پرش به محتوا

اجماع در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین')
خط ۳۷: خط ۳۷:
##آیه دلالت دارد که در بین امّت کسانی دارای این صفت هستند؛ ولی دلالت ندارد که در تمام زمان‌ها چنین باشد و همین مقدار که این گروه در یک [[زمان]] موجود باشند، فایده حاصل خواهد بود. بر این اساس، آیه بر حجّیت اجماع در تمام اعصار دلالت ندارد.<ref>التبیان، ج‌۵، ص‌۴۰.</ref>
##آیه دلالت دارد که در بین امّت کسانی دارای این صفت هستند؛ ولی دلالت ندارد که در تمام زمان‌ها چنین باشد و همین مقدار که این گروه در یک [[زمان]] موجود باشند، فایده حاصل خواهد بود. بر این اساس، آیه بر حجّیت اجماع در تمام اعصار دلالت ندارد.<ref>التبیان، ج‌۵، ص‌۴۰.</ref>
##در هر عصری، معصومی هست که پیروی از او [[واجب]] و واجد صفت مذکور در آیه باشد و شاید مراد از آیه آن [[معصوم]] باشد.<ref>التبیان، ج‌۵، ص‌۴۰.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز گفته است: اسناد [[هدایت]] به امّت در آیه از دلالت بر [[عصمت]] خالی نیست؛ در این‌صورت، مقصود از امّت، بعض ایشان است و اسناد صفت بعض به امّت، نظایری در [[قرآن]] دارد و مختص به این آیه نیست.<ref>المیزان، ج‌۸‌، ص‌۳۴۶.</ref> [[مؤیّد]] این مطلب، روایاتی است که [[امّت]] را [[امامان معصوم]]{{ع}} [[تفسیر]] کرده است.<ref>الصافی، ج۱، ص۴۶۲.</ref>
##در هر عصری، معصومی هست که پیروی از او [[واجب]] و واجد صفت مذکور در آیه باشد و شاید مراد از آیه آن [[معصوم]] باشد.<ref>التبیان، ج‌۵، ص‌۴۰.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز گفته است: اسناد [[هدایت]] به امّت در آیه از دلالت بر [[عصمت]] خالی نیست؛ در این‌صورت، مقصود از امّت، بعض ایشان است و اسناد صفت بعض به امّت، نظایری در [[قرآن]] دارد و مختص به این آیه نیست.<ref>المیزان، ج‌۸‌، ص‌۳۴۶.</ref> [[مؤیّد]] این مطلب، روایاتی است که [[امّت]] را [[امامان معصوم]]{{ع}} [[تفسیر]] کرده است.<ref>الصافی، ج۱، ص۴۶۲.</ref>
##[[آیه]] [[تعیین]] نکرده است که این امّت، [[اهل حلّ و عقد]] یا [[مجتهدان]] باشند؛ بنابراین، استدلال‌کننده باید این مطلب را [[اثبات]] کند.
##[[آیه]] تعیین نکرده است که این امّت، [[اهل حلّ و عقد]] یا [[مجتهدان]] باشند؛ بنابراین، استدلال‌کننده باید این مطلب را [[اثبات]] کند.
#[[خداوند]] به‌طور جزم به [[اطاعت از اولی‌الامر]] [[فرمان]] داده و آن را [[واجب]] دانسته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و این، مقتضی [[عصمت]] [[اولی الامر]] است؛ چون اگر [[معصوم]] نباشد، [[اجتماع امر و نهی]] در شیء واحد لازم می‌آید؛ زیرا از آنجا که [[اولی‌الامر]] است پیروی‌اش لازم و چون [[خطا]] کرده، اتباعش [[حرام]] است. گفته شده: مراد از اولی‌الامر، اهل حلّ و عقد است؛ چون فرد خاصّ ناشناخته نمی‌تواند مقصود باشد؛ بر این اساس، آیه بر اعتبار [[اجماع]] اهل حلّ و عقد دلالت‌دارد.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص۱۴۴؛ تفسیر قاسمی، ج۵، ص۲۶۳.</ref> این [[استدلال]] [[باطل]] است؛ زیرا:
#[[خداوند]] به‌طور جزم به [[اطاعت از اولی‌الامر]] [[فرمان]] داده و آن را [[واجب]] دانسته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و این، مقتضی [[عصمت]] [[اولی الامر]] است؛ چون اگر [[معصوم]] نباشد، [[اجتماع امر و نهی]] در شیء واحد لازم می‌آید؛ زیرا از آنجا که [[اولی‌الامر]] است پیروی‌اش لازم و چون [[خطا]] کرده، اتباعش [[حرام]] است. گفته شده: مراد از اولی‌الامر، اهل حلّ و عقد است؛ چون فرد خاصّ ناشناخته نمی‌تواند مقصود باشد؛ بر این اساس، آیه بر اعتبار [[اجماع]] اهل حلّ و عقد دلالت‌دارد.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص۱۴۴؛ تفسیر قاسمی، ج۵، ص۲۶۳.</ref> این [[استدلال]] [[باطل]] است؛ زیرا:
##عاملِ عصمتِ اهل حلّ و عقد، خود این عنوان نمی‌تواند باشد؛ چرا که اهل حلّ و عقد به [[امّت اسلامی]] اختصاص ندارد؛ بلکه تمام [[ملّت‌ها]] گروهی برخوردار از [[موقعیت‌های اجتماعی]] دارند و مطالعه [[تاریخ]] ایشان بیانگر عدم عصمتشان است؛ گرچه [[اشتباه]] آنان از افراد عادی کم‌تر باشد؛ بنابراین اگر [[اهل حل و عقد]] معصوم و قرین [[قرآن]] باشند، باید عاملی از سنخ [[معجزه]] داشته باشد و در این‌صورت می‌بایست دایره [[وظایف]] آنان در قرآن بیان می‌شد و نیز می‌بایست [[پیامبر]]{{صل}} درباره ایشان توصیه می‌فرمود و [[مسلمانان]] که از مسایل کم‌اهمیت مانند [[انفاق]]، أهلّه و چیزهایی که باید انفاق کرد می‌پرسیدند، باید از این مسأله، با اهمیتی که دارد سؤال می‌کردند و نیز می‌بایست در [[احتجاجات]]، به اتفاق ایشان استناد‌می‌شد. <ref> المیزان، ج۴، ص‌۳۹۵.</ref>
##عاملِ عصمتِ اهل حلّ و عقد، خود این عنوان نمی‌تواند باشد؛ چرا که اهل حلّ و عقد به [[امّت اسلامی]] اختصاص ندارد؛ بلکه تمام [[ملّت‌ها]] گروهی برخوردار از [[موقعیت‌های اجتماعی]] دارند و مطالعه [[تاریخ]] ایشان بیانگر عدم عصمتشان است؛ گرچه [[اشتباه]] آنان از افراد عادی کم‌تر باشد؛ بنابراین اگر [[اهل حل و عقد]] معصوم و قرین [[قرآن]] باشند، باید عاملی از سنخ [[معجزه]] داشته باشد و در این‌صورت می‌بایست دایره [[وظایف]] آنان در قرآن بیان می‌شد و نیز می‌بایست [[پیامبر]]{{صل}} درباره ایشان توصیه می‌فرمود و [[مسلمانان]] که از مسایل کم‌اهمیت مانند [[انفاق]]، أهلّه و چیزهایی که باید انفاق کرد می‌پرسیدند، باید از این مسأله، با اهمیتی که دارد سؤال می‌کردند و نیز می‌بایست در [[احتجاجات]]، به اتفاق ایشان استناد‌می‌شد. <ref> المیزان، ج۴، ص‌۳۹۵.</ref>
۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش