حضرت فاطمه بنت اسد در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←فاطمه و نقل معجزات و کرامات دوران کودکی پیامبر{{صل}}
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
از [[امام سجاد]]{{ع}} درباره [[ابوطالب]] شؤال شده که آیا او [[مؤمن]] بود یا [[کافر]]؟، ایشان فرمود: "آری او مؤمن بود". گفتند: کسانی میپندارند او کافر بوده است؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: "ابوطالب با [[دل]] آزردگی به [[خانه]] بر میگشت و با آن [[همسر]] [[نیکوکار]] روبرو میشد و او همان سان بود. چه بسیار جای شگفت است! آیا بر [[علی بن ابیطالب]] [[طعن]] میآورند یا بر [[رسول خدا]]؟ با آنکه [[خداوند]] در آیاتی از [[قرآن]] [[پیامبر]]{{صل}} را از این که [[زن]] مؤمنی را در همسری مردی کافر باقی بگذارد، [[نهی]] کرد و این در حالی است که هیچ کس تردید ندارد [[فاطمه بنت اسد]] از [[مؤمنان]] نخستین بود و در همسری ابوطالب تا [[وفات]] او باقی ماند"<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۷، ص۳۸۹؛ سیرة المصطفی، هاشم معروف الحسنی (ترجمه: ترقی جاه)، ج۱، ص۲۴۶. جز آنکه کسی گوید آیات این حکم مدنی است. نک: همین کتاب، ص۷۱.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[فاطمه بنت اسد (مقاله)|مقاله «فاطمه بنت اسد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۵۰۴-۵۰۵.</ref> | از [[امام سجاد]]{{ع}} درباره [[ابوطالب]] شؤال شده که آیا او [[مؤمن]] بود یا [[کافر]]؟، ایشان فرمود: "آری او مؤمن بود". گفتند: کسانی میپندارند او کافر بوده است؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: "ابوطالب با [[دل]] آزردگی به [[خانه]] بر میگشت و با آن [[همسر]] [[نیکوکار]] روبرو میشد و او همان سان بود. چه بسیار جای شگفت است! آیا بر [[علی بن ابیطالب]] [[طعن]] میآورند یا بر [[رسول خدا]]؟ با آنکه [[خداوند]] در آیاتی از [[قرآن]] [[پیامبر]]{{صل}} را از این که [[زن]] مؤمنی را در همسری مردی کافر باقی بگذارد، [[نهی]] کرد و این در حالی است که هیچ کس تردید ندارد [[فاطمه بنت اسد]] از [[مؤمنان]] نخستین بود و در همسری ابوطالب تا [[وفات]] او باقی ماند"<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۷، ص۳۸۹؛ سیرة المصطفی، هاشم معروف الحسنی (ترجمه: ترقی جاه)، ج۱، ص۲۴۶. جز آنکه کسی گوید آیات این حکم مدنی است. نک: همین کتاب، ص۷۱.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[فاطمه بنت اسد (مقاله)|مقاله «فاطمه بنت اسد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۵۰۴-۵۰۵.</ref> | ||
===فاطمه و [[معجزات]] [[دوران کودکی پیامبر]]{{صل}}=== | |||
فاطمه میگوید: | |||
در [[خانه]] ما باغچه کوچکی بود که چند [[نخل]] داشت. این نخلها تازه به ثمر رسیده بودند. حدود چهل بچه هم سن و سال محمد{{صل}} اول صبح میآمدند و خرماهای زیر نخل را جمع میکردند و میخوردند. گاهی هم خرماها را از دست یکدیگر میربودند. | |||
هرگز ندیدم محمد{{صل}} خرمایی را که دیگری به سوی آن رفته بود، از [[زمین]] بردارد یا از دست کسی بیرون آورد. من و کنیزم زودتر از بچههای دیگر به باغچه میرفتیم و برای محمد{{صل}} چند دانه خرما جمع میکردیم. روزی فراموش کردیم برای او خرما جمع کنیم. هنگامی که محمد{{صل}} آمد، من از [[شرم]]، خودم را به [[خواب]] زدم و صورتم را با آستینم پوشاندم. او داخل باغچه شد و چیزی نیافت. [[کنیز]] به او گفت: ما فراموش کردیم برای تو خرما جمع کنیم. | |||
محمد{{صل}} به باغچه برگشت و به نخل اشاره کرد. نخل، میوه خود را در دسترس محمد{{صل}} قرار داد و او از خرمای آن میل کرد. بعد آن شاخه به جای خود برگشت<ref>العدد القویه، ص۱۲۷؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۸۳.</ref>. | |||
با دیدن این [[معجزه]]، [[ترس]] بر من [[غلبه]] کرد و نزد [[ابوطالب]] آمدم و ماجرا را به ایشان گفتم. ابوطالب گفت: آرام باش و این ماجرا را جایی نگو. شاید خوابی [[دروغین]] باشد. گفتم: نه، به [[خدا]] قسم! بلکه به [[یقین]] در حال [[بیداری]] بود؛ نه در حال خواب. من به خدا امیدوارم که این [[گمان]] مرا نسبت به محمد ثابت نماید و آن طور باشد که با [[خدمت]] به او، به من [[بشارت]] داده شده است و من به جهت [[کفالت]] آن بزرگوار، [[رستگار]] گردم<ref>الخرایج و الجرایح، ص۱۱۰؛ اثبات الوصیة، ص۲۴۴.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۷۹.</ref>. | |||
==[[اسلام آوردن]] [[فاطمه]]== | ==[[اسلام آوردن]] [[فاطمه]]== |