|
|
خط ۲۴: |
خط ۲۴: |
| اینجا دو مطلب وجود دارد که لازم است طرح شود: یکی اینکه [[فلسفه قیام امام حسین]]{{ع}} چه بود؟ چرا [[امام حسین]]{{ع}} [[قیام]] کرد؛ [[انگیزه]] قیام چه بود؟ دیگر اینکه [[فلسفه]] این [[دستور]] از طرف [[پیشوایان دین]] که موضوع [[قیام امام حسین]]{{ع}} برای همیشه باقی بماند و زنده بماند و فراموش نشود چیست؟ فلسفه اینکه [[عاشورا]] زنده بماند چیست؟ | | اینجا دو مطلب وجود دارد که لازم است طرح شود: یکی اینکه [[فلسفه قیام امام حسین]]{{ع}} چه بود؟ چرا [[امام حسین]]{{ع}} [[قیام]] کرد؛ [[انگیزه]] قیام چه بود؟ دیگر اینکه [[فلسفه]] این [[دستور]] از طرف [[پیشوایان دین]] که موضوع [[قیام امام حسین]]{{ع}} برای همیشه باقی بماند و زنده بماند و فراموش نشود چیست؟ فلسفه اینکه [[عاشورا]] زنده بماند چیست؟ |
| مطابق [[عقیده]] ما که [[شیعه]] هستیم هیچ [[دستوری]] از [[دین]] خالی از [[حکمت]] و فلسفه نیست. این دو تا باید معلوم بشود، اگر این دو تا معلوم شد آن [[وقت معلوم]] خواهد شد که این دستور چه دستور بزرگی است و چقدر باید از [[حادثه عاشورا]] و از دستوری که درباره آن رسیده استفاده کرد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[خطابه و منبر (مقاله)|مقاله «خطابه و منبر»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۶ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۶]] ص۱۵.</ref> | | مطابق [[عقیده]] ما که [[شیعه]] هستیم هیچ [[دستوری]] از [[دین]] خالی از [[حکمت]] و فلسفه نیست. این دو تا باید معلوم بشود، اگر این دو تا معلوم شد آن [[وقت معلوم]] خواهد شد که این دستور چه دستور بزرگی است و چقدر باید از [[حادثه عاشورا]] و از دستوری که درباره آن رسیده استفاده کرد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[خطابه و منبر (مقاله)|مقاله «خطابه و منبر»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۶ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۶]] ص۱۵.</ref> |
|
| |
| ==[[ضرورت]] [[اصلاح]] وضع [[مرثیهخوانی]]==
| |
| از جنبه اول باید کسانی که مرثیه خوانی میکنند توجه داشته باشند به [[فلسفه قیام سیدالشهداء]] و به فلسفه دستوراتی که [[ائمه اطهار]]{{عم}} درباره عزارداری دادهاند. بیجهت دستور ندادهاند باید فلسفه قیام سیدالشهداء و هم [[فلسفه عزاداری]] آن [[حضرت]] را به [[مردم]] بگویند و مردم را [[آگاه]] کنند. باید مکرر این مطلب را بگویند، نه یکبار و دو بار و ده بار و صدبار، همیشه باید به گوش مردم خوانده شود.
| |
| باید گویندگان بصیری باشند تا بتوانند [[حقایق]] [[نهضت حسینی]] را بگویند نه این که معلوماتشان به اصطلاح خود [[اهل منبر]] منحصر به لسان الذاکرین و صدرالواعظین باشد! حرفهایی باشد که از یکدیگر شنیدهاند. میگویند فلانی این مطلب را از کجا نقل میکرد؟ جواب میدهند از لسان الذاکرین یا از صدرالواعظین، مقصودشان این است که در [[کتابی]] ندیدهاند بلکه از زبان این و آن شنیدهاند!
| |
|
| |
| داستانها در این زمینه هست و اگر طول نمیکشید بعضی از آنها را امشب برای شما نقل میکردم که چگونه یک [[دروغ]] که یک نفر در یکجا [[جعل]] کرده به سرعت رواج گرفته و از این به آن رسیده و کمکم از شهری به شهری و از منطقهای به منطقهای رفته است، قضایای [[تاریخی]] را باید از کتب معتبر [[تاریخ]] و از قول مورخین معتبر نقل کرد.
| |
|
| |
| همین آیتی یک مورخی است نسبت به [[تاریخ صدر اسلام]]، من به جرأت میتوانم بگویم در همه [[تهران]] و شاید همه [[کشور]] کسی نداریم که به تاریخ صد ساله اول [[اسلام]] مثل آیتی احاطه داشته باشد. کسی مثل او نیست که به جزئیات این قسمت از تاریخ احاطه و اطلاع داشته باشد. این مرد بر تمام متون تاریخی این قسمت مسلط است و جزئیاتش را میداند. اگر مثلاً از [[جنگ بدر]] بپرسید یک یک آدمهایش را میشناسد. حتی گاهی میگوید پدرش کیست، مادرش کیست، خویش و تبارش کیستند.
| |
|
| |
| حرفی که این مرد بگوید [[سند]] است. شما [[مردم]] [[عادت]] نکردهاید که حرف تحقیقی بشنوید، چه باید کرد؟! ایشان آخرین اثری که تألیف کردهاند و [[دانشگاه]] چاپ کرده است [[کتابی]] است در تاریخ [[اندلس]]، به نام تاریخ اندلس. کتاب بسیار خوبی است و درباره حادثه [[اسلامی]] بزرگی است که ما [[مسلمانان]] در موضوع این حادثه خیلی تقصیر کردهایم. این تاریخ را بگیرید و بخوانید.
| |
|
| |
| به هر حال باید [[فلسفه قیام حسینی]] مکرر در [[منابر]] گفته شود، [[فلسفه عزاداریها]] گفته شود. همان اثر و منظور حاصل شود که [[امام زین العابدین]] و [[امام باقر]] و [[امام صادق]] و [[امام کاظم]]{{عم}} توصیه میکردند و کمیتها و [[دعبل]] خزاعیها به وجود میآید و آثاری بر مرثیهگوییهای آنها مترتب بود. نباید کاری کرد که [[احساسات مردم]] در این زمینه خاموش شود، باید تندتر و تیزتر کار کرد. باید کاری کرد که احساسات مردم و [[عشق]] و علاقه مردم نسبت به [[حق]] تیزتر شود و نسبت به [[باطل]] مطلقاً [[احساسات]] نفرتآمیز داشته باشند.
| |
|
| |
| [[مبارزه حق و باطل]] همیشه در [[دنیا]] بوده و هست، [[موسی]] و [[فرعون]] همیشه در دنیا هست، [[ابراهیم]] و [[نمرود]] همیشه در دنیا هست! [[محمد]]{{صل}} و [[ابوجهل]] همیشه در دنیا هست، [[علی]]{{ع}} و [[معاویه]] همیشه در دنیا هست، [[حسین]]{{ع}} و [[یزید]] همیشه در [[دنیا]] هست بلکه منظور این نیست که همیشه در دنیا اشخاصی به [[مقام]] و درجه ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و علی و حسین{{عم}} هستند، بلکه مقصود این است که همیشه [[حق و باطل]] در برابر یکدیگر هستند، [[جامعه]] همیشه بر سر دو راهی حق و باطل است. این جنبه اول و قسمت اول یعنی [[مرثیهخوانی]] و [[روضهخوانی]].<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[خطابه و منبر (مقاله)|مقاله «خطابه و منبر»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۶ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۶]] ص۲۸.</ref>
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |