پرش به محتوا

صحابه در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۷: خط ۴۷:
[[امام]] در جای جای نهج البلاغه از [[مظلومیت]] خود [[شکایت]] و [[انتقاد]] می‌کند و صریحاً می‌گوید: [[حق]] [[قطعی]] و مسلم من از من گرفته شده است گرچه در این نوع انتقادات از شخص به خصوصی اسم نبرده، گاهی از [[قریش]] و گاهی کلی است ولی کاملا پیداست که منظورش چه کسانی هستند.
[[امام]] در جای جای نهج البلاغه از [[مظلومیت]] خود [[شکایت]] و [[انتقاد]] می‌کند و صریحاً می‌گوید: [[حق]] [[قطعی]] و مسلم من از من گرفته شده است گرچه در این نوع انتقادات از شخص به خصوصی اسم نبرده، گاهی از [[قریش]] و گاهی کلی است ولی کاملا پیداست که منظورش چه کسانی هستند.


از آن جمله در [[خطبه]] (۶) که در اوایل دوره [[خلافت]] هنگامی که از [[طغیان]] [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]] [[آگاه]] شد و [[تصمیم]] به سرکوبی آنها گرفت ایراد فرموده است، پس از بحثی درباره وضع [[روز]]، می‌فرماید: «به [[خدا]] [[سوگند]] از روزی که خدا [[جان]] [[پیامبر]] خویش را قبض کرد تا امروز همواره [[حق]] مسلم از من سلب شده است»<ref>{{متن حدیث|فَوَ اَللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي: مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ، مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى يَوْمِ اَلنَّاسِ هَذَا}} این سخن امام علاوه بر نهج البلاغه در تاریخ طبری، ج۵، ص۱۷۱؛ امالی شیخ طوسی با کمی تفاوت و در کتاب «غریب الحدیث» ابن عبید قاسم بن سلام هروی بغدادی آمده است؛ اسناد نهج البلاغه، ص۲۲.</ref> این جمله صریح در تظلم از [[خلفا]] و اظهار [[حقانیت]] خود و بطلان خلافت آنها است.
۱ - در [[خطبه]] (۶) که در اوایل دوره [[خلافت]] هنگامی که از [[طغیان]] [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]] [[آگاه]] شد و [[تصمیم]] به سرکوبی آنها گرفت ایراد فرموده است، پس از بحثی درباره وضع [[روز]]، می‌فرماید: «به [[خدا]] [[سوگند]] از روزی که خدا [[جان]] [[پیامبر]] خویش را قبض کرد تا امروز همواره [[حق]] مسلم از من سلب شده است»<ref>{{متن حدیث|فَوَ اَللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي: مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ، مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى يَوْمِ اَلنَّاسِ هَذَا}} این سخن امام علاوه بر نهج البلاغه در تاریخ طبری، ج۵، ص۱۷۱؛ امالی شیخ طوسی با کمی تفاوت و در کتاب «غریب الحدیث» ابن عبید قاسم بن سلام هروی بغدادی آمده است؛ اسناد نهج البلاغه، ص۲۲.</ref> این جمله صریح در تظلم از [[خلفا]] و اظهار [[حقانیت]] خود و بطلان خلافت آنها است.


۱ - در [[خطبه ۱۷۲]]، امام جریانی را نقل می‌نماید و آن اینکه: «شخصی در حضور جمعی به من گفت: پسر [[ابوطالب]]! تو بر امر [[خلافت]] [[حریص]] می‌باشی.
۲ - در [[خطبه ۱۷۲]]، امام جریانی را نقل می‌نماید و آن اینکه: «شخصی در حضور جمعی به من گفت: پسر [[ابوطالب]]! تو بر امر [[خلافت]] [[حریص]] می‌باشی.


در پاسخش گفتم: به [[خدا]] [[سوگند]] شما با اینکه از ([[پیامبر]]) دورترید، حریص‌تر هستید (اما) من شایسته‌تر و نزدیکترم. من [[حق]] خود را [[طلب]] کردم و شما می‌خواهید میان من و حق من حائل و مانع شوید و مرا از آن منصرف سازید. آیا آنکه حق خویش را می‌خواهد حریص‌تر است یا آنکه به [[حق دیگران]] [[چشم]] دوخته است؟ همین‌که او را با نیروی [[استدلال]] کوبیدم به خود آمد و نمی‌دانست در جواب چه بگوید.<ref>{{متن حدیث|وَ قَدْ قَالَ لِي قَائِلٌ: إِنَّكَ عَلَى هَذَا اَلْأَمْرِ يَا اِبْنَ أَبِي طَالِبٍ لَحَرِيصٌ!! فَقُلْتُ: بَلْ أَنْتُمْ وَ اَللَّهِ أَحْرَصُ وَ أَبْعَدُ، وَ أَنَا أَخَصُّ وَ أَقْرَبُ، وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ حَقّاً لِي وَ أَنْتُمْ تَحُولُونَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ، وَ تَضْرِبُونَ وَجْهِي دُونَهُ. فَلَمَّا قَرَّعْتُهُ بِالْحُجَّةِ فِي اَلْمَلَإِ اَلْحَاضِرِينَ بُهِتَ لاَ يَدْرِي مَا يُجِيبُنِي بِهِ. اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَ مَنْ أَعَانَهُمْ! فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا رَحِمِي، وَ صَغَّرُوا عَظِيمَ مَنْزِلَتِيَ، وَ أَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي أَمْراً هُوَ لِي، ثُمَّ قَالُوا: أَلاَ إِنَّ فِي اَلْحَقِّ أَنْ نَأْخُذَهُ وَ فِي اَلْحَقِّ أَنْ تَتْرُكَهُ}}شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۳۰۵.</ref>
در پاسخش گفتم: به [[خدا]] [[سوگند]] شما با اینکه از ([[پیامبر]]) دورترید، حریص‌تر هستید (اما) من شایسته‌تر و نزدیکترم. من [[حق]] خود را [[طلب]] کردم و شما می‌خواهید میان من و حق من حائل و مانع شوید و مرا از آن منصرف سازید. آیا آنکه حق خویش را می‌خواهد حریص‌تر است یا آنکه به [[حق دیگران]] [[چشم]] دوخته است؟ همین‌که او را با نیروی [[استدلال]] کوبیدم به خود آمد و نمی‌دانست در جواب چه بگوید.<ref>{{متن حدیث|وَ قَدْ قَالَ لِي قَائِلٌ: إِنَّكَ عَلَى هَذَا اَلْأَمْرِ يَا اِبْنَ أَبِي طَالِبٍ لَحَرِيصٌ!! فَقُلْتُ: بَلْ أَنْتُمْ وَ اَللَّهِ أَحْرَصُ وَ أَبْعَدُ، وَ أَنَا أَخَصُّ وَ أَقْرَبُ، وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ حَقّاً لِي وَ أَنْتُمْ تَحُولُونَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ، وَ تَضْرِبُونَ وَجْهِي دُونَهُ. فَلَمَّا قَرَّعْتُهُ بِالْحُجَّةِ فِي اَلْمَلَإِ اَلْحَاضِرِينَ بُهِتَ لاَ يَدْرِي مَا يُجِيبُنِي بِهِ. اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَ مَنْ أَعَانَهُمْ! فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا رَحِمِي، وَ صَغَّرُوا عَظِيمَ مَنْزِلَتِيَ، وَ أَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي أَمْراً هُوَ لِي، ثُمَّ قَالُوا: أَلاَ إِنَّ فِي اَلْحَقِّ أَنْ نَأْخُذَهُ وَ فِي اَلْحَقِّ أَنْ تَتْرُكَهُ}}شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۳۰۵.</ref>
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش