَّةِ وَیبَعِّدکمْ مِنَ النّارِ الاّ وَقَدْ اَمَرْتکم بِهِ وَما مِن شیءٍ یقرّبکم من النّار ویباعدکم منَ الجَنّة اِلاّ وقد نَهیتُکم عنه}}؛ بحار الانوار، ج۲، ص۱۷۱، ح۱۱.</ref>. طبق این [[نصوص]]، [[اسلام]] [[دین]] کاملی است و نیاز به بازسازی و تکمیل ندارد. ازاینرو دیگر نیاز به [[بعثت پیامبر]] جدیدی نخواهد بود. | ||
#'''تداوم [[ارتباط با خدا]] و [[تبیین شریعت]]:''' {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه 44.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[زمان]] [[حیات]] خویش، تفاصیل [[احکام]] و [[معارف]] را برای [[امت]] شرح داد و [[اصحاب]] خود را موظف کرد [[احادیث]] و سخنانش را برای آیندگان [[حفظ]] کنند. افزون بر این در اسلام برای استمرار [[دعوت]] و راهبری [[پیامبر]]{{صل}} و [[پاسخگویی]] به نیازهای [[دینی]] [[امت اسلام]]، راهکار [[وصایت]] و [[امامت]] [[پیشبینی]] شده است تا پس از پیامبر{{صل}}، [[امامان]] معصومی در میان [[مردم]] باشند که هرچند دارای [[مقام نبوت]] نیستند و به آنها [[وحی]] (از نوع [[وحی پیامبران]]) نمیشود اما با [[عالم غیب]] مرتبط هستند و [[حقایق الهی]] را از [[راه]] [[الهام]] دریافت میکنند. | #'''تداوم [[ارتباط با خدا]] و [[تبیین شریعت]]:''' {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه 44.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[زمان]] [[حیات]] خویش، تفاصیل [[احکام]] و [[معارف]] را برای [[امت]] شرح داد و [[اصحاب]] خود را موظف کرد [[احادیث]] و سخنانش را برای آیندگان [[حفظ]] کنند. افزون بر این در اسلام برای استمرار [[دعوت]] و راهبری [[پیامبر]]{{صل}} و [[پاسخگویی]] به نیازهای [[دینی]] [[امت اسلام]]، راهکار [[وصایت]] و [[امامت]] [[پیشبینی]] شده است تا پس از پیامبر{{صل}}، [[امامان]] معصومی در میان [[مردم]] باشند که هرچند دارای [[مقام نبوت]] نیستند و به آنها [[وحی]] (از نوع [[وحی پیامبران]]) نمیشود اما با [[عالم غیب]] مرتبط هستند و [[حقایق الهی]] را از [[راه]] [[الهام]] دریافت میکنند. | ||
# '''[[جاودانگی اسلام]]:''' یکی از عواملِ [[ظهور]] [[پیامبران]] جدید در [[امتهای پیشین]] این بود که پیامبران نیز، همانند انسانهای دیگر، [[عمر]] محدودی داشتند و بعد از مدتی از [[دنیا]] [[رحلت]] میکردند، لذا به [[پیامبری]] دیگر نیاز میشد که [[راه]] او را ادامه دهد. این مشکل در [[دین اسلام]] منتفی است؛ چون در آیۀ {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref>، تعبیر «عالمین» محدود به [[زمان]] خاصی نیست. بنابراین تا زمانی که این [[عالم]] برقرار است، هر امتی در هرجا ظهور کند، جزء «عالمین» خواهد بود و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز هشدار دهنده و [[پیامبر]] آنان است. لازمۀ این معنا آن است که تا آخر عمر این [[جهان]]، پیامبر دیگری که [[شریعت]] او [[اسلام]] را [[نسخ]] کند، برانگیخته نشود و نیز در آیۀ {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>، عمومیت لفظ {{متن قرآن|مَنْ بَلَغَ}}، شامل همۀ انسانهای [[عصر پیامبر]]{{صل}} و همۀ انسانهایی است که در [[آینده]] میآیند و [[پیام]] [[قرآن]] به آنان میرسد. این نیز [[دلیل]] دیگری بر [[خاتمیت دین اسلام]] است. در نتیجه طبق [[آیات قرآن کریم]] و [[روایات]]، اسلام [[دینی]] [[جاودانه]] است و پس از آن، حتی با [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}}، نیاز به پیامبر جدیدی نیست. | # '''[[جاودانگی اسلام]]:''' یکی از عواملِ [[ظهور]] [[پیامبران]] جدید در [[امتهای پیشین]] این بود که پیامبران نیز، همانند انسانهای دیگر، [[عمر]] محدودی داشتند و بعد از مدتی از [[دنیا]] [[رحلت]] میکردند، لذا به [[پیامبری]] دیگر نیاز میشد که [[راه]] او را ادامه دهد. این مشکل در [[دین اسلام]] منتفی است؛ چون در آیۀ {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref>، تعبیر «عالمین» محدود به [[زمان]] خاصی نیست. بنابراین تا زمانی که این [[عالم]] برقرار است، هر امتی در هرجا ظهور کند، جزء «عالمین» خواهد بود و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز هشدار دهنده و [[پیامبر]] آنان است. لازمۀ این معنا آن است که تا آخر عمر این [[جهان]]، پیامبر دیگری که [[شریعت]] او [[اسلام]] را [[نسخ]] کند، برانگیخته نشود و نیز در آیۀ {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>، عمومیت لفظ {{متن قرآن|مَنْ بَلَغَ}}، شامل همۀ انسانهای [[عصر پیامبر]]{{صل}} و همۀ انسانهایی است که در [[آینده]] میآیند و [[پیام]] [[قرآن]] به آنان میرسد. این نیز [[دلیل]] دیگری بر [[خاتمیت دین اسلام]] است. در نتیجه طبق [[آیات قرآن کریم]] و [[روایات]]، اسلام [[دینی]] [[جاودانه]] است و پس از آن، حتی با [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}}، نیاز به پیامبر جدیدی نیست. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
در [[سنت رسول اکرم]]{{صل}} [[احادیث]] متواتره بر همین حقیقت تأکید دارند، مانند: «[[یا علی]] جایگاه تو نسبت به من به منزلۀ جایگاه [[هارون]] است نسبت به [[حضرت موسی]]{{ع}}، الا اینکه بعد از من [[پیامبری]] نخواهد آمد»<ref>{{متن حدیث|یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی}}؛ مسند احمد، ج۳، ص ۳۲.</ref> و از سوی دیگر [[خدای متعال]] [[هدف]] از [[ارسال رسل]] و [[بعث]] [[انبیاء]] را اقامۀ [[قسط]] و [[برپایی حکومت عدل]] در سراسر [[زمین]] اعلام فرموده<ref>سورۀ حدید، آیۀ ۲۵.</ref> و وعدۀ [[پیروزی]] و غلبۀ [[مؤمنین]] بر [[کافران]] در سراسر [[جهان]] را داده است<ref>سورۀ مائده، آیۀ ۵۶.</ref>، از این رو مفهوم [[حقیقی]] ختم نبوت این است که خدای متعال به لحاظ [[آمادگی بشر]] در نتیجۀ [[تکامل]] [[اجتماعی]] و [[عقل]] جهت برقراری [[حکومت]] [[عدل و قسط]] [[جهانی]]، [[پیامبر]] بزرگش را با [[دین]] و [[شریعت]] کاملی که بتواند نیاز [[بشر]] را در همۀ ابعاد تأمین کند و [[عدالت]] و قسط را در [[جامعۀ بشر]] بگستراند، فرستاد. این شریعت از آنجا که همۀ نیازهای بشر را در برگرفته و برنامۀ [[حکومت جهانی]] عدل و قسط را به صورت کامل ارائه میدهد، [[دین خاتم]] و پیامبرش نیز [[آخرین پیامبر]] است<ref>ر.ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۵۲ ـ ۵۶.</ref>. | در [[سنت رسول اکرم]]{{صل}} [[احادیث]] متواتره بر همین حقیقت تأکید دارند، مانند: «[[یا علی]] جایگاه تو نسبت به من به منزلۀ جایگاه [[هارون]] است نسبت به [[حضرت موسی]]{{ع}}، الا اینکه بعد از من [[پیامبری]] نخواهد آمد»<ref>{{متن حدیث|یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی}}؛ مسند احمد، ج۳، ص ۳۲.</ref> و از سوی دیگر [[خدای متعال]] [[هدف]] از [[ارسال رسل]] و [[بعث]] [[انبیاء]] را اقامۀ [[قسط]] و [[برپایی حکومت عدل]] در سراسر [[زمین]] اعلام فرموده<ref>سورۀ حدید، آیۀ ۲۵.</ref> و وعدۀ [[پیروزی]] و غلبۀ [[مؤمنین]] بر [[کافران]] در سراسر [[جهان]] را داده است<ref>سورۀ مائده، آیۀ ۵۶.</ref>، از این رو مفهوم [[حقیقی]] ختم نبوت این است که خدای متعال به لحاظ [[آمادگی بشر]] در نتیجۀ [[تکامل]] [[اجتماعی]] و [[عقل]] جهت برقراری [[حکومت]] [[عدل و قسط]] [[جهانی]]، [[پیامبر]] بزرگش را با [[دین]] و [[شریعت]] کاملی که بتواند نیاز [[بشر]] را در همۀ ابعاد تأمین کند و [[عدالت]] و قسط را در [[جامعۀ بشر]] بگستراند، فرستاد. این شریعت از آنجا که همۀ نیازهای بشر را در برگرفته و برنامۀ [[حکومت جهانی]] عدل و قسط را به صورت کامل ارائه میدهد، [[دین خاتم]] و پیامبرش نیز [[آخرین پیامبر]] است<ref>ر.ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۵۲ ـ ۵۶.</ref>. | ||
[[راز]] [[انقطاع نبوت]]، [[تشریع]] و [[رسالت]] در رسول اکرم{{صل}} این نکته است که چون پیامبر{{صل}} صاحب [[مقام]] جمعی<ref>یعنی مقام پیامبر اکرم{{صل}} از تمام انسانها بالاتر است و انسان کامل بوده و جامعیت دارد.</ref> است بنابراین مجالی برای [[تشریع]] هیچ یک از [[آفریدگان]] پس از او باقی نمیماند به همین جهت [[شریعت]] او جاودان و [[حاکم]] بر دیگر [[شرایع]] است و نیز صاحب [[شریعت اسلامی]] جامع | [[راز]] [[انقطاع نبوت]]، [[تشریع]] و [[رسالت]] در رسول اکرم{{صل}} این نکته است که چون پیامبر{{صل}} صاحب [[مقام]] جمعی<ref>یعنی مقام پیامبر اکرم{{صل}} از تمام انسانها بالاتر است و انسان کامل بوده و جامعیت دارد.</ref> است بنابراین مجالی برای [[تشریع]] هیچ یک از [[آفریدگان]] پس از او باقی نمیماند به همین جهت [[شریعت]] او جاودان و [[حاکم]] بر دیگر [[شرایع]] است و نیز صاحب [[شریعت اسلامی]] جامع تمام کلمات [[الهی]] است؛ به همین [[دلیل]] [[شریعت اسلام]] کاملترین شرایع به شمار میرود؛ زیرا [[حکمت]] اخذ شریعت، [[کمال]] [[انبیا]] و [[غایت]] صفای [[بواطن]] و [[ظهور]] تجلی [[حق]] بر آنهاست که [[توان]] [[درک]] [[فرشته]] و [[احکام الهی]] و [[کشف]] اعیان ثابته را مییابند و گرچه شریعت و [[رسالت]] ختم شده ولی باب کسب [[معارف]] و [[حقایق الهی]] بدون تشریع بربندگان [[صالح]] باز است؛ چنان که باب [[اجتهاد]] در [[احکام]] فرعی نیز بسته نشده است، به همین دلیل [[نبوت]] و رسالت نزد [[عارفان]] به دو قسم منشعب شده است: قسمی که به [[اخبار]] از حقایق الهی و [[اسرار]] [[غیوب]] و [[ارشاد]] [[باطنی]] عباد مربوط است و آن چه [[انقطاع]] مییابد قسم نخست از نبوت و رسالت است<ref>ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۸۸ ـ ۸۹.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |