بخت نصر: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '"]]، دائر' به '»، [[دائر'
جز (جایگزینی متن - '{یادآوری پانویس}} {{پانویس}}' به '{{پانویس}}') |
جز (جایگزینی متن - '"]]، دائر' به '»، [[دائر') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
این نام در اصل بابلی، با تلفظ "نبوکودوری اوصَّر Nabu - Kudurri - Ussur" متشکل از سه بخش "نبو: [[الهه]] [[حکمت]] بابلی"، "کودورو: [[جانشین]] یامرز" و "اوصّر: [[حمایت]] کن" است <ref>نبوخذ نصرالثانی، ص ۵۴؛ Britanica: Nebuchadrezzer.</ref> که در [[زبان عبری]] به صورت "نبوخدناصر" یا "نبوخدراصر" درآمده <ref> Judaica, Vol.۱۲.P.۹۱۲؛ کتابمقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۲۵؛ ارمیا ۲۴: ۱.</ref> و در [[منابع اسلامی]] نیز به صورت "بُختُ نَصَّر" [[تغییر]] یافته است.<ref> المعارف، ص ۴۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۶؛ فرهنگ فارسی، ج ۵، ص ۲۴۶، "بخت نصر".</ref> از دو [[پادشاه]] به این نام در [[تاریخ]] [[بابل]] یاد شده که نخستین آنها ([[حکومت]] ۱۱۲۳ ـ ۱۱۴۶ ق. م.) متعلق به [[سلسله]] چهارم بابل و دومی (حکومت ۵۶۲ ـ ۶۰۵ ق. م.) متعلق به سلسله نوبابلی (کلده) و شخص مورد نظر [[مفسران]] است.<ref>تاریخ ملل قدیم آسیای غربی، ص ۱۵۶، ۱۸۳ـ۱۸۴، ۲۸۴.</ref> [[شهرت]] وی بر اثر [[حمله]] به [[اورشلیم]] ([[بیتالمقدس]]) و بازتاب وسیع آن در [[کتاب مقدس]] است.<ref> کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴ ـ ۲۵؛ دوم تواریخ، ۳۶؛ ارمیا، مراثی ارمیا؛ دانیال نبی؛ عزرا.</ref> [[کشور]] [[یهود]] پس از [[مرگ]] [[سلیمان]] در پی [[اختلافات]] بسیار و [[نارضایتی]] و تبعیضهای پدید آمده به دو بخش [[اسرائیل]] در شمال و یهودیه در جنوب تقسیم شد.<ref>کتاب مقدس، اول پادشاهان، ۱۱: ۲۹ - ۴۰؛ ۱۲: ۱ - ۲۴؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۶۸.</ref> گرچه اشغال اورشلیم، پایتخت یهودیه به دست بختنصر اولین و بزرگترین [[یورش]] به [[یهودیان]] نبوده؛ ولی به دلیلهایی چند انعکاس بسیاری در کتاب مقدس و دیگر کتب [[یهودی]] یافته است. اموری چون وجود هیکل ([[معبد]] سلیمان) در اورشلیم و اعتبار و قوت مذهبی آن به ویژه از [[زمان]] [[پادشاهی]] یوشیا،<ref>تاریخ جامع ادیان، ص ۵۱۹ ـ ۵۲۰.</ref> پیدا شدن [[تورات]] در هیکل،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۲: ۸.</ref> وجود انبیای بزرگی همچون [[ارمیا]] <ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۴۰ ـ ۴۱؛ تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۱ ـ ۵۲۶.</ref> در زمان [[حمله]] بختنصر، [[تبعید]] گروهی از آنان چون [[دانیال]] و حزقیال و نیز عزرای [[کاهن]] به [[بابل]] و تدوین بخشهایی از [[کتاب مقدس]] به وسیله ایشان <ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۶۶، ۳۲۰ ـ ۳۲۱، ۶۰۹؛ توراة الیهود، ص ۱۳۹، ۱۴۳.</ref> و از همه مهمتر جذب و مستحیل نشدن تبعید شدگان [[اورشلیم]] در بابل و بازگشت ایشان به سرزمینشان در پی حمایتهای [[پادشاهان]] هخامنشی،<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۳۷۷، ۳۸۲؛ کتاب مقدس، دوم پادشاهان ۲۵: ۲۲ ـ ۲۳؛ عزرا: ۱ - ۸؛ نحمیا ۲: ۶ ـ ۷.</ref> از [[ادله]] یاد شده است. با [[ظهور]] [[دولت]] کلده در بابل و [[اتحاد]] با مادها، [[نینوا]]، پایتخت آشور [[سقوط]] کرد <ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۸۸ ـ ۱۹۴؛ نبوخذ نصرالثانی، ص ۴۱، ۴۶، ۴۹.</ref> و قلمرو آشوریان میان آنها تقسیم شد. بخش بزرگی از آن شامل بینالنهرین جنوبی و [[سوریه]] و [[فلسطین]] سهم دولت کلده گشت.<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۴؛ تاریخ بابل از تأسیس، ص ۲۶۶.</ref> بختنصر، فرزند نبوپلسر (بنیانگذار دولت کلده) در آخرین سال [[سلطنت]] [[پدر]] اولین [[لشکرکشی]] خود را به سوی کَرکَمیش (قَرقَمیش) واقع بر کرانه غربی بخش شمالی [[فرات]] انجام داد؛<ref>۳. Judaica, Vol. ۱۲ , P. ۹۱۳.</ref> چه [[فرعون]] نِخو (نکو) بااستفاده از [[ناتوانی]] آشور و اشتغال بابل به محاصره نینوا، داخل [[شامات]] شده و تا کَرکَمیش پیش رفته بود.<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۳؛ نبوخذ نصر الثانی، ص ۵۱ ـ ۵۲.</ref>[[سپاه]] [[مصر]] در پیشروی به سوی [[شرق]] با مقابله سپاه کوچکی به [[فرماندهی]] یوشیا، [[پادشاه]] یهودیه روبهرو شد که پس از کشته شدن یوشیا <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۳: ۲۹.</ref> و [[تعیین]] یَهویاقیم (یهویاکیم) به [[جانشینی]] وی از سوی فرعون نخو،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۳: ۳۴.</ref> مسیر خود را به سوی کرکمیش ادامه داد؛ اما در [[جنگ]] با بختنصر [[شکست]] [[سختی]] خورد و تا [[شهر]] حَمات در سوریه یا دلتای [[رود نیل]] عقبنشینی کرد <ref>Judaica, Vol.۱۲,P.۹۱۳؛ نبوخذ نصرالثانی، ص ۵۲، ۵۹؛ تاریخ بابل از تأسیس، ص ۲۶۶.</ref> و تمام [[سرزمین]] حَتّی ([[سوریه]]، [[فلسطین]]، [[شرق]] [[اردن]] و ساحل شرقی مدیترانه) به دست [[دولت]] [[بابل]] افتاد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۲.</ref>بختنصر در اولین سال [[حکومت]] خود بار دیگر به سوی سرزمین حَتّی حرکت کرد و بدون هیچگونه معارضه قابل توجهی، [[سلطه]] خود را بر تمام حکومتهای آن منطقه از جمله یهودیه به [[پادشاهی]] یهویاقیم تثبیت کرد و [[خراج]] سنگینی از ایشان گرفت.<ref> نبوخذ نصر الثانی،، ص۶۱، ۶۳ـ۶۴. Jucaica, Vol.۱۲, ۹۱۳</ref> در همین [[زمان]] (به [[روایت]] [[عهد عتیق]]، [[سال]]<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۶۶.</ref> گروگانهایی را از یهودیه با خود به بابل برد که احتمالاً [[دانیال]] [[نبی]] جزو ایشان بوده است.<ref>بابل تاریخ مصور، ص ۱۹۶.</ref> در سال ۶۰۱ ق. م. به [[مصر]] [[حمله]] کرد و از [[جنگ]] [[سختی]] که درگرفت، سرانجامی [[قطعی]] حاصل نشد و به هر دو طرف صدمات سختی وارد آمد.<ref> نبوخذ نصرالثانی، ص ۶۴ ـ ۶۵.Judaica, vol. ۱۲ , P. ۹۱۳</ref> در سال ۵۹۹ ق. م. به قصد سرکوبی [[قبایل]] [[عربی]] که در مرزهای جنوبی دولت کلده میان [[عراق]] تا [[شام]] [[آشوب]] کرده بودند، دوباره به سرزمین حتّی [[لشکر]] کشید و این قبایل را که در [[کتاب مقدس]] از آنها به نام "قیدار" و "حاصور" یاد شده <ref>کتاب مقدس، ارمیا، ۴۹: ۲۸.</ref> [[سرکوب]] کرده، [[چارپایان]] و بتهایشان را به [[غنیمت]] برد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۶.</ref> در سال بعد [[اقدام]] به محاصره [[اورشلیم]] کرد، زیرا یَهویاقیم دو سال از پرداخت باج [[امتناع]] ورزیده بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۷.</ref>یَهویاقیم قبل از رسیدن [[سپاه]] بابل یا در زمان محاصره درگذشت و پسرش یهویاکین به پادشاهی رسید.<ref> تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۲.</ref> اورشلیم در سال ۵۹۵ ق. م. [[فتح]] شد و یهویاکین به همراه [[خانواده]] سلطنتی و شماری از ساکنان [[شهر]] (از جمله [[حزقیال نبی]])<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۲۰.</ref> به [[بابل]] [[تبعید]] شدند؛ ولی [[شهر]] ویران نشد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۷ ـ ۶۹.</ref> بختنصر پس از [[پادشاه]] ساختن صِدقیا، عموی یهویاکین و [[تعهد]] از وی مبنی بر عدم [[شورش]] <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۷.</ref> و همچنین دریافت خراجی سنگین <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۳؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> به بابل بازگشت. سِفْر [[پادشاهان]] شمار اسیرشدگان این [[حمله]] را ۱۰۰۰۰ نفر از [[فرماندهان]]، [[سربازان]]، صنعتگران و آهنگران شمرده،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۳؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> حال آنکه در سِفْر [[ارمیا]] این تعداد ۳۰۲۳ نفر بیان شده است.<ref> کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۵۲: ۲۸.</ref> بختنصر در سال ۵۸۹ ق. م. برای بار دوم [[اورشلیم]] را به محاصره درآورد،<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۷۲؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> زیرا صدقیا پس از ۹ سال [[تبعیت]] از بابل در پی بیتوجهی بختنصر به قلمرو غربی خود به سبب اشتغال در [[جنگ]] با عیلامیها و فرو نشاندن [[آشوب]] در [[ارتش]] خود، [[دست]] به شورش زده، ادعای [[استقلال]] کرده بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۹ ـ ۷۰.</ref> شورش وی بیشک از [[حمایت]] و [[تشویق]] [[فرعون]] [[مصر]] برخوردار بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۷۱.</ref> [[سپاه]] بابل در سال ۵۸۶ یا ۵۸۷ با ویران ساختن دیوارهای [[دفاعی]]، [[شهر]] را اشغال کرد.<ref>تاریخ ایران باستان، ص ۱۹۳؛.Judaica , Vol. ۱۲ , P. ۹۱۳</ref> در این حمله صدقیا [[اسیر]] و [[کور]] شد و اشراف و بزرگان [[یهود]] کشته شدند، [[قصر]]پادشاه و هیکل [[سلیمان]] به [[آتش]] کشیده شد، ساکنان شهر به بابل تبعید شدند، ظروف و وسایل قیمتی [[معبد]] به تاراج رفت و <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۵.</ref> [[تابوت]] [[میثاق]] <ref>تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۷.</ref> و متن [[تورات]] <ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۵۶؛ البدء والتاریخ، ج ۳، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ کورش کبیر، ص ۲۱۶.</ref> به کلی از میان رفت. طبق [[روایت]] سِفر دوم پادشاهان، همه [[شهروندان]]، جز تهیدستان به بابل تبعید شدند.<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۵: ۱۱ ـ ۱۲.</ref> این افراد در سِفْر [[ارمیا]] ۸۳۲ نفر بیان شدهاند <ref> ارمیا، ۵۲: ۲۹.</ref> که با توجه به کشته شدن شمار فراوانی از [[مردم]] در جریان محاصره در پی شیوع [[گرسنگی]] و بیماریهای واگیردار و فرار گروهی از اهالی [[شهر]] هنگام عقبنشینی [[سپاه]] [[بابل]] بر اثر پیشروی [[ارتش]] [[مصر]] برای کمک به [[اورشلیم]] و همچنین [[کشتار]] [[یهودیان]] پس از اشغال شهر به دست [[سربازان]] بابلی، چندان ناسازگار با گزارش نخست به نظر نمیرسد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۸۲.</ref> در تمام این دوران، [[انبیای بنی اسرائیل]] به خصوص ارمیا، با زبانی تلخ به بیان [[گناهان]] [[قوم یهود]] پرداخته، آنان را از [[عذاب]] دردناک [[الهی]] [[بیم]] میدادند. ارمیا بابل را تازیانه عذابی در دست [[خداوند]].<ref> کتاب مقدس، ارمیا، ۴: ۵ - ۱۰؛ ۶: ۱ - ۹، ۲۲ - ۲۷؛ ۱۵: ۱ ـ ۹ و....</ref> و تنها [[راه]] [[نجات]] را در [[تسلیم شدن]] میدانست.<ref>کتاب مقدس، ارمیا، ۲۷: ۶ - ۸، ۱۷؛ ۳۸: ۱۷ ـ ۱۸.</ref> (ارمیا) [[تبعید]] شدگان در بابل از [[آزادی]] و [[رفاه]] خوبی برخوردار شدند و پس از مدتی [[مکنت]] بسیار یافتند.<ref> تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۷ ـ ۵۲۸؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۷۸.</ref> | این نام در اصل بابلی، با تلفظ "نبوکودوری اوصَّر Nabu - Kudurri - Ussur" متشکل از سه بخش "نبو: [[الهه]] [[حکمت]] بابلی"، "کودورو: [[جانشین]] یامرز" و "اوصّر: [[حمایت]] کن" است <ref>نبوخذ نصرالثانی، ص ۵۴؛ Britanica: Nebuchadrezzer.</ref> که در [[زبان عبری]] به صورت "نبوخدناصر" یا "نبوخدراصر" درآمده <ref> Judaica, Vol.۱۲.P.۹۱۲؛ کتابمقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۲۵؛ ارمیا ۲۴: ۱.</ref> و در [[منابع اسلامی]] نیز به صورت "بُختُ نَصَّر" [[تغییر]] یافته است.<ref> المعارف، ص ۴۶؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۶؛ فرهنگ فارسی، ج ۵، ص ۲۴۶، "بخت نصر".</ref> از دو [[پادشاه]] به این نام در [[تاریخ]] [[بابل]] یاد شده که نخستین آنها ([[حکومت]] ۱۱۲۳ ـ ۱۱۴۶ ق. م.) متعلق به [[سلسله]] چهارم بابل و دومی (حکومت ۵۶۲ ـ ۶۰۵ ق. م.) متعلق به سلسله نوبابلی (کلده) و شخص مورد نظر [[مفسران]] است.<ref>تاریخ ملل قدیم آسیای غربی، ص ۱۵۶، ۱۸۳ـ۱۸۴، ۲۸۴.</ref> [[شهرت]] وی بر اثر [[حمله]] به [[اورشلیم]] ([[بیتالمقدس]]) و بازتاب وسیع آن در [[کتاب مقدس]] است.<ref> کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴ ـ ۲۵؛ دوم تواریخ، ۳۶؛ ارمیا، مراثی ارمیا؛ دانیال نبی؛ عزرا.</ref> [[کشور]] [[یهود]] پس از [[مرگ]] [[سلیمان]] در پی [[اختلافات]] بسیار و [[نارضایتی]] و تبعیضهای پدید آمده به دو بخش [[اسرائیل]] در شمال و یهودیه در جنوب تقسیم شد.<ref>کتاب مقدس، اول پادشاهان، ۱۱: ۲۹ - ۴۰؛ ۱۲: ۱ - ۲۴؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۶۸.</ref> گرچه اشغال اورشلیم، پایتخت یهودیه به دست بختنصر اولین و بزرگترین [[یورش]] به [[یهودیان]] نبوده؛ ولی به دلیلهایی چند انعکاس بسیاری در کتاب مقدس و دیگر کتب [[یهودی]] یافته است. اموری چون وجود هیکل ([[معبد]] سلیمان) در اورشلیم و اعتبار و قوت مذهبی آن به ویژه از [[زمان]] [[پادشاهی]] یوشیا،<ref>تاریخ جامع ادیان، ص ۵۱۹ ـ ۵۲۰.</ref> پیدا شدن [[تورات]] در هیکل،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۲: ۸.</ref> وجود انبیای بزرگی همچون [[ارمیا]] <ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۴۰ ـ ۴۱؛ تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۱ ـ ۵۲۶.</ref> در زمان [[حمله]] بختنصر، [[تبعید]] گروهی از آنان چون [[دانیال]] و حزقیال و نیز عزرای [[کاهن]] به [[بابل]] و تدوین بخشهایی از [[کتاب مقدس]] به وسیله ایشان <ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۶۶، ۳۲۰ ـ ۳۲۱، ۶۰۹؛ توراة الیهود، ص ۱۳۹، ۱۴۳.</ref> و از همه مهمتر جذب و مستحیل نشدن تبعید شدگان [[اورشلیم]] در بابل و بازگشت ایشان به سرزمینشان در پی حمایتهای [[پادشاهان]] هخامنشی،<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۳۷۷، ۳۸۲؛ کتاب مقدس، دوم پادشاهان ۲۵: ۲۲ ـ ۲۳؛ عزرا: ۱ - ۸؛ نحمیا ۲: ۶ ـ ۷.</ref> از [[ادله]] یاد شده است. با [[ظهور]] [[دولت]] کلده در بابل و [[اتحاد]] با مادها، [[نینوا]]، پایتخت آشور [[سقوط]] کرد <ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۸۸ ـ ۱۹۴؛ نبوخذ نصرالثانی، ص ۴۱، ۴۶، ۴۹.</ref> و قلمرو آشوریان میان آنها تقسیم شد. بخش بزرگی از آن شامل بینالنهرین جنوبی و [[سوریه]] و [[فلسطین]] سهم دولت کلده گشت.<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۴؛ تاریخ بابل از تأسیس، ص ۲۶۶.</ref> بختنصر، فرزند نبوپلسر (بنیانگذار دولت کلده) در آخرین سال [[سلطنت]] [[پدر]] اولین [[لشکرکشی]] خود را به سوی کَرکَمیش (قَرقَمیش) واقع بر کرانه غربی بخش شمالی [[فرات]] انجام داد؛<ref>۳. Judaica, Vol. ۱۲ , P. ۹۱۳.</ref> چه [[فرعون]] نِخو (نکو) بااستفاده از [[ناتوانی]] آشور و اشتغال بابل به محاصره نینوا، داخل [[شامات]] شده و تا کَرکَمیش پیش رفته بود.<ref>تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۳؛ نبوخذ نصر الثانی، ص ۵۱ ـ ۵۲.</ref>[[سپاه]] [[مصر]] در پیشروی به سوی [[شرق]] با مقابله سپاه کوچکی به [[فرماندهی]] یوشیا، [[پادشاه]] یهودیه روبهرو شد که پس از کشته شدن یوشیا <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۳: ۲۹.</ref> و [[تعیین]] یَهویاقیم (یهویاکیم) به [[جانشینی]] وی از سوی فرعون نخو،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۳: ۳۴.</ref> مسیر خود را به سوی کرکمیش ادامه داد؛ اما در [[جنگ]] با بختنصر [[شکست]] [[سختی]] خورد و تا [[شهر]] حَمات در سوریه یا دلتای [[رود نیل]] عقبنشینی کرد <ref>Judaica, Vol.۱۲,P.۹۱۳؛ نبوخذ نصرالثانی، ص ۵۲، ۵۹؛ تاریخ بابل از تأسیس، ص ۲۶۶.</ref> و تمام [[سرزمین]] حَتّی ([[سوریه]]، [[فلسطین]]، [[شرق]] [[اردن]] و ساحل شرقی مدیترانه) به دست [[دولت]] [[بابل]] افتاد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۲.</ref>بختنصر در اولین سال [[حکومت]] خود بار دیگر به سوی سرزمین حَتّی حرکت کرد و بدون هیچگونه معارضه قابل توجهی، [[سلطه]] خود را بر تمام حکومتهای آن منطقه از جمله یهودیه به [[پادشاهی]] یهویاقیم تثبیت کرد و [[خراج]] سنگینی از ایشان گرفت.<ref> نبوخذ نصر الثانی،، ص۶۱، ۶۳ـ۶۴. Jucaica, Vol.۱۲, ۹۱۳</ref> در همین [[زمان]] (به [[روایت]] [[عهد عتیق]]، [[سال]]<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۶۶.</ref> گروگانهایی را از یهودیه با خود به بابل برد که احتمالاً [[دانیال]] [[نبی]] جزو ایشان بوده است.<ref>بابل تاریخ مصور، ص ۱۹۶.</ref> در سال ۶۰۱ ق. م. به [[مصر]] [[حمله]] کرد و از [[جنگ]] [[سختی]] که درگرفت، سرانجامی [[قطعی]] حاصل نشد و به هر دو طرف صدمات سختی وارد آمد.<ref> نبوخذ نصرالثانی، ص ۶۴ ـ ۶۵.Judaica, vol. ۱۲ , P. ۹۱۳</ref> در سال ۵۹۹ ق. م. به قصد سرکوبی [[قبایل]] [[عربی]] که در مرزهای جنوبی دولت کلده میان [[عراق]] تا [[شام]] [[آشوب]] کرده بودند، دوباره به سرزمین حتّی [[لشکر]] کشید و این قبایل را که در [[کتاب مقدس]] از آنها به نام "قیدار" و "حاصور" یاد شده <ref>کتاب مقدس، ارمیا، ۴۹: ۲۸.</ref> [[سرکوب]] کرده، [[چارپایان]] و بتهایشان را به [[غنیمت]] برد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۶.</ref> در سال بعد [[اقدام]] به محاصره [[اورشلیم]] کرد، زیرا یَهویاقیم دو سال از پرداخت باج [[امتناع]] ورزیده بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۷.</ref>یَهویاقیم قبل از رسیدن [[سپاه]] بابل یا در زمان محاصره درگذشت و پسرش یهویاکین به پادشاهی رسید.<ref> تاریخ ایران باستان، ج ۱، ص ۱۹۲.</ref> اورشلیم در سال ۵۹۵ ق. م. [[فتح]] شد و یهویاکین به همراه [[خانواده]] سلطنتی و شماری از ساکنان [[شهر]] (از جمله [[حزقیال نبی]])<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۲۰.</ref> به [[بابل]] [[تبعید]] شدند؛ ولی [[شهر]] ویران نشد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۷ ـ ۶۹.</ref> بختنصر پس از [[پادشاه]] ساختن صِدقیا، عموی یهویاکین و [[تعهد]] از وی مبنی بر عدم [[شورش]] <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۷.</ref> و همچنین دریافت خراجی سنگین <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۳؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> به بابل بازگشت. سِفْر [[پادشاهان]] شمار اسیرشدگان این [[حمله]] را ۱۰۰۰۰ نفر از [[فرماندهان]]، [[سربازان]]، صنعتگران و آهنگران شمرده،<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۴: ۱۳؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> حال آنکه در سِفْر [[ارمیا]] این تعداد ۳۰۲۳ نفر بیان شده است.<ref> کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۵۲: ۲۸.</ref> بختنصر در سال ۵۸۹ ق. م. برای بار دوم [[اورشلیم]] را به محاصره درآورد،<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۷۲؛ Judaica, Vol. ۱۲, P. ۹۱۳.</ref> زیرا صدقیا پس از ۹ سال [[تبعیت]] از بابل در پی بیتوجهی بختنصر به قلمرو غربی خود به سبب اشتغال در [[جنگ]] با عیلامیها و فرو نشاندن [[آشوب]] در [[ارتش]] خود، [[دست]] به شورش زده، ادعای [[استقلال]] کرده بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۶۹ ـ ۷۰.</ref> شورش وی بیشک از [[حمایت]] و [[تشویق]] [[فرعون]] [[مصر]] برخوردار بود.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۷۱.</ref> [[سپاه]] بابل در سال ۵۸۶ یا ۵۸۷ با ویران ساختن دیوارهای [[دفاعی]]، [[شهر]] را اشغال کرد.<ref>تاریخ ایران باستان، ص ۱۹۳؛.Judaica , Vol. ۱۲ , P. ۹۱۳</ref> در این حمله صدقیا [[اسیر]] و [[کور]] شد و اشراف و بزرگان [[یهود]] کشته شدند، [[قصر]]پادشاه و هیکل [[سلیمان]] به [[آتش]] کشیده شد، ساکنان شهر به بابل تبعید شدند، ظروف و وسایل قیمتی [[معبد]] به تاراج رفت و <ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۵.</ref> [[تابوت]] [[میثاق]] <ref>تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۷.</ref> و متن [[تورات]] <ref>جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۵۶؛ البدء والتاریخ، ج ۳، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ کورش کبیر، ص ۲۱۶.</ref> به کلی از میان رفت. طبق [[روایت]] سِفر دوم پادشاهان، همه [[شهروندان]]، جز تهیدستان به بابل تبعید شدند.<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۲۵: ۱۱ ـ ۱۲.</ref> این افراد در سِفْر [[ارمیا]] ۸۳۲ نفر بیان شدهاند <ref> ارمیا، ۵۲: ۲۹.</ref> که با توجه به کشته شدن شمار فراوانی از [[مردم]] در جریان محاصره در پی شیوع [[گرسنگی]] و بیماریهای واگیردار و فرار گروهی از اهالی [[شهر]] هنگام عقبنشینی [[سپاه]] [[بابل]] بر اثر پیشروی [[ارتش]] [[مصر]] برای کمک به [[اورشلیم]] و همچنین [[کشتار]] [[یهودیان]] پس از اشغال شهر به دست [[سربازان]] بابلی، چندان ناسازگار با گزارش نخست به نظر نمیرسد.<ref>نبوخذ نصر الثانی، ص ۸۲.</ref> در تمام این دوران، [[انبیای بنی اسرائیل]] به خصوص ارمیا، با زبانی تلخ به بیان [[گناهان]] [[قوم یهود]] پرداخته، آنان را از [[عذاب]] دردناک [[الهی]] [[بیم]] میدادند. ارمیا بابل را تازیانه عذابی در دست [[خداوند]].<ref> کتاب مقدس، ارمیا، ۴: ۵ - ۱۰؛ ۶: ۱ - ۹، ۲۲ - ۲۷؛ ۱۵: ۱ ـ ۹ و....</ref> و تنها [[راه]] [[نجات]] را در [[تسلیم شدن]] میدانست.<ref>کتاب مقدس، ارمیا، ۲۷: ۶ - ۸، ۱۷؛ ۳۸: ۱۷ ـ ۱۸.</ref> (ارمیا) [[تبعید]] شدگان در بابل از [[آزادی]] و [[رفاه]] خوبی برخوردار شدند و پس از مدتی [[مکنت]] بسیار یافتند.<ref> تاریخ جامع ادیان، ص ۵۲۷ ـ ۵۲۸؛ تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۷۸.</ref> | ||
بختنصر پس از ساختن باغهای معلق و قصرها و [[معابد]] بسیار و دیوارهای [[عظیم]] [[دفاعی]]،<ref>نبوخذنصرالثانی، ص ۹۹، ۱۱۰؛ تاریخ هرودت، ج ۱، ص ۱۷۸ ـ ۱۷۹، ۲۶۰ - ۲۶۳.</ref> در سال ۵۶۲ ق. م. درگذشت.<ref>بابل تاریخ مصور، ص ۱۹۹.</ref> در حدود دو دهه بعد با [[ظهور]] کورش هخامنشی و [[سقوط]] بابل <ref>تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۱۴۰.</ref> زمینه بازگشت یهودیان که به [[زندگی]] در بابل خو گرفته بودند، فراهم آمد.<ref> تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۸۱.</ref> همچنین گروهی بختنصر را نواده<ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۷؛ مج ۹، ج ۱۵، ص ۳۲؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۷۴.</ref> یا کاتب <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۴؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref> سنحاریب آشوری دانستهاند که در [[حمله]] به [[بیت المقدس]]، [[فرشته]] [[خداوند]] همه [[سپاه]] ایشان را به غیر از خود سنحاریب، بختنصر و چند نفر دیگر نابود میکند. این داستان شباهت فراوانی به گزارش [[عهد عتیق]] دارد.<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۱۹: ۳۵ ـ ۳۶.</ref> تنها [[راویان]] [[اسلامی]] [[اخبار]]، بختنصر را با [[ابتکار]] خود به آن افزودهاند. طبق این گزارش بختنصر پس از به [[قدرت]] رسیدن [[منتظر]] میماند تا [[گناهان]] در بین [[بنی اسرائیل]] فزونی یافته، خدای ایشان دست از حمایتشان بردارد و پس از حمله به بیت المقدس، جمع فراوانی از [[یهودیان]] را که شمار آنان ۰۰۰ / ۷۰ نفر بیان شده، به [[قتل]] میرساند،<ref> مجمعالبیان، ج ۶، ص ۶۱۶؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۳، ص ۲۸.</ref> به طوری که دیگر کسی از حافظان [[تورات]] باقی نمیماند.<ref>تفسیر ابنکثیر، ج ۳، ص ۲۸.</ref> [[مسجد الاقصی]] را نیز ویران کرده، از خاکروبه پر میسازد <ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۸؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۰.</ref> و تورات نیز به [[آتش]] کشیده شده، از بین میرود.<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۲۵؛ جامعالبیان، مج ۹، ج۱۵، ص۵۶؛ البدءوالتاریخ، ج۳، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶.</ref> سپس بسیاری از بازماندگان را به [[اسارت]] برده، اندکی را نیز در آن مکان وا مینهد.<ref>جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۵۶؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۰.</ref> وی در اواخر [[عمر]] بر اثر گناهان بسیار به صورت حیوانی [[مسخ]] <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۷.</ref> یا دیوانه شده، خود را گاو میپندارد.<ref> اعلام القرآن، ص ۹۶۸.</ref> در سِفْر [[دانیال]] نیز به دیوانه شدن وی اشاره شده است.<ref>کتاب مقدس، دانیال، ۴: ۳۰ - ۳۲.</ref> برخی نیز سرانجام وی را پس از دورهای مسخ، [[بخشش]] از سوی خداوند و بازگشت به [[هیئت]] [[انسانی]] ذکر کردهاند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۷.</ref>.<ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[ بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله " بُخْتُ | بختنصر پس از ساختن باغهای معلق و قصرها و [[معابد]] بسیار و دیوارهای [[عظیم]] [[دفاعی]]،<ref>نبوخذنصرالثانی، ص ۹۹، ۱۱۰؛ تاریخ هرودت، ج ۱، ص ۱۷۸ ـ ۱۷۹، ۲۶۰ - ۲۶۳.</ref> در سال ۵۶۲ ق. م. درگذشت.<ref>بابل تاریخ مصور، ص ۱۹۹.</ref> در حدود دو دهه بعد با [[ظهور]] کورش هخامنشی و [[سقوط]] بابل <ref>تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۱۴۰.</ref> زمینه بازگشت یهودیان که به [[زندگی]] در بابل خو گرفته بودند، فراهم آمد.<ref> تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۸۱.</ref> همچنین گروهی بختنصر را نواده<ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۷؛ مج ۹، ج ۱۵، ص ۳۲؛ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۱۷۴.</ref> یا کاتب <ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۱۴؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref> سنحاریب آشوری دانستهاند که در [[حمله]] به [[بیت المقدس]]، [[فرشته]] [[خداوند]] همه [[سپاه]] ایشان را به غیر از خود سنحاریب، بختنصر و چند نفر دیگر نابود میکند. این داستان شباهت فراوانی به گزارش [[عهد عتیق]] دارد.<ref>کتاب مقدس، دوم پادشاهان، ۱۹: ۳۵ ـ ۳۶.</ref> تنها [[راویان]] [[اسلامی]] [[اخبار]]، بختنصر را با [[ابتکار]] خود به آن افزودهاند. طبق این گزارش بختنصر پس از به [[قدرت]] رسیدن [[منتظر]] میماند تا [[گناهان]] در بین [[بنی اسرائیل]] فزونی یافته، خدای ایشان دست از حمایتشان بردارد و پس از حمله به بیت المقدس، جمع فراوانی از [[یهودیان]] را که شمار آنان ۰۰۰ / ۷۰ نفر بیان شده، به [[قتل]] میرساند،<ref> مجمعالبیان، ج ۶، ص ۶۱۶؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۳، ص ۲۸.</ref> به طوری که دیگر کسی از حافظان [[تورات]] باقی نمیماند.<ref>تفسیر ابنکثیر، ج ۳، ص ۲۸.</ref> [[مسجد الاقصی]] را نیز ویران کرده، از خاکروبه پر میسازد <ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۸؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۰.</ref> و تورات نیز به [[آتش]] کشیده شده، از بین میرود.<ref> تاریخ طبری، ج ۱، ص ۳۲۵؛ جامعالبیان، مج ۹، ج۱۵، ص۵۶؛ البدءوالتاریخ، ج۳، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶.</ref> سپس بسیاری از بازماندگان را به [[اسارت]] برده، اندکی را نیز در آن مکان وا مینهد.<ref>جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۵۶؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۳۰.</ref> وی در اواخر [[عمر]] بر اثر گناهان بسیار به صورت حیوانی [[مسخ]] <ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۷.</ref> یا دیوانه شده، خود را گاو میپندارد.<ref> اعلام القرآن، ص ۹۶۸.</ref> در سِفْر [[دانیال]] نیز به دیوانه شدن وی اشاره شده است.<ref>کتاب مقدس، دانیال، ۴: ۳۰ - ۳۲.</ref> برخی نیز سرانجام وی را پس از دورهای مسخ، [[بخشش]] از سوی خداوند و بازگشت به [[هیئت]] [[انسانی]] ذکر کردهاند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۶۶؛ الکامل، ج ۱، ص ۲۶۷.</ref>.<ref>[[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[ بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله " بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
==[[بخت]] [[نصر]] در [[قرآن]]== | ==[[بخت]] [[نصر]] در [[قرآن]]== | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[ بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله " بُخْتُ | * [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[محمد جواد معموری|معموری، محمد جواد]]، [[ بُخْتُ نُصَر (مقاله)|مقاله " بُخْتُ نُصَر»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۵''']] | ||
==پانویس== | ==پانویس== |