شمایل پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
در توصیف سیمای پرفروغ و درخشان [[پیامبر]] سخنان بسیاری [[نقل]] شده است؛ به گونهای که اگر نقّاشی بخواهد تصویری متناسب با [[آراستگی]] و [[زیبایی]] پیکر جسمانی [[رسول خدا]]{{صل}} ترسیم کند، ترسیمی زیباتر و گویاتر از [[روایات]] موجود در توصیف [[نبی اکرم]]{{صل}} نخواهد یافت<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۲.</ref>. | |||
==سیمای [[رسول خدا]]{{صل}} در آینه [[روایات]]== | ==سیمای [[رسول خدا]]{{صل}} در آینه [[روایات]]== | ||
در توصیف سیمای [[مبارک]] [[رسول خدا]]{{صل}} گفته شده است، ایشان مردی خوش اندام<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۴۸؛ ترمذی، سنن، ج ۳، ص ۱۴۵، ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۶، ص ۴۴۵ و ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۶.</ref>، چهارشانه<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۹؛ الشمائل المحمدیه، ص ۱۷؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۳۲۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۲۲.</ref> و دارای سینهای ستبر و فراخ بود<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۰۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۵۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۶ و نویری، نهایةالإرب، ج۱۸، ص۲۳۹.</ref>. قامتش، متوسط و کوتاه یا بلند نبود<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۰۱؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۹؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۴ و الشمائل المحمدیه،ص۱۵.</ref>؛ ولی از افراد معمولی بلندتر مینمود و چون همراه گروهی میآمد، از همگان برازندهتر و [[برتر]] به نظر میرسید؛ هیچ کس از [[مردم]] هر چند بلند قامت، با وی راه نمیرفت؛ مگر آنکه [[رسول خدا]]{{صل}} از او بلندتر و برجستهتر مینمود<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۲۶۰؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۵۱؛ ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۲، ص ۸۷؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۵ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۵۲.</ref>. لاغر اندام یا بسیار فربه نبود و خلقتی همگون و میانه داشت<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۴۵۴؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۷، ص ۸۴؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۰۳؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۰ و المناقب، ج۱، ص۱۵۶.</ref>. بدنش فربه و در عین حال، سینه و شکمش در یک سطح بود<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۴۱؛ تاریخ مدینه دمشق ،ج٣، ص۲۷۱ و نهایةالإرب، ج۱۸، ص۲۳۹.</ref>. رنگ آن قسمت از پوست [[بدن]] [[حضرت]] که در معرض تابش [[خورشید]] و برخورد با هوا بود، مایل به سرخی بود؛ اما آن قسمت از [[بدن]] که در زیر [[لباس]] ایشان بود، سفید درخشان بود<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۰۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۶، ص ۱۵؛ ابن حجر، فتح الباری، ج ۶، ص ۴۱۳ و صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۲، ص ۱۲.</ref>. عرقش بسیار<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۳۷۷؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸۲؛ مسند ابویعلی، ج ۵، ص ۱۸۳ و الطبقات الکبری، ص ۳۱۷.</ref> و بوی عرق آن [[حضرت]]، پاکیزهتر و خوشبوتر از مشک بود<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۲۶۰ و المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۷، ص ۱۷۵.</ref> و هیچ مشک و عنبری به خوشبویی [[بدن]] او نبود<ref>البخاری، صحیح، ج ۲، ص ۲۴۴؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸۱؛ سنن ترمذی، ج ۳، ص ۲۴۹ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۵۴.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۲-۴۶۳.</ref>. | |||
موهایش، مجعد یا کاملاً صاف نبود، بلکه چین و شکن اندکی داشت<ref>الامام مالک، کتاب الموطأ، ج ۲، ص ۹۱۹؛ صحیح بخاری، ج ۴، ص ۱۶۵؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸۷؛ مسند احمد، ص ۳۱۵؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۰۱ و الشمائل المحمدیه، ص ۱۶.</ref> و موهایش از حد معمولی بلندتر، و از زلف، کوتاهتر بود<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۱۰۸؛ ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۲۸۷: الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۳۰ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۵۸.</ref>. بلندای مویش تا نیمه گوشش بود<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۲۴۹، الشمائل المحمدیه، ص ۱۸؛ ابن حبان، صحیح، ج ۱۴، ص ۱۹۵؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۹ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۲۱.</ref> و هیچ گاه موهایش از نرمه گوشش پایینتر نرفت<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۱۳۵؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۹ و نهایة الإرب، ج ۱۸، ص ۲۴۳.</ref>. گاه موها را چهار رشته میکرد و هر گوشش را میان دو رشته قرار میداد و گاه موهایش را روی گوش هایش قرار میداد<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۳۴۱؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۱۹۹؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۲۸۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۶۱ و الشمائل المحمدیه، ص ۳۶.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۳.</ref>. | |||
موهای سرش انبوه بود<ref>مسند احمد، ج ۱، ص ۸۹؛ البخاری، الادب المفرد، ص ۲۷۹، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۳۱ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۱۶.</ref> و با اینکه سن شریفش از شصت سالگی گذشته بود، اما موهایش کاملا سیاه بود<ref>مسند احمد، ج ۱، ص ۵۱؛ صحیح مسلم، ج ۱، ص ۲۹؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۱۱؛ ابن حبان، الثقات، ج ۱، ص۱۲۶ و البیهقی، السنن الکبری، ج۴، ص۳۲۵.</ref>، تا آنجا که اندک موهای سفیدی که بر سر و صورت ایشان روییده بود از بیست<ref>سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۱۹۹؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۴، ص ۲۰۴؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۹۰ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۳۲.</ref> یا سی<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۳۴ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۶۷.</ref> عدد بیشتر نبود؛ انس بن مالک، خادم آن [[حضرت]]، شمار این موها را فقط یازده<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۳۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۲، ص ۶۰۷ و فتح الباری، ج ۶، ص ۴۱۵.</ref> یا چهارده<ref>صحیح ابنحبان، ج۱۴، ص۲۰۳؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۱۶۵؛ عبدالرزاق صنعانی، المصنّف، ج ۱۱، ص ۱۵۵ و الشمائل المحمدیه، ص۴۴.</ref> و به [[نقلی]]، هفده یا هیجده عدد دانسته است<ref>مسند احمد، ج ۲، ص ۲۵۴؛ المستدرک، ج ۲، ص ۶۰۸؛ فتح الباری، ج ۶، ص ۴۱۵ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۳۲.</ref>. موهای سپید آن [[حضرت]]، بیشتر در کنار دو شقیقهاش<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۱۹۲؛ صحیح بخاری، ج ۴، ص ۱۶۵، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۳۲ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref> و به روایتی در چانه و جلو سرش قرار داشت<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۱ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۶۷.</ref>. البته همین چند تار موی سفید هم دیده نمیشد؛ به این [[علت]] که [[حضرت]] از روغن استفاده میکرد و درخشش روغن، نمیگذاشت سپیدی موها معلوم شود. استفاده از روغن و درخشش حاصل از آن هم دیده نمیشد<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۳۳؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۳۴، الشمائل المحمدیه، ص ۴۶ و النسائی، السنن الکبری، ج۵، ص۴۲۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۴.</ref>. | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} سری بزرگ و متناسب داشت<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۱۵؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۱۶؛ الشمائل المحمدیه، ص ۱۹ و مسند احمد، ج ۱، ص۱۱۶.</ref> و چهرهاش گرد<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۱۹؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۱۹۶؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج۷، ص۴۴۶؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۸۶ و مسند احمد، ج۵، ص۱۰۴.</ref> و سفید بود<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۵؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص ۲۶۰؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۴، ص ۲۱۷ و مسند ابو یعلی، ج ۱، ص ۳۰۴.</ref>؛ [[پیری]] چهره ایشان با اندکی سرخی (گلفام) <ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص۳۱۵؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۳۴؛ کوفی، المصنّف، ج ۷، ص ۴۴۵، صحیح ابن حبان، ج۱۴، ص۲۱۷ ومسند ابو یعلی، ج۱، ص۳۰۴.</ref> آمیخته و صورت ایشان چون [[ماه]] شب چهارده، [[نورانی]] و درخشان<ref>الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص۱۵۵؛ عبدالله بن عدی، الکامل، ج ۲، ص ۱۶۷؛ دلائل النبوة، ج ۱، ص ۲۸۶ و ٢ الشمائل المحمدیه، ص۲۲.</ref> و دانههای عرق بر چهرهاش چون مروارید غلطان بود<ref>مسند احمد، ج ۱، ص ۱۵۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۲۶۰؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۵۲ و شرف المصطفی، ج ۲، ص ۸۸.</ref>؛ پیشانی ایشان بلند و پهن<ref>المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۵، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۶؛ دلائل النبوة، ج ۱، ص ۲۴۸ و شرف المصطفی، ج۲، ص۹۰.</ref> و در عین حال اندکی تمایل به جلو داشت<ref>المناقب ج ۲، ص ۱۵۶ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۱۸۱.</ref> که درخشش و تابندگی ابروان آن چون چراغی روشن [[مردم]] را به خود جلب میکرد<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۰۲؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۵۹ و المناقب، ج ۱، ص ۱۵۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۴-۴۶۵.</ref>. | |||
ابروان سیاه و باریکش<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۴۸؛ مسند ابویعلی، ج ۱۲، ص ۲۱۳؛ البدایه و النهایة، ج ۶، ص ۱۹ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۲۷۳.</ref> کشیده بود و کمانی که در عین [[پیوستگی]]، جدا از هم به نظر میرسید<ref>المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۵؛ کنز العمال، ج ۷، ص ۳۲؛ ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، ص ۸۵ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۰۶. </ref>. میان ابروهایش رگی وجود داشت که هنگام [[عصبانیت]]،برجسته میشد<ref>المعجم الکبیر.، ج ۲۲، ص ۱۵۵؛ الثقات، ج ۲، ص ۱۴۶؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۷ و دلائل النبوه، ج ۱، ص۲۱۵.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۵.</ref>. | |||
[[پیامبر خدا]]{{صل}} چشمانی سیاه<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۶؛ دلائل النبوة، ج ۱، ص ۲۱۳؛ الشمائل المحمدیه، ص ۲۰ و قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۱۴۷.</ref> و درشت داشت<ref>مسند احمد، ج ۱، ص ۸۸؛ الادب المفرد، ص ۲۷۹ و دلائل النبوة، ج ۱، ص ۲۱۲.</ref> و در سپیدی چشمانش کمی سرخی دیده میشد<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۹۷؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸۴؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۱۴۷ و ابن حزم، جوامع السیرة النبویة، ص ۱۹.</ref>. مژگانش پر مو، بلند و برجسته بود<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۵؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۸۳؛ کوفی، المصنّف، ج ۷، ص ۴۴۵؛ المستدرک، ج ۳، ص ۹۰ و المعجم الکبیر، ج ۴، ص ۴۹.</ref>. بینی کشیده و باریک و ظریفش<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۴۸؛ مسند ابویعلی، ج ۱۲، ص ۲۱۳؛ البدایه و النهایه، ج ۶، ص ۱۹ و مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۲۷۳.</ref> برجسته بود و دارای سوراخهایی تنگی که در وسط آن کمی برجستگی وجود داشت<ref>الثقات،، ج۲، ص۱۴۶؛ المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۵؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۱۴۸؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۴ و انساب الاشراف، ج۱، ص۳۸۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۵.</ref>. | |||
[[محاسن]] کوتاه و پر پشتش<ref>مسنداحمد، ج ۱، ص ۸۹؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۱۵؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۱۶ و محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۳، ص۱۷۹.</ref> بسیار زیبا بود<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۱۶؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۳۲؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۲۴۹ و کنزالعمال، ج۷، ص۱۷۳.</ref> و جز چند تار موی سپید در زیر لب پایین ایشان<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۱؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۳۲؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۲۶۵.</ref> تمامی محاسنش سیاه بود<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۱؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۱۷؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۲۶۵.</ref>. گوش [[حضرت]]، بسیار بزرگ بود و یا بسیار کوچک نبود<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۱۹؛ البدایه و النهایه، ج۶، ص۱۶؛ کنزالعمال، ج۷، ص۱۷۳ و تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۲۴۹.</ref> و گونههایش هموار و کمگوشت<ref>المعجم الکبیر ، ج ۲۲، ص ۱۵۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۷؛ اعلام النبوة، ص ۸۵، دلائل النبوه، ج ۱، ص۲۱۵ و شرف المصطفی، ج۲، ص۹۱.</ref> و دهانش گشاده<ref>المستدرک، ج۲، ص۶۰۶؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص۸۴؛ مسند احمد، ج ۵، ص۹۷ و الشمائل المحمدیه، ص۲۳.</ref> و زیبا بود<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۱۶؛ البدایه و النهایه، ج۶، ص۱۶؛ کنزالعمال، ج۷، ص۱۷۳ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۲۴۹.</ref>. جوهره صدایش بلند و آهنگ صدایش از همه [[مردم]] زیباتر بود<ref>الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۷۹</ref> و صدایش، گرفتگی داشت<ref>المستدرک، ج۳، ص۹؛ المعجم الکبیر، ج۴، ص۴۹؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۳۲۸ و شرف المصطفی، ج۲، ص۳۵۸.</ref>. دندانهای زیبای [[رسول خدا]]{{صل}} <ref>دلائل النبوه، ج۱، ص۲۱۷؛ الادب المفرد، ص۲۴۷ و جوامع السیره، ص۱۹.</ref> سفید و برّاق بود<ref>المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۶؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۳۳۸؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۳۰۶ و دلائل النبوه، ج۱، ص۲۱۵.</ref> و میان دندانهای ایشان اندکی فاصله داشت<ref>المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۵؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۴؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۲۱۵ و شمائل المحمدیه، ص۲۷. </ref> که چون سخن میگفت، چیزی چون پرتو از میان دندانهای پیشین آن [[حضرت]] بیرون میجست<ref>المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۳۲۸؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۲۱۵ و شمائل المحمدیه، ص۲۷.</ref>. چانهای کوتاه و متناسب<ref>المناقب، ج۱، ص۱۵۶ و بحارالانوار، ج۱۶، ص۱۸۱.</ref> و زیباترین گردن را در بین [[مردم]] داشت<ref>الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۴۹ و سبل الهدی و الرشاد، ج۲، ص۴۳.</ref>؛ گردنی بلند و متناسب<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۴۹؛ المستدرک، ج۳، ص۹؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۲۷۹ و شرف المصطفی، ج۲، ص۳۵۸.</ref> که در [[زیبایی]] گویی تنگی نقره فام بود<ref>المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۶؛ الثقات، ج۲، ص۱۴۶؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۴ و تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۳۳۸.</ref>. مفاصلش برجسته و استخوانبندیاش درشت<ref>المستدرک، ج ۲، ص ۶۰۶؛ سنن ترمذی، ج ۵، ص ۲۵۹؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۹۶ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۴۴.</ref>، شانه هایش پهن و عضلانی<ref>مسند احمد، ج ۲، ص ۳۲۸؛ صحیح بخاری، ج ۴، ص ۱۶۵؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸۳؛ اعلام النبوه، ص ۸۵ و الشمائل المحمدیه، ص ۱۷.</ref> و پشتش پهن و وسیع بود<ref>دلائل النبوه، ج۱، ص۳۰۴؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۳۶۲ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۱۶.</ref>. آن [[حضرت]]، بدنی سفید و [[نورانی]] داشت<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۴۲۶؛ صنعانی، المصنّف، ج ۱۱، ص ۲۶۰؛ المعجم الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۲۷ و دلائل النبوه، ج۱، ص۲۰۷.</ref>؛ چنان سپید و درخشان که گویی پیکرش سیمین است<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۴۲۶؛ صنعانی، المصنّف، ج ۱۱، ص ۲۶۰؛ المعجم الکبیر، ج ۲۰، ص ۲۲۷؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۲۷۰ و دلائل النبوه، ج۱، ص۲۰۷.</ref> و از بالای سینه تا نافش، رشته مویی [[ظریف]] و بسیار باریک رسته بود<ref>تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۷۹؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۲۶۰؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۲۷۴ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۱۶.</ref> و جز آن در سینه و شکمش مویی نداشت<ref>المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۱۵۶؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۷۹؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۲۶۰؛ دلائل النبوه، ج۱، ص۲۷۴ و مجمع الزوائد، ج۸، ص۲۷۳.</ref>؛ اما دو ذراع و شانهها و بالای سینهاش پر مو بود<ref>الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۳۰۶؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۷؛ کنزالعمال، ج ۷، ص ۳۲ و شرف المصطفی، ج ۲، ص ۹۲.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۶-۴۶۷.</ref>. | |||
از ویژگیهای جسمانی خاصش، وجود برآمدگی کوچک و سرخ رنگی در پشتشان بود<ref>سنن ترمذی، ج ۵، ص ۲۶۳؛ الشمائل المحمدیه، ص ۲۹ و سبل الهدی و الرشاد، ج ۲، ص ۴۱.</ref> که [[سیره]] نگاران از آن با عنوان "مهر [[نبوت]]" یاد کردهاند. این مهر که به صورت برجستگی گوشتی<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۷؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۲۲۶؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸۶ و سنن ترمذی، ج ۵، ص۲۶۳.</ref> یا مویی در میان دو شانه آن [[حضرت]]، [[خودنمایی]] میکرد، هر چند قدری برآمدگی داشت، امّا کوچک بود؛ به گونهای که از روی [[لباس]] به صورت برجستگی مشهود، خود را نشان نمیداد و آن گونه که از [[سلمان فارسی]] و برخی دیگر از [[اصحاب]] [[روایت]] شده است، اندازه این مهر "به اندازه تخم کبوتر" بود<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۷؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۲۲۶؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸۶؛ کوفی، المصنّف، ج ۷، ص ۴۴۶ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۶۶.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۷.</ref>. | |||
دستان [[رسول خدا]]{{صل}} دستانی ورزیده و بلند<ref>مسند احمد، ج ۲، ص ۳۲۸؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۸؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۴۴ و شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۱، ص ۳۱۷.</ref> با بازوانی ستبر<ref>الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۱۴۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۲۷۰ و البدایه و النهایة، ج ۶، ص ۱۹.</ref> و استخوانهای دست و پاهایش صاف و بدون کجی<ref>الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۱۴۸؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۱، ص ۳۱۶ - ۳۱۷ و شرف المصطفی، ج ۲، ص ۹۲.</ref> و بندهای دستش پهن و کشیده بود<ref>المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۸۷؛ المناقب، ج ۱، ص ۱۵۶ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۰۶.</ref>. [[کف دست]] و پایش نیز درشت<ref>المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶؛ صحیح بخاری، ج ۷، ص ۵۸؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۵ و الشمائل المحمدیه، ص۱۹.</ref> و کشیده<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۸۷؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۰۶ و اعلام النبوه، ص ۸۵.</ref> و مانند [[کف دست]] عطرفروشان، معطر بود<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۰۵؛ المناقب، ج ۱، ص ۱۵۷ و سبل الهدی و الرشاد، ج ۲، ص۸۵.</ref> و در [[لطافت]] و [[نرمی]]، هیچ دیبا و حریری لطیفتر و ملایمتر از [[کف دست]] او نبود<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۱۰۷؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۲۴۴؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸۱ و سنن ترمذی، ج ۳، ص ۲۴۹.</ref>. همچنین انگشتانش کلفت و ضخیم<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۲۶۵؛ البدایه و النهایه، ج ۶، ص ۱۸ و کنزالعمال، ج ۷، ص ۱۷۷.</ref> و در عین حال کشیده و بلند بود<ref>الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۱۴۸؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶؛ شرف المصطفی، ج ۲، ص ۹۲ و الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۵.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۷-۴۶۸.</ref>. | |||
پاهای [[پیامبر]] در [[زیبایی]]، زیباترین پاها توصیف شدهاند<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۲، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۰۴؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۲، ص ۷۹ و کنزالعمال، ج ۷، ص ۳۳.</ref>؛ پاهایی باریک و [[ظریف]]<ref>مسند احمد، ج۵، ص ۹۷؛ سنن ترمذی، ج ۵، ص ۲۶۴؛ کوفی، المصنف، ج ۷، ص ۴۴۶ و انساب الاشراف، ۱۰، مسند احمد، ج ۵، ج ۱، ص ۳۹۳.</ref> با ساقهای بلند و ورزیده<ref>المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۵؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص ۸۱ و عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۱۷.</ref> و پاشنههای [[ظریف]] و کم گوشت<ref>مسند احمد، ج ۵، ص ۸۷؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۸۴؛ سنن ترمذی، ج ۵، ص ۲۶۴ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۹.</ref>. رانهایش خیلی کلفت و ضخیم نبود<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۷۱؛ المناقب، ج۱، ص۱۵۶ و تقیالدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۱۷۵.</ref>. لگن خاصرهاش چون مردان [[شجاع]]، کمی پهن بود<ref>المناقب، ج۱، ص۱۵۶ و بحارالانوار، ج۱۶، ص۱۸۱.</ref>. کف پاهایش نسبتاً درشت و ضخیم<ref>المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶؛ صحیح بخاری، ج ۷، ص ۵۸، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۵ و الشمائل المحمدیه، ص۱۹.</ref> و گودی کف پایش بیشتر از حد متعارف بود<ref>المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۵، الشمائل المحمدیه، ص ۲۳ و شرف المصطفی، ج ۲، ص ۹۳.</ref>. قسمت قوزک پایش به پایین، خیلی پر گوشت نبود؛ به گونهای که [[آب]] از روی پایش رد میشد<ref>المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶، الثقات، ج ۲، ص ۱۴۶ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۰۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۸-۴۶۹.</ref>. | |||
==توصیف جامع [[شمایل]] [[نبوی]]{{صل}}== | ==توصیف جامع [[شمایل]] [[نبوی]]{{صل}}== | ||
در میان [[احادیث]] و [[روایات]] موجود درباره [[شمایل]] [[نورانی]] [[رسول خدا]]{{صل}} برخی [[روایات]] جامعترند؛ مانند: | |||
#[[روایت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در توصیف [[رسول خدا]]{{صل}}؛ | #[[روایت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در توصیف [[رسول خدا]]{{صل}}؛ | ||
#[[حدیث]] [[هند]] بن ابیهاله، پسر خوانده [[خدیجه]]{{س}}، [[همسر گرامی پیامبر اکرم]]{{صل}} | #[[حدیث]] [[هند]] بن ابیهاله، پسر خوانده [[خدیجه]]{{س}}، [[همسر گرامی پیامبر اکرم]]{{صل}} | ||
خط ۳۰: | خط ۴۰: | ||
==اوصاف [[رسول خدا]]{{صل}} از زبان [[علی]]{{ع}} == | ==اوصاف [[رسول خدا]]{{صل}} از زبان [[علی]]{{ع}} == | ||
#مردی از [[انصار]] از [[امیر المؤمنین]]{{ع}}، در حالی که آن [[حضرت]] در [[مسجد کوفه]] حمایل شمشیرش را بر خود پیچیده بود، درباره اوصاف جسمانی [[پیامبر]]{{صل}} پرسید و ایشان در جواب فرمود: "چهره [[نبی]] [[خدا]]{{صل}} سپید، رنگ رخسارش گلفام، چشمانش سیاه و درشت و موهایش صاف و نرم، ریش آن [[حضرت]]، انبوه، گونههایش کم گوشت و استخوانی و گردنش چون جام سیمین بود؛ زلف داشت و از زیر گلو تا زیر نافش رشتهمویی باریک چون نی رسته بود و بر سینه و شکمش جز آن، موی دیگری وجود نداشت؛ دست و پایش درشت و استخوانی بود و هنگام راه رفتن، اندکی به جلو [[خم]] میشد. همچون کسی که از سرازیریها فرود میآید و هنگام برخاستن، چابک و سریع بود. هرگاه به سویی برمیگشت، با تمام [[بدن]] خود برمیگشت؛ دانههای عرق بر چهرهاش چون مروارید و عرق بدنش خوشبوتر از مشک تازه بود؛ کوتاه قامت یا بلند قامت و [[ناتوان]] و تنبل نبود. پیش از وی و پس از او هیچ کس را چون ایشان ندیدهام؛ [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر ایشان [[باد]]"<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۴؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۷۴ و انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۹۴.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۹-۴۷۰.</ref>. | #مردی از [[انصار]] از [[امیر المؤمنین]]{{ع}}، در حالی که آن [[حضرت]] در [[مسجد کوفه]] حمایل شمشیرش را بر خود پیچیده بود، درباره اوصاف جسمانی [[پیامبر]]{{صل}} پرسید و ایشان در جواب فرمود: "چهره [[نبی]] [[خدا]]{{صل}} سپید، رنگ رخسارش گلفام، چشمانش سیاه و درشت و موهایش صاف و نرم، ریش آن [[حضرت]]، انبوه، گونههایش کم گوشت و استخوانی و گردنش چون جام سیمین بود؛ زلف داشت و از زیر گلو تا زیر نافش رشتهمویی باریک چون نی رسته بود و بر سینه و شکمش جز آن، موی دیگری وجود نداشت؛ دست و پایش درشت و استخوانی بود و هنگام راه رفتن، اندکی به جلو [[خم]] میشد. همچون کسی که از سرازیریها فرود میآید و هنگام برخاستن، چابک و سریع بود. هرگاه به سویی برمیگشت، با تمام [[بدن]] خود برمیگشت؛ دانههای عرق بر چهرهاش چون مروارید و عرق بدنش خوشبوتر از مشک تازه بود؛ کوتاه قامت یا بلند قامت و [[ناتوان]] و تنبل نبود. پیش از وی و پس از او هیچ کس را چون ایشان ندیدهام؛ [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر ایشان [[باد]]"<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۴؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۷۴ و انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۹۴.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۶۹-۴۷۰.</ref>. | ||
#[[ابراهیم]] بن [[محمد]]، از [[نوادگان]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که هرگاه [[علی]]{{ع}}، [[پیامبر]]{{صل}} را [[وصف]] میکرد، چنین میفرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} بلند قامت نبود، که بیش از معمول بلندتر باشد بود و کوته قامت نیز نبود؛ بلکه قدی میانه داشت. موهای آن [[حضرت]]، نیز کاملاً پیچیده یا کاملا صاف نبود؛ ولی مختصر تابی داشت و صاف بود. صورتش استخوانی و لاغر و یا فربه و گوشتآلود نبود، چهرهاش سپید و مدور و آمیخته با رگههای سرخ (گلفام) و چشمانش، سیاه و درشت و مژگانش برجسته، شانههایش فراخ و ستبر و خالی از مو بود. روی سینهاش موی [[نرمی]] رسته بود؛ دو [[کف دست]] و پای ایشان ستبر و درشت بود و هنگامی که راه میرفت، گویی در سرازیری حرکت میکرد و چون به سویی برمیگشت، با تمام [[بدن]] برمیگشت. میان دو شانهاش مهر [[نبوت]] قرار داشت... هرکس میخواست آن [[حضرت]] را توصیف کند، میگفت، پیش از آن [[حضرت]] و، پس از ایشان، کسی همچون ایشان ندیدهام؛ [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر او [[باد]]!"<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۵ - ۳۱۶؛ کوفی، المصنّف، ج ۷، ص ۴۴۵؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص ۳۱ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۷۰.</ref> | #[[ابراهیم]] بن [[محمد]]، از [[نوادگان]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که هرگاه [[علی]]{{ع}}، [[پیامبر]]{{صل}} را [[وصف]] میکرد، چنین میفرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} بلند قامت نبود، که بیش از معمول بلندتر باشد بود و کوته قامت نیز نبود؛ بلکه قدی میانه داشت. موهای آن [[حضرت]]، نیز کاملاً پیچیده یا کاملا صاف نبود؛ ولی مختصر تابی داشت و صاف بود. صورتش استخوانی و لاغر و یا فربه و گوشتآلود نبود، چهرهاش سپید و مدور و آمیخته با رگههای سرخ (گلفام) و چشمانش، سیاه و درشت و مژگانش برجسته، شانههایش فراخ و ستبر و خالی از مو بود. روی سینهاش موی [[نرمی]] رسته بود؛ دو [[کف دست]] و پای ایشان ستبر و درشت بود و هنگامی که راه میرفت، گویی در سرازیری حرکت میکرد و چون به سویی برمیگشت، با تمام [[بدن]] برمیگشت. میان دو شانهاش مهر [[نبوت]] قرار داشت... هرکس میخواست آن [[حضرت]] را توصیف کند، میگفت، پیش از آن [[حضرت]] و، پس از ایشان، کسی همچون ایشان ندیدهام؛ [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر او [[باد]]!"<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۵ - ۳۱۶؛ کوفی، المصنّف، ج ۷، ص ۴۴۵؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص ۳۱ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۷۰.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۷۰.</ref>. | ||
==اوصاف آن | ==اوصاف آن حضرت از زبان [[هند بن ابیهاله]]== | ||
[[امام]] [[حسن بن علی]]{{ع}} فرموده است: "روزی از دایی خود، [[هند بن ابوهاله تمیمی]] که مردی [[وصف]] کننده بود، خواستم تا [[صفات]] [[رسول خدا]]{{صل}} را برای من بیان کند و [[دوست]] میداشتم چیزهایی را بگوید که به آن دلبستگی داشتم و میان من و آن [[حضرت]]، مشترک بود؛ و او چنین گفت: "[[پیامبر]]{{صل}} در نظر [[مردم]] بسیار بزرگ و بزرگوار بود؛ چهرهاش چون [[ماه]] شب چهاردهم میدرخشید؛ از فرد کوتهقامت، بلندتر و از فرد بلندقامت کوتاهتر بود؛ سرش بزرگ و موهایش نسبتا صاف بود و گاه که موهایش زیاد بود، فرق میگشود؛ وگرنه آن آن را به حال خود میگذاشت و مویش هیچگاه از لاله گوش فروتر نبود؛ مگر هنگامی که زلف داشت. چهرهاش گلفام و درخشان و پیشانی اش گشاده و ابروانش نسبتا باریک و کشیده بود، گرچه به یکدیگر پیوسته نبود و میان آن، رگی وجود داشت که هنگام [[خشم]] برجسته میشد. بینی اش نسبتا برجسته بود و پرتوی بر آن دیده میشد که میپنداشتی بدون برآمدگی است. ریش آن [[حضرت]]، انبوه و دهانش بزرگ و دندانهایش سپید و میان آنها اندکی فاصله بود؛ موهای سینهاش نرم و گردنش در سپیدی چون گردن مجسمههای مرمرین با درخشش نقره فام بود. همه اندامهایش معتدل و ورزیده بود و سینه و شکمش در یک سطح قرار داشت. شانههایش فراخ و استخوانبندی آن [[حضرت]]، درشت و قسمتهای بدنش که از زیر جامه بیرون بود، درخشنده و سپید بود و از زیر گلو تا روی نافش رشتهمویی چون خط رسته بود و روی سینهاش موی دیگری نرسته بود؛ ولی روی شانهها و ساقهای دستش مو داشت و نیز بالای سینهاش موهایی رسته بود. استخوانهای ساعد ایشان دراز و کشیده و [[کف دست]] آن [[حضرت]]، ضخیم و گشاده بود که این صفت، کنایه از [[بخشندگی]] است. در عین حال، دست و پایشان استخوانی و درشت و کف پاها گود و پوست آن صاف و بدون چروک بود. پشت پای آن بزرگوار به سمت جلو متمایل میشد؛ گویی در سرازیری حرکت میکرد و به هر سو که برمیگشت، با تمام [[بدن]] برمیگشت. نگاهش غالبا به سمت پایین بود و بیشتر به [[زمین]] مینگریست تا به [[آسمان]]. از [[اصحاب]] خود [[سبقت]] میگرفت و هر کس را که میدید، به [[سلام]] دادن پیشی میگرفت"<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۴ - ۳۲۵، دلائل النبوه، ص ۲۸۶ - ۲۸۷؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷؛ الثقات، ج ۲، ص ۱۴۵ - ۱۴۶ و معانی الاخبار، ص ۸۰ - ۰۸۱</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۷۰-۴۷۱.</ref>. | |||
==توصیف [[رسول خدا]]{{صل}} از زبان [[ام معبد]]== | ==توصیف [[رسول خدا]]{{صل}} از زبان [[ام معبد]]== | ||
او پس از [[دیدار]] با [[رسول خدا]]{{صل}} گفته است: "مردی دیدم خوش [[سیما]] و با [[جمال]]، خوش خلق و نمکینچهره که نه عیبی چون بزرگی شکم داشت و نه نقصی چون کوچکی سر؛ خوشچهره و زیباروی بود و در چشمانش، سیاهی و [[درشتی]]؛ در مژگانش، [[پری]] و [[درشتی]] و در صدایش گرمی و دو رگه بودن [[زیبایی]] و سیاه چشم، سیاه مژه، کشیده ابرو و ابرو پیوسته بود. در گردنش سفیدی و درخشندگی و در محاسنش، [[پری]] [[خودنمایی]] میکرد و هنگام [[سکوت]]، [[وقار]] او و هنگام سخن گفتن والایی او آشکار بود و [[حسن]] و [[زیبایی]] در او هویدا بود. شیرین سخن و گزیدهگوی بود و یاوهگوی و کمگوی نبود؛ گویا که سخنانش دانههای رشته مرواریدی بود که از دهان او فرو میریخت. زیباترین و خوش سیماترین [[مردم]] از فاصله دور و شیرینترین و [[نیکوترین]] آنان از نزدیک بود؛ میانقامت بود و نه به خاطر بلندی قد، کسی از او نفرت داشت و نه از کوتاهی آن، او را [[تحقیر]] میکرد؛ مانند شاخهای میان دو شاخه بلند و کوتاه و خوشمنظرترین این سه شاخه و [[نیک]] قامتترین آنها بود و سرانجام، همراهانی او را در میان داشتند که اگر سخنی میگفت، به گفته وی، گوش فرا میدادند و اگر فرمانی میداد، ترشرویی و نه گریزان بدون، بیدرنگ و شتابان به اجرای آن میشتافتند"<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۷۹؛ المعجم الکبیر، ج ۴، ص ۴۹: الثقات، ج ۱، ص ۱۲۵ - ۱۲۶؛ المستدرک، ج ۳، ص ۹ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۱۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۷۱-۴۷۲.</ref>. | |||
==جستار وابسته== | ==جستار وابسته== |