بحث:اشاعره: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'سئوال' به 'سؤال'
(←مقدمه) |
جز (جایگزینی متن - 'سئوال' به 'سؤال') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
*این [[مذهب]] [[کلامی]]، به [[علی بن اسماعیل]] (متوفای ۳۲۴ هجری) مشهور به [[ابوالحسن اشعری]] منسوب است و از مهمترین [[مذاهب کلامی]] [[اهل سنت]] به شمار میرود. نَسَب [[ابوالحسن]] به [[ابوموسی اشعری]] میرسد. او نخست بر [[مذهب]] [[معتزله]] بود؛ ولی از آن روی گرداند و حول و حوش سال ۳۰۰ ق. [[اصول مذهب]] خویش را بنیان نهاد و نظریههای [[کلامی]] خویش را در آثاری همچون الابانة عن اصول الدیانة، مقالات الاسلامیین، اللمع و رسالة فی [[استحسان]] الحوض مطرح ساخت<ref>تاریخ فلسفه در اسلام، ۱/ ۳۱۹.</ref>. گفتهاند از دلایلی که منجر به جدایی [[ابوالحسن اشعری]] از [[معتزله]] شد، این بود که در [[مناظره]] با استاد خویش، ابوعلی جبائی، بسیاری از [[عقاید]] [[معتزله]] را با [[توحید]] و [[عدل]] ناسازگار یافت. او بر آن شد تا میان روش [[اصحاب]] [[عقل]]- یا [[معتزله]]- و [[اصحاب]] [[نص]]- یا [[اهل حدیث]]- راه میانهای برگزیند تا از این رهگذر [[عقاید]] [[دینی]] را از لغزشهای [[کلامی]] مصون بدارد<ref>تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ۱/ ۱۴۷.</ref> اما به [[توفیق]] نرسید. دینسان، میتوان گفت که روش [[کلامی]] [[اشعری]]، از هر [[دو مذهب]] وامهایی ستانده است. از آن رو که روش [[اشعری]] [[بهکارگیری عقل]] و [[استدلال]] و [[منطق]] را در [[اصول دین]] روا میداند، با روش معتزلی همراه است و از آن رو که ظاهر را بر [[باطن]] مقدم میدارد و از [[قرآن]] و [[سنت]] بهره میبرد، با روش [[اهل حدیث]] همداستان است. البته [[قرابت]] [[کلام]] [[اشعری]] با [[اهل حدیث]] بسی بیشتر است؛ چونان که اشاعره را همچون [[حنابله]]- گروهی از [[اهل حدیث]]- دانستهاند<ref>آشنایی با علوم اسلامی، ۱۶۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 78-79.</ref>. | *این [[مذهب]] [[کلامی]]، به [[علی بن اسماعیل]] (متوفای ۳۲۴ هجری) مشهور به [[ابوالحسن اشعری]] منسوب است و از مهمترین [[مذاهب کلامی]] [[اهل سنت]] به شمار میرود. نَسَب [[ابوالحسن]] به [[ابوموسی اشعری]] میرسد. او نخست بر [[مذهب]] [[معتزله]] بود؛ ولی از آن روی گرداند و حول و حوش سال ۳۰۰ ق. [[اصول مذهب]] خویش را بنیان نهاد و نظریههای [[کلامی]] خویش را در آثاری همچون الابانة عن اصول الدیانة، مقالات الاسلامیین، اللمع و رسالة فی [[استحسان]] الحوض مطرح ساخت<ref>تاریخ فلسفه در اسلام، ۱/ ۳۱۹.</ref>. گفتهاند از دلایلی که منجر به جدایی [[ابوالحسن اشعری]] از [[معتزله]] شد، این بود که در [[مناظره]] با استاد خویش، ابوعلی جبائی، بسیاری از [[عقاید]] [[معتزله]] را با [[توحید]] و [[عدل]] ناسازگار یافت. او بر آن شد تا میان روش [[اصحاب]] [[عقل]]- یا [[معتزله]]- و [[اصحاب]] [[نص]]- یا [[اهل حدیث]]- راه میانهای برگزیند تا از این رهگذر [[عقاید]] [[دینی]] را از لغزشهای [[کلامی]] مصون بدارد<ref>تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ۱/ ۱۴۷.</ref> اما به [[توفیق]] نرسید. دینسان، میتوان گفت که روش [[کلامی]] [[اشعری]]، از هر [[دو مذهب]] وامهایی ستانده است. از آن رو که روش [[اشعری]] [[بهکارگیری عقل]] و [[استدلال]] و [[منطق]] را در [[اصول دین]] روا میداند، با روش معتزلی همراه است و از آن رو که ظاهر را بر [[باطن]] مقدم میدارد و از [[قرآن]] و [[سنت]] بهره میبرد، با روش [[اهل حدیث]] همداستان است. البته [[قرابت]] [[کلام]] [[اشعری]] با [[اهل حدیث]] بسی بیشتر است؛ چونان که اشاعره را همچون [[حنابله]]- گروهی از [[اهل حدیث]]- دانستهاند<ref>آشنایی با علوم اسلامی، ۱۶۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 78-79.</ref>. | ||
این گروه با بحثهای [[عقلی]] [[مخالفت]] میکردند و مدعی بودند بر [[مسلمانان]] واجب است به آنچه از [[ظواهر]] الفاظ در همان حدی که [[مردم]] متوجه میشوند، [[متعبد]] باشند و هرگونه سؤال و جواب و چون و چرائی [[بدعت]] است. مثلا اگر کسی درباره [[آیه]] {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> سؤال میکرد، ناراحت میشدند و طرح چنین | این گروه با بحثهای [[عقلی]] [[مخالفت]] میکردند و مدعی بودند بر [[مسلمانان]] واجب است به آنچه از [[ظواهر]] الفاظ در همان حدی که [[مردم]] متوجه میشوند، [[متعبد]] باشند و هرگونه سؤال و جواب و چون و چرائی [[بدعت]] است. مثلا اگر کسی درباره [[آیه]] {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> سؤال میکرد، ناراحت میشدند و طرح چنین سؤالی را ناروا میدانستند و میگفتند: {{عربی|الکیفیه مجهوله و السؤال بدعه}}. یعنی [[حقیقت]] مطلب بر ما مجهول است و پرسش [[ممنوع]]!<ref>سیری در نهج البلاغه، ص۴۶.</ref>. مراجعه به معتزلی و [[اشعری]].<ref> [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۹۵.</ref> | ||
==[[اعتقادات]]== | ==[[اعتقادات]]== | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
گروه [[اهل حدیث]] که بعدها اشاعره نامیده شدند و طرفدار [[جبر]] و [[اضطرار]] گردیدند<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۴۲؛ انسان کامل، ص۳۳۳.</ref>. یعنی [[پیروان]] [[ابوالحسن اشعری]] که [[کلام]] و تکلّم را جایز میشمارند<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۸۷.</ref>. | گروه [[اهل حدیث]] که بعدها اشاعره نامیده شدند و طرفدار [[جبر]] و [[اضطرار]] گردیدند<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۴۲؛ انسان کامل، ص۳۳۳.</ref>. یعنی [[پیروان]] [[ابوالحسن اشعری]] که [[کلام]] و تکلّم را جایز میشمارند<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۸۷.</ref>. | ||
در [[قرن دوم]] و سوم [[هجری]] گروهی از نظر [[شرعی]] با بحثهای [[عقلی]] [[مخالفت]] کردند. این گروه مدعی... بودند که بر [[مسلمانان]] فرض است که به آن چه از [[ظواهر]] الفاظ در همان حدی که [[عامه]] [[مردم]] [[فهم]] میکنند، فهمیده میشود [[متعبد]] باشند و هرگونه سؤال و جواب و چون و چرائی [[بدعت]] است. احیاناً اگر فی المثل کسی درباره [[آیه قرآن]] {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> [[پرسش]] میکرد، اخم میکردند و ناراحت میشدند و طرح چنین | در [[قرن دوم]] و سوم [[هجری]] گروهی از نظر [[شرعی]] با بحثهای [[عقلی]] [[مخالفت]] کردند. این گروه مدعی... بودند که بر [[مسلمانان]] فرض است که به آن چه از [[ظواهر]] الفاظ در همان حدی که [[عامه]] [[مردم]] [[فهم]] میکنند، فهمیده میشود [[متعبد]] باشند و هرگونه سؤال و جواب و چون و چرائی [[بدعت]] است. احیاناً اگر فی المثل کسی درباره [[آیه قرآن]] {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> [[پرسش]] میکرد، اخم میکردند و ناراحت میشدند و طرح چنین سؤالی را ناروا میدانستند و میگفتند: {{عربی|الکیفیه مجهوله و السؤال بدعه}}. یعنی [[حقیقت]] مطلب بر ما مجهول است و و پرسش [[ممنوع]]! این گروه بعدها (در [[قرن سوم]]) اشاعره نامیده شدند<ref>سیری در نهج البلاغه، ص۴۶.</ref>. مراجعه به معتزلی و [[اشعری]].<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۹۵.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{یادآوری پانویس}} | {{یادآوری پانویس}} | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} |