پرش به محتوا

ابراهیم بن موسی قزاز: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:


[[شیخ طوسی]] بدون ذکر نسبت وی، ابراهیم بن موسی را از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} شمرده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۵۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۷۴.</ref>. [[نجاشی]] نیز برای ابراهیم بن موسی انصاری کتاب النوادر را نام برده که [[محمد بن حماد]] آن را روایت کرده است<ref>رجال النجاشی، ص۲۵؛ نقد الرجال، ج۱، ص۸۸؛ معجم المؤلفین، ج۱، ص۱۱۷؛ تهذیب المقال، ج۱، ص۳۶۸.</ref>.
[[شیخ طوسی]] بدون ذکر نسبت وی، ابراهیم بن موسی را از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} شمرده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۵۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۷۴.</ref>. [[نجاشی]] نیز برای ابراهیم بن موسی انصاری کتاب النوادر را نام برده که [[محمد بن حماد]] آن را روایت کرده است<ref>رجال النجاشی، ص۲۵؛ نقد الرجال، ج۱، ص۸۸؛ معجم المؤلفین، ج۱، ص۱۱۷؛ تهذیب المقال، ج۱، ص۳۶۸.</ref>.
ابراهیم بن موسی از [[امام رضا]]{{ع}} روایتی دارد که منابع به دو شکل متفاوت آن را نقل کرده‌اند. قدیمی‌ترین منبع [[بصائر الدرجات]] است که با سندی کامل این روایت را نقل می‌کند: [[محمد بن حمزة بن احمد بن قاسم]] از ابراهیم بن موسی شنیده که وی به دلیل‌طلبی که از امام رضا{{ع}} داشت نزد ایشان رفت و [[اصرار]] داشت تا [[طلب]] خود را بستاند. اما [[امام]] به او [[وعده]] داد. ابراهیم در ادامه می‌گوید: روزی با امام به استقبال [[والی مدینه]] رفته و نزدیک قصر فلان در زیر سایه درختی بودیم و شخص سومی نبود. دوباره نزدیکی [[عید]] و نداشتن [[پول]] را به [[امام]] گفتم. امام تازیانه‌ای بر [[زمین]] زد و شمش طلایی از آنجا برداشت و به من فرمود: آنچه را دیدی پنهان ساز<ref>بصائر الدرجات، ص۳۹۴؛ الکافی، ج۱، ص۴۸۸؛ الارشاد، ج۲، ص۲۵۷.</ref>.
ابراهیم بن موسی از [[امام رضا]]{{ع}} روایتی دارد که منابع به دو شکل متفاوت آن را نقل کرده‌اند. قدیمی‌ترین منبع [[بصائر الدرجات]] است که با سندی کامل این روایت را نقل می‌کند: [[محمد بن حمزة بن احمد بن قاسم]] از ابراهیم بن موسی شنیده که وی به دلیل‌ طلبی که از امام رضا{{ع}} داشت نزد ایشان رفت و [[اصرار]] داشت تا [[طلب]] خود را بستاند. اما [[امام]] به او [[وعده]] داد. ابراهیم در ادامه می‌گوید: روزی با امام به استقبال [[والی مدینه]] رفته و نزدیک قصر فلان در زیر سایه درختی بودیم و شخص سومی نبود. دوباره نزدیکی [[عید]] و نداشتن [[پول]] را به [[امام]] گفتم. امام تازیانه‌ای بر [[زمین]] زد و شمش طلایی از آنجا برداشت و به من فرمود: آنچه را دیدی پنهان ساز<ref>بصائر الدرجات، ص۳۹۴؛ الکافی، ج۱، ص۴۸۸؛ الارشاد، ج۲، ص۲۵۷.</ref>.


اما [[روایت]] دوم با تغییرات اندکی در الثاقب نقل شده است، بدون اینکه [[سند]] کامل آن بیاید. این منبع [[راوی]] را ابراهیم بن موسی قزاز می‌داند. وی در [[مجلسی]] در [[خراسان]] در [[محضر امام]] بوده و [[اصرار]] دارد از امام چیزی بگیرد. امام برای استقبال طالبیان بیرون می‌رود. هنگام [[نماز]] از او می‌خواهد [[اذان]] بگوید. اما [[ابراهیم]] از امام می‌خواهد تا رسیدن همراهان [[صبر]] نماید. امام وی را از تأخیر انداختن [[نماز اول وقت]] بدون دلیل، منع می‌کند. ابراهیم اذان می‌گوید و نماز می‌خواند. بعد از نماز، ابراهیم [[وعده]] امام و محتاج بودن خود را یادآور می‌شود. امام تازیانه‌ای را به زمین می‌زند و شمش طلایی به او می‌دهد و سفارش می‌کند این موضوع را پنهان سازد. در ادامه روایت، ابراهیم دو [[ملک]] به قیمت هفتاد هزار [[دینار]] در خراسان می‌خرد از [[مردم]] [[بی‌نیاز]] می‌گردد<ref>الثاقب فی المناقب، ص۱۸۳؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۳۷؛ مستدرک سفینة البحار، ج۱، ص۳۳۷.</ref>. البته در الثاقب روایت اول نیز آمده و هر دو را مانند هم دانسته است<ref>الثاقب فی المناقب، ص۴۷۳- ۴۷۴.</ref>. منابع بعدی نیز گاه هر دو روایت و گاه روایت بصائر را نقل کرده‌اند<ref>بحار الأنوار، ج۴۹، ص۴۹؛ الحدائق الناضرة، ج۶، ص۱۴۲؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۲۲۲.</ref>.
اما [[روایت]] دوم با تغییرات اندکی در الثاقب نقل شده است، بدون اینکه [[سند]] کامل آن بیاید. این منبع [[راوی]] را ابراهیم بن موسی قزاز می‌داند. وی در [[مجلسی]] در [[خراسان]] در [[محضر امام]] بوده و [[اصرار]] دارد از امام چیزی بگیرد. امام برای استقبال طالبیان بیرون می‌رود. هنگام [[نماز]] از او می‌خواهد [[اذان]] بگوید. اما [[ابراهیم]] از امام می‌خواهد تا رسیدن همراهان [[صبر]] نماید. امام وی را از تأخیر انداختن [[نماز اول وقت]] بدون دلیل، منع می‌کند. ابراهیم اذان می‌گوید و نماز می‌خواند. بعد از نماز، ابراهیم [[وعده]] امام و محتاج بودن خود را یادآور می‌شود. امام تازیانه‌ای را به زمین می‌زند و شمش طلایی به او می‌دهد و سفارش می‌کند این موضوع را پنهان سازد. در ادامه روایت، ابراهیم دو [[ملک]] به قیمت هفتاد هزار [[دینار]] در خراسان می‌خرد از [[مردم]] [[بی‌نیاز]] می‌گردد<ref>الثاقب فی المناقب، ص۱۸۳؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۳۷؛ مستدرک سفینة البحار، ج۱، ص۳۳۷.</ref>. البته در الثاقب روایت اول نیز آمده و هر دو را مانند هم دانسته است<ref>الثاقب فی المناقب، ص۴۷۳- ۴۷۴.</ref>. منابع بعدی نیز گاه هر دو روایت و گاه روایت بصائر را نقل کرده‌اند<ref>بحار الأنوار، ج۴۹، ص۴۹؛ الحدائق الناضرة، ج۶، ص۱۴۲؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۲۲۲.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۲

ویرایش