دلیل نقلی نصب امام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
در پاسخ به [[پرسش]] دوم نیز میتوان گفت: همانطور که گذشت، [[خداوند]] میتواند با [[تمسک]] به [[حجت]]، [[منکران]] و [[خطاکاران]] را ساکت نماید و در [[حقیقت]]، وجود [[حجت]]، [[راه]] عذر و بهانه را برای [[نافرمانی]] میبندد. این سخن و دیگر شواهد از [[روایات]]<ref>بخشی از روایات، حجت را «بیان کننده دین» خواندهاند، مانند: {{متن حدیث|مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ الْحُجَّةُ يَعْرِفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ اللَّهِ...}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸).</ref> نشان میدهند که [[حجت خدا]] بیانکننده [[دین خدا]] و [[طریق صحیح]] شناختن [[خوبیها]] از [[گناهان]] است. در روایاتی آمده است که [[خداوند]]، حجتش را از پاسخ مسائل گوناگون [[آگاه]] کرده است<ref>ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۷.</ref> و یا اینکه [[حجت خدا]] به نیازمندیهای [[مردم]] برای [[شناخت]] [[راه]] [[سعادت]]<ref>بنابر روایاتی، نشناختن حجت خدا گمراهی را در پی خواهد داشت (ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۳۷)؛ از آنجا که حجت خدا باید پاسخگوی مردم مختلف باشد، در روایاتی آمده است که حجت خدا به زبانهای اقوام مختلف، عالِم و از نیازهای آنها آگاه است (ر.ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۲۸؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۲۳). روایات در این موضوع فراوان است که در مباحث روایی خواهد آمد.</ref> که همان [[دین]] خداست، عالِم میباشد. | در پاسخ به [[پرسش]] دوم نیز میتوان گفت: همانطور که گذشت، [[خداوند]] میتواند با [[تمسک]] به [[حجت]]، [[منکران]] و [[خطاکاران]] را ساکت نماید و در [[حقیقت]]، وجود [[حجت]]، [[راه]] عذر و بهانه را برای [[نافرمانی]] میبندد. این سخن و دیگر شواهد از [[روایات]]<ref>بخشی از روایات، حجت را «بیان کننده دین» خواندهاند، مانند: {{متن حدیث|مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ الْحُجَّةُ يَعْرِفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ اللَّهِ...}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸).</ref> نشان میدهند که [[حجت خدا]] بیانکننده [[دین خدا]] و [[طریق صحیح]] شناختن [[خوبیها]] از [[گناهان]] است. در روایاتی آمده است که [[خداوند]]، حجتش را از پاسخ مسائل گوناگون [[آگاه]] کرده است<ref>ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۷.</ref> و یا اینکه [[حجت خدا]] به نیازمندیهای [[مردم]] برای [[شناخت]] [[راه]] [[سعادت]]<ref>بنابر روایاتی، نشناختن حجت خدا گمراهی را در پی خواهد داشت (ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۳۷)؛ از آنجا که حجت خدا باید پاسخگوی مردم مختلف باشد، در روایاتی آمده است که حجت خدا به زبانهای اقوام مختلف، عالِم و از نیازهای آنها آگاه است (ر.ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۲۸؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۲۳). روایات در این موضوع فراوان است که در مباحث روایی خواهد آمد.</ref> که همان [[دین]] خداست، عالِم میباشد. | ||
بنابراین [[حجت خدا]] را میتوان لااقل به معنای “مرجعیت و [[امامت]] دینی” [[امام]] دانست. از این رو دلالت بر [[حاکمیت]] و [[رهبری سیاسی]] مشروط به وجود قرینه خواهد بود<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۱.</ref>. | بنابراین [[حجت خدا]] را میتوان لااقل به معنای “مرجعیت و [[امامت]] دینی” [[امام]] دانست. از این رو دلالت بر [[حاکمیت]] و [[رهبری سیاسی]] مشروط به وجود قرینه خواهد بود<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۱.</ref>. | ||
{{ | |||
==ادله نقلی نصب الهی امام== | |||
===[[ادله قرآنی]]=== | |||
#[[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>. [[محدثان]] و [[مفسران شیعه]] [[اجماع]] دارند که این [[آیه]] درباروی [[اعلان]] [[امامت علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[وجوب]] [[انتصاب]] وی سخن میگوید<ref>کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۷۵۰؛ تفسیر القمی، ج۱، ص۱۷۱؛ بصائر الدرجات، ج۱، ۱۶ ۵؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۱۲۴؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۳۲؛ المسترشد، ص۴۶۵؛ الکافی، ج۱، ص۲۸۹؛ دعائم الإسلام، ج۱، ص۱۵، الأمالی (للصدوق)، ص۳۵۵؛ التبیان، ج۳، ص۵۸۸؛ البرهان، ج۱، ص۷۹؛ تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۳۴۲؛ تفسیر القرآن الکریم (شبر)، ص۱۴۳؛ تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۵۸۸؛ المیزان، ج۵، ص۱۹۳ و ۱۹۴.</ref>. برخی از علمای [[اهل سنت]] نیز در این آیه همسو با [[اهل بیت]]{{عم}} میاندیشند؛ همانند فخررازی: «این آیه درباره [[علی بن ابی طالب]] نازل شده است. هنگامی که این آیه نازل شد، [[پیامبر]] دست [[علی]] را گرفت و گفت: "هر کس که من مولای او هستم، این علی هم مولا و [[رهبر]] اوست. پروردگارا! کسانی که [[ولایت علی]] را پذیرفتهاند [[دوست]] بدار و کسانی را که با او به [[دشمنی]] برخاستهاند، [[دشمن]] بدار!" سپس [[عمر]] با علی [[دیدار]] کرد و گفت: ای فرزند [[ابوطالب]]! بر تو [[مبارک]] باد. تو از امروز مولای من و همه مردان و [[زنان]] [[مسلمان]] شدی»<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۰۱.</ref>. [[حاکم حسکانی]]، [[محدث]] و [[مفسر]] اهل سنت نیز همین [[عقیده]] را نشر داده<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۴.</ref>. افزون بر آنکه اهل بیت{{عم}} به این آیه استناد کرده، [[مردم]] را به جهت ترک این [[حکم الهی]] [[سرزنش]] نمودهاند. | |||
#آیه {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> به اتفاق همه [[مفسرین]] [[امامیه]] و برخی از علمای [[عامه]]، درباره [[امامت علی]]{{ع}} نازل شده؛ چنانکه [[حاکم حسکانی]] [[باور]] دارد<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ۱۹۱.</ref>. | |||
#مستندات [[تاریخی]] و [[روایی]]، [[آیه ولایت]] را نیز بیانگر [[امامت]] [[امام اول]] میدانند: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> به گزارش [[منابع روایی]] و [[تفسیری]] و تاریخی، افزون بر این [[آیه]]، [[آیات]] متعدد دیگری نیز بر [[انتصاب]] [[علی بن ابی طالب]] به [[ولایت]] و [[وصایت]] پس از [[رسول]] دلالت دارد که در مباحثات میان متکلّمین [[شیعه]] با علمای [[اهل سنت]] به تفصیل طرح شدهاند<ref>ر.ک: آیات الولایة فی القرآن.</ref>.<ref>[[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۲۰.</ref> | |||
===ادلّه روایی=== | |||
با چند گروه از [[روایات]] مواجه هستیم: | |||
'''گروه اول'''. روایاتی که [[انتصاب الهی]] و [[نبوی]] را پیششرط [[قطعی]] امامت میشمارند: روایات گوناگون، هنگام برشمردن ملاکهای [[مشروعیت امام]]، [[نصب]] و [[نص]] را از جدیترین ملاکها میدانند؛ مانند: | |||
#از [[امام باقر]]{{ع}} سؤال شد: [[امام]] با چه چیزی شناخته میشود؟ جواب داد: «با ویژگیهایی که اولین آنها نص از سوی [[خداوند تبارک و تعالی]] و انتصاب او به عنوان [[پرچم هدایت]] برای [[مردم]] است، به طوری که بر آنان [[حجت]] باشد؛ زیرا [[رسول خدا]]{{صل}} [[علی]] را [[منصوب]] کرد و با نام و [[تعیین]] به مردم شناساند. همچنین [[ائمه]]{{عم}} اولی، دومی را نصب میکند»<ref>معانی الاخبار، ص۱۰۲؛ إثبات الهداة، ج، ص۳۴۵.</ref>. | |||
#[[حضرت صادق]]{{ع}} میفرماید: «[[خیال]] میکنید [[اختیار]] [[تعیین امام]] به دست ماست و هر کس را بخواهیم [[انتخاب]] میکنیم؟ این قراری است از [[پیامبراکرم]]، نفر به نفر تا منتهی شود به صاحب خود»<ref>امامت، ج۱، ص۴۷.</ref>. اینگونه روایات بر نص و نصب تأکید دارند و کمترین روزنهای بر سلیقه اشخاص نمینهند. | |||
#از [[امام زینالعابدین]]{{ع}} [[روایت]] شده: «کسی به جز [[معصوم]] [[امام]] نبوده و [[عصمت]] نشانهای در [[آفرینش]] ظاهری نیست که بدان شناخته شود. بدین رو معصوم باید با [[نص]] معلوم شود».<ref>معانی الأخبار، ص۱۳۲.</ref> | |||
#[[امام رضا]]{{ع}} در [[حدیثی]] بلند، لایههایی از [[امامت]]، از جمله [[ضرورت]] منصوصیت و منصوبیت را یاد آورده: «[[خداوند]] در [[حجةالوداع]] که پایان [[حیات پیامبر]]{{صل}} بود، {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي...}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم.».. سوره مائده، آیه ۳.</ref> را نازل کرد و امامت تمامکننده [[دین]] است و [[علی]]{{ع}} را نشانه و امام قرار داد. امامت ارزشش والاتر و منزلتش بزرگتر و جایگاهش بالاتر و حریمش دستنیافتنیتر و ژرفایش عمیقتر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] و رأیشان به آن دست یابند یا با اختیارشان امامی را برگزینند. علی{{ع}} به [[دستور]] [[خداوند متعال]] و در چارچوب [[اراده الهی]] آن را بر عهده گرفت. سپس در [[نسل]] برگزیدهاش که [[علم]] و [[ایمان]] را از [[خدا]] دریافته بود، مستقر شد. از اینرو، امامت فقط در [[فرزندان علی]] تا [[روز قیامت]] باقی خواهد ماند»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۰.</ref>. | |||
#[[روایات]] دال بر [[لزوم]] [[برگزیدگی]] [[الهی]] [[امامان]]، چندان است که برخی از [[محدثین]]، آثار تکنگار در این باره نگاشتهاند. برای مثال، [[سیدهاشم بحرانی]]، [[محدث]] [[قرن دوازدهم]]، کتاب [[الإنصاف فی النص علی الائمة (کتاب)|الإنصاف فی النص علی الائمة]]{{عم}} را در موضوع اختصاصی [[نصب]] و نص تالیف کرد و بیش از ۳۰۰ روایت از [[منابع شیعه]] و [[سنی]] در لزوم [[انتصاب الهی]] امام گرد آورد<ref>الإنصاف فی النص علی الأئمة{{عم}}، ص۲۶.</ref>. | |||
'''گروه دوم'''. روایاتی که پیش از [[تولد]] [[ائمه]] به نام آنان تصریح دارند (روایات [[امامیه]]): نگاهی گذرا به متون [[روایی]]، [[احادیث]] فراوانی را از [[رسول خدا]]{{صل}} فراروی خواننده مینهد که قبل از تولد امامان، از آنان نام برده و [[تعیین]] را انجام داده. کثرت این روایات به گونهای است که مرحوم [[کلینی]] ابواب مختلفی در [[تنصیص]] نام ائمه{{عم}} و لزوم آن سامان داده است<ref>ر.ک: کافی، ج۱، ص۲۸۶-۳۲۹.</ref>. در این باره شیخ حرعاملی در [[اثبات الهداة]] ۹۲۸ [[حدیث]] از منابع [[شیعی]] و ۲۷۸ حدیث از منابع [[تسنن]] جمع آورده است<ref>اثبات الهدایة، ج۲، ص۳۲۲- ۳۲۳.</ref>. با توجه به وسعت این [[احادیث]]، ذکر یکایک آنها تألیفی مستقل میطلبد. برای اختصار میتوان عناوین کلی درون مایه آن احادیث را در چند دسته گنجاند: | |||
دسته اول. روایاتی که بر نام [[امام اول]] تصریح دارند؛ مانند [[حدیث غدیر]] و [[منزلت]]. | |||
دسته دوم. روایاتی که مفاد آن حضر [[امامت]] در میان [[فرزندان امام حسین]]{{ع}} میباشد. برای مثال: «[[امام حسین]]{{ع}} فرمود: من و برادرم بر جدم [[رسول خدا]] وارد شده و او مرا بر زانوی خود و برادرم را بر زانوی دیگر نهاد. سپس ما را بوسید و فرمود: پدرم به فدای شما دو [[امام]] [[شایسته]] باد. [[خداوند]] شما را از من و [[پدر]] و مادرتان برگزید و تو ای [[حسین]]! خداوند از نسلت، نُه امام برگزید که نهمین ایشان [[قائم]] باشد و همگی در [[فضیلت]] و منزلت نزد خداوند یکسان هستید»<ref>کمال الدین، ج۱، ص۲۶۹؛ إعلام الوری، ص۴۰۴.</ref>. | |||
دسته سوم. روایاتی که در آن به [[اسامی ائمه]] از [[علی]]{{ع}} تا [[امام باقر]]{{ع}} تصریح شده؛ همچون: [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}}: «چون علی درگذشت او نمیتوانست [[فرزندان]] دیگر را در این جایگاه وارد کند و این [[حسن]] بود که به این [[مقام]] به جهت بزرگتر بودن اولی بود و چون او [[وفات]] یافت نه میتوانست فرزندان خود را در آن داخل گرداند و نه چنین کرد... تا امامت به حسین رسید... و پس از او به [[علی بن حسین]] و آنگاه به [[محمد بن علی]]»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۸۷.</ref>. | |||
دسته چهارم. روایاتی که در آن به اسامی همه [[ائمه]] تصریح شده است؛ مانند سخن و [[آموزشی]] که از [[امام کاظم]]{{ع}} به ما رسیده: بارالها!... [[محمد]] [[پیامبر]] من است و علی و حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفربن محمد و [[موسی بن جعفر]] و [[علی بن موسی]] و [[محمد بن علی]] و [[علی بن محمد]] بو [[حسن بن علی]] و [[حجت بن حسن]] [[پیشوایان]] من هستند که بدانان روی کرده و از دشمنانشان [[برائت]] میجویم»<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۲۹.</ref>. | |||
دسته پنجم. روایاتی که در خصوص یک [[امام]] صادر شده و به طور جداگانه بر [[امامت]] هریک از [[ائمه]] دلالت میکند<ref>ر.ک: الکافی، ج۱، ص۳۲۹-۲۹۲.</ref>. | |||
این تصریحهای متعدد اگر [[نصب]] و [[نص]] نیست، پس چیست؟ آیا [[پیامبر]] یا امام هرگز [[مردم]] را به [[انتخاب]] و [[شورا]] [[دستور]] دادند؟ | |||
گروه سوم. روایاتی که پیش از [[تولد]] ائمه{{عم}} به نام آنان تصریح دارند ([[روایات اهل سنت]]): بخشی از این [[روایات]] از طریق [[محدثان]] [[اهل سنت]] در دسترس است که از [[غلو]] و [[جعل]] و دیگر اتهامهای آقای کدیور به [[شیعه]] متأخر کاملاً به دور است؛ مانند: | |||
#[[روایت]] [[غدیر]]، [[منزلت]]، [[یومالدار]] و... که مشترک میان [[مذاهب اسلامی]] است، از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} به عنوان [[وصی]] و [[وزیر]] پیامبر نام میبرد<ref>البدایة والنهایة، ج۷، ص۳۳۸.</ref>. | |||
#برخی از [[منابع اهل سنت]]، احادیثی نقل میکنند که نام یکیک ائمه بر زبان پیامبر{{صل}} به عنوان اوصیای ایشان جاری شده است. [[قندوزی]] [[حنفی]] روایت میکند که پیامبر در پاسخ به سؤال از اوصیای خویش فرمود: همانا وصی من علی بن ابی طالب و پس از وی دو [[سبط]] من، حسن و [[حسین]] است و پس از حسین، پسرش [[علی]] و پس از او پسرش [[محمد]] و بعد از وی فرزندش [[جعفر]] و در پی او پسرش [[موسی]] و پس از او فرزندش علی وسپس پسرش محمد و بعد پسرش علی و در پی او فرزندش حسن و پس از او [[حجت خدا]] محمد [[مهدی]] است. اینان اوصیای من و ۱۲ نفر هستند»<ref>ینایع المودة، ج۳، ص۲۸۲.</ref>. قندوزی روایت مشابه دیگری را نیز ذکر میکند<ref>ینایع المودة، ج۳، ص۲۸۴.</ref>. | |||
#در برخی از متون [[روایی]] [[عامه]] به [[وصایت]] [[امام علی]]{{ع}} تصریح شده؛ مانند: «خوارزمی در "[[مناقب]]" از [[سماک بن حرب]] از [[سعید بن جبیر]] [[روایت]] کرده: من از علت [[اختلاف]] [[عقیده]] [[مردم]] درباره [[علی بن ابی طالب]] از [[ابنعباس]] سئوال کردم. در پاسخ گفت: ای فرزند [[جبیر]]! از من [[پرسش]] میکنی درباره [[وصی رسول خدا]]{{صل}} و [[صاحب حوض کوثر]] او و [[صاحب پرچم]] [[توحید]] و لوای [[حمد]] او در [[روز]] باز پسین؟ [[سوگند]] به خدایی که [[جان]] [[عبدالله بن عباس]] در دست [[قدرت]] اوست؟ اگر اقیانوسهای [[دنیا]] مرکب شوند و تمام درختهای دنیا قلم گردند و تمام [[اهل]] عالم نویسنده شوند، از عهده شمارش [[فضائل]] و [[مناقب]] علی بن ابی طالب برنخواهند آمد»<ref>ینابیع المودة، ج۱، ص۳۶۵.</ref>. | |||
#[[احادیث نبوی]] [[مهدویت]] که مشترک میان [[شیعه]] و [[سنی]] است و [[پیامبر]]{{صل}} از شخص [[مهدی]] نام میبرد و هرگز [[گزینش]] غیر [[الهی]] را در [[امامت مهدی]] [[موعود]] دخالت نمیدهد<ref>البدایة والنهایة، ج۳، ص۲۴۸؛ البدء و التاریخ، ج۲، ص۱۸۱؛ البلدان، ص۲۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۳۹۹؛ سبل الهدی، ج۱۰، ص۱۷۱.</ref>.<ref>[[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۲۱-۲۵.</ref> | |||
==جستارهاوابسته== | ==جستارهاوابسته== | ||
* [[نصب الهی امام]] | * [[نصب الهی امام]] | ||
==پرسش مستقیم== | |||
* [[ادله نقلی نصب الهی امام چیست؟ (پرسش)]] | |||
==منابع== | ==منابع== |