پرش به محتوا

برخورد با مسیحیان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شکوه' به 'شکوه'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] ==منابع== +]] {{پایان مدخل‌های وابسته}} ==منابع==))
جز (جایگزینی متن - 'شکوه' به 'شکوه')
خط ۱۹: خط ۱۹:


==پس از هجرت==
==پس از هجرت==
ساکنان [[نجران]] در [[عربستان]] [[مسیحی]] بودند. [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان نامه‌ای نوشت و ایشان را به کلمه [[توحید]] و [[اسلام]] فرا خواند. گروهی از [[کشیشان]] و اسقف‌های مسیحی به همراه شماری از [[مسیحیان]] آن منطقه، برای [[احتجاج]] و تحقیق به [[مدینه]] آمدند. آنها وارد [[مسجد پیامبر]] شدند و رو به [[شرق]]، [[مراسم]] [[نماز]] خاص خود را به جای آوردند. [[حضرت]] امر کرد تا کسی مزاحمشان نشود. آنان سپس با آوردن دلیل و [[حجت]] برای [[پیامبر]]، از [[عقاید]] خود درباره [[مسیح]] و [[تثلیث]] [[دفاع]] کردند و حضرت به آنان پاسخ داد<ref>سیرت رسول الله، ج۳، ص۱۱۸.</ref>. سرانجام از پیامبر خواستند به [[مباهله]]<ref>مباهله آن است که دو گروه مدعی حقانیت، یکدیگر را نفرین کنند و از خدا بخواهند گروه باطل نابود شود.</ref> تن دهد. رسول خدا{{صل}} پذیرفت و همراه با پسرعمو و دامادش، [[علی بن ابی طالب]]، دخترش، [[فاطمه زهرا]]{{س}} و نوادگانش، حسن و حسین{{عم}} در [[مجلسی]] که به همین منظور برپا شده بود، شرکت کرد، ولی مسیحیان با [[مشاهده]] [[شکوه]] و [[معنویت]] آنان، از مباهله منصرف شدند. پس میان آنان و پیامبر قراردادی بسته شد که بر اساس آن، مقرر گردید سالانه [[جزیه]] بپردازند، از فرستادگان [[رسول الله]]{{صل}} در منطقه خود [[پذیرایی]] کنند و [[سوگند]] یاد کردند [[مسلمانان]] را در دینشان [[گمراه]] نسازند و [[معامله]] ربوی هم انجام ندهند. در مقابل، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[امنیت]] جانی و [[مالی]] آنان را تضمین کرد<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۴۶. همین منبع می‌افزاید عمر در زمان حکومت خود، مسیحیان را از نجران بیرون راند، ولی پس از مدتی پشیمان شد و از آنها خواست بازگردند، ولی آنها بازنگشتند.</ref>.
ساکنان [[نجران]] در [[عربستان]] [[مسیحی]] بودند. [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان نامه‌ای نوشت و ایشان را به کلمه [[توحید]] و [[اسلام]] فرا خواند. گروهی از [[کشیشان]] و اسقف‌های مسیحی به همراه شماری از [[مسیحیان]] آن منطقه، برای [[احتجاج]] و تحقیق به [[مدینه]] آمدند. آنها وارد [[مسجد پیامبر]] شدند و رو به [[شرق]]، [[مراسم]] [[نماز]] خاص خود را به جای آوردند. [[حضرت]] امر کرد تا کسی مزاحمشان نشود. آنان سپس با آوردن دلیل و [[حجت]] برای [[پیامبر]]، از [[عقاید]] خود درباره [[مسیح]] و [[تثلیث]] [[دفاع]] کردند و حضرت به آنان پاسخ داد<ref>سیرت رسول الله، ج۳، ص۱۱۸.</ref>. سرانجام از پیامبر خواستند به [[مباهله]]<ref>مباهله آن است که دو گروه مدعی حقانیت، یکدیگر را نفرین کنند و از خدا بخواهند گروه باطل نابود شود.</ref> تن دهد. رسول خدا{{صل}} پذیرفت و همراه با پسرعمو و دامادش، [[علی بن ابی طالب]]، دخترش، [[فاطمه زهرا]]{{س}} و نوادگانش، حسن و حسین{{عم}} در [[مجلسی]] که به همین منظور برپا شده بود، شرکت کرد، ولی مسیحیان با [[مشاهده]] شکوه و [[معنویت]] آنان، از مباهله منصرف شدند. پس میان آنان و پیامبر قراردادی بسته شد که بر اساس آن، مقرر گردید سالانه [[جزیه]] بپردازند، از فرستادگان [[رسول الله]]{{صل}} در منطقه خود [[پذیرایی]] کنند و [[سوگند]] یاد کردند [[مسلمانان]] را در دینشان [[گمراه]] نسازند و [[معامله]] ربوی هم انجام ندهند. در مقابل، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[امنیت]] جانی و [[مالی]] آنان را تضمین کرد<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۴۶. همین منبع می‌افزاید عمر در زمان حکومت خود، مسیحیان را از نجران بیرون راند، ولی پس از مدتی پشیمان شد و از آنها خواست بازگردند، ولی آنها بازنگشتند.</ref>.


[[یعقوبی]] می‌افزاید:
[[یعقوبی]] می‌افزاید:
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش