پرش به محتوا

رابطه قرآن با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۷: خط ۲۷:
[[پرونده:11538.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]]
[[پرونده:11538.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[ تفسیر قرآن مهر (کتاب)| تفسیر قرآن مهر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[ تفسیر قرآن مهر (کتاب)| تفسیر قرآن مهر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::*«قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سوره قصص به عدم حضور پیامبر {{صل}} در وقایع تاریخی و اخبار دقیق او از آنها برای بیدار باش و هوشیاری مردم اشاره می‌کند و می‌فرماید: و [تو] در جانب غربی نبودی هنگامی که کار (نبوّت) را با موسی تمام کردیم؛ و از گواهان (حاضرنیز) نبودی.* و لیکن ما گروه‌هایی را پدید آوردیم، و دوران (عمر) آنان طولانی شد؛ و در [میان ساکنان مَدْین اقامت نداشتی، (تا از حال آنان آگاه شوی و) آیات ما را بر آنان (: مشرکان مکه) بخوانی [و پیروی کنی؛] و لیکن ما فرستنده (تو) بودیم.* و (تو) در جانب (کوه) طور نبودی، هنگامی که (موسی را) ندا دادیم؛ و لیکن (تو را آگاه کردیم) به خاطر این که رحمتی از سوی پروردگارت باشد تا قومی را هشدار دهی که پیش از تو هیچ هشدارگری برای آنان نیامده است؛ باشد که آنان متذکّر شوند. بنابراین:
::::::*«قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سوره قصص به عدم حضور [[پیامبر]]{{صل}} در وقایع تاریخی و اخبار دقیق او از آنها برای بیدار باش و هوشیاری مردم اشاره می‌کند و می‌فرماید: و تو در جانب غربی نبودی هنگامی که کار نبوّت را با موسی تمام کردیم؛ و از گواهان حاضر نیز نبودی. ولیکن ما گروه‌هایی را پدید آوردیم، و دوران عمر آنان طولانی شد؛ و در میان ساکنان مَدْین اقامت نداشتی، تا از حال آنان آگاه شوی و آیات ما را بر مشرکان مکه بخوانی و پیروی کنی؛ و لیکن ما فرستنده تو بودیم. و تو در جانب کوه طور نبودی، هنگامی که موسی را ندا دادیم؛ و لیکن تو را آگاه کردیم به خاطر این که رحمتی از سوی پروردگارت باشد تا قومی را هشدار دهی که پیش از تو هیچ هشدارگری برای آنان نیامده است؛ باشد که آنان متذکّر شوند. بنابراین:
 
:::::#قرآن کریم در سوره‌های مختلف از جمله سوره قصص، سرگذشت موسی و فرعون را بیان کرده و گاهی صحنه‌هایی را بیان کرده که هیچ کس در آن صحنه حضور نداشته است؛ برای مثال، گفت‌وگوی خدا با موسی از میان درخت درشب تاریک و نیز ماجرای گفت‌وگوی موسی و شعیب در مدین و امثال آن را به طور دقیق و ریز بیان کرده است که این نوعی اخبار غیبی و رازگویی است.
:::::#قرآن کریم در سوره‌های مختلف از جمله سوره قصص، سرگذشت موسی و فرعون را بیان کرده و گاهی صحنه‌هایی را بیان کرده که هیچ کس در آن صحنه حضور نداشته است؛ برای مثال، گفت‌وگوی خدا با موسی از میان درخت درشب تاریک و نیز ماجرای گفت‌وگوی موسی و شعیب در مدین و امثال آن را به طور دقیق و ریز بیان کرده است که این نوعی اخبار غیبی و رازگویی است.
:::::#قرآن اخبار صحنه‌هایی را بیان کرده که حدود دوهزار سال از آنها می‌گذشته و [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} درآن صحنه‌ها نبوده و از آنها اطلاعی نداشته است، و همین مطلب دلیل رازگویی و حقانیّت قرآن و پیامبر {{صل}} است که مطالبی را بیان می‌کند که جز از راه وحی قابل دست‌رسی نیست.  
:::::#قرآن اخبار صحنه‌هایی را بیان کرده که حدود دوهزار سال از آنها می‌گذشته و [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} درآن صحنه‌ها نبوده و از آنها اطلاعی نداشته است، و همین مطلب دلیل رازگویی و حقانیّت قرآن و [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} است که مطالبی را بیان می‌کند که جز از راه وحی قابل دست‌رسی نیست.  
:::::#هدف بیان این قصه‌ها و اخبار غیبی آن است که مشرکان مکه و مخالفان اسلام آنها را بشنوند و به حقانیّت پیامبر و قرآن پی‌ببرند و از خواب غفلت بیدار شوند و این رحمتی دیگر از جانب خداست که می‌خواهد مردم را هدایت کند.
:::::#هدف بیان این قصه‌ها و اخبار غیبی آن است که مشرکان مکه و مخالفان اسلام آنها را بشنوند و به حقانیّت پیامبر و قرآن پی‌ببرند و از خواب غفلت بیدار شوند و این رحمتی دیگر از جانب خداست که می‌خواهد مردم را هدایت کند.
:::::#در این آیات بیان شده که هیچ هشدارگری قبل از پیامبر {{صل}} برای مردم مکه (معاصر پیامبر {{صل}}) نیامده است؛ چراکه صدها سال از عصر ابراهیم و اسماعیل و مسیح {{ع}} می‌گذشت و در مکه پیامبری مبعوث نشده بود و در نتیجه مردم مکه گرفتار جهل و فساد و شرک شده بودند.  
:::::#در این آیات بیان شده که هیچ هشدارگری قبل از [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} برای مردم مکه معاصر [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} نیامده است؛ چراکه صدها سال از عصر ابراهیم و اسماعیل و مسیح {{ع}} می‌گذشت و در مکه پیامبری مبعوث نشده بود و در نتیجه مردم مکه گرفتار جهل و فساد و شرک شده بودند.  
::::::در نتیجه:
::::::در نتیجه:
:::::#اخبار غیبی پیامبر {{صل}} دلیل حقانیت او و قرآن است.
:::::#اخبار غیبی [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} دلیل حقانیت او و قرآن است.
:::::#اخبار غیبی و هشدارگری پیامبران، رحمتی از جانب خداست؛ از آنها برای غفلت‌زدایی و بیداری استفاده کنید»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۵، ص۳۱۰]</ref>.
:::::#اخبار غیبی و هشدارگری پیامبران، رحمتی از جانب خداست؛ از آنها برای غفلت‌زدایی و بیداری استفاده کنید»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۵، ص۳۱۰]</ref>.
::::::*«قرآن کریم در آیه صد و دوم با اشاره به وحیانی بودن و نکات غیبی سرگذشت یوسف می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ]]}}﴾}}<ref>«(اى پيامبر) اين از خبرهاى نهانى است كه به تو وحى مى‏‌كنيم و تو هنگامى كه (برادران يوسف) بر كار خود هم‏داستان شدند و نيرنگ مى‌‏باختند نزد آنها نبودى»؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۲.</ref> این آیه اشاره دارد که داستان [[حضرت یوسف]] {{ع}} ریشه وحیانی دارد؛ زیرا نکته‌های ظریفی را بیان کرده که اگر خدای متعال بیان نمی‌کرد، هیچ کس از آن‌ها آگاهی نداشت. در نتیجه:
::::::*«قرآن کریم در آیه صد و دوم با اشاره به وحیانی بودن و نکات غیبی سرگذشت یوسف می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ]]}}﴾}}<ref>«(اى پيامبر) اين از خبرهاى نهانى است كه به تو وحى مى‏‌كنيم و تو هنگامى كه (برادران يوسف) بر كار خود هم‏داستان شدند و نيرنگ مى‌‏باختند نزد آنها نبودى»؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۲.</ref> این آیه اشاره دارد که داستان [[حضرت یوسف]] {{ع}} ریشه وحیانی دارد؛ زیرا نکته‌های ظریفی را بیان کرده که اگر خدای متعال بیان نمی‌کرد، هیچ کس از آن‌ها آگاهی نداشت. در نتیجه:
خط ۴۰: خط ۳۹:
:::::#قصه‌های قرآن را اخبار غیبی بدانید (نه داستان‌های غیرواقعی و اساطیری)»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۰، ص۱۷۵]</ref>.
:::::#قصه‌های قرآن را اخبار غیبی بدانید (نه داستان‌های غیرواقعی و اساطیری)»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۰، ص۱۷۵]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. آقای محمد صادق عظیمی؛}}
{{جمع شدن|۲. آقای محمد صادق عظیمی؛}}
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]]
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]]
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«یکی از معتبرترین خاستگاه علوم [[اهل‌بیت]]{{عم}}، قرآن کریم است. این کتاب آسمانی، سرچشمه تمامی احکام شریعت و مهم‌ترین منبع علوم و معارف اسلامی است، لیکن همه کس نمی‌تواند به عمق و باطن آن دست یابد و حقایق علمی آن را کشف کند. تنها کسانی که بعد از [[رسول اعظم]]{{صل}} به تمام قرآن آشنایند و از ظاهر و باطن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، و مطلق و مقیدش آگاهی دارند، [[ائمه]]{{عم}} و [[پیشوایان معصوم]] هستند. با این تفاوت که [[پیامبر]]{{صل}} به‌ طور مستقیم از نور [[وحی]] برخوردار بود و از این راه با تأویل آیات و حقایق قرآنی آشنا می‌شد ولی [[امامان]]  [[معصوم]]{{عم}} از وحی برخوردار نیستند و لذا با هدایت‌های [[پیامبر]]{{صل}} و تأییدات ویژه خدای متعال که از لوازم شایستگی برای تصدی مقام [[امامت]] می‌باشد، از حقایق قرآنی آگاه می‌شدند.
::::::«یکی از معتبرترین خاستگاه علوم [[اهل‌بیت]]{{عم}}، قرآن کریم است. این کتاب آسمانی، سرچشمه تمامی احکام شریعت و مهم‌ترین منبع علوم و معارف اسلامی است، لیکن همه کس نمی‌تواند به عمق و باطن آن دست یابد و حقایق علمی آن را کشف کند. تنها کسانی که بعد از [[رسول اعظم]]{{صل}} به تمام قرآن آشنایند و از ظاهر و باطن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، و مطلق و مقیدش آگاهی دارند، [[ائمه]]{{عم}} و [[پیشوایان معصوم]] هستند. با این تفاوت که [[پیامبر]]{{صل}} به‌ طور مستقیم از نور [[وحی]] برخوردار بود و از این راه با تأویل آیات و حقایق قرآنی آشنا می‌شد ولی [[امامان]]  [[معصوم]]{{عم}} از وحی برخوردار نیستند و لذا با هدایت‌های [[پیامبر]]{{صل}} و تأییدات ویژه خدای متعال که از لوازم شایستگی برای تصدی مقام [[امامت]] می‌باشد، از حقایق قرآنی آگاه می‌شدند.
::::::[[فضل بن شاذان]] می‌گوید: قرآن به تمام و کمال و با همه حلال و حرام خود، بدون هیچ اختلاف و نزاعی، نزد [[ائمه]]{{عم}} که درود خداوند بر ایشان باد موجود است. [[ابن قبه رازی]] نیز بعد از نقل [[حدیث ثقلین]]، می‌گوید: از این حدیث دانستیم که عترت از قرآن جدا ناشدنی است و تمسک به آن سبب نجات از گمراهی است. بنابراین، تمسک به عترت واجب است، چنان‌که واجب است آنها، عالم به قرآن باشند، ناسخ‌اش را از منسوخ، خاص‌اش را از عام، مستحب‌اش را از واجب و محکم‌اش را از متشابه، باز شناسند. و نیز نسبت به قرآن امین باشند تا هر چیزی را در جای که خدا مقرر فرموده است، قرار دهند و مقدم را مؤخر و مؤخر را مقدم نسازند. در تأیید این مطلب ::::::روایاتی فراوانی نیز وجود دارد که به عنوان نمونه دو روایت نقل می‌شود:
::::::[[فضل بن شاذان]] می‌گوید: قرآن به تمام و کمال و با همه حلال و حرام خود، بدون هیچ اختلاف و نزاعی، نزد [[ائمه]]{{عم}} که درود خداوند بر ایشان باد موجود است. [[ابن قبه رازی]] نیز بعد از نقل [[حدیث ثقلین]]، می‌گوید: از این حدیث دانستیم که عترت از قرآن جدا ناشدنی است و تمسک به آن سبب نجات از گمراهی است. بنابراین، تمسک به عترت واجب است، چنان‌که واجب است آنها، عالم به قرآن باشند، ناسخ‌اش را از منسوخ، خاص‌اش را از عام، مستحب‌اش را از واجب و محکم‌اش را از متشابه، باز شناسند. و نیز نسبت به قرآن امین باشند تا هر چیزی را در جای که خدا مقرر فرموده است، قرار دهند و مقدم را مؤخر و مؤخر را مقدم نسازند. در تأیید این مطلب.
:::::#[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمود: هیچ آیه از قرآن بر [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] نیامد مگر آنکه آن را بر من خوانده و املا نمود و من آن را با خط خود نوشتم، پیامبر{{صل}} تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم متشابه و عام و خاص آن را به من آموخت.
::::::روایاتی فراوانی نیز وجود دارد که به عنوان نمونه دو روایت نقل می‌شود:
:::::#[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمود: هیچ آیه از قرآن بر [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] نیامد مگر آنکه آن را بر من خوانده و املا نمود و من آن را با خط خود نوشتم، [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم متشابه و عام و خاص آن را به من آموخت.
:::::#[[جابر]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده که فرمود: هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که از ظاهر و باطن قرآن به طور کامل آگاه است، مگر اوصیا و جانشینان پیامبر. از این روایات و سخنان بزرگان امامیه، استفاده می‌شود که یکی از مصادر علوم و معارف [[اهل‌بیت]]{{عم}} قرآن مجید است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۷۱.</ref>.
:::::#[[جابر]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده که فرمود: هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که از ظاهر و باطن قرآن به طور کامل آگاه است، مگر اوصیا و جانشینان پیامبر. از این روایات و سخنان بزرگان امامیه، استفاده می‌شود که یکی از مصادر علوم و معارف [[اهل‌بیت]]{{عم}} قرآن مجید است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۷۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۵۳: خط ۵۴:
::::::«اولین منبع علم [[ائمه]] {{ع}} به حقیقت کتاب خداوند است که [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} در حالات مختلف از آن استفاده می‌کردند. قرآن کتابی است که در عالم اسفل به صورت الفاظ ظهور یافته است. این کتاب معجزه الهی است که حقیقت ساری آن در [[لوح محفوظ]] و [[کتاب مبین]] نهفته است و تنها انسان‌هایی به حقیقت آن راه پیدا می‌کنند که به طور کلی طاهر و پاک باشند و به طهارت کبری رسیده باشند. (...) [[ائمه]] با اتصال به حقیقت الهی آن به بسیاری از علوم غیبی که با چشم عادی نمی‌توانند آن را پیدا کنند، دست یافته‌اند و این آگاهی کامل از قرآن به گونه‌ای است که تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه آن را به خوبی می‌دانند. قرآن مجید می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}﴾}}<ref>  و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس ؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> از این آیه استفاده می‌شود که کسی وجود دارد که تمام علم کتاب نزد اوست»<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۰.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%B9%D9%82%D9%84_%D9%88_%D9%86%D9%82%D9%84_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) علم ائمه از نظر عقل و نقل؛ ص: ۶۲]</ref>.
::::::«اولین منبع علم [[ائمه]] {{ع}} به حقیقت کتاب خداوند است که [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} در حالات مختلف از آن استفاده می‌کردند. قرآن کتابی است که در عالم اسفل به صورت الفاظ ظهور یافته است. این کتاب معجزه الهی است که حقیقت ساری آن در [[لوح محفوظ]] و [[کتاب مبین]] نهفته است و تنها انسان‌هایی به حقیقت آن راه پیدا می‌کنند که به طور کلی طاهر و پاک باشند و به طهارت کبری رسیده باشند. (...) [[ائمه]] با اتصال به حقیقت الهی آن به بسیاری از علوم غیبی که با چشم عادی نمی‌توانند آن را پیدا کنند، دست یافته‌اند و این آگاهی کامل از قرآن به گونه‌ای است که تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه آن را به خوبی می‌دانند. قرآن مجید می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}﴾}}<ref>  و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس ؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> از این آیه استفاده می‌شود که کسی وجود دارد که تمام علم کتاب نزد اوست»<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۰.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D9%86%D8%B8%D8%B1_%D8%B9%D9%82%D9%84_%D9%88_%D9%86%D9%82%D9%84_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) علم ائمه از نظر عقل و نقل؛ ص: ۶۲]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۴.پژوهشگران وبگاه پرسمان.}}
{{جمع شدن|۴.پژوهشگران وبگاه پرسمان.}}
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
خط ۵۸: خط ۶۰:
::::::«خداوند متعال می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}}<ref>«و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است»؛ سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> و فرمود: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ‏}}﴾}}<ref>«هیچ جنبنده‏‌ای در زمین، و هیچ پرنده‌‏ای که با دو بال خود پرواز می‏‌کند، نیست مگر اینکه امتّ‌هایی همانند شما هستند. ما هیچ چیز را در این کتاب، فرو گذار نکردیم؛ سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور می‏‌گردند»؛ سوره انعام، آیه ۳۸.</ref> طبق این دو آیه، تمام حقایق عالم در قرآن کریم ثبت می‌باشند و قرآن کریم شامل علوم اوّلین و آخرین می‌باشد؛ پس رسول خدا هم که عالم به این کتاب می‌باشد، عالم به تمام حقایق عالم خلقت است؛ لکن به تعلیم خدا و از راه قرآن کریم و نه به صورت استقلالی؛ لذا اگر رسول خدا بگوید من هیچ علم غیبی ندارم، درست است چون قرآن کریم، بالذّات علم خداست نه علم رسول خدا ولی به تعلیم الهی علم آن حضرت نیز می‌باشد»<ref>[http://www.porseshkadeh.com/Question/36852/%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%84%D8%B2%D9%88%D9%85-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%DB%8C%D8%A7-%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C وبگاه پرسمان]</ref>.
::::::«خداوند متعال می‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}}<ref>«و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است»؛ سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> و فرمود: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ‏}}﴾}}<ref>«هیچ جنبنده‏‌ای در زمین، و هیچ پرنده‌‏ای که با دو بال خود پرواز می‏‌کند، نیست مگر اینکه امتّ‌هایی همانند شما هستند. ما هیچ چیز را در این کتاب، فرو گذار نکردیم؛ سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور می‏‌گردند»؛ سوره انعام، آیه ۳۸.</ref> طبق این دو آیه، تمام حقایق عالم در قرآن کریم ثبت می‌باشند و قرآن کریم شامل علوم اوّلین و آخرین می‌باشد؛ پس رسول خدا هم که عالم به این کتاب می‌باشد، عالم به تمام حقایق عالم خلقت است؛ لکن به تعلیم خدا و از راه قرآن کریم و نه به صورت استقلالی؛ لذا اگر رسول خدا بگوید من هیچ علم غیبی ندارم، درست است چون قرآن کریم، بالذّات علم خداست نه علم رسول خدا ولی به تعلیم الهی علم آن حضرت نیز می‌باشد»<ref>[http://www.porseshkadeh.com/Question/36852/%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%84%D8%B2%D9%88%D9%85-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D9%87-%DB%8C%D8%A7-%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C وبگاه پرسمان]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش‌های وابسته}}
۱۱۵٬۱۸۲

ویرایش