پرش به محتوا

تکبر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


==مقدمه==
==مقدمه==
"تکبّر" یا "[[حمیّت]]" در زبان فارسی به‌معنای بزرگی به خود گرفتن، خود را بزرگ پنداشتن، بزرگ‌منشی کردن و بزرگی فروختن به دیگران است و در مفاهیم خودبینی، [[خودپسندی]] و [[خودستایی]] به‌کار می‌رود و در نهایت منتهی به صفت رذیله "[[خودپرستی]]" می‌شود. [[قرآن کریم]] در فرازهایی چند، این صفت رذیله را مورد [[نکوهش]] قرار داده است، چنان‌که مردمان را از گام برداشتن در حال تکبر پرهیز می‌دهد: در روی [[زمین]] به نخوت گام برمدار، زیرا هرگز [[زمین]] را نمی‌توانی شکافت و در بلندی به کوه‌ها نمی‌توانی رسید<ref>{{متن قرآن|وَلاَ تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً }}؛ سوره اسراء؛ آیه ۳۷</ref>. از [[مردم]] به نِخوت رُخ برمتاب و در [[زمین]] خرامان راه [[مرو]]، که [[خدا]] خودپسند لاف‌زن را [[دوست]] ندارد<ref>{{متن قرآن| وَلا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلا تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ }}؛ سوره لقمان؛ آیه ۱۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 210.</ref>.
"تکبّر" یا "[[حمیّت]]" در زبان فارسی به‌معنای بزرگی به خود گرفتن، خود را بزرگ پنداشتن، بزرگ‌منشی کردن و بزرگی فروختن به دیگران است و در مفاهیم خودبینی، [[خودپسندی]] و [[خودستایی]] به‌کار می‌رود و در نهایت منتهی به صفت رذیله "[[خودپرستی]]" می‌شود. [[قرآن کریم]] در فرازهایی چند، این صفت رذیله را مورد [[نکوهش]] قرار داده است، چنان‌که مردمان را از گام برداشتن در حال تکبر پرهیز می‌دهد: در روی [[زمین]] به نخوت گام برمدار، زیرا هرگز [[زمین]] را نمی‌توانی شکافت و در بلندی به کوه‌ها نمی‌توانی رسید<ref>{{متن قرآن|وَلاَ تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً }}؛ سوره اسراء؛ آیه ۳۷</ref>. از [[مردم]] به نِخوت رُخ برمتاب و در [[زمین]] خرامان راه [[مرو]]، که [[خدا]] خودپسند لاف‌زن را [[دوست]] ندارد<ref>{{متن قرآن| وَلا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلا تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ }}؛ سوره لقمان؛ آیه ۱۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۰.</ref>.


در منطق [[قرآن]]، یکی از علل عدم پذیرش هدایت‌های [[پیامبران]] که موجب باقی‌ماندن مردمان بر [[انحراف]] شد، رذیلت تکبر بوده است: ... پس چرا هر گاه [[پیامبری]] چیزی را که خوشایند شما نبود برایتان آورد، [[کبر]] ورزیدید؟ گروهی را [[دروغ‌گو]] خواندید و گروهی را کشتید<ref>{{متن قرآن| وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ }}؛ سوره بقره؛ آیه ۸۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 211.</ref>.
در منطق [[قرآن]]، یکی از علل عدم پذیرش هدایت‌های [[پیامبران]] که موجب باقی‌ماندن مردمان بر [[انحراف]] شد، رذیلت تکبر بوده است: ... پس چرا هر گاه [[پیامبری]] چیزی را که خوشایند شما نبود برایتان آورد، [[کبر]] ورزیدید؟ گروهی را [[دروغ‌گو]] خواندید و گروهی را کشتید<ref>{{متن قرآن| وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ }}؛ سوره بقره؛ آیه ۸۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۱.</ref>.


به گزارش [[قرآن]]، گاه نخوت و تکبر به‌گونه‌ای در مردمان نفوذ می‌کرد که آنان حتی در برابر نشانه‌های آشکار الهی نیز دست از تکبر و [[حمیّت]] بر نمی‌داشتند و به راه [[هدایت]] در نمی‌آمدند: پس بر آن‌ها توفان و ملخ و شپشک و وزغ و [[خون]] ([[خون]] شدن [[آب]])، یعنی آن‌ نشانه‌های آشکار ([[قهر]] و [[غضب]]) را فرستادیم، ولی باز طریق [[کبر]] و گردن‌کشی پیش گرفتند و قومی گناه‌کار بودند<ref>{{متن قرآن|فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ}}؛ سوره اعراف، آیه ۱۳۳</ref>. [[قرآن کریم]] ریشه [[انحراف]] [[ابلیس]] را در تکبر او می‌داند. او به [[خلقت]] خود تکبر ورزید و از [[فرمان خدا]] [[سرپیچی]] کرد: چون [[فرشتگان]] را فرمودیم "برای [[آدم]] [[سجده]] کنید"، پس به‌جز [[ابلیس]] –که سر باز زد و [[کبر]] ورزید و از [[کافران]] شد- همه به [[سجده]] درافتادند<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ }}؛ سوره بقره؛ آیه ۳۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 211.</ref>.
به گزارش [[قرآن]]، گاه نخوت و تکبر به‌گونه‌ای در مردمان نفوذ می‌کرد که آنان حتی در برابر نشانه‌های آشکار الهی نیز دست از تکبر و [[حمیّت]] بر نمی‌داشتند و به راه [[هدایت]] در نمی‌آمدند: پس بر آن‌ها توفان و ملخ و شپشک و وزغ و [[خون]] ([[خون]] شدن [[آب]])، یعنی آن‌ نشانه‌های آشکار ([[قهر]] و [[غضب]]) را فرستادیم، ولی باز طریق [[کبر]] و گردن‌کشی پیش گرفتند و قومی گناه‌کار بودند<ref>{{متن قرآن|فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُّفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ}}؛ سوره اعراف، آیه ۱۳۳</ref>. [[قرآن کریم]] ریشه [[انحراف]] [[ابلیس]] را در تکبر او می‌داند. او به [[خلقت]] خود تکبر ورزید و از [[فرمان خدا]] [[سرپیچی]] کرد: چون [[فرشتگان]] را فرمودیم "برای [[آدم]] [[سجده]] کنید"، پس به‌جز [[ابلیس]] –که سر باز زد و [[کبر]] ورزید و از [[کافران]] شد- همه به [[سجده]] درافتادند<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ }}؛ سوره بقره؛ آیه ۳۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۱.</ref>.


نتیجه این حالت در [[شیطان]] به صورت "افتخار" (نازیدن – فخر کردن) بر [[آدم]] درآمد و باعث شد چنان محو در خود شود که اصل و ریشه خود، یعنی [[آتش]] بی‌اعتبار و بی‌ارزش را به رخ بکشد و آن را موجب [[برتری]] بر [[آدم]] قرار دهد و سرانجام از [[کفر]] سردرآورد. [[امام علی]] {{ع}} نیز در [[نهج البلاغه]] بر این موضوع تأکید می‌کند و [[شیطان]] را پیشاهنگ متکبران می‌داند. [[کبر]] و [[غرور]] ویژگی [[شیطان]] به‌شمار می‌رود و به‌عنوان یک [[اخلاق]] [[شیطانی]] که او را از اوج به حضیض افکند مطرح است. بنابراین همه متکبران و غرورورزان در خط [[شیطان]] قرار می‌گیرند و عاقبتی چون او خواهند داشت. [[امام]] {{ع}} تکبر را [[نکوهش]] می‌کند و مردمان را از آن برحذر می‌دارد: و مباشید همانند آن کس که بر برادر خود [[کبر]] ورزید بی‌آن‌که [[خدا]] او را بر برادرش فضیلتی داده باشد. آری [[کبر]] و [[خودپسندی]] که از [[حسد]] برخاسته بود، بر او روی نهاد و [[حمیّت]] در [[دل]] او [[آتش]] [[غضب]] افروخت و [[شیطان]] در بینی او باد [[غرور]] دمید. [[خداوند]] [[کیفر]] او را پشیمانی داد و [[گناه]] همه آدم‌کشان را تا [[روز قیامت]] بر گردن او نهاد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴: {{متن حدیث|"وَ لَا تَكُونُوا كَالْمُتَكَبِّرِ عَلَى ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَيْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِيهِ سِوَى مَا أَلْحَقَتِ الْعَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ [الْحَسَبِ‏] وَ قَدَحَتِ الْحَمِيَّةُ فِي قَلْبِهِ مِنْ نَارِ الْغَضَبِ وَ نَفَخَ الشَّيْطَانُ فِي أَنْفِهِ مِنْ رِيحِ الْكِبْرِ الَّذِي أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 211.</ref>.
نتیجه این حالت در [[شیطان]] به صورت "افتخار" (نازیدن – فخر کردن) بر [[آدم]] درآمد و باعث شد چنان محو در خود شود که اصل و ریشه خود، یعنی [[آتش]] بی‌اعتبار و بی‌ارزش را به رخ بکشد و آن را موجب [[برتری]] بر [[آدم]] قرار دهد و سرانجام از [[کفر]] سردرآورد. [[امام علی]] {{ع}} نیز در [[نهج البلاغه]] بر این موضوع تأکید می‌کند و [[شیطان]] را پیشاهنگ متکبران می‌داند. [[کبر]] و [[غرور]] ویژگی [[شیطان]] به‌شمار می‌رود و به‌عنوان یک [[اخلاق]] [[شیطانی]] که او را از اوج به حضیض افکند مطرح است. بنابراین همه متکبران و غرورورزان در خط [[شیطان]] قرار می‌گیرند و عاقبتی چون او خواهند داشت. [[امام]] {{ع}} تکبر را [[نکوهش]] می‌کند و مردمان را از آن برحذر می‌دارد: و مباشید همانند آن کس که بر برادر خود [[کبر]] ورزید بی‌آن‌که [[خدا]] او را بر برادرش فضیلتی داده باشد. آری [[کبر]] و [[خودپسندی]] که از [[حسد]] برخاسته بود، بر او روی نهاد و [[حمیّت]] در [[دل]] او [[آتش]] [[غضب]] افروخت و [[شیطان]] در بینی او باد [[غرور]] دمید. [[خداوند]] [[کیفر]] او را پشیمانی داد و [[گناه]] همه آدم‌کشان را تا [[روز قیامت]] بر گردن او نهاد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴: {{متن حدیث|"وَ لَا تَكُونُوا كَالْمُتَكَبِّرِ عَلَى ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَيْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِيهِ سِوَى مَا أَلْحَقَتِ الْعَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ [الْحَسَبِ‏] وَ قَدَحَتِ الْحَمِيَّةُ فِي قَلْبِهِ مِنْ نَارِ الْغَضَبِ وَ نَفَخَ الشَّيْطَانُ فِي أَنْفِهِ مِنْ رِيحِ الْكِبْرِ الَّذِي أَعْقَبَهُ اللَّهُ بِهِ النَّدَامَةَ وَ أَلْزَمَهُ آثَامَ الْقَاتِلِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۱.</ref>.


تکبر در منظر [[امام]] با عبارت‌هایی چند مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است، از جمله: بزرگ‌ترین [[گناه]] و پست‌ترین [[عیوب]] و زیور [[ابلیس]]<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۴۸</ref> موجب [[دشمنی]] [[مردم]]<ref>غررالحکم، ۲ / ۷۳۸</ref>، زشت‌ترین خوی‌ها<ref>غررالحکم، ۲ / ۸۴۰</ref>، صفتی که در آن هیچ خیری نیست<ref>غررالحکم، ۲ / ۸۵۷</ref>، حتی اگر [[عزت]] از آن خیزد، عزتی موقتی است و در نهایت به [[خواری]] می‌انجامد<ref>غررالحکم، ۱ / ۳۴</ref>، بزرگ‌ترین دام [[ابلیس]]<ref>غررالحکم، ۳۸</ref>، بزرگ‌ترین [[نادانی]]<ref>غررالحکم، ۳۵۷</ref>، موجب و [[دلیل]] بی‌دانشی <ref>غررالحکم، ۲ / ۸۳۶</ref>، مایه افتادن [[انسان‌ها]] به [[گناه]] و بدکاری و همه زشتی‌ها<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۶۳: {{متن حدیث|"وَ الْحِرْصُ وَ الْكِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِي الذُّنُوبِ وَ الشَّرُّ جَامِعٌ لمَسَاوِى الْعُيُوبِ"}}</ref>. از این‌رو مردمان را [[فرمان]] می‌دهد که [[فروتنی]] گزینند: بر آن مصمم شوید که [[فروتنی]] را بر فرق خود جای دهید و تکبر و [[خودخواهی]] را زیر پای افکنید و خودکامگی را از گردن‌هایتان فرو هلید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴: {{متن حدیث|"وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَى رُءُوسِكُمْ وَ إِلْقَاءَ التَّعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ وَ خَلْعَ التَّكَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ"}}</ref>. [[نهج البلاغه]] یکی از [[دلایل]] [[آزمایش]] [[آدمیان]] به سختی‌ها را از بین بردن تکبر در وجود آن‌ها برمی‌شمرد. [[امام]] {{ع}} در عبارتی با استناد به [[کبر]] [[شیطان]]، نتیجه کار متکبران را این‌گونه با مردمان در میان می‌گذارد: مگر نمی‌بینید چگونه [[خداوند]] او را به خاطر [[خودبزرگ‌بینی]] و [[برتری]] جویی، کوچک و فرودست گردانیده و در این [[جهان]] رانده و مطرود ساخته و برای وی در آن [[جهان]] زبانه [[آتش]] فراهم کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴: {{متن حدیث|"أَلَا [يَرَوْنَ‏] تَرَوْنَ كَيْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَكَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِي الدُّنْيَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِي الْآخِرَةِ سَعِيراً"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 211- 212.</ref>.
تکبر در منظر [[امام]] با عبارت‌هایی چند مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است، از جمله: بزرگ‌ترین [[گناه]] و پست‌ترین [[عیوب]] و زیور [[ابلیس]]<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۴۸</ref> موجب [[دشمنی]] [[مردم]]<ref>غررالحکم، ۲ / ۷۳۸</ref>، زشت‌ترین خوی‌ها<ref>غررالحکم، ۲ / ۸۴۰</ref>، صفتی که در آن هیچ خیری نیست<ref>غررالحکم، ۲ / ۸۵۷</ref>، حتی اگر [[عزت]] از آن خیزد، عزتی موقتی است و در نهایت به [[خواری]] می‌انجامد<ref>غررالحکم، ۱ / ۳۴</ref>، بزرگ‌ترین دام [[ابلیس]]<ref>غررالحکم، ۳۸</ref>، بزرگ‌ترین [[نادانی]]<ref>غررالحکم، ۳۵۷</ref>، موجب و [[دلیل]] بی‌دانشی <ref>غررالحکم، ۲ / ۸۳۶</ref>، مایه افتادن [[انسان‌ها]] به [[گناه]] و بدکاری و همه زشتی‌ها<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۶۳: {{متن حدیث|"وَ الْحِرْصُ وَ الْكِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِي الذُّنُوبِ وَ الشَّرُّ جَامِعٌ لمَسَاوِى الْعُيُوبِ"}}</ref>. از این‌رو مردمان را [[فرمان]] می‌دهد که [[فروتنی]] گزینند: بر آن مصمم شوید که [[فروتنی]] را بر فرق خود جای دهید و تکبر و [[خودخواهی]] را زیر پای افکنید و خودکامگی را از گردن‌هایتان فرو هلید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴: {{متن حدیث|"وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَى رُءُوسِكُمْ وَ إِلْقَاءَ التَّعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ وَ خَلْعَ التَّكَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ"}}</ref>. [[نهج البلاغه]] یکی از [[دلایل]] [[آزمایش]] [[آدمیان]] به سختی‌ها را از بین بردن تکبر در وجود آن‌ها برمی‌شمرد. [[امام]] {{ع}} در عبارتی با استناد به [[کبر]] [[شیطان]]، نتیجه کار متکبران را این‌گونه با مردمان در میان می‌گذارد: مگر نمی‌بینید چگونه [[خداوند]] او را به خاطر [[خودبزرگ‌بینی]] و [[برتری]] جویی، کوچک و فرودست گردانیده و در این [[جهان]] رانده و مطرود ساخته و برای وی در آن [[جهان]] زبانه [[آتش]] فراهم کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴: {{متن حدیث|"أَلَا [يَرَوْنَ‏] تَرَوْنَ كَيْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَكَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِي الدُّنْيَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِي الْآخِرَةِ سَعِيراً"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۱- ۲۱۲.</ref>.


این گزارش آینه عبرت برای کسانی است که بیماری [[کبر]] و [[غرور]] مبتلایند و در سر، هوای [[برتری]] و بزرگ‌نمایی دارند و [[تلاش]] می‌کنند خود را [[برتر]] از دیگران نشان دهند. آن‌ها در [[نظام آفرینش]] و حوزه [[تدبیر]] الهی سرکوب می‌شوند و در پرتگاه پستی و حقارت قرار خواهند گرفت. این [[قانون]] زندگی و [[عدل الهی]] است که در پرتگاه پستی و حقارت قرار خواهند گرفت. این [[قانون]] زندگی و [[عدل الهی]] است که هرگز [[خداوند]] بشری را با انجام گناهی که یکی از [[مقربان]] درگاهش به خاطر آن از [[بهشت]] رانده شد، نمی‌بخشاید. [[قانون الهی]] در مورد آسمانیان و زمینیان یکسان است و [[خدا]] به هیچ‌کس از آفریدگانش اجازه ورود به "منطقه ممنوعه و [[حرام]]" نداده است. از این‌رو به مردمان هشدار می‌دهد: [[شیطان]] سواره‌نظام خود را بر ضد شما برانگیخته و با پیادگانش سر راهتان را گرفته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۲: {{متن حدیث|"فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ، عَدُوَّ اللَّهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ (بِنِدَائِهِ وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ) بِخَيْلِهِ وَ رَجْلِهِ"}}</ref>. [[ابلیس]] در کمین موقعیتی است تا مردمان را به تسخیر کشاند. او می‌خواهد تمام توانتان را بگیرد و [[قدرت]] رویارویی شما را درهم شکند تا نتوانید از دام او بگریزید و با مشت پولادین بر فرق او کوبید. برای [[مبارزه با شیطان]] و ترفندهای او، مهم‌ترین راه‌کار مجهز شدن به [[فضایل]] [[اخلاقی]] و در رأس آن [[تواضع]] و از بین بردن رذیله تکبّر است. [[آتش]] عصبیت و کینه‌های جاهلی را که در [[دل‌ها]] نهفته است خاموش کنید که بی‌تردید این ننگ و عار برای [[مسلمانان]] از خطرهای [[شیطان]] و خودستایی‌های و [[تباهی‌ها]] و وسوسه‌های اوست. پس بر آن شوید که [[فروتنی]] را چون افسری بر سرنهید و [[خودپسندی]] را زیر گام‌هایتان پایمان کنید و خوار شمارید و قلّاده تکبّر و خودبرتربینی را از گردن برکنید<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 212.</ref>.
این گزارش آینه عبرت برای کسانی است که بیماری [[کبر]] و [[غرور]] مبتلایند و در سر، هوای [[برتری]] و بزرگ‌نمایی دارند و [[تلاش]] می‌کنند خود را [[برتر]] از دیگران نشان دهند. آن‌ها در [[نظام آفرینش]] و حوزه [[تدبیر]] الهی سرکوب می‌شوند و در پرتگاه پستی و حقارت قرار خواهند گرفت. این [[قانون]] زندگی و [[عدل الهی]] است که در پرتگاه پستی و حقارت قرار خواهند گرفت. این [[قانون]] زندگی و [[عدل الهی]] است که هرگز [[خداوند]] بشری را با انجام گناهی که یکی از [[مقربان]] درگاهش به خاطر آن از [[بهشت]] رانده شد، نمی‌بخشاید. [[قانون الهی]] در مورد آسمانیان و زمینیان یکسان است و [[خدا]] به هیچ‌کس از آفریدگانش اجازه ورود به "منطقه ممنوعه و [[حرام]]" نداده است. از این‌رو به مردمان هشدار می‌دهد: [[شیطان]] سواره‌نظام خود را بر ضد شما برانگیخته و با پیادگانش سر راهتان را گرفته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۲: {{متن حدیث|"فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ، عَدُوَّ اللَّهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ (بِنِدَائِهِ وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ) بِخَيْلِهِ وَ رَجْلِهِ"}}</ref>. [[ابلیس]] در کمین موقعیتی است تا مردمان را به تسخیر کشاند. او می‌خواهد تمام توانتان را بگیرد و [[قدرت]] رویارویی شما را درهم شکند تا نتوانید از دام او بگریزید و با مشت پولادین بر فرق او کوبید. برای [[مبارزه با شیطان]] و ترفندهای او، مهم‌ترین راه‌کار مجهز شدن به [[فضایل]] [[اخلاقی]] و در رأس آن [[تواضع]] و از بین بردن رذیله تکبّر است. [[آتش]] عصبیت و کینه‌های جاهلی را که در [[دل‌ها]] نهفته است خاموش کنید که بی‌تردید این ننگ و عار برای [[مسلمانان]] از خطرهای [[شیطان]] و خودستایی‌های و [[تباهی‌ها]] و وسوسه‌های اوست. پس بر آن شوید که [[فروتنی]] را چون افسری بر سرنهید و [[خودپسندی]] را زیر گام‌هایتان پایمان کنید و خوار شمارید و قلّاده تکبّر و خودبرتربینی را از گردن برکنید<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۲.</ref>.


==تکبر، ریشه [[گناهان]]==
==تکبر، ریشه [[گناهان]]==
[[امام]] {{ع}} پس از بیان ریشه‌های تکبر و نمونه بارز آن ([[شیطان]]) به این نکته توجه می‌دهد که همه [[انسان‌ها]] مخاطب شده‌اند و باید با این خطر بزرگ مقابله و [[مبارزه]] کنند، زیرا تکبر که ریشه بسیاری از [[رذائل اخلاقی]] و نابسامانی‌های [[اجتماعی]] به‌شمار می‌رود، بسیار مخفی و مرموز است تا حدی که شاید مبتلایان به آن از بیماری خویش غافل باشند. بیماری تکبر و خودبرتربینی آتشی در [[جان]] انسان‌هاست و همگان [[مأمور]] به مقابله با آن هستند. از دیدگاه [[امام]] {{ع}} بیماری تکبر، بیماری پنهان و ناشناخته‌ای است که در مرحله اول باید آن را [[شناخت]] و سپس به درمان آن پرداخت<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 213.</ref>.
[[امام]] {{ع}} پس از بیان ریشه‌های تکبر و نمونه بارز آن ([[شیطان]]) به این نکته توجه می‌دهد که همه [[انسان‌ها]] مخاطب شده‌اند و باید با این خطر بزرگ مقابله و [[مبارزه]] کنند، زیرا تکبر که ریشه بسیاری از [[رذائل اخلاقی]] و نابسامانی‌های [[اجتماعی]] به‌شمار می‌رود، بسیار مخفی و مرموز است تا حدی که شاید مبتلایان به آن از بیماری خویش غافل باشند. بیماری تکبر و خودبرتربینی آتشی در [[جان]] انسان‌هاست و همگان [[مأمور]] به مقابله با آن هستند. از دیدگاه [[امام]] {{ع}} بیماری تکبر، بیماری پنهان و ناشناخته‌ای است که در مرحله اول باید آن را [[شناخت]] و سپس به درمان آن پرداخت<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۳.</ref>.


==عوامل ایجاد تکبر==
==عوامل ایجاد تکبر==
#'''[[افکار شیطانی]]:''' [[شیطان]] برای رسیدن به [[هدف]] اصلی خود که سقوط [[انسان]] در ورطه تکّبر است، ابتدا در [[فکر]] و [[اندیشه]] او [[رسوخ]] می‌کند و سپس با ترفندهایی که به کار می‌برد، در مرکز [[فرماندهی]] وجود او برای خود پایگاهی می‌سازد و نفوذ می‌کند تا در مواقع لازم او را وادار کند تا دست به [[اقدام]] بزند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 213.</ref>.
#'''[[افکار شیطانی]]:''' [[شیطان]] برای رسیدن به [[هدف]] اصلی خود که سقوط [[انسان]] در ورطه تکّبر است، ابتدا در [[فکر]] و [[اندیشه]] او [[رسوخ]] می‌کند و سپس با ترفندهایی که به کار می‌برد، در مرکز [[فرماندهی]] وجود او برای خود پایگاهی می‌سازد و نفوذ می‌کند تا در مواقع لازم او را وادار کند تا دست به [[اقدام]] بزند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۳.</ref>.
#'''[[خودستایی]] و بزرگ‌نمایی:''' نخوت، محصول تکبر است. پس از آن‌که [[فکر]] و [[اندیشه]] فردی مورد هجوم افکار [[شیطانی]] قرار گرفت، حالت خاصی به خود می‌گیرد و احساس دیگری پیدا می‌کند که به آن نخوت می‌گویند. در نتیجه این [[تفکر]]، احساس [[خودبزرگ‌بینی]] در زندگی [[اجتماعی]] نیز تسرّی می‌یابد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 213.</ref>.
#'''[[خودستایی]] و بزرگ‌نمایی:''' نخوت، محصول تکبر است. پس از آن‌که [[فکر]] و [[اندیشه]] فردی مورد هجوم افکار [[شیطانی]] قرار گرفت، حالت خاصی به خود می‌گیرد و احساس دیگری پیدا می‌کند که به آن نخوت می‌گویند. در نتیجه این [[تفکر]]، احساس [[خودبزرگ‌بینی]] در زندگی [[اجتماعی]] نیز تسرّی می‌یابد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۳.</ref>.
#'''[[فساد]] و [[تباهی]]:''' نتیجه [[نخوت]] و [[خودبرتربینی]] [[انتظار]] انتقال به دیگران را در فرد تقویت می‌کند که در نهایت اقدامات نامناسب از طرف فرد را در پی‌دارد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 213.</ref>.
#'''[[فساد]] و [[تباهی]]:''' نتیجه [[نخوت]] و [[خودبرتربینی]] [[انتظار]] انتقال به دیگران را در فرد تقویت می‌کند که در نهایت اقدامات نامناسب از طرف فرد را در پی‌دارد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۳.</ref>.


==درمان تکبر==
==درمان تکبر==
[[امام]] {{ع}} برای درمان بیماری تکبر دو [[دستور]] مهم صادر فرموده است:
[[امام]] {{ع}} برای درمان بیماری تکبر دو [[دستور]] مهم صادر فرموده است:
#[[فروتنی]] در عمل، بدین‌ترتیب که باید به دیگران [[احترام]] گذاشت و با خوشرویی برخورد کرد تا [[روح]] [[انسان]] تحت‌تأثیر قرارگیرد و خلق و خوی او دگرگون شود و به جای "[[خودبرتربینی]]" [[دوستی]] و [[فروتنی]] در وجودش رشد کند [[امام]] می‌فرماید راه و رسم [[فروتنی]] را پذیرا شوید و وجودتان را در خدمت این [[جهاد]] معنوی و [[اخلاقی]] قرار دهید، که تحوّل [[اخلاقی]] و روحی از انجام یک سلسله اعمال ظاهری آغاز می‌شود تا به مراحل عالی [[تهذیب]] و [[خودسازی]] برسد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 213.</ref>.
#[[فروتنی]] در عمل، بدین‌ترتیب که باید به دیگران [[احترام]] گذاشت و با خوشرویی برخورد کرد تا [[روح]] [[انسان]] تحت‌تأثیر قرارگیرد و خلق و خوی او دگرگون شود و به جای "[[خودبرتربینی]]" [[دوستی]] و [[فروتنی]] در وجودش رشد کند [[امام]] می‌فرماید راه و رسم [[فروتنی]] را پذیرا شوید و وجودتان را در خدمت این [[جهاد]] معنوی و [[اخلاقی]] قرار دهید، که تحوّل [[اخلاقی]] و روحی از انجام یک سلسله اعمال ظاهری آغاز می‌شود تا به مراحل عالی [[تهذیب]] و [[خودسازی]] برسد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۳.</ref>.
#از آن‌جا که [[شیطان]] نیروهای خود را [[بسیج]] کرده تا از [[اولاد]] [[آدم]] [[انتقام]] بگیرد، مهم‌ترین وسیله آن را در درون [[انسان]] یافته است، یعنی تکبّر و خودبینی، لذا باید در برابر این نیروی [[شیطانی]]، [[قدرت]] عظیمی را تجهیز کرد. [[امام]] {{ع}} روحیه [[اخلاقی]] [[فروتنی]] را "[[سپاه]] مسلح" این میدان معرفی فرموده است: [[فروتنی]] را [[سپاه]] مسلح خود گیرید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴: {{متن حدیث|"وَ اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ عَدُوِّكُمْ إِبْلِيسَ‏ وَ جُنُودِهِ"}}</ref>. هر فردی باید برای ایجاد [[تواضع]]، به‌عنوان یک [[جهاد]] تمام عیار به ایجاد پایگاه‌های معنوی بپردازد و با [[آگاهی]] و تصمیم‌گیری جدّی در راه ایجاد [[فضیلت]] بزرگ [[فروتنی]] [[اقدام]] کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 213- 214.</ref>.
#از آن‌جا که [[شیطان]] نیروهای خود را [[بسیج]] کرده تا از [[اولاد]] [[آدم]] [[انتقام]] بگیرد، مهم‌ترین وسیله آن را در درون [[انسان]] یافته است، یعنی تکبّر و خودبینی، لذا باید در برابر این نیروی [[شیطانی]]، [[قدرت]] عظیمی را تجهیز کرد. [[امام]] {{ع}} روحیه [[اخلاقی]] [[فروتنی]] را "[[سپاه]] مسلح" این میدان معرفی فرموده است: [[فروتنی]] را [[سپاه]] مسلح خود گیرید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴: {{متن حدیث|"وَ اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ عَدُوِّكُمْ إِبْلِيسَ‏ وَ جُنُودِهِ"}}</ref>. هر فردی باید برای ایجاد [[تواضع]]، به‌عنوان یک [[جهاد]] تمام عیار به ایجاد پایگاه‌های معنوی بپردازد و با [[آگاهی]] و تصمیم‌گیری جدّی در راه ایجاد [[فضیلت]] بزرگ [[فروتنی]] [[اقدام]] کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۱۳- ۲۱۴.</ref>.
 
== پرسش‌های وابسته ==


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش