پرش به محتوا

نبوت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


==معناشناسی==
==معناشناسی==
[[نبوت]] در لغت در چهار معنا استعمال شده است: [[خبر]]، ارتفاع، طریق و صوت خفی<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲؛ فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۳۸۲؛ راغب اصفهانی، مفردات، ص۷۸۸.</ref> و در اصطلاح یعنی گرفتن خبر از جانب [[خداوند]] به صورت [[وحی]] که برای [[هدایت مردم]] است<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۵۶؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، وحی و نبوت در قرآن، ص ۴۴؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[منشور جاوید (کتاب)|منشور جاوید]]، ج ۳، ص ۸۷؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۷ ـ ۲۸.</ref> و [[نبی]] در اصطلاح [[علم کلام]] بر کسی اطلاق می‌شود که از [[راه وحی]] پیامی را از [[خدای متعال]] دریافت می‌کند و آن را به [[مردم]] می‌رساند<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۵۶.</ref>.
نبوت در لغت در چهار معنا استعمال شده است: [[خبر]]، ارتفاع، طریق و صوت خفی<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲؛ فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۳۸۲؛ راغب اصفهانی، مفردات، ص۷۸۸.</ref> و در اصطلاح یعنی گرفتن خبر از جانب [[خداوند]] به صورت [[وحی]] که برای [[هدایت مردم]] است<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۵۶؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، وحی و نبوت در قرآن، ص ۴۴؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[منشور جاوید (کتاب)|منشور جاوید]]، ج ۳، ص ۸۷؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۷ ـ ۲۸.</ref> و [[نبی]] در اصطلاح [[علم کلام]] بر کسی اطلاق می‌شود که از [[راه وحی]] پیامی را از [[خدای متعال]] دریافت می‌کند و آن را به [[مردم]] می‌رساند<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۵۶.</ref>.


"[[رسول]]" در لغت به ‌معنای فرستاده و [[پیامبر]] و پیام‌آور است<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات راغب، ص۳۵۳.</ref>، چنان‌که در [[قرآن مجید]] می‌فرماید: {{متن قرآن|تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ}}<ref>«و او بر بندگان خویش چیره است و بر شما نگهبانانی می‌فرستد تا چون مرگ هر یک از شما در رسد فرشتگان ما جان او را بستانند و آنان کوتاهی نمی‌ورزند» سوره انعام، آیه ۶۱.</ref> و در اصطلاح عبارت است از پیام‌آور خداوند به سوی آفریده‌های دارای [[عقل]] و [[شعور]]<ref>نگری، جامع العلوم، ج۲، ص۱۳۵.</ref> و معنای [[رسالت]] این است که مأموریتی بر عهده کسی بگذارند و او موظف به [[تبلیغ]] و ادای آن شود<ref>ر.ک: [[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۵۶-۵۸.</ref>.
"[[رسول]]" در لغت به ‌معنای فرستاده و [[پیامبر]] و پیام‌آور است<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات راغب، ص۳۵۳.</ref>، چنان‌که در [[قرآن مجید]] می‌فرماید: {{متن قرآن|تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ}}<ref>«و او بر بندگان خویش چیره است و بر شما نگهبانانی می‌فرستد تا چون مرگ هر یک از شما در رسد فرشتگان ما جان او را بستانند و آنان کوتاهی نمی‌ورزند» سوره انعام، آیه ۶۱.</ref> و در اصطلاح عبارت است از پیام‌آور خداوند به سوی آفریده‌های دارای [[عقل]] و [[شعور]]<ref>نگری، جامع العلوم، ج۲، ص۱۳۵.</ref> و معنای [[رسالت]] این است که مأموریتی بر عهده کسی بگذارند و او موظف به [[تبلیغ]] و ادای آن شود<ref>ر.ک: [[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۵۶-۵۸.</ref>.


==[[روابط]] معنایی نبوت با رسالت==
==[[روابط]] معنایی نبوت با رسالت==
باتوجه به اینکه واژه نبوت و [[رسالت در قرآن]] [[کریم]] و [[روایات]] درباره [[پیامبران]] استعمال شده است لازم است [[ارتباط]] میان این دو بیان شود. آیاتی مانند: {{متن قرآن|وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم» سوره حج، آیه ۵۲.</ref> و روایاتی که تعداد [[رسولان]] را ۳۱۳ [[نفر]] و [[تعداد پیامبران]] را ۱۲۴ هزار نفر دانسته اند<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَمِ النَّبِیُّونَ قَالَ مِائَهُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَهٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِیٍّ قُلْتُ کَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُ مِائَهٍ وَ ثَلَاثَهَ عَشَرَ جَمّاً غَفِیراً قُلْتُ مَنْ کَانَ أَوَّلَ الْأَنْبِیَاءِ قَالَ آدَمُ قُلْتُ وَ کَانَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مُرْسَلًا قَالَ نَعَمْ خَلَقَهُ اللَّهُ بِیَدِهِ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ أَرْبَعَهٌ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ سُرْیَانِیُّونَ آدَمُ وَ شَیْثٌ وَ أُخْنُوخُ وَ هُوَ إِدْرِیسُ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ خَطَّ بِالْقَلَمِ وَ نُوحٌ وَ أَرْبَعَهٌ مِنَ الْعَرَبِ هُودٌ وَ صَالِحٌ وَ شُعَیْبٌ وَ نَبِیُّکَ مُحَمَّدٌ ص وَ أَوَّلُ نَبِیٍّ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مُوسَی وَ آخِرُهُمْ عِیسَی وَ سِتُّمِائَهِ نَبِیٍّ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ کِتَابٍ قَالَ مِائَهَ کِتَابٍ وَ أَرْبَعَهَ کُتُبٍ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی شَیْثٍ{{ع}}خَمْسِینَ صَحِیفَهً وَ عَلَی إِدْرِیسَ ثَلَاثِینَ صَحِیفَهً وَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ عِشْرِینَ صَحِیفَهً وَ أَنْزَلَ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ الْخَبَرَ}}؛ بحارالانوار، ج ۱۱، باب ۱، ص ۳۲.</ref>، بیانگر این است که [[نبوت]] و [[رسالت]] دو [[مقام]] [[الهی]] هستند با این تفاوت که همۀ [[پیامبران]] دارای مقام نبوت‌اند؛ اما [[مقام رسالت]] تنها به گروهی از پیامبران اختصاص دارد به این معنی که هر دو در دریافت و [[ابلاغ وحی]] الهی و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] شریک‌اند ولی در نوع [[شهود]] [[فرشتگان]] و مأموریتشان با یکدیگر متفاوت‌اند<ref>ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۳۱. </ref>.
باتوجه به اینکه واژه نبوت و [[رسالت در قرآن]] [[کریم]] و [[روایات]] درباره [[پیامبران]] استعمال شده است لازم است [[ارتباط]] میان این دو بیان شود. آیاتی مانند: {{متن قرآن|وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و فرستاده‌ای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم» سوره حج، آیه ۵۲.</ref> و روایاتی که تعداد [[رسولان]] را ۳۱۳ [[نفر]] و [[تعداد پیامبران]] را ۱۲۴ هزار نفر دانسته اند<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَمِ النَّبِیُّونَ قَالَ مِائَهُ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَهٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ نَبِیٍّ قُلْتُ کَمِ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ قَالَ ثَلَاثُ مِائَهٍ وَ ثَلَاثَهَ عَشَرَ جَمّاً غَفِیراً قُلْتُ مَنْ کَانَ أَوَّلَ الْأَنْبِیَاءِ قَالَ آدَمُ قُلْتُ وَ کَانَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مُرْسَلًا قَالَ نَعَمْ خَلَقَهُ اللَّهُ بِیَدِهِ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا ذَرٍّ أَرْبَعَهٌ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ سُرْیَانِیُّونَ آدَمُ وَ شَیْثٌ وَ أُخْنُوخُ وَ هُوَ إِدْرِیسُ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ خَطَّ بِالْقَلَمِ وَ نُوحٌ وَ أَرْبَعَهٌ مِنَ الْعَرَبِ هُودٌ وَ صَالِحٌ وَ شُعَیْبٌ وَ نَبِیُّکَ مُحَمَّدٌ ص وَ أَوَّلُ نَبِیٍّ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مُوسَی وَ آخِرُهُمْ عِیسَی وَ سِتُّمِائَهِ نَبِیٍّ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ کِتَابٍ قَالَ مِائَهَ کِتَابٍ وَ أَرْبَعَهَ کُتُبٍ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی شَیْثٍ{{ع}}خَمْسِینَ صَحِیفَهً وَ عَلَی إِدْرِیسَ ثَلَاثِینَ صَحِیفَهً وَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ عِشْرِینَ صَحِیفَهً وَ أَنْزَلَ التَّوْرَاهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ الْخَبَرَ}}؛ بحارالانوار، ج ۱۱، باب ۱، ص ۳۲.</ref>، بیانگر این است که نبوت و [[رسالت]] دو [[مقام]] [[الهی]] هستند با این تفاوت که همۀ [[پیامبران]] دارای مقام نبوت‌اند؛ اما [[مقام رسالت]] تنها به گروهی از پیامبران اختصاص دارد به این معنی که هر دو در دریافت و [[ابلاغ وحی]] الهی و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] شریک‌اند ولی در نوع [[شهود]] [[فرشتگان]] و مأموریتشان با یکدیگر متفاوت‌اند<ref>ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۳۱. </ref>.


==[[ضرورت نبوت]]==
==[[ضرورت نبوت]]==
خط ۲۷: خط ۲۷:
#بیدار نمودن [[فطرت انسان‌ها]]: [[معرفت خدا]] [[فطری]] همه انسان‌هاست و همه [[بندگان]] با این [[معرفت]] عجین شده‌اند؛ ولی زمانی که پا به این [[دنیا]] می‌گذارند دچار [[فراموشی]] می‌شوند و به خودی خود شکوفا نمی‌شود. [[خداوند]] پیامبرانش را [[مبعوث]] می‌کند تا بندگان را از [[خواب غفلت]] بیدار کرده و معرفت [[خدای سبحان]]  را به یاد آنان بیاورند. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: "در میان آنها رسولانش را مبعوث کرد و پیامبرانش را پی در پی فرستاد تا [[پیمان]] فطرتش را از آنها [[طلب]] کنند و [[نعمت]] فراموش شده‌اش را به آنان [[یادآوری]] کنند"<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ‏ فِیهِمْ‏ رُسُلَهُ‏ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ‏ أَنْبِیَاءَهُ‏ لِیَسْتَأْدُوهُمْ‏ مِیثَاقَ‏ فِطْرَتِهِ‏ وَ یُذَکِّرُوهُمْ‏ مَنْسِیَ‏ نِعْمَتِهِ‏‏}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ:۱.</ref>.<ref>[[محمد بیابانی اسکوئی]]، [[نبوت (کتاب)|نبوت]]، ص۷۰ - ۷۲.</ref>.
#بیدار نمودن [[فطرت انسان‌ها]]: [[معرفت خدا]] [[فطری]] همه انسان‌هاست و همه [[بندگان]] با این [[معرفت]] عجین شده‌اند؛ ولی زمانی که پا به این [[دنیا]] می‌گذارند دچار [[فراموشی]] می‌شوند و به خودی خود شکوفا نمی‌شود. [[خداوند]] پیامبرانش را [[مبعوث]] می‌کند تا بندگان را از [[خواب غفلت]] بیدار کرده و معرفت [[خدای سبحان]]  را به یاد آنان بیاورند. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: "در میان آنها رسولانش را مبعوث کرد و پیامبرانش را پی در پی فرستاد تا [[پیمان]] فطرتش را از آنها [[طلب]] کنند و [[نعمت]] فراموش شده‌اش را به آنان [[یادآوری]] کنند"<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ‏ فِیهِمْ‏ رُسُلَهُ‏ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ‏ أَنْبِیَاءَهُ‏ لِیَسْتَأْدُوهُمْ‏ مِیثَاقَ‏ فِطْرَتِهِ‏ وَ یُذَکِّرُوهُمْ‏ مَنْسِیَ‏ نِعْمَتِهِ‏‏}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ:۱.</ref>.<ref>[[محمد بیابانی اسکوئی]]، [[نبوت (کتاب)|نبوت]]، ص۷۰ - ۷۲.</ref>.
# [[شناساندن راه بندگی]]:  یکی از اهداف اصلی [[خلقت]] [[عبادت]] [[خداوند متعال]] است. منتها [[انسان‌ها]] علاوه بر اینکه در [[شناخت خدا]] به تذکّرات و [[تعالیم]] [[پیامبران الهی]] نیازمندند؛ در کیفیّت عبادت نیز به آنان محتاج‌اند؛ زیرا نمی‌دانند چگونه نعمت‌های او را [[سپاس]] گوید و [[خضوع]] و [[فروتنی]] خود را به او ابراز نماید. به همین [[دلیل]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: "همانا خداوند متعال [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را به [[حق]] مبعوث کرد تا بندگانش را از عبادت بندگانش به عبادت خودش و از [[عهد]] و پیمان با بندگانش به عهد و پیمان خودش واز [[پیروی]] بندگانش به پیروی خودش و از [[ولایت]] بندگانش به ولایت خویش بیرون آورد"<ref>{{متن حدیث|فَإِنَ‏ اللَّهَ‏ تَبَارَکَ‏ وَ تَعَالَی‏ بَعَثَ‏ مُحَمَّداً{{صل}} بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ عِبَادِهِ إِلَی عِبَادَتِهِ وَ مِنْ عُهُودِ عِبَادِهِ إِلَی عُهُودِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ عِبَادِهِ إِلَی طَاعَتِهِ وَ مِنْ وَلَایَةِ عِبَادِهِ إِلَی وَلَایَتِهِ‏}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۳۸۶.</ref>.<ref>ر.ک: محمد بیابانی اسکوئی، نبوت (کتاب)|نبوت، ص۷۲ - ۷۷.</ref>.
# [[شناساندن راه بندگی]]:  یکی از اهداف اصلی [[خلقت]] [[عبادت]] [[خداوند متعال]] است. منتها [[انسان‌ها]] علاوه بر اینکه در [[شناخت خدا]] به تذکّرات و [[تعالیم]] [[پیامبران الهی]] نیازمندند؛ در کیفیّت عبادت نیز به آنان محتاج‌اند؛ زیرا نمی‌دانند چگونه نعمت‌های او را [[سپاس]] گوید و [[خضوع]] و [[فروتنی]] خود را به او ابراز نماید. به همین [[دلیل]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: "همانا خداوند متعال [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را به [[حق]] مبعوث کرد تا بندگانش را از عبادت بندگانش به عبادت خودش و از [[عهد]] و پیمان با بندگانش به عهد و پیمان خودش واز [[پیروی]] بندگانش به پیروی خودش و از [[ولایت]] بندگانش به ولایت خویش بیرون آورد"<ref>{{متن حدیث|فَإِنَ‏ اللَّهَ‏ تَبَارَکَ‏ وَ تَعَالَی‏ بَعَثَ‏ مُحَمَّداً{{صل}} بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ عِبَادِهِ إِلَی عِبَادَتِهِ وَ مِنْ عُهُودِ عِبَادِهِ إِلَی عُهُودِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ عِبَادِهِ إِلَی طَاعَتِهِ وَ مِنْ وَلَایَةِ عِبَادِهِ إِلَی وَلَایَتِهِ‏}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۳۸۶.</ref>.<ref>ر.ک: محمد بیابانی اسکوئی، نبوت (کتاب)|نبوت، ص۷۲ - ۷۷.</ref>.
# زنده کرن عقل‌های [[مردم]]: [[قرآن کریم]] در [[آیات]] فراوانی [[مردم]] را به تعقّل و [[خردمندی]] [[دعوت]] می‌کند و آنان را که [[عقل]] و [[خرد]] خویش را به‌کار نمی‌گیرند با تعبیر: {{متن قرآن|أَفَلَا تَعْقِلُونَ}}<ref>«آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره بقره، آیه ۴۴.</ref> [[سرزنش]] می‌کند. یکی از اهداف مهم [[وحی]] و [[نبوت]] و [[رسالت]] این است که [[مردمان]] را به [[نور]] عقل و خردشان متوجّه و متذکّر کند؛ تا آنان با پرتو افشانی عقل، [[راه]] [[حق]] را از [[باطل]] بشناسند. پس در [[حقیقت]] [[کار]] [[پیامبران]] به طور معمول این است که [[احکام]] عقل و خرد [[انسان]] را که به واسطه [[جهل]] و [[نادانی]] و [[پیروی]] از [[هوای نفس]] و اموری دیگر، محجوب شده است، بیرون آورند. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: "پس در میان آنها رسولانش را [[مبعوث]] کرد و پیامبرانش را پی در پی به سوی آنها گسیل داشت تا... و گنج‌های خردهایشان را برایشان بیرون آورن"<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ‏ فِیهِمْ‏ رُسُلَهُ‏ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ‏ أَنْبِیَاءَهُ‏ ‏... وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ‏}}؛ نهج البلاغه، خطبه: ۱.</ref>.<ref>[[محمد بیابانی اسکوئی]]، [[نبوت (کتاب)|نبوت]]، ص۸۱ - ۸۴.</ref>
# زنده کرن عقل‌های [[مردم]]: [[قرآن کریم]] در [[آیات]] فراوانی [[مردم]] را به تعقّل و [[خردمندی]] [[دعوت]] می‌کند و آنان را که [[عقل]] و [[خرد]] خویش را به‌کار نمی‌گیرند با تعبیر: {{متن قرآن|أَفَلَا تَعْقِلُونَ}}<ref>«آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره بقره، آیه ۴۴.</ref> [[سرزنش]] می‌کند. یکی از اهداف مهم [[وحی]] و نبوت و [[رسالت]] این است که [[مردمان]] را به [[نور]] عقل و خردشان متوجّه و متذکّر کند؛ تا آنان با پرتو افشانی عقل، [[راه]] [[حق]] را از [[باطل]] بشناسند. پس در [[حقیقت]] [[کار]] [[پیامبران]] به طور معمول این است که [[احکام]] عقل و خرد [[انسان]] را که به واسطه [[جهل]] و [[نادانی]] و [[پیروی]] از [[هوای نفس]] و اموری دیگر، محجوب شده است، بیرون آورند. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: "پس در میان آنها رسولانش را [[مبعوث]] کرد و پیامبرانش را پی در پی به سوی آنها گسیل داشت تا... و گنج‌های خردهایشان را برایشان بیرون آورن"<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ‏ فِیهِمْ‏ رُسُلَهُ‏ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ‏ أَنْبِیَاءَهُ‏ ‏... وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ‏}}؛ نهج البلاغه، خطبه: ۱.</ref>.<ref>[[محمد بیابانی اسکوئی]]، [[نبوت (کتاب)|نبوت]]، ص۸۱ - ۸۴.</ref>
#[[بیان مصالح و مفاسد]]: [[انسان‌ها]] با مردن از بین نمی‌روند بلکه به [[دنیایی]] دیگر با شرایطی تازه می‌رود. بنابراین هیچ [[انسانی]] بدون [[ارتباط]] با [[خالق]] خویش، از کنه ساختمان وجودی خود اطلاع [[کافی]] ندارد. به همین [[جهت]] نمی‌تواند اموری را که به [[مصلحت]] یا ضرر اوست تشخیص دهد؛ پس چاره‌ای ندارد جز اینکه با خالق خود ارتباط برقرار کرده و [[مصالح]] و ضررهایی را که متوجّه اوست جویا شود و برای این امر راهی جز ارتباط با [[رسولان الهی]] ندارد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "... او سفیرانی در میان [[خلق]] دارد که... آنها را به مصالح و [[منافع]] و اسباب بقا و فنایشان [[راهنمایی]] کنند"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِی خَلْقِهِ... یَدُلُّونَهُمْ عَلَی مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِی تَرْکِهِ فَنَاؤُهُمْ‏‏}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۸.</ref>.<ref>محمد بیابانی اسکوئی، نبوت (کتاب)|نبوت، ص۹۳ - ۹۵.</ref>.
#[[بیان مصالح و مفاسد]]: [[انسان‌ها]] با مردن از بین نمی‌روند بلکه به [[دنیایی]] دیگر با شرایطی تازه می‌رود. بنابراین هیچ [[انسانی]] بدون [[ارتباط]] با [[خالق]] خویش، از کنه ساختمان وجودی خود اطلاع [[کافی]] ندارد. به همین [[جهت]] نمی‌تواند اموری را که به [[مصلحت]] یا ضرر اوست تشخیص دهد؛ پس چاره‌ای ندارد جز اینکه با خالق خود ارتباط برقرار کرده و [[مصالح]] و ضررهایی را که متوجّه اوست جویا شود و برای این امر راهی جز ارتباط با [[رسولان الهی]] ندارد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "... او سفیرانی در میان [[خلق]] دارد که... آنها را به مصالح و [[منافع]] و اسباب بقا و فنایشان [[راهنمایی]] کنند"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ لَهُ سُفَرَاءَ فِی خَلْقِهِ... یَدُلُّونَهُمْ عَلَی مَصَالِحِهِمْ وَ مَنَافِعِهِمْ وَ مَا بِهِ بَقَاؤُهُمْ وَ فِی تَرْکِهِ فَنَاؤُهُمْ‏‏}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۸.</ref>.<ref>محمد بیابانی اسکوئی، نبوت (کتاب)|نبوت، ص۹۳ - ۹۵.</ref>.


خط ۳۹: خط ۳۹:
# [[حکومت]] و [[حاکمیت خدا]]: در [[قرآن کریم]] [[خداوند]]، [[حکم]] و [[حکمرانی]] را به خود اختصاص داده است: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>. از آنجا که حکومت از [[مقام قدسی]] خداوند دور است، لذا در مواردی، انجام آن را به انسان‌های [[شایسته]] واگذار می‌کند، مانند [[حضرت داوود]]{{ع}}<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۶۷-۲۷۰.</ref>.
# [[حکومت]] و [[حاکمیت خدا]]: در [[قرآن کریم]] [[خداوند]]، [[حکم]] و [[حکمرانی]] را به خود اختصاص داده است: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>. از آنجا که حکومت از [[مقام قدسی]] خداوند دور است، لذا در مواردی، انجام آن را به انسان‌های [[شایسته]] واگذار می‌کند، مانند [[حضرت داوود]]{{ع}}<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۶۷-۲۷۰.</ref>.
# [[آزادی اجتماعی]]: در طول [[تاریخ]]، متفکران و فیلسوفانی وجود داشته‌اند که از [[سلطه]] و [[استثمار]] قشر [[اقلیت]] [[حاکم]] [[پشتیبانی]] کرده‌اند، اما [[پیامبران]] در برابر چنین حکومت‌هایی به مقابله برخاستند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}}<ref>«و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید» سوره نحل، آیه ۳۶.</ref>.
# [[آزادی اجتماعی]]: در طول [[تاریخ]]، متفکران و فیلسوفانی وجود داشته‌اند که از [[سلطه]] و [[استثمار]] قشر [[اقلیت]] [[حاکم]] [[پشتیبانی]] کرده‌اند، اما [[پیامبران]] در برابر چنین حکومت‌هایی به مقابله برخاستند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}}<ref>«و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید» سوره نحل، آیه ۳۶.</ref>.
# [[رفع اختلاف مردم]]: یکی از [[شئون]] اصلی [[حکومت‌ها]]، رفع [[اختلاف‌ها]] است و برای الزام‌آور بودن [[حکم]] [[قاضی]] نیز باید راهکارهای عملی اتخاذ شود. نگاه [[قرآن کریم]] به [[نبوت]] این‌چنین است: {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ}}<ref>«و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. [[آیه]] دیگری [[مردم]] را برای [[رفع اختلاف]] به [[انبیا]] و [[دین]] [[رجوع]] داده: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۷۵-۲۷۷.</ref>
# [[رفع اختلاف مردم]]: یکی از [[شئون]] اصلی [[حکومت‌ها]]، رفع [[اختلاف‌ها]] است و برای الزام‌آور بودن [[حکم]] [[قاضی]] نیز باید راهکارهای عملی اتخاذ شود. نگاه [[قرآن کریم]] به نبوت این‌چنین است: {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ}}<ref>«و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. [[آیه]] دیگری [[مردم]] را برای [[رفع اختلاف]] به [[انبیا]] و [[دین]] [[رجوع]] داده: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۷۵-۲۷۷.</ref>


==اقسام نبوت==
==اقسام نبوت==
خط ۶۲: خط ۶۲:
==تعداد [[انبیاء]]==
==تعداد [[انبیاء]]==
{{اصلی|تعداد پیامبران}}
{{اصلی|تعداد پیامبران}}
[[قرآن]] عدد و شمارۀ [[پیامبران]] را [[ذکر]] نکرده است؛ ولی به طور ضمنی [[کثرت]] و فزونی آنان را یادآور می‌‌شود، چنانکه می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ}}<ref>«و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیم‌دهنده‌ای بوده است» سوره فاطر، آیه ۲۴.</ref>. مفاد صریح [[آیات]]، این است که در میان همۀ [[اقوام]] و [[امت‌ها]] از [[روز]] نخست تا [[زمان پیامبر]] {{صل}} پیوسته از جانب [[خداوند]] پیامبرانی [[برگزیده]] شده‌اند و با توجه به تعدد و کثرت اقوام و اجتماعات بشری، چه در یک [[عصر]] و [[زمان]] و چه در دوره‌های مختلف [[تاریخ]]، فهمیده می‌شود که از جانب خداوند، پیامبران زیادی [[مبعوث]] گردیده‌اند، هر چند شمارۀ دقیق آنان از نظر قرآن [[تعیین]] نگردیده است؛ اما در [[روایات]]، شماره و عدد پیامبران به یکصد و بیست و چهار هزار [[نفر]] است. [[شیخ صدوق]] می‌گوید: "[[عقیده]] ما بر این است که ۱۲۴۰۰۰ پیامبر از جانب [[خدا]] مبعوث گردیده و هر [[پیامبری]] برای خود [[وصی]] و [[جانشینی]] داشته که [[مسئولیت]] [[هدایت]] را پس از خود به او واگذار می‌نمود... و در این میان پنج [[پیامبر]] درخشندگی خاصی دارند و آسیاب [[نبوت]] بر محور آنان می‌‌چرخد و همگی صاحبان [[شریعت]] بوده و شریعت هر یک از آنان با شریعت بعدی [[نسخ]] گردیده است و این پنج [[نفر]] عبارت‌اند از: «[[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]] و [[محمّد]]{{صل}}» و آنان [[پیامبران]] [[اولو العزم]] هستند و [[پیامبر خاتم]][[ سرور]] و [[برتر]] آنهاست، با [[آیین حق]] آمده و گذشتگان را [[تصدیق]] کرده است»<ref>اعتقادات صدوق، ص ۹۶ ـ ۹۷.</ref>.<ref>ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۳، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۲.</ref>
[[قرآن]] عدد و شمارۀ [[پیامبران]] را [[ذکر]] نکرده است؛ ولی به طور ضمنی [[کثرت]] و فزونی آنان را یادآور می‌‌شود، چنانکه می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ}}<ref>«و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیم‌دهنده‌ای بوده است» سوره فاطر، آیه ۲۴.</ref>. مفاد صریح [[آیات]]، این است که در میان همۀ [[اقوام]] و [[امت‌ها]] از [[روز]] نخست تا [[زمان پیامبر]] {{صل}} پیوسته از جانب [[خداوند]] پیامبرانی [[برگزیده]] شده‌اند و با توجه به تعدد و کثرت اقوام و اجتماعات بشری، چه در یک [[عصر]] و [[زمان]] و چه در دوره‌های مختلف [[تاریخ]]، فهمیده می‌شود که از جانب خداوند، پیامبران زیادی [[مبعوث]] گردیده‌اند، هر چند شمارۀ دقیق آنان از نظر قرآن [[تعیین]] نگردیده است؛ اما در [[روایات]]، شماره و عدد پیامبران به یکصد و بیست و چهار هزار [[نفر]] است. [[شیخ صدوق]] می‌گوید: "[[عقیده]] ما بر این است که ۱۲۴۰۰۰ پیامبر از جانب [[خدا]] مبعوث گردیده و هر [[پیامبری]] برای خود [[وصی]] و [[جانشینی]] داشته که [[مسئولیت]] [[هدایت]] را پس از خود به او واگذار می‌نمود... و در این میان پنج [[پیامبر]] درخشندگی خاصی دارند و آسیاب نبوت بر محور آنان می‌‌چرخد و همگی صاحبان [[شریعت]] بوده و شریعت هر یک از آنان با شریعت بعدی [[نسخ]] گردیده است و این پنج [[نفر]] عبارت‌اند از: «[[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]] و [[محمّد]]{{صل}}» و آنان [[پیامبران]] [[اولو العزم]] هستند و [[پیامبر خاتم]][[ سرور]] و [[برتر]] آنهاست، با [[آیین حق]] آمده و گذشتگان را [[تصدیق]] کرده است»<ref>اعتقادات صدوق، ص ۹۶ ـ ۹۷.</ref>.<ref>ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۳، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۲.</ref>


==[[مدعیان دروغین]] نبوت==
==[[مدعیان دروغین]] نبوت==
۱۱۲٬۰۵۷

ویرایش