پرش به محتوا

صعصعه بن ناجیه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== +== جستارهای وابسته ==))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
خط ۲۹: خط ۲۹:
در همین [[گفتگو]] بودیم که زنان صدا زدند، به [[دنیا]] آمد! و منظورشان [[تولد]] فرزند بود. پیرمرد با صدایی رسا به آنها گفت: "به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر فرزند، پسر بود، سر از پا نمی‌شناسم و از [[خوشحالی]] نمی‌دانم چه کار کنم! و اگر دختر بود، نمی‌خواهم که صدایش را بشنوم؛ همان جا خفه‌اش کنید"<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۳۴۸.</ref>. صعصعه ناراحت شد و به او گفت: "چرا این حرف را می‌زنی که زنان دختر را زیر [[خاک]] [[دفن]] کنند؟ این دختر را خدا به تو داده است!" پیرمرد گفت: "می‌بینم که از دخترها [[دفاع]] می‌کنی! اگر راست می‌گویی او را از ما بخر!" صعصعه دختر را در مقابل دو ناقه‌اش از او خرید. پیرمرد گفت: نه، کم است! زیادتر بده!" و صعصعه شتری را که با آن آمده بود نیز به پیرمرد داد و دختر را از [[مرگ]] [[نجات]] داد. پس صعصعه شتری را از پیرمرد [[قرض]] کرد و به محل خود برگشت و بعد آن را به پیرمرد برگرداند<ref>أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱۲، ص۶۲.</ref><ref>خصوصیات اعراب: روزی صعصعه نزد پیامبر اکرم{{صل}} رفت. پیامبر{{صل}} از او پرسید: درباره اعراب مضر چه می‌دانی؟ صعصعه گفت: یا رسول الله! من داناترین مردم به آنها هستم و به شما می‌گویم که اعراب قبیلة بنی تمیم، پایه و اساس مضر، قبیله کنانه چهره و شناسنامه مضر؛ قبیلة قیس، جنگاوران و افراد شاخص مضر و قبیله اسد، زبان گویای اعراب مضر هستند. پیامبر{{صل}} فرمود: ای صعصعه، راست گفتی! (الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۳۴۸).</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[صعصعه بن ناجیه (مقاله)|مقاله «صعصعه بن ناجیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۴۷۲-۴۷۳.</ref>
در همین [[گفتگو]] بودیم که زنان صدا زدند، به [[دنیا]] آمد! و منظورشان [[تولد]] فرزند بود. پیرمرد با صدایی رسا به آنها گفت: "به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر فرزند، پسر بود، سر از پا نمی‌شناسم و از [[خوشحالی]] نمی‌دانم چه کار کنم! و اگر دختر بود، نمی‌خواهم که صدایش را بشنوم؛ همان جا خفه‌اش کنید"<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۳۴۸.</ref>. صعصعه ناراحت شد و به او گفت: "چرا این حرف را می‌زنی که زنان دختر را زیر [[خاک]] [[دفن]] کنند؟ این دختر را خدا به تو داده است!" پیرمرد گفت: "می‌بینم که از دخترها [[دفاع]] می‌کنی! اگر راست می‌گویی او را از ما بخر!" صعصعه دختر را در مقابل دو ناقه‌اش از او خرید. پیرمرد گفت: نه، کم است! زیادتر بده!" و صعصعه شتری را که با آن آمده بود نیز به پیرمرد داد و دختر را از [[مرگ]] [[نجات]] داد. پس صعصعه شتری را از پیرمرد [[قرض]] کرد و به محل خود برگشت و بعد آن را به پیرمرد برگرداند<ref>أنساب الأشراف، بلاذری، ج۱۲، ص۶۲.</ref><ref>خصوصیات اعراب: روزی صعصعه نزد پیامبر اکرم{{صل}} رفت. پیامبر{{صل}} از او پرسید: درباره اعراب مضر چه می‌دانی؟ صعصعه گفت: یا رسول الله! من داناترین مردم به آنها هستم و به شما می‌گویم که اعراب قبیلة بنی تمیم، پایه و اساس مضر، قبیله کنانه چهره و شناسنامه مضر؛ قبیلة قیس، جنگاوران و افراد شاخص مضر و قبیله اسد، زبان گویای اعراب مضر هستند. پیامبر{{صل}} فرمود: ای صعصعه، راست گفتی! (الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۳۴۸).</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[صعصعه بن ناجیه (مقاله)|مقاله «صعصعه بن ناجیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۴۷۲-۴۷۳.</ref>


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:1100357.jpg|22px]] [[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[صعصعه بن ناجیه (مقاله)|مقاله «صعصعه بن ناجیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵''']]
* [[پرونده:1100357.jpg|22px]] [[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[صعصعه بن ناجیه (مقاله)|مقاله «صعصعه بن ناجیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵''']]
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش