آیا غیر معصوم میتواند از غیب آگاهی یابد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا غیر معصوم میتواند از غیب آگاهی یابد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۱ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۱
، ۲۱ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} [[پرونده: + | تصویر = )
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{جمع شدن| +{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = )) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} [[پرونده: + | تصویر = )) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
{{یادآوری پاسخ}} | {{یادآوری پاسخ}} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله سبحانی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله سبحانی؛ | ||
| تصویر = sobhani.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[جعفر سبحانی|سبحانی]]]] | |||
::::::آیتالله '''[[جعفر سبحانی]]''' در دو کتاب ''«[[منشور جاوید (کتاب)|منشور جاوید]]»'' و ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»'' در این باره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[جعفر سبحانی]]''' در دو کتاب ''«[[منشور جاوید (کتاب)|منشور جاوید]]»'' و ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»'' در این باره گفته است: | ||
:::::: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}<ref>به مادر [[موسی]]{{ع}} وحی کردیم که موسی را شیر بده پس هنگامی که بر او ترسناک شدی او را به دریا بینداز و نترس و محزون مباش ما او را به تو برمیگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار میدهیم؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref>از این آیه بر میآید که [[آیا مادر حضرت موسی علم غیب داشت؟ (پرسش)|مادر موسی از آینده او و از این که خدا او را حفظ میکند]] و به مادر، بر میگرداند آگاه شد آیا اینها جز آگاهی از غیب است؟ با دقت در این آیات جای هیچ شک و تردیدی در این مسأله باقی نمیماند و روشن میشود که امکان آگاهی [[پیامبران]] و برخی دیگر از بندگان خدا، از [[غیب]] و نیز فعلیت و تحقق آن، یکی از مسائل مسلم قرآن مجید است. بنابراین کسی که به قرآن [[ایمان]] داشته باشد نمیتواند آگاهی از [[غیب]] را برای بشر، غیر ممکن بداند و بگوید آگاهی از [[غیب]] اختصاص به خدا دارد، وبرای اثبات این حرف نادرست، به آیاتی که ظاهراً [[علم غیب]] را به خدا اختصاص می دهد استدلال کند»<ref>[http://lib.eshia.ir/26678/10/64 منشور جاوید، ج۱۰، ص۶۴- ۷۶. ]</ref><ref>[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=171&page=3#id85_p85 آگاهی سوم یا علم غیب، ص۸۵.]</ref>. | :::::: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}<ref>به مادر [[موسی]]{{ع}} وحی کردیم که موسی را شیر بده پس هنگامی که بر او ترسناک شدی او را به دریا بینداز و نترس و محزون مباش ما او را به تو برمیگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار میدهیم؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref>از این آیه بر میآید که [[آیا مادر حضرت موسی علم غیب داشت؟ (پرسش)|مادر موسی از آینده او و از این که خدا او را حفظ میکند]] و به مادر، بر میگرداند آگاه شد آیا اینها جز آگاهی از غیب است؟ با دقت در این آیات جای هیچ شک و تردیدی در این مسأله باقی نمیماند و روشن میشود که امکان آگاهی [[پیامبران]] و برخی دیگر از بندگان خدا، از [[غیب]] و نیز فعلیت و تحقق آن، یکی از مسائل مسلم قرآن مجید است. بنابراین کسی که به قرآن [[ایمان]] داشته باشد نمیتواند آگاهی از [[غیب]] را برای بشر، غیر ممکن بداند و بگوید آگاهی از [[غیب]] اختصاص به خدا دارد، وبرای اثبات این حرف نادرست، به آیاتی که ظاهراً [[علم غیب]] را به خدا اختصاص می دهد استدلال کند»<ref>[http://lib.eshia.ir/26678/10/64 منشور جاوید، ج۱۰، ص۶۴- ۷۶. ]</ref><ref>[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=171&page=3#id85_p85 آگاهی سوم یا علم غیب، ص۸۵.]</ref>. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله جوادی آملی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله جوادی آملی؛ | ||
| تصویر = 769540432.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]]] | |||
آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در ''«[http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=NjUyMg%3D%3D-vm5Ci0fgemk%3D درس تفسیر]»'' و در کتاب ''«[http://www.ghadeer.org/Book/2312/347533 تفسیر تسنیم]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در ''«[http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=NjUyMg%3D%3D-vm5Ci0fgemk%3D درس تفسیر]»'' و در کتاب ''«[http://www.ghadeer.org/Book/2312/347533 تفسیر تسنیم]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«وحی الهی به جمادات: در جریان مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} فرمود ما مستقیماً به او وحی فرستادیم چه اینکه به دریا دستور دادیم چه اینکه به زمین هم گاهی دستور میدهیم {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا* بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}.<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید*زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است»؛ سوره زلزله، آیه ۴و۵.</ref> این وحی به زمین هم میرسد برای اینکه بر اساس آن پنج طایفه آیات الهی همه موجودات آگاهاند بنده خدایند مطیع خدایند ساجد خدایند مُسلِم و منقادند مسبّحاند یک سلسله آیاتی است که از اسلامِ موجودات دم میزند طایفه دوم آیاتی بودند که از تسبیح موجودات سخن میگویند طایفه سوم آیات سجدهاند که {{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ}}.<ref>سوره نحل، آیه ۴۹.</ref> طایفه چهارم آیه تسبیح همراه با تمحید است که {{متن قرآن|إِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ}}.<ref>سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref> طایفه پنجم طایفه اطاعت و فرمانبرداری است {{متن قرآن|فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}.<ref>سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref> خب این طوایف خمسه نشان میدهد که هر موجودی مسلم است و مسبّح است و ساجد است و منقاد است و مطیع چنین موجودی صلاحیّت آن را دارد در حدّ خود که وحی الهی که مناسب با اوست دریافت کند فرمود: {{متن قرآن|بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}.<ref>سوره زلزال، آیه۵.</ref> این نازلترین مرحله وحی است که به جمادات هم میرسد حالا آن {{متن قرآن|وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَی النَّحْلِ}}.<ref>سوره نحل، آیه۶۸.</ref> در سورهٴ مبارکه نحل گذشت. | ::::::«وحی الهی به جمادات: در جریان مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} فرمود ما مستقیماً به او وحی فرستادیم چه اینکه به دریا دستور دادیم چه اینکه به زمین هم گاهی دستور میدهیم {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا* بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}.<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید*زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است»؛ سوره زلزله، آیه ۴و۵.</ref> این وحی به زمین هم میرسد برای اینکه بر اساس آن پنج طایفه آیات الهی همه موجودات آگاهاند بنده خدایند مطیع خدایند ساجد خدایند مُسلِم و منقادند مسبّحاند یک سلسله آیاتی است که از اسلامِ موجودات دم میزند طایفه دوم آیاتی بودند که از تسبیح موجودات سخن میگویند طایفه سوم آیات سجدهاند که {{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ}}.<ref>سوره نحل، آیه ۴۹.</ref> طایفه چهارم آیه تسبیح همراه با تمحید است که {{متن قرآن|إِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ}}.<ref>سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref> طایفه پنجم طایفه اطاعت و فرمانبرداری است {{متن قرآن|فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ}}.<ref>سوره فصلت، آیه ۱۱.</ref> خب این طوایف خمسه نشان میدهد که هر موجودی مسلم است و مسبّح است و ساجد است و منقاد است و مطیع چنین موجودی صلاحیّت آن را دارد در حدّ خود که وحی الهی که مناسب با اوست دریافت کند فرمود: {{متن قرآن|بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}.<ref>سوره زلزال، آیه۵.</ref> این نازلترین مرحله وحی است که به جمادات هم میرسد حالا آن {{متن قرآن|وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَی النَّحْلِ}}.<ref>سوره نحل، آیه۶۸.</ref> در سورهٴ مبارکه نحل گذشت. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله استادی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۳. آیتالله استادی؛ | ||
| تصویر = 673589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رضا استادی|استادی]]]] | |||
::::::آیتالله '''[[رضا استادی]]''' در مقالهای با عنوان ''«[http://marifat.nashriyat.ir/node/1188 پاسخى به چالشهاى فکرى در بحث امامت و عصمت]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[رضا استادی]]''' در مقالهای با عنوان ''«[http://marifat.nashriyat.ir/node/1188 پاسخى به چالشهاى فکرى در بحث امامت و عصمت]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در مورد ارتباط انسانهاى وارسته کامل با [[عالم غیب]]، ارتباط اینها با فرشتگان یا ارتباط فرشتگان با اینها ما ادلّه قرآنى و غیر قرانى داریم که همان گونه که [[پیغمبر]] با [[عالم غیب]] تماس دارد، [[امام]] نیز با آن عالم تماس دارد، حتى غیر [[پیغمبر]] و [[امام]] نیز گاهى تماس دارد. در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است. اسم این ارتباط را [[الهام]] یا هر چیز دیگرى بگذاریم، در هر صورت، وجودش ثابت است؛ اصل ارتباط انسان با [[عالم غیب]] دلیل دارد. ولى این ارتباط ها گوناگون است و در تعبیرات دینى، براى این ارتباطها نامهاى متفاوتى گذاشتهاند. ما بر اصل ارتباط دلیل داریم و به آن معتقدیم، اما چگونگى این ارتباط براى ما روشن نیست و ما باید به همین بسنده کنیم». | ::::::«در مورد ارتباط انسانهاى وارسته کامل با [[عالم غیب]]، ارتباط اینها با فرشتگان یا ارتباط فرشتگان با اینها ما ادلّه قرآنى و غیر قرانى داریم که همان گونه که [[پیغمبر]] با [[عالم غیب]] تماس دارد، [[امام]] نیز با آن عالم تماس دارد، حتى غیر [[پیغمبر]] و [[امام]] نیز گاهى تماس دارد. در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است. اسم این ارتباط را [[الهام]] یا هر چیز دیگرى بگذاریم، در هر صورت، وجودش ثابت است؛ اصل ارتباط انسان با [[عالم غیب]] دلیل دارد. ولى این ارتباط ها گوناگون است و در تعبیرات دینى، براى این ارتباطها نامهاى متفاوتى گذاشتهاند. ما بر اصل ارتباط دلیل داریم و به آن معتقدیم، اما چگونگى این ارتباط براى ما روشن نیست و ما باید به همین بسنده کنیم». | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۴. آیتالله مصباح یزدی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۴. آیتالله مصباح یزدی؛ | ||
| تصویر = 11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]] | |||
آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در دو کتاب ''«[http://www.mesbahyazdi.ir/node/4168 جستجوی عرفان اسلامی]»'' و ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/4380 انسانشناسی]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در دو کتاب ''«[http://www.mesbahyazdi.ir/node/4168 جستجوی عرفان اسلامی]»'' و ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/4380 انسانشناسی]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::*«در روایتی چنین آمده که در زمان [[امام صادق]] {{ع}} شخصی وارد مسجد [[پیامبر]] {{صل}} شد و مدعی بود که هر کس هر چه را میخواهد در دستش پنهان کند و من به او خبر میدهم که آن چیست. مردم دور او جمع شدند و هرکس چیزی را در دستش میگرفت و از آن شخص سؤال میکرد که این چیست؟ او نیز همه پاسخها را درست میداد و حتی در یک مورد نیز اشتباه نمیکرد. در مسجد همهمهإی بود و مردم از سر و روی یکدیگر بالا میرفتند و میخواستند ببینند این شخص کیست که از [[غیب]] خبر میدهد. در این اثنا [[امام صادق]] {{ع}} وارد مسجد شدند و هنگامی که آن سر و صدا و ازدحام را دیدند از علت آن سؤال کردند. مردم گفتند: شخصی آمده و چنین ادعایی کرده و هر کس هم او را میآزماید پاسخ درست میدهد. حضرت جلو رفتند و چیزی را در دستشان پنهان کردند و از آن مرد سؤال کردند این چیست که در دست من است؟ او تأملی کرد و سپس در حالی که آثار حیرت و تعجب در چهرهأش نمایان بود به حضرت نگریست. [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: چرا تعجب کردی، آیا نمیتوانی بگویی در دست من چیست؟ آن مرد گفت: چرا میدانم در دست شما چیست، ولی تعجب من از این است که شما چگونه آن را به دست آوردهإید؟ حضرت فرمودند: مگر در دست من چیست؟ گفت: من الآن نگاه کردم و دیدم همه چیز در عالم سر جای خودش قرار دارد؛ تنها تغییری که رخ داده این است که پرندهإی در جزیرهإی دو عدد تخم گذاشته بود و الآن یکی از آنها نیست و باید در دست شما باشد! حضرت فرمودند: درست گفتی؛ و سپس دستشان را باز کردند و آن تخم پرنده را به او و همه مردم حاضر در مسجد نشان دادند. سپس [[امام صادق]] {{ع}} رو کردند به آن شخص و پرسیدند: از کجا این علم و توانایی را به دست آوردهای؟ گفت: با هوای نفسم مخالفت کردم و هر چه دلم خواست، خلاف آن انجام دادم. حضرت فرمودند: دلت میخواهد مسلمان شوی؟ گفت: نه. حضرت فرمود: تو خودت الآن گفتی هر چه دلم بخواهد خلاف آن عمل میکنم؛ چرا در اینجا با نفست مخالفت نمیکنی؟ آن مرد که محکوم شده بود و پاسخی نداشت، قبول کرد و مسلمان شد. پس از آنکه اسلام آورد مردم باز از او خواستند که بگوید در دست آنها چیست. این بار هر چه کرد، نتوانست جواب آنها را بدهد. مردم و خود آن شخص بسیار تعجب کردند. گفتند مثل اینکه همان دین و راه و روش قبلی درست و بر حق بود؛ چرا که به محض قبول اسلام، آن همه علم و قدرت عجیب و غریب از بین رفت و تمام شد. [[امام صادق]] {{ع}} به آن مرد فرمود: تا به حال زحمتی کشیده بودی و خداوند مزد آن را در همین دنیا به تو داده بود؛ چون بر باطل بودی و در آخرت نصیبی نداشتی که بخواهند آنجا چیزی به تو بدهند. اکنون که مسلمان شدی بهترین و بزرگترین نعمت و پاداش را گرفتی و از این رو آن پاداش و نعمت قبلی از تو سلب شد. از این پس نیز هر زحمتی که بکشی و در راه خدا با نفست مخالفت کنی پاداش آن را برای آخرتت ذخیره خواهند کرد»<ref>[http://www.mesbahyazdi.ir/node/4168 جستجوی عرفان اسلامی، ص۳۱۳ الی ۳۱۵.]</ref>. | :::::*«در روایتی چنین آمده که در زمان [[امام صادق]] {{ع}} شخصی وارد مسجد [[پیامبر]] {{صل}} شد و مدعی بود که هر کس هر چه را میخواهد در دستش پنهان کند و من به او خبر میدهم که آن چیست. مردم دور او جمع شدند و هرکس چیزی را در دستش میگرفت و از آن شخص سؤال میکرد که این چیست؟ او نیز همه پاسخها را درست میداد و حتی در یک مورد نیز اشتباه نمیکرد. در مسجد همهمهإی بود و مردم از سر و روی یکدیگر بالا میرفتند و میخواستند ببینند این شخص کیست که از [[غیب]] خبر میدهد. در این اثنا [[امام صادق]] {{ع}} وارد مسجد شدند و هنگامی که آن سر و صدا و ازدحام را دیدند از علت آن سؤال کردند. مردم گفتند: شخصی آمده و چنین ادعایی کرده و هر کس هم او را میآزماید پاسخ درست میدهد. حضرت جلو رفتند و چیزی را در دستشان پنهان کردند و از آن مرد سؤال کردند این چیست که در دست من است؟ او تأملی کرد و سپس در حالی که آثار حیرت و تعجب در چهرهأش نمایان بود به حضرت نگریست. [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: چرا تعجب کردی، آیا نمیتوانی بگویی در دست من چیست؟ آن مرد گفت: چرا میدانم در دست شما چیست، ولی تعجب من از این است که شما چگونه آن را به دست آوردهإید؟ حضرت فرمودند: مگر در دست من چیست؟ گفت: من الآن نگاه کردم و دیدم همه چیز در عالم سر جای خودش قرار دارد؛ تنها تغییری که رخ داده این است که پرندهإی در جزیرهإی دو عدد تخم گذاشته بود و الآن یکی از آنها نیست و باید در دست شما باشد! حضرت فرمودند: درست گفتی؛ و سپس دستشان را باز کردند و آن تخم پرنده را به او و همه مردم حاضر در مسجد نشان دادند. سپس [[امام صادق]] {{ع}} رو کردند به آن شخص و پرسیدند: از کجا این علم و توانایی را به دست آوردهای؟ گفت: با هوای نفسم مخالفت کردم و هر چه دلم خواست، خلاف آن انجام دادم. حضرت فرمودند: دلت میخواهد مسلمان شوی؟ گفت: نه. حضرت فرمود: تو خودت الآن گفتی هر چه دلم بخواهد خلاف آن عمل میکنم؛ چرا در اینجا با نفست مخالفت نمیکنی؟ آن مرد که محکوم شده بود و پاسخی نداشت، قبول کرد و مسلمان شد. پس از آنکه اسلام آورد مردم باز از او خواستند که بگوید در دست آنها چیست. این بار هر چه کرد، نتوانست جواب آنها را بدهد. مردم و خود آن شخص بسیار تعجب کردند. گفتند مثل اینکه همان دین و راه و روش قبلی درست و بر حق بود؛ چرا که به محض قبول اسلام، آن همه علم و قدرت عجیب و غریب از بین رفت و تمام شد. [[امام صادق]] {{ع}} به آن مرد فرمود: تا به حال زحمتی کشیده بودی و خداوند مزد آن را در همین دنیا به تو داده بود؛ چون بر باطل بودی و در آخرت نصیبی نداشتی که بخواهند آنجا چیزی به تو بدهند. اکنون که مسلمان شدی بهترین و بزرگترین نعمت و پاداش را گرفتی و از این رو آن پاداش و نعمت قبلی از تو سلب شد. از این پس نیز هر زحمتی که بکشی و در راه خدا با نفست مخالفت کنی پاداش آن را برای آخرتت ذخیره خواهند کرد»<ref>[http://www.mesbahyazdi.ir/node/4168 جستجوی عرفان اسلامی، ص۳۱۳ الی ۳۱۵.]</ref>. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛ | ||
| تصویر = 11212121.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محسن غرویان]]]] | |||
::::::حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«با نظر در آیات [[قرآن کریم]] میبینیم که مسئله [[وحی]] در رابطه با افرادی غیر از [[انبیاء]] نیز مطرح شده است و این خود حاکی از امکان [[علم غیب]] در حق این گونه افراد است. به عنوان نمونه در مورد مادر [[حضرت موسی]] آمده است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ٧ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ...]]}}<ref>سوره قصص، آیه ٧.</ref> <sub>ما به مادر حضرت موسی وحی کردیم که فرزندت را شیر ده و هرگاه که بر جان او ترسیدی، او را به دریا بیانداز... | ::::::«با نظر در آیات [[قرآن کریم]] میبینیم که مسئله [[وحی]] در رابطه با افرادی غیر از [[انبیاء]] نیز مطرح شده است و این خود حاکی از امکان [[علم غیب]] در حق این گونه افراد است. به عنوان نمونه در مورد مادر [[حضرت موسی]] آمده است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ٧ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ...]]}}<ref>سوره قصص، آیه ٧.</ref> <sub>ما به مادر حضرت موسی وحی کردیم که فرزندت را شیر ده و هرگاه که بر جان او ترسیدی، او را به دریا بیانداز... | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین مهری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین مهری؛ | ||
| تصویر = 3456234.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید مرتضی مهری|مهری]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مرتضی مهری]]''' در مقاله ''«[[آگاهیهای غیبی (مقاله)|آگاهیهای غیبی]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مرتضی مهری]]''' در مقاله ''«[[آگاهیهای غیبی (مقاله)|آگاهیهای غیبی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در داستان [[حضرت یعقوب]]{{ع}} آمده است که چون کاروان از مصر حرکت کرد و پیراهن یوسف را همراه داشتند ایشان فرمودند: من بوی یوسف به مشامم میرسد و در مورد [[حضرت یوسف]]{{ع}} آمده است که به دو زندانی همراه خود فرمود: خوراکی برای شما آورده نمیشود مگر این که من شما را از نتیجه آن آگاه میسازم و از آینده آنها طبق خوابی که دیده بودند خبر داد و همچنین آینده وضع اقتصادی کشور مصر را بر اساس خواب پادشاه پیشبینی کرد. گرچه این هر دو، تعبیر خواب بود ولی بیان قطعی آن حضرت بخصوص در مورد دوم که بسیار مهم و حساس بود حکایت از آگاهی او از غیب دارد و تعبیر خواب چیزی جز حدس و گمان نیست و [[حضرت عیسی]]{{ع}} فرمود: و شما را از آنچه میخورید یا در خانه ذخیره میکنید آگاه میسازم. | ::::::«در داستان [[حضرت یعقوب]]{{ع}} آمده است که چون کاروان از مصر حرکت کرد و پیراهن یوسف را همراه داشتند ایشان فرمودند: من بوی یوسف به مشامم میرسد و در مورد [[حضرت یوسف]]{{ع}} آمده است که به دو زندانی همراه خود فرمود: خوراکی برای شما آورده نمیشود مگر این که من شما را از نتیجه آن آگاه میسازم و از آینده آنها طبق خوابی که دیده بودند خبر داد و همچنین آینده وضع اقتصادی کشور مصر را بر اساس خواب پادشاه پیشبینی کرد. گرچه این هر دو، تعبیر خواب بود ولی بیان قطعی آن حضرت بخصوص در مورد دوم که بسیار مهم و حساس بود حکایت از آگاهی او از غیب دارد و تعبیر خواب چیزی جز حدس و گمان نیست و [[حضرت عیسی]]{{ع}} فرمود: و شما را از آنچه میخورید یا در خانه ذخیره میکنید آگاه میسازم. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛ | ||
| تصویر = 11788.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[اسدالله کرد فیروزجایی|فیروزجایی]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در اینباره گفتهاند: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«پایان یافتن پیامبری ملازم با قطع ارتباط انسان با عالم بالا نیست؛ به تعبیر دیگر میتوان تصور کرد افرادی به مقام نبوت نرسیدهاند اما با غیب در ارتباطند؛ چنان که قرآن شاهد است بر وجود افرادی که [[پیامبر]]{{صل}} نبودند ولی با عالم غیب ارتباط داشتند؛ از جمله میتوان به [[حضرت مریم]]{{س}} اشاره کرد که [[پیامبر]]{{صل}} نبود اما ملائکه با او سخن میگفتند: {{متن قرآن|[[آیا آیه آیه ۴۵ و ۴۶ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ]]}}<ref>هنگامی که فرشتگان به [[مریم]]{{س}} گفتند:ای مریم خدا تو را به فرزندی نوید میدهد که نام وی مسیح، عیسی فرزند مریم، در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربین درگاه الهی است؛ سوره آل عمران، آیه:۴۵.</ref>. و نیز قرآن درباره مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ]]}}<ref>و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه:۷.</ref>. در بررسی روایات دیده میشود که اخبار فراوانی از [[اهل سنت]] و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود [[علم غیب]] هستند؛ مرحوم [[ملاصدرا]] در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر]]{{صل}} نقل میکند که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{عربی|«إنَّ لِلّهِ عباداً لَیسُُوا بأنبیاء یغبطُهُمُِ النُّبوُّةَ»}}<ref>ملاصدرا، تفسیر ملا صدرا، ج۷، ص۱۵۵.</ref>. برای خداوند بندگانی هستند که آنها [[پیامبر]]{{صل}} نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه میخورد. اگر نیمنگاهی به نهجالبلاغه داشته باشیم به روشنی میتوان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]]{{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته<ref>{{عربی|«إِنَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِم»}}؛ شهیدی، ترجمه نهج البلاغه،ص: ۲۵۵.</ref>. | ::::::«پایان یافتن پیامبری ملازم با قطع ارتباط انسان با عالم بالا نیست؛ به تعبیر دیگر میتوان تصور کرد افرادی به مقام نبوت نرسیدهاند اما با غیب در ارتباطند؛ چنان که قرآن شاهد است بر وجود افرادی که [[پیامبر]]{{صل}} نبودند ولی با عالم غیب ارتباط داشتند؛ از جمله میتوان به [[حضرت مریم]]{{س}} اشاره کرد که [[پیامبر]]{{صل}} نبود اما ملائکه با او سخن میگفتند: {{متن قرآن|[[آیا آیه آیه ۴۵ و ۴۶ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ]]}}<ref>هنگامی که فرشتگان به [[مریم]]{{س}} گفتند:ای مریم خدا تو را به فرزندی نوید میدهد که نام وی مسیح، عیسی فرزند مریم، در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربین درگاه الهی است؛ سوره آل عمران، آیه:۴۵.</ref>. و نیز قرآن درباره مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ]]}}<ref>و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه:۷.</ref>. در بررسی روایات دیده میشود که اخبار فراوانی از [[اهل سنت]] و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود [[علم غیب]] هستند؛ مرحوم [[ملاصدرا]] در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر]]{{صل}} نقل میکند که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{عربی|«إنَّ لِلّهِ عباداً لَیسُُوا بأنبیاء یغبطُهُمُِ النُّبوُّةَ»}}<ref>ملاصدرا، تفسیر ملا صدرا، ج۷، ص۱۵۵.</ref>. برای خداوند بندگانی هستند که آنها [[پیامبر]]{{صل}} نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه میخورد. اگر نیمنگاهی به نهجالبلاغه داشته باشیم به روشنی میتوان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]]{{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنیبخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمتهای او گرانقدر است در دورانهای مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد و در درون عقلشان با آنان سخن میگفته<ref>{{عربی|«إِنَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّكْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِي الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِي أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِي فِكْرِهِمْ وَ كَلَّمَهُمْ فِي ذَاتِ عُقُولِهِم»}}؛ شهیدی، ترجمه نهج البلاغه،ص: ۲۵۵.</ref>. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ | ||
| تصویر = 11720.JPG|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در پایاننامه دکتری خود ''«[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایاننامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در پایاننامه دکتری خود ''«[[قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (پایاننامه)|قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«چنانکه روشن شد، خداوند به [[پیامبران]] خود، از [[غیب]] خبر داده است و [[تعالیم]] [[قرآن]] و [[سنت]] از نمونههای روشن [[علوم غیبی]] است که خداوند به پیامبرش آموخته است. همچنین تردیدی نیست که [[پیروان پیامبران]] و سایر انسانها به واسطه [[پیامبران]] از [[امور غیبی]] مانند صفات خداوند، [[حیات]] پس از مرگ و... آگاه شدهاند؛ آنچه بیشتر مورد تأمل است، پاسخ این پرسش است که آیا افراد دیگری غیر از [[پیامبران]] [[علم به غیب]] دارند؟ شواهد قرآنی نشان میدهد، افزون بر [[پیامبران]]، خداوند به غیر پیامبران نیز در مواردی [[علم به غیب]] عطا کرده است. نمونهای از [[علم غیب غیر پیامبران]]، [[علم ائمه]]{{عم}} به اعمال مردم است که به کمک [[روایات]] میتوان از آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ]]}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام میدادهاید آگاه خواهد ساخت»؛ سوره توبه آیه۱۰۵.</ref>استنباط کرد. افزون بر آن، آگاهی [[حضرت مریم]]{{س}} از تولد و مقام [[حضرت عیسی]]{{ع}} از [[خبرهای غیبی]] است که خداوند به آن حضرت عطا کرد. آگاهی [[مادر حضرت موسی]]{{ع}} نیز از بازگشت نوزادش به او و [[پیامبری]] او از [[خبرهای غیبی]] خداوند به ایشان است. آگاهی [[حضرت ساره]]{{س}} از فرزنددار شدن نیز از [[خبرهای غیبی]] است که خداوند به وسیله [[فرشتگان]] به ایشان ابلاغ کرد. همه این [[آگاهیهای غیبی]] به شیوهای غیر متعارف و [[خارق العاده]] در اختیار این [[برگزیدگان]] قرار گرفته است. قرآن خبر میدهد که [[جناب آصف]]، وزیر [[حضرت سلیمان]]{{ع}} به بخشی از [[علم الکتاب]]، آگاه بود. این [[دانش]] به او توانایی ویژهای داد که توانست در چشم برهم زدنی، تخت بزرگ بلقیس، ملکه سرزمین سبا را به نزد [[حضرت سلیمان]]{{ع}} بیاورد. در برخی [[روایات]] این مطلب بیان شده است که [[اسم اعظم]] هفتاد و سه حرف دارد. [[جناب آصف]] تنها یک حرف از این ۷۳ حرف را میدانست و به وسیله آن توانست که تخت بلقیس را در یک چشم برهم زدن جابجا کند. [[جناب آصف]] از [[پیامبران]] نبوده، بلکه [[وصی حضرت سلیمان]]{{ع}} بوده است. گویا او این [[دانش]] را از [[حضرت سلیمان]]{{ع}} فراگرفته بوده است. از آنجا که چنین دانشی از دسترس عموم مردم خارج است، [[علم به غیب]] به شمار میآید که خداوند در اختیار غیر [[پیامبران]] نیز گذارده است. | ::::::«چنانکه روشن شد، خداوند به [[پیامبران]] خود، از [[غیب]] خبر داده است و [[تعالیم]] [[قرآن]] و [[سنت]] از نمونههای روشن [[علوم غیبی]] است که خداوند به پیامبرش آموخته است. همچنین تردیدی نیست که [[پیروان پیامبران]] و سایر انسانها به واسطه [[پیامبران]] از [[امور غیبی]] مانند صفات خداوند، [[حیات]] پس از مرگ و... آگاه شدهاند؛ آنچه بیشتر مورد تأمل است، پاسخ این پرسش است که آیا افراد دیگری غیر از [[پیامبران]] [[علم به غیب]] دارند؟ شواهد قرآنی نشان میدهد، افزون بر [[پیامبران]]، خداوند به غیر پیامبران نیز در مواردی [[علم به غیب]] عطا کرده است. نمونهای از [[علم غیب غیر پیامبران]]، [[علم ائمه]]{{عم}} به اعمال مردم است که به کمک [[روایات]] میتوان از آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ]]}}<ref>«و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام میدادهاید آگاه خواهد ساخت»؛ سوره توبه آیه۱۰۵.</ref>استنباط کرد. افزون بر آن، آگاهی [[حضرت مریم]]{{س}} از تولد و مقام [[حضرت عیسی]]{{ع}} از [[خبرهای غیبی]] است که خداوند به آن حضرت عطا کرد. آگاهی [[مادر حضرت موسی]]{{ع}} نیز از بازگشت نوزادش به او و [[پیامبری]] او از [[خبرهای غیبی]] خداوند به ایشان است. آگاهی [[حضرت ساره]]{{س}} از فرزنددار شدن نیز از [[خبرهای غیبی]] است که خداوند به وسیله [[فرشتگان]] به ایشان ابلاغ کرد. همه این [[آگاهیهای غیبی]] به شیوهای غیر متعارف و [[خارق العاده]] در اختیار این [[برگزیدگان]] قرار گرفته است. قرآن خبر میدهد که [[جناب آصف]]، وزیر [[حضرت سلیمان]]{{ع}} به بخشی از [[علم الکتاب]]، آگاه بود. این [[دانش]] به او توانایی ویژهای داد که توانست در چشم برهم زدنی، تخت بزرگ بلقیس، ملکه سرزمین سبا را به نزد [[حضرت سلیمان]]{{ع}} بیاورد. در برخی [[روایات]] این مطلب بیان شده است که [[اسم اعظم]] هفتاد و سه حرف دارد. [[جناب آصف]] تنها یک حرف از این ۷۳ حرف را میدانست و به وسیله آن توانست که تخت بلقیس را در یک چشم برهم زدن جابجا کند. [[جناب آصف]] از [[پیامبران]] نبوده، بلکه [[وصی حضرت سلیمان]]{{ع}} بوده است. گویا او این [[دانش]] را از [[حضرت سلیمان]]{{ع}} فراگرفته بوده است. از آنجا که چنین دانشی از دسترس عموم مردم خارج است، [[علم به غیب]] به شمار میآید که خداوند در اختیار غیر [[پیامبران]] نیز گذارده است. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین منصوری رامسری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین منصوری رامسری؛ | ||
| تصویر = 11758.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[خلیل منصوری رامسری|منصوری رامسری]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[خلیل منصوری رامسری]]'''، در دو مقاله ''«[[علم شهودی و فرقان رهاورد تقوا (مقاله)|علم شهودی و فرقان رهاورد تقوا]]»'' و ''«[[علم غیب علم شهودی نیکان (مقاله)|علم غیب علم شهودی نیکان]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[خلیل منصوری رامسری]]'''، در دو مقاله ''«[[علم شهودی و فرقان رهاورد تقوا (مقاله)|علم شهودی و فرقان رهاورد تقوا]]»'' و ''«[[علم غیب علم شهودی نیکان (مقاله)|علم غیب علم شهودی نیکان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::*«اگر تقوای عقلانی و فطری موجب پذیرش دین وحیانی و بهرهمندی از هدایت وحیانی میشود، تقوایی که مبتنی بر آموزههای وحیانی است مرتبه بالاتری را برای انسان فراهم میآورد که از آن جمله میتوان به علم شهودی و حضوری اشاره کرد. اینگونه است که علم غیب نیز برای کسی که در مرتبه تمامیت تقواست حاصل میشود؛ چرا که چنین انسانی در نزد خداوند گرامیترین مردم است؛ زیرا به سبب تقواپیشگی توانسته خود را متاله و ربانی نماید و محبوب خداوند شود؛ پس هیچ چیز از حقایق بر او پنهان نخواهد بود و همه چیز برای او آشکار و هویداست. راه محبوبیت آن است که از خدا و [[پیامبر خاتم|پیامبرش]] {{صل}} اطاعت شود و این گونه است که نفس با اطاعت الهی و در پیش گرفتن تقوا به مقام نفس مطمئن میرسد و مرضی خداوند میشود. خداوند در آیه {{متن قرآن|وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ}}<ref>سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref> به صراحت میفرماید: تقوای الهی داشته باشید تا خداوند ضمن خیلی چیزها، علوم را نیز به شما بیاموزد. پس تقوای الهی دارای نشانههای بسیاری است که از جمله آن میتوان به آرامش، آسان شدن امور زندگی دنیوی، ادب، ارزش و کرامت انسانی و مانند آن اشاره کرد. | ::::::*«اگر تقوای عقلانی و فطری موجب پذیرش دین وحیانی و بهرهمندی از هدایت وحیانی میشود، تقوایی که مبتنی بر آموزههای وحیانی است مرتبه بالاتری را برای انسان فراهم میآورد که از آن جمله میتوان به علم شهودی و حضوری اشاره کرد. اینگونه است که علم غیب نیز برای کسی که در مرتبه تمامیت تقواست حاصل میشود؛ چرا که چنین انسانی در نزد خداوند گرامیترین مردم است؛ زیرا به سبب تقواپیشگی توانسته خود را متاله و ربانی نماید و محبوب خداوند شود؛ پس هیچ چیز از حقایق بر او پنهان نخواهد بود و همه چیز برای او آشکار و هویداست. راه محبوبیت آن است که از خدا و [[پیامبر خاتم|پیامبرش]] {{صل}} اطاعت شود و این گونه است که نفس با اطاعت الهی و در پیش گرفتن تقوا به مقام نفس مطمئن میرسد و مرضی خداوند میشود. خداوند در آیه {{متن قرآن|وَاتَّقُواْ اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ}}<ref>سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref> به صراحت میفرماید: تقوای الهی داشته باشید تا خداوند ضمن خیلی چیزها، علوم را نیز به شما بیاموزد. پس تقوای الهی دارای نشانههای بسیاری است که از جمله آن میتوان به آرامش، آسان شدن امور زندگی دنیوی، ادب، ارزش و کرامت انسانی و مانند آن اشاره کرد. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛ | ||
| تصویر = 6353525282.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر حسینی|حسینی]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«[[علامه امینی]] در [[الغدیر (کتاب)|الغدیر]]<ref>ج ۵، ص ۵۹-۵۲.</ref>بهترین پاسخ را به این شبهه داده است که ما در اینجا خلاصهای از آن نقل مینمائیم: علم به غیب و آنچه در پس پرده است و دانستن اتفاقات گذشته وآینده برای تمام انسانها همچون علم به شهود امکانپذیر است. مشروط به اینکه آن را از عالمی که خداوند متعال به او حقائق را آموخته اقتباس نمایند و هیچگونه مانعی در آن نیست. آیا مگر آنچه را که مؤمنین به آن اعتقاد دارند از قبیل: ایمان به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران الهی و روز قیامت و بهشت و دوزخ و زندگانی پس از مرگ و لقاء پروردگار و محاسبه در روز رستاخیز و ثواب و عقاب و حور و قصور و تمام اینها از مصادیق ایمان و علم به غیب نیست؟ بلکه خداوند در وصف متقین میفرماید {{متن قرآن|...الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور دارند»؛ سوره بقره، آیه ۳.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ}}.<ref>«بهشتهایی جاودان که (خداوند) بخشنده به بندگانش در (جهان) نهان وعده کرده است»؛ سوره مریم، آیه ۶۱.</ref>. البته از آنجا که مقام نبوت و منصب رسالت الهی اقتضا دارد که شخص نبی بیش از دیگران از ماجراهای گذشته و اتفاقات آینده آگاه باشد خداوند انبیاء و اولیاء خاصش را از اسرار بیشتری آگاه می سازد لذا میفرماید: {{متن قرآن|وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ}}<ref>«و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم»؛ سوره هود، آیه ۱۲۰.</ref> و از این رو داستانهای پیامبران گذشته را برای پیامبرش بازگو کرده و پس از بیان داستان مریم در آیه ۴۴ سوره آل عمران و داستان برادران یوسف در سوره یوسف آیه ۱۰۲ میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}<ref>«(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم».</ref> و همچنین پس از نقل داستان نوح در سوره هود آیه ۴۹ میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ]]}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم»</ref>»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%86%D9%87%D8%AC%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&option=com_mtree&task=readonline&link_id=2626&page=56&chkhashk=909A09C13D&Itemid= آشنایی با نهج البلاغه امام علی، ص۵۶ و ۵۷.]</ref> | ::::::«[[علامه امینی]] در [[الغدیر (کتاب)|الغدیر]]<ref>ج ۵، ص ۵۹-۵۲.</ref>بهترین پاسخ را به این شبهه داده است که ما در اینجا خلاصهای از آن نقل مینمائیم: علم به غیب و آنچه در پس پرده است و دانستن اتفاقات گذشته وآینده برای تمام انسانها همچون علم به شهود امکانپذیر است. مشروط به اینکه آن را از عالمی که خداوند متعال به او حقائق را آموخته اقتباس نمایند و هیچگونه مانعی در آن نیست. آیا مگر آنچه را که مؤمنین به آن اعتقاد دارند از قبیل: ایمان به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران الهی و روز قیامت و بهشت و دوزخ و زندگانی پس از مرگ و لقاء پروردگار و محاسبه در روز رستاخیز و ثواب و عقاب و حور و قصور و تمام اینها از مصادیق ایمان و علم به غیب نیست؟ بلکه خداوند در وصف متقین میفرماید {{متن قرآن|...الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور دارند»؛ سوره بقره، آیه ۳.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ}}.<ref>«بهشتهایی جاودان که (خداوند) بخشنده به بندگانش در (جهان) نهان وعده کرده است»؛ سوره مریم، آیه ۶۱.</ref>. البته از آنجا که مقام نبوت و منصب رسالت الهی اقتضا دارد که شخص نبی بیش از دیگران از ماجراهای گذشته و اتفاقات آینده آگاه باشد خداوند انبیاء و اولیاء خاصش را از اسرار بیشتری آگاه می سازد لذا میفرماید: {{متن قرآن|وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ}}<ref>«و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم»؛ سوره هود، آیه ۱۲۰.</ref> و از این رو داستانهای پیامبران گذشته را برای پیامبرش بازگو کرده و پس از بیان داستان مریم در آیه ۴۴ سوره آل عمران و داستان برادران یوسف در سوره یوسف آیه ۱۰۲ میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}<ref>«(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم».</ref> و همچنین پس از نقل داستان نوح در سوره هود آیه ۴۹ میفرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ]]}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم»</ref>»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%86%D9%87%D8%AC%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&option=com_mtree&task=readonline&link_id=2626&page=56&chkhashk=909A09C13D&Itemid= آشنایی با نهج البلاغه امام علی، ص۵۶ و ۵۷.]</ref> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛ | ||
| تصویر = 11805.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید حبیب بخاراییزاده|بخاراییزاده]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید حبیب بخاراییزاده]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایاننامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید حبیب بخاراییزاده]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایاننامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::*«'''کمال و علم غیب:''' استدلال از طریق محدودیت بشر بر امتناع اطلاع بر غیب، در واقع شبه استدلال است نه استدلال. و مغالطهای بیش نیست: مغالطهای از باب "اخذ ما بالعرض مکان بالذات" چه اینکه در فلسفه با براهین عقلی متقن ثابت گردیده که: | :::::*«'''کمال و علم غیب:''' استدلال از طریق محدودیت بشر بر امتناع اطلاع بر غیب، در واقع شبه استدلال است نه استدلال. و مغالطهای بیش نیست: مغالطهای از باب "اخذ ما بالعرض مکان بالذات" چه اینکه در فلسفه با براهین عقلی متقن ثابت گردیده که: | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۲. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۲. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛ | ||
| تصویر = 11670.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی]]''' در مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' در این باره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی]]''' در مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«منظورمان از غیب آن مجموعهای از عالم میباشد که از ادراک عموم مردم مخفی است؛ یعنی در زندگی متعارف و عادی انسانها، مجموعهای از اطلاعات وجود دارد که بین همه مشترک است و بهوسیله ابزارهای ظاهری (حواس پنجگانه) و تفکر بهدست میآید. ادراک ماورای این مسائل را معمولاً به ادراکات غیبی تعبیر میکنند البته معمولاً به اینشرط که از طریق نوعی حس باطن به دست آید، و نه با تفکر و تیزهوشی. لذا غیب مرز مشخص و دقیقی در این بحث ندارد. حتی برخی از انسانهای عادی، گاهی خوابهای صادقه میبینند و حرفهای خاصی میزنند و مقداری علومشان با علوم دیگران متفاوت است و بعضیها ضعیفتر هستند و از همین مقدار علم هم محرومند؛ ولی اگر کسی دارای دریافتی، ماورای دریافتهای عمومی باشد، میگویند فلانی علم غیب دارد و این حداقل معنای "[[علم غیب]]" است و اختصاصی هم به [[ائمه]]{{عم}} و اولیاءالهی ندارد، حتی اختصاص به انسانهای خوب هم نداشته و چهبسا در بعضی از انسانهای بد هم وجود دارد»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>. | ::::::«منظورمان از غیب آن مجموعهای از عالم میباشد که از ادراک عموم مردم مخفی است؛ یعنی در زندگی متعارف و عادی انسانها، مجموعهای از اطلاعات وجود دارد که بین همه مشترک است و بهوسیله ابزارهای ظاهری (حواس پنجگانه) و تفکر بهدست میآید. ادراک ماورای این مسائل را معمولاً به ادراکات غیبی تعبیر میکنند البته معمولاً به اینشرط که از طریق نوعی حس باطن به دست آید، و نه با تفکر و تیزهوشی. لذا غیب مرز مشخص و دقیقی در این بحث ندارد. حتی برخی از انسانهای عادی، گاهی خوابهای صادقه میبینند و حرفهای خاصی میزنند و مقداری علومشان با علوم دیگران متفاوت است و بعضیها ضعیفتر هستند و از همین مقدار علم هم محرومند؛ ولی اگر کسی دارای دریافتی، ماورای دریافتهای عمومی باشد، میگویند فلانی علم غیب دارد و این حداقل معنای "[[علم غیب]]" است و اختصاصی هم به [[ائمه]]{{عم}} و اولیاءالهی ندارد، حتی اختصاص به انسانهای خوب هم نداشته و چهبسا در بعضی از انسانهای بد هم وجود دارد»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>. | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛ | ||
| تصویر = Pic1419.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد نجفی یزدی|نجفی یزدی]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (کتاب)|پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (کتاب)|پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
رشید هجری از یاران باوفا و صمیمی [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} بود به گونهای که حضرت او را لایق تعلیم علوم غیب دانسته، از بلاها و مرگها آگاه بود و او را رشید البلایا مینامیدند، به بعضی خبر میداد که چگونه میمیرد و یا چگونه کشته میشود، و همانطور که خبر داده بود واقع میشد»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1020/152290 پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]</ref> | رشید هجری از یاران باوفا و صمیمی [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} بود به گونهای که حضرت او را لایق تعلیم علوم غیب دانسته، از بلاها و مرگها آگاه بود و او را رشید البلایا مینامیدند، به بعضی خبر میداد که چگونه میمیرد و یا چگونه کشته میشود، و همانطور که خبر داده بود واقع میشد»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1020/152290 پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]</ref> | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ | ||
| تصویر = 847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«آیاتی که گذشت به مواضعی از آگاهی [[انبیا]] الهی به غیب دلالت مینمود. اما آیاتی دیگر دلالت میکند غیر [[انبیاء]] نیز آگاه و مطلع از غیب شدهاند. این آیات میفهماند که آگاهی و شناختِ نسبت به غیب، منحصر به طبقۀ انبیاء نیست بلکه این نوع آگاهی فضلی است الهی که خداوند به هر کدام از بندگان صالح خود که بخواهد اختصاص میدهد. اینک نمونههایی از این آیات: | ::::::«آیاتی که گذشت به مواضعی از آگاهی [[انبیا]] الهی به غیب دلالت مینمود. اما آیاتی دیگر دلالت میکند غیر [[انبیاء]] نیز آگاه و مطلع از غیب شدهاند. این آیات میفهماند که آگاهی و شناختِ نسبت به غیب، منحصر به طبقۀ انبیاء نیست بلکه این نوع آگاهی فضلی است الهی که خداوند به هر کدام از بندگان صالح خود که بخواهد اختصاص میدهد. اینک نمونههایی از این آیات: | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۵. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۵. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | ||
| تصویر = 11270.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[داوود خوشباور|خوشباور]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«گاهی برخی حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر "قلب" القاء میگردد، ناگهان فضای روح آنچنان روشن که یقین پیدا میکند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[الهام]] در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است. بنا بر برخی تفاسیر [[الهام]] دارای معنای عام و خاص است. معنای خاص [[الهام]] ویژه اولیاء و اوصیاست که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه میباشد. [[الهام]] با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج میگردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده میشود، صورت میپذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ میدهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار میآورند. اما [[الهام]] بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد. معنای عام [[الهام]] نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. [[الهام]] حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست میآید. [[الهام]] غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگیهای خاص نژادی و جغرافیایی حاصل میشود مانند براهمه، کشیشان و راهبان. قرآن کریم نمونهای از آن را نقل میکند {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ]]}} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> به مادر [[موسی]]{{ع}} [[الهام]] کردیم که به کودک خود شیر بده، و یا در جای دیگر مادر [[موسی]]{{ع}} دلواپس و نگران سرنوشت فرزند دلبند خود است که ناگهان به او [[الهام]] میشود او را در میان جعبهای بگذارد و آن را به روی آبهای نیل روانه کند و در سرنوشت او فکری نکند زیرا خداوند متعال میفرماید {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}} <ref> ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> همانا ما آن را برمیگردانیم بهسوی تو و قرار میدهیم او را [[موسی]]{{ع}} از مرسلین و انبیاء الهی کسانی که برگزیدگان خداوند که دارای روح پاک و بیآلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم والایی دارند، گاهی مشمول چنین الطاف الهی میشوند. اینها طرق و راههایی است که پیامبران و پیشوایان معصوم{{عم}} و بندگان متقی و پرهیزگار را از امور پنهان از حس آگاه میسازد»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۷]</ref>. | ::::::«گاهی برخی حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر "قلب" القاء میگردد، ناگهان فضای روح آنچنان روشن که یقین پیدا میکند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[الهام]] در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است. بنا بر برخی تفاسیر [[الهام]] دارای معنای عام و خاص است. معنای خاص [[الهام]] ویژه اولیاء و اوصیاست که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه میباشد. [[الهام]] با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج میگردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده میشود، صورت میپذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ میدهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار میآورند. اما [[الهام]] بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد. معنای عام [[الهام]] نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. [[الهام]] حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست میآید. [[الهام]] غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگیهای خاص نژادی و جغرافیایی حاصل میشود مانند براهمه، کشیشان و راهبان. قرآن کریم نمونهای از آن را نقل میکند {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ]]}} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> به مادر [[موسی]]{{ع}} [[الهام]] کردیم که به کودک خود شیر بده، و یا در جای دیگر مادر [[موسی]]{{ع}} دلواپس و نگران سرنوشت فرزند دلبند خود است که ناگهان به او [[الهام]] میشود او را در میان جعبهای بگذارد و آن را به روی آبهای نیل روانه کند و در سرنوشت او فکری نکند زیرا خداوند متعال میفرماید {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}} <ref> ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> همانا ما آن را برمیگردانیم بهسوی تو و قرار میدهیم او را [[موسی]]{{ع}} از مرسلین و انبیاء الهی کسانی که برگزیدگان خداوند که دارای روح پاک و بیآلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم والایی دارند، گاهی مشمول چنین الطاف الهی میشوند. اینها طرق و راههایی است که پیامبران و پیشوایان معصوم{{عم}} و بندگان متقی و پرهیزگار را از امور پنهان از حس آگاه میسازد»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۷]</ref>. | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۶. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۶. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
| تصویر = 11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | |||
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«امکان [[علم غیب]] برای بشر: دانشمندان بزرگ اسلامی و غیر اسلامی، امکان [[علم غیب]] برای بشر را مورد تأکید قرار دادهاند و آن را امر ممکن و بلکه واقع شده تلقی کردهاند. شیخ الرئیس [[ابو علی سینا]] در این باره میگوید: اگر عارفی از غیب خبر داد و آینده درستی آن را ثابت کرد او را تصدیق کن و به او ایمان بیاور؛ زیرا چنین آگاهی یک رشته اسباب طبیعی دارد. سپس به برهان این مطلب اشاره کرده میگوید: وقتی اشتغالات و گرفتاریهای روح از طریق حواس کم شد، برای روح انسان، فرصتی دست میدهد که خود را از دست قوای طبیعی رهانیده و به جانب قدس پرواز کند و صورتهایی را در آنجا ببیند و این حالت گاهی در خواب و در حال بیماری به انسانهای عادی نیز رخ میدهد. شیخ [[شهابالدین سهروردی]] نیز میگوید: هرگاه وابستگیهای حواس ظاهری کاهش یافت، نفس انسان از دست قوای طبیعی رهایی یافته و بر یک رشته امور غیبی تسلط مییابد و شاهد آن خوابهای صادق است که انسان در زندگیاش تجربه میکند. سپس میگوید: اگر انسانهای کامل مانند پیامبران و اولیا از غیب خبر میدهند به خاطر نوشتههایی است که میبینند و یا امواج و صداهای دلانگیز و هولناکی است که میشنوند و یا صورتهایی است که مشاهده میکنند و با آنان سخن میگویند، سپس از غیب خبر میدهند. [[الکسیس کارل]] از دانشمندان غربی، برای [[الهام]] مقام و منزلتی ویژه قائل است و معتقد است که روشن بینان بدون استفاده از اعضای حسی خود، افکار دیگران را درک میکنند و حوادث دور از جهت مکان و زمان را تا حدودی میبینند و گاهی از فاصله دور شخص یا صحنهای را میبینند و آن را با دقت ترسیم و توصیف میکنند. وی آن را یک موهبت استثنایی میداند که جز افراد معدودی از آن برخوردار نیستند.<ref> الکسیس کارل، انسان موجود ناشناخته، صفحه ۱۴۰ و ۱۴۱ ترجمه پرویز دبیری.</ref>. | ::::::«امکان [[علم غیب]] برای بشر: دانشمندان بزرگ اسلامی و غیر اسلامی، امکان [[علم غیب]] برای بشر را مورد تأکید قرار دادهاند و آن را امر ممکن و بلکه واقع شده تلقی کردهاند. شیخ الرئیس [[ابو علی سینا]] در این باره میگوید: اگر عارفی از غیب خبر داد و آینده درستی آن را ثابت کرد او را تصدیق کن و به او ایمان بیاور؛ زیرا چنین آگاهی یک رشته اسباب طبیعی دارد. سپس به برهان این مطلب اشاره کرده میگوید: وقتی اشتغالات و گرفتاریهای روح از طریق حواس کم شد، برای روح انسان، فرصتی دست میدهد که خود را از دست قوای طبیعی رهانیده و به جانب قدس پرواز کند و صورتهایی را در آنجا ببیند و این حالت گاهی در خواب و در حال بیماری به انسانهای عادی نیز رخ میدهد. شیخ [[شهابالدین سهروردی]] نیز میگوید: هرگاه وابستگیهای حواس ظاهری کاهش یافت، نفس انسان از دست قوای طبیعی رهایی یافته و بر یک رشته امور غیبی تسلط مییابد و شاهد آن خوابهای صادق است که انسان در زندگیاش تجربه میکند. سپس میگوید: اگر انسانهای کامل مانند پیامبران و اولیا از غیب خبر میدهند به خاطر نوشتههایی است که میبینند و یا امواج و صداهای دلانگیز و هولناکی است که میشنوند و یا صورتهایی است که مشاهده میکنند و با آنان سخن میگویند، سپس از غیب خبر میدهند. [[الکسیس کارل]] از دانشمندان غربی، برای [[الهام]] مقام و منزلتی ویژه قائل است و معتقد است که روشن بینان بدون استفاده از اعضای حسی خود، افکار دیگران را درک میکنند و حوادث دور از جهت مکان و زمان را تا حدودی میبینند و گاهی از فاصله دور شخص یا صحنهای را میبینند و آن را با دقت ترسیم و توصیف میکنند. وی آن را یک موهبت استثنایی میداند که جز افراد معدودی از آن برخوردار نیستند.<ref> الکسیس کارل، انسان موجود ناشناخته، صفحه ۱۴۰ و ۱۴۱ ترجمه پرویز دبیری.</ref>. | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۷. آقای زرینجویی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۷. آقای زرینجویی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛ | ||
| تصویر = 11980.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عین الله زرین جویی|زرین جویی]]]] | |||
::::::آقای '''[[عینالله زرینجویی]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد ''«[[مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی (پایاننامه)|مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[عینالله زرینجویی]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد ''«[[مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی (پایاننامه)|مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«علاوه بر معارفی که قرآن و روایات در اختیار ما میگذارند فیلسوفان اسلامی متفقند در این که انسان امکان اطلاع بر غیب را دارا میباشد و این مطلب حتی برای غیر معصوم نیز صادق است. [[ابن سینا]] در کتاب الاشارات و التنبيهات میگوید: تجربه و آزمایش به روشنی ثابت کرده است که انسان در موقع خواب میتواند با جهان خارج تماس بگیرد و اطلاعاتی کسب کند اکنون چه مانعی دارد که انسان در بیداری دارای چنین قدرتی باشد و تجربه و آزمایش نیز آن را اثبات کرده است<ref>ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج ۳، ص ۳۹۹.</ref>. | ::::::«علاوه بر معارفی که قرآن و روایات در اختیار ما میگذارند فیلسوفان اسلامی متفقند در این که انسان امکان اطلاع بر غیب را دارا میباشد و این مطلب حتی برای غیر معصوم نیز صادق است. [[ابن سینا]] در کتاب الاشارات و التنبيهات میگوید: تجربه و آزمایش به روشنی ثابت کرده است که انسان در موقع خواب میتواند با جهان خارج تماس بگیرد و اطلاعاتی کسب کند اکنون چه مانعی دارد که انسان در بیداری دارای چنین قدرتی باشد و تجربه و آزمایش نیز آن را اثبات کرده است<ref>ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج ۳، ص ۳۹۹.</ref>. | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۸. آقای کرمزاده؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۸. آقای کرمزاده؛ | ||
| تصویر = 11947.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی کرمزاده|کرمزاده]]]] | |||
::::::آقای '''[[علی کرمزاده]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان ''«[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایاننامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[علی کرمزاده]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان ''«[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایاننامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«آگاهی از راه اشراق را واقعیتی غیر قابل انکار است. آگاهیهای انسان بر اموری که خارج از متعلقات حس و تجربه، استدلال و عقلأند، بهترین گواه این مدعاست، پدیدههای نوظهور و اکتشافات علمی تنها محصول تجربه و اندیشه ورزی نیست؛ زیرا چه بسا اموری که در چنبره این دو روش قرار نمیگیرند. فیلسوفان مسلمان آگاهی از [[غیب]] را دارای امکان وقوعی میدانند. [[ابن سینا]] میگوید: آن گاه که اشتغالات روح از طریق حواس کم شد، روح فرصتی مییابد تا از چنگال قوای طبیعی خلاص و به جانب قدس پرواز کند و صورتهایی از غیب در او نقش میبندد و این حالت گاهی در خواب و گاهی در بیماری پدید میآید.<ref>{{عربی|"و اذا قلت الشواغل الحسیة و بقیت الشواغل أقل لم یبعد أن یکون للنفس فلتات تخلص عن شغل التخیل الی جانب القدس فانتقش فیها نقش من الغیب(...)"}} ابن سینا، ج ۳، ص ۴۰۷ .</ref> [[ابن سینا]] با سود جستن از تجربه و قیاس که مستظهر به حالت وجدانی است، میگوید: تجربه و قیاس به ما میگویند که انسان در موقع خواب میتواند با جهان خارج در تماس بوده، بر آن آگاهی یابد. با توجه به این حقیقت، مانعی ندارد که انسان به هنگام بیداری نیز دارای چنین توانایی باشد.<ref>{{عربی|"التجربة والقیاس متطابقان علی أن للنفس الإنسانیة أن تنال من الغیب نی؟ فی حالة المنام فلا مانع من أن یقع مثل ذلک النیل فی حالة الیقظة"}}.</ref> در راستای همین بیان که انسان در اثر سیر و سلوک و ریاضتهای شرعی واجد قدرتی میشود که دیگر هم نوعان او ندارند، میگوید: اگر دریافتی که شخص عارفی اموری انجام می دهد که از توان افراد عادی خارج است، این دریافت نباید همراه با انکار باشد؛ زیرا چه بسا برای این امور علل و اسبابی است که تو نیز اگر واجد آن شوی، قادر بر آن امور میگردی.<ref>{{عربی|"اذ بلغک أن عارفا أطاق بقوته فعلا أو تحریکا او حرکه یخرج عن وسع مثله فلا تتلقه بکل ذلک الاستنکار فلقد تجد إلی سببه سبیلا فی اعتبارک مذاهب الطبیة"}}.</ref> [[شیخ اشراق]] که در حقیقت نام برداری فلسفه وی به اشراق، حکایت از روش فلسفی او میکند و در فلسفه الهی و ریاضتهای نفسانی عملی داعیههای بسیار دارد، در خصوص آگاهی از [[غیب]]، در فصلی تحت عنوان سبب انذارها و اطلاع بر مغیبات میگوید: هرگاه اشتغالات حواس ظاهر کم شود و نفس انسان از چنبر، قوای طبیعی رها شود، نفس توانایی بر امور غیبی پیدا میکند و گواه بر این امور، خوابهای صادق است که برای انسان رخ میدهد. از منظر او نور اسفهبد، که همان نفس انسانی است، آن گاه که از جهات شواغل قوی حسی رهایی یابد و حس باطن هم ضعیف شود، در حقیقت نفس از برازخ (اجسام) رها میشود و به برازخ علوی متصل میشود و در آنجا بر مغیبات اطلاع مییابد.<ref>شیخ اشراق، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref> همو درباره اطلاع پیامبران{{صل}} و اشخاص کمل از [[غیب]] میگوید: {{عربی|"و ما یتلقی الأنبیاء والأولیاء و غیرهم من المغیبات فانها قد ترد علیهم فی اسطر مکتوبة}}. (...) اطلاع انبیاء و اشخاص کمل از [[غیب]] به دلیل نوشتههایی است که آنان میبینند و یا صداهای دل انگیز و هولناکی است که میشنوند و یا صور تهایی که مشاهده میکنند. و با ایشان سخن میگویند صدرالمتألهین ضمن پذیرش دیدگاه فیلسوفان قبل از خود درباره اطلاع افراد کمل از [[غیب]]، با تفصیل در اینباره به بیان دیدگاه خود پرداخته است. او با ارائه تفاوتهای وحی و الهام بر این باور است که نفس انسانی بر اثر اتصال با جهان عقل و یا عالم مثال -که شیخ اشراق به طور جدی بر آن اصرار دارد و ابن سینا منکر آن است - آگاهیهایی کسب میکند و در ادامه این ادعا را مدلل و با براهین عقلی روشن میسازد، پیداست که بیان تفصیلی همه آن مطالب با حجم این پژوهش سازگار نیست و دیدگاه ملاصدرا حواشی وی در دو فصل سبب انذارها و اطلاع بر مغیبات و بیان اقسام مغیباتی که افراد کمل توانایی بر دریافت آنها دارند، در مقاله پنجم از کتاب شرح حکمه الاشراق، جای هیچ ابهامی باقی نمیگذارد که دریافت امور غیبی امری شدنی است. بنابر این، دانشمندان، خواه فیلسوفان و خواه روان شناسان در این جهت تردیدی ندارند که انسان توانایی دارد که از مغیبات مطلع شود. نکتهای که نباید از آن غفلت نمود؛ چنان که [[ملاصدرا]] در تعلیقات بر حکمه الاشراق آورده است، آگاهی پیامبران{{صل}} و همچنین امامان معصوم{{ع}} از [[غیب]]، غیر از طرق عادی است و اشتراک در نتیجه گواه بر اتخاذ دو روش نیست و آنچه در خصوص اطلاع افراد عادی بر [[غیب]] بیان شد تنها برای این بود که استبعاد دانستن [[غیب]] از ادهان زدوده شود»<ref>[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایاننامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]، ص۲۳.</ref>. | ::::::«آگاهی از راه اشراق را واقعیتی غیر قابل انکار است. آگاهیهای انسان بر اموری که خارج از متعلقات حس و تجربه، استدلال و عقلأند، بهترین گواه این مدعاست، پدیدههای نوظهور و اکتشافات علمی تنها محصول تجربه و اندیشه ورزی نیست؛ زیرا چه بسا اموری که در چنبره این دو روش قرار نمیگیرند. فیلسوفان مسلمان آگاهی از [[غیب]] را دارای امکان وقوعی میدانند. [[ابن سینا]] میگوید: آن گاه که اشتغالات روح از طریق حواس کم شد، روح فرصتی مییابد تا از چنگال قوای طبیعی خلاص و به جانب قدس پرواز کند و صورتهایی از غیب در او نقش میبندد و این حالت گاهی در خواب و گاهی در بیماری پدید میآید.<ref>{{عربی|"و اذا قلت الشواغل الحسیة و بقیت الشواغل أقل لم یبعد أن یکون للنفس فلتات تخلص عن شغل التخیل الی جانب القدس فانتقش فیها نقش من الغیب(...)"}} ابن سینا، ج ۳، ص ۴۰۷ .</ref> [[ابن سینا]] با سود جستن از تجربه و قیاس که مستظهر به حالت وجدانی است، میگوید: تجربه و قیاس به ما میگویند که انسان در موقع خواب میتواند با جهان خارج در تماس بوده، بر آن آگاهی یابد. با توجه به این حقیقت، مانعی ندارد که انسان به هنگام بیداری نیز دارای چنین توانایی باشد.<ref>{{عربی|"التجربة والقیاس متطابقان علی أن للنفس الإنسانیة أن تنال من الغیب نی؟ فی حالة المنام فلا مانع من أن یقع مثل ذلک النیل فی حالة الیقظة"}}.</ref> در راستای همین بیان که انسان در اثر سیر و سلوک و ریاضتهای شرعی واجد قدرتی میشود که دیگر هم نوعان او ندارند، میگوید: اگر دریافتی که شخص عارفی اموری انجام می دهد که از توان افراد عادی خارج است، این دریافت نباید همراه با انکار باشد؛ زیرا چه بسا برای این امور علل و اسبابی است که تو نیز اگر واجد آن شوی، قادر بر آن امور میگردی.<ref>{{عربی|"اذ بلغک أن عارفا أطاق بقوته فعلا أو تحریکا او حرکه یخرج عن وسع مثله فلا تتلقه بکل ذلک الاستنکار فلقد تجد إلی سببه سبیلا فی اعتبارک مذاهب الطبیة"}}.</ref> [[شیخ اشراق]] که در حقیقت نام برداری فلسفه وی به اشراق، حکایت از روش فلسفی او میکند و در فلسفه الهی و ریاضتهای نفسانی عملی داعیههای بسیار دارد، در خصوص آگاهی از [[غیب]]، در فصلی تحت عنوان سبب انذارها و اطلاع بر مغیبات میگوید: هرگاه اشتغالات حواس ظاهر کم شود و نفس انسان از چنبر، قوای طبیعی رها شود، نفس توانایی بر امور غیبی پیدا میکند و گواه بر این امور، خوابهای صادق است که برای انسان رخ میدهد. از منظر او نور اسفهبد، که همان نفس انسانی است، آن گاه که از جهات شواغل قوی حسی رهایی یابد و حس باطن هم ضعیف شود، در حقیقت نفس از برازخ (اجسام) رها میشود و به برازخ علوی متصل میشود و در آنجا بر مغیبات اطلاع مییابد.<ref>شیخ اشراق، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref> همو درباره اطلاع پیامبران{{صل}} و اشخاص کمل از [[غیب]] میگوید: {{عربی|"و ما یتلقی الأنبیاء والأولیاء و غیرهم من المغیبات فانها قد ترد علیهم فی اسطر مکتوبة}}. (...) اطلاع انبیاء و اشخاص کمل از [[غیب]] به دلیل نوشتههایی است که آنان میبینند و یا صداهای دل انگیز و هولناکی است که میشنوند و یا صور تهایی که مشاهده میکنند. و با ایشان سخن میگویند صدرالمتألهین ضمن پذیرش دیدگاه فیلسوفان قبل از خود درباره اطلاع افراد کمل از [[غیب]]، با تفصیل در اینباره به بیان دیدگاه خود پرداخته است. او با ارائه تفاوتهای وحی و الهام بر این باور است که نفس انسانی بر اثر اتصال با جهان عقل و یا عالم مثال -که شیخ اشراق به طور جدی بر آن اصرار دارد و ابن سینا منکر آن است - آگاهیهایی کسب میکند و در ادامه این ادعا را مدلل و با براهین عقلی روشن میسازد، پیداست که بیان تفصیلی همه آن مطالب با حجم این پژوهش سازگار نیست و دیدگاه ملاصدرا حواشی وی در دو فصل سبب انذارها و اطلاع بر مغیبات و بیان اقسام مغیباتی که افراد کمل توانایی بر دریافت آنها دارند، در مقاله پنجم از کتاب شرح حکمه الاشراق، جای هیچ ابهامی باقی نمیگذارد که دریافت امور غیبی امری شدنی است. بنابر این، دانشمندان، خواه فیلسوفان و خواه روان شناسان در این جهت تردیدی ندارند که انسان توانایی دارد که از مغیبات مطلع شود. نکتهای که نباید از آن غفلت نمود؛ چنان که [[ملاصدرا]] در تعلیقات بر حکمه الاشراق آورده است، آگاهی پیامبران{{صل}} و همچنین امامان معصوم{{ع}} از [[غیب]]، غیر از طرق عادی است و اشتراک در نتیجه گواه بر اتخاذ دو روش نیست و آنچه در خصوص اطلاع افراد عادی بر [[غیب]] بیان شد تنها برای این بود که استبعاد دانستن [[غیب]] از ادهان زدوده شود»<ref>[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایاننامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]، ص۲۳.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۹. خانم رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۹. خانم رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
| تصویر = 11793.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سیده رابیل]]]] | |||
خانم '''[[سیده رابیل]]''' در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' اینباره گفته است: | خانم '''[[سیده رابیل]]''' در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' اینباره گفته است: | ||
::::::«زندگانی اولیاء الله حکایت از تحقق [[علم غیب]] برای غیر [[انبیا]] نیز دارد. اگر حتی حکایت های نقل شده دراین باره را نیز نپذیریم، قرآن کریم به عنوان کلام تحریف نشده خداوند، دلالت بر مدعای ما دارد، چرا که حضرت مریم، مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} و یا آصف بن برخیا هیچکدام از انبیاء الهی نبودند، اما خداوند حکیم آنها را در مواردی آگاه به غیب کرده است. {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}<ref>به مادر [[موسی]]{{ع}} وحی کردیم که موسی را شیر بده پس هنگامی که بر او ترسناک شدی او را به دریا بینداز و نترس و محزون مباش ما او را به تو برمیگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار می دهیم؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref> مطابق با این آیه میتوان گفت که اولا وحی در این آیه همان الهام است که یکی از طرق دست یابی به غیب است؛ ثانیا افزون بر آن، بازگشت حضرت موسی به دامان مادر، به مادر موسی اطلاع داده شد؛ ثالثا اینکه حضرت موسی در آینده به مقام رسالت میرسد، نیز خبر دیگری بود که به مادر آن حضرت داده شد. خداوند متعال راجع به آصف بن برخیا نیز فرموده است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ]]}}<ref>«کسی که نزد او علمی از کتاب بود گفت من قبل از آن که تو پلک چشمهایت را به هم بزنی تخت بلقیس را برایت حاضر می کنم»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> | ::::::«زندگانی اولیاء الله حکایت از تحقق [[علم غیب]] برای غیر [[انبیا]] نیز دارد. اگر حتی حکایت های نقل شده دراین باره را نیز نپذیریم، قرآن کریم به عنوان کلام تحریف نشده خداوند، دلالت بر مدعای ما دارد، چرا که حضرت مریم، مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} و یا آصف بن برخیا هیچکدام از انبیاء الهی نبودند، اما خداوند حکیم آنها را در مواردی آگاه به غیب کرده است. {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}<ref>به مادر [[موسی]]{{ع}} وحی کردیم که موسی را شیر بده پس هنگامی که بر او ترسناک شدی او را به دریا بینداز و نترس و محزون مباش ما او را به تو برمیگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار می دهیم؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref> مطابق با این آیه میتوان گفت که اولا وحی در این آیه همان الهام است که یکی از طرق دست یابی به غیب است؛ ثانیا افزون بر آن، بازگشت حضرت موسی به دامان مادر، به مادر موسی اطلاع داده شد؛ ثالثا اینکه حضرت موسی در آینده به مقام رسالت میرسد، نیز خبر دیگری بود که به مادر آن حضرت داده شد. خداوند متعال راجع به آصف بن برخیا نیز فرموده است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ]]}}<ref>«کسی که نزد او علمی از کتاب بود گفت من قبل از آن که تو پلک چشمهایت را به هم بزنی تخت بلقیس را برایت حاضر می کنم»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۱: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۰. آقای دکتر تورانی و خانم خطیبی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۰. آقای دکتر تورانی و خانم خطیبی؛ | ||
| تصویر = 11939.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[اعلا تورانی|تورانی]]]] | |||
آقای دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | آقای دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«[[ملاصدرا]] مبدأ تمامی علوم را از عالم قدس میداند. دروازه عالم ملکوت بر هیچکس بسته نیست، مگر به جهت مانعی از نفس خود و حجابی از غلظت طبع خویش. برای انسان این امکان هست که از نفس خودش تعلیم و آموزش یابد که این امر را حدس گویند، ولی این استعداد قریب در افراد مردم تفاوت دارد، و چون درجات متفاوت است و قلبها از حیث صفا و کدورت و قوه و ضعف در تیزهوشی و کمی و زیادی در حدس مختلفأند، پس وجود نفسی عالی در جانب بالا بعید نیست که نور یا بیش از نور ملکوت قوی باشد و در پذیرش و قبول افاضه از کانون خیر و رحمت سریع باشد، پس چنین انسانی به سبب شدت استعدادش بیشتر حقایق را در کمترین زمان ادراک میکند و از حیث علم، به حقایق اشیاء بدون طلب و شوقی از جانب او احاطه پیدا میکند، بلکه ذهن نافذ و تابناک او - بدون مباشرت حدود وسطای آنها به نتایج پیشی میگیرد، و همینطور از این نتایج به نتایج دیگری تا آنکه به غایات مطلوب انسانی و نهایات درجات بشری احاطه پیدا میکند، و این قوه به نام قوه قدسی نامیده میشود که مرتبه کامل آن در انبیاء و اولیاء که از نفوس قوی و شدید برخوردارند وجود دارد<ref>صدرالمتألهین، اسفار اربعه، ج۳، ص۳۲۲-۴۲۰ ،۳۸۱ ،۳۱۹.</ref> نفس با ادراک معارف جزئی و محسوس که به واسطه حواس پنجگانه ظاهری و قوه متخیله حاصل شده و قیام صدوری به نفس دارند، با مراتبی از هستی و با ادراک معارف غیرمادی و معقولات کلی و تشدید مراتب وجودی خویش، با مرتبههای دیگر متحد میشود. در این مرتبه است که نفس به مرتبه حقایق کلی و مجرد و مشاهده آنها نائل میشود. این مرتبه، مرتبه کمال عقل نظری یا عقل المستفاد و اتصال با عقل فعال است <ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶ ،۲۱۷.</ref> که [[ملاصدرا]] تنها خاص بعضی از انسانها میداند<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶.</ref>. در این حالت، نفس به مرتبه حقایق کلی و مجرد نائل میشود و میتواند بر همه اسرار در عالم قضا، یا به تعبیر [[ملاصدرا]]، خزاین الهی واقف شود و با چشم ملکوتی و دید و شهود عقلانی قلم و لوح را مشاهده کند<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶ ،۲۱۷.</ref> به این ترتیب، اتحاد نفس با هر مرتبه از مراتب هستی که در اثر فرایند حرکت استکمالی جوهری نفس و اتحاد مدرِک و مدرَک حاصل میشود، إکتشاف آن مرتبه از هستی را نیز در پی خواهد داشت<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ج۹، ص۱۸۰ ،۹۳ و اسفار اربعة، ج۸، ص۲۲۳ ،۱۳۶ </ref> [[ملاصدرا]] معتقد است که بعضی از نفوس چنان قوی و شدید میشوند که تصورات آنها میتواند باعث ایجاد موجوداتی در خارج از ذهن شود. این نفوس با تأیید ملکوتی و طرب معنوی میتوانند مریض را شفا دهند و اشرار را بیمار کنند و جسمی را حرکت دهند که از قدرات عادی بشر خارج است<ref>همان: ۱ /۲۷۵ .(ملاصدرا قائل به علم حضوری نسبت به ذات حق تعالی به اندازه سعه وجودی مدرِک است) همو، ۱۳۸۳ :۱ /۱۳۵.</ref> با این توضیح که علم حضوری سه گونه است: علم علت به معلول خود، علم شیء مجرد به ذات خویش و علم معلول به علت خود. علم حضوری نسبت به ذات حق از دو قسم اول نیست، چون در نوع اول عالم احاطه بر معلوم دارد و در نوع دوم، عالم و معلوم یکسان است، اما هر یک از ممکنات از آن جهت که معلول واجب تعالی و شأنی از شئون علت خودند، ذات واجب را به مقدار استعداد خود درک میکنند <ref>جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref>. طبق تحلیل [[ملاصدرا]]، علم انسان به همه حقایق، اسرار و خزاین الهی منع عقلی ندارد، در صورت رسیدن نفس به مرتبه کمالی آن حقیقت و متحد شدن با او، علم حضوری به آن حقیقت حاصل میشود. تنها حقیقتی که علم به او مورد بحث است ذات مقدس الهی است که در این مورد نیز [[ملاصدرا]] علم انسان را مقید به استعداد او کرده است. طبق این قید گرچه علم به ذات الهی به مقدار استعداد ممکن دانسته شده، ولی اکتناه ذات و درک کنه ذات الهی ممتنع خواهد بود، چراکه استعداد هیچ انسانی به اندازه ای نیست که بتواند به مرتبه احاطه بر ذات الهی دست یابد. از این رو، اکتناه ذات برای معصومان و اولیای الهی نیز محال خواهد بود، اما اکتناه مخلوقات الهی مبتلا به این منع و اشکال عقلی نیست، علم امام{{ع}} به جمیع ماسویالله هیچگونه محذور عقلی نخواهد داشت»<ref>[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]، ص ۶۱.</ref>. | ::::::«[[ملاصدرا]] مبدأ تمامی علوم را از عالم قدس میداند. دروازه عالم ملکوت بر هیچکس بسته نیست، مگر به جهت مانعی از نفس خود و حجابی از غلظت طبع خویش. برای انسان این امکان هست که از نفس خودش تعلیم و آموزش یابد که این امر را حدس گویند، ولی این استعداد قریب در افراد مردم تفاوت دارد، و چون درجات متفاوت است و قلبها از حیث صفا و کدورت و قوه و ضعف در تیزهوشی و کمی و زیادی در حدس مختلفأند، پس وجود نفسی عالی در جانب بالا بعید نیست که نور یا بیش از نور ملکوت قوی باشد و در پذیرش و قبول افاضه از کانون خیر و رحمت سریع باشد، پس چنین انسانی به سبب شدت استعدادش بیشتر حقایق را در کمترین زمان ادراک میکند و از حیث علم، به حقایق اشیاء بدون طلب و شوقی از جانب او احاطه پیدا میکند، بلکه ذهن نافذ و تابناک او - بدون مباشرت حدود وسطای آنها به نتایج پیشی میگیرد، و همینطور از این نتایج به نتایج دیگری تا آنکه به غایات مطلوب انسانی و نهایات درجات بشری احاطه پیدا میکند، و این قوه به نام قوه قدسی نامیده میشود که مرتبه کامل آن در انبیاء و اولیاء که از نفوس قوی و شدید برخوردارند وجود دارد<ref>صدرالمتألهین، اسفار اربعه، ج۳، ص۳۲۲-۴۲۰ ،۳۸۱ ،۳۱۹.</ref> نفس با ادراک معارف جزئی و محسوس که به واسطه حواس پنجگانه ظاهری و قوه متخیله حاصل شده و قیام صدوری به نفس دارند، با مراتبی از هستی و با ادراک معارف غیرمادی و معقولات کلی و تشدید مراتب وجودی خویش، با مرتبههای دیگر متحد میشود. در این مرتبه است که نفس به مرتبه حقایق کلی و مجرد و مشاهده آنها نائل میشود. این مرتبه، مرتبه کمال عقل نظری یا عقل المستفاد و اتصال با عقل فعال است <ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶ ،۲۱۷.</ref> که [[ملاصدرا]] تنها خاص بعضی از انسانها میداند<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶.</ref>. در این حالت، نفس به مرتبه حقایق کلی و مجرد نائل میشود و میتواند بر همه اسرار در عالم قضا، یا به تعبیر [[ملاصدرا]]، خزاین الهی واقف شود و با چشم ملکوتی و دید و شهود عقلانی قلم و لوح را مشاهده کند<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶ ،۲۱۷.</ref> به این ترتیب، اتحاد نفس با هر مرتبه از مراتب هستی که در اثر فرایند حرکت استکمالی جوهری نفس و اتحاد مدرِک و مدرَک حاصل میشود، إکتشاف آن مرتبه از هستی را نیز در پی خواهد داشت<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ج۹، ص۱۸۰ ،۹۳ و اسفار اربعة، ج۸، ص۲۲۳ ،۱۳۶ </ref> [[ملاصدرا]] معتقد است که بعضی از نفوس چنان قوی و شدید میشوند که تصورات آنها میتواند باعث ایجاد موجوداتی در خارج از ذهن شود. این نفوس با تأیید ملکوتی و طرب معنوی میتوانند مریض را شفا دهند و اشرار را بیمار کنند و جسمی را حرکت دهند که از قدرات عادی بشر خارج است<ref>همان: ۱ /۲۷۵ .(ملاصدرا قائل به علم حضوری نسبت به ذات حق تعالی به اندازه سعه وجودی مدرِک است) همو، ۱۳۸۳ :۱ /۱۳۵.</ref> با این توضیح که علم حضوری سه گونه است: علم علت به معلول خود، علم شیء مجرد به ذات خویش و علم معلول به علت خود. علم حضوری نسبت به ذات حق از دو قسم اول نیست، چون در نوع اول عالم احاطه بر معلوم دارد و در نوع دوم، عالم و معلوم یکسان است، اما هر یک از ممکنات از آن جهت که معلول واجب تعالی و شأنی از شئون علت خودند، ذات واجب را به مقدار استعداد خود درک میکنند <ref>جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref>. طبق تحلیل [[ملاصدرا]]، علم انسان به همه حقایق، اسرار و خزاین الهی منع عقلی ندارد، در صورت رسیدن نفس به مرتبه کمالی آن حقیقت و متحد شدن با او، علم حضوری به آن حقیقت حاصل میشود. تنها حقیقتی که علم به او مورد بحث است ذات مقدس الهی است که در این مورد نیز [[ملاصدرا]] علم انسان را مقید به استعداد او کرده است. طبق این قید گرچه علم به ذات الهی به مقدار استعداد ممکن دانسته شده، ولی اکتناه ذات و درک کنه ذات الهی ممتنع خواهد بود، چراکه استعداد هیچ انسانی به اندازه ای نیست که بتواند به مرتبه احاطه بر ذات الهی دست یابد. از این رو، اکتناه ذات برای معصومان و اولیای الهی نیز محال خواهد بود، اما اکتناه مخلوقات الهی مبتلا به این منع و اشکال عقلی نیست، علم امام{{ع}} به جمیع ماسویالله هیچگونه محذور عقلی نخواهد داشت»<ref>[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]، ص ۶۱.</ref>. | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۹۸: | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۱. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤلات دینی. | | عنوان پاسخدهنده = ۲۱. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤلات دینی. | ||
| تصویر = 9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | |||
'''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/20378 مرکز پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/20378 مرکز پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«نفس انسان از شأن و استعدادی برخوردار است که میتواند به مقام و منزلتی برسد که با خزائن علم الهی اتصال و ارتباط پیدا کند. در پی اتصال با خزائن علم الهی از بخشی از امور ثبت شده در آن جا آگاه شود. معتقدیم که انسان کامل مانند پیامبر و امام دارای چنین مقام و مرتبتی است؛ دلیل این مطلب علاوه بر براهین عقلی روایات متواتری است که در منابع روایی وجود دارد. اما فارغ از افراد متعددی که ادعای واهی پیشگویی یا خبر از غیب را دارند، افرادی هم هستند که این علم را دارند. این گونه افراد به چند بخش تقسیم میشوند: برخی به واسطه پیروی از مسیر [[انبیا]] و تهذیب نفس خویش امکان درک برخی حقایق عالم را پیدا میکنند، مانند بعضی از علما و بزرگان دین؛ در این موارد وضوح و شفافیت و درستی نظر آنها بیشتر از سایر موارد است. اینان به نوعی قدرت درک برخی امور غیبی را دارند. در این مرتبه از علم غیب و پیشگویی آینده، سایر افراد راهی نداشته، از آن بهرهمند نیستند، گروهی دیگر هم هستند که از کودکی دارای امتیازات خاص روحی بوده و در برخی مسایل قدرت درک برخی حوادث آینده را دارند؛ در مورد این افراد معدود که نام برخی در تاریخ آمده، این حالت همانند ذکاوت ذاتی برخی افراد عنایتی خدادادی است، اما بسیار محدود و غیر قابل اعتماد و غیر منتظره است. تنها در برخی حالات و موارد ناخواسته چنین حالتی به فرد دست میدهد و مطابق با واقع در میآید. | ::::::«نفس انسان از شأن و استعدادی برخوردار است که میتواند به مقام و منزلتی برسد که با خزائن علم الهی اتصال و ارتباط پیدا کند. در پی اتصال با خزائن علم الهی از بخشی از امور ثبت شده در آن جا آگاه شود. معتقدیم که انسان کامل مانند پیامبر و امام دارای چنین مقام و مرتبتی است؛ دلیل این مطلب علاوه بر براهین عقلی روایات متواتری است که در منابع روایی وجود دارد. اما فارغ از افراد متعددی که ادعای واهی پیشگویی یا خبر از غیب را دارند، افرادی هم هستند که این علم را دارند. این گونه افراد به چند بخش تقسیم میشوند: برخی به واسطه پیروی از مسیر [[انبیا]] و تهذیب نفس خویش امکان درک برخی حقایق عالم را پیدا میکنند، مانند بعضی از علما و بزرگان دین؛ در این موارد وضوح و شفافیت و درستی نظر آنها بیشتر از سایر موارد است. اینان به نوعی قدرت درک برخی امور غیبی را دارند. در این مرتبه از علم غیب و پیشگویی آینده، سایر افراد راهی نداشته، از آن بهرهمند نیستند، گروهی دیگر هم هستند که از کودکی دارای امتیازات خاص روحی بوده و در برخی مسایل قدرت درک برخی حوادث آینده را دارند؛ در مورد این افراد معدود که نام برخی در تاریخ آمده، این حالت همانند ذکاوت ذاتی برخی افراد عنایتی خدادادی است، اما بسیار محدود و غیر قابل اعتماد و غیر منتظره است. تنها در برخی حالات و موارد ناخواسته چنین حالتی به فرد دست میدهد و مطابق با واقع در میآید. |