پرش به محتوا

عام الحزن در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}}))
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[عام الحزن]]''' است. "'''[[عام الحزن]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = عام الحزن
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[عام الحزن در حدیث]] - [[عام الحزن در نهج البلاغه]] - [[عام الحزن در تاریخ اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل = عام الحزن
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[عام الحزن (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[عام الحزن در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}
در سال دهم بعثت حضرت [[ابوطالب]] {{ع}} و [[حضرت خدیجه]] {{س}} به فاصله اندکی از هم [[وفات]] کردند، این دو از حامیان و مدافعان اصلی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[اسلام]] بودند و لذا آن حضرت این سال را '''[[عام الحزن]]''' نامید. [[هجرت به طائف]] برای [[مسلمان]] کردن [[قبیله]] [[بنی ثقیف]] و [[هجرت]] [[مسلمانان]] به [[حبشه]] و [[پیمان عقبه]] از اتفاقات مهم بعد از عام الحزن است.


==مقدمه==
== مقدمه ==
*"[[عام الحزن]]" از سال‌های غم‌انگیز [[صدر اسلام]] است. که در پی [[وفات]] [[ابوطالب]] و [[خدیجه]] [[رسول خدا]]{{صل}} از این سال<ref>سال دهم بعثت.</ref> با عنوان "[[عام الحزن]]" یاد کردند. نام‌گذاری این سال بدین نام، خود، بیش از هر چیز دیگر، بیانگر خدمات [[شایسته]] و فداکاری‌های بی‌مانند آن دو بزرگوار در راه [[دین]] و [[حمایت]] از [[رسول خدا]]{{صل}} است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[عام الحزن (مقاله)|عام الحزن]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۶.</ref>.
در [[سال دهم]] از [[بعثت]] واقعه سخت و [[غم]] بار [[وفات]] [[حضرت ابوطالب]] {{ع}} پیش آمد. [[پیامبر]] مدافع بزرگ خود و [[امنیتی]] را که با حضور ایشان داشت از دست داد. [[وفات حضرت خدیجه]] {{س}} [[مصیبت]] و غم بزرگ دیگری بود که در همان ایام بر ایشان وارد شد. این دو مصیبت آن سال را بر پیامبر [[سال]] [[اندوه]] و [[عزا]] کرد و ایشان آن سال را عام الحزن نامیدند<ref>امتاع الاسماع، ج۱، ص۴۵؛ اعلام الوری، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۲؛ المناقب، ج۱، ص۱۷۴؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۰۱؛ السیرة الحلبیة، ج۲، ص۴۱.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۷۱؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[عام الحزن (مقاله)|عام الحزن]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۴۶.</ref>


==[[سال دهم بعثت]]، [[سال اندوه پیامبر]]{{صل}}==
== عام الحزن سال اندوه پیامبر {{صل}} ==
*[[سال دهم بعثت]]، سالی سخت و طاقت‌فرسا برای [[حضرت رسول]]{{صل}} بود. دو [[ماه]]<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۹؛ ابن شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۷۳؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۳۰.</ref> - و به [[نقلی]] هشت [[ماه]] و بیست و یک روز<ref>تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحقدة و امتاع، ج۱، ص۴۵.</ref> - پس از [[خروج]] از شعب، [[رسول خدا]]{{صل}} دو تکیه گاه [[توانمند]] و [[راستین]]<ref>محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، محمد جواد الحسینی الجلالی، ص۶۹-۶۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۶؛ ابوالربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله{{صل}} و الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۳۴۳.</ref> و دو اهرم قدرتمند در پیشبرد [[اهداف الهی]] را از دست داد. این حادثه به قدری بر [[رسول خدا]]{{صل}} سخت و ناگوار آمد که ایشان آن سال را سال "[[غم]] و [[اندوه]]" نامیدند<ref>تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۱، ص۴۵؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۵۳؛ ابو الفرج حلیب شافعی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۵۲۱.</ref>.
[[سال دهم بعثت]]، سالی سخت و طاقت‌فرسا برای [[حضرت رسول]] {{صل}} بود. دو [[ماه]]<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۹؛ ابن‌شهرآشوب، المناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۷۳؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۳۰.</ref> ـ و به [[نقلی]] هشت [[ماه]] و بیست و یک روز<ref>تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحقدة و امتاع، ج۱، ص۴۵.</ref> ـ پس از [[خروج]] از شعب، [[رسول خدا]] {{صل}} دو تکیه گاه [[توانمند]] و [[راستین]]<ref>محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، محمد جواد الحسینی الجلالی، ص۶۹-۶۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۶؛ ابوالربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله {{صل}} و الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۳۴۳.</ref> و دو اهرم قدرتمند در پیشبرد [[اهداف الهی]] را از دست داد. این حادثه به قدری بر [[رسول خدا]] {{صل}} سخت و ناگوار آمد که ایشان آن سال را سال "[[غم]] و [[اندوه]]" نامیدند<ref>تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۱، ص۴۵؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۵۳؛ ابو الفرج حلیب شافعی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۵۲۱.</ref>.
*در این سال، [[پیامبر]]{{صل}} عمویش [[ابوطالب]] که از [[کودکی]] عهده‌دار سرپرستی‌اش بود و از حامیان و مدافعان بزرگ [[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[بعثت]] به شمار می‌رفت را از دست داد. هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} خبر [[وفات]] [[ابوطالب]] را دریافت کرد، به شدت دلتنگ و منقلب شد و با شتاب خود را به بالینش رسانید. [[دست]] بر پیشانی او می‌کشید و می‌فرمود: "عمو [[جان]] در خردسالی تربیتم کردی، در [[یتیمی]] سرپرستی‌ام کردی و در بزرگی [[یار]] و یاورم بودی. [[خدا]] از من به تو [[پاداش]] [[خیر]] عطا فرماید"<ref>قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۳۰؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref>.
 
*اندکی قبل<ref>ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۵۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref> یا بعد از [[مرگ ابوطالب]]<ref>شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۹؛ ابن شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۷۴.</ref> [[خدیجه]]{{س}} نیز از [[دنیا]] رفت. [[خدیجه]]{{س}} از نعمت‌های ارزنده و والامقام [[آفریدگار]] برای [[پیامبر]]{{صل}} بود که مدت ۲۵ سال با [[مهربانی]] و [[دلسوزی]] از [[مشکلات]] و سختی‌هایش کاست و به [[روح]] و روان [[رسول خدا]]{{صل}}[[آرامش]] داد. در تلخ‌ترین زمان‌ها همچون فرشته‌ای او را کمک کرد و در راستای [[تبلیغ]] [[دین مبین اسلام]] و اعتلای کلمه [[توحید]] و در [[مبارزه]] سخت و پرمشقت علیه [[دشمنان]] [[یار]] و یاورش بود. از بذل [[جان]] و [[مال]] هیچ دریغ نورزید. ایشان، وزیری صادق برای [[اسلام]] و مایه تسکین [[رسول خدا]]{{صل}} بود<ref>شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۳۱.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} پیوسته از این بانو - حتی پس از وفاتش{{س}} - به [[شایستگی]] یاد می‌کرد و در ستایشش می‌فرمود: "او به من [[ایمان]] آورد، زمانی که [[مردم]] [[کافر]] بودند و تصدیقم کرد، زمانی که [[مردم]] تکذیبم می‌کردند و با مالش [[یاری]] می‌رساند، زمانی که [[مردم]] تحریمم کردند و [[خدا]] از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر [[زنان]]، نصیبم نکرد"<ref>نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۲۳؛ محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۳.</ref>.
در این سال، [[پیامبر]] {{صل}} عمویش [[ابوطالب]] که از [[کودکی]] عهده‌دار سرپرستی‌اش بود و از حامیان و مدافعان بزرگ [[رسول خدا]] {{صل}} پس از [[بعثت]] به شمار می‌رفت را از دست داد. هنگامی که [[پیامبر]] {{صل}} خبر [[وفات]] [[ابوطالب]] را دریافت کرد، به شدت دلتنگ و منقلب شد و با شتاب خود را به بالینش رسانید. [[دست]] بر پیشانی او می‌کشید و می‌فرمود: "عمو [[جان]] در خردسالی تربیتم کردی، در [[یتیمی]] سرپرستی‌ام کردی و در بزرگی [[یار]] و یاورم بودی. [[خدا]] از من به تو [[پاداش]] [[خیر]] عطا فرماید"<ref>قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۳۰؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref>.
*مؤرخان، [[سال]] وقوع این رخداد که [[سال دهم بعثت]] و پس از [[خروج]] از [[شعب ابی‌طالب]] بوده، [[اتفاق نظر]] دارند؛ اما در روز و [[ماه]] [[وفات]] این دو بزرگوار و نیز فاصله زمانی بین [[وفات]] آنها به شدت [[اختلاف]] وجود دارد. [[منابع روایی]] و [[تاریخی]]؛ اول ذی‌القعده<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۶؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۹۹.</ref>، نیمه [[شوال]]<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۷؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۹۹.</ref> و نیمه اول [[رمضان]]<ref>شیخ مفید، مسار الشیعه فی مختصر تواریخ الشریعه، ص۲۲-۲۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵؛ ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، ص۵۱۳.</ref>، را روز و [[ماه]] [[وفات]] [[ابوطالب]] یاد کرده‌اند. [[وفات خدیجه]]{{س}} را نیز سه<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۶؛ ابن شهر آشوب، المناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۷۴؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۳۲.</ref>، سی<ref>تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحقدة و امتاع، ج۱، ص۴۵.</ref>، سی و پنج<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۶؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحقدة و امتاع، ج۱، ص۴۵.</ref>، پنجاه و پنج روز<ref>تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۱، ص۴۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۶.</ref> پس از این [[تاریخ]] عنوان کرده‌اند. همچنین در تقدم و تأخر [[وفات]] آنها از یکدیگر نیز [[اختلاف]] است. عده‌ای [[وفات]] [[ابوطالب]] را مقدم دانسته‌اند<ref>ابن شهر آشوب، المناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۷۴؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۹؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحقدة و امتاع، ج۱، ص۴۵.</ref> و عده‌ای نیز [[وفات حضرت خدیجه]]{{س}} را<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷.</ref>
 
*پس از [[وفات]] این دو [[یار]] [[عزیز]] و شفیق، [[مصیبت‌ها]] و محنت‌های پی در پی عرصه را بر [[حضرت]]{{صل}}، سخت تنگ کرد. [[مصیبت‌ها]] از هر سوی بر [[حضرت]] فزونی گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۶.</ref>. از [[هند بن ابی‌هاله اسدی]] [[نقل]] شده: "وقتی [[ابوطالب]] از [[دنیا]] رفت آن [[حضرت]] به شدت مورد اذیت و [[آزار]] [[قریش]] قرار گرفت تا جایی که فرمود: "ای عمو! چه زود جای خالی تو را [[احساس]] کردیم.
اندکی قبل<ref>ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۵۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref> یا بعد از [[مرگ ابوطالب]]<ref>شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۹؛ ابن‌شهرآشوب، المناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۷۴.</ref> [[خدیجه]] {{س}} نیز از [[دنیا]] رفت. [[خدیجه]] {{س}} از نعمت‌های ارزنده و والامقام [[آفریدگار]] برای [[پیامبر]] {{صل}} بود که مدت ۲۵ سال با [[مهربانی]] و [[دلسوزی]] از [[مشکلات]] و سختی‌هایش کاست و به [[روح]] و روان [[رسول خدا]] {{صل}}[[آرامش]] داد. در تلخ‌ترین زمان‌ها همچون فرشته‌ای او را کمک کرد و در راستای [[تبلیغ]] [[دین مبین اسلام]] و اعتلای کلمه [[توحید]] و در [[مبارزه]] سخت و پرمشقت علیه [[دشمنان]] [[یار]] و یاورش بود. از بذل [[جان]] و [[مال]] هیچ دریغ نورزید. ایشان، وزیری صادق برای [[اسلام]] و مایه تسکین [[رسول خدا]] {{صل}} بود<ref>شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۳۱.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} پیوسته از این بانو ـ حتی پس از وفاتش {{س}} ـ به [[شایستگی]] یاد می‌کرد و در ستایشش می‌فرمود: "او به من [[ایمان]] آورد، زمانی که [[مردم]] [[کافر]] بودند و تصدیقم کرد، زمانی که [[مردم]] تکذیبم می‌کردند و با مالش [[یاری]] می‌رساند، زمانی که [[مردم]] تحریمم کردند و [[خدا]] از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر [[زنان]]، نصیبم نکرد"<ref>نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۲۳؛ محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۳.</ref>.
*[[صله رحم]] تو برایت مفید باشد و [[خداوند]] به تو جزای خیر [[عنایت]] فرماید"<ref>شیخ طوسی، امالی، ص۴۶۳.</ref>. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در [[وصف]] این ایام [[روایت]] شده: "[[قریش]] از من واهمه داشتند تا آن هنگام که [[ابوطالب]] از [[دنیا]] رفت"<ref>{{متن حدیث| مَا زَالَتْ قُرَيْشٌ كَاعَّةً عَنِّي حَتَّى مَاتَ أَبُو طَالِب‏}}؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۱۷؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۵۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[عام الحزن (مقاله)|عام الحزن]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۷-۴۹.</ref>.
 
مؤرخان در [[سال]] وقوع این رخداد که [[سال دهم بعثت]] و پس از [[خروج]] از [[شعب ابی‌طالب]] بوده، [[اتفاق نظر]] دارند؛ اما در روز و [[ماه]] [[وفات]] این دو بزرگوار و نیز فاصله زمانی بین [[وفات]] آنها به شدت [[اختلاف]] وجود دارد. [[منابع روایی]] و [[تاریخی]]؛ اول ذی‌القعده<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۶؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۹۹.</ref>، نیمه [[شوال]]<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۷؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۹۹.</ref> و نیمه اول [[رمضان]]<ref>شیخ مفید، مسار الشیعه فی مختصر تواریخ الشریعه، ص۲۲-۲۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵؛ ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، ص۵۱۳.</ref> را روز و [[ماه]] [[وفات]] [[ابوطالب]] یاد کرده‌اند. [[وفات خدیجه]] {{س}} را نیز سه<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۶؛ ابن‌شهرآشوب، المناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۷۴؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۳۲.</ref>، سی<ref>تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحقدة و امتاع، ج۱، ص۴۵.</ref>، سی و پنج<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۶؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحقدة و امتاع، ج۱، ص۴۵.</ref> و پنجاه و پنج روز<ref>تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۱، ص۴۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۶.</ref> پس از این [[تاریخ]] عنوان کرده‌اند. همچنین در تقدم و تأخر [[وفات]] آنها از یکدیگر نیز [[اختلاف]] است. عده‌ای [[وفات]] [[ابوطالب]] را مقدم دانسته‌اند<ref>ابن‌شهرآشوب، المناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۷۴؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۹؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحقدة و امتاع، ج۱، ص۴۵.</ref> و عده‌ای نیز [[وفات حضرت خدیجه]] {{س}} را<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷.</ref>
 
پس از [[وفات]] این دو یار عزیز و شفیق، [[مصیبت‌ها]] و محنت‌های پی در پی عرصه را بر [[حضرت]] {{صل}}، سخت تنگ کرد. [[مصیبت‌ها]] از هر سوی بر حضرت فزونی گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۶.</ref>. از [[هند بن ابی‌هاله اسدی]] [[نقل]] شده: "وقتی [[ابوطالب]] از [[دنیا]] رفت آن حضرت به شدت مورد اذیت و [[آزار]] [[قریش]] قرار گرفت تا جایی که فرمود: "ای عمو! چه زود جای خالی تو را [[احساس]] کردیم. [[صله رحم]] تو برایت مفید باشد و [[خداوند]] به تو جزای خیر [[عنایت]] فرماید"<ref>شیخ طوسی، امالی، ص۴۶۳.</ref>. از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در وصف این ایام [[روایت]] شده: "[[قریش]] از من واهمه داشتند تا آن هنگام که [[ابوطالب]] از [[دنیا]] رفت"<ref>{{متن حدیث|مَا زَالَتْ قُرَيْشٌ كَاعَّةً عَنِّي حَتَّى مَاتَ أَبُو طَالِب‏}}؛ قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۱۷؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۵۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[عام الحزن (مقاله)|عام الحزن]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۷-۴۹.</ref>
 
== اتفاقات پس از عام الحزن ==
=== هجرت به طائف و حبشه ===
{{اصلی|هجرت به طائف|هجرت به حبشه}}
پس از این حوادث ناگوار حضرت به [[طائف]] رفت تا [[بنی ثقیف]] را به [[اسلام]] دعوت کند و پس از آن، [[مسلمانان]] [[مکه]] به [[حبشه]] [[هجرت]] کردند.
 
=== پیمان عقبه ===
{{اصلی|بیعت عقبه اول}}
در این شرایط بسیار سخت بود که راهی باز شد، دو تن از [[مردم مدینه]] به نام‌های [[اسعد بن زراره]] و "ذکوان بن عبد القیس" به [[مکه]] آمده بودند تا از بزرگان این [[شهر]]، هم‌پیمانانی بیابند، از کمک ایشان در [[جنگ‌های داخلی]] [[شهر مدینه]] بهره‌مند گردند. آن دو به [[دیدار]] [[عتبه]] بزرگ قریش و [[رئیس]] [[بنی امیه]] رفته بودند. او جواب داده بود ما چنان به [[مشکلات]] داخلی خود گرفتاریم که [[فرصت]] رسیدن به بیرون را نداریم. سپس داستان [[دین جدید]] و [[پیامبر]] آن، که همه [[زندگی]] [[قبیله]] را به هم ریخته است را برای او گفت، او را از برخورد با پیامبر برحذر داشت. [[اسعد]] و ذکوان نتوانستند به این هشدار عمل کنند، سرانجام [[توفیق]] یافتند به محضر پیامبر مشرف شده و گمشده خود را در [[شخصیت]] ایشان یافتند، [[مسلمان]] شدند. این حادثه در [[سال دهم بعثت]] اتفاق افتاد.
 
سال بعد این [[جمعیت]]، شش نفر شده بود. پیامبر {{صل}} پس از [[دعوت]] آنان به [[پرستش]] [[خداوند]]، عرضه [[اسلام]] برای ایشان [[قرآن]] [[تلاوت]] فرمود. این [[خزرجیان]] هم شیفته شده، [[ایمان]] آوردند. در بازگشت به مدینه، خبر اسلام و پیامبر آن را به [[مردم]] شهر خودشان رسانیده و [[دعوت به اسلام]] را نشر کردند<ref>السیرة النبویة، ج۱، ص۴۲۸؛ اعلام الوری، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۰؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۵۲؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۵۶؛ المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۳۶۲، ش۸۴۹؛ دلائل النبوة (ابونعیم)، ج۱، ص۳۰۶.</ref>. در سال بعد یعنی دوازدهمین سال از [[بعثت]]، [[دوازده تن]] از مردم مدینه به مکه آمدند. اولین بار اینان در [[عقبه]]<ref>عقبه جایگاه رجم شیطان در مناسک حج است. (معجم البلدان، ج۴، ص۱۳۴).</ref> با [[پیامبر]] بر [[اسلام]] [[بیعت]] کردند. متن [[پیمان]] آنان چنین بود: «به [[خدا]] [[شرک]] نورزیم، دزدی و [[زنا]] نکنیم. [[فرزندان]] خود را نکشیم، به یکدیگر [[تهمت]] نزنیم، از هر کار [[زشتی]] [[پرهیز]] کنیم، در [[کارهای نیک]] و معروف [[نافرمانی]] نکنیم»<ref>السیرة النبویة، ج۱، ص۴۳۳؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۵۶؛ الطبقات الکبری، ج۱‌ص۱۷۱؛ الاستیعاب، ج۲، ص۱۸۶۲؛ اسدالغابة، ج۵، ص۳۴۵؛ ج۶، ص۱۴۹؛ سنن الکبری، ج۶، ص۴۸۸، ش۱۱۵۸۹.</ref>. در پایان پیمان هم پیامبر فرمودند: «اگر به این پیمان عمل کنید، [[اهل بهشت]] هستید».
 
بعد از این پیمان، همگی به همراه [[مصعب بن عمیر]] به عنوان [[معلم قرآن]] و [[دین]] به [[مدینه]] بازگشتند و از آن سال به بعد اسلام به دست آنها در [[شهر مدینه]] گسترش یافت. [[مسلمانان]] مدینه به [[شهر مکه]] آمده و با [[پیامبر اسلام]] هم‌پیمان شده و با ایشان بیعت کردند و از او [[دعوت]] کردند که به شهر مدینه [[هجرت]] کنند<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۷۵.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[هجرت به طائف]]
* [[هجرت به حبشه]]
* [[بیعت عقبه اول]]
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[عام الحزن (مقاله)|عام الحزن]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[عام الحزن (مقاله)|عام الحزن]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
# [[پرونده:IM010213.jpg|22px]] [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|'''جانشین پیامبر''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:تاریخ پیامبر خاتم]]
[[رده:عام الحزن]]
[[رده:مدخل‌های تلخیص شده]]
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش