نظریه دین حداقلی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق،' به 'مهدوی و کاظمی،'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'مهدوی، اصغرآقا و کاظمی، سید محمد صادق،' به 'مهدوی و کاظمی،') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
:::::*'''عدم کفایت [[عقل]] برای [[زندگی]] [[بشر]]''': [[انسان]] موجودی ذوابعاد، غایتمدار، دارای دو بعد [[روحی]] و مادی و [[نیازمند]] به [[پاسخگویی]] به نیازهای روحی و مادی است. [[ضرورت]] [[زندگی بشری]] از یک سو و ضرورت [[کمال انسان]] از سوی دیگر در گرو پاسخگویی به این دو دسته از نیازهاست. [[درک]] و [[پاسخ گفتن]] به این نیازها نمیتواند تنها با اتکا به عقل صورت گیرد. علت این امر وجود برخی نقصها در [[ادراکات عقلی]] است. توضیح آنکه ادراکات عقلی انسان یا [[ادراکات]] [[بدیهی]] نام دارد یا از سنخ ادراکات اکتسابی است. به صورت مجمل ادراکات بدیهی را باید مبتنی بر دریافتهای [[فطری]] دانست؛ اما ادراکات اکتسابی منوط به تجربه انسان است<ref>مصباح یزدی، اصول عقاید، ج۲، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref>؛ تجربهای که عقل از آن به دنبال استخراج [[قوانین]] است. این ادراکات دو خصوصیت دارد که به موجب آن امکان اتکا به عقل در همه زندگی از میان میرود: اگر ما در تجربه موفق نبودیم، دیگر [[علم اکتسابی]] جدید معتبر نیست؛ البته عدم [[موفقیت]] در تجربه گاهی به خاطر این است که وسایل تجربه ناقص است؛ مثلاً وسایل امروزه برای [[کشف]] علت [[بیماری]] سرطان ناقص است.... گاهی عدم موفقیت عقل در ادراکات اکتسابی به خاطر این است که اصلاً موضوع مورد تجربه از حد [[اختیار انسان]] فراتر است؛ مثلاً اگر کسی بخواهد اثر یک کار [[دنیوی]] را در [[آخرت]] مورد مطالعه و [[آزمایش]] قرار دهد تا بفهمد این عمل چه [[ثواب]] یا عقابی به دنبال خود دارد، زمینه چنین تجربهای برای او فراهم نیست.... در بعضی موارد هم هست که چون زمینه تجربه بسیار پیچیده است و [[قدرت]] [[انسان]] محدود است، باز انسان نمیتواند فرمول سادهای برای یک معلول پیدا کند<ref>مصباح یزدی، اصول عقاید، ج۲، ص۱۱۵.</ref>. وجود نقصهای سه گانه در تجربیات بشری سبب آن میشود که صغریات [[احکام]] [[بدیهی]] [[عقل]] فراهم نیاید و به دنبال آن [[استدلالهای عقلی]] دچار [[نقص]] و انسان در [[کشف]] و ارائه راهحل با [[ضعف]] مواجه شود. [[آیتالله]] [[جوادی آملی]] چهار دسته از [[آیات قرآن]] را بیان میکند که در آنها به عدم کفایت اتکا به عقل در [[زندگی]] [[بشر]] تصریح شده است که تنها دو مورد از آنان بیان میشود: {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>. | :::::*'''عدم کفایت [[عقل]] برای [[زندگی]] [[بشر]]''': [[انسان]] موجودی ذوابعاد، غایتمدار، دارای دو بعد [[روحی]] و مادی و [[نیازمند]] به [[پاسخگویی]] به نیازهای روحی و مادی است. [[ضرورت]] [[زندگی بشری]] از یک سو و ضرورت [[کمال انسان]] از سوی دیگر در گرو پاسخگویی به این دو دسته از نیازهاست. [[درک]] و [[پاسخ گفتن]] به این نیازها نمیتواند تنها با اتکا به عقل صورت گیرد. علت این امر وجود برخی نقصها در [[ادراکات عقلی]] است. توضیح آنکه ادراکات عقلی انسان یا [[ادراکات]] [[بدیهی]] نام دارد یا از سنخ ادراکات اکتسابی است. به صورت مجمل ادراکات بدیهی را باید مبتنی بر دریافتهای [[فطری]] دانست؛ اما ادراکات اکتسابی منوط به تجربه انسان است<ref>مصباح یزدی، اصول عقاید، ج۲، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref>؛ تجربهای که عقل از آن به دنبال استخراج [[قوانین]] است. این ادراکات دو خصوصیت دارد که به موجب آن امکان اتکا به عقل در همه زندگی از میان میرود: اگر ما در تجربه موفق نبودیم، دیگر [[علم اکتسابی]] جدید معتبر نیست؛ البته عدم [[موفقیت]] در تجربه گاهی به خاطر این است که وسایل تجربه ناقص است؛ مثلاً وسایل امروزه برای [[کشف]] علت [[بیماری]] سرطان ناقص است.... گاهی عدم موفقیت عقل در ادراکات اکتسابی به خاطر این است که اصلاً موضوع مورد تجربه از حد [[اختیار انسان]] فراتر است؛ مثلاً اگر کسی بخواهد اثر یک کار [[دنیوی]] را در [[آخرت]] مورد مطالعه و [[آزمایش]] قرار دهد تا بفهمد این عمل چه [[ثواب]] یا عقابی به دنبال خود دارد، زمینه چنین تجربهای برای او فراهم نیست.... در بعضی موارد هم هست که چون زمینه تجربه بسیار پیچیده است و [[قدرت]] [[انسان]] محدود است، باز انسان نمیتواند فرمول سادهای برای یک معلول پیدا کند<ref>مصباح یزدی، اصول عقاید، ج۲، ص۱۱۵.</ref>. وجود نقصهای سه گانه در تجربیات بشری سبب آن میشود که صغریات [[احکام]] [[بدیهی]] [[عقل]] فراهم نیاید و به دنبال آن [[استدلالهای عقلی]] دچار [[نقص]] و انسان در [[کشف]] و ارائه راهحل با [[ضعف]] مواجه شود. [[آیتالله]] [[جوادی آملی]] چهار دسته از [[آیات قرآن]] را بیان میکند که در آنها به عدم کفایت اتکا به عقل در [[زندگی]] [[بشر]] تصریح شده است که تنها دو مورد از آنان بیان میشود: {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>. | ||
::::::این [[آیه]] عدم کفایت عقل برای [[هدایت]] انسان را به خوبی نشان میدهد، زیرا در صورت کافی بودن عقل برای هدایت انسان، [[حجت]] بر بشر تمام بود و مجالی برای [[احتجاج]] [[مردم]] در [[قیامت]] وجود نمیداشت و لذا نیازی به [[ارسال پیامبران]] نبود.... مورد (دیگر) برای [[ضرورت وحی]] و عدم کفایت عقل، آیاتی است که جریان [[جهنم]] و گفتگوی [[دوزخیان]] را با نگهبانان جهنم بازگو مینماید. [[فرشتگان]]، در [[مقام]] [[استدلال]] و [[سرزنش]]، به [[جهنمیان]] میگویند: {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ}}<ref>«آیا بیمدهندهای نزدتان نیامده بود؟» سوره ملک، آیه ۸.</ref>؛ آیا از سوی [[خداوند]] پیامبرانی نیآمدند که شما را از عواقب تلخ [[گناه]] بیمناک کنند؟ این استدلال نیز نشانگر [[ضرورت]] [[ارسال رسولان]] است؛ زیرا اگر عقل بشر در مسئله هدایت کافی بود، باید فرشتگان سؤال مینمودند: مگر خداوند به شما عقل نداد؛ مگر شما عقل نداشتید؛ پس چرا به این [[روز]] افتادید؟<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه: ولایت فقاهت و عدالت، ص۶۱-۶۲.</ref>. | ::::::این [[آیه]] عدم کفایت عقل برای [[هدایت]] انسان را به خوبی نشان میدهد، زیرا در صورت کافی بودن عقل برای هدایت انسان، [[حجت]] بر بشر تمام بود و مجالی برای [[احتجاج]] [[مردم]] در [[قیامت]] وجود نمیداشت و لذا نیازی به [[ارسال پیامبران]] نبود.... مورد (دیگر) برای [[ضرورت وحی]] و عدم کفایت عقل، آیاتی است که جریان [[جهنم]] و گفتگوی [[دوزخیان]] را با نگهبانان جهنم بازگو مینماید. [[فرشتگان]]، در [[مقام]] [[استدلال]] و [[سرزنش]]، به [[جهنمیان]] میگویند: {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ}}<ref>«آیا بیمدهندهای نزدتان نیامده بود؟» سوره ملک، آیه ۸.</ref>؛ آیا از سوی [[خداوند]] پیامبرانی نیآمدند که شما را از عواقب تلخ [[گناه]] بیمناک کنند؟ این استدلال نیز نشانگر [[ضرورت]] [[ارسال رسولان]] است؛ زیرا اگر عقل بشر در مسئله هدایت کافی بود، باید فرشتگان سؤال مینمودند: مگر خداوند به شما عقل نداد؛ مگر شما عقل نداشتید؛ پس چرا به این [[روز]] افتادید؟<ref>جوادی آملی، ولایت فقیه: ولایت فقاهت و عدالت، ص۶۱-۶۲.</ref>. | ||
::::::با ذکر دو مبنای فوق مشخص میشود که نگرش مورد بحث، [[شرع]] را منبع دریافت همه پاسخهای بشری و حتی منبع دریافت برنامه درست حرکتی برای فرد و [[جامعه]] میداند؛ از اینرو بیشک [[بهترین]] [[راه]] برای تدوین [[قوانین]] و نقشههای کلان جامعه به منظور حرکت به نقطه [[سعادت]]، [[رجوع]] به منابع چهارگانه [[اسلام]] است»<ref>[[اصغرآقا مهدوی| | ::::::با ذکر دو مبنای فوق مشخص میشود که نگرش مورد بحث، [[شرع]] را منبع دریافت همه پاسخهای بشری و حتی منبع دریافت برنامه درست حرکتی برای فرد و [[جامعه]] میداند؛ از اینرو بیشک [[بهترین]] [[راه]] برای تدوین [[قوانین]] و نقشههای کلان جامعه به منظور حرکت به نقطه [[سعادت]]، [[رجوع]] به منابع چهارگانه [[اسلام]] است»<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۸۵.</ref> | ||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== |