قضا و قدر در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
یکی از مسائلی که توجّه [[بشر]] را همیشه به خود جلب کرده، موضوع [[قضا و قدر]] و مسئله [[سرنوشت انسان]] و [[تفسیر دین]] از مسائل پشت پرده او است. قضا یعنی [[حکم]] کردن و [[قدر]] [[تعیین]] آن است. این موضوع از غامضترین مسائل [[فلسفی]] [[بشر]] از گذشته دور است. برخی از منتقدین [[اسلام]] بزرگترین علّت [[انحطاط]] [[مسلمین]] را [[اعتقاد]] به [[قضا و قدر]] و [[سرنوشت]] قبلی ذکر کردهاند. واشنگتن ارونگ به [[نقل]] دکتر هیکل در خاتمه کتاب خود [[حیات]] [[محمد]]، پس از ذکر مبادی [[ایمان به خدا]] و [[فرشتگان]] و [[کتابهای آسمانی]] و [[پیغمبران]] و [[روز قیامت]]، میگوید: آخرین و ششمین قاعدهای که در ردیف مبادی [[اسلام]] است، [[عقیده]] [[جبر]] است. [[محمّد]]{{صل}} برای [[پیشرفت]] امور [[جنگی]] خود از این قاعده استفاده میکرد، زیرا به موجب این قاعده هر حادثهای که در [[جهان]] رخ میدهد، پیش از آن، در [[علم]] [[خدا]] مقدّر شده و پیش از آنکه [[جهان]] به وجود آید، در [[لوح محفوظ]] [[ثبت]] گردیده است و [[سرنوشت]] هر کس و وقت [[مرگ]] او [[تعیین]] شده و قابل [[تغییر]] نیست و به هیچ وسیله نمیتوان | یکی از مسائلی که توجّه [[بشر]] را همیشه به خود جلب کرده، موضوع [[قضا و قدر]] و مسئله [[سرنوشت انسان]] و [[تفسیر دین]] از مسائل پشت پرده او است. قضا یعنی [[حکم]] کردن و [[قدر]] [[تعیین]] آن است. این موضوع از غامضترین مسائل [[فلسفی]] [[بشر]] از گذشته دور است. برخی از منتقدین [[اسلام]] بزرگترین علّت [[انحطاط]] [[مسلمین]] را [[اعتقاد]] به [[قضا و قدر]] و [[سرنوشت]] قبلی ذکر کردهاند. واشنگتن ارونگ به [[نقل]] دکتر هیکل در خاتمه کتاب خود [[حیات]] [[محمد]]، پس از ذکر مبادی [[ایمان به خدا]] و [[فرشتگان]] و [[کتابهای آسمانی]] و [[پیغمبران]] و [[روز قیامت]]، میگوید: آخرین و ششمین قاعدهای که در ردیف مبادی [[اسلام]] است، [[عقیده]] [[جبر]] است. [[محمّد]]{{صل}} برای [[پیشرفت]] امور [[جنگی]] خود از این قاعده استفاده میکرد، زیرا به موجب این قاعده هر حادثهای که در [[جهان]] رخ میدهد، پیش از آن، در [[علم]] [[خدا]] مقدّر شده و پیش از آنکه [[جهان]] به وجود آید، در [[لوح محفوظ]] [[ثبت]] گردیده است و [[سرنوشت]] هر کس و وقت [[مرگ]] او [[تعیین]] شده و قابل [[تغییر]] نیست و به هیچ وسیله نمیتوان آن را مقدّم و مؤخّر ساخت. [[مسلمانان]] که این نکات را مسلّم میداشتند و بدان [[عقیده]] داشتند، به هنگام [[جنگ]] بدون [[بیم]] و [[هراس]] خود را به صف [[دشمن]] میزدند. در نظر آنها [[مرگ]] در [[جنگ]] مساوی با [[شهادت]] بود و [[بهشت]] را نصیب [[انسان]] میساخت؛ بدین جهت [[اطمینان]] داشتند اگر کشته شوند یا بر [[دشمن]] [[غلبه]] یابند، در هر صورت [[فیروز]] شدهاند. اما همین نگرش و [[عقیده]] [[جبر]] خاصیّت ویرانکنندهای داشت که اثر خود را آشکار ساخت؛ [[صلح]] و [[آرامش]]، اعصاب [[مسلمانان]] را ضعیف کرد. [[مسلمانان]] [[رنجها]] و سختیهایی را که بدانها میرسید، نتیجه تقدیر میدانستند و [[تحمّل]] آن را لازم میشمردند، زیرا در نظر آنها کوشش و [[دانش]] [[انسانی]] برای رفع آن نتیجهای نمیداد. | ||
در [[حقیقت]] پرسشی که مطرح است: آیا جریان کارهای [[جهان]] طبق یک برنامه و طرح قبلی غیر قابل تخلّف صورت میگیرد و قدرتی نامرئی، ولی بینهایت [[مقتدر]]، به نام [[سرنوشت]] و [[قضا و قدر]] بر جمیع وقایع عالم [[حکمرانی]] میکند و آنچه در زمان حاضر در حال صورت گرفتن است و یا در [[آینده]] صورت خواهد گرفت، که در گذشته، معیّن و قطعی شده است و [[انسان]] مقهور و مجبور به [[دنیا]] میآید و از [[دنیا]] میرود؟ یا اصلاً و ابداً چنین چیزی وجود ندارد و گذشته هیچ نوع تسلّطی بر حال و [[آینده]] ندارد و [[انسان]] که یکی از موجودات این [[جهان]] است، حرّ و [[آزاد]] و مسلّط بر مقدّرات خویشتن است؟ یا فرض سوّمی در کار است و آن اینکه [[سرنوشت]]، در نهایت [[اقتدار]] بر سراسر وقایع [[جهان]] [[حکمرانی]] میکند و نفوذش بر سراسر هستی بدون استثناء گسترده است؛ در عین حال این [[نفوذ]] غیر قابل رقابت و مقاومتناپذیر، لطمهای به حرّیت و [[آزادی]] در شکل کلی [[بشر]] نمیزند و یا اینکه نوع [[اعتقاد]] آنها به [[قضا و قدر]] طوری بوده که با [[اعتقاد]] به [[اختیار]] و [[آزادی]] و [[مسئولیّت]] منافات نداشته است؟ یعنی آنها در عین اینکه به [[سرنوشت]] [[اعتقاد]] داشتهاند، [[معتقد]] بودهاند که [[سرنوشت]] به شکلی تحت [[اختیار]] و [[اراده انسان]] است و [[انسان]] [[قادر]] است آن را جاهایی [[تغییر]] دهد. | در [[حقیقت]] پرسشی که مطرح است: آیا جریان کارهای [[جهان]] طبق یک برنامه و طرح قبلی غیر قابل تخلّف صورت میگیرد و قدرتی نامرئی، ولی بینهایت [[مقتدر]]، به نام [[سرنوشت]] و [[قضا و قدر]] بر جمیع وقایع عالم [[حکمرانی]] میکند و آنچه در زمان حاضر در حال صورت گرفتن است و یا در [[آینده]] صورت خواهد گرفت، که در گذشته، معیّن و قطعی شده است و [[انسان]] مقهور و مجبور به [[دنیا]] میآید و از [[دنیا]] میرود؟ یا اصلاً و ابداً چنین چیزی وجود ندارد و گذشته هیچ نوع تسلّطی بر حال و [[آینده]] ندارد و [[انسان]] که یکی از موجودات این [[جهان]] است، حرّ و [[آزاد]] و مسلّط بر مقدّرات خویشتن است؟ یا فرض سوّمی در کار است و آن اینکه [[سرنوشت]]، در نهایت [[اقتدار]] بر سراسر وقایع [[جهان]] [[حکمرانی]] میکند و نفوذش بر سراسر هستی بدون استثناء گسترده است؛ در عین حال این [[نفوذ]] غیر قابل رقابت و مقاومتناپذیر، لطمهای به حرّیت و [[آزادی]] در شکل کلی [[بشر]] نمیزند و یا اینکه نوع [[اعتقاد]] آنها به [[قضا و قدر]] طوری بوده که با [[اعتقاد]] به [[اختیار]] و [[آزادی]] و [[مسئولیّت]] منافات نداشته است؟ یعنی آنها در عین اینکه به [[سرنوشت]] [[اعتقاد]] داشتهاند، [[معتقد]] بودهاند که [[سرنوشت]] به شکلی تحت [[اختیار]] و [[اراده انسان]] است و [[انسان]] [[قادر]] است آن را جاهایی [[تغییر]] دهد. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
# [[پیامبر]] [[مأمور]] [[اعلان]] اینکه [[تعجیل]] و تأخیر در [[عذاب]] [[مشرکان]]، منوط به [[قضای الهی]] است: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}} {{متن قرآن|وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَوْلَا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجَاءَهُمُ الْعَذَابُ وَلَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ * يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}؛ | # [[پیامبر]] [[مأمور]] [[اعلان]] اینکه [[تعجیل]] و تأخیر در [[عذاب]] [[مشرکان]]، منوط به [[قضای الهی]] است: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}} {{متن قرآن|وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَوْلَا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجَاءَهُمُ الْعَذَابُ وَلَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ * يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}؛ | ||
#بیان [[خدا]] به [[پیامبر]] که روزی مقدر است و [[انسان]] نباید به بیش از آن ناراحت باشد: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا}}، {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}، {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ}}؛ | #بیان [[خدا]] به [[پیامبر]] که روزی مقدر است و [[انسان]] نباید به بیش از آن ناراحت باشد: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا}}، {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}، {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ}}؛ | ||
#بیان اینکه سرچشمه [[عطایا]] و نعمات در دست [[خداوند]] است: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ}}، هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزانههای آن در نزد ماست و ما | #بیان اینکه سرچشمه [[عطایا]] و نعمات در دست [[خداوند]] است: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ}}، هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزانههای آن در نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم: {{متن قرآن|قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا}}. همانا [[خدا]] برای هر چیز اندازهای قرار داده است: {{متن قرآن|إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ}} ما همه چیز را به اندازه آفریدهایم؛ | ||
#از نمونههای [[قضا و قدر]] در [[تدبیر الهی]] این است که [[هدایت]] و [[ضلالت]] در دست خداست: {{متن قرآن|فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}، [[خدا]] هر کس را بخواهد [[گمراه]]، و هر کس را بخواهد [[هدایت]] میکند. | #از نمونههای [[قضا و قدر]] در [[تدبیر الهی]] این است که [[هدایت]] و [[ضلالت]] در دست خداست: {{متن قرآن|فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}، [[خدا]] هر کس را بخواهد [[گمراه]]، و هر کس را بخواهد [[هدایت]] میکند. | ||
#چنانکه دادن و گرفتن [[قدرت]] و [[ملک]] در دست خداست: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}} بگو: ای [[خدا]]! ای صاحب [[قدرت]]! تو به آن کس که بخواهی [[قدرت]] میدهی و از آن کس که بخواهی باز میستانی؛ هر که را خواهی [[عزّت]] دهی و هر که را خواهی [[ذلیل]] میسازی؛ [[نیکی]] در دست توست، و تو بر همه چیز [[توانایی]]؛ | #چنانکه دادن و گرفتن [[قدرت]] و [[ملک]] در دست خداست: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}} بگو: ای [[خدا]]! ای صاحب [[قدرت]]! تو به آن کس که بخواهی [[قدرت]] میدهی و از آن کس که بخواهی باز میستانی؛ هر که را خواهی [[عزّت]] دهی و هر که را خواهی [[ذلیل]] میسازی؛ [[نیکی]] در دست توست، و تو بر همه چیز [[توانایی]]؛ | ||
#در برخی از [[آیات]] فوق [[حکومت]] و دخالت [[سرنوشت]] و اینکه هیچ حادثهای در [[جهان]] رخ نمیدهد مگر به [[مشیّت الهی]] و آن حادثه قبلاً در کتابی مضبوط بوده، [[تأیید]] شده است از قبیل: {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}}. هیچ مصیبتی در [[زمین]] یا در [[نفوس]] به شما نمیرسد مگر آنکه قبل از آنکه | #در برخی از [[آیات]] فوق [[حکومت]] و دخالت [[سرنوشت]] و اینکه هیچ حادثهای در [[جهان]] رخ نمیدهد مگر به [[مشیّت الهی]] و آن حادثه قبلاً در کتابی مضبوط بوده، [[تأیید]] شده است از قبیل: {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}}. هیچ مصیبتی در [[زمین]] یا در [[نفوس]] به شما نمیرسد مگر آنکه قبل از آنکه آن را ظاهر کنیم، در کتابی [[ثبت]] شده و این بر [[خدا]] آسان است. اما این [[آیات]] [[نفی]] [[اختیار]] نمیکند و تنها بیان میکند همه ارادهها و قدرتها در دست خداست و پاسخ به این [[شبهه]] که [[پیامبر]] آموزهای آورد که موجب [[انحطاط جامعه]] شده و شیوه برخورد [[قرآن]] و [[پیامبر]] به آن این است که اوّلًا [[قضا و قدر]] [[اسلامی]] به این معناست که [[مؤمنان]] بدانند کانون [[قدرت]] در دست اوست و این نظر با [[عقیده]] [[جبر]] متفاوت است. [[قضا و قدر]] این است که [[نظام هستی]] دارای برنامه و تدبیری و اصول و قوانینی بر آن [[حاکم]] است که [[قوانین]] [[تغییر]] ناپذیر است. ثانیاً از آن طرف یکی از این [[قوانین]] معطوف به [[خداوند]] [[آزادی]] [[انسان]] است. خود [[قرآن کریم]] [[آزادی]] و مختار بودن [[انسان]] را به موجب [[آیات]] زیادی [[تأیید]] کرده است: «کسانی که طرفدار [[اختیار]] شدند و [[جبر]] را [[مخالف]] [[عدالت]] و [[رحمت خدا]] دانستند ([[عدلیّه]]، یعنی [[شیعه]] و [[معتزله]])، بر خلاف ادّعای خاورشناسان علیه تعلیمات [[قرآن]] [[قیام]] نکردند و منظورشان «تعدیل» در گفته [[قرآن]] نبود، بلکه نظر خود را از [[قرآن]] اقتباس کرده بودند. ثالثاً مگر ممکن است کسی [[خداشناس]] باشد و بتواند منکر [[علم]] قدیم [[ازلی]] به همه اشیاء باشد؟ آیا این [[عیب]] است بر [[قرآن]] که [[خدا]] را از ازل واقف بر همه امور و جریانها میداند؟! و قوانینی را [[حاکم]] بر این عالم بداند»<ref>ر.ک: مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱، ص۳۴۵-۳۶۰، کتاب انسان و سرنوشت.</ref>. | ||
#[[شاهد]] بر این مسأله دستهای از این [[آیات]] است که دلالت میکند بر اینکه [[انسان]] در عمل خود مختار و در [[سرنوشت]] خود مؤثّر است و میتواند | #[[شاهد]] بر این مسأله دستهای از این [[آیات]] است که دلالت میکند بر اینکه [[انسان]] در عمل خود مختار و در [[سرنوشت]] خود مؤثّر است و میتواند آن را [[تغییر]] دهد: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ}}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمیکند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref> و قانونی و اصولی بر آن تغییرات [[حاکم]] است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. [[خدا]] وضع هیچ مردمی را عوض نمیکند مگر آنکه خود آنها وضع [[نفسانی]] خود را [[تغییر]] دهند. یا بیان میکند چگونه مردمی از [[نعمتها]] استفاده نکردند و دچار [[عذاب]] شدند: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref>. [[خدا]] مثال زده شهری را که [[امن]] و آرام بود و [[ارزاق]] از همه جا فراوان به سوی آن حمل میشد؛ ولی [[نعمتهای خدا]] را [[ناسپاسی]] کرد و از آن پس [[خدا]] [[گرسنگی]] و [[ناامنی]] را از همه طرف به آن چشانید. در جایی دیگر به صراحت میگوید: {{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>. در صحرا و دریا به واسطه [[کردار بد]] [[مردم]]، [[فساد]] و [[تباهی]] پدیدار شده است. یا در تأکید بر [[اراده]] و [[عمل]] [[انسانی]] میکند: {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ}}<ref>«هر کس کشت جهان واپسین را بخواهد به کشت او میافزاییم و آنکه کشت این جهان را بخواهد از آن بدو میدهیم و در جهان واپسین هیچ بهرهای ندارد» سوره شوری، آیه ۲۰.</ref>، هر کس طالب کشت [[آخرت]] باشد، برای وی در کشتش خواهیم افزود و هر کس خواهان کشت [[دنیا]] باشد، بهرهای به او خواهیم داد: {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا * وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا}} هر که [[زندگی]] نقد را طالب باشد، به آن اندازه و به آن کس که بخواهیم نقد میدهیم؛ سپس جهنّم را برای وی قرار خواهیم داد تا وارد آن شود در حالی که نکوهیده و منفور باشد. و هر کس [[عاقبت]] و سرانجام خوش بخواهد و آن طور که [[شایسته]] است در راه آن کوشش کند و [[ایمان]] داشته باشد، کوشش او مورد قبول خواهد شد. ما به هر دو گروه مدد میرسانیم، به اینها و به آنها. [[فیض]] [[پروردگار]] تو از کسی دریغ نمیشود<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۴۷۵-۴۶۸.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |