پرش به محتوا

عثمان بن حنیف انصاری اوسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل بصره' به 'اهل بصره'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
جز (جایگزینی متن - 'اهل بصره' به 'اهل بصره')
خط ۱۸: خط ۱۸:
==شرکت در مهمانی اشرافی و [[اعتراض]] [[امام]]{{ع}}==
==شرکت در مهمانی اشرافی و [[اعتراض]] [[امام]]{{ع}}==
*هنگامی که [[عثمان بن حنیف]] بر [[بصره]] [[حکومت]] می‌راند به [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} خبر دادند که او به یک مهمانی طبقاتی که مخصوص اشراف بوده و افراد کم درآمد در آن شرکت نداشته، حضور یافته است. [[امام]]{{ع}} با این که شرکت در این مهمانی‌ها را [[گناه]] شخصی نمی‌داند اما از دیدگاه [[بصیر]] و نافذ آن [[حضرت]]، این نوع مهمانی و ضیافت‌ها برای [[والیان]] و [[حاکمان]] [[اسلامی]] بس [[مضر]] و خطرناک است؛ زیرا حضور در این سفره‌ها و مهمانی‌ها که به نام [[ولیمه]]، [[عقیقه]]، [[عزاداری]] و... تشکیل می‌یابد که مخصوص اشراف و سران و احیاناً فرصت‌طلب‌های [[جامعه]] در آن حضور می‌یابند، سبب جدایی توده [[مردم]] از [[حاکمان]] و [[انحراف]] [[ارزش‌ها]] از مسیر خود و ناخواسته آنچه نباید واقع شود، سرانجام خواهد شد. از این‌رو [[امام المتقین]]{{ع}} که خود [[میزان]] الاعمال و [[صراط المستقیم]] و عِدل القرآن الکریم است به محض اطلاع از این خبر، طی نامه‌ای طولانی، [[حاکم]] خود در [[بصره]] ([[عثمان بن حنیف]]) را سخت مورد [[نکوهش]] قرار داد و او را به [[انحراف]] از [[راه مستقیم]] [[حاکمان]] [[عدل]] خوانده و وی را به بازگشت به [[حق]] و ترک چنین جلسات و ضیافت‌ها فراخواند تا درسی باشد برای همه [[والیان]] و [[حاکمان]] که مدعی ادامه‌دهندگان [[راه]] [[حضرت علی]]{{ع}} هستند<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامۀ ۴۵.</ref>.
*هنگامی که [[عثمان بن حنیف]] بر [[بصره]] [[حکومت]] می‌راند به [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} خبر دادند که او به یک مهمانی طبقاتی که مخصوص اشراف بوده و افراد کم درآمد در آن شرکت نداشته، حضور یافته است. [[امام]]{{ع}} با این که شرکت در این مهمانی‌ها را [[گناه]] شخصی نمی‌داند اما از دیدگاه [[بصیر]] و نافذ آن [[حضرت]]، این نوع مهمانی و ضیافت‌ها برای [[والیان]] و [[حاکمان]] [[اسلامی]] بس [[مضر]] و خطرناک است؛ زیرا حضور در این سفره‌ها و مهمانی‌ها که به نام [[ولیمه]]، [[عقیقه]]، [[عزاداری]] و... تشکیل می‌یابد که مخصوص اشراف و سران و احیاناً فرصت‌طلب‌های [[جامعه]] در آن حضور می‌یابند، سبب جدایی توده [[مردم]] از [[حاکمان]] و [[انحراف]] [[ارزش‌ها]] از مسیر خود و ناخواسته آنچه نباید واقع شود، سرانجام خواهد شد. از این‌رو [[امام المتقین]]{{ع}} که خود [[میزان]] الاعمال و [[صراط المستقیم]] و عِدل القرآن الکریم است به محض اطلاع از این خبر، طی نامه‌ای طولانی، [[حاکم]] خود در [[بصره]] ([[عثمان بن حنیف]]) را سخت مورد [[نکوهش]] قرار داد و او را به [[انحراف]] از [[راه مستقیم]] [[حاکمان]] [[عدل]] خوانده و وی را به بازگشت به [[حق]] و ترک چنین جلسات و ضیافت‌ها فراخواند تا درسی باشد برای همه [[والیان]] و [[حاکمان]] که مدعی ادامه‌دهندگان [[راه]] [[حضرت علی]]{{ع}} هستند<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامۀ ۴۵.</ref>.
*[[نامه]] [[امام]]{{ع}} به [[عثمان بن حنیف]] چنین است: "اما بعد، ای پسر [[حنیف]]! به من گزارش داده شد که مردی از [[اهل]] [[بصره]] تو را به سفره مهمانی [[دعوت]] کرده و تو به سرعت در آن مهمانی حاضر شدی. در میان آن سفره، طعام‌های رنگارنگ و ظرف‌های بزرگ [[غذا]] بود که یکی پس از دیگری، پیش تو قرار داده می‌شد. ای [[عثمان]]! من [[گمان]] نمی‌کردم تو به مهمانی‌ای بروی که [[نیازمندان]] از آن [[ممنوع]] و [[ثروتمندان]] به آن [[دعوت]] شوند. از آنچه می‌خوری، بنگر [[حلال]] است یا [[حرام]]! اگر [[حلال]] بودنش برای تو مشتبه است از دهانت بیرون انداز و آنچه به [[یقین]] می‌دانی که [[پاکیزه]] و [[حلال]] است تناول کن.
*[[نامه]] [[امام]]{{ع}} به [[عثمان بن حنیف]] چنین است: "اما بعد، ای پسر [[حنیف]]! به من گزارش داده شد که مردی از [[اهل بصره]] تو را به سفره مهمانی [[دعوت]] کرده و تو به سرعت در آن مهمانی حاضر شدی. در میان آن سفره، طعام‌های رنگارنگ و ظرف‌های بزرگ [[غذا]] بود که یکی پس از دیگری، پیش تو قرار داده می‌شد. ای [[عثمان]]! من [[گمان]] نمی‌کردم تو به مهمانی‌ای بروی که [[نیازمندان]] از آن [[ممنوع]] و [[ثروتمندان]] به آن [[دعوت]] شوند. از آنچه می‌خوری، بنگر [[حلال]] است یا [[حرام]]! اگر [[حلال]] بودنش برای تو مشتبه است از دهانت بیرون انداز و آنچه به [[یقین]] می‌دانی که [[پاکیزه]] و [[حلال]] است تناول کن.
*[[آگاه]] باش ای [[والی بصره]]! برای هر مأمومی، امامی است که باید به او [[اقتدا]] کند و از [[نور]] دانشش بهره بگیرد. بدان همانا من [[امام]] شمایم که از تمام [[دنیا]] به همین دو [[جامه]] کهنه و از غذایش به دو قرص نان اکتفا کرده‌ام.
*[[آگاه]] باش ای [[والی بصره]]! برای هر مأمومی، امامی است که باید به او [[اقتدا]] کند و از [[نور]] دانشش بهره بگیرد. بدان همانا من [[امام]] شمایم که از تمام [[دنیا]] به همین دو [[جامه]] کهنه و از غذایش به دو قرص نان اکتفا کرده‌ام.
*بعد فرمود: [[آگاه]] باشید! شما نمی‌توانید این چنین باشید؛ ولکن با [[ورع]]، تلاش، [[عفت]] و [[راه]] صحیح پیمودن یاریم کنید. به [[خدا]] [[سوگند]]! من از دنیای شما طلا و نقره‌ای نیندوخته‌ام و از [[غنایم]] و ثروت‌های آن [[مالی]] [[ذخیره]] نکرده‌ام و با [[لباس]] کهنه‌ای که بر تن دارم، بَدلی مهیّا نکرده‌ام و از [[زمین]] آن حتی یک وجب در [[اختیار]] نگرفته‌ام و از این [[دنیا]] بیش از [[خوراک]] مختصر و ناچیزی برنگرفته‌ام. این دنیا در چشم من بی‌ارزش‌تر و خوار‌تر از دانه تلخی است که بر شاخۀ درخت بلوطی بروید".
*بعد فرمود: [[آگاه]] باشید! شما نمی‌توانید این چنین باشید؛ ولکن با [[ورع]]، تلاش، [[عفت]] و [[راه]] صحیح پیمودن یاریم کنید. به [[خدا]] [[سوگند]]! من از دنیای شما طلا و نقره‌ای نیندوخته‌ام و از [[غنایم]] و ثروت‌های آن [[مالی]] [[ذخیره]] نکرده‌ام و با [[لباس]] کهنه‌ای که بر تن دارم، بَدلی مهیّا نکرده‌ام و از [[زمین]] آن حتی یک وجب در [[اختیار]] نگرفته‌ام و از این [[دنیا]] بیش از [[خوراک]] مختصر و ناچیزی برنگرفته‌ام. این دنیا در چشم من بی‌ارزش‌تر و خوار‌تر از دانه تلخی است که بر شاخۀ درخت بلوطی بروید".
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش