آیا رجعت جسمانی است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
::::::برخی قائل شدند: موجودی که استعداد کمال دارد زمانی که [[کمالات]] استعدادی آن جنبه فعلیت به خود بگیرد، یعنی از [[قوه]] به فعل درآید دیگر نمیتواند به حال اول برگردد؛ زیرا [[رجوع]] از [[قوه]] به فعلیت محال است. [[نفس]] انسانی با مردن از مادّه، تجرّد پیدا میکند و یک موجود مجرّد مثالی یا [[عقلی]] میشود، که این دو رتبه (مثالی و [[عقلی]]) از مرتبه ماده [[برتر]] است و وجود آنها از وجود ماده قویتر است اگر مجددا [[نفس]] بعد از [[مرگ]] بر ماده تعلق پیدا کند، لازم میآید که از فعل به [[قوه]] بازگردد و آن محال است. | ::::::برخی قائل شدند: موجودی که استعداد کمال دارد زمانی که [[کمالات]] استعدادی آن جنبه فعلیت به خود بگیرد، یعنی از [[قوه]] به فعل درآید دیگر نمیتواند به حال اول برگردد؛ زیرا [[رجوع]] از [[قوه]] به فعلیت محال است. [[نفس]] انسانی با مردن از مادّه، تجرّد پیدا میکند و یک موجود مجرّد مثالی یا [[عقلی]] میشود، که این دو رتبه (مثالی و [[عقلی]]) از مرتبه ماده [[برتر]] است و وجود آنها از وجود ماده قویتر است اگر مجددا [[نفس]] بعد از [[مرگ]] بر ماده تعلق پیدا کند، لازم میآید که از فعل به [[قوه]] بازگردد و آن محال است. | ||
::::::[[علامه طباطبایی]] در پاسخ به این [[شبهه]] میفرماید: آنچه گفته میشود که بازگشت فعل به قوّه محال است، مطلب درستی است، ولی زنده شدن یک موجود پس از [[مرگ]] از مصادیق آن نیست، زیرا اگر انسانی پس از [[مرگ]] به [[دنیا]] بازگردد و [[نفس]] او مجددّا با مادّه ([[بدن]] قبلی) تماس و تعلق پیدا کند، این امر باعث ابطال اصل تجرد و بازگشت از فعل به قوّه نیست چه اینکه او قبل از مردن، و پیش از قطع رابطه با [[بدن]] بهطور [[یقین]] منافاتی با تجرد او ندارد. | ::::::[[علامه طباطبایی]] در پاسخ به این [[شبهه]] میفرماید: آنچه گفته میشود که بازگشت فعل به قوّه محال است، مطلب درستی است، ولی زنده شدن یک موجود پس از [[مرگ]] از مصادیق آن نیست، زیرا اگر انسانی پس از [[مرگ]] به [[دنیا]] بازگردد و [[نفس]] او مجددّا با مادّه ([[بدن]] قبلی) تماس و تعلق پیدا کند، این امر باعث ابطال اصل تجرد و بازگشت از فعل به قوّه نیست چه اینکه او قبل از مردن، و پیش از قطع رابطه با [[بدن]] بهطور [[یقین]] منافاتی با تجرد او ندارد. | ||
::::::تنها چیزی که هست این است که با اثر [[مرگ]]، روابطی که ضامن تأثیر و فعل [[نفس]] در مادّه بود مفقود شد و لذا پس از آن [[قدرت]] بر انجام افعال مادّی را نداشت درست مانند صنعتگری که آلات و ابزار لازم، برای عمل را از دست بدهد. ولی با بازگشت [[نفس]] به حال سابق و تعلق آن به [[بدن]] دوباره قوا و ادوات | ::::::تنها چیزی که هست این است که با اثر [[مرگ]]، روابطی که ضامن تأثیر و فعل [[نفس]] در مادّه بود مفقود شد و لذا پس از آن [[قدرت]] بر انجام افعال مادّی را نداشت درست مانند صنعتگری که آلات و ابزار لازم، برای عمل را از دست بدهد. ولی با بازگشت [[نفس]] به حال سابق و تعلق آن به [[بدن]] دوباره قوا و ادوات آن را به کار میاندازد. در نتیجه میتواند حالات و ملکات خود را به واسطه افعال جدید به مرحلهای فوق مرحله سابق برساند و [[تکامل]] تازهای پیدا کند بدون اینکه سیر نزولی و عقبگرد از حال کمال به [[نقص]]، و از فعل به [[قوه]] کرده باشد<ref>تفسیر المیزان، علامه طباطبایى، ج ۱، ص ۲۰۷.</ref>»<ref>[[سید جعفر موسوینسب|موسوینسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج۲، ص۲۹۱-۲۹۳.</ref>. | ||
==پاسخها و دیدگاههای متفرقه== | ==پاسخها و دیدگاههای متفرقه== |