پرش به محتوا

وحدت امت اسلامی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۴: خط ۳۴:
با توجّه به گستره مورد نظر [[قرآن]] درباره [[یگانگی]] [[انسان‌ها]] و نیز چگونگی آن، برای اتّحاد انواعی را می‌توان برشمرد:
با توجّه به گستره مورد نظر [[قرآن]] درباره [[یگانگی]] [[انسان‌ها]] و نیز چگونگی آن، برای اتّحاد انواعی را می‌توان برشمرد:
===اتحاد [[جامعه جهانی]]===
===اتحاد [[جامعه جهانی]]===
یگانگی انسان‌ها در تمام [[گیتی]] در برخورداری از [[حقوق انسان]] با صرف نظر از زبان، رنگ، ملّیّت و [[دین]] آنان مورد [[حمایت]] و [[تشویق]] [[اسلام]] * است؛<ref>الوحدة الاسلامیه، ص‌۱۱.</ref> زیرا اتّحاد در این مرتبه که ضعیف‌ترین انواع یگانگی است، خود آثار مثبتی در [[روابط]] میان انسان‌ها و [[احترام]] متقابل بر جای می‌گذارد و می‌تواند مانع [[برتری‌جویی]] برخی بر برخی دیگر و [[نژادپرستی]] باشد.<ref> المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۲۶.</ref> محور این نوع اتّحاد انسانیّت انسان‌ها است، بر این اساس، قرآن انسان‌ها را [[آفریده]] شده از یک گوهر: "الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفس وحِدَة" ([[نساء]] / ۴، ۱) و از یک [[پدر]] و [[مادر]] می‌داند: "اِنّا خَلَقنـکُم مِن ذَکَر و اُنثی" (حجرات / ۴۹، ۱۳)، و رنگ و زبان آنها را نه مایه امتیاز و [[برتری]] جویی، بلکه از نشانه‌های [[قدرت الهی]] می‌شمرد: "و‌مِن ءایـتِهِ... اختِلـفُ اَلسِنَتِکُم و اَلونِکُم" ([[روم]] / ۳۰، ۲۲)، و چندگونگی قبیله‌ای و طایفه‌ای را راهی برای [[شناسایی]] بهتر یک‌دیگر می‌شناسد: "و‌جَعَلنـکُم شُعوبـًا و قَبائِلَ لِتَعارَفوا" (حجرات / ۴۹، ۱۳) و فقط [[تقوای الهی]] را مایه گرامی بودن آنان می‌داند: "اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقـکُم". (حجرات / ۴۹، ۱۳) [[حضرت امیر]]{{ع}} با استناد به همین آموزه [[قرآنی]] در [[عهدنامه]] [[مالک‌اشتر]]، [[مردم]] را به دو دسته هم‌سان در [[آفرینش]] و [[برادر دینی]] تقسیم می‌کند: "إمّا أخ لکَ فی‌الدّین أو نظیر لک فی الخلق"<ref> نهج‌البلاغه، نامه ۵۳.</ref> و رعایت [[حقوق]] همه آنان را بر [[حاکم]] فرض‌می‌داند.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲ .</ref>
یگانگی انسان‌ها در تمام [[گیتی]] در برخورداری از [[حقوق انسان]] با صرف نظر از زبان، رنگ، ملّیّت و [[دین]] آنان مورد [[حمایت]] و [[تشویق]] [[اسلام]] است؛<ref>الوحدة الاسلامیه، ص‌۱۱.</ref> زیرا اتّحاد در این مرتبه که ضعیف‌ترین انواع یگانگی است، خود آثار مثبتی در [[روابط]] میان انسان‌ها و [[احترام]] متقابل بر جای می‌گذارد و می‌تواند مانع [[برتری‌جویی]] برخی بر برخی دیگر و [[نژادپرستی]] باشد.<ref> المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۲۶.</ref> محور این نوع اتّحاد انسانیّت انسان‌ها است، بر این اساس، قرآن انسان‌ها را [[آفریده]] شده از یک گوهر: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ}}<ref>« همان که شما را از تنی یگانه آفرید» سوره نساء، آیه ۱.</ref> و از یک [[پدر]] و [[مادر]] می‌داند: {{متن قرآن|إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى}}<ref>«ما شما را از مردی و زنی آفریدیم » سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>، و رنگ و زبان آنها را نه مایه امتیاز و [[برتری]] جویی، بلکه از نشانه‌های [[قدرت الهی]] می‌شمرد: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین و گوناگونی زبان‌ها و رنگ‌های شماست؛ به راستی در این نشانه‌هایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>، و چندگونگی قبیله‌ای و طایفه‌ای را راهی برای [[شناسایی]] بهتر یک‌دیگر می‌شناسد: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا}}<ref>« شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> و فقط [[تقوای الهی]] را مایه گرامی بودن آنان می‌داند: {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>« گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> [[حضرت امیر]]{{ع}} با استناد به همین آموزه [[قرآنی]] در [[عهدنامه]] [[مالک‌اشتر]]، [[مردم]] را به دو دسته هم‌سان در [[آفرینش]] و [[برادر دینی]] تقسیم می‌کند: {{متن حدیث|إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ}}<ref> نهج‌البلاغه، نامه ۵۳.</ref> و رعایت [[حقوق]] همه آنان را بر [[حاکم]] فرض‌می‌داند.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲ .</ref>


===اتحاد [[ادیان آسمانی]]===
===اتحاد [[ادیان آسمانی]]===
قرآن، گوهر ادیان آسمانی را یک‌سان و [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] معرّفی کرده؛ ازاین‌رو، از [[دین]] آسمانی با عنوان [[اسلام]] یاد‌کرده است: "اِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الاِسلـمُ" ([[آل‌عمران]] / ۳، ۱۹) و [[ادیان آسمانی]] را در پذیرش و [[دعوت]] به سه اصل بنیادین [[توحید]]، [[نبوّت]] و [[معاد]] برابر می‌داند،<ref> المنار، ج۶، ص۴۱۶‌ـ‌۴۱۷؛ المیزان، ج۳، ص۱۲۰.</ref> و [[اختلاف]] میان [[ادیان]] را در شریعت‌های هریک که بامقتضیات و ضرورت‌های هر عصر منطبق است، می‌شناسد: "لِکُلّ جَعَلنا مِنکُم شِرعَةً و مِنهاجـًا" ([[مائده]] / ۵، ۴۸)<ref> المنار، ج‌۶، ص‌۴۱۳؛ المیزان، ج‌۳، ص‌۱۲۱.</ref>؛ چنان‌که تفاوت اسلام با دیگر ادیان را در بیان تفصیلی و جامعیّت آن می‌داند (آل‌عمران / ۳، ۳‌ـ‌۵)؛ بدین سبب [[قرآن]]، از [[اهل‌کتاب]] دعوت می‌کند که در سایه سخن مشترک با [[مسلمانان]] گرد آیند: "قُل یـاَهلَ الکِتـبِ تَعالَوا اِلی کَلِمَة سَواء بَینَنا و بَینَکُم اَلاَّ نَعبُدَ اِلاَّ اللّهَ و لانُشرِکَ بِهِ شیــًا‌.".. (آل‌عمران / ۳، ۶۴)، و در دو [[آیه]]، [[پیروان ادیان]] دیگر چون [[یهود]]، [[نصارا]] و [[صابئان]] را در‌صورتی که به [[خداوند]] و [[روز قیامت]] [[ایمان]] آورده، [[عمل صالح]] انجام دهند که بالطّبع مفهوم چنین شرایطی پذیرش [[رسالت]] [[پیامبراکرم]]{{صل}} و حقّانیّت اسلام است، [[اهل]] [[نجات]] معرّفی می‌کند: "اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا والَّذینَ هادوا والنَّصـری والصّـبِـینَ مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ و عَمِلَ صــلِحـًا فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم و لا خَوفٌ عَلَیهِم و لا هُم یَحزَنون". (بقره / ۲، ۶۲؛ مائده / ۵، ۶۹) برخی، با برداشتی [[نادرست]] از این [[آیات]]، آن را به تکثّر در [[دین‌داری]] (پلورالیزم [[دینی]]) و حقّانیّت همه ادیان و مستقیم بودن همه صراط‌ها به‌سوی خداوند ناظر دانسته‌اند <ref> قرآن‌پژوهی، ص۵۴۸؛ بینات، ش۱۶، ص۱۳۸ـ۱۴۸؛ کیان، ش‌۳۶، ص‌۲‌ـ‌۱۶.</ref> که لازمه آن، عدم [[نسخ ادیان]] پیش از اسلام و [[لغو]] بودن [[بعثت]] پیامبراکرم{{صل}} است؛ در‌حالی‌که [[منسوخ]] بودن ادیان آسمانی دیگر با آمدن اسلام به ادلّه [[نقلی]] و [[عقلی]]، از مسلّمات، و مفاد این آیات در عین منسوخ دانستن [[ادیان پیشین]]، یک‌سان بودن گوهر آنها و نقش بنیادین [[حقیقت]] [[ایمان به خداوند]] و [[روز رستاخیز]] و [[عمل صالح]] است. این [[آیات]]، به کسانی پاسخ می‌دهد که می‌پندارند صرف برخورداری از عنوان [[یهودیّت]] یا [[مسیحیّت]] یا [[مسلمانی]] برای [[رهایی]] کافی است: "و‌قالوا لَن یَدخُلَ الجَنَّةَ اِلاّ مَن کانَ هودًا اَو نَصـری" ‌(بقره / ۲، ۱۱۱) و [[گمان]] می‌برند که [[خداوند]]، به نام‌ها [[پاداش]] می‌دهد، نه به برخورداری از [[ایمان]] و عمل صالح.<ref> المیزان، ج‌۱، ص‌۱۹۳؛ حقوق اقلیت‌ها، ص‌۱۳۱‌ـ‌۲۹۸.</ref> [[اسلام]]، [[پیروان ادیان آسمانی]] را در [[پذیرش اسلام]] (بقره / ۲، ۲۵۶) یا پرداخت [[جزیه]] مختار می‌داند ([[توبه]] / ۹، ۲۹)، و در‌صورت پرداخت جزیه، [[حفظ حرمت]]، [[حقوق]] و [[امنیّت]] آنان را در جایگاه اقلّیّت‌های [[دینی]] بر [[حکومت اسلامی]] لازم می‌شمرد. و آنان را در عمل به [[شریعت]] خود [[آزاد]]، و [[حفظ]] کلیساها، کنیسه‌ها و صومعه‌های آنان را برای خداوند، امری مطلوب می‌داند: "و‌لَولا دَفعُ اللّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعض لَهُدِّمَت صَومِعُ و‌بِیَعٌ". ([[حج]] / ۲۲، ۴۰)<ref> المیزان، ج‌۱، ص‌۱۶۵.</ref> [[قرآن]] در کنار این برنامه‌های [[تشریعی]]، [[پیروان]] [[اهل‌کتاب]] را بر گرد آمدن بر نقاط مشترک با [[مسلمانان]] فرامی‌خواند ([[آل‌عمران]] / ۳، ۶۴) و بدین ترتیب، بنیاد جامعه‌ای آرام و [[امن]] همراه با [[احترام]] متقابل را پی می‌ریزد. گویا [[ستایش]] برخی از اهل‌کتاب ([[مائده]] / ۵، ۶۶ و ۸۳) و نیز معرّفی قرآن به‌صورت [[تصدیق‌کننده]] [[کتاب‌های آسمانی]] پیشین: "مُصَدِّقـًا لِما مَعَکُم" (بقره / ۲، ۴۱ و آل‌عمران / ۳، ۳) و [[پاک]] شمردن طعام اهل‌کتاب بنا به نظر برخی از [[فقیهان]]: "و‌طَعامُ الَّذینَ اوتوا الکِتـبَ حِلٌّ لَکُم و طَعامُکُم حِلٌّ لَهُم" (مائده / ۵، ۵)<ref> المیزان، ج‌۱، ص‌۲۴۲.</ref> و مجاز شمردن [[معامله]] و داد و ستدهای [[اجتماعی]] با آنان: "لایَنهـکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذینَ لَم‌یُقـتِلوکُم فِی الدّینِ" (ممتحنه / ۶۰، ۸) و [[نهی]] از [[مجادله]] [[نادرست]] یا [[اهانت]] به [[مقدّسات]] آنان "و‌لاتُجـدِلوا اَهلَ الکِتـبِ اِلاّ بِالَّتی هِیَ اَحسَنُ" (عنکبوت / ۲۹، ۴۶)، از گام‌های اساسی قرآن برای بر قراری [[اتّحاد]] میان [[ادیان]] به‌شمار می‌رود.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲ .</ref>
قرآن، گوهر ادیان آسمانی را یک‌سان و [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] معرّفی کرده؛ ازاین‌رو، از [[دین]] آسمانی با عنوان [[اسلام]] یاد‌کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref>«بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است » سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> و [[ادیان آسمانی]] را در پذیرش و [[دعوت]] به سه اصل بنیادین [[توحید]]، [[نبوّت]] و [[معاد]] برابر می‌داند،<ref> المنار، ج۶، ص۴۱۶‌ـ‌۴۱۷؛ المیزان، ج۳، ص۱۲۰.</ref> و [[اختلاف]] میان [[ادیان]] را در شریعت‌های هریک که بامقتضیات و ضرورت‌های هر عصر منطبق است، می‌شناسد: {{متن قرآن|ِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا}}<ref> سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>.<ref> المنار، ج‌۶، ص‌۴۱۳؛ المیزان، ج‌۳، ص‌۱۲۱.</ref>؛ چنان‌که تفاوت اسلام با دیگر ادیان را در بیان تفصیلی و جامعیّت آن می‌داند {{متن قرآن|نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ}}<ref>«(این) کتاب را که کتاب‌های آسمانی پیش از خود را راست می‌شمارد، به حق بر تو (به تدریج) فرو فرستاد و تورات و انجیل را (یکجا) فرو فرستاد» سوره آل عمران، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ}}<ref>«از پیش، که رهنمون مردم است و فرقان را فرو فرستاد؛ بی‌گمان آنان که به آیات خداوند کفر می‌ورزند عذابی سخت خواهند داشت و خداوند پیروزمندی دادستاننده  است» سوره آل عمران، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ}}<ref>«بی‌گمان خداوند است که هیچ چیز در زمین و آسمان بر او پوشیده نیست» سوره آل عمران، آیه ۵.</ref>؛ بدین سبب [[قرآن]]، از [[اهل‌کتاب]] دعوت می‌کند که در سایه سخن مشترک با [[مسلمانان]] گرد آیند: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم که: جز خداوند را نپرستیم و چیزی را شریک او ندانیم و یکی از ما، دیگری را به جای خداوند، به خدایی نگیرد پس اگر روی گرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>، و در دو [[آیه]]، [[پیروان ادیان]] دیگر چون [[یهود]]، [[نصارا]] و [[صابئان]] را در‌صورتی که به [[خداوند]] و [[روز قیامت]] [[ایمان]] آورده، [[عمل صالح]] انجام دهند که بالطّبع مفهوم چنین شرایطی پذیرش [[رسالت]] [[پیامبراکرم]]{{صل}} و حقّانیّت اسلام است، [[اهل]] [[نجات]] معرّفی می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«بی‌گمان از کسانی که (به اسلام) ایمان آورده‌اند و یهودیان و مسیحیان و صابئان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین باور دارند و کاری شایسته می‌کنند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۶۲.</ref>،  {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«بی‌گمان (از) مؤمنان و یهودیان و صابئان و مسیحیان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین ایمان آورند و کار شایسته کنند، نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره مائده، آیه ۶۹.</ref> برخی، با برداشتی [[نادرست]] از این [[آیات]]، آن را به تکثّر در [[دین‌داری]] (پلورالیزم [[دینی]]) و حقّانیّت همه ادیان و مستقیم بودن همه صراط‌ها به‌سوی خداوند ناظر دانسته‌اند <ref> قرآن‌پژوهی، ص۵۴۸؛ بینات، ش۱۶، ص۱۳۸ـ۱۴۸؛ کیان، ش‌۳۶، ص‌۲‌ـ‌۱۶.</ref> که لازمه آن، عدم [[نسخ ادیان]] پیش از اسلام و [[لغو]] بودن [[بعثت]] پیامبر اکرم{{صل}} است؛ در‌ حالی‌ که [[منسوخ]] بودن ادیان آسمانی دیگر با آمدن اسلام به ادلّه [[نقلی]] و [[عقلی]]، از مسلّمات، و مفاد این آیات در عین منسوخ دانستن [[ادیان پیشین]]، یک‌سان بودن گوهر آنها و نقش بنیادین [[حقیقت]] [[ایمان به خداوند]] و [[روز رستاخیز]] و [[عمل صالح]] است. این [[آیات]]، به کسانی پاسخ می‌دهد که می‌پندارند صرف برخورداری از عنوان [[یهودیّت]] یا [[مسیحیّت]] یا [[مسلمانی]] برای [[رهایی]] کافی است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمی‌آید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی  دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref> و [[گمان]] می‌برند که [[خداوند]]، به نام‌ها [[پاداش]] می‌دهد، نه به برخورداری از [[ایمان]] و عمل صالح.<ref> المیزان، ج‌۱، ص‌۱۹۳؛ حقوق اقلیت‌ها، ص‌۱۳۱‌ـ‌۲۹۸.</ref> [[اسلام]]، [[پیروان ادیان آسمانی]] را در [[پذیرش اسلام]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن  ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> یا پرداخت [[جزیه]] مختار می‌داند {{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref>«با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری  جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref>، و در‌صورت پرداخت جزیه، [[حفظ حرمت]]، [[حقوق]] و [[امنیّت]] آنان را در جایگاه اقلّیّت‌های [[دینی]] بر [[حکومت اسلامی]] لازم می‌شمرد. و آنان را در عمل به [[شریعت]] خود [[آزاد]]، و [[حفظ]] کلیساها، کنیسه‌ها و صومعه‌های آنان را برای خداوند، امری مطلوب می‌داند: {{متن قرآن|ُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد » سوره حج، آیه ۴۰.</ref>.<ref> المیزان، ج‌۱، ص‌۱۶۵.</ref> [[قرآن]] در کنار این برنامه‌های [[تشریعی]]، [[پیروان]] [[اهل‌کتاب]] را بر گرد آمدن بر نقاط مشترک با [[مسلمانان]] فرامی‌خواند {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی می‌بخشد باز هم شما شرک می‌ورزید» سوره انعام، آیه ۶۴.</ref> و بدین ترتیب، بنیاد جامعه‌ای آرام و [[امن]] همراه با [[احترام]] متقابل را پی می‌ریزد. گویا [[ستایش]] برخی از اهل‌کتاب {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند ؛ برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام می‌دهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.</ref>،  {{متن قرآن|وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«و هر گاه آنچه را بر پیامبر فرو فرستاده شده است بشنوند، با شناختی که از حق یافته‌اند چشمانشان را می‌بینی که از اشک لبریز می‌شود؛ می‌گویند: پروردگارا! ما ایمان آورده‌ایم ما را با گروه گواهان بنگار!» سوره مائده، آیه ۸۳.</ref> و نیز معرّفی قرآن به‌صورت [[تصدیق‌کننده]] [[کتاب‌های آسمانی]] پیشین: {{متن قرآن|مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ}}<ref> سوره بقره، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ}}<ref> سوره بقره، آیه ۹۷.</ref> و [[پاک]] شمردن طعام اهل‌کتاب بنا به نظر برخی از [[فقیهان]]: {{متن قرآن|ُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ}}<ref>« غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است » سوره مائده، آیه ۵.</ref>.<ref> المیزان، ج‌۱، ص‌۲۴۲.</ref> و مجاز شمردن [[معامله]] و داد و ستدهای [[اجتماعی]] با آنان: {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند » سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref> و [[نهی]] از [[مجادله]] [[نادرست]] یا [[اهانت]] به [[مقدّسات]] آنان {{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید » سوره عنکبوت، آیه ۴۶.</ref>، از گام‌های اساسی قرآن برای بر قراری [[اتّحاد]] میان [[ادیان]] به‌شمار می‌رود.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲ .</ref>


===[[اتحاد]] [[مؤمنان]]===
===[[اتحاد]] [[مؤمنان]]===
کسانی‌که [[شهادتین]] را بر زبان جاری کرده و [[اسلام]] را با [[حقیقت]] جانشان پذیرفته باشند، [[مؤمن]] و مشمول چنین [[یگانگی]] هستند. [[اتّحاد]] و یگانگی در سایه [[وحدت]] [[عقیده]]، محکم‌ترین نوع اتّحاد است که [[قرآن]] بر آن تأکید کرده است.
کسانی‌ که [[شهادتین]] را بر زبان جاری کرده و [[اسلام]] را با [[حقیقت]] جانشان پذیرفته باشند، [[مؤمن]] و مشمول چنین [[یگانگی]] هستند. [[اتّحاد]] و یگانگی در سایه [[وحدت]] [[عقیده]]، محکم‌ترین نوع اتّحاد است که [[قرآن]] بر آن تأکید کرده است.


قرآن، بر اساس همین وحدت عقیده، مؤمنان را [[برادران]] یک‌دیگر خوانده است: "اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ" (حجرات / ۴۹، ۱۰) و این [[اخوّت]] و [[برادری]]، آن‌چنان مستحکم بود که تا مدّتی پس از [[عقد]] مؤاخاة میان مؤمنان در [[مدینه]]، آنان از یک‌دیگر [[ارث]] می‌بردند ([[نساء]] / ۴، ۳۳) تا آنکه با آمدن [[آیه]] "و‌اولُوا الاَرحامِ بَعضُهُم اَولی بِبَعض" ([[انفال]] / ۸، ۷۵)، این [[حکم]] [[منسوخ]] شد.<ref>التمهید، ج۲، ص‌۳۳۶؛ تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۱۶۵؛ الصافی، ج‌۱، ص۴۴۷.</ref> هم‌چنین در پیوند اخوّت، تفاوت‌های ظاهری را نادیده گرفته، حتّی [[کودکان]] بی‌سرپرست را [[برادر]] مردان بزرگ قرار می‌دهد: "و‌اِن تُخالِطوهُم فَاِخونُکُم" (بقره / ۲، ۲۲۰)؛ حتّی کسانی را که سابقه [[شرک]] و [[جنگ]] داشته باشند، به مجرّد آنکه [[توبه]] کنند و [[اهل نماز]] و [[زکات]] شوند، برادران مؤمنان می‌سازد: "فَاِن تَابوا و اَقاموا الصَّلوةَ... فَاِخونُکُم فِی الدِّینِ" (توبه / ۹، ۱۱)؛ هم‌چنین مردان و [[زنان]] مؤمن، در برابر یک‌دیگر، [[ولیّ]] و [[یار]] معرّفی شده‌اند: "والمُؤمِنونَ والمُؤمِنـتُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعض" (توبه / ۹، ۷۱) و از آنان خواسته است تا در [[کارهای نیک]] و [[پارسایی]]، یک‌دیگر را [[یاری]] دهند: "وتَعاونوا عَلَی البِرِّ والتَّقوی". ([[مائده]] / ۵، ۲) قرآن، به استناد همین یگانگی نه‌تنها بر یک [[نسل]]، بلکه بر همه نسل‌های مؤمن و [[مسلمان]] در نسل‌ها و عصرهای مختلف و با نژادهای گوناگون [[امت واحده]] اطلاق کرده است: "اِنَّ هـذِهِ اُمَّتُکُم اُمَّةً وحِدَةً". ([[انبیاء]] / ۲۱، ۹۲)<ref>الوحدة الاسلامیه، ص‌۴۶.</ref> قرآن پیوند مؤمنان را پیوند دل‌های آنان دانسته که از [[استحکام]] و [[استواری]] آن حکایت دارد: "و‌اَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم" (انفال / ۸، ۶۳) و این پیوند را [[موهبت]]، بلکه [[معجزه الهی]] با تصرّف در [[دل‌ها]] دانسته،<ref> الوحدة الاسلامیه، ص‌۸۷.</ref> می‌فرماید: اگر [[پیامبر]]{{صل}} از همه [[ثروت]] [[زمین]] بهره می‌جست، به ایجاد چنین پیوندی توانا نمی‌بود: "و‌اَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم لَو اَنفَقتَ ما فِی الاَرضِ جَمیعـًا ما اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم و لـکِنَّ اللّهَ اَلَّفَ بَینَهُم" ([[انفال]] / ۸، ۶۳)؛ چنان‌که از [[دشمنی]] دیرینه و خانمان برانداز [[اوس و خزرج]] یاد می‌کند که چگونه به [[برکت]] [[ایمان]] و با [[لطف]] و [[موهبت الهی]] با هم‌دیگر [[برادر]] شده‌اند: "واذکُروا نِعمَتَ اللّهِ عَلَیکُم اِذ کُنتُم اَعداءً فَاَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَاَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ اِخونـًا و کُنتُم عَلی شَفا حُفرَة مِنَ النّارِ فَاَنقَذَکُم مِنها". ([[آل‌عمران]] / ۳، ۱۰۳).<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲ .</ref>
قرآن، بر اساس همین وحدت عقیده، مؤمنان را [[برادران]] یک‌دیگر خوانده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> و این [[اخوّت]] و [[برادری]]، آن‌چنان مستحکم بود که تا مدّتی پس از [[عقد]] مؤاخاة میان مؤمنان در [[مدینه]]، آنان از یک‌دیگر [[ارث]] می‌بردند {{متن قرآن|وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا}}<ref>«و برای هر دارایی از آنچه پدر و مادر و نزدیکان به‌جا گذارده‌اند، میراث‌برانی نهاده‌ایم  و (نیز) سهم کسانی را که پیمان (زناشویی) تان (شما را به آنان) وابسته است؛ به آنها بپردازید؛ بی‌گمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره نساء، آیه ۳۳.</ref> تا آنکه با آمدن [[آیه]] {{متن قرآن|وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ  }}<ref> سوره انفال، آیه ۷۵.</ref>، این [[حکم]] [[منسوخ]] شد.<ref>التمهید، ج۲، ص‌۳۳۶؛ تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۱۶۵؛ الصافی، ج‌۱، ص۴۴۷.</ref> هم‌چنین در پیوند اخوّت، تفاوت‌های ظاهری را نادیده گرفته، حتّی [[کودکان]] بی‌سرپرست را [[برادر]] مردان بزرگ قرار می‌دهد: {{متن قرآن|ٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ}}<ref>« چون با آنان به سر برید (بدانید که) برادران شمایند » سوره بقره، آیه ۲۲۰.</ref>؛ حتّی کسانی را که سابقه [[شرک]] و [[جنگ]] داشته باشند، به مجرّد آنکه [[توبه]] کنند و [[اهل نماز]] و [[زکات]] شوند، برادران مؤمنان می‌سازد: {{متن قرآن|فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«(با این همه) اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند برادران دینی شمایند و ما آیات را برای گروهی که می‌دانند روشن می‌داریم» سوره توبه، آیه ۱۱.</ref>؛ هم‌چنین مردان و [[زنان]] مؤمن، در برابر یک‌دیگر، [[ولیّ]] و [[یار]] معرّفی شده‌اند: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند » سوره توبه، آیه ۷۱.</ref> و از آنان خواسته است تا در [[کارهای نیک]] و [[پارسایی]]، یک‌دیگر را [[یاری]] دهند: {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى}}<ref>« یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> قرآن، به استناد همین یگانگی نه‌تنها بر یک [[نسل]]، بلکه بر همه نسل‌های مؤمن و [[مسلمان]] در نسل‌ها و عصرهای مختلف و با نژادهای گوناگون [[امت واحده]] اطلاق کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ}}<ref>«به راستی این امّت  شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۹۲.</ref>.<ref>الوحدة الاسلامیه، ص‌۴۶.</ref> قرآن پیوند مؤمنان را پیوند دل‌های آنان دانسته که از [[استحکام]] و [[استواری]] آن حکایت دارد: {{متن قرآن|وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ}}<ref>«و دل‌های آنان را با هم پیوستگی داد» سوره انفال، آیه ۶۳.</ref> و این پیوند را [[موهبت]]، بلکه [[معجزه الهی]] با تصرّف در [[دل‌ها]] دانسته،<ref> الوحدة الاسلامیه، ص‌۸۷.</ref> می‌فرماید: اگر [[پیامبر]]{{صل}} از همه [[ثروت]] [[زمین]] بهره می‌جست، به ایجاد چنین پیوندی توانا نمی‌بود: {{متن قرآن|وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و دل‌های آنان را با هم پیوستگی داد ؛ اگر همه آنچه را در زمین است می‌بخشیدی میان دل‌های آنها پیوستگی نمی‌دادی اما خداوند ایشان را با هم پیوستگی داد؛ بی‌گمان او پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۳.</ref>؛ چنان‌که از [[دشمنی]] دیرینه و خانمان برانداز [[اوس و خزرج]] یاد می‌کند که چگونه به [[برکت]] [[ایمان]] و با [[لطف]] و [[موهبت الهی]] با هم‌دیگر [[برادر]] شده‌اند: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید  و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲ .</ref>


=== [[یگانگی]] در [[نهاد خانواده]]===
=== [[یگانگی]] در [[نهاد خانواده]]===
[[قرآن]]، نهاد خانواده را یکی از محورهای [[اتّحاد]] [[انسان‌ها]] دانسته و بر تشکیل آن تأکید: "واَنکِحوا الاَیـمی مِنکُم والصّــلِحینَ مِن عِبادِکُم واِمائِکُم" ([[نور]] / ۲۴، ۳۲)، و [[نگرانی]] برخی [[جوانان]] را از [[فقر]] و عدم تمکّن [[مالی]]، با [[وعده]] [[الطاف]] خاص [[الهی]] بر طرف کرده است: "اِن‌یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ". (نور / ۲۴، ‌۳۲) قرآن، [[ازدواج]] را [[میثاق]] غلیظ: "و‌اَخَذنَ مِنکُم میثـقـًا غَلیظا" ([[نساء]] / ۴، ۲۱)<ref> تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۲۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۲.</ref> و ایجاد مهر و [[مودّت]] میان [[زن]] و شوهر را از نشانه‌های [[تکوینی]] [[خداوند]] دانسته که پس از [[عقد]] [[ازدواج]]، تحقّق می‌یابد: "و‌مِن ءایـتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزوجـًا لِتَسکُنوا اِلَیها و جَعَلَ بَینَکُم مَودَّةً و رَحمَةً‌."... ([[روم]] / ۳۰، ۲۱)<ref>المیزان، ج‌۱۶، ص‌۱۶۶.</ref> از آنجا که هر [[اجتماعی]] از مجموعه نهاد خانواده تشکیل شده است و [[استحکام]] یا [[ضعف]] ساختار اجتماعی به بنیاد [[خانواده]] بستگی دارد، قرآن بر [[حفظ]] پیوند الهی میان [[همسران]] تأکید کرده و ایجاد [[تفرقه]] میان اعضای خانواده را از دسیسه‌های [[شیطانی]] شمرده: "فَیتَعلَّمونَ مِنهُما ما یُفرِّقونَ بِهِ بَینَ المَرءِ و زَوجِهِ" (بقره / ۲، ۱۰۲) و در مواقعی که کانون خانواده با خطر از هم پاشیدگی روبه‌رو می‌شود، بر [[راه]] کارهایی از‌جمله عنصر [[موعظه]] تأکید کرده است: "والّـتی تَخافونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ" (نساء / ۴، ۳۴) و آن گاه که [[اختلاف]] و [[تفرقه]] در میان آنان [[راه]] یابد، در‌صورت خواست [[همسران]] یا داوران برای [[حفظ]] پیوند، [[حمایت]] [[الهی]] را به آنان نوید داده است: "اِن یُریدا اِصلـحـًا یُوفِّقِ اللّهُ بَینَهُما" ([[نساء]] / ۴، ۳۵).
[[قرآن]]، نهاد خانواده را یکی از محورهای [[اتّحاد]] [[انسان‌ها]] دانسته و بر تشکیل آن تأکید: {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران  (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref>، و [[نگرانی]] برخی [[جوانان]] را از [[فقر]] و عدم تمکّن [[مالی]]، با [[وعده]] [[الطاف]] خاص [[الهی]] بر طرف کرده است: {{متن قرآن|إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ }} قرآن، [[ازدواج]] را [[میثاق]] غلیظ: {{متن قرآن|وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>« از شما پیمانی استوار، ستانده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۱.</ref>.<ref> تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۲۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۲.</ref> و ایجاد مهر و [[مودّت]] میان [[زن]] و شوهر را از نشانه‌های [[تکوینی]] [[خداوند]] دانسته که پس از [[عقد]] [[ازدواج]]، تحقّق می‌یابد: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار  و مهر  پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>.<ref>المیزان، ج‌۱۶، ص‌۱۶۶.</ref> از آنجا که هر [[اجتماعی]] از مجموعه نهاد خانواده تشکیل شده است و [[استحکام]] یا [[ضعف]] ساختار اجتماعی به بنیاد [[خانواده]] بستگی دارد، قرآن بر [[حفظ]] پیوند الهی میان [[همسران]] تأکید کرده و ایجاد [[تفرقه]] میان اعضای خانواده را از دسیسه‌های [[شیطانی]] شمرده: {{متن قرآن|فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ}}<ref>« (مردم) از آن دو چیزی را می‌آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می‌افکنند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref> و در مواقعی که کانون خانواده با خطر از هم پاشیدگی روبه‌رو می‌شود، بر [[راه]] کارهایی از‌جمله عنصر [[موعظه]] تأکید کرده است: {{متن قرآن|ُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ}}<ref> سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> و آن گاه که [[اختلاف]] و [[تفرقه]] در میان آنان [[راه]] یابد، در‌صورت خواست [[همسران]] یا داوران برای [[حفظ]] پیوند، [[حمایت]] [[الهی]] را به آنان نوید داده است: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>.


[[قرآن]]، بهره گرفتن با [[داوری]] از [[خانواده]] مرد و داوری از خانواده[[زن]] را برای [[رفع اختلاف]]، چاره‌جویی کرده است: "و‌اِن خِفتُم شِقاقَ بَینِهِما فَابعَثوا حَکَمـًا مِن اَهلِهِ و حَکَمـًا مِن اَهلِها" (نساء / ۴، ۳۵)؛ چنان‌که با تأکید فراوان بر [[احسان]] و [[نیکی به والدین]]: "و‌وصَّینَا الاِنسـنَ بِولِدَیهِ اِحسـنا" (احقاف / ۴۶، ۱۵) و سفارش برای پیوند با [[خویشاوندان]]: "واتَّقُوا اللّهَ الَّذی تَساءَلونَ بِهِ والاَرحامَ" (نساء / ۴، ۱) و ممنوعیّت [[گسستن]] پیوند‌خویشاوندی: "و‌یَقطَعونَ ما اَمَرَ اللّهُ بِهِ اَن یُوصَلَ" (بقره / ۲، ۲۷)، بر [[یگانگی]] و [[استحکام]] هرچه بیش‌تر [[نهاد خانواده]] بزرگ‌تر که از چند نهاد خانواده تشکیل شده، پای فشرده است.<ref> الوحدة الاسلامیه، ص‌۲۴.</ref> مقدّم‌داشتن خویشاوندان و [[نزدیکان]] در [[انفاق]] [[مالی]]، اعمّ از [[مستحب]] و [[واجب]]، در این جهت قابل ارزیابی است: "قُل ما اَنفَقتُم مِن خَیر فَلِلولِدَینِ والاَقرَبینَ‌."... (بقره / ۲، ۲۱۵).<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲ .</ref>
[[قرآن]]، بهره گرفتن با [[داوری]] از [[خانواده]] مرد و داوری از خانواده[[زن]] را برای [[رفع اختلاف]]، چاره‌جویی کرده است: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>؛ چنان‌که با تأکید فراوان بر [[احسان]] و [[نیکی به والدین]]: {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا}}<ref>«و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref> و سفارش برای پیوند با [[خویشاوندان]]: {{متن قرآن|ً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ}}<ref> سوره نساء، آیه ۱.</ref> و ممنوعیّت [[گسستن]] پیوند‌ خویشاوندی: {{متن قرآن|ِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ}}<ref>« چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند » سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>، بر [[یگانگی]] و [[استحکام]] هرچه بیش‌تر [[نهاد خانواده]] بزرگ‌تر که از چند نهاد خانواده تشکیل شده، پای فشرده است.<ref> الوحدة الاسلامیه، ص‌۲۴.</ref> مقدّم‌ داشتن خویشاوندان و [[نزدیکان]] در [[انفاق]] [[مالی]]، اعمّ از [[مستحب]] و [[واجب]]، در این جهت قابل ارزیابی است: {{متن قرآن|قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«هر دارایی که می‌بخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان باشد » سوره بقره، آیه ۲۱۵.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اتحاد - نصیری (مقاله)|مقاله «اتحاد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲ .</ref>


==آثار [[اتحاد]] و یگانگی==
==آثار [[اتحاد]] و یگانگی==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش