پرش به محتوا

ابودرداء انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل = ابودرداء انصاری | مداخل مرتبط = [[ابودرداء انصاری در قرآن]] - [[ابودرداء انصاری در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابودرداء انصاری در قرآن]] - [[ابودرداء انصاری در تاریخ اسلامی]]</div>
{{جعبه اطلاعات اصحاب
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| نام = ابودرداء انصاری
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر نمادین دمشق.jpg   
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر کهنی از شهر دمشق
| نام کامل = عویمر بن ‌زید بن ‌قیس‌ بن ‌عایشه
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = ابودرداء 
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = [[خزرج]]
| از تیره = [[بنی‌عامر]] 
| پدر = [[زید بن ‌قیس‌ بن ‌عایشه]]
| مادر = [[محبه بنت واقد بن عمرو]]   
| همسر =     
| پسر = {{فهرست جعبه| [[درداء بن عویمر بن ‌زید]] | [[بلال بن عویمر بن ‌زید]] | [[شیبه بن عویمر بن ‌زید]] | [[یزید بن عویمر بن ‌زید]] }} 
| دختر = 
| خواهر = 
| برادر =
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = [[دمشق]]
| تاریخ درگذشت = [[۳۲ هجری]]
| محل درگذشت = [[دمشق]]   
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت = 
| طول عمر = 
| محل دفن = [[دمشق]] 
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]]
| از طبقه =
| در جنگ = {{فهرست جعبه افقی| [[جنگ بدر]] | [[جنگ احد]] | [[جنگ خندق]] | [[فتح مصر]] }}
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها =   
| علت شهرت =
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[عُوَیمر بن ‌زید بن ‌قیس‌ بن ‌عایشه]]، معروف به [[ابودرداء]] [[خزرجی]] [[انصاری]] واپسین فرد از [[خانواده]] خویش <ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۴.</ref> یا واپسین شخص از [[انصار]] <ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۵.</ref>است که در [[جنگ بدر]] به [[اسلام]] گروید.<ref>تهذیب التهذیب، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref> بنا به [[نقلی]]، روزی [[عبداللّه‌ بن‌رواحه]] که با او در [[جاهلیّت]] [[عقد برادری]] داشت،<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۴.</ref> (به همراه [[محمد بن مسلمه|محمد بن‌ مَسلَمه]])<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۶.</ref> در غیاب وی با تیشه‌ای، بتش را [[درهم]] [[شکست]] و ابودرداء را از [[ناتوانی]] آن [[آگاه]] کرد. وی به قصد [[پذیرش اسلام]]، نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد. [[حضرت]] درباره‌اش فرمود: [[خداوند]] مرا به اسلام ابودرداء [[وعده]] داد و بدین طریق اسلام آورد.<ref> سیراعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۴۰.</ref>
[[عُوَیمر بن ‌زید بن ‌قیس‌ بن ‌عایشه]]، معروف به [[ابودرداء]] [[خزرجی]] [[انصاری]] واپسین فرد از [[خانواده]] خویش <ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۴.</ref> یا واپسین شخص از [[انصار]] <ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۵.</ref>است که در [[جنگ بدر]] به [[اسلام]] گروید.<ref>تهذیب التهذیب، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref> بنا به [[نقلی]]، روزی [[عبداللّه‌ بن‌رواحه]] که با او در [[جاهلیّت]] [[عقد برادری]] داشت،<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۴.</ref> (به همراه [[محمد بن مسلمه|محمد بن‌ مَسلَمه]])<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۶.</ref> در غیاب وی با تیشه‌ای، بتش را [[درهم]] [[شکست]] و ابودرداء را از [[ناتوانی]] آن [[آگاه]] کرد. وی به قصد [[پذیرش اسلام]]، نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد. [[حضرت]] درباره‌اش فرمود: [[خداوند]] مرا به اسلام ابودرداء [[وعده]] داد و بدین طریق اسلام آورد.<ref> سیراعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۴۰.</ref>


او در جاهلیّت، به [[تجارت]] اشتغال داشت و به گفته خود، پس از اسلام، از تجارت و [[عبادت]]، عبادت را برگزید.<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵؛ تذکرة الحفاظ، ج ۱، ص ۲۵.</ref> [[زهدورزی]] افراطی او و ترک همه لذّت‌های [[مادّی]] که به [[شکایت]] همسرش به [[سلمان فارسی]] و واداری وی به رعایت [[اعتدال]] در امور [[زندگی]] انجامید،<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۱۵.</ref> تجلّی چنین دگرگونی است تا آنجا که می‌گوید: [[دنیا]] سرای [[تاریکی]] است و جز [[پرهیزگاران]] از آن [[رهایی]] نمی‌یابند.<ref> الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> شاید همین روش و نگاه افراطی، [[سخن]] سرزنش‌گونه پیامبر{{صل}} درباره وی را در پی داشت که فرمود: {{متن حدیث|إنّ فيك جاهليّة}} و او پرسید: {{عربی|"جاهلیةُ کفرٍ أو إسلام"}} و پیامبر فرمود: جاهلیة [[کفر]].<ref>حاشیه شیخ‌زاده، ج ۶، ص ۶۳۴.</ref> ابودرداء جز در [[بدر]]، در دیگر جنگ‌های [[زمان]] پیامبر{{صل}} حضور داشته <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۹۹.</ref> و با پایمردی خویش در [[جنگ اُحد]]، نشان {{عربی|"نِعمَ الفارِسُ عُوَیمِر"}} را از پیامبر گرفته است؛<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۵۳.</ref> گرچه بعضی حضور وی را نخستین بار در [[جنگ خندق]] دانسته‌اند.<ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۰۷.</ref> در جریان [[مؤاخات]] ([[پیمان برادری]])، پیامبر او را با سلمان فارسی [[برادر]] کرد؛<ref>سیره ابن‌هشام، ج ۲، ص ۵۰۶؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۰۷.</ref> گرچه [[برادری]] [[سلمان]] با فرد دیگری <ref>سیره ابن‌هشام، ج ۲، ص ۵۰۶.</ref> و برادری [[ابودرداء]] با [[عوف ‌بن‌ مالک]] نیز [[نقل]] شده است.<ref>تهذیب التهذیب، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref>
او در جاهلیّت، به [[تجارت]] اشتغال داشت و به گفته خود، پس از اسلام، از تجارت و [[عبادت]]، عبادت را برگزید.<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵؛ تذکرة الحفاظ، ج ۱، ص ۲۵.</ref> [[زهدورزی]] افراطی او و ترک همه لذّت‌های [[مادّی]] که به [[شکایت]] همسرش به [[سلمان فارسی]] و واداری وی به رعایت [[اعتدال]] در امور [[زندگی]] انجامید،<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۱۵.</ref> تجلّی چنین دگرگونی است تا آنجا که می‌گوید: [[دنیا]] سرای [[تاریکی]] است و جز [[پرهیزگاران]] از آن [[رهایی]] نمی‌یابند.<ref> الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> شاید همین روش و نگاه افراطی، [[سخن]] سرزنش‌گونه پیامبر {{صل}} درباره وی را در پی داشت که فرمود: {{متن حدیث|إنّ فيك جاهليّة}} و او پرسید: {{عربی|«جاهلیةُ کفرٍ أو إسلام»}} و پیامبر فرمود: جاهلیة [[کفر]].<ref>حاشیه شیخ‌زاده، ج ۶، ص ۶۳۴.</ref> ابودرداء جز در [[بدر]]، در دیگر جنگ‌های [[زمان]] پیامبر {{صل}} حضور داشته <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۹۹.</ref> و با پایمردی خویش در [[جنگ اُحد]]، نشان {{عربی|«نِعمَ الفارِسُ عُوَیمِر»}} را از پیامبر گرفته است؛<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۵۳.</ref> گرچه بعضی حضور وی را نخستین بار در [[جنگ خندق]] دانسته‌اند.<ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۰۷.</ref> در جریان [[مؤاخات]] ([[پیمان برادری]])، پیامبر او را با سلمان فارسی [[برادر]] کرد؛<ref>سیره ابن‌هشام، ج ۲، ص ۵۰۶؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۰۷.</ref> گرچه [[برادری]] [[سلمان]] با فرد دیگری <ref>سیره ابن‌هشام، ج ۲، ص ۵۰۶.</ref> و برادری [[ابودرداء]] با [[عوف ‌بن‌ مالک]] نیز [[نقل]] شده است.<ref>تهذیب التهذیب، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref>


ابودرداء، پس از [[پیامبر]]{{صل}} در [[نبرد]] [[یرموک]] و در محاصره [[دمشق]] حضور داشت.<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۹۳.</ref> از [[حیات اجتماعی]] او در دوران [[ابوبکر]]، اطلاع چندانی در دست نیست؛ ولی در دوره [[عمر]]، یکی از سه نفری است که بنا به تقاضای [[یزید بن ‌ابی‌سفیان]] ([[امیر]] [[شام]]) به [[فرمان]] عمر، برای [[آموزش قرآن]] و [[معارف دینی]] به شام رفت؛<ref> رجال انزل اللّه‌ فیهم قرآناً، ج ۲، ص ۱۹.</ref> سپس (به [[نقلی]]) به [[مقام]] [[قضاوت]] آنجا گمارده شد تا در غیاب [[خلیفه]]، ادای [[وظیفه]] کند <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> و هنگامی که این مقام را بدو تهنیت گفتند، گفت: آیا برای [[منصب]] [[قضا]] به من تهنیت می‌گویید...، در حالی که اگر [[مردم]] می‌دانستند قضاوت چه مسؤولیّت بزرگی است هرآینه با بی‌رغبتی آن را به یک‌دیگر وا می‌گذاشتند.<ref> الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵.</ref> گویا از سوی [[عثمان]] نیز به قضاوت آنجا [[نصب]] شد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۱۱.</ref> از ابودرداء جمله‌ای نقل شده که اگر [[درستی]] آن [[تأیید]] شود، از علاقه میان او و [[امویان]] حکایت دارد: {{عربی|"لا مَدینةَ بعدَ عُثمان و لا رَجاءَ بعدَ معاویه"}}.<ref> تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۵.</ref> شاید همین [[گرایش]]، وی را به سوی شام کشانده تا در آنجا سکنا گزیند.<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۹۹.</ref> واگذاری مقام قضاوت دمشق بدو از سوی معاویه (بنابه قولی)<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> و ماندگاری‌اش تا پایان عمر در آن‌سرزمین، در این جهت قابل توجّه است.
ابودرداء، پس از [[پیامبر]] {{صل}} در [[نبرد]] [[یرموک]] و در محاصره [[دمشق]] حضور داشت.<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۹۳.</ref> از [[حیات اجتماعی]] او در دوران [[ابوبکر]]، اطلاع چندانی در دست نیست؛ ولی در دوره [[عمر]]، یکی از سه نفری است که بنا به تقاضای [[یزید بن ‌ابی‌سفیان]] ([[امیر]] [[شام]]) به [[فرمان]] عمر، برای [[آموزش قرآن]] و [[معارف دینی]] به شام رفت؛<ref> رجال انزل اللّه‌ فیهم قرآناً، ج ۲، ص ۱۹.</ref> سپس (به [[نقلی]]) به [[مقام]] [[قضاوت]] آنجا گمارده شد تا در غیاب [[خلیفه]]، ادای [[وظیفه]] کند <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> و هنگامی که این مقام را بدو تهنیت گفتند، گفت: آیا برای [[منصب]] [[قضا]] به من تهنیت می‌گویید... ، در حالی که اگر [[مردم]] می‌دانستند قضاوت چه مسؤولیّت بزرگی است هرآینه با بی‌رغبتی آن را به یک‌دیگر وا می‌گذاشتند.<ref> الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵.</ref> گویا از سوی [[عثمان]] نیز به قضاوت آنجا [[نصب]] شد.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۱۱.</ref> از ابودرداء جمله‌ای نقل شده که اگر [[درستی]] آن [[تأیید]] شود، از علاقه میان او و [[امویان]] حکایت دارد: {{عربی|«لا مَدینةَ بعدَ عُثمان و لا رَجاءَ بعدَ معاویه»}}.<ref> تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۱۰۵.</ref> شاید همین [[گرایش]]، وی را به سوی شام کشانده تا در آنجا سکنا گزیند.<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۹۹.</ref> واگذاری مقام قضاوت دمشق بدو از سوی معاویه (بنابه قولی)<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> و ماندگاری‌اش تا پایان عمر در آن‌سرزمین، در این جهت قابل توجّه است.


ابودرداء از روایت‌گران پیامبر است<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵.</ref> و از [[زید بن‌ ثابت]] و [[عایشه]]، [[همسر رسول خدا]] نیز [[حدیث]] نقل کرده است<ref>تهذیب الکمال، ج ۲۲، ص ۴۷۰.</ref> و افراد بسیاری چون [[انس بن مالک]]، [[فضالة بن عبید]]، [[ابوامامه]]، [[عبدالله ‌بن عمر]]، [[عبدالله ‌بن عبّاس]] و... از او [[روایت]] کرده‌اند <ref> تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۹۳.</ref>. در جایگاه [[علمی]] وی، خبرِ [[لیث‌ بن‌ سعد]] از سعد که می‌گوید: من [[ابودرداء]] را دیدم که داخل [[مسجد]] می‌شد، در حالی که همراهیان بسیاری چون [[پیروان]] [[سلطان]] با او بوده، از وی، [[دانش]] کسب می‌کردند،<ref>تذکره‌الحفاظ، ج ۱، ص ۲۵.</ref> شنیدنی است. ابودرداء تا پایان [[عمر]] در [[شام]] زیست و در اواخر [[خلافت عثمان]]، به سال ۳۱ <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> یا ۳۲ [[هجری]] در [[دمشق]] درگذشت.<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۶.</ref> بنا به [[نقلی]] وی در دوران [[خلافت علی]]{{ع}} پس از [[صفّین]] [[وفات]] یافته است<ref> الفتوح، ج ۳، ص ۶۱ ـ ۶۳.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابودَرداء انصاری (مقاله)|مقاله «ابودَرداء انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
ابودرداء از روایت‌گران پیامبر است<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۵.</ref> و از [[زید بن‌ ثابت]] و [[عایشه]]، [[همسر رسول خدا]] نیز [[حدیث]] نقل کرده است<ref>تهذیب الکمال، ج ۲۲، ص ۴۷۰.</ref> و افراد بسیاری چون [[انس بن مالک]]، [[فضالة بن عبید]]، [[ابوامامه]]، [[عبدالله ‌بن عمر]]، [[عبدالله ‌بن عبّاس]] و... از او [[روایت]] کرده‌اند <ref> تاریخ دمشق، ج ۴۷، ص ۹۳.</ref>. در جایگاه [[علمی]] وی، خبرِ [[لیث‌ بن‌ سعد]] از سعد که می‌گوید: من [[ابودرداء]] را دیدم که داخل [[مسجد]] می‌شد، در حالی که همراهیان بسیاری چون [[پیروان]] [[سلطان]] با او بوده، از وی، [[دانش]] کسب می‌کردند،<ref>تذکره‌الحفاظ، ج ۱، ص ۲۵.</ref> شنیدنی است. ابودرداء تا پایان [[عمر]] در [[شام]] زیست و در اواخر [[خلافت عثمان]]، به سال ۳۱ <ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۳۰۰.</ref> یا ۳۲ [[هجری]] در [[دمشق]] درگذشت.<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۷۶.</ref> بنا به [[نقلی]] وی در دوران [[خلافت علی]] {{ع}} پس از [[صفّین]] [[وفات]] یافته است<ref> الفتوح، ج ۳، ص ۶۱ ـ ۶۳.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابودَرداء انصاری (مقاله)|مقاله «ابودَرداء انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 661-662.</ref>


==ابودرداء انصاری در [[شأن نزول]]==
== ابودرداء انصاری در [[شأن نزول]] ==


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابودَرداء انصاری (مقاله)|مقاله «ابودَرداء انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابودَرداء انصاری (مقاله)|مقاله «ابودَرداء انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
== جستارهای وابسته ==


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:ابودرداء انصاری]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:خزرج]]
[[رده:بنی‌عامر]]
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش