پرش به محتوا

منظور از انتظار امام و امت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' یاس ' به ' یأس '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
جز (جایگزینی متن - ' یاس ' به ' یأس ')
خط ۵۹: خط ۵۹:
::::::[[انتظار]]، با روان‌ها و اندیشه‌هایی که در حال انتظارند و با شور و سوز [[منتظران]]، ارتباط دارد و عمق و گستردگی آن در همین رابطه مشخص می‌گردد. هر کس با پایگاه [[فکری]] و آرمانی و اهدافی و امیدهایی که دارد در انتظاری متناسب با آن اهداف و افکار به سر می‌برد و هرچه [[هدف]] و [[آرمان]] والاتر و گرامی‌تر باشد، [[انتظار]] تحقق و فرا رسیدن آن روزگار شورانگیزتر است. بنابرهمین اصل، انسان‌های بزرگ و با احساسی که در پی آرمان‌های انسانی می‌باشند و به دنبال ساختن جامعه‌ای [[الهی]] و انسانی هستند و همیشه در [[فکر]] [[انسان]] [[محروم]] و محرومیت‌ها و [[سختی‌ها]] و گرفتاری‌های او می‌باشند، انتظاری به فراخور این افکار و [[اندیشه‌ها]] دارند، انتظاری بزرگ و با احساس و نویدبخش و در عین حال انتظاری تلخ و جانگداز، تا هرچه زودتر دوران آن فرا رسد و این [[آرمان]] بزرگ تحقق یابد نمونه واقعی این انسان‌های بزرگ [[انبیاء]] و [[مصلحان]] بزرگ جامعه‌های انسانی می‎باشند، آنان که با [[سعادت]] [[انسانها]] می‌اندیشند و همیشه در [[انتظار]] تحقق چنین جامعه‌ای با چنین اهداف بوده‌اند و چشم به راه تحقق [[آرمان]] والای [[حقوق]] [[انسان]] و [[ارزش]] او داشته‌اند و در این راه تلاش‌ها و کوشش‌های فراوان کرده‌اند و این کوشش‌ها و تلاش‌هایشان هماهنگ با [[عظمت]] آرمانشان بوده است. از این رو، در تمام دوران حیات با عظمتشان و در هر مکان و با هر شرایطی با این امر مهم زیسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ زیسته‌اند و در [[انتظار]] تحقق این امور بوده‌اند تا آنجا که در راه رسیدن به [[جامعه الهی]] و انسانی از [[جان]] خویش نیز گذاشته‌اند. [[پیروان]] آنان نیز در این [[انتظار]] با رهبرانان هم‌آوا بوده‌اند و چشم به [[آینده]] داشته‌اند و پایان دوران سیاه درد و [[رنج]] و [[فقر]] و کمبود و [[نادانی]] را می‌خواسته‌اند.
::::::[[انتظار]]، با روان‌ها و اندیشه‌هایی که در حال انتظارند و با شور و سوز [[منتظران]]، ارتباط دارد و عمق و گستردگی آن در همین رابطه مشخص می‌گردد. هر کس با پایگاه [[فکری]] و آرمانی و اهدافی و امیدهایی که دارد در انتظاری متناسب با آن اهداف و افکار به سر می‌برد و هرچه [[هدف]] و [[آرمان]] والاتر و گرامی‌تر باشد، [[انتظار]] تحقق و فرا رسیدن آن روزگار شورانگیزتر است. بنابرهمین اصل، انسان‌های بزرگ و با احساسی که در پی آرمان‌های انسانی می‌باشند و به دنبال ساختن جامعه‌ای [[الهی]] و انسانی هستند و همیشه در [[فکر]] [[انسان]] [[محروم]] و محرومیت‌ها و [[سختی‌ها]] و گرفتاری‌های او می‌باشند، انتظاری به فراخور این افکار و [[اندیشه‌ها]] دارند، انتظاری بزرگ و با احساس و نویدبخش و در عین حال انتظاری تلخ و جانگداز، تا هرچه زودتر دوران آن فرا رسد و این [[آرمان]] بزرگ تحقق یابد نمونه واقعی این انسان‌های بزرگ [[انبیاء]] و [[مصلحان]] بزرگ جامعه‌های انسانی می‎باشند، آنان که با [[سعادت]] [[انسانها]] می‌اندیشند و همیشه در [[انتظار]] تحقق چنین جامعه‌ای با چنین اهداف بوده‌اند و چشم به راه تحقق [[آرمان]] والای [[حقوق]] [[انسان]] و [[ارزش]] او داشته‌اند و در این راه تلاش‌ها و کوشش‌های فراوان کرده‌اند و این کوشش‌ها و تلاش‌هایشان هماهنگ با [[عظمت]] آرمانشان بوده است. از این رو، در تمام دوران حیات با عظمتشان و در هر مکان و با هر شرایطی با این امر مهم زیسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ زیسته‌اند و در [[انتظار]] تحقق این امور بوده‌اند تا آنجا که در راه رسیدن به [[جامعه الهی]] و انسانی از [[جان]] خویش نیز گذاشته‌اند. [[پیروان]] آنان نیز در این [[انتظار]] با رهبرانان هم‌آوا بوده‌اند و چشم به [[آینده]] داشته‌اند و پایان دوران سیاه درد و [[رنج]] و [[فقر]] و کمبود و [[نادانی]] را می‌خواسته‌اند.
::::::در دوران ما نیز [[انتظار امت]] با [[انتظار امام]] پیوند می‌یابد و مفهومی همانند دارد. [[انتظار امام]] که برای سامان بخشیدن به همه نابسامانی‌ها در طول قرن‌ها و عصرهاست و چشم به راه پایان خوش [[تاریخ]]؛ زیرا [[غیبت طولانی]] او برای برپایی [[حکومت]] [[جامعه بشری]] است و برپا کننده [[عدل و داد]] در سراسر [[گیتی]] و نگران [[ظلم‌ها]] و بیدادها که بر فرد فرد [[انسان‌ها]] می‌رود. او که در دوران طولانی [[زندگی]] خویش، و از لحظات [[غیبت]] خویش تا کنون (و تا آینده‌ای که جز [[خدا]] مرز پایانی آن را کسی نمی‌داند) با حساس‌ترین [[قلب]]، غم‌های بزرگ [[بشریت]] را احساس کرده است و اندوه‌های بزرگ و فراوانی که [[جامعه بشری]] را فرا گرفته، [[اندوهگین]] گشته، و از [[ظلم‌ها]] و ستم‌هایی که بر انسان‌های [[مظلوم]] روا داشته می‌شده، [[رنج]] برده است و ماتم بی‌خانمانی‌ها را داشته و با [[قلب]] [[مهربان]] خویش طعم تلخ تمامی [[ظلم‌ها]]، [[تبعیض‌ها]] و تحمیل‌ها و... را بر [[بشریت]] چشیده است. در چه انتظاری به سر می‌برد؟
::::::در دوران ما نیز [[انتظار امت]] با [[انتظار امام]] پیوند می‌یابد و مفهومی همانند دارد. [[انتظار امام]] که برای سامان بخشیدن به همه نابسامانی‌ها در طول قرن‌ها و عصرهاست و چشم به راه پایان خوش [[تاریخ]]؛ زیرا [[غیبت طولانی]] او برای برپایی [[حکومت]] [[جامعه بشری]] است و برپا کننده [[عدل و داد]] در سراسر [[گیتی]] و نگران [[ظلم‌ها]] و بیدادها که بر فرد فرد [[انسان‌ها]] می‌رود. او که در دوران طولانی [[زندگی]] خویش، و از لحظات [[غیبت]] خویش تا کنون (و تا آینده‌ای که جز [[خدا]] مرز پایانی آن را کسی نمی‌داند) با حساس‌ترین [[قلب]]، غم‌های بزرگ [[بشریت]] را احساس کرده است و اندوه‌های بزرگ و فراوانی که [[جامعه بشری]] را فرا گرفته، [[اندوهگین]] گشته، و از [[ظلم‌ها]] و ستم‌هایی که بر انسان‌های [[مظلوم]] روا داشته می‌شده، [[رنج]] برده است و ماتم بی‌خانمانی‌ها را داشته و با [[قلب]] [[مهربان]] خویش طعم تلخ تمامی [[ظلم‌ها]]، [[تبعیض‌ها]] و تحمیل‌ها و... را بر [[بشریت]] چشیده است. در چه انتظاری به سر می‌برد؟
::::::[[امام مهدی]] می‌داند که با [[قیام]] خود، چه حوادثی پدید می‌آید و چه دگرگونی و تحولی در [[زندگی]] رخ می‌دهد و [[انسان‌ها]] به چه آسایشی دست می‌یابند و [[رنج‌ها]] و دردها، [[ظلم‌ها]] و [[ستم‌ها]]، تحمیل‌ها و [[تبعیض‌ها]]، محرومیت‌ها و گرسنگی‌ها، و [[گمراهی‌ها]] و نابسامانی‌ها پایان می‌پذیرد. پس هر لحظه در [[انتظار]] به وقوع پیوستن این ره آوردهای مهم و رهایی بخش است [[انسان]] [[منتظر]] نیز در دوره [[غیبت]] احساسی چون [[امام]] خویش دارد و چون او می‌اندیشد. و همانند پیشوای خویش، در انتظاری احساس‌مند به سر می‌برد. با چنین انتظاری، با [[امام]] خویش همسو و هم‌ ‌جهت و همدل می‌گردد و با احساس و [[درک]] سوزها و شورهای [[امام]] به او نزدیک می‌شود. اگر از این سوزها و [[رنج‌ها]] [[غفلت]] کند و چشم به راه سر زدن آخرین افق نباشد‌، از آرمان‌های [[امام]] خود بیگانه است و از راه و کار هدف‌های او فاصله دارد. پس [[انتظار]] و [[امید]] به آینده‌اش روشن و به سود [[بشریت]] [[مظلوم]] و حیات دوباره [[دین خدا]]، نقطه [[یگانگی]] [[انتظار امام]] و [[امت]] است. حضور در متن جریان‌ها و [[حوادث پیش از ظهور]] است که مایه یادآوری [[هدف‌ها]] و آرمان‌های [[امام موعود]] و زمینه [[آگاهی]] و هوشیاری است و کناره‌گیری از مسائل [[جامعه]] و یاس و بدبینی نسبت به فرجام [[شایسته]] [[انسان]]، روی گردانی از حالت سازنده [[انتظار]] و [[امید]] است و این خاستگاه و زمینه اصلی [[غفلت]] و بی‌خبری و [[بی‌تفاوتی]] نسبت به [[حوادث پیش از ظهور]] می‌باشد. همان حوادثی که [[امام غایب]] نگران آنهاست و از آنها سخت [[غمگین]] می‌گردد و آرزوی آن را دارد که هرچه زودتر [[قیام]] کند و به این [[تباهی‌ها]] و [[فسادها]] پایان بخشد. پس [[منتظران راستین]] چگونه می‌توانند نسبت به این حوادث و جریان‌ها که [[قلب]] [[امام]] را می‌آزارد و او را سخت می‌رنجاند بی‌تفاوت باشند و خود را [[منتظر واقعی]] آن [[امام]] بزرگ نیز بدانند؟ با توجه به این اصل است که [[جامعه منتظر]] باید همانند [[امام]] خود، دارای انتظاری با احساس و بزرگ باشد که تمام دردها و [[رنج‌ها]] و محرومیت‌ها و نابسامانی‌ها و... را در درون خویش احساس کند و برای برطرف کردن آنها [[اقدام]] نماید و هیچ مانعی هر چند بزرگ و یاس آفرین او را مأیوس و [[ناامید]] نسازد و از [[اقدام]] و حرکت باز ندارد و چون [[امام]] خود [[استوار]] و تزلزل بایستد و با هر [[ناهنجاری]] و نامردمی بستیزد و [[ستمگران]] [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] و [[نظامی]] را سر جایشان بنشاند و [[زمینه‌ساز]] گسترش [[عدل جهانی]] و نهایی گردد. [[منتظران راستین]] [[امام]] باید از این [[صلابت]] و [[استواری]] [[امام]]، [[استواری]] و نستوهی بیاموزند و همانند [[رهبر]] خویش از قدرت‌های بزرگ [[نظامی]] و [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] نهرساند و با [[امید]] و توجه به [[قدرت الهی]] در مقابل [[طاغوتیان]] و [[ستمکاران]] بایستند تا با آن کانون بیکران [[معنویت]] و [[قدرت]] پیوند روحی و قلبی بیابند و از او نیرو بگیرند و در برابر هیچ حادثه [[ناهنجاری]] دچار یاس و [[شکست]] نگردند و [[خصلت]] والای [[انتظار]] و [[امید]] را از دست ندهند. زیرا آن [[امام]] [[استوار]] و نستوه چنین می‌فرماید: "به [[یقین]] [[خدا]] با ماست"<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸.</ref>، پس نیازی به دیگری نیست، و [[حق]] با ماست، پس از کناره‌گیری کسانی چند بیمی نیست»<ref>[[عنایت‌الله مهدی‌زاده|مهدی‌زاده، عنایت‌الله]]، [[انتظار فرج (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۲۸.</ref>.
::::::[[امام مهدی]] می‌داند که با [[قیام]] خود، چه حوادثی پدید می‌آید و چه دگرگونی و تحولی در [[زندگی]] رخ می‌دهد و [[انسان‌ها]] به چه آسایشی دست می‌یابند و [[رنج‌ها]] و دردها، [[ظلم‌ها]] و [[ستم‌ها]]، تحمیل‌ها و [[تبعیض‌ها]]، محرومیت‌ها و گرسنگی‌ها، و [[گمراهی‌ها]] و نابسامانی‌ها پایان می‌پذیرد. پس هر لحظه در [[انتظار]] به وقوع پیوستن این ره آوردهای مهم و رهایی بخش است [[انسان]] [[منتظر]] نیز در دوره [[غیبت]] احساسی چون [[امام]] خویش دارد و چون او می‌اندیشد. و همانند پیشوای خویش، در انتظاری احساس‌مند به سر می‌برد. با چنین انتظاری، با [[امام]] خویش همسو و هم‌ ‌جهت و همدل می‌گردد و با احساس و [[درک]] سوزها و شورهای [[امام]] به او نزدیک می‌شود. اگر از این سوزها و [[رنج‌ها]] [[غفلت]] کند و چشم به راه سر زدن آخرین افق نباشد‌، از آرمان‌های [[امام]] خود بیگانه است و از راه و کار هدف‌های او فاصله دارد. پس [[انتظار]] و [[امید]] به آینده‌اش روشن و به سود [[بشریت]] [[مظلوم]] و حیات دوباره [[دین خدا]]، نقطه [[یگانگی]] [[انتظار امام]] و [[امت]] است. حضور در متن جریان‌ها و [[حوادث پیش از ظهور]] است که مایه یادآوری [[هدف‌ها]] و آرمان‌های [[امام موعود]] و زمینه [[آگاهی]] و هوشیاری است و کناره‌گیری از مسائل [[جامعه]] و [[یأس]] و بدبینی نسبت به فرجام [[شایسته]] [[انسان]]، روی گردانی از حالت سازنده [[انتظار]] و [[امید]] است و این خاستگاه و زمینه اصلی [[غفلت]] و بی‌خبری و [[بی‌تفاوتی]] نسبت به [[حوادث پیش از ظهور]] می‌باشد. همان حوادثی که [[امام غایب]] نگران آنهاست و از آنها سخت [[غمگین]] می‌گردد و آرزوی آن را دارد که هرچه زودتر [[قیام]] کند و به این [[تباهی‌ها]] و [[فسادها]] پایان بخشد. پس [[منتظران راستین]] چگونه می‌توانند نسبت به این حوادث و جریان‌ها که [[قلب]] [[امام]] را می‌آزارد و او را سخت می‌رنجاند بی‌تفاوت باشند و خود را [[منتظر واقعی]] آن [[امام]] بزرگ نیز بدانند؟ با توجه به این اصل است که [[جامعه منتظر]] باید همانند [[امام]] خود، دارای انتظاری با احساس و بزرگ باشد که تمام دردها و [[رنج‌ها]] و محرومیت‌ها و نابسامانی‌ها و... را در درون خویش احساس کند و برای برطرف کردن آنها [[اقدام]] نماید و هیچ مانعی هر چند بزرگ و [[یأس]] آفرین او را مأیوس و [[ناامید]] نسازد و از [[اقدام]] و حرکت باز ندارد و چون [[امام]] خود [[استوار]] و تزلزل بایستد و با هر [[ناهنجاری]] و نامردمی بستیزد و [[ستمگران]] [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] و [[نظامی]] را سر جایشان بنشاند و [[زمینه‌ساز]] گسترش [[عدل جهانی]] و نهایی گردد. [[منتظران راستین]] [[امام]] باید از این [[صلابت]] و [[استواری]] [[امام]]، [[استواری]] و نستوهی بیاموزند و همانند [[رهبر]] خویش از قدرت‌های بزرگ [[نظامی]] و [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] نهرساند و با [[امید]] و توجه به [[قدرت الهی]] در مقابل [[طاغوتیان]] و [[ستمکاران]] بایستند تا با آن کانون بیکران [[معنویت]] و [[قدرت]] پیوند روحی و قلبی بیابند و از او نیرو بگیرند و در برابر هیچ حادثه [[ناهنجاری]] دچار [[یأس]] و [[شکست]] نگردند و [[خصلت]] والای [[انتظار]] و [[امید]] را از دست ندهند. زیرا آن [[امام]] [[استوار]] و نستوه چنین می‌فرماید: "به [[یقین]] [[خدا]] با ماست"<ref>بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸.</ref>، پس نیازی به دیگری نیست، و [[حق]] با ماست، پس از کناره‌گیری کسانی چند بیمی نیست»<ref>[[عنایت‌الله مهدی‌زاده|مهدی‌زاده، عنایت‌الله]]، [[انتظار فرج (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۳۲۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش