پرش به محتوا

ختم نبوت در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


==خاتمیت از منظر فیلسوفان مسلمان==
==خاتمیت از منظر فیلسوفان مسلمان==
===صـدرالمتألهین صدرالدین [[محمد]] شیرازی===
===صدرالمتألهین صدرالدین [[محمد]] شیرازی===
از میان فلاسفه اسلامی، ملاصدرای شیرازی، ختم نبوت را به انقطاع وحی و نزول فرشته معنا کرده و [[معتقد]] شده است ختم نبوت به معنای پایان یافتن [[حجت]] آسمانی نیست، بلکه امتداد نبوت در امامان معصوم{{ع}} و مجتهدان علوم دینی واجد شرایط خواهد بود و حکم نبوت محمدی از این طریق، ادامه دارد، ایشان در دو کتاب الشواهد الربوبیه و [[مفاتیح الغیب]] خود اینطور بحث را مطرح کرده است: "باید دید مراد از [[وحی]] چه چیزی است؛ اگر مراد فقط [[تعلیم]] [[مردم]] توسط [[خداوند]] باشد، باید گفت این وحی و این چنین رسالتی هیچ وقت از [[زمین]] منقطع نمی‌شود؛ ولی اگر منظور از وحی، نزول [[فرشته وحی]] بر [[نبی]] مکرم{{صل}} باشد به طوری که قابل [[رؤیت]] باشد و صدایش شنیده شود، باید گفت با آمدن [[حضرت محمد]]{{صل}} این چنین وحیی پایان پذیرفته است و دیگر [[فرشته وحی]] بر شخص دیگری نازل نخواهد شد". به [[عقیده]] [[صدرالمتألهین]]، [[اولیا]] دو دسته هستند؛ برخی از آنها [[نبوت]] را به طور مستقیم از جانب خود [[خدای متعال]] اخذ می‌‌کنند، اما برخی از [[اولیاء الهی]] [[مقام نبوت]] را از شخص [[نبی]] به [[ارث]] می‌‌گیرند. به نظر وی، یکی از مصادیق این نوع [[ولایت]]، [[ولایت اهل بیت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} یعنی [[ائمه اطهار]]{{ع}} است که از جانب [[پیامبراکرم]]{{صل}} مقام نبوت را به نحو [[غیبی]] و [[باطنی]] واجد هستند<ref>صدرالمتألهین، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، ج ۱، ص ۹</ref>.<ref>مفاتیح الغیب، جلد ۱، ص ۱۱</ref> بنابراین، بر طبق نظر صدرالمتألهین در باب [[ختم نبوت]] اولاً تفاوت بنیادینی بین نبوت و [[امامت]] وجود ندارد و ثانیاً دایره نبوت بسته نمی‌باشد و امامت در امتداد نبوت است.
از میان فلاسفه اسلامی، ملاصدرای شیرازی، ختم نبوت را به انقطاع وحی و نزول فرشته معنا کرده و [[معتقد]] شده است ختم نبوت به معنای پایان یافتن [[حجت]] آسمانی نیست، بلکه امتداد نبوت در امامان معصوم{{ع}} و مجتهدان علوم دینی واجد شرایط خواهد بود و حکم نبوت محمدی از این طریق، ادامه دارد، ایشان در دو کتاب الشواهد الربوبیه و [[مفاتیح الغیب]] خود اینطور بحث را مطرح کرده است: "باید دید مراد از [[وحی]] چه چیزی است؛ اگر مراد فقط [[تعلیم]] [[مردم]] توسط [[خداوند]] باشد، باید گفت این وحی و این چنین رسالتی هیچ وقت از [[زمین]] منقطع نمی‌شود؛ ولی اگر منظور از وحی، نزول [[فرشته وحی]] بر [[نبی]] مکرم{{صل}} باشد به طوری که قابل [[رؤیت]] باشد و صدایش شنیده شود، باید گفت با آمدن [[حضرت محمد]]{{صل}} این چنین وحیی پایان پذیرفته است و دیگر [[فرشته وحی]] بر شخص دیگری نازل نخواهد شد". به [[عقیده]] [[صدرالمتألهین]]، [[اولیا]] دو دسته هستند؛ برخی از آنها [[نبوت]] را به طور مستقیم از جانب خود [[خدای متعال]] اخذ می‌‌کنند، اما برخی از [[اولیاء الهی]] [[مقام نبوت]] را از شخص [[نبی]] به [[ارث]] می‌‌گیرند. به نظر وی، یکی از مصادیق این نوع [[ولایت]]، [[ولایت اهل بیت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} یعنی [[ائمه اطهار]]{{ع}} است که از جانب [[پیامبراکرم]]{{صل}} مقام نبوت را به نحو [[غیبی]] و [[باطنی]] واجد هستند<ref>صدرالمتألهین، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، ج ۱، ص ۹</ref>.<ref>مفاتیح الغیب، جلد ۱، ص ۱۱</ref> بنابراین، بر طبق نظر صدرالمتألهین در باب [[ختم نبوت]] اولاً تفاوت بنیادینی بین نبوت و [[امامت]] وجود ندارد و ثانیاً دایره نبوت بسته نمی‌باشد و امامت در امتداد نبوت است.


۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش